+ ۱۳۹۷/۰۲/۰۸
رايگ هايپر؛ نويسنده، محقق، مقاله نويس، مجري راديو و تلويزيون و يک سخنران حرفه اي است در 25 سال گذشته، او با کارهايش به عنوان يک کارشناس حرفه اي موفقيت در حوزه هاي شخصي و اجتماعي معرفي شده. هاپير يک سايت هم درباره سخنراني موثر دارد که در آن نوشته:

 

«من خواسته ام بخش هاي مهم کتاب هاي کمکي که تا به حال خوانده ام و تجربه هايي که در زندگي ام داشته ام را به صورت 40 نکته کليدي فشرده کنم و در اختيار ديگران بگذارم تا در هر زمان بتوانند آن را بخوانند. مطمئنا کتاب هايي که در سطح جهاني فروخته مي شوند و درباره خودياري هستند ممکن است براي بعضي ها قابل استفاده باشند ولي من مايلم چيزي بنويسم که براي همه مفيد واقع شود.آ» حالا اين شما و اين هم 40 توصيه کرايگ هايپر. بخوانيد و قضاوت کنيد.

 

1) فرصت هايي را مي بينند و پيدا مي کنند که ديگران آنها را نمي بينند.

 

2) از مشکلات درس مي گيرند، در حالي که ديگران فقط مشکلات را مي بينند.

 

3) روي راه حل ها تمرکز مي کنند.

 

4) هوشيارانه و روشمندانه موفقيت شان را مي سازند، در زماني که ديگران آرزو مي کنند موفقيت به سراغ شان آيد.

 

5) مثل بقيه ترس هايي دارند ولي اجازه نمي دهند ترس آنها را کنترل و محدود کند.

 

6) سوالات درستي از خود مي پرسند. سوال هايي که آنها را در مسير مثبت ذهني و روحي قرار مي دهد.

 

7) به ندرت از چيزي شکايت مي کنند و انرژي شان را به خاطر آن از دست نمي دهند. همه چيزي که شکايت کردن باعث آن است فقط قرار دادن فرد در مسير منفي بافي و بي ثمر بودن است.

 

8) سرزنش نمي کنند (واقعا فايده اش چيست؟) آنها مسووليت کارهايشان و نتايج کارهايشان را تماما به عهده مي گيرند.

 

9) وقتي ناچارند از ظرفيتي بيش از حد ظرفيت شان استفاده کنند هميشه راهي را براي بالا بردن ظرفيت شان پيدا مي کنند و بيشتر از ظرفيت شان از خود توقع دارند. آنها از آنچه دارند به نحو کارآمدتري استفاده مي کنند.

 

10) هميشه مشغول، فعال و سازنده هستند. هنگامي که اغلب افراد در حال استراحت هستند آنها برنامه ريزي مي کنند و فکر مي کنند تا وقتي که کارشان را انجام مي دهند استرس کمتري داشته باشند.

 

 

 

11) خودشان را با افرادي که با آنها هم فکر هستند متحد مي کنند. آنها اهميت و ارزش قسمتي از يک گروه بودن را مي دانند.

 

12) بلندپرواز هستند و دوست دارند حيرت انگيز باشند. آنها هوشيارانه انتخاب مي کنند تا بهترين نوع زندگي را داشته باشند و نمي گذارند زندگي شان اتوماتيک وار سپري شود.

 

13) به وضوح و دقيقا مي دانند که چه چيزي در زندگي مي خواهند و چه نمي خواهند. آنها بهترين واقعيت را دقيقا براي خودشان مجسم و طراحي مي کنند به جاي اينکه صرفا تماشاگر زندگي باشند.

 

14) بيشتر از آنکه تقليد کنند، نوآوري مي کنند.

 

15) در انجام کارهايشان امروز و فردا نمي کنند و زندگي شان را در انتظار رسيدن بهترين زمان براي انجام کاري از دست نمي دهند.

 

16) آنها دانش آموزان مدرسه زندگي هستند و همواره براي يادگيري روي خودشان کار مي کنند. آنها از راه هاي مختلفي مثل تحصيلات آموزشگاهي، ديدن و شنيدن، پرسيدن، خواندن و تجربه کردن ياد مي گيرند.

 

17) هميشه نيمه پر ليوان را مي بينند و توانايي پيدا کردن راه درست را دارند.

 

18) دقيقا مي دانند که چه کاري بايد انجام دهند و زندگي شان را با از شاخه اي به شاخه اي ديگر پريدن از دست نمي دهند.

 

19) ريسک هاي حساب شده اي انجام مي دهند؛ ريسک هاي مالي، احساسي و شغلي.

 

20) با مشکلات و چالش هايي که برايشان پيش مي آيد سريع و تاثيرگذار روبه رو مي شوند و هيچ وقت در مقابل مشکلات سرشان را زير برف نمي کنند. با چالش ها روبه رو مي شوند و از آنها براي پيشرفت خودشان بهره مي برند.

 

21) منتظر قسمت و سرنوشت و شانس نمي مانند تا آينده شان را رقم بزند. آنها بر اين باورند که با تعهد و تلاش و فعاليت، بهترين زندگي را براي خودشان مي سازند.

 

22) وقتي بيشتر مردم کاري نمي کنند؛ آنها مشغول فعاليت هستند. آنها قبل از اينکه مجبور به کاري بشوند، عمل مي کنند.

 

23) بيشتر از افراد معمولي روي احساسات شان کنترل دارند. آنها همان احساساتي را دارند که ما داريم ولي هيچ گاه برده احساسات شان نمي شوند.

 

24) ارتباط گرهاي خوبي هستند و روي رابطه ها کار مي کنند.

 

25) براي زندگي شان برنامه دارند و سعي مي کنند برنامه شان را عملي کنند. زندگي آنها از کارهاي برنامه ريزي نشده و نتايج اتفاقي عاري است.

 

26) در زماني که بيشتر مردم به هر قيمتي مي خواهند از رنج کشيدن و بودن در شرايط سخت اجتناب کنند، افراد موفق قدر و ارزش کار کردن و بودن در شرايط سخت را مي فهمند.

 

27) ارزش هاي زندگي شان معلوم است و زندگي شان را روي همان ارزش ها بنا مي کنند.

 

28) تعادل دارند. وقتي از لحاظ مالي موفق هستند، مي دانند که پول و موفقيت مترادف نيستند. آنها مي دانند افرادي که فقط از نظر مالي در سطح مطلوبي قرار دارند، موفق نيستند. اين در حالي است که خيلي ها خيال مي کنند پول همان موفقيت است. ولي آنها دريافته اند که پول هم مثل بقيه چيزها يک وسيله است براي دستيابي به موفقيت.

 

29) اهميت کنترل داشتن روي خود را درک کرده اند. آنها قوي هستند و از اينکه راهي را مي روند که کمتر کسي مي تواند برود، شاد مي شوند.

 

30) از خودشان مطمئن هستند و به احساسات ناشي از اينکه کجا زندگي مي کنند و چه دارند و چه طور به نظر مي رسند، توجهي ندارند.

 

 

 

31) دست و دل باز و مهربان هستند و از اينکه به ديگران کمک مي کنند تا به خواسته هايشان برسند خوشحال مي شوند.

 

32) متواضع هستند و اشتباهات شان را با خوشحالي مي پذيرند و به راحتي عذرخواهي مي کنند. آنها از توانايي هايشان خاطر جمع هستند ولي به آن مغرور نمي شوند. آنها خوشحال مي شوند که از ديگران بياموزند و از اينکه به ديگران کمک مي کنند تا خوب به نظر برسند بيشتر از کسب افتخارات شخصي شان لذت مي برند.

 

33) انعطاف پذير هستند و تغيير را غنيمت مي شمارند. وقتي وضعيتي پيش مي آيد که عادت ها و آسايش روزمره شان را بر هم مي زند از آن استقبال مي کنند و با آغوش باز وضعيت جديد و ناشناس را مي پذيرند.

 

34) هميشه سلامت جسماني خود شان را در وضعيت مطلوبي نگه مي دارند و مي دانند که بدنشان خانه اي است که در آن زندگي مي کنند و به همين خاطر، سلامت جسماني براي آنها خيلي مهم است.

 

35) موتور بزرگ و پرقدرتي دارند. سخت کار مي کنند و تنبلي نمي کنند.

 

36) هميشه منتظر بازتاب کارهايشان هستند.

 

37) با افراد بدذات و غيرموجه نشست و برخاست نمي کنند.

 

38) وقت شان و انرژي شان را روي وضعيت هايي که از کنترل شان خارج است صرف نمي کنند.

 

39) کليد خاموش روشن دارند. مي دانند چگونه استراحت کنند و ريلکس شوند. از زندگي شان لذت مي برند و سرگرم مي شوند.

 

40) آموخته هايشان را تمرين مي کنند. درباره تئوري هاي عجيب و غريب خيالبافي نمي کنند بلکه واقع بينانه زندگي مي کنند.

+ ۱۳۹۱/۰۸/۰۷
دنیا دو روز است روزی با توست و روزی بر علیه تو، روزی که با توست مغرور نشو و روزی که بر علیه توست غمگین نباش که هر دو به زودی به پایان می رسد.


1- اعداد و ارقام غیر ضروری رو دوربنداز!

این اعداد شامل سن، قد و وزن میشه. بگذار دکترها راجع به این عددها نگران باشن؛ خوب واسه همینه که بهشون ویزیت می دی.

2- دوستهای شاد و خوش و خرم و سر حالت رو برای خودت نگه دار!

آدمهای بی حس و حال تو رو هم بی حال می کنن( اگه خودت جزو این دسته ای حواست باشه!)

3- دائم در حال یادگیری باش!

سعی کن بیشتر راجع به کامپیوتر، کارهای دستی،باغبانی و خلاصه هرچی که فکر می کنی یاد بگیری! هیچوقت نگذار مغزت بی کار بمونه "مغز بیکار پاتوق شیطانه" این شیطان هم اسمش آلزایمره!

4- از چیزهای ساده، لـــذت ببر

5- اغلب بخند و سعی کن شاد باشی...

اونقدر بخند که نفست بند بیاداگه دوستی داری که خیلی باهاش می خندی، پس خیلی باهاش وقت بگذرون.

6- گاهی اوقات یه کم اشک بریز

سختی کشیدن هست، غمگین بودن هست اما ادامه بده، تنها کسی که تمام طول زندگیمون کنار ماست، خود ما هستیم، پس تا وقتی که زنده ایی زندگی کن!

7- دور و اطرافت رو با آدمها و چیزهایی پر کن که دوستشون داری

با دوستها و فامیل، با یادگاریهات، حیوون خونگی، موسیقی، گل و گیاه و خلاصه هرچیزی خوب حالا خونه ات پناهگاه و محل آرامشت شد؟ بگو ببینم، رابطه ات با خدا چطوره؟


8- سلامتی ت رو جشن بگیر و بهش اهمیت بده!

اگه سالمی، سعی کن این وضعیت رو حفظ کنی، اگه وضعت متغیره، سعی کن متعادلش کنی و حالت رو بهتر کنی اگر هم فکر می کنی تنهایی از پسش بر نمی آیی، از یک نفر کمک بگیر!

9- به سمت ناراحتیهات سفر نکن!

برو به یک مرکز خرید، برو به یه محله ی دیگه، حتی برو یه کشور دیگه؛ اما هیچ وقت جایی نرو که باعث سرافکندگی و احساس گناهت بشه!

10- از هر فرصتی که داری استفاده کن و به همه کسانی که دوستشون داری، عشقت رو نشون بده!

  منبع : بچه های کلاس 9

   برچسب‌ها: نکته ها و پند ها, موفقیت, شادی, نکات
   
+ ۱۳۹۱/۰۷/۲۶
بهترین مدیر کسی است که قادر است افرادی خوب را برای کارهایی که می خواهد انجام شود انتخاب کند و آن قدر خوددار باشد تا از مداخله در کارهایی که آنها انجام می دهند پرهیز کند.

1- بجوئید تا بیابید و بدانید با زحمت و تلاش چیزی را از دست نمیدهید (اسوپ، افسانه نویس یونانی)

2- برنامه های توسعه مدیریتی ما در محل کار صورت می گیرد نه در کلاسهای مختلف آموزشی. (ژوزف شرسن)

3- ترجیح می دهم که ملتم به سیاستهای اقتصادی من بخندند تا اینکه از ولخرجیهایم گریان شوند. (پادشاه سوئد)

4- برای آنکه مدیر شوید باید از پایین شروع کنید، استثناء هم وجود ندارد. (هنری بلاک)

5- با هشت ساعت کار صادقانه در روز می توانید به ریاست برسید و روزی 12 ساعت کار کنید. (رابرت فراست)

6- برای بهبود ارتباطات کامپیوتری باید کمر بوروکراسی ایجاد شده را شکست. (مایکل آلبرشت)

7- مدیران نالایق اغلب به نصیحت و مشاوره آخرین کسی که با او صحبت می نماید گوش می کند.(وارن بنیس)

8- مدیر باید جرأت آن را داشته باشد که گاهی برخلاف رأی متخصصان عمل کند. (جیمز کالاگان)

9-هیچ چیز برای کارمندان ارزشمندتر از سهیم کردن آنها در چرخه تصمیم گیری نیست. (جودیت باردویک)

10- مدیریت مشارکتی این است که افراد مناسب را در زمان مناسب در چرخه تصمیم گیری وارد کنیم. (واین بارلو)

11- با احتیاط بیندیشید اما با قاطعیت عمل کنید. (چارلز کالب کلتن)

12- دیگران را عفو کنید. (بابیلیوس سایروس)

13- سرپرست باید قبل از هرگونه اقدام انضباطی، تذکرات و اخطارهای لازم را بدهد. (موریس تراتر)

14- تجربه را نمی توان خلق کرد باید آن را تجربه کرد. (آلبرت کامو)

15- تجربه فرزند اندیشه است و اندیشه فرزند عمل. (بنجامین دیزرائیلی)

16- رمز موفقیت، ثبات در پیگیری هدف است. (بنجامین دیزرائیلی)

17- اهداف بایستی مشخص، واقع گرایانه و قابل سنجش باشند. (ویلیام دایر)

18- هدف بزرگ زندگی، دانش نیست، عمل است. (توماس هنری هاکسلی)

19- تجربه خوب است اما به شرطی که برای آن بهای گزاف نپردازیم. (باربر، کتاب هزار ضرب المثل)

20- از خشم انسان های صبور برحذر باشید. (جان درایدن)

21- کلمات و جملات خوب، پرارزش و کم هزینه اند. (جورج هربرت)

22- خطا را محکوم کن نه خطاکار را. (ویلیام شکسپیر)

23- جمع آوری اطلاعات به عنوان اساس کار مدیریت است برای همین است که اکثر وقت روزانه ام را صرف آن می کنم. (اندرو گراو)

24- تجربه نامی است که شخص برای اشتباهاتش انتخاب می کند. (اسکار وایلد)

25- یک راه کاملاً مؤثر برای کسب اطلاعات که توسط اکثر مدیران نادیده گرفته می شود بازدید از قسمت ها و مشاهده مستقیم وقایع است. (اندرو گراو)

26- بوروکراسی نه تنها مانعی بر سر راه دموکراسی نیست بلکه مکمل اجتناب ناپذیر آن نیز هست. (ژوزف شومپیتر)

27- اگر شرایط افراد ساعی و سختکوش بهتر از شرایط افراد کامل و تنبل نباشد، بنابراین دلیلی برای سختکوشی وجود نخواهد داشت. (جرمی بنتام 1838)

28- به عنوان یک نظریه کلی، جبران خدمت بر اساس حقوق ثابت و بدون تغییر در هیچ گروه و طبقه ای باعث ایجاد حداکثر علاقه نمی شود. (جان استوارت میل 1848)

29- شخصی مدیر را اینگونه توصیف می کند: مدیر کسی است که با مراجعان ملاقات می کند تا بقیه کارکنان به کارشان برسند. (هنری مینتزبرگ)

30- مشکلات مدیریت همیشه به مشکلات مردم تبدیل می شود. (سرپیتر دراکر)

31- بسیاری از بهترین مشاغل در حقیقت وجود ندارند مگر اینکه فرد مناسبی را برای آنها استخدام کنیم. (جیمز چالنجر)

32- مادامی که انسان در سر راه خود بایستد به نظر می رسد همه چیز سد راه اوست. (رالف والدو امرسون)

33- اگر فکر می کنید که رئیستان ابله است به خاطر داشته باشید که اگر باهوش تر بود، بیکار می شدید. (آلبرت گرانت)

34- اگر انتظار پیشرفت و بهسازی کارکنان را دارید بایستی به آنها مسئولیت بدهید، باید به آنها بگوئید که اهدافشان چیست و باید به آنها اجازه دهید که کارشان را بکنند. (دیوید رادمن 1284)

35- شما مجبور نیستید که رئیستان را دوست داشته باشید و او را تحسین کنید. همچنین نباید از وی متنفر باشید در هر حال باید او را به گونه ای اداره کنید که بتواند منبعی برای موفقیت شخصی شما و موفقیت سازمان باشد. (پیتر دراکر)

36- هیچ چیز محال نیست و هر کاری راهی دارد، اگر به اندازه شایسته، اراده داشته باشیم، به قدر کافی وسایل پیدا می کنیم. (لاروشفو کولد)

37- از مخالفت نهراسید، فقط وقتی بادبادک می تواند بالا رود که با باد مخالف مواجه شود. (چرچیل)

38- موفقیت از آن کسانی نیست که هرگز دچار ناکامی نمی شوند بلکه متعلق به آنهایی است که هرگز از تجدید مبارزه، بیم و هراس ندارند. (هانری کپ)

39- رهبری یکی از چیزهایی است که نمی توان آن را به کسی محول کرد یا باید آن را اجرا کنید و یا از آن کناره گیری کنید. (رابرت گوی زویتا)

40- انسان آنقدر ترقی می کند تا به جایی می رسد که دیگر کارآیی خود را از دست می دهد. (پیتر دراکر)

41- هنر پیشرفت آن است که نظم را در میان تغییر و تغییر را در میان نظم حفظ کنید. (وایتهد)

42- هیچ چیز غیر از تغییر پایدار نیست. (هراکلیتوس)

43- استعداد بزرگ بدون وجود اراده بزرگ وجود ندارد. (بالزاک)

44- این مقام نیست که رهبر را می سازد، رهبر است که مقام را می سازد. (استانلی هافی)

45- تنها عامل مؤثر برای نفوذ در دیگران آن است که نظر آنان را به مشارکت و همکاری جلب کنید. (هری اوراستریت)

46- رمز موفقیت فرد در زندگی این است که برای لحظاتی که قرار است عهده دار مسئولیت رهبری شود آماده باشد. (بنجامین دیزرائیلی)

47- رهبر کسی است که بیش از دیگران می بیند، فراتر از آنچه که دیگران می بینند، می بیند و قبل از دیگران می بیند. (لروی ایمز)

48- بهترین مدیر کسی است که قادر است افرادی خوب را برای کارهایی که می خواهد انجام شود انتخاب کند و آن قدر خوددار باشد تا از مداخله در کارهایی که آنها انجام می دهند پرهیز کند. (تئودور روزولت)

49- زمانی که شما رهبر می شوید، حق فکر کردن را از دست می دهید. (جرالد بروکس)

50- یک رهبر کسی است که از بلندترین درختان بالا می رود، تمام موقعیت را در نظر می گیرد و فریاد می زند: «جنگل را اشتباه آمده ام.» (استفان کاوی)

  منبع : بانکی

   برچسب‌ها: سخن, مدیران, جهان, مدیریت
   
+ ۱۳۹۱/۰۷/۲۶
هر فرد برای خود عقاید، اهداف و روش زندگی مخصوص به خود را دارد و تمام تلاش وی رسیدن به این اهداف است. به دلیل اینکه ما در جامعه و بین سایر افراد زندگی می کنیم گاها در مسیر دستیابی به این اهداف، با برنامه های سایر افراد جامعه و یا خواسته ها و انتظارات آنها تداخلی به وجود می آید که فرد برای اینکه بتواند خود را در مسیر مناسبی که برگزیده است، نگه دارد باید از مهارت های خاصی استفاده نماید.

اراده، اختیار و آگاهی فرد باعث می شود که بتواند هر مانعی را بی اثر کند. برای چنین اقدامی نیز قاطعیت، قدرت و صد البته مهارت هایی چون نه گفتن و... مورد نیاز است.

اما همیشه نه گفتن مربوط به دیگران نمی شود. در واقع باید آن را به دو دسته تقسیم نمود:

1- نه گفتن به خود:

فرد برای رسیدن به خواسته اش تلاش می کند و در این راه ممکن است به دیگران و خواسته هایشان آسیب برساند یا حتی آنقدر دچار حرص و ولع رسیدن به هدفش شود که از انسانیت به دور افتد. در این مواقع معمولا اتفاقاتی برای وی رخ می دهد که تلنگری است تا دریابد برای چه زندگی می کند و اگر کمی به خود فرصت دهد و فکر کند می بیند که باید به خود و خواسته اش "نه" بگوید تا شرافت انسانی و لذت زندگی همراه با آرامش را از دست ندهد.

یک جایی باید به خود نه گفت و دیگر ادامه نداد و این نه گفتن با ارزش است، و باید توجه کرد که گاهی گفتن "نه" عواقبی را نیز به دنبال دارد اما باید مقاوم بود و چنانچه با تفکر این عمل را انجام داده است، و هر چند هم که باعث صدمه دیدن وی شود بر آن پا فشاری نماید.

2 - نه گفتن به دیگران:

زمانی که خواسته ها و تمایلات فرد با خواسته های دیگران منافات پیدا می کند. در این حالت فردی که تمایلات و خواسته های خود را ترجیح می دهد، ناچار است در مقابل خواسته های دیگران مقاومت کند. چگونه می تواند این کار را انجام دهد؟

مسلم است که فرد باید طبقه بندی مناسبی روی موارد و موضوعاتی که نه گفتن در آنها لازم به نظر می رسد، داشته باشد. زمانی که قبول درخواستها خطرات و مشکلات جدی برای وی به همراه دارد لازم است فرد با قاطعیت رفتار کند، و از طرفی باید بداند که نه گفتن، الزاما روابط اجتماعی وی را مختل نمی نماید.

چند نکته :

توجه به این مسئله ضروری است که مشخص کردن اهداف و برنامه ها ی زندگی و تعیین مسیری که فرد را به این اهداف می رساند باعث می شود که خود بخود، فرد به یکسری تمایلات شخصی و مداخلات اجتماعی (با برنامه وی) نه بگوید و مجدانه به برنامه خود بپردازد. همین امر و قاطعیتی که در برخورد با برنامه خود نشان می دهد، اعتماد به نفس وی را افزایش می دهد.

همانطور که در اطرافمان می بینیم کسانی که اعتماد به نفس کمی دارند، یا در زندگی خود برنامه ای ندارند و یا اگر هم دارند اهمیت لازم را به آن نمی دهند؛ این افراد برآورده شدن خواسته دیگران را در اولویت قرار داده و از ترس از دست دادن دوستی ها، طرد شدن، تنهایی و... توانایی گفتن "نه" را نداشته و اهداف خود را قربانی خواست دیگران می نمایند. باید توجه داشت که گاهی از دست دادن موقعیتی راهی برای رسیدن به موفقیتهای بیشتر است.

 

  منبع : تبیان

   برچسب‌ها: روانشناسی, نه, گفتن, موفقیت
   
+ ۱۳۹۱/۰۴/۱۴
طریقه مولتی میلیونر شدن با میلیونر شدن چندان فرقی ندارد. کارشناسان این رشته همان هایی هستند که واقعا خودشان میلیونر بوده اند و فقط آنان می توانند در این باره اظهارنظر کنند.

همه ثروتمندان بر این عقیده هستند که دارایی و ثروت بسیار زیاد از طریق یک شغل خوب یا به شیوه پس انداز مستمر مانند یک صورت حساب ماهانه یا حتی برنده شدن در بخت آزمایی دست یافتنی نیست، بنابراین اگر هر ماه خود را موظف می کنید که علاوه بر پرداخت قبوض ماهانه، مبلغی را هم به عنوان پس انداز کنار بگذارید- به این امید که روزی ثروتمند شوید- کافی نیست! البته پیشنهاد نمی کنیم پس انداز کردن را رها کنید! میلیونر شدن بیشتر شبیه یک انتخاب یا اراده است. اینکه بتوانید منابعی را پیدا کنید که اصلی ترین اطلاعات محرمانه راجع به میلیونر شدن را در برداشته باشد، مسئولیت خودتان است و مبتنی بر تصمیم و اراده فردی شماست. اینجا می خواهیم شما را با 5 نکته کلیدی که در راستای رسیدن به این هدف، حیاتی است، آشنا کنیم:

1 . افکارتان را در مورد پول تجزیه و تحلیل کنید و ارزش های سالم پول را در ذهنتان پرورش دهید. اگر شما پول را چیزی کثیف و پلید می پندارید، پس هرگز آن را جذب نخواهید کرد. به عبارت دیگر هرچند پول مانند چرک کف دست است (!) ولی اگر خوب فکر کنید، می بینید همین چرک کف دست، حلال بسیاری از مشکلات است. از این گذشته، معمولا کسانی که خودشان در زمینه مالی چندان موفق نبوده اند این شعارها را ساخته اند، پس اگر واقعا می خواهید ثروتمند شوید، بهتر است ذهن تان را از تفکر منفی نسبت به پول خالی کنید.

2 . احساسات تان را در مورد پول محک بزنید. خودتان را در یک تمرین بصری غوطه ور سازید و تصور کنید که هم اینک یک مولتی میلیونر شده اید. آنگاه اگر صد درصد با این موضوع یعنی ثروتمند بودنتان احساس راحتی نمی کنید، پس مطمئن باشید که هرگز پولدار نخواهید شد. اگر احتمالا جزو آن دسته افرادی هستید که باور قلبی تان بر این است که پول زیاد باعث دردسر می شود و اینکه هر که بامش بیش برفش بیشتر (!) پس بهتر است پولدار شدن را هم فراموش کنید.

3 . کارمند خود باشید و سعی کنید خودتان بدون هیچ جبری بر کیفیت و راندمان کارتان نظارت داشته باشید، حتی می توانید از رئیس تان بخواهید به شما به ازای میزان کار مفیدی که انجام می دهید پاداش بدهد نه بر اساس ساعات کارتان. به طور مثال شما باید 40 ساعت در هفته کار کنید اما هیچ محدودیت یا اجباری برای میزان فروش تان یا هر کار دیگری که انجام می دهید، وجود ندارد. معمولا حقوق های ساعتی سقف مبلغی را که شما می توانید به دست بیاورید در نظر می گیرند، ولی اگر قرار باشد بر اساس راندمان کارتان حقوق دریافت کنید سخت تر کار می کنید و به این ترتیب به سختکوشی عادت خواهید کرد، در نتیجه قطعا انسان موفق تری خواهید بود. همواره به یاد داشته باشید که پولدار شدن هرگز با تنبلی و راحت طلبی به وجود نمی آید، پس اگر ثروتمند شدن خواسته واقعی شماست، بهتر است نهایت تلاش خود را به کار ببندید.

4 . مجلات معتبر را مطالعه کنید و خودتان را از لیست ثروتمندان مطرح کشورتان مطلع سازید. سعی کنید داستان های موفقیت میلیاردرها و مولتی میلیونرها را مطالعه کنید و آنها را سرلوحه کار خود قرار دهید. از شیوه هایی که آنها در پیش گرفته اند الگوبرداری کنید و عملکردشان را با منش و روش خود مقایسه کنید.

درست است که شاید هرگز نتوانید به اندازه آنها ثروتمند شوید ولی دست کم می توانید موقعیت فعلی تان را بهبود بخشید. طبق یک ضرب المثل قدیمی اگر ماه را هدف قرار دهید در نهایت حداقل به یک ستاره دست خواهید یافت!

علاوه بر این، شما با آگاهی یافتن از سختی ها و مشکلاتی که آنها برای دستیابی به هدفشان پشت سر گذاشته اند، قوت قلب می گیرید و برای رسیدن به خواسته تان مصمم تر می شوید.

5 . به هدف خود سخت بچسبید. خود را باور داشته باشید و بر تصمیم تان پافشاری کنید. از توصیه های کارشناسانه اجتناب کنید مگر اینکه آن یک توصیه مثبت باشد. اجازه ندهید اطرافیان تان با سخنان ناامیدکننده روحیه تان را تضعیف کنند و شما را از رسیدن به هدف بازدارند. بهتر است نصیحت هایی را بپذیرید که از جانب یک مولتی میلیونر ارائه شده باشد.

  منبع : برترین ها

   برچسب‌ها: آموزش, پولدار شدن, موفقیت, کسب و کار
   
+ ۱۳۹۱/۰۲/۰۴
برای جست و جوی این جمله ها هم از سایت ره پو که بانک سخنان بزرگان است، سود برده ایم. این شما و این هم جمله هایی درباره موفقیت. امیدواریم همیشه موفق باشید؛ در سال و دهه ای که تازه شروع شده است.

• از دست دادن امیدی پوچ و محال، خود موفقیت و پیشرفتی بزرگ است. (شکسپیر)

• به گمان من انسان برای موفقیت در زندگانی باید بتواند در چهار زمینه استاد شود: مناسبات، تدارکات، نگرش و رهبری. (جان ماکسول)

• میزان بزرگی و موفقیت هر فرد بستگی به این دارد که تا چه حد می تواند همه نیروهای خود را در یک کانال بریزد. (اریسون سووت ماردن)

• موفقیت کلید شادی نیست، شادی کلید موفقیت است؛ اگر آنچه انجام می دهی دوست بداری، موفق خواهی بود. (هرمن کین)

• همه خوشبختی ها و موفقیت هایی که به من روی آورده، از درهایی وارد شده که آنها را به دقت بسته بودم. (لرد بایرون)

• راه موفقیت، همیشه در حال ساخت است؛ موفقیت پیش رفتن است، نه به نقطه پایان رسیدن. (آنتونی رابینز)

• موفقیت بر روی ستون های شکست شکل می گیرد. (سری چتری)

• نمی توانم فرمول موفقیت را برای شما بیان کنم؛ اما اگر فرمول شکست را می خواهید آن است که بکوشید همه را راضی نگه دارید. (اسوپ)

• موفقیت، کم و بیش در دسترس همه هست، اما دامنه توفیق در زندگانی شخص، بدون توان رهبری محدود است. (جان ماکسول)

• شکست بیش از موفقیت آموزنده است؛ کسی که هیچ گاه اشتباه نمی کند، هرگز به جایی نمی رسد. (راکفلر)

• شکست یک عامل نیروبخش است، نه یک بازدارنده؛ هر شکست بذری از موفقیت در دل دارد. (ناپلئون هیل)

• کارایی اساس بقا است، اما لازمه موفقیت ثمربخش بودن است. (جان ماکسول)

• موفقیت در این نیست که چه چیزی در پیش رو داریم، موفقیت در این است که چه چیزی در پشت سر به جا می گذاریم. (کریس ماسگرو)

• هرکس خواهان موفقیت است باید یاد بگیرد که ناکامی جزء حتمی فرایند پیشرفت است. (برادرز)

• من معتقدم موفقیت زمانی به دست می آید که یک قدم جلوتر برویم؛ یعنی ضمن استقبال از ناملایمات و سختی ها شکست را بخشی از زندگانی خود بدانیم. (جان ماکسول)

• علت موفقیت آدم های موفق این است که خرد خود را در کوره های ناکامی پیدا کرده اند. خرد حاصل از کامیابی بسیار اندک است. (ویلیام سارویان)

• موفقیت، مساوی با رسیدن به هدف نیست، بلکه خود سفر است. (جان ماکسول)

• مهم ترین عنصر فرمول موفقیت عبارت است از شیوه کنار آمدن با مردم. (تدی روزولت)

• اگر آن قدر ضعیف و ناتوان نبودم که برای زنده ماندن خود ناگزیر به کوشیدن باشم، هرگز نمی توانستم به چنین کارهایی دست بزنم و به موفقیت برسم. (چارلز رابرت داروین)

• موفقیت تنها نصیب معدودی می شود و این در حالی است که کثیری از مردم در رویای موفقیت به سر می برند. (جان جانسون)

• رمز موفقیت، پایبندی به هدف در زندگی است. (بنجامین دیزرائیلی)

• همه چیز به طرز برخورد و نگرش شما بستگی دارد. مسایل می توانند شما را با مشکل یا با موفقیت رو به رو سازند. (جان ماکسول)

• موفقیت مانند کشتی گرفتن با یک گوریل است. وقتی که خسته شدید، دست از مبارزه نمی کشید، بلکه هنگامی می توانید استراحت کنید که گوریل را از پای درآورده باشید. (روبرت اشتراوس)

• یادگیری مداوم حداقل شرط لازم برای موفقیت در هر زمینه ای است که در آن فعالیت می کنید؛ هر روز چیز جدیدی بیاموزید. (برایان تریسی)

• نخستین قانون موفقیت، تمرکز است. (ویلیام ماتیوس)

• تنها ابزار موفقیت که به یقین به آن نیاز دارید، صرف نظر از این که کارتان چیست این است که بیشتر و بهتر از آنچه از شما انتظار می رود کارآیی داشته باشید و به ارایه خدمات بپردازید. (آگ ماندینو)

• بسیاری از افراد خوب موفقیت را می بینند. برای من موفقیت با تکرار خطا و درون بینی آن به دست می آید. در حقیقت، موفقیت حاصل یک درصد کار است که خود از 99 درصد خطا به دست آمده است. (سوشیرو هوندا)

• زمانی که دانش یک مرد برای موفقیت کافی است، اما تقوای او کافی نیست، هرچه را که او ممکن است به دست آورد دوباره از دست خواهد داد. (کنفسیوس)

• بزرگ ترین موفقیت عبارت است از اعتماد یا سازش کامل بین اشخاص صمیمی. (رالف والدو امرسون)

• اگر کسی استعداد طبیعی داشته باشد بازهم باید برای موفقیت تمرین کند و آماده شود. (جان ماکسول)

• کسی که از تمام کمک های خارجی چشم بپوشد و آن را دور اندازد و شخصا وارد میدان شود و به نیروی خود بر پا ایستد، کسی است که نیرومندی و موفقیت را برایش پیش بینی می کنم. (رالف والدو امرسون)

• اگر حداکثر تلاش خود را کرده اید، حتما به موفقیت هایی هم رسیده اید. قرار نیست همه به نهایت برسند. همه بهترین فروشنده یا بهترین بازیکن بسکتبال نخواهند شد، با وجود این شما هم می توانید یکی از بهترین ها باشید. (مایکل جردن)

• موفقیت خود را با موفقیت دیگران پیوند دهید تا آنان شما را به جلو برانند و موجب حداکثر پیشرفت شما شوند. (جوزف مک کلندون)

• موفقیت از آن کسانی نیست که هرگز دچار ناکامی نشده اند، بلکه متعلق به کسانی است که هرگز برای از سر گرفتن مبارزه، بیم و هراسی ندارند. (هانری کپ)

• علاقه، اندیشه و مطالعه چیزهایی هستند که شما را به سوی موفقیت سوق می دهند. (وس رابرتز)

 

  منبع : برترین ها

   برچسب‌ها: سخنان بزرگان, موفقیت, شکست, سخنان ناب
   
+ ۱۳۹۱/۰۱/۲۱
این یک واقعیت است که ما میخواهیم مردم دوستمان داشته باشند و وقتی میگوییم اهمیتی ندارد که مردم در موردمان چه فکر میکنند حقیقت را نگفته ایم. همه ما آرزو داریم که دوستمان بدارند، به ما احترام بگذارند و به دید مثبت در ما بنگرند.

تعاملات انسانی ما برای ایجاد احساس خوب بودن، عزت نفس و شادی حیاتی هستند. وقتی متوجه میشویم که شخصی ما را دوست ندارد یا به طریقی از ما دوری میکند احساسات متفاوتی به سراغمان می آید از خشم و عصبانیت گرفته تا غمی ژرف و ناراحتی بی انتها.

هر یک از ما که تلاش کرده در نظر همه جذاب و دوست داشتنی باشد سرانجام به این نتیجه رسیده که این تلاشی خسته کننده و بیهوده است.

غیر ممکن است که دیگران را مجبور به دوست داشتنتان کنید زیرا حتی اگر موفق هم بشوید سرانجام در این روند خودتان را گم میکنید. وقتی شما سعی میکنید آنچه باشید که دیگران میخواهند و یا برای تحت تاثیر قرار دادن دیگران نقش بازی کنید معمولا کسانی که آرزو میکنید جذب شما شوند از شما دور میشوند زیرا نسبت به شما احساس بیگانگی میکنند.

راه جذب دیگران در این است که کاری انجام دهیم که واقعا سخت باشد و این نیازمند این است که در درجه اول خود را دوست داشته باشیم و به خود احترام بگذاریم.

تنها زمانی که ما خودمان را دوست داشتنی میدانیم و وجود، نیازها، عقاید، ارزش ها و ویژگی های شخصی واقعی خود را میپذیریم، به فرمول جذابیت دست یافته ایم. اگرچه همه جذب صداقت شما نمیشوند اما آنهایی که به طرف شما جذب میشوند معمولا دارای هوش هیجانی بالا و افرادی رشد یافته و بالغ هستند که قدر روابط بی پیرایه و حقیقی را میدانند.

دوست داشتن خویشتن، اعتماد به نفس و صداقت کلیدهای اصلی جذابیت هستند. برای افزایش جذابیت و تبدیل وضعیت از "تلاش برای جذب افراد" به "جذب خودکار افراد" یک سری تغییرات و تدابیر ویژه وجود دارد که میتوانید اتخاذ کنید.

شما میتوانید از این روش های زیر برای جذابیت بیشتر خود استفاده کنید:

1. روش زندگی خودتان را داشته باشید.

خود واقعی تان، فلسفه، ارزش ها و علائق تان را شکل دهید و تعریف کنید به جای اینکه ناخودآگاه آنها را از خانواده، همسالان، مذهب یا فرهنگتان بگیرید.

2. نیاز به تایید دیگران را از زندگی خود حذف کنید.

به خاطر عقاید دیگران یا میل به تایید دیگران کاری را انجام ندهید. به خاطر آنچه برای خودتان مهم و ارزشمند است دست به انجام کارها بزنید.

3. به غریزه خود اعتماد کنید و دست به تجربه های جدید بزنید.

خود را بشناسید و حتی اگر در این مسیر شکست خوردید آنچه را که باعث لذت شما میشود و برای شما هیجان انگیز است کشف کنید.

4. دیگران را همان گونه که هستند قبول کنید.

در مورد دیگران قضاوت و انتقاد نکنید. روی نقاط قوت آنها تمرکز کنید. یاد بگیرید که با افراد با روحیه ناملایم بدون کوچک کردن خود رفتار کنید.

5. واقعا به سخن افراد گوش کنید.

فراتر از گوش دادن وموافقت با آنها عمل کنید. کاری کنید که آنها بفهمند شما واقعا آنها را درک می کنید.

6. به مشکلات حل نشده در زندگی تان توجه کنید.

رو راست باشید. ببخشید و اگر لازم است تقاضای بخشش کنید انرژی که صرف این مشکلات کرده اید را صرف کارهای بهتری کنید.

7. زندگی سالمی داشته باشید.

فعالیت ورزشی روزانه داشته باشید. در غذا خوردن از هوا و هوس پیروی نکنید و غذای سالم بخورید تا برای جسمتان مفید باشد. این کار را برای احترام به خودتان انجام دهید نه برای تحت تاثیر قرار دادن دیگران.

8. خودتان وارد عمل شوید.

برای انجام کارها منتظر نمانید. خلاق، اهل عمل و یاری رسان باشید.

9. به افراد نشان دهید که به آنها اهمیت میدهید.

فقط حرف نزنید. به گونه ای با آنها برخورد کنید که بفهمند برایشان ارزش قائلید.

10. به جنبه مثبت افراد توجه کنید.

نه از این نظر که چه کسانی هستند بلکه از این منظر که چه کسانی میتوانند باشند و این دیدگاه خود را از به آنها منتقل کنید.

11. مطمئن شوید که نیازهای خودتان محقق شده اند.

نیازهای اولیه خود را تشخیص دهید و بفهمید برای شما چه چیز در روابط مهم و ارزشمند است.

12. به زیبایی سخن بگویید.

سخنان خود را جهت متعالی ساختن، الهام بخشیدن، برانگیختن و تشویق کردن دیگران به کار ببرید. از انتقاد یا کنایه خودداری کنید.

13. به آسانی بخندید.

شاد باشید. زندگی را خیلی جدی نگیرید و به دنبال خلق لذت و شادی باشید.

14. شایعه پردازی نکنید.

تصمیم بگیرید که در مورد دیگران به گونه ای صحبت نکنید که صراحتا و یا ضمنا انتقادی باشد. اخبار و اطلاعاتتان را به خاطر ارضای حس قدرت و یا دسیسه کردن علیه دیگران افشا نکنید.

15. به جای شکایت، درخواست کنید.

اگر چیزی از کسی میخواهید به صورت مستقیم درخواست کنید به او غر نزنید و یا پیش دیگران از او گله و شکایت نکنید.

16. موقعیت ها را به درستی مدیریت کنید.

در اسرع وقت با مهربانی اما به طور واضح به موضوعات منفی رسیدگی کنید.

17. جر و بحث نکنید.

لبخند بزنید و مکان را ترک کنید تا زمانی که شرایط یک گفتگوی سالم فرا برسد.

18. تنها زمانی که از شما درخواست میشود کمک کنید.

فکر نکنید که دیگران میخواهند شما مشکلاتشان را حل کنید و یا اینکه شما صلاح شان را بهتر میدانید. فقط آماده باشید و هرگاه از شما کمک خواستند وارد عمل شوید.

19. به مشکلات دیگران اهمیت دهید اما بی طرف بمانید.

بگذارید دیگران بدانند که وقتی با مشکلی روبرو میشوند شما واقعا به آنها اهمیت میدهید اما گرفتار مشکلاتشان نمیشوید.

20. با قلبتان ببینید و نه با چشمانتان.

به افراد، سطحی نگاه نکنید. وضعیت مالی، ظاهر و بدنامی اهمیتی ندارند. به دنبال راستی و صداقت در درون شخص بگردید.

21. به جای جواب منفی، جواب مثبت ندهید.

وقتی شما به جای نه، بله می گویید دچار خشم درونی میشوید. تنها زمانی جواب مثبت بدهید که دلتان میخواهد و تحت فشار نیستید.

22. به دیگران نشان دهید که حق شناس هستید.

به آنها بگویید و نشان دهید که از اینکه آنها را در زندگی خود دارید خوشبختید.

23. دیگران را سرزنش نکنید.

سعی کنید دیگران را آزار ندهید و باعث نشوید که به خاطر انتخاب ها، تصمیمات و اعمالشان احساس بدی پیدا کنند.

24. بیشتر از آنچه که مورد انتظار است از خود مایه بگذارید.

بیش از حد نیاز کاری را انجام ندهید اما ابتکار عمل داشته باشید و گاهی بیشتر از آنچه که باید از خود مایه بگذارید.

25. در روابط خود همواره مسیر پیشرفت را طی کنید.

کنترل کننده یا وابسته نباشید. روابط را به گونه ای پیش ببرید که برای هر دو طرف رو به تعالی و رضایت بخش باشد.

26. شخص بزرگی باشید.

به دنبال این نباشید که اعتبار کسب کنید، دیگران را کوچک کنید یا مورد ستایش قرار بگیرید. دانش و قدرت خود را در زمان مناسب نشان دهید.

27. فروتن باشید.

به خود بخندید، از عیب ها و اشتباهات خود آگاهی داشته باشید و قبول کنید که آنها شخصیت شما را تعریف نمیکنند.

28. همیشه آماده یادگیری باشید.

هوش و تحصیلات عالیه خود را به رخ دیگران نکشید. بدانید که همیشه چیزی برای یاد گرفتن وجود دارد حتی از کسانی که دانش کمتری دارند.

29. بگذارید انتخابتان کنید.

علاقه صادقانه خود را به دیگران نشان دهید. از کلمه شما بیشتر از کلمه من استفاده کنید. با اشتیاق به دیگران گوش کنید و جنبه های مثبت شان را به آنها گوشزد کنید.

30. به افراد هدایایی دهید که دوست دارند.

هدایایی نخرید که برای خود شما مهم است و یا دیگران را تحت تاثیر قرار میدهد.

31. پیوسته خود را به چالش بکشید.

متوسط نباشید. به معلومات گذشته خود اکتفا نکنید. مدام در حال پیشرفت باشید و در مواجه با فرصت ها و نحوه استفاده از آنها خلاقیت داشته باشید.

32. ساده زیستی پیشه کنید.

زیرا باعث میشود شما تحت فشار، عجول، به هم ریخته و یا گیج و سردرگم نباشید. به خودتان زمان و مکانی برای تمرکز بدهید.

33. قدرت فوق العاده زمان حال را بپذیرید.

هیچ چیز ارزشمندتر از این لحظه نیست. آن را به بهترین لحظه ممکن تبدیل کنید.

34. برخلاف جریان آب شنا نکنید.

با افراد و موقعیت هایی که نمیتوانید تحت کنترل خود قرار دهید مبارزه نکنید. راه آسانتر این است که مسیر خود را تغییر دهید.

35. مسیر رشد را طی کنید.

در مسیر پیشرفت حرکت کنید و گوش به زنگ فرصت های رشد و تغییر باشید.

36. بپذیرید که شما برای همه جذاب نخواهید بود.

هر چه شما رشد کنید و جذاب تر شوید افراد کم تری جذب شما میشوند. اما این تعداد کمتر، گروه شگفت انگیزی خواهند بود.

 

  منبع : مردمان

   برچسب‌ها: نکته ها, موفقیت, جذابیت, عشق
   
+ ۱۳۹۱/۰۱/۱۰
به دنبال نیازهای منطقه بگردید. برای این کار باید مدتی در محل زندگی تان بچرخید و درددل های کسبه و مشتریان را بشنوید. مطمئن باشید این روزها همه به دنبال یک گوش شنوا می گردند، ایده های شما از همین درددل ها بیرون می آیند، ما هم از همین درددل ها و تجربه هایی که در از کارشناس و استادهای فن پرسیدیم به نتایج جالبی دست پیدا کردیم. شاید از نظر شما 35 میلیون تومان، پول زیادی برای سرمایه گذاری کردن نباشد اما باور کنید به جای این که با این پول و به اضافه پول وامی که از بانک مسکن می گیرید، بروید و دنبال خانه باشید، می توانید نهایت سودآوری را از این سرمایه به ظاهر کم داشته باشید.

30 میلیون تومان سرمایه زیادی است؛ به شرط این که قدرش را بدانید و در راه مناسبی سرمایه گذاری کنید. ما برای شما پیشنهادهایی را ارائه می دهیم که هرچند صد درصد تضمین سود آوری را نمی دهند اما از آزمون و خطای دیگران با سربلندی بیرون آمده اند. در حقیقت آنچه در این گزارش می خواهیم بگوییم، حاصل تجربه کسانی است که با همین سرمایه شروع به کار کرده اند. به هر حال یادتان باشد که شما 100 میلیون هم پول داشته باشید و بهترین شیوه سرمایه گذاری را هم بدانید، اگر دانش کافی آن کار و تجربه در آن زمینه را نداشته باشید، فرصت ها، محدودیت ها و رقبای آن بازار را نشناسید نه تنها سود نمی کنید، بلکه سرمایه اولیه خود را هم بر باد می دهید.

1 - بیاموزید و آموزش دهید
اگر تخصص و سواد کافی برای انجام برخی از فعالیت های اقتصادی ندارید، نگران نباشید. در نخستین قدم کمی درباره کارهایی که به تخصص کمتر و مکان محدودتر نیاز دارند، تحقیق کنید. در این تحقیق خود به مقوله سود و فروش خوب دقت کنید. قسمت کمی از سرمایه تان را صرف پرداخت هزینه های کلاس های تخصصی کنید و حرفه ای را بیاموزید. به طور مثال، طلا سازی یاد بگیرید و بعد یک کارگاه طلاسازی بزنید یا مدتی در همین شغل کارکنید و بعد از چند سال که مهارت لازم را کسب کردید با سرمایه تان یک کارگاه راه بیندازید یا یک کلاس آموزشی.

به هرحال می توانید دنبال هر هنری که دوست دارید بروید، بیاموزید و سپس با همین سرمایه یک دفتر کوچک اجاره کنید و هرچه مهارت کسب کرده اید را آموزش بدهید. این مطمئن ترین روش است و شما در صورت موفق نشدن، هیچ ضرری نکرده اید. البته یک راه ساده تر هم وجود دارد که سود خوبی دارد و با این سرمایه به راحتی می شود، راه انداخت. مهم ترین موضوع این است که بدانید چه راه هایی برای سودآوری شما وجود دارد و آن را راه بیندازید.

برای قدم اول سری به خیابان انقلاب بزنید و دقت کنید که مغازه هایی که به تکثیر، چاپ، تایپ و... مشغول هستند و تعدادشان هم بالاست، همیشه شلوغ هستند. این کار سرمایه زیادی نمی خواهد و سود خوبی هم دارد. فقط کافی است اگر با کامپیوتر و برنامه آفیس و فتوشاپ آشنایی ندارید به یک دوره کلاس آفیس بروید. کار کردن با دستگاه کپی هم کار سختی نیست. شما می توانید روزانه بیش از 100 هزار تومان درآمد داشته باشید، به خصوص اگر محل کارتان در مکان مناسبی مثلا نزدیک مدرسه یا دانشگاه باشد.

2- به دنبال مجوز باشید
اگر ایده خاصی به ذهن تان نمی رسد، می توانید از ایده دیگران استفاده کنید و درصد ایده آن ها را سر هر ماه بپردازید. مثلا می توانید یک گشتی در شهر بزنید و فهرستی از رستوران های کوچک اما معروف را تهیه کنید. در این زمینه رستوران های بین المللی که زیاد گران نیستند مثل رستوران های عربی یا ترکی مناسب هستند. شما می توانید مجوز راه اندازی یک شعبه را از آن ها بگیرید و ماهانه درصدی از سودتان را به آن ها بدهید. یا می توانید مجوز پیک موتوری بگیرید. تا جایی که می دانیم «پیک بادپا» که در حال حاضر از معتبرترین پیک هاست، این فرصت را در اختیار متقاضیان می گذارد. خب برای این کار فقط کافی است تا مکانی را اجاره کنید و چند پیک موتوری استخدام کنید و البته بیمه اجناس هم فراموش نشود. گرفتن نمایندگی فروش شارژ ایرانسل یا همراه اول و فروش اینترنت پرسرعت نیز گزینه های بعدی هستند که با ریسک پایین تری همراه هستند.

3 - تولیدی راه بیندازید
سرمایه افراد از یک حدی که بالا می رود دوست دارند برای خودشان کسب و کاری راه بیندازند و به اصطلاح خودشان آقای خودشان باشند اما این کار به این سادگی ها نیست و بدون تجربه و دانش کافی نه تنها سودآوری ندارد بلکه ممکن است سرمایه خودتان هم از دست برود. برای مثال خیلی ها دوست دارند تولیدی راه بیندازند، به خصوص آن هایی که مکانی هم برای این کار در اختیار دارند و نیازی نیست تا اجاره محلی برای راه اندازی تولیدی را بدهند. ما به شما پیشنهاد می کنیم اگر که جایی مناسب برای این کار دارید پس از به دست آوردن دانش و تجربه کسب و کار کوچکی راه بیندازید. بهتر است سراغ کارهای خیلی سخت نروید و مهم تر از همه این که فرصت های محل زندگی تان را بشناسید.

شما می توانید کارگاه تولید جوراب زنانه راه بیندازید که همیشه بازار خودش را دارد. شما با خریدن چند ماشین ساده جوراب بافی، می توانید جوراب های زنانه را به سادگی تولید کنید. جوراب های زنانه به دلیل مصرفی بودن شان، قیمت مناسب آن و نوع مشتری همیشه بازار پرفروشی دارد و ضمن این که کار کردن با این ماشین ها بسیار ساده است و قطعات یدکی آن هم به وفور در کشور موجود است و اگر دستگاه خراب شود یک تکنسین داخلی هم می تواند آن را تعمیر کند. جالب است بدانید که ممکن است کارتان بگیرد و حتی به کشورهای همسایه صادرات هم داشته باشید. بله، در حال حاضر جوراب هایی که با نام «پارازین» تولید می شوند به برخی از کشورهای همسایه صادر می شوند. شما می توانید روزانه حداقل 100 هزار تومان از این کار درآمد داشته باشید پس بهتر است تحقیقات کافی انجام بدهید و اگر بازار را مناسب دیدید، برای گرفتن مجوز به صنف جوراب بافان بروید. باور کنید اگر کمی تحقیق کنید، کارهای ساده تر و پرسودتری هم پیدا می کنید.

4 - مواد غذایی همیشه پرسود است
از آنجایی که خوراک از نیازهای اولیه هر انسانی است پس در هر شرایطی باید این نیاز برآورده شود. به خاطر همین نیاز ساده، این شغل و هر حرفه ای که با مواد غذایی در ارتباط است، همیشه بازار خودش را دارد و سود بالایی هم دارد. اشتباه نکنید، منظور ما این نیست که بروید و یک کارخانه مواد غذایی راه بیندازید، کمی بیشتر فکر کنید. شما می توانید به خدمات جانبی که کارخانه های مواد غذایی نیاز دارند هم فکر کنید و روی آن ها سرمایه گذاری کنید. به طور مثال این روزها صنعت بسته بندی از خود مواد غذایی هم بیشتر اهمیت دارد و مردم بیشتر جذب بسته بندی های خاص و متفاوت می شوند. بهتر است به دنبال یک یا چند ایده خوب باشید و در یک کارگاه کوچک به بسته بندی با طراحی های مخصوص خودتان بپردازید.

ایمان داشته باشید که اگر در این کار خلاقیت به خرج دهید در کمتر از یک سال فرد ثروتمندی می شوید. این روزها به راحتی می توان با استفاده از ظرفیت خالی کارخانه ها یا کارگاه هایی که پروانه بهداشت دارند، حبوبات و ادویه جاتی مثل فلفل، دارچین، زردچوبه و... را به صورت سفارشی تحویل گرفت و آن ها را با بسته بندی های خود و با برند خاص خودتان در بازار خاصی چون پادگان ها، دانشگاه ها، بیمارستان ها و... توزیع کرد. البته ممکن است کارتان حسابی بگیرد و از یک کارخانه بزرگ، سفارش بسته بندی محصولات شان را بگیرید. هر گاه گذرتان به میدان راه آهن افتاد، حتما یک سری به مغازه های ظروف یک بار مصرف بزنید و سر صحبت را با مغازه داران این حرفه باز کنید. آن ها تنها صنفی هستند که همیشه بازار خاص خودشان را دارند و نگران مشتری و ضرر کردن نیستند. به گفته آن ها در این حرفه سودآوری حتمی است به شرط این که بتوانید نبض بازار را در دست بگیرید.

5 - یک بوتیک و یک مشاور برندینگ لازم است
ما ایرانی ها به سوی هر ایده ای که جالب باشد، ناخودآگاه جذب می شویم و به قول معروف، حسابی هم جوزده می شویم. شما باید به دنبال یک ایده تک باشید. حتما داستان صاحب اصلی «هایدا» یا «آیس پک» را بخوانید. آن ها دانشجویان معمولی بودند که با یک ایده جدید که اتفاقا خیلی هم کم خرج بودند، امروزه به دسته میلیاردرها پیوسته اند. اگر راهنمایی ما را می خواهید که باید بگوییم ایده شما بهتر است در راستای خوراکی هایی باشد که اتفاقا ارزان باشند، خاص باشند و اسم زیبایی هم داشته باشند. مثلا ذرت مکزیکی هم ایده جدید بود، هم اسم زیبایی داشت و هم قیمت آن مناسب بود که این روزها این همه طرفدار دارد.

بعد از خوراکی، خدمات پوشاک نیز ایده مناسبی است به خصوص برای افرادی که دنیای مد را خیلی خوب می شناسند. البته منظور ما راه انداختن یک بوتیک صرف نیست بلکه شما باید ایده خاصی هم داشته باشید. به طور مثال می توانید از یک کارشناس برندینگ مشاوره بگیرید و به مشتریان خود بگویید که شما یک طراح مد دارید که به آن ها مشاوره می دهد. باور کنید این ایده جالبی است که می تواند فروش شما را تا بیش از 50 درصد افزایش بدهد. یادتان باشد که جوان ها از هیچ چیزی بیش از مشاوره گرفتن در امر مد و پوشاک خوشحال نمی شوند و این گونه برای سوال همیشگی شان یعنی چی بپوشم؟ این مدل به من می آید؟ حالا باید با چی ست بکنم؟ و... جواب مناسبی پیدا می کنند.

6 - کسب و کارهای کوچک پرسود
تمام آن هایی که پولدار شده اند از روز اول این همه سرمایه نداشتند و با استفاده از ذهن اقتصادی خود پول زیادی به دست آورده اند. باید پرس و جو کنید و ببینید در محل یا شهر شما چه کاری بازده و سود بیشتری دارد اما همیشه یکسری شغل ها به اقتضای زمانه شکل می گیرد که ریسک کمتری دارد و درآمد خوبی هم نصیب افراد می شود. برای مثال می توانید با این پول نمایندگی ایرانسل و فروش شارژ بگیرید یا این که از مخابرات شهرتان نمایندگی فروش اینترنت پرسرعت بگیرید. بیلیارد و تفریحاتی از این قبیل هم با استقبال جوانان روبرو می شود. یک کار پرسود تر این است که شما بوفه یک مکان ورزشی، بیمارستان، فرهنگسرا، مدرسه، دانشگاه و امثال این مکان ها را اجاره کنید. اغلب این مکان ها با قیمت مناسبی اجاره داده می شوند و فروش بسیار خوبی هم دارند.

  منبع : برترین ها

   برچسب‌ها: موفقیت, شغل, درآمد, تمرین سایه
   
+ ۱۳۹۱/۰۱/۰۵
در یک مصاحبه شغلی، بسیار مهم است که کنترل زبان بدن را تا جای ممکن است داشته باشیم. زیرا در حالی که همه ی آن چیزی که شما می گویید درست و راست است، اما زبان بدن شما می تواند داستان کاملا متفاوتی را به مصاحبه کننده بیان کند.

پرسش این است؛ چه مقدار از آن چیزی که شما «می گویید» از طریق زبان بدن و لحن صدای شما تفسیر می شود؟ خب، اگر به گفته های آلبرت محرابیان اعتقاد داشته باشیم، تقریبن همه ی آن!

پروفسور آلبرت محرابیان عنوان کرده است که تنها 7٪ پیام از طریق کلمه ها منتقل می شوند. 93٪ درصد باقی بین لحن صدا (38٪) و زبان بدن (55٪) تقسیم می شود. این موضوع طبق قانون 7-38-55 محرابیان شناخته می شود. حالا شما ممکن است با این آمار میانه ی خوبی نداشته باشید، کما این که ممکن است در تمامی شرایط صدق نکند.

اما با این حال، هم چنان صحیح است که لحن صدا و زبان بدن می توانند به احساس های اصلی ما خیانت کنند و در یک مصاحبه شغلی، بسیار مهم است که کنترل زبان بدن را تا جای ممکن است داشته باشیم. زیرا در حالی که همه ی آن چیزی که شما می گویید درست و راست است، اما زبان بدن شما می تواند داستان کاملن متفاوتی را به مصاحبه کننده بیان کند.

در اینجا 10 اشتباه زبان بدن را که لازم است از آن ها اجتناب شود با شما باز می گوییم. قبل از مصاحبه بعدی کاری این موارد را به ذهن بسپارید تا وقتی بر صندلی داغ می نشینید بر آن ها مسلط باشید:

1- در برخورد اول شخصیت ضعیفی از خود نشان ندهید

گفته می شود که کارفرمایان می توانند در عرض 30 ثانیه تشخیص بدهند که آیا شما فرد مناسب برای شان هستید یا خیر؟ پس این تمامن زبان بدن است که صحبت می کند. به خود اطمینان داشته باشید، اما مغرور نباشید. با لبخند قدم بزنید و با لباس های تان بازی نکنید. موقع دست دادن، دست طرف تان را محکم بفشارید.

محکم، البته به معنای دست دادن در محیط کار، نه آنچنان که با رفقای نزدیک خود کل می کنید. به همین ترتیب دست دادن شل و ول حس بسیار بدی را در مخاطب شما ایجاد می کند. اگر کف دست های تان عرق می کند، قبل از ورود به اتاق آن را خشک کنید.

2- دست زدن به صورت خود را بس کنید

اگر فیلم «مسری» ساخته ی استیون سودربرگ را دیده باشید، کیت وینسلت نقش دکتری را بازی می کند و می گوید: یک فرد معمولی روزی دو تا سه هزار بار صورت خود را لمس می کند. احتمالن شما از وقتی خواندن این مقاله را شروع کرده اید تا حالا چند بار صورت خود را لمس کرده اید. این مورد لازم است در طول مصاحبه کنار گذاشته شود، زیرا دست زدن به بینی، لب ها یا پیشانی می تواند به عصبی بودن یا دروغ گفتن شما تعبیر شود.

3- پاهای تان را تکان ندهید

به اطراف خود نگاه کنید و ببینید چند بار می توانید این حرکت را در اطرافیان تان ببینید. این اتفاق در حالت های مختلفی می افتد. برخی وقتی پشت میز نشسته اند، زانو ی شان را می لرزانند. بعضی یک پا را روی پای دیگر می گذارند و کف پا را تکان تکان می دهند. برخی هر دو پا را با هم تکان می دهند. این اتفاق می تواند به خاطر یک انرژی عصبی باشد، یا به خاطر سندروم پای بی قرار یا که تنها یک عادت بد باشد.

اما با این حال اگر این کار را تنها کمی انجام می دهید یا زیاد، این عمل را هنگام مصاحبه استخدامی انجام ندهید. پیامی که دارید می فرستید به بلندی و صراحت می گوید که؛ من عصبی و بی قرار هستم و می خواهم هر چه زودتر از اینجا بزنم بیرون. کارفرمای احتمالی شما هیچ تمایلی ندارد که ببیند شما هر چه زودتر می خواهید از دستش خلاص شوید.

4- یک کلیشه ی تکراری اما درست: بازوهای تان را روی سینه قفل نکنید

این مورد را قبلن شنیده اید، ولی لازم است دوباره گفته شود و این بازگفتن دلیل خوبی دارد. وقتی شما دست های تان را روی سینه در هم قفل می کنید یعنی؛ شما بسته هستید، ذهن بسته ای دارید، رفتار تدافعی دارید یا در ساده ترین حالت حوصله تان سر رفته است. این مهم نیست که آیا شما در این حالت احساس بهتری دارید یا نه؛ شما الان در میانه ی یک مصاحبه هستید، و این فکر خوبی نیست که منفی ترین مورد شناخته شده ی زبان بدن را مقابل کارفرمای احتمالی آینده انجام دهید.

5- نه خیلی سیخ و صاف بنشینید نه خیلی شل و ول

تا حالا شده مقابل کسی بنشینید که خیلی صاف رو به روی شما نشسته است و شما نتوانسته باشید آسوده باشید؟ حس غریبی است. آن ها هیچ کار غلطی انجام نمی دهند؛ در واقع، آن ها دارند چهره ی خوبی بروز می دهند. اما گاهی اوقات ممکن است خیلی سفت و سخت به نظر برسند. اگر می خواهید که کارفرمای شما، حس راحت نبودن با شما نداشته باشد، بهتر است از این کار پرهیز کنید. پس، راحت باشید. صاف بنشینید، اما نه آن قدر صاف که انگار عصا قورت داده اید. در عین حال، شل و ول نشستن، تصویری شلخته، تنبل و توهین آمیز برای شما محسوب می شود.

6- دست و بال خود را خالی بگذارید

ممکن است شما موقع ورود دست های پری داشته باشید، پر از کاغذها و مدارک. به خصوص هنگامی که از این مصاحبه به آن مصاحبه می روید. اگر می توانید، همه این وسایلی را که لازم دارید، درون کیف یا چیزی از این قبیل بگذارید. وقتی شما را برای مصاحبه خواندند، کیف خود را به آرامی برداشته و به آرامی در کنار صندلی ای که می نشینید، بگذارید. وقتی نشسته اید خودکار را در دست تان نچرخانید، با موبایل بازی نکنید، رزومه را ورق نزنید، خلاصه این که با خرت و پرت هایی که اطراف تان هستند سرگرم نشوید. وگرنه گیج و ناآماده به نظر می رسید. به خصوص وقتی چیزها از دست تان به زمین بیافتند.

7- تماس چشمی خوب است؛ خیره شدن خیر

ممکن است مشکل باشد که همه موارد بالا را به خاطر بسپارید. برخی افراد این موارد را یادداشت می کنند. اگر خواستید یادداشت بردارید، یکی از نکات مهم این است: «تماس چشمی را حفظ کنید». این بدان معنا نیست که چنان به مصاحبه کننده خیره شوید که او احساس شرم کند. مانند همه ی امور دیگر زندگی، در این یکی هم میانه روی کنید. نه بگذارید که چشمان تان دور و بر اتاق دنبال چیزهای مختلف بگردد و نه با نگاهی لیزر مانند سعی کنید که تا اعماق وجود طرف مقابل را واشکافی کنید.

جنین درایور، یک متخصص زبان بدن پیشنهاد می کند که اندازه 60٪ تماس چشمی ایده آل است. به قسمت بالایی مثلث صورت نگاه کنید (مثلثی که سه راس آن انتهای دو ابرو و نوک بینی است). اگر بیش از یک نفر در اتاق حضور دارد، تماس چشمی را با همه افراد حفظ کنید. هیچ وقت به دهان یا پیشانی افراد خیره نشوید. البته کلن خیره نشود! ضمن این پلک زدن هم یادتان نرود، بی زحمت.

8- مراقب دست های تان باشید

اگر قانون شماره چهار و قانون شماره دو را دنبال کرده باشید، ممکن متعجب شوید که خب… با دست های تان چه کنید. این مورد به خصوص درباره ی کسانی صدق می کند که موقع حرف زدن از دست های شان برای ابراز خود یا رسیدن به یک نکته زیاد استفاده می کنند. خب، این خوب است. و اگر شما را یاری می کند که به منظورتان برسید، خب چه بهتر. هم چنین اگر حرکت های دست قسمتی از خود واقعی شماست، این خیلی خوب است. اما مواظب باشید خرابش نکنید.

مارک بدن، مولف کتاب «زبان بدن برنده»، پیشنهاد می کند که دست های تان را در فاصله بین ناف تا استخوان های ترقوه حرکت دهید. حرکت هایی که در این فاصله صورت می پذیرد هم دست شما را از جلوی صورت تان دور نگه می دارد و هم همان طور که پیش تر ذکر شد، نشان می دهد که شما آرام، متمرکز و مسلط هستید. پس روی هم رفته، از دست های تان استفاده کنید، اما زیاده روی نکنید.

9- از تایید کردن مکرر با تکان دادن سر پرهیز کنید

آدم ها اغلب اعتقاد دارند که تایید با سر در موافقت با هر چه که مصاحبه کننده می گوید، باعث خواهد شد که در موقعیت خوبی قرار بگیرند. اما به واقع این چنین نیست. هر چند که خوب است که شما وقتی قلبن و عمیقن با چیزی موافق هستید، سرتان را به نشانه تایید تکان دهید. اما مواظب باشید مانند عروسک های «سگ سرتکان دهنده» که روی داشبورد اتومبیل می گذارند، نباشید. تایید با سر در موافقت با هر آنچه که می شنوید، بدون توجه به اصل پیام، شما را چاپلوس و بی جربزه نشان خواهد داد.

اوضاع حتی گاهی بدتر می شود، مثل زمانی که شما بدون توجه به صحبت های مخاطب سر تکان می دهید و تایید می کنید و آن گاه اگر از شما در رابطه با موضوعی که تایید کرده اید، پرسش شود، در این لحظه ممکن است یک احمق تمام عیار به نظر برسید. «آخه برای چی با چیزی که هیچ ایده ای راجع بهش نداری، موافقت می کنی؟» پس تایید با تکان سر را در کنترل خود داشته باشید. سر دیگر طیف آن است که این کار در حداقل امکان انجام پذیرد. خب هیچ کس تمایل ندارد مقابل فردی بنشیند که هیچ موافقتی از او نمی گیرد. این نیز می تواند نشانه ای از تلاش برای تسلط بر دیگران باشد.

10- نه فاصله حفظ کنید نه توی صورت طرف باشید

در بیشتر مصاحبه ها، معمولن شما در یک سمت میز نشسته اید و مصاحبه کننده در طرف دیگر. این روش مرسوم است. اما با زبان بدن شما می توانید تعادل این وضعیت را به سمت نتیجه مطلوب یا نامطلوب سوق دهید. برای شروع، اگر هنگام نشستن شما عمدن صندلی را عقب بدهید و احیانن پاهای تان را روی هم بیاندازید، شما دارید بین خودتان و کارفرمای احتمالی آینده تان فاصله می اندازید.

این نمایشی از بی اعتمادی و عصبیت است. به همین ترتیب، اگر صندلی تان را بسیار به میز نزدیک کنید و روی میز خم شوید، شما دارید طرف تان را مرعوب می کنید یا این طور به نظر می آیید که چیزی برای مخفی کردن دارید. پس، در یک فاصله راحت با میز بمانید. به صورتی که با نشان دادن قسمت عمده ای از بالاتنه خود، این پیام را برسانید که چیزی برای مخفی کردن ندارید. اگر میزی میان شما نبود، همان قواعد را دنبال کنید. نه اینقدر نزدیک شوید که نفس تان به صورت آنها بخورد، نه اینقدر دور که نشان دهنده تلاش شما برای پرهیز از ایشان باشد.

صد البته به خاطر بسپارید که قرار نیست این قدر روی این موارد تمرکز داشته باشید که دلیل اصلی حضورتان در مصاحبه را فراموش کنید. این موارد را پیش از مصاحبه تمرین کنید و باز البته نه آن چنان که مثل یک ربات زبان بدن را ابراز کنید. آسوده باشید، طبیعی باشید و مهم تر از همه، خودتان باشید.

  منبع : برترین ها

   برچسب‌ها: موفقیت, شغل, درآمد, مصاحبه
   
+ ۱۳۹۰/۱۲/۰۸
حتی اگر بهترین و ماهرترین کارشناسان و مشاوران مالی را در کنار خودتان داشته باشید باز هم ممکن است با اشتباهاتی هر چند جزئی همه شان را بر باد دهید. میلیونرها تکنیک های رفتاری را در زندگی شان رعایت می کنند که مردم عادی از آن بی خبر هستند. برای مثال، پولدارها هیچ وقت فکر نمی کنند و نمی گویند: «من نمی توانم» بلکه از خود می پرسند: «چگونه می توانم؟» شاید نتوانید فراتر از افق ثروت خود را ببینید اما باید باور داشته باشید که ثروت شما در چشمه ای که آن را نمی بینید و نمی دانید کجاست، می جوشد و آن چشمه و کل ثروت شما در آنجاست.

تشکر کن و بپذیر
تصور کنید در صف پرداخت یک فروشگاه هستید، مقداری خرید کرده اید و برای پرداخت پول نوبت شما شده است، پولی که همراه شماست 100 هزار تومان است اما خرید شما 102هزار تومان شده است، ناراحت می شوید و تمام جیب های لباس تان را می گردید، یک نفر از پشت سر که قصد فضولی هم ندارد شاهد ماجراست و به شما 2 هزار تومان می دهد، چه کار می کنید؟

الف) زیر لب چیزی می گویید: خیلی ممنون نیازی نیست. اجناس را سر جای شان می گذارید و از خجالت فورا از فروشگاه خارج می شوید.

ب) چیزهایی که بیشتر لازم دارید برمی دارید و بقیه را پس می دهید.

ج) با کمال احترام از آن فرد تشکر می کنید و پول را قبول می کنید و با خریدتان به خانه می روید و از خداوند و تمام کائنات به خاطر این هدیه کارگشا سپاسگزاری می کنید.

اگر جواب شما گزینه ج است باید به شما تبریک بگویم، دارید به پولدار شدن نزدیک می شوید. چون شکرگزاری و دریافت هدیه یکی از قانون های ثروتمند شدن است. قوانین را رعایت کنید و اصلا آن ها را نشکنید، باید با آغوش باز، نعمت ها و یاری دیگران را بپذیرید و شکر آن را بجا بیاورید. برای مثال برای هر قبضی که پرداخت می کنید یا هر چکی که می نویسید یک یادداشت تشکر بنویسید.

هدف ثروتمند شدن نیست
وقتی در یک مصاحبه از خانم اپرا وینفری(مجری معروف و یکی از زنان ثروتمند) سوال کردند که راز ثروتمندی شما در چیست؟ پاسخ داد که هرگز برای پول و میلیونر شدن تلاش نکرده است بلکه هدف او کمک به دیگران بوده که به دلیل همین هدف ثروت به صورت ناگهانی به سمتش سرازیر شده است. یادتان باشد اگر ثروتی هم ندارید می توانید از راه های دیگر به دیگران کمک کنید و دروازه های ثروت را به سمت تان باز کنید. یک لبخند هدیه دهید، دست یاری به دیگران بدهید، دوستان تان را در آغوش بگیرید، به اندازه یک ساعت از درآمد خود را به امور خیریه اختصاص دهید، برای سالمندان یا بیماران کتاب و مجله بخوانید و به ملاقات آن ها بروید. مقدار پولی که می بخشید مهم نیست، مهم نیت شماست همیشه یادتان باشد بخشش به بازپس گرفتن ختم می شود. همه می دانند که بخشش واقعی برای بازپس گرفتن صورت نمی گیرد اما این یکی از قوانین است، یادتان باشد برای رسیدن به هدف قوانین را نشکنید.

خلأ ایجاد کن
تا حالا عادت داشتید اشیای بدون مصرف را انبار کنید؟ و فکر کنید یک روزی شاید به کارتان بیاید؟ آیا برای تان اتفاق افتاده که پول های تان را جمع کنید و به این خاطر که فکر می کنید در آینده شاید به آن محتاج باشید خرجش نکنید؟ تا حالا شده لباس های تان، کفش های تان، لوازم منزل و آشپزخانه تان و چیزهای دیگر را که حتی یک بار هم از آن ها استفاده نکردید انبار کنید؟ درون خودتان چطور؟

تا الان پیش آمده خاطره خشم ها، ترس ها، جدایی ها و چیزهای دیگر را به خاطر بسپارید؟ باید به شما بگویم تا الان سخت در اشتباه بودید. دیگر به این کار ادامه ندهید! شما برخلاف مسیر کامیابی خودتان حرکت می کنید. جا باز کنید. فضای خالی، تا اجازه دهید چیزهای جدید و نو به زندگی تان وارد شوند.

باید خود را از شر چیزهای بی مصرف که در شما و در زندگی تان هستند خلاص کنید تا کامیابی را به زندگی تان دعوت کنید. تا وقتی در جسم و روح خودتان احساسات بی فایده را نگه می دارید، نمی توانید جای خالی برای موقعیت های تازه به وجود آورید. با این فکر شما 2 پیغام را به مغزتان و زندگی تان می فرستید که به فردا اعتماد ندارید و شایسته چیزهای خوب و تازه نیستید. به همین دلیل با انبار کردن همه چیزهای غیر قابل مصرف خودتان را سر پا نگه داشته اید.

  منبع : برترین ها

   برچسب‌ها: موفقیت, راز, ثروت, مند
   

درباره وبلاگ

کافه فان / Cafefun.ir
سایت اطلاعات عمومی و دانستنی ها

موضوعات

تبليغات

.:: This Template By : web93.ir ::.

برچسب ها: اطلاعات عمومی ، آموزش ، موفقیت ، ازدواج ، دانستنی ، گیاهان دارویی ، تعبیر خواب ، خانه داری ، سخن بزرگان ، دانلود ، بازیگران ، روانشناسی ، فال ، اس ام اس جدید ، دکتر شریعتی ، شاعران ، آموزش یوگا ، کودکان ، تکنولوژی و فن آوری ، دانلود ، تحقیق ، مقاله ، پایان نامه ، احادیث ، شعر ، رمان ، عکس ، قرآن ، ادعیه ، دکوراسیون ، سرگرمی ، اعتیاد ، کامپیوتر ، ترفند ، ورزش ، کد آهنگ ، مقالات مهندسی ، طنز ، دانلود کتاب ، پزشکی ، سلامت ، برنامه اندروید ، زنان ، آشپزی ، تاریخ ، داستان کوتاه ، مدل لباس ، مدل مانتو ، مدل آرایش