بالا رفتن سطح شناخت افراد از تفکرات خود و دیگران، نقش ویژهای در رسیدن به زندگی راحت و آرام دارد. همه ما محدود به عقاید و باورهایی هستیم که تجربیات گذشته برایمان به ارمغان آوردهاند.
هر فردی با تغییر دیدگاه و دورکردن تفکرات منفی از خود میتواند تغییرات مثبتی در زندگی ایجاد کند. این تغییر نگرش به دو دلیل اهمیت دارد.
اگر این اصول روانشناسی، چارچوبی برای اندیشیدن ما شود، زندگی راحتتری خواهیم داشت و موجب تغییر در نگرش ما خواهد شد.
زندگی شما آن قدر که تصور میکنید برای دیگران اهمیتی ندارد. این نکته ناخوشایند به نظر میرسد، ولی حقیقت دارد. تلاش برای کسب رضایت دیگران در تصمیمگیریها و رفتار مطابق با میل دیگران، زمینهساز بروز مشکلاتی در زندگی است. این روزها همه درگیر مشکلات و دغدغههای زندگی خود هستند و کمتر به زندگی دیگران توجه میکنند.
همیشه در نظر داشته باشید، چیزی که باعث شده طرز فکر دیگران برای ما مهم باشد، تجربیات گذشته یا برداشتهای اشتباهی است که در ذهن ما شکل گرفته است. خودتان باشید، بدون اینکه به طرز فکر دیگران اهمیت بدهید. با این شیوه، بخشی زیادی از مسیر شادی و رضایت از زندگی را طی کردهاید.
ما همان آدمهای ده سال پیش نیستیم و تفکرات و احساسات فعلی ما با ده سال آینده هم متفاوت است. گذشته، حال و آیندهی ما، کاملا از هم مستقل هستند، زیرا با گذر زمان و کسب تجربیات و قرار گرفتن در موقعیتهای مختلف، طرز فکر ما نیز تغییر میکند.
به همین دلیل است که هنگام تصمیمگیری باید با شخصیت فعلی خود صادق باشید. هرگز نمیتوانیم آینده را پیشبینی کنیم و هیچ وقت نمیدانیم چند سال دیگر چه طرز فکر و احساسی داریم. هر چیزی که در گذشته برای ما اتفاق افتاده، مربوط به شخصیت گذشتهی ما بوده است. با شخصیت کنونی خود زندگی کنید.
این روزها، جو حاکم بر شبکههای اجتماعی بسیاری از ما را تحت فشار قرار میدهد تا بهترین لحظات زندگی خود را با دیگران به اشتراک بگذاریم. همین امر باعث میشود دائما خودمان را با دیگران مقایسه کنیم؛ دیگرانی که گویا زندگی کاملی دارند و خوشبخت هستند. در زندگی واقعی هم همهی تلاش ما این است که جنبههای مثبت زندگی خود را به دیگران نشان دهیم و از ترس قضاوت یا طرد شدن، جنبههای منفی و آسیبپذیر زندگیمان را پنهان میکنیم.
واقعیت این است که همهی ما آسیبپذیر هستیم و نکات و جنبههای منفی در زندگیمان داریم. زندگی هیچ یک از ما کامل نیست. همهی ما دوست داریم از طرف جامعه پذیرفته شویم. فکر کردن به اینکه دیگران زندگی کامل و بینقصی دارند، اتلاف وقت است. در واقع نباید ظاهر زندگی دیگران را با باطن زندگی خود مقایسه کنیم.
حتما برای شما هم پیش آمده که زمانی دوستتان با مشکلی دست و پنجه نرم میکند و شما راههای خلاص شدن از این موقعیت میدانید. بر حسب وظیفهی دوستی، او را نصیحت میکنید، اما او توصیهی شما را نادیده میگیرد. احساس ناامیدی میکنید، چون نیت شما کمک کردن به او بوده است. اما این حقیقت تلخ وجود دارد که انسانها معمولا به نصیحت دیگران توجهی نمیکنند، مگر اینکه در شرایط درست قرار بگیرند و طرز فکر صحیحی داشته باشند.
فقط در انتهای روز است که افراد تجربیات و برداشتهای خود را از مسائل مختلف بررسی میکنند و طرز فکر خود را تغییر میدهند. گاهی اوقات آنها به این نتیجه میرسند که باید به توصیهی شما عمل میکردند، اما اکثر مواقع افراد تصمیم میگیرند، خودشان، موقعیتی را تجربه کنند و به نتیجه برسند. دلسرد و ناامید نشوید، چون برای کمک به دوستتان تمام تلاشتان را کردهاید.
اینکه چطور در مقابل یک مشکل، رویداد و شرایط واکنش نشان دهید، بسیار بیشتر از خود آن مشکل یا وضعیت اهمیت دارد. طرز نگرش شما مهمترین نکتهای است که در رضایت شما از زندگی تأثیرگذار است. شما میتوانید به شیوهای عمل کنید که بر تفکرات، احساسات و عواطف آیندهی شما مؤثر باشد یا روش بهتری را انتخاب کنید.
در هر شرایط سخت و منفی، برای چند لحظه آن را فراموش و قبل از هر عکسالعملی ذهنتان را آزاد کنید. شاید کار سختی باشد، اما همین نکتهی ساده به شما برای بررسی و تجزیه و تحلیل واکنشهای ممکن از طرف خود و دیگران کمک میکند.
برگرفته از: lifehack
یکی از موارد اصلی که توسط دختران و پسران جوان به عنوان دلیل دوستیها و آشناییهای پیش از ازدواجشان عنوان می شود آشنایی به قصد ازدواج است. معمولاً در اینگونه روابط یکی از طرفین به دیگری قول ازدواج داده و از وی می خواهد به منظور شناخت بیشتر مدتی با هم در ارتباط باشند. اما متاسفانه ممکن است برخی به قول و قرارهایشان وفادار نبوده و تنها قصد سوء استفاده از فرد مقابل را داشته باشند. به همین دلیل لازم است که افراد قادر باشند میان راست و دروغ تمایز قائل شده و خود را از عواقب ناگوار چنین مسئله ای محفوظ بدارند.
معمولاً در رفتار و افکار کسانی که با دادن وعده دروغین سعی در اغفال فرد مقابل دارند نکاتی دیده می شود که با کمی دقت در آنها می توان نسبت به نیت فرد مقابل آگاهی حاصل نمود.
مهمترین این مسائل و رفتارها عبارتند از :
اصرار بر پنهان ماندن رابطه
معمولاً این افراد اصرار دارند که هیچ یک از اعضای خانواده و حتی دوستان از این ماجرا باخبر نشوند. گرچه ممکن است آنها دلایلی مانند نامساعد بودن شرایط، ترس از مخالفت اطرافیان و ... را دلیل این درخواست معرفی می کنند اما چون در حقیقت قصد ازدواج ندارند از اینکه شما این موضوع را با دیگران در میان گذاشته و آنها شما را راهنمایی کنند و همچنین به منظور اجتناب از جدی شدن رابطه از طریق مطلع شدن خانواده ها، می خواهند این رابطه پنهان بماند.
پیشنهاد ازدواج در آغاز آشنایی
اگر فردی بدون هیچ آشنایی قبلی با شما در همان اولین برخورد پیشنهاد ازدواج داد باید کمی محتاط شوید. چطور ممکن است در اولین برخورد، شخصی چنین پیشنهاد مهمی به شما بدهد بدون آنکه هنوز شما را درست شناخته باشد؟ در چنین مواردی احتمالاً ویژگی های ظاهری مانند زیبایی، وضعیت مالی، تحصیلی و... شما فرد مقابل را تحت تاثیر قرار داده و وی از دادن پیشنهاد ازدواج به شما اهداف دیگری دارد.
پیشنهاد ازدواج پس از رد درخواستهای نامعقول
اگر فردی که با او آشنا شده اید پس از اینکه شما به درخواستهای نامعقول وی در زمینه های مختلف مثل صمیمیت جسمی یا درخواست کمک مالی پاسخ منفی دادید به شما پیشنهاد ازدواج داد بدانید که او تنها به دنبال راهی برای رسیدن به خواسته های خویش است و به محض اینکه نیازهایش ارضا شود قول و قراهایش را زیر پا خواهد گذاشت.
تمایل نداشتن به صحبت کردن درباره ازدواج
اگر فردی که به شما قول ازدواج داده از صحبت کردن در این باره طفره می رود دقت خود را کمی بیشتر کنید. اگر ازدواج برای وی یک هدف باشد مانند هر هدف دیگری برای رسیدن به آن برنامه ریزی نموده و تلاش می کند. به همین دلیل باید در مورد آن با شما صحبت کند تا به کمک هم تصمیماتی اتخاذ کنید و گامهایی بردارید که شما را به هدفتان نزدیک تر کند. مثلاً ممکن است فردی تصمیم بگیرید که در کلاسهای آموزش مهارتهای زندگی شرکت کند یا به دنبال پیدا کردن شغلی باشد. به هر حال هنگامی که فرد قصد انجام کاری دارد حتماً در مورد آ ن فکر و اقدام می کند.
موکول کردن ازدواج به سالهای بعد
اگر فردی که با او آشنا شده اید می گوید با آنکه علاقه بسیاری به شما دارد اما حداقل تا پنج سال دیگر شرایط ازدواج را ندارد و از شما می خواهد که به خاطرش صبر کنید، باید در صحت گفته های وی شک کنید. بهتر است دلایل وی را بشنوید و به او بگویید که لازم نیست در شروع زندگی همه شرایط ایده آل باشد و شما از اینکه در کنار وی برای ساختن زندگی تان تلاش کنید لذت می برید.
اراده، اختیار و آگاهی فرد باعث می شود که بتواند هر مانعی را بی اثر کند. برای چنین اقدامی نیز قاطعیت، قدرت و صد البته مهارت هایی چون نه گفتن و... مورد نیاز است.
اما همیشه نه گفتن مربوط به دیگران نمی شود. در واقع باید آن را به دو دسته تقسیم نمود:
1- نه گفتن به خود:
فرد برای رسیدن به خواسته اش تلاش می کند و در این راه ممکن است به دیگران و خواسته هایشان آسیب برساند یا حتی آنقدر دچار حرص و ولع رسیدن به هدفش شود که از انسانیت به دور افتد. در این مواقع معمولا اتفاقاتی برای وی رخ می دهد که تلنگری است تا دریابد برای چه زندگی می کند و اگر کمی به خود فرصت دهد و فکر کند می بیند که باید به خود و خواسته اش "نه" بگوید تا شرافت انسانی و لذت زندگی همراه با آرامش را از دست ندهد.
یک جایی باید به خود نه گفت و دیگر ادامه نداد و این نه گفتن با ارزش است، و باید توجه کرد که گاهی گفتن "نه" عواقبی را نیز به دنبال دارد اما باید مقاوم بود و چنانچه با تفکر این عمل را انجام داده است، و هر چند هم که باعث صدمه دیدن وی شود بر آن پا فشاری نماید.
2 - نه گفتن به دیگران:
زمانی که خواسته ها و تمایلات فرد با خواسته های دیگران منافات پیدا می کند. در این حالت فردی که تمایلات و خواسته های خود را ترجیح می دهد، ناچار است در مقابل خواسته های دیگران مقاومت کند. چگونه می تواند این کار را انجام دهد؟
مسلم است که فرد باید طبقه بندی مناسبی روی موارد و موضوعاتی که نه گفتن در آنها لازم به نظر می رسد، داشته باشد. زمانی که قبول درخواستها خطرات و مشکلات جدی برای وی به همراه دارد لازم است فرد با قاطعیت رفتار کند، و از طرفی باید بداند که نه گفتن، الزاما روابط اجتماعی وی را مختل نمی نماید.
چند نکته :
توجه به این مسئله ضروری است که مشخص کردن اهداف و برنامه ها ی زندگی و تعیین مسیری که فرد را به این اهداف می رساند باعث می شود که خود بخود، فرد به یکسری تمایلات شخصی و مداخلات اجتماعی (با برنامه وی) نه بگوید و مجدانه به برنامه خود بپردازد. همین امر و قاطعیتی که در برخورد با برنامه خود نشان می دهد، اعتماد به نفس وی را افزایش می دهد.
همانطور که در اطرافمان می بینیم کسانی که اعتماد به نفس کمی دارند، یا در زندگی خود برنامه ای ندارند و یا اگر هم دارند اهمیت لازم را به آن نمی دهند؛ این افراد برآورده شدن خواسته دیگران را در اولویت قرار داده و از ترس از دست دادن دوستی ها، طرد شدن، تنهایی و... توانایی گفتن "نه" را نداشته و اهداف خود را قربانی خواست دیگران می نمایند. باید توجه داشت که گاهی از دست دادن موقعیتی راهی برای رسیدن به موفقیتهای بیشتر است.
این ایده که شکل دست ها می تواند چیزهای زیاد و عمیقی درباره شخصیت، توانایی های جسمی ، میزان شجاعت و ریسک پذیری بگوید شاید در نگاه اول بسیار عجیب باشد اما دانشمندان در دانشگاه های مختلف دنیا با تحقیقات متفاوتی که انجام داده اند نتایج حیرت انگیزی را مشاهده کرده اند.
آنها می گویند انگشتان دست به طور موثری نوعی کارت شناسایی هستند که به ما اجازه می دهند اولین نگاه را روی پتانسیل های شریک آینده زندگی مان بیندازیم و تشخیص دهیم چگونه شخصیتی دارد و در چه حوزه هایی می توان بیشتر روی او حساب باز کرد.
خطر سرطان
از دهه های پیش دانشمندان متوجه یک نسبت غیرعادی و شگفت آور بین اندازه 2 انگشت دست، انگشت حلقه و اشاره شده اند، آنها به این انگشت ها نام های خاصی 4D و 2D داده اند. روز به روز شواهد بیشتری به دست می آید که نسبت بین این 2 انگشت یعنی حلقه و اشاره به خصوص در دست راست می تواند به خوبی نشان دهنده میزان پرخاشگری و بیماریهایی باشد که در مردان وجود دارد.
مثلا نسبت میان اندازه انگشتان یعنی نسبت انگشت 2D به 4D می تواند نشان دهد آن مرد چقدر مستعد ابتلا به سرطان پروستات است. بر اساس پژوهش های موسسه تحقیقاتی سرطان، مردانی که انگشت اشاره بلندتر از انگشت حلقه دارند کمتر مستعد ابتلا به بیماری هستند.
کدام مردها، پدرهای بهتری هستند
معمولا در خانم ها انگشت حلقه و اشاره تقریبا با هم برابر است یا حتی انگشت اشاره بلندتر است اما در آقایان برعکس است اما اگر انگشت حلقه یک مرد کوتاه تر از انگشت اشاره اش باشد به این معنی است که مهربانتر، محجوب تر و با خشونت کمتر است.
این افراد معمولا پدرانی هستند که با وسواس مادرانه از کودکان خود مراقبت می کنند و مادرها می توانند با خیال راحت و بدون هیچ نگرانی بچه ها را به آن ها بسپارند.
انگشت هایی که ثروت را نشان می دهد
دانشمندان دانشگاه کمبریج متوجه شدند، مردانی که انگشت حلقه آنها نسبت به دیگر انگشتان دست به خصوص انگشت اشاره بلندتر است، شانس بیشتری برای ثروتمندتر شدن و موفقیت در آینده دارند.
هم چنین این تحقیقات نشان می دهند، این افراد معمولا در زندگی به سختی تلاش می کنند تا به هدف خود برسند و اصلا جزو آدم هایی نیستند که با شنیدن پاسخ منفی ناامید شوند. این افراد برای موفقیت در یک معامله مالی یا رسیدن به فرد مورد علاقه خود بیش از همه تلاش می کنند و تا رسیدن به هدف دست از تلاش برنمی دارند، آنها نمونه بارز تلاش حقیقی تا رسیدن به هدف هستند. پس فراموش نکنید، هنگام خواستگاری حتما به انگشتان خواستگارتان توجه کنید، شاید رازهایی در آن نهفته باشد.
کدام مردها ورزشکارترند
مردانی که انگشت حلقه آن ها بلندتر از انگشت اشاره شان است، نسبت به دیگران توانایی بیشتری در 3 زمینه مالی، اجتماعی و سرگرمی ها دارند. در واقع این مردها بیشتر می توانند به فعالیت های ورزشی و حتی فعالیت های مربوط به موسیقی اشتغال داشته باشند.
باید گفته شود، بانکدارانی که انگشت حلقه بلندتری دارند موفق ترند. دلیل اصلی این است که آن ها بیشتر ریسک را می پذیرند و سریع تر نسبت به تغییرات بازار واکنش نشان می دهند.
اندازه انگشتان بر چه اساسی تعیین می شود
«زاک مندنهال» محقق که در زمینه اندازه انگشتان تحقیق کرده است می گوید: «قرار گرفتن در معرض هورمون تستوسترون در دوره بارداری نه تنها روی رشد مغز جنین تاثیر گذار است بلکه رشد انگشت حلقه را نسبت به انگشتان دیگر کندتر می کند. از طرف دیگر قرار گرفتن در معرض هورمون استروژن که نوعی هورمون جنسی زنانه است اثری عکس این را دارد.»
شجاعتی که از هورمون ها می آید
دانشمندان کشف کرده اند میزان هورمون است که تمام ویژگی ها را ایجاد می کند. در واقع میزان هورمون تستوسترون در بدن روی اندازه انگشت های دست تاثیر گذار است. این عامل هم در مورد مردان و هم در مورد زنان صادق است، این عامل روی شخصیت مردان تاثیرگذاری بیشتری دارد و روحیه آن ها را تغییر می دهد.
این تحقیقات رابطه بین هورمون تستوسترون و ریسک پذیری در بین مردانی که انگشت حلقه بلندتری نسبت به انگشت اشاره دارند را نشان می دهد. در واقع این حالت در زمان رشد جنین انسان ها در رحم وجود دارد. هرچه یک جنین در حین رشد در معرض هورمون تستوسترون بیشتری قرار گیرد با احتمال بیشتری در زندگی آینده خود دست به ریسک می زند.
فرق زن ها و مردها
پروفسور «گاد ساد» یکی از محققانی که در زمینه اندازه انگشتان تحقیق کرده است می گوید: «در زنان معمولا اندازه این 2 انگشت یعنی انگشت حلقه، انگشت اشاره برابر است. برای اندازه گیری شما باید به طور دقیق فاصله بین نوک انگشت را تا محل اتصال با کف دست اندازه گیری کنید. در مردان معمولا انگشت حلقه بلندتر از انگشت اشاره است.»
زیباترها
دکتر «کامیل فرندزی» از دانشگاه ژنو و همکارانش نسبت بین 2 انگشت حلقه و اشاره را برای 49 مرد اندازه گیری کردند، سپس تصویر آنها را به صورت تصادفی به خانم های داوطلب تحقیق نشان دادند. به خانم های داوطلب این تحقیق گفته شده بود که به چهره ها از نظر زیبایی مردانه و این که کدام می توانند به طور بالقوه شریکی برای زندگی باشند، حالت مردانگی و تناسب آن ها، امتیازی بدهند.
محققان دریافتند هرچقدر نسبت بین انگشت اشاره به انگشت حلقه کمتر باشد، زنها امتیاز بالاتری داده بودند. دکتر فرندزی می گوید: «احتمالا این موضوع از اینجا سرچشمه می گیرد که این آقایان چهره همسان و هماهنگ تری با زنان دارند در واقع تفاهم ظاهری و همسان سازی می تواند از دلایل زیبایی یک فرد باشد.»
آیا بین چهره و انگشتان ارتباطی هست؟
هرچه انگشت حلقه به نسبت انگشت اشاره بلندتر باشد، به همان نسبت چهره افراد برای دیگران زیباتر خواهد بود البته باید گفت این اثر بیشتر روی دست راست فرد بررسی می شود نه دست چپ. در واقع طبق ادعای محققان، اندازه انگشت ها کاملا به دلیل اثر هورمونها میزان می شود و همین هورمون در سنین بلوغ روی چهره فرد تاثیر می گذارند و باعث پیدایش زیبایی ظاهری در نظر زنان می شوند.
چگونه طول انگشت را اندازه بگیرید
1. انگشتان تان را کاملا صاف نگه دارید و به کف دست نگاه کنید (دست راست بهتر است).
2.
حالا از نوک تا پایین ترین بند انگشت را اندازه بگیرید بند پایینی انگشت
اشاره کاملا مشخص است ولی بند پایینی انگشت حلقه کمی ابهام آمیز است چون
مجموعه ای از خط ها در کنار هم قرار دارند.
3. روی بند پایین انگشت حلقه، خطی را انتخاب کنید که بیشتر از همه به کف دست نزدیک است، نقطه وسط خط این بند را علامت بزنید.
4. حالا از نقطه ای که علامت زده اید تا نوک انگشت را اندازه بگیرید، حواس تان باشد که اندازه ناخن اصلا مهم نیست.
پولدارتر می شوند
محققان دانشگاه کمبریج انگشتان دست راست 44 مرد که در بازار سهام لندن مشغول به کار بودند شغلی که نیازمند تصمیم گیری های سریع و متوالی و عکس العمل های سریع فیزیکی است را اندازه گیری کردند.
محققان افرادی که نسبت انگشت اشاره آنها از انگشت حلقه بلندتری برخوردار بودند را به مدت 20 ماه با سایرین مقایسه کرده و مشاهده کردند که این افراد نسبت به سایرین 11 برابر بیشتر درآمدزایی دارند.
طی همین دوره زمانی، افرادی که در این شغل از تجربه بیشتری برخوردار بودند به نسبت افراد بی تجربه 9 برابر بیشتر درآمدزایی داشتند. همچنین در میان افراد باتجربه کسانی که از انگشت حلقه بلندتری برخوردار بودند 5 برابر دیگر افراد در کار خود موفق بوده و پول به دست می آوردند.
با مهار ذهنتان، شما تنها از پس افسردگی های مزمن یا گاه و بی گاه بر نمی آیید، بلکه می توانید تمام زندگی تان را زیر و رو کنید و یک سر و گردن از خود قدیمی تان بالاتر بروید. اگر می خواهید چنین زندگی ای را آغاز کنید، از راهنمایی های دکتر اوز کمک بگیرید. او که سال هاست کتاب هایش از پرفروش ترین کتاب های روانشناسی و سبک زندگی بوده، حتما به شما در این مسیر کمک می کند.
هوای خوابتان را داشته باشید
بی خوابی دشمن شادی است. ساعات خواب نامنظم و خواب آشفته، نه تنها در طول روز شما را خسته و بی رمق می کند، بلکه افسردگی و اضطراب را هم به یکی از مشکلات جدی زندگی تان تبدیل می کند. خواب، عمیق ترین تاثیر را روی هورمون هایتان می گذارد و باعث می شود بدنتان روی روال طبیعی قرار گیرد. بررسی ها ثابت کرده بی خوابی هم می تواند یکی از عوارض افسردگی باشد و هم یکی از عواملی باشد که شما را بیشتر به سمت افسردگی می برد. اما یاد تان نرود یک خواب آرام و شادی آور، اصول خودش را دارد؛ پس اگر می خواهید خنده از لب هایتان نرود، از این اصول پیروی کنید:
ساعات معینی را برای خوابیدن و بیدار شدن انتخاب کنید. بعد از ساعات کاری تنها 30،20 دقیقه چشم هایتان را ببندید و تاریکی شب را برای خواب اصلی تان انتخاب کنید. شب زنده داری می تواند خیلی زود شما را افسرده کند. بدون نور چراغ و دیگر عوامل مزاحم بخوابید. سعی کنید یک اتاق آرام و بدون وسایل اضافی را انتخاب کرده و حتی عامل مزاحمی مثل ساعت هایی که صدای تیک تاک بلندی دارند را هم در اتاقتان نگذارید. قبل از رسیدن زمان خواب تان، 10 دقیقه برای مشخص کردن کار های فردایتان وقت بگذارید، 10 دقیقه به پوست و ظاهرتان برسید و 10 دقیقه هم برای رسیدن به آرامش، حرکات کششی ذهن و جسم یا راه های دیگر تمرکز را امتحان کنید.
رابطه های تلگرافی را کنار بگذارید
درست است که شبکه های اجتماعی باعث می شوند بیشتر از قبل با اطرافیان تان در ارتباط باشید، اما اگر می خواهید حس و حالتان بهتر از این باشد، ارتباط های اینترنتی تان را به حاشیه برانید و با افرادی که دوست شان دارید یا دوست تان دارند، رو در رو صحبت کنید. نه اینکه از همین امروز بلکه از هر نوع ارتباط آنلاینی فاصله بگیرید. اما اجازه ندهید این ملاقات های رایانه ای، باعث شوند عزیزان تان را کمتر ببینید یا کمتر صدایشان را بشنوید. سعی کنید با دیدن کسانی که برایتان اهمیت دارند، انرژی تان را چند برابر کنید و اگر در این روزهای پرترافیک و پرکار، فرصت دیدنشان را ندارید، با یک تلفن کوتاه از حالشان باخبر شوید. یکی از جدی ترین آسیب هایی که می توانید به خود بزنید، زندگی در یک جزیره و بدون هم صحبتی با دیگران است. پس خود را از این جزیره خالی از سکنه بیرون بکشید.
قدرشناس باشید
دفترچه های خاطرات تنها برای نوشتن گلایه های شما از جهان نیستند. هرچند اگر شما احساسات منفی تان را بنویسید و بعد آن را پاره کنید و دور بریزید، می تواند کمک خوبی برای روان تان باشد. اما این بار ما می خواهیم از دفترچه ای صحبت کنیم، که قرار است با موضوعات مثبت پر شود. یک دفترچه با جلدی زیبا بردارید یا اینکه سعی کنید آن را با سلیقه خودتان زیبا کنید. سعی کنید انرژی بخش بودن این دفترچه، حتی از روی جلدش هم مشخص باشد. حالا وقت آن است که قدم های زیر را بردارید:
در پایان هر روز، 15 دقیقه برای نوشتن وقت بگذارید. این 15 دقیقه را به نوشتن در مورد تمام آدم هایی اختصاص دهید که در طول روز به شما کمک کرده اند یا در برداشتن یک قدم مثبت به شما انگیزه داده اند. حالا یک متن کوتاه از سر قدرشناسی بنویسید. می توانید یک فهرست از تمام اتفاقات و افرادی که باید از آنها قدردانی کنید بنویسید یا روی یکی، دو مورد تمرکز کنید. بعد از چند روز، به عقب بر گردید و تاثیر این قدر شناسی را روی روزهایی که گذشته ببینید. این به عقب برگشتن باعث می شود که هرگز تاثیر این آدم ها را در زندگی تان فراموش نکنید و نگذارید که کینه های ریز و درشت شادی را از شما بگیرند. این یادداشت ها به شما یادآوری می کند حتی در سخت ترین روزها، افرادی در زندگی شما وجود دارند که اجازه نمی دهند به دلیل مشکلات زندگی از هم بپاشید.
با خودتان مهربان باشید
شما هم مثل هر فرد دیگری، نقاط ضعفی دارید اما اگر می خواهید چنین موضوعاتی به ویژگی های اصلی شخصیت تان تبدیل نشوند و از شما یک فرد ضعیف نسازند، باید مسیر دیگری را امتحان کنید. به جای اینکه مداوم از خود بپرسید «چرا نمی توانم هیچ کاری را درست انجام دهم»، با واژه های مثبت با خود صحبت کنید.
روی کارهایی که «می توانید» انجام دهید تمرکز کنید و بعد از تمام کردنشان به خود بگویید «آفرین! کارت عالی بود!» پس در اولین قدم، مثبت حرف زدن با خودتان را فراموش نکنید و اگر نمی توانید از پس کاری بربیایید، زندگی تان را برای آنچه می توانید بگذرانید.
با یک تیر دو نشان بزنید
شاید فکر کنید تمام این خستگی ها و افسردگی ها در ذهن شما می گذرند اما باید بدانید آرام شدن بدنتان تاثیر خارق العاده ای روی سلامت ذهن تان دارد. پس قبل از هر کاری، به جسم تان سر و سامان دهید. ورزش هایی که تمرکز شما را بیشتر می کنند بهترین راه برای شاد کردنتان هستند. حرکات کششی ذهن و جسم (یوگا)، تای چی یا ورزش هایی از این دست، نه تنها استرس های روزمره را از شما می گیرند، بلکه بدنتان را هم سالم تر می کنند و با تزریق آرامش به بدنتان، شما را شادتر می کنند. با ورزش های سخت خود را خسته نکنید و سعی کنید با تمرین های آرام و آرامش بخش، هم بدنتان را قوی کنید و هم به ذهنتان آرامش دهید.
30 دقیقه مثبت ببینید
اینکه تمام روز به غم هایتان فکر کنید، کار سختی نیست. قدرت غم ها آنقدر زیاد است که بتواند تمام روز شما را به خود درگیر کند. اما اگر واقعا به دنبال شادی هستید، باید از هر راه باریکی برای رسیدن به آن بگذرید. به شکلی برنامه ریزی کنید که بتوانید 30 دقیقه از روز تان را بدون این فکر و خیال ها بگذرانید. در این 30 دقیقه، هیجان انگیز ترین فعالیتی که می توانید را انجام دهید. مهم نیست این زمان را به ورزش، نقاشی یا هر کار دیگری بگذرانید. مهم این است که با تمام وجود از این زمان کوتاه لذت ببرید و به هیچ چیز منفی ای فکر نکنید. اگر در تمام روز باید سخت کار کنید، به بچه ها برسید و ریخت و پاش های همسرتان را جمع کنید، در این 30 دقیقه تنها به فکر خودتان باشید و ذهنتان را از هر استرس و نگرانی ای خالی کنید.
زنده زندگی کنید
قضاوت شما در مورد خودتان، می تواند شادی تان را تضمین کند یا شما را به ناامیدترین آدم روزگار تبدیل کند. اما تنها بخش کوچکی از این قضاوت، زاده ذهن شماست. بخش اصلی آن از طریق واکنش هایی که دیگران به شما، حضورتان و رفتارهایتان می دهند، شکل می گیرد. پس برای اینکه هم خودتان نگاه بهتری نسبت به خود داشته باشید و هم دیگران برداشت مثبت تری نسبت به شما داشته باشند، راه های زیر را امتحان کنید:
صاف بایستید و یک قدم بلند بردارید. با شانه های عقب داده راه بروید و سرتان را بالا نگه دارید. با اعتماد به نفس و با نگاهی مثبت قدم بردارید. پایتان را روی زمین نکشید. بگذارید برای تک تک قدم هایی که برمی دارید، لذت ببرید. پیروز مندانه حرف بزنید. به صدای تان انرژی و شادی تزریق کنید و این انرژی را به مخاطب تان هم منتقل کنید. نشان دهید به حرف هایتان مطمئنید با صدایی حرف بزنید که نه گوش کسی را آزار دهد و نه آنقدر آهسته که شنیدنش دشوار باشد. امید را از واژه هایتان نگیرید. چه زمانی که با دیگران حرف می زنید و چه وقتی که در ذهنتان، سعی کنید از جملات و کلماتی استفاده کنید که بوی شکست و ناامیدی نمی دهند. با امید پیش بروید. با تمرکز کردن روی مشکلات، موفقیت به دست نمی آید. سعی کنید بیش از آنکه به گرفتاری هایتان فکر کنید، روی راه حل های ممکن تمرکز کنید و وقتی که نگرانی به شما هجوم می آورد، در ذهنتان تکرار کنید که برای هر مشکلی راهی وجود دارد.
شادی را بو بکشید
نمی توانیم بگوییم مشکلات در زندگی شما جایی ندارند. اما شما هم مثل تمام افراد روی زمین، با آنها روبه رو می شوید و به خاطرشان زجر می کشید. شاید نتوانیم آنها را از زندگی مان حذف کنیم ولی می توانیم بگوییم، با درس گرفتن از آنها، می توانید زندگی شادتری داشته باشید. به جای اینکه اجازه دهید سختی ها شما را از پا دربیاورند، در لحظه رو به رو شدن با آنها، به آنچه در زندگی دارید فکر کنید. به جای نابود کردن خود در آن لحظه، به این فکر کنید چه چیزهایی، واقعا در زندگی تان ارزش و اهمیت دارند و برای حفظ کردنشان چه راهی را باید بروید. یادتان نرود زندگی کوتاه است و شما برای در دست گرفتن چیزهایی که آرزو داشته اید، فرصت زیادی ندارید. پس این زمان کوتاه را برای غصه هایتان خرج نکنید.
برای بالا بردن روحیه و جوان ماندن ذهنتان، باید به فکر خورد و خوراک تان هم باشید. غذاهای تند و شکلات می توانند شما را سرزنده و جوان نگه دارند. البته قرار نیست همه این خوراکی های انرژی بخش را با هم بخورید اما می توانید این تنقلات را، در کنار یک رژیم غذایی سالم و آرامش بخش میل کنید. شکلات تلخ، 70 درصد کاکائو در خود دارد و یک نیروی کمکی برای بدنتان به حساب می آید و نمی گذارد فشار خونتان بالا برود. غذاهای تند و فلفل چیلی، نوعی مسکن قوی هستند که نمی گذارند روان شما به دلیل درد های بدنتان آسیب ببیند. پس بدون افراط در خوردن این خوراکی ها، هر روز میزان کمی از آنها را به رژیم تان راه دهید.
1. احساسات را خودتان خلق کنید.
این دقیقا به معنای تظاهر کردن است. حتما برای شما هم پیش آمده که عیرغم احساسات ناراحت کننده درونیتان، لبخند زده اید. وقتی خودتان را به لبخند زدن وادار می کنید، ناخودآگاه احساسات واقعیتان تحت تاثیر قرار می گیرد و بعد ناگهان احساس می کنید که جهان روشن تر و بازتر شده است. به همین دلیل است که به شما توصیه می کنیم تظاهر کنید. وقتی احساساتمان را تغییر می دهیم، توجهمان به چیزهای متفاوت جلب می شود و احساساتمان از آنچه یک دقیقه قبل وجود داشت فراتر می روند. بنابراین می توان گفت دامنه احساساتمان وسیع تر شده است و به همین دلیل خواهیم توانست اطلاعات بیشتری را به شکل انرژی دریافت کنیم.
استفاده از حس ششم به معنای دریافت و سپس تفسیر انرژی کائنات، محیط و افرادی است که در اطرافمان وجود دارند.
2. به اطلاعاتی که از محیط دریافت می کنید دقت کنید.
اطلاعات شهودی مانند چهره ای هستند که در نقاب پوشیده شده است و از کنار ما رد می شود، اگر به موقع نایستیم و به آن نگاه نکنیم، ممکن است محو شود و از بین برود. اطلاعات را یادداشت کنید. پس از گذشت مدتی خواهید دید که اطلاعات ثبت شده چقدر با هم هماهنگ هستند. به حواس خود دقت کنید، بینایی، شنوایی، چشایی، بینایی، لامسه و احساسات و دانشتان، همه مهم هستند. بعد از مدتی خواهید توانست این لحظه ها را به هم پیوند بدهید و زنجیره ای تولید کنید که اطلاعات ارزشمندی راجع به شما و زندگیتان فراهم می کنند.
3. خودتان را دوست داشته باشید.
عشق بزرگترین و مهم ترین عنصر در قلمروی معنویات است. عشق از خود شما آغاز می شود. وقتی بتوانید انرژی خود را سالم و دست نخورده نگه دارید، حواستان دقیق تر و قدرتمندتر خواهد شد. همه حواس از جمله حس ششمتان تبدیل به کانالی بسیار شفاف و دقیق خواهد شد و بدن، ذهن، روح و احساساتتان از تاثیرات منفی رها خواهد شد.
4. به خواب های خود اهمیت بدهید.
وقتی می خوابیم ضمیر خودآگاهمان به خواب می رود و قدرت های شهودی که در هنگام بیداری فعال نیستند فعال می شوند. قدرت شهود اکثر افراد یا سرکوب می شود، یا انکار می شود یا نادیده گرفته می شود، ولی هنگام خواب این قدرت فرصتی برای فعالیت پیدا می کند. برای اینکه به قدر کافی از خواب هایتان استفاده کنید، آنها را در دفترچه ای ثبت کنید. همانطور که آنها را یادداشت می کنید، به احساسات و همه حواسی که در صحنه های خوابتان وجود داشتند توجه کنید. اینها همه سرنخ هایی هستند که می توانند به تقویت قوای شهودی شما کمک کنند.
5. تمرین کنید.
کار نیکو کردن از پر کردن است. هر خلبان، آشپز، آرایشگر و هر فرد موفق دیگری با تمرین و تکرار به موفقیت دست پیدا کرده است. تقویت حس ششم هم مانند هر مهارت دیگری به تمرین و تکرار نیاز دارد. حواس شما مرتبا اطلاعاتی را از محیط پیرامون شما دریافت می کند. از طریق تمرین و تکرار خواهید توانست بر اطلاعاتی که به پرسش ها و مسائل مورد نظر یا شرایط زندگیتان مربوط هستند تمرکز کنید و اطلاعات غیرضروری یا نامربوط را نادیده بگیرید.
تمرین، پشتکار، تلاش و بردباری راهی جدید را پیش روی شما باز می کنند و حس ششم شما را شکوفا خواهند کرد. با به کار بستن عادات جدید کم کم از آرامش ذهنی برخوردار خواهید شد و وقتی حس ششم خود را دنبال می کنید آرزوها و تمایلاتتان روشن خواهند شد.
بر اساس این تحقیقات که در نشریه علمی پسیکولوژیکال سیانس منتشر شده است، گفتن این جمله به فرزند که او بهترین است نتیجه معکوس داشته و آنها را بیش از سایر کودکان ناامید می کند. در واقع بها دادن بیش از اندازه و افراط گونه به توانایی های فرزند موجب توقف او در پیشرفت می شود.
چنین کودکانی تلاش کمتری برای موفقیت در انجام وظایف یا کاری از خود نشان داده و ترجیح می دهند به توانایی های ذاتی شان اتکا کنند.
نتیجه: در نهایت آنها کمتر از سایر کودکان موفق می شوند.
یک پارادوکس که در دو آزمایش علمی به اثبات رسده است.
آندره ای سیمپیان، استاد روانشناسی دانشگاه ایلینویز و یکی از نویسندگان این تحقیق، کودکان بین چهار تا هفت سال را مورد بررسی قرار داد. در آزمایش نخست، او از کودکان کوچکتر خواست دایره ای را در داخل یک شکل هندسی ترسیم کنند. انجام این کار با توجه به سن آنها برایشان نسبتا دشوار بوده علاوه بر اینکه برای کشیدن دایره مهلت زمانی مشخص شده بود.
در آزمایش دوم تمام کودکان باید از میان سه شکل هندسی شکلی که جهتش متفاوت بود را تشخیص دهند. در هر دو آزمایش، کودکانی که به آنها گفته شده بود به گروه بهترین ها تعلق دارند از کودکانی که چنین حرفی به آنها گفته نشده بود، موفقیت کمتری داشتند.
به گفته آندره ای سیمپیان، بهتر است به کودک گفته شود "تو خوب کار کرده ای و نتیجه خوب کارت را ببین" تا اینکه "تو یک هنرمند بزرگی هستی".
کودکی که بیش از اندازه در مورد توانایی هایش بها داده شود متوجه نمی شود که ممکن است شکست بخورد یا اشتباهی را انجام دهد.
وقتی درباره اوج اجرا صحبت می شود بی درنگ واژه اطمینان نیز به زبان می آید . اطمینان پدیده ای غیر قابل مشاهده است که بسته به چگونگی اجرا ، به سرعت در افراد تغییر می یابد.آیا چنین حالتی برای شما پیش می آید؟
*اجرای خوب به افزایش اطمینان منجر میشود ؛ اما اجرای ضعیف اطمینان را کم میکند*
بررسی شیوه هایی که مردم با استفاده از آنها موفقیت یا شکست را ارزش یابی می کنند ، یکی از جنبه های مهم هر برنامه افزایش و تقویت اطمینان است.
برای مثال ، اگر باور شما بر این است که فقط در ایامی که برنده می شوید ،موفق هستید ، امکان رسیدن به موفقیت خود را محدود می کنید .شاید از این طریق ، حتی اعتماد به نفس خود را نیز کاهش دهید . به همین دلیل ورزشکاران از طریق روانشناسان تشویق می شوند که برای خود اهداف متعددی در نظر بگیرند تا بارسیدن به یکی از آنها ، احساس مثبت موفقیت را تجربه کنند . آسیب پذیری و شکنندگی اعتماد به نفس ورزشکاران ، در ورزشی مانند تیر اندازی یا کمان کشی به خوبی نشان داده می شود ، زیرا در این ورزشها ، پس از هر شلیک یا پرتاب ، یک باز خورد فوری وجود دارد . برای مثال ، تیر انداز ممکن است قبل از هر شلیک کاملا احساس اطمینان و اعتماد کند ؛ اما اگر شلیک او شلیک بدی باشد ،احساس اطمینان وتسلط او ناگهان از بین خواهد رفت و تکلیفی که پیش از این بسیار ساده می نمود ، حال تقریبا غیر ممکن به نظر می رسد . به این ترتیب ، برای ایجاد سطح معقولی از اعتماد به نفس چه باید کرد ؟ سطحی که در شرایط مسابقه ثابت بماند.......
چگونه خودرا ارزيابي كنیم
جسمتان را باترازو وزن می کنیدتا ببينيد چاق شده ايديالاغر
روحتان راباتفكر درخويشتن ارزيابي كنيد تا بدانيد كي هستيد
يادت باشه ماتصادفي به دنيا نيامده ايم
فراموش نكن انتخاب مرگ دراختيار مانيست ولي نوع زندگي راخودمان انتخاب مي كنيم
هراحساس ناپسند مثل :خشم،حسادت،تنبلي،وامثال آن،همه بيانگر نوعي ترس دروجودآدمي است
ترس پله موفقيت است اگر ترديد نكني
ترديدوترس دو لبه تيغ هستند كه هستي آدمي را به دونيم مكنند
جوان درلذت حال وپير درحسرت گذشته زند گي مكند،اكنون شماجوانيد ياپير؟
شجاعت يعني،بترس بلرز،ولي يك قدم بردار
براي رهايي ازترديدوترس به دامان نيلو فرين ونرم ونازك خداوندپناه ببر
جان كلام
ارزيابي يعني،كي بودي؟چه كار كردي؟كي هستي؟باخودت وزندگي چه كار مي كني؟
چه كسي مي خواهي باشي؟چه كاري مي خواهي انجام دهي ؟
برگرفته ازکتاب لطفا گوسفند نباشید.
.:: This Template By : web93.ir ::.