+ ۱۳۹۷/۰۱/۲۸

برد پیت بازیگر 54 ساله با یک خانم مهندس جوان آشنا شده است و گویا رابطه ای عاطفی بین آنها شکل گرفته است.

با معشوقه جدید برد پیت آشنا شوید

به نظر می‌رسد برد پیت بازیگر آمریکایی بحران طلاق از آنجلینا جولی را پشت سر گذاشته و اعتماد به نفس خود را بازیافته است. این درحالی است که منابع خبری متعددی از جدایی غم انگیز و روزگار دردناک برد پیت پس از جدایی خبر داده بودند.

برد پیت اکنون اوقات خوشی را با نامزد جدیدش مهندس (نری اوکسمن) تجربه می‌کند.‌

نری اوکسمن استاد مؤسسه فناوری ماسوچوست است. این آشنایی در یک همایش پیرامون معماری و هنر رقم خورده است.

بنابه گزارش منابع خبری نامزد جدید برد پیت در سال ۲۰۱۶ از همسر سابقش که یک نوازنده آرژانتینی بوده جدا شده است.


نری اوکسمن معشوقه جدید برد پیت

نری اوکسمن معشوقه جدید برد پیت


   برچسب‌ها: بردپیت, سینما, ازدواج, اطلاعات عمومی
   
+ ۱۳۹۲/۰۳/۰۷

azadeh namdari 1 470x706 عکس های جدید آزاده نامداری

azadeh namdari 2 470x680 عکس های جدید آزاده نامداری

azadeh namdari 3 470x654 عکس های جدید آزاده نامداری

azadeh namdari 4 470x298 عکس های جدید آزاده نامداری

azadeh namdari 5 470x311 عکس های جدید آزاده نامداری

azadeh namdari 6 470x350 عکس های جدید آزاده نامداری


http://avaline.ir/media/k2/galleries/7706/IMG_9420-copy.jpg

http://avaline.ir/media/k2/galleries/7706/IMG_8536.jpg

http://avaline.ir/media/k2/galleries/7706/IMG_9423.jpg

ازدواج فرزاد حسنی و آزاده نامداری

عکس های جدید آزاده نامداری در یک مراسم
عکس های جدید آزاده نامداری در یک مراسم






   برچسب‌ها: عکس, آزاده نامداری, فرزاد حسنی, ازدواج
   
+ ۱۳۹۲/۰۲/۳۱

فرزاد حسنی و آزاده نامداری, ازدواج

آزاده نامداری و فرزاد حسنی با هم ازدواج می کنند

تماشا :  بزرگان تعابیر عجیب و گاه عمیقی از ازدواج دارند اما شاید یکی از جالب ترین آنها تعبیر متفاوت اُسکار وایلد نویسنده و نمایشنامه نویس مشهور ایرلندی از این اتفاق باشد: «برای مجردها باید مالیات سنگینی مقرر شود چون این انصاف نیست که بعضی ها شادتر از بقیه زندگی کنند!»

این روزها تا دلتان بخواهد در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی پر است از تعابیر و ضرب المثل هایی که برای ازدواج و رابطه های عاشقانه می نویسند و حتی بعضا ساخته می شوند؛ دخترها از استقلالشان دم می زنند و پسرها زندگی بی دغدغه بدون خانم ها را به رخ هم جنسان خود می کشند!

اما کیست که نداند در دل هر کدامشان چه می گذرد! بی شک ازدواج بزرگترین تصمیم زندگی هر انسانی محسوب می شود. حالا اما اگر قرار باشد دو چهره سرشناس و مشهور دست به این تصمیم بزرگ بزنند، حکایت متفاوت تری دارد. مطمئنا شمایی که در حال خواندن سطر به سطر این خبر هستید، اولین نفرهایی در ایران خواهید بود که خبر ازدواج این دو چهره سرشناس چشمانتان را گرد می کند! (البته ما هم همین حالت شما را تجربه کردیم. فقط کمی زودتر!) روزنامه تماشا برای اولین بار پرده از یک اتفاق بزرگ و خوش یمن برخواهد داشت.

بعد از «مهدی پاکدل» و «بهنوش طباطبایی» که آخرین زوج هنری مشهوری بودند که به خانه بخت رفتند. خبردار شدیم قرار است دو چهره سرشناس دیگر نیز به سنت و فرموده پیامبر جامعه عمل بپوشانند و عهد ببندند تا سال ها کنار یکدیگر و با یک روح روزگار بگذرانند.

چند روز دیگر «فرزاد حسنی» و «آزاده نامداری» دو مجری جوان و خوشنام تلویزیون ایران پای سفره عقد خواهند نشست تا بزرگترین اتفاق زندگیشان را کنار یکدیگر جشن بگیرند و پای برگه مهمترین شراکت زندگیشان امضا بیندازند.


   برچسب‌ها: فرزاد حسنی, آزاده نامداری, ازدواج
   
+ ۱۳۹۱/۰۷/۳۰
اگر فردی که با او آشنا شده اید می گوید با آنکه علاقه بسیاری به شما دارد اما حداقل تا پنج سال دیگر شرایط ازدواج را ندارد و از شما می خواهد که به خاطرش صبر کنید، باید در صحت گفته های وی شک کنید.

یکی از موارد اصلی که توسط دختران و پسران جوان به عنوان دلیل دوستیها و آشناییهای پیش از ازدواجشان عنوان می شود آشنایی به قصد ازدواج است. معمولاً در اینگونه روابط یکی از طرفین به دیگری قول ازدواج داده و از وی می خواهد به منظور شناخت بیشتر مدتی با هم در ارتباط باشند. اما متاسفانه ممکن است برخی به قول و قرارهایشان وفادار نبوده و تنها قصد سوء استفاده از فرد مقابل را داشته باشند. به همین دلیل لازم است که افراد قادر باشند میان راست و دروغ تمایز قائل شده و خود را از عواقب ناگوار چنین مسئله ای محفوظ بدارند.

معمولاً در رفتار و افکار کسانی که با دادن وعده دروغین سعی در اغفال فرد مقابل دارند نکاتی دیده می شود که با کمی دقت در آنها می توان نسبت به نیت فرد مقابل آگاهی حاصل نمود.

مهمترین این مسائل و رفتارها عبارتند از :

اصرار بر پنهان ماندن رابطه

معمولاً این افراد اصرار دارند که هیچ یک از اعضای خانواده و حتی دوستان از این ماجرا باخبر نشوند. گرچه ممکن است آنها دلایلی مانند نامساعد بودن شرایط، ترس از مخالفت اطرافیان و ... را دلیل این درخواست معرفی می کنند اما چون در حقیقت قصد ازدواج ندارند از اینکه شما این موضوع را با دیگران در میان گذاشته و آنها شما را راهنمایی کنند و همچنین به منظور اجتناب از جدی شدن رابطه از طریق مطلع شدن خانواده ها، می خواهند این رابطه پنهان بماند.

پیشنهاد ازدواج در آغاز آشنایی

اگر فردی بدون هیچ آشنایی قبلی با شما در همان اولین برخورد پیشنهاد ازدواج داد باید کمی محتاط شوید. چطور ممکن است در اولین برخورد، شخصی چنین پیشنهاد مهمی به شما بدهد بدون آنکه هنوز شما را درست شناخته باشد؟ در چنین مواردی احتمالاً ویژگی های ظاهری مانند زیبایی، وضعیت مالی، تحصیلی و... شما فرد مقابل را تحت تاثیر قرار داده و وی از دادن پیشنهاد ازدواج به شما اهداف دیگری دارد.

پیشنهاد ازدواج پس از رد درخواستهای نامعقول

اگر فردی که با او آشنا شده اید پس از اینکه شما به درخواستهای نامعقول وی در زمینه های مختلف مثل صمیمیت جسمی یا درخواست کمک مالی پاسخ منفی دادید به شما پیشنهاد ازدواج داد بدانید که او تنها به دنبال راهی برای رسیدن به خواسته های خویش است و به محض اینکه نیازهایش ارضا شود قول و قراهایش را زیر پا خواهد گذاشت.

تمایل نداشتن به صحبت کردن درباره ازدواج

اگر فردی که به شما قول ازدواج داده از صحبت کردن در این باره طفره می رود دقت خود را کمی بیشتر کنید. اگر ازدواج برای وی یک هدف باشد مانند هر هدف دیگری برای رسیدن به آن برنامه ریزی نموده و تلاش می کند. به همین دلیل باید در مورد آن با شما صحبت کند تا به کمک هم تصمیماتی اتخاذ کنید و گامهایی بردارید که شما را به هدفتان نزدیک تر کند. مثلاً ممکن است فردی تصمیم بگیرید که در کلاسهای آموزش مهارتهای زندگی شرکت کند یا به دنبال پیدا کردن شغلی باشد. به هر حال هنگامی که فرد قصد انجام کاری دارد حتماً در مورد آ ن فکر و اقدام می کند.

موکول کردن ازدواج به سالهای بعد

اگر فردی که با او آشنا شده اید می گوید با آنکه علاقه بسیاری به شما دارد اما حداقل تا پنج سال دیگر شرایط ازدواج را ندارد و از شما می خواهد که به خاطرش صبر کنید، باید در صحت گفته های وی شک کنید. بهتر است دلایل وی را بشنوید و به او بگویید که لازم نیست در شروع زندگی همه شرایط ایده آل باشد و شما از اینکه در کنار وی برای ساختن زندگی تان تلاش کنید لذت می برید.

  منبع : سیمرغ

   برچسب‌ها: روانشناسی, ازدواج, تشکیل خانواده, وعده
   
+ ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
یک کارشناس ازدواج و مبلغ مذهبی استرالیایی در نیوجرسی در مقاله ای که در مجله گلاموز به چاپ رسیده به دختران جوان توصیه می کند: در انتخاب همسر آینده خود دقت کنند و فهرستی از خصوصیات مردانی را ارائه کرده که از ازدواج با آنها باید پرهیز کرد.


پدر پات کانر که سابقه 40 سال ارائه مشاوره پیش از ازدواج دارد، این فهرست را بعنوان یک دستورالعمل کاربردی برای دختران نوجوان و جوان منتشر کرده است.

به گزارش نشریه ایج، کانر معتقد است: دختران باید به طور کامل ارزش ها و شخصیت مردی که قصد ازدواج با او را دارند، مورد توجه قرار دهند و با این موضوع برخورد احساسی نداشته باشند.

بر اساس توصیه این کارشناس استرالیایی، دختران باید از ازدواج با:

پسرهایی که وابسته به مادر هستند،
پسرهایی که در مسائل مالی افراط و تفریط دارند،
مردانی که هیچ دوستی ندارند،
مردانی که شما را در حضور دیگران تحقیر می کنند،
مردانی که نسبت به کارمندان زیردست خود بی ادب و گستاخ هستند،
مردانی که نمی توانند به دیگران لبخند بزنند،
مردانی که دوست ندارند اختیارات خود را با دیگران تقسیم کنند
و مردانی که همیشه شما را خنثی و بدون واکنش می خواهند،

جدا خودداری کنند، چون در آینده زندگی زناشویی موفقی نخواهند داشت.

  منبع : آرزوهای زیبا

   برچسب‌ها: خانه و خانواده, زوج زندگی, مشترک, توصیه انتخاب
   
+ ۱۳۹۱/۰۷/۱۳
رییس ستاد اقامه نماز کشور با بیان اینکه ازدواج موقت معنی اش این نیست که دختران دانشجو در دانشگاه صیغه شوند، گفت دانشجویان پسری که امکان ازدواج ندارند می توانند با زنان بیوه جوانی که آمادگی دارند ازدواج کنند تا پس از اینکه تحصیلاتشان به پایان رسید بروند و ازدواج کنند.

حجت الاسلام والمسلمین قرائتی در مراسم آغاز سال تحصیلی دانشگاه پیام نور استان تهران با بیان اینکه چند سال گذشته توسط دادستان تهران عنوان شد که 500 هزار زن جوان بیوه در کشور وجود دارد، گفت:

شاید تعداد این زن ها به یک میلیون نفر رسیده باشد. این زن ها چه راهکاری برای اینکه به گناه نیافتند، باید انجام دهند. آیا باید همه این افراد خودشان را حفظ کنند؟ یا اینکه باید گناه کنند و یا اینکه راهکارش این است که بسوزند و بسازند؟

به گفته وی در این خصوص ازدواج موقت تنها راه است و جز ازدواج موقت، راه حلی نیست.

رییس ستاد اقامه نماز کشور با بیان این نکته که ازدواج آسان است اما ما آداب و رسومی درست کرده ایم که آن را سخت می کند، گفت:

به عنوان نمونه چه کسی گفته است که سربازی مانع ازدواج است و یا اینکه فرد باید بعد از گرفتن لیسانس ازدواج کند و یا اینکه چه کسی گفته است که اول باید دختر اول ازدواج کند و پس از آن دختر دوم.

قرائتی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه هیچ خانمی نباید با لباس مشکی بر سر کلاس درس حاضر نشود، گفت:

لباس مشکی برای خیابان است و برای کلاس باید با رنگ های روشن چون رنگ کرم، سبز کم رنگ و ... حضور یابند، چرا که رنگها در روح اثر دارد.

وی در ادامه بهترین راه ارتباط با خدا و معنوی شدن را نماز عنوان کرد و در خصوص اینکه چگونه می توان جوان ها را به نماز دعوت کرد، گفت:

نعمت های خدا را برای جوان ها بشمارید تا آنها شرمنده خدا شوند.

  منبع : ایسنا

   برچسب‌ها: نظر, قرائتی, درباره, ازدواج
   
+ ۱۳۹۱/۰۷/۱۳
یک زن 60 ساله آمریکایی شش سال پس از فوت همسرش واقعیت تلخی را کشف کرد که حاکی است او با پدرش ازدواج کرده بود.

والری سبرویل که ساکن ایالت اوهایو است از طریق عموی خود خبردار شد که همسر سابق او که 6 سال پیش فوت کرده ، پدر او بود.

سپرویل که ابتدا این اظهارات را باور نداشت اقدام به آزمایش DNA کرد و وقتی که نتایج آزمایش ثابت کرد همسر سابقش پدر او بود دچار شوک شدیدی شد.

به گزارش روزنامه " الرای" چاپ کویت، مادر والری که یک پیش خدمت بود دخترش را نزد پدر و مادرش رها کرد. او که بعضی اوقات از محل کار خود که در مکانی دور بود برای دیدن پدر و مادرش می رفت با دخترش نیز دیدار می کرد اما پدر و مادر او می گفتند او دوست آنها است و نامش کریستین است.


هنگامیکه پدربزرگ والری فوت کرد وی گمان می کرد پدر خود را از دست داده و هیچکس هویت واقعی پدرش را برای وی فاش نکرد.

او سال ها بعد با یک راننده کامیون به نام پیرسی آشنا شد و با وی ازدواج کرد بدون اینکه بداند که وی پدرش بود.

پیرسی سرانجام در سال 1998 به دلیل بیماری فوت کرد. والری اما از طریق دوستان وآشنایان زمزمه هایی در مورد ازدواج عجیب او با یکی از نزدیکان می شنید.

شش سال پس از درگذشت پیرسی یکی از عموهای والری به او گفت که همسر او در واقع پدرش بود.

والری پس از آزمایش DNA از این مساله شوکه شد و برای درمان زیرنظر روان پزشکان در بیمارستانی در اوهایو بستری شد.

   برچسب‌ها: عجایب, عکس, ازدواج, پدر
   
+ ۱۳۹۱/۰۳/۱۹

کارت عروسی های خلاقانه و زیبا 

بقیه در ادامه مطلب...


کارت عروسی های خلاقانه و زیبا


کارت عروسی های خلاقانه و زیبا


کارت عروسی های خلاقانه و زیبا


کارت عروسی های خلاقانه و زیبا


کارت عروسی های خلاقانه و زیبا


کارت عروسی های خلاقانه و زیبا


کارت عروسی های خلاقانه و زیبا


کارت عروسی های خلاقانه و زیبا


کارت عروسی های خلاقانه و زیبا


کارت عروسی های خلاقانه و زیبا


کارت عروسی های خلاقانه و زیبا


کارت عروسی های خلاقانه و زیبا


کارت عروسی های خلاقانه و زیبا


کارت عروسی های خلاقانه و زیبا


کارت عروسی های خلاقانه و زیبا


کارت عروسی های خلاقانه و زیبا


کارت عروسی های خلاقانه و زیبا


کارت عروسی های خلاقانه و زیبا


کارت عروسی های خلاقانه و زیبا


کارت عروسی های خلاقانه و زیبا


کارت عروسی های خلاقانه و زیبا


کارت عروسی های خلاقانه و زیبا


کارت عروسی های خلاقانه و زیبا


کارت عروسی های خلاقانه و زیبا


کارت عروسی های خلاقانه و زیبا


   برچسب‌ها: ازدواج, کارت عروسی, عروسی, مدل جدید کارت عروسی
   
+ ۱۳۹۱/۰۳/۱۹
با هر كارت دعوت عروسي‌‌ كه به خانه‌‌تان مي‌آيد افسرده مي‌شويد و فكر مي‌كنيد كه چرا شما نمي‌توانيد يكي از اين عروس‌هاي خوشحال باشيد؟ دوست داريد ازدواج كنيد اما احساس مي‌كنيد كه هيچ كدام از مردان جهان به شما توجهي ندارند و حتي حاضر نيستند به‌عنوان يك گزينه احتمالي به شما فكر كنند؟
اگر فكر مي‌كنيد از سن ازدواج گذشته‌ايد، اين مطلب را از دست ندهيد
برترین مجله اینترنتی ایران

 دوست داريد ازدواج كنيد اما احساس مي‌كنيد كه هيچ كدام از مردان جهان به شما توجهي ندارند و حتي حاضر نيستند به‌عنوان يك گزينه احتمالي به شما فكر كنند؟ اطراف‌تان كساني هستند كه مشتركات زيادي با شما دارند اما آن‌ها هم تنها به‌عنوان يك دوست روي شما حساب مي‌كنند و تمايلي به ازدواج با شما ندارند؟ دوستان دوره دبيرستان و دانشگاه‌تان يكي‌يكي سر خانه و زندگي خودشان رفته‌اند و احساس مي‌كنيد كه تنها مانده‌ايد؟ اگر مدام ذهن‌تان را با اين فكر و خيال‌ها پر كرده‌ايد، بهتر است دست برداريد و از مجردي‌‌تان يك بحران پر از غصه نسازيد. شايد هنوز آمادگي ازدواج نداريد و نتوانسته‌ايد آنطور كه بايد براي ساختن يك زندگي مشترك آماده شويد. ازدواج كردن موضوعي نيست كه بتوان برايش الگو و راه حل ارائه كرد اما شايد با خواندن مراحل زير بتوانيد براي ازدواج‌تان آماده‌تر شويد و دست از اين نگراني‌ها هم برداريد.



آه و ناله نكنيد

به منفي‌بافي‌هاي‌‌تان پايان دهيد. وقتي كه با دوستان يا خانواده‌‌تان صحبت مي‌كنيد، خشم يا عصبانيت‌‌تان از اين‌كه ازدواج نكرده‌ايد را بروز ندهيد. به جاي اين‌كه مدام از ازدواج نكردن‌تان حرف بزنيد سعي كنيد در مورد موضوعاتي كه براي طرف مقابل‌تان جالب است گفت‌وگو كنيد. مي‌توانيد با توجه به شخصيت فرد مقابل‌تان از سياست،  مذهب،  هنر، سرگرمي يا ورزش صحبت كنيد و اگر هم كسي از شما پرسيد كه چرا ازدواج نكرده‌ايد، به جاي آه و ناله كردن خيلي منطقي بگوييد كه هنوز با فردي كه براي‌تان مناسب باشد روبه‌رو نشده‌ايد.




دوستي‌هاي‌تان را خراب نكنيد

براي جلب توجه ديگران به هر شيوه‌اي متوسل نشويد. اگر شما يك دوست يا همكار‌ داريد كه نسبتا به شما نزديك است و احساس مي‌كنيد، مي‌تواند فرد مناسبي در زندگي شما باشد، عجولانه اقدام نكنيد. بگذاريد زمان بگذرد و به شما ثابت شود كه آيا مي‌توانيد زوج خوبي براي هم باشيد يا اين‌كه او هم همين علاقه را به شما دارد؟ هيچ وقت با فرستادن يك پيامك عاشقانه و ابراز عشق‌تان به زبان بي‌زباني، رابطه دوستي‌‌تان را خراب نكنيد زيرا ممكن است او با ديدن چنين واكنش‌هايي از طرف شما، كاملا از شما فاصله بگيرد و همين دوستي آرام و ساده را هم از دست بدهيد. از طرف ديگر اگر او به فرد ديگري علاقه‌مند است، واكنش خصمانه‌اي نشان ندهيد و دوستي‌‌تان را به هم نريزيد. به اين فكر كنيد كه اين فرد در مقام يك دوست ساده چقدر به زندگي شما آرامش مي‌دهد و تنهايي‌‌تان را از بين مي‌برد. با اين اوصاف آيا هنوز هم ارزش اين را دارد كه به‌خاطر اين‌كه عاشق‌تان نيست از زندگي‌‌تان بيرون برود؟




زندگي‌‌تان را شلوغ كنيد

براي مشغول كردن ذهن‌تان و شلوغ كردن زندگي‌‌تان راه‌هاي ديگري پيدا كنيد. درست است كه هر تعلقي در زندگي جاي خودش را دارد و هيچ‌چيز نمي‌تواند جاي يك همراه خوب را براي شما پر كند اما اگر از تك‌بعدي بودن دست برداريد و مشغوليت‌هاي ديگري براي خود‌تان ايجاد كنيد خيلي چيزها تغيير مي‌كند. سعي كنيد كار مورد علاقه‌‌تان را پيدا كنيد و آن را جدي بگيريد، براي زندگي‌‌تان دليلي پيدا كنيد. اين دليل مي‌تواند كار، تحصيل، دوستان‌، خانواده يا هر چيز ديگري باشد. همانطور كه گفتيم اين موارد نمي‌تواند جاي يك رابطه حمايت‌گرانه و عاطفي را پر كند اما اگر شما زندگي‌‌تان را پوچ و بي‌معنا نبينيد و دلايل زيادي براي افتخار كردن به‌خود و زندگي‌‌تان داشته باشيد، حال‌تان خيلي بهتر از حالا مي‌شود.



قطعا در خانواده و در ميان دوستان شما افراد زيادي هستند كه قصد ازدواج دارند و روز به روز هم تعدادشان كمتر مي‌شود. ممكن است با ازدواج‌كردن هر كدام آن‌ها از خود بپرسيد كه چرا شما نتوانسته‌ايد يكي از گزينه‌ها باشيد و چرا هميشه زنان ديگر هستند كه مورد توجه قرار مي‌گيرند اما به جاي اين فكر و خيال‌ها سعي كنيد در خود معيارهايي را پرورش دهيد كه از نظر همه براي انتخاب يك همسر ايده‌آل ضروري هستند. آدم‌هاي اطراف شما براساس رفتارهايي كه در همين لحظات عادي زندگي‌‌تان انجام مي‌دهيد روي شما قضاوت مي‌كنند. بدخلقي‌ها، بهانه‌گيري‌ها، رفتارهايي كه با خانواده‌‌تان داريد و بسياري موارد ديگر مي‌تواند مبناي قضاوت ديگران روي شما باشد. پس اگر واقعا قصد ازدواج داريد و اين دنياي مجردي آزار‌تان مي‌دهد، به همه اين جزئيات توجه كنيد. ظاهر‌سازي‌ كافي نيست بلكه بايد با دل و جان همه اين‌ها را تغيير دهيد.



از رابطه‌هاي‌‌تان درس بگيريد

ممكن است شما پيش از اين، چند رابطه شكست خورده را تجربه كرده باشيد و اين شكست‌هاي مكرر اعتماد به نفس شما را از بين برده باشد. به‌جاي اين‌كه احساس ناتواني كنيد سعي كنيد از اين شكست‌ها درس بگيريد. رابطه‌هاي شما به چه دلايلي شكست خورده؟ چه اشتباهاتي كرده‌ايد و چه كارهايي مي‌توانستيد و نكرده‌ايد؟ اگر واقعا دوست داريد كه ازدواج كنيد بايد براي شروع يك رابطه تازه آماده باشيد. مهم نيست كه اين رابطه در چه زماني شكل مي‌گيرد بلكه شما بايد هميشه براي چنين ارتباطي آماده باشيد. رابطه‌ها و زندگي‌هاي مشترك اطرافيان‌تان هم مي‌تواند براي شما الگوي خوبي باشد اين‌كه چه رفتارهايي انجام مي‌دهند كه از نظر‌تان اشتباه است و بايد از آن‌ها بپرهيزيد و چه رفتارهايي مي‌تواند الگوي مناسبي براي زندگي آينده شما باشد. از طرف ديگر به رفتارها و شخصيت مردان اطراف‌تان هم دقت كنيد. شايد با همين بررسي‌ها بتوانيد در تصميم‌گيري آينده‌‌تان هم موفق‌تر باشيد و بدانيد كه چه مردي مي‌تواند شاهزاده سوار بر اسب شما باشد.



وسواس را كنار بگذاريد

محافظه كاري‌هاي بي‌مورد را كنار بگذاريد و با ازدواج، وسواس گونه برخورد نكنيد. اگر خواستگارهايي داريد كه حاضر نيستيد حرف‌هاي‌شان را بشنويد يا اگر گاهي فاميل و دوستان‌تان كسي را براي ازدواج به شما معرفي مي‌كنند اما شما اهميتي نمي‌دهيد، بايد كمي در نگاه‌تان تجديد نظر كنيد. شايد يكي از همين موارد بتواند همسر ايده‌آلي براي شما باشد. از آشنايي نترسيد و چند هفته‌اي با خواستگارهاي‌تان صحبت كنيد و بعد تصميم بگيريد، مشكلات كوچك آدم‌ها را بهانه نه گفتن نكنيد. فراموش نكنيد كه هر كسي با هر شخصيتي هم كه باشد، مشكلاتي دارد كه مي‌توان از آن‌ها ايراد گرفت. شما نمي‌توانيد يك شخصيت بي‌عيب و نقص را به‌عنوان همسر‌تان انتخاب كنيد چون اصلا چنين شخصيتي وجود ندارد اما سعي كنيد فردي را انتخاب كنيد كه بتوانيد با مشكلاتش كنار بياييد و مدام به خاطرشان افسرده يا عصباني نشويد.



تكليف‌تان را روشن كنيد

شما نبايد براي فرار از چيزي به سمت ازدواج برويد بلكه بايد تنها براي ساختن يك زندگي بهتر در كنار فردي كه به شما آرامش مي‌دهد چنين قدمي برداريد.

 اگر نمي‌دانيد چطور بايد انتخاب كنيد و چطور پيش برويد بهتر است سراغ يك مشاور برويد.

 با شركت در كلاس‌هاي آمادگي ازدواج مي‌توانيد تا حدودي تكليف‌تان را روشن كنيد و هم آگاهانه‌تر انتخاب كنيد و هم منطقي‌تر پيش برويد.
+ هما رادمنش ۱۳۹۱/۰۳/۱۱
وقتی آن شب از سر کار به خانه برگشتم، همسرم داشت غذا را آماده می‌کرد، دست او را گرفتم و گفتم، باید چیزی را به تو بگویم. او نشست و به آرامی مشغول غذا خوردن شد. غم و ناراحتی توی چشمانش را خوب می‌دیدم.

یکدفعه نفهمیدم چطور دهانم را باز کردم. اما باید به او می‌گفتم که در ذهنم چه می‌گذرد. من طلاق می‌خواستم. به آرامی موضوع را مطرح کردم. به نظر نمی‌رسید که از حرفهایم ناراحت شده باشد، فقط به نرمی پرسید، چرا؟

از جواب دادن به سوالش سر باز زدم. این باعث شد عصبانی شود. ظرف غذایش را به کناری پرت کرد و سرم داد کشید، تو مرد نیستی! آن شب، دیگر اصلاً با هم حرف نزدیم. او گریه می‌کرد. می‌دانم دوست داشت بداند که چه بر سر زندگی‌اش آمده است. اما واقعاً نمی‌توانستم جواب قانع‌کننده‌ای به او بدهم. من دیگر دوستش نداشتم، فقط دلم برایش می‌سوخت.

با یک احساس گناه و عذاب وجدان عمیق، برگه طلاق را آماده کردم که در آن قید شده بود می‌تواند خانه، ماشین، و 30% از سهم کارخانه‌ام را بردارد. نگاهی به برگه‌ها انداخت و آن را ریز ریز پاره کرد. زنی که 10 سال زندگیش را با من گذرانده بود برایم به غریبه‌ای تبدیل شده بود. از اینکه وقت و انرژیش را برای من به هدر داده بود متاسف بودم اما واقعاً نمی‌توانستم به آن زندگی برگردم چون عاشق یک نفر دیگر شده بودم. آخر بلند بلند جلوی من گریه سر داد و این دقیقاً همان چیزی بود که انتظار داشتم ببینم. برای من گریه او نوعی رهایی بود. فکر طلاق که هفته‌ها بود ذهن من را به خود مشغول کرده بود، الان محکم‌تر و واضح‌تر شده بود.

روز بعد خیلی دیر به خانه برگشتم و دیدم که پشت میز نشسته و چیزی می‌نویسد. شام نخورده بودم اما مستقیم رفتم بخوابم و خیلی زود خوابم برد چون واقعاً بعد از گذراندن یک روز لذت بخش با معشوقه جدیدم خسته بودم. وقتی بیدار شدم، هنوز پشت میز مشغول نوشتن بود. توجهی نکردم و دوباره به خواب رفتم.
صبح روز بعد او شرایط طلاق خود را نوشته بود: هیچ چیزی از من نمی‌خواست و فقط یک ماه فرصت قبل از طلاق خواسته بود. او درخواست کرده بود که در آن یک ماه هر دوی ما تلاش کنیم یک زندگی نرمال داشته باشیم. دلایل او ساده بود: وقت امتحانات پسرمان بود و او نمی‌خواست که فکر او بخاطر مشکلات ما مغشوش شود.

برای من قابل قبول بود. اما یک چیز دیگر هم خواسته بود. او از من خواسته بود زمانی که او را در روز عروسی وارد اتاقمان کردم به یاد آورم. از من خواسته بود که در آن یک ماه هر روز او را بغل کرده و از اتاقمان به سمت در ورودی ببرم. فکر می‌کردم که دیوانه شده است. اما برای اینکه روزهای آخر با هم بودنمان قابل‌تحمل‌تر باشد، درخواست عجیبش را قبول کردم.

درمورد شرایط طلاق همسرم با معشوقه‌ام حرف زدم. بلند بلند خندید و گفت که خیلی عجیب است. و بعد با خنده و استهزا گفت که هر حقه‌ای هم که سوار کند باید بالاخره این طلاق را بپذیرد.

از زمانیکه طلاق را به طور علنی عنوان کرده بودم من و همسرم هیچ تماس جسمی با هم نداشتیم. وقتی روز اول او را بغل کردم تا از اتاق بیرون بیاورم هر دوی ما احساس خامی و تازه‌کاری داشتیم. پسرم به پشتم زد و گفت اوه بابا رو ببین مامان رو بغل کرده. اول او را از اتاق به نشیمن آورده و بعد از آنجا به سمت در ورودی بردم. حدود 10 متر او را در آغوشم داشتم. کمی ناراحت بودم. او را بیرون در خانه گذاشتم و او رفت که منتظر اتوبوس شود که به سر کار برود. من هم به تنهایی سوار ماشین شده و به سمت شرکت حرکت کردم.

در روز دوم هر دوی ما برخورد راحت‌تری داشتیم. به سینه من تکیه داد. می‌توانستم بوی عطری که به پیراهنش زده بود را حس کنم. فهمیدم که خیلی وقت است خوب به همسرم نگاه نکرده‌ام. فهمیدم که دیگر مثل قبل جوان نیست. چروک‌های ریزی روی صورتش افتاده بود و موهایش کمی سفید شده بود. یک دقیقه با خودم فکر کردم که من برای این زن چه کار کرده‌ام.

در روز چهارم وقتی او را بغل کرده و بلند کردم، احساس کردم حس صمیمیت بینمان برگشته است. این آن زنی بود که 10 سال زندگی خود را صرف من کرده بود. در روز پنجم و ششم فهمیدم که حس صمیمیت بینمان در حال رشد است. چیزی از این موضوع به معشوقه‌ام نگفتم. هر چه روزها جلوتر می‌رفتند، بغل کردن او برایم راحت‌تر می‌شد. این تمرین روزانه قوی‌ترم کرده بود!

یک روز داشت انتخاب می‌کرد چه لباسی تن کند. چند پیراهن را امتحان کرد اما لباس مناسبی پیدا نکرد. آه کشید و گفت که همه لباس‌هایم گشاد شده‌اند. یکدفعه فهمیدم که چقدر لاغر شده است، به همین خاطر بود که می‌توانستم اینقدر راحت‌تر بلندش کنم.

یکدفعه ضربه به من وارد شد. بخاطر همه این درد و غصه‌هاست که اینطور شده است. ناخودآگاه به سمتش رفته و سرش را لمس کردم.

همان لحظه پسرم وارد اتاق شد و گفت که بابا وقتش است که مامان را بغل کنی و بیرون بیاوری. برای او دیدن اینکه پدرش مادرش را بغل کرده و بیرون ببرد بخش مهمی از زندگیش شده بود. همسرم به پسرمان اشاره کرد که نزدیکتر شود و او را محکم در آغوش گرفت. صورتم را برگرداندم تا نگاه نکنم چون می‌ترسیدم در این لحظه آخر نظرم را تغییر دهم. بعد او را در آغوش گرفته و بلند کردم و از اتاق خواب بیرون آورده و به سمت در بردم. دستانش را خیلی طبیعی و نرم دور گردنم انداخته بود. من هم او را محکم در آغوش داشتم. درست مثل روز عروسیمان.

اما وزن سبک‌تر او باعث ناراحتیم شد. در روز آخر، وقتی او را در آغوشم گرفتم به سختی می‌توانستم یک قدم بردارم. پسرم به مدرسه رفته بود. محکم بغلش کردن و گفتم، واقعاً نفهمیده بودم که زندگیمان صمیمیت کم دارد. سریع سوار ماشین شدم و به سمت شرکت حرکت کردم. وقتی رسیدم حتی در ماشین را هم قفل نکردم. می‌ترسیدم هر تاخیری نظرم را تغییر دهد. از پله‌ها بالا رفتم. معشوقه‌ام که منشی‌ام هم بود در را به رویم باز کرد و به او گفتم که متاسفم، دیگر نمی‌خواهم طلاق بگیرم.

او نگاهی به من انداخت، تعجب کرده بود، دستش را روی پیشانی‌ام گذاشت و گفت تب داری؟ دستش را از روی صورتم کشیدم. گفتم متاسفم. من نمی‌خواهم طلاق بگیرم. زندگی زناشویی من احتمالاً به این دلیل خسته‌کننده شده بود که من و زنم به جزئیات زندگیمان توجهی نداشتیم نه به این دلیل که من دیگر دوستش نداشتم. حالا می‌فهمم دیگر باید تا وقتی مرگ ما را از هم جدا کند هر روز او را در آغوش گرفته و از اتاق خوابمان بیرون بیاورم. معشوقه‌ام احساس می‌کرد که تازه از خواب بیدار شده است. یک سیلی محکم به گوشم زد و بعد در را کوبید و زیر گریه زد. از پله‌ها پایین رفتم و سوار ماشین شدم. سر راه جلوی یک مغازه گل‌فروشی ایستادم و یک سبد گل برای همسرم سفارش دادم. فروشنده پرسید که دوست دارم روی کارت چه بنویسم. لبخند زدم و نوشتم، تا وقتی مرگ ما را از هم جدا کند هر روز صبح بغلت می‌کنم و از اتاق بیروم می‌آورمت.

شب که به خانه رسیدم، با گلها دست‌هایم و لبخندی روی لبهایم پله‌ها را تند تند بالا رفتم و وقتی به خانه رسیدم دیدم همسرم روی تخت افتاده و مرده است! او ماه‌ها بود که با سرطان می‌جنگید و من اینقدر مشغول معشوقه‌ام بودم که این را نفهمیده بودم. او می‌دانست که خیلی زود خواهد مرد و می‌خواست من را از واکنش‌های منفی پسرمان بخاطر طلاق حفظ کند. حالا حداقل در نظر پسرمان من شوهری مهربان بودم.

جزئیات ریز زندگی مهمترین چیزها در روابط ما هستند. خانه، ماشین، دارایی‌ها و سرمایه مهم نیست. اینها فقط محیطی برای خوشبختی فراهم می‌آورد اما خودشان خوشبختی نمی‌آورند.

سعی کنید دوست همسرتان باشید و هر کاری از دستتان برمی‌آید برای تقویت صمیمیت بین خود انجام دهید.

با به اشتراک گذاشتن این داستان شاید بتوانید زندگی زناشویی خیلی‌ها را نجات دهید

 


   برچسب‌ها: دانستنی, ازدواج, زندگی, مشترک
   

درباره وبلاگ

کافه فان / Cafefun.ir
سایت اطلاعات عمومی و دانستنی ها

موضوعات

تبليغات

.:: This Template By : web93.ir ::.

برچسب ها: اطلاعات عمومی ، آموزش ، موفقیت ، ازدواج ، دانستنی ، گیاهان دارویی ، تعبیر خواب ، خانه داری ، سخن بزرگان ، دانلود ، بازیگران ، روانشناسی ، فال ، اس ام اس جدید ، دکتر شریعتی ، شاعران ، آموزش یوگا ، کودکان ، تکنولوژی و فن آوری ، دانلود ، تحقیق ، مقاله ، پایان نامه ، احادیث ، شعر ، رمان ، عکس ، قرآن ، ادعیه ، دکوراسیون ، سرگرمی ، اعتیاد ، کامپیوتر ، ترفند ، ورزش ، کد آهنگ ، مقالات مهندسی ، طنز ، دانلود کتاب ، پزشکی ، سلامت ، برنامه اندروید ، زنان ، آشپزی ، تاریخ ، داستان کوتاه ، مدل لباس ، مدل مانتو ، مدل آرایش