از خودتان شروع کنید
بی پول ماندن در بیشتر مواقع تقصیر خودتان است، نه اینکه پول زیادی با خود بیرون می برید و خرج می کنید. انتخاب هایی که شما برای قرض گرفتن، پس اندازکردن و خرج کردن می کنید تاثیر مستقیمی بر توانایی شما برای زندگی هدفمند و با اصول دارد.
کارت های بانکی را فراموش کنید!
نه هوشمندانه است و نه قابل قبول که شما به خود حس کاذب پول داشتن بدهید. باید با خود روراست باشید و حقیقت را بپذیرید. زمانی که شما پول ندارید و قرض های زیادی هم به بار آورده اید اصلا منطقی نیست کارت های بانکی خود را به همراه داشته باشید. باید بتوانید همان مبلغی را که دارید پس انداز کرده یا به درستی خرج کنید.
از وسوسه بپرهیزید
از مناطقی که حس می کنید باعث می شوند پولتان را مصرف کنید، دور باشید. شما در دوران خوبی به سر نمی برید و باید مراعات همه چیز را بکنید تا به روال عادی روزمره خود بازگردید، پس تا حد امکان از ظاهر شدن در مناطق پرخطر بپرهیزید.
آماده باشید
سعی کنید تمام مایحتاج خود را در منزل تهیه کرده و همراه داشته باشید. برای مثال اگر تصمیم دارید ساعات زیادی را خارج از خانه بمانید یک میان وعده سبک غذایی و آب به همراه داشته باشید تا مجبور نشوید بیهوده پولتان را خرج کنید.
روزهایی برای پول خرج نکردن تعیین کنید
سعی کنید در ماه چند روز را اصلا پول خرج نکنید یا مقدار آن را به حداقل ممکن برسانید. پس از مدتی این کار برایتان به یک سرگرمی و تفریح بدل می شود. هرچقدر بیشتر به خودتان سخت بگیرید راحت تر و زودتر از شر بدهی ها و بی پولی خلاص می شوید.
خلاقانه خرج نکنید
همیشه برای خرج نکردن نباید پول به همراه نبرد، بلکه می توانید با دانستن کمتر از مسائلی که شما را وادار به خرج کردن می کند، پولتان را پس انداز کنید. برای مثال اگر با خواندن مجلات مد و دکوراسیون منزل و ماشین و... وسوسه می شوید، آنها را که دیدید، از خواندن این گونه مجلات خودداری کنید.
به فکر افزایش نقدینگی خود باشید
دو راه ساده برای این کار وجود دارد: اول اینکه مصرف خود را کاهش دهید و دوم هم درآمد خود را افزایش دهید.
گزینه اول بسیار ساده تر است ولی در واقعیت برای بیشتر مردم سخت به نظر می رسد اما با کمی هوشمندی و ابتکار می توانید هر دو گزینه را عملی کنید.
30 میلیون تومان سرمایه زیادی است؛ به شرط این که قدرش را بدانید و در راه مناسبی سرمایه گذاری کنید. ما برای شما پیشنهادهایی را ارائه می دهیم که هرچند صد درصد تضمین سود آوری را نمی دهند اما از آزمون و خطای دیگران با سربلندی بیرون آمده اند. در حقیقت آنچه در این گزارش می خواهیم بگوییم، حاصل تجربه کسانی است که با همین سرمایه شروع به کار کرده اند. به هر حال یادتان باشد که شما 100 میلیون هم پول داشته باشید و بهترین شیوه سرمایه گذاری را هم بدانید، اگر دانش کافی آن کار و تجربه در آن زمینه را نداشته باشید، فرصت ها، محدودیت ها و رقبای آن بازار را نشناسید نه تنها سود نمی کنید، بلکه سرمایه اولیه خود را هم بر باد می دهید.
1 - بیاموزید و آموزش دهید
اگر تخصص و سواد کافی
برای انجام برخی از فعالیت های اقتصادی ندارید، نگران نباشید. در نخستین
قدم کمی درباره کارهایی که به تخصص کمتر و مکان محدودتر نیاز دارند، تحقیق
کنید. در این تحقیق خود به مقوله سود و فروش خوب
دقت کنید. قسمت کمی از سرمایه تان را صرف پرداخت هزینه های کلاس های تخصصی
کنید و حرفه ای را بیاموزید. به طور مثال، طلا سازی یاد بگیرید و بعد یک
کارگاه طلاسازی بزنید یا مدتی در همین شغل کارکنید و بعد از چند سال که
مهارت لازم را کسب کردید با سرمایه تان یک کارگاه راه بیندازید یا یک کلاس
آموزشی.
به هرحال می توانید دنبال هر هنری که دوست دارید بروید، بیاموزید و سپس با همین سرمایه یک دفتر کوچک اجاره کنید و هرچه مهارت کسب کرده اید را آموزش بدهید. این مطمئن ترین روش است و شما در صورت موفق نشدن، هیچ ضرری نکرده اید. البته یک راه ساده تر هم وجود دارد که سود خوبی دارد و با این سرمایه به راحتی می شود، راه انداخت. مهم ترین موضوع این است که بدانید چه راه هایی برای سودآوری شما وجود دارد و آن را راه بیندازید.
برای قدم اول سری به خیابان انقلاب بزنید و دقت کنید که مغازه هایی که به تکثیر، چاپ، تایپ و... مشغول هستند و تعدادشان هم بالاست، همیشه شلوغ هستند. این کار سرمایه زیادی نمی خواهد و سود خوبی هم دارد. فقط کافی است اگر با کامپیوتر و برنامه آفیس و فتوشاپ آشنایی ندارید به یک دوره کلاس آفیس بروید. کار کردن با دستگاه کپی هم کار سختی نیست. شما می توانید روزانه بیش از 100 هزار تومان درآمد داشته باشید، به خصوص اگر محل کارتان در مکان مناسبی مثلا نزدیک مدرسه یا دانشگاه باشد.
2- به دنبال مجوز باشید
اگر ایده خاصی به ذهن تان
نمی رسد، می توانید از ایده دیگران استفاده کنید و درصد ایده آن ها را سر
هر ماه بپردازید. مثلا می توانید یک گشتی در شهر بزنید و فهرستی از رستوران
های کوچک اما معروف را تهیه کنید. در این زمینه رستوران های بین المللی که
زیاد گران نیستند مثل رستوران های عربی یا ترکی مناسب هستند. شما می
توانید مجوز راه اندازی یک شعبه را از آن ها بگیرید و ماهانه درصدی از
سودتان را به آن ها بدهید. یا می توانید مجوز پیک موتوری بگیرید. تا جایی
که می دانیم «پیک بادپا» که در حال حاضر از معتبرترین پیک هاست، این فرصت
را در اختیار متقاضیان می گذارد. خب برای این کار فقط کافی است تا مکانی را
اجاره کنید و چند پیک موتوری استخدام کنید و البته بیمه اجناس هم فراموش
نشود. گرفتن نمایندگی فروش شارژ ایرانسل یا همراه اول و فروش اینترنت
پرسرعت نیز گزینه های بعدی هستند که با ریسک پایین تری همراه هستند.
3 - تولیدی راه بیندازید
سرمایه افراد از یک حدی که
بالا می رود دوست دارند برای خودشان کسب و کاری راه بیندازند و به اصطلاح
خودشان آقای خودشان باشند اما این کار به این سادگی ها نیست و بدون تجربه و
دانش کافی نه تنها سودآوری ندارد بلکه ممکن است سرمایه خودتان هم از دست
برود. برای مثال خیلی ها دوست دارند تولیدی راه بیندازند، به خصوص آن هایی
که مکانی هم برای این کار در اختیار دارند و نیازی نیست تا اجاره محلی برای
راه اندازی تولیدی را بدهند. ما به شما پیشنهاد می کنیم اگر که جایی مناسب
برای این کار دارید پس از به دست آوردن دانش و تجربه کسب و کار کوچکی راه
بیندازید. بهتر است سراغ کارهای خیلی سخت نروید و مهم تر از همه این که
فرصت های محل زندگی تان را بشناسید.
شما می توانید کارگاه تولید جوراب زنانه راه بیندازید که همیشه بازار خودش را دارد. شما با خریدن چند ماشین ساده جوراب بافی، می توانید جوراب های زنانه را به سادگی تولید کنید. جوراب های زنانه به دلیل مصرفی بودن شان، قیمت مناسب آن و نوع مشتری همیشه بازار پرفروشی دارد و ضمن این که کار کردن با این ماشین ها بسیار ساده است و قطعات یدکی آن هم به وفور در کشور موجود است و اگر دستگاه خراب شود یک تکنسین داخلی هم می تواند آن را تعمیر کند. جالب است بدانید که ممکن است کارتان بگیرد و حتی به کشورهای همسایه صادرات هم داشته باشید. بله، در حال حاضر جوراب هایی که با نام «پارازین» تولید می شوند به برخی از کشورهای همسایه صادر می شوند. شما می توانید روزانه حداقل 100 هزار تومان از این کار درآمد داشته باشید پس بهتر است تحقیقات کافی انجام بدهید و اگر بازار را مناسب دیدید، برای گرفتن مجوز به صنف جوراب بافان بروید. باور کنید اگر کمی تحقیق کنید، کارهای ساده تر و پرسودتری هم پیدا می کنید.
4 - مواد غذایی همیشه پرسود است
از آنجایی که خوراک
از نیازهای اولیه هر انسانی است پس در هر شرایطی باید این نیاز برآورده
شود. به خاطر همین نیاز ساده، این شغل و هر حرفه ای که با مواد غذایی در
ارتباط است، همیشه بازار خودش را دارد و سود بالایی هم دارد. اشتباه نکنید،
منظور ما این نیست که بروید و یک کارخانه مواد غذایی راه بیندازید، کمی
بیشتر فکر کنید. شما می توانید به خدمات جانبی که کارخانه های مواد غذایی
نیاز دارند هم فکر کنید و روی آن ها سرمایه گذاری کنید. به طور مثال این
روزها صنعت بسته بندی از خود مواد غذایی هم بیشتر اهمیت دارد و مردم بیشتر
جذب بسته بندی های خاص و متفاوت می شوند. بهتر است به دنبال یک یا چند ایده
خوب باشید و در یک کارگاه کوچک به بسته بندی با طراحی های مخصوص خودتان
بپردازید.
ایمان داشته باشید که اگر در این کار خلاقیت به خرج دهید در کمتر از یک سال فرد ثروتمندی می شوید. این روزها به راحتی می توان با استفاده از ظرفیت خالی کارخانه ها یا کارگاه هایی که پروانه بهداشت دارند، حبوبات و ادویه جاتی مثل فلفل، دارچین، زردچوبه و... را به صورت سفارشی تحویل گرفت و آن ها را با بسته بندی های خود و با برند خاص خودتان در بازار خاصی چون پادگان ها، دانشگاه ها، بیمارستان ها و... توزیع کرد. البته ممکن است کارتان حسابی بگیرد و از یک کارخانه بزرگ، سفارش بسته بندی محصولات شان را بگیرید. هر گاه گذرتان به میدان راه آهن افتاد، حتما یک سری به مغازه های ظروف یک بار مصرف بزنید و سر صحبت را با مغازه داران این حرفه باز کنید. آن ها تنها صنفی هستند که همیشه بازار خاص خودشان را دارند و نگران مشتری و ضرر کردن نیستند. به گفته آن ها در این حرفه سودآوری حتمی است به شرط این که بتوانید نبض بازار را در دست بگیرید.
5 - یک بوتیک و یک مشاور برندینگ لازم است
ما
ایرانی ها به سوی هر ایده ای که جالب باشد، ناخودآگاه جذب می شویم و به قول
معروف، حسابی هم جوزده می شویم. شما باید به دنبال یک ایده تک باشید. حتما
داستان صاحب اصلی «هایدا» یا «آیس پک» را بخوانید. آن ها دانشجویان معمولی
بودند که با یک ایده جدید که اتفاقا خیلی هم کم خرج بودند، امروزه به دسته
میلیاردرها پیوسته اند. اگر راهنمایی ما را می خواهید که باید بگوییم ایده
شما بهتر است در راستای خوراکی هایی باشد که اتفاقا ارزان باشند، خاص
باشند و اسم زیبایی هم داشته باشند. مثلا ذرت مکزیکی هم ایده جدید بود، هم
اسم زیبایی داشت و هم قیمت آن مناسب بود که این روزها این همه طرفدار دارد.
بعد از خوراکی، خدمات پوشاک نیز ایده مناسبی است به خصوص برای افرادی که دنیای مد را خیلی خوب می شناسند. البته منظور ما راه انداختن یک بوتیک صرف نیست بلکه شما باید ایده خاصی هم داشته باشید. به طور مثال می توانید از یک کارشناس برندینگ مشاوره بگیرید و به مشتریان خود بگویید که شما یک طراح مد دارید که به آن ها مشاوره می دهد. باور کنید این ایده جالبی است که می تواند فروش شما را تا بیش از 50 درصد افزایش بدهد. یادتان باشد که جوان ها از هیچ چیزی بیش از مشاوره گرفتن در امر مد و پوشاک خوشحال نمی شوند و این گونه برای سوال همیشگی شان یعنی چی بپوشم؟ این مدل به من می آید؟ حالا باید با چی ست بکنم؟ و... جواب مناسبی پیدا می کنند.
6 - کسب و کارهای کوچک پرسود
تمام آن هایی که
پولدار شده اند از روز اول این همه سرمایه نداشتند و با استفاده از ذهن
اقتصادی خود پول زیادی به دست آورده اند. باید پرس و جو کنید و ببینید در
محل یا شهر شما چه کاری بازده و سود بیشتری دارد اما همیشه یکسری شغل ها به
اقتضای زمانه شکل می گیرد که ریسک کمتری دارد و درآمد خوبی هم نصیب افراد
می شود. برای مثال می توانید با این پول نمایندگی ایرانسل و فروش شارژ
بگیرید یا این که از مخابرات شهرتان نمایندگی فروش اینترنت پرسرعت بگیرید.
بیلیارد و تفریحاتی از این قبیل هم با استقبال جوانان روبرو می شود. یک کار
پرسود تر این است که شما بوفه یک مکان ورزشی، بیمارستان، فرهنگسرا، مدرسه،
دانشگاه و امثال این مکان ها را اجاره کنید. اغلب این مکان ها با قیمت
مناسبی اجاره داده می شوند و فروش بسیار خوبی هم دارند.
پرسش این است؛ چه مقدار از آن چیزی که شما «می گویید» از طریق زبان بدن و لحن صدای شما تفسیر می شود؟ خب، اگر به گفته های آلبرت محرابیان اعتقاد داشته باشیم، تقریبن همه ی آن!
پروفسور آلبرت محرابیان عنوان کرده است که تنها 7٪ پیام از طریق کلمه ها منتقل می شوند. 93٪ درصد باقی بین لحن صدا (38٪) و زبان بدن (55٪) تقسیم می شود. این موضوع طبق قانون 7-38-55 محرابیان شناخته می شود. حالا شما ممکن است با این آمار میانه ی خوبی نداشته باشید، کما این که ممکن است در تمامی شرایط صدق نکند.
اما با این حال، هم چنان صحیح است که لحن صدا و زبان بدن می توانند به احساس های اصلی ما خیانت کنند و در یک مصاحبه شغلی، بسیار مهم است که کنترل زبان بدن را تا جای ممکن است داشته باشیم. زیرا در حالی که همه ی آن چیزی که شما می گویید درست و راست است، اما زبان بدن شما می تواند داستان کاملن متفاوتی را به مصاحبه کننده بیان کند.
در اینجا 10 اشتباه زبان بدن را که لازم است از آن ها اجتناب شود با شما باز می گوییم. قبل از مصاحبه بعدی کاری این موارد را به ذهن بسپارید تا وقتی بر صندلی داغ می نشینید بر آن ها مسلط باشید:
1- در برخورد اول شخصیت ضعیفی از خود نشان ندهید
گفته می شود که کارفرمایان می توانند در عرض 30 ثانیه تشخیص بدهند که آیا شما فرد مناسب برای شان هستید یا خیر؟ پس این تمامن زبان بدن است که صحبت می کند. به خود اطمینان داشته باشید، اما مغرور نباشید. با لبخند قدم بزنید و با لباس های تان بازی نکنید. موقع دست دادن، دست طرف تان را محکم بفشارید.
محکم، البته به معنای دست دادن در محیط کار، نه آنچنان که با رفقای نزدیک خود کل می کنید. به همین ترتیب دست دادن شل و ول حس بسیار بدی را در مخاطب شما ایجاد می کند. اگر کف دست های تان عرق می کند، قبل از ورود به اتاق آن را خشک کنید.
2- دست زدن به صورت خود را بس کنید
اگر فیلم «مسری» ساخته ی استیون سودربرگ را دیده باشید، کیت وینسلت نقش دکتری را بازی می کند و می گوید: یک فرد معمولی روزی دو تا سه هزار بار صورت خود را لمس می کند. احتمالن شما از وقتی خواندن این مقاله را شروع کرده اید تا حالا چند بار صورت خود را لمس کرده اید. این مورد لازم است در طول مصاحبه کنار گذاشته شود، زیرا دست زدن به بینی، لب ها یا پیشانی می تواند به عصبی بودن یا دروغ گفتن شما تعبیر شود.
3- پاهای تان را تکان ندهید
به اطراف خود نگاه کنید و ببینید چند بار می توانید این حرکت را در اطرافیان تان ببینید. این اتفاق در حالت های مختلفی می افتد. برخی وقتی پشت میز نشسته اند، زانو ی شان را می لرزانند. بعضی یک پا را روی پای دیگر می گذارند و کف پا را تکان تکان می دهند. برخی هر دو پا را با هم تکان می دهند. این اتفاق می تواند به خاطر یک انرژی عصبی باشد، یا به خاطر سندروم پای بی قرار یا که تنها یک عادت بد باشد.
اما با این حال اگر این کار را تنها کمی انجام می دهید یا زیاد، این عمل را هنگام مصاحبه استخدامی انجام ندهید. پیامی که دارید می فرستید به بلندی و صراحت می گوید که؛ من عصبی و بی قرار هستم و می خواهم هر چه زودتر از اینجا بزنم بیرون. کارفرمای احتمالی شما هیچ تمایلی ندارد که ببیند شما هر چه زودتر می خواهید از دستش خلاص شوید.
4- یک کلیشه ی تکراری اما درست: بازوهای تان را روی سینه قفل نکنید
این مورد را قبلن شنیده اید، ولی لازم است دوباره گفته شود و این بازگفتن دلیل خوبی دارد. وقتی شما دست های تان را روی سینه در هم قفل می کنید یعنی؛ شما بسته هستید، ذهن بسته ای دارید، رفتار تدافعی دارید یا در ساده ترین حالت حوصله تان سر رفته است. این مهم نیست که آیا شما در این حالت احساس بهتری دارید یا نه؛ شما الان در میانه ی یک مصاحبه هستید، و این فکر خوبی نیست که منفی ترین مورد شناخته شده ی زبان بدن را مقابل کارفرمای احتمالی آینده انجام دهید.
5- نه خیلی سیخ و صاف بنشینید نه خیلی شل و ول
تا حالا شده مقابل کسی بنشینید که خیلی صاف رو به روی شما نشسته است و شما نتوانسته باشید آسوده باشید؟ حس غریبی است. آن ها هیچ کار غلطی انجام نمی دهند؛ در واقع، آن ها دارند چهره ی خوبی بروز می دهند. اما گاهی اوقات ممکن است خیلی سفت و سخت به نظر برسند. اگر می خواهید که کارفرمای شما، حس راحت نبودن با شما نداشته باشد، بهتر است از این کار پرهیز کنید. پس، راحت باشید. صاف بنشینید، اما نه آن قدر صاف که انگار عصا قورت داده اید. در عین حال، شل و ول نشستن، تصویری شلخته، تنبل و توهین آمیز برای شما محسوب می شود.
6- دست و بال خود را خالی بگذارید
ممکن است شما موقع ورود دست های پری داشته باشید، پر از کاغذها و مدارک. به خصوص هنگامی که از این مصاحبه به آن مصاحبه می روید. اگر می توانید، همه این وسایلی را که لازم دارید، درون کیف یا چیزی از این قبیل بگذارید. وقتی شما را برای مصاحبه خواندند، کیف خود را به آرامی برداشته و به آرامی در کنار صندلی ای که می نشینید، بگذارید. وقتی نشسته اید خودکار را در دست تان نچرخانید، با موبایل بازی نکنید، رزومه را ورق نزنید، خلاصه این که با خرت و پرت هایی که اطراف تان هستند سرگرم نشوید. وگرنه گیج و ناآماده به نظر می رسید. به خصوص وقتی چیزها از دست تان به زمین بیافتند.
7- تماس چشمی خوب است؛ خیره شدن خیر
ممکن است مشکل باشد که همه موارد بالا را به خاطر بسپارید. برخی افراد این موارد را یادداشت می کنند. اگر خواستید یادداشت بردارید، یکی از نکات مهم این است: «تماس چشمی را حفظ کنید». این بدان معنا نیست که چنان به مصاحبه کننده خیره شوید که او احساس شرم کند. مانند همه ی امور دیگر زندگی، در این یکی هم میانه روی کنید. نه بگذارید که چشمان تان دور و بر اتاق دنبال چیزهای مختلف بگردد و نه با نگاهی لیزر مانند سعی کنید که تا اعماق وجود طرف مقابل را واشکافی کنید.
جنین درایور، یک متخصص زبان بدن پیشنهاد می کند که اندازه 60٪ تماس چشمی ایده آل است. به قسمت بالایی مثلث صورت نگاه کنید (مثلثی که سه راس آن انتهای دو ابرو و نوک بینی است). اگر بیش از یک نفر در اتاق حضور دارد، تماس چشمی را با همه افراد حفظ کنید. هیچ وقت به دهان یا پیشانی افراد خیره نشوید. البته کلن خیره نشود! ضمن این پلک زدن هم یادتان نرود، بی زحمت.
8- مراقب دست های تان باشید
اگر قانون شماره چهار و قانون شماره دو را دنبال کرده باشید، ممکن متعجب شوید که خب… با دست های تان چه کنید. این مورد به خصوص درباره ی کسانی صدق می کند که موقع حرف زدن از دست های شان برای ابراز خود یا رسیدن به یک نکته زیاد استفاده می کنند. خب، این خوب است. و اگر شما را یاری می کند که به منظورتان برسید، خب چه بهتر. هم چنین اگر حرکت های دست قسمتی از خود واقعی شماست، این خیلی خوب است. اما مواظب باشید خرابش نکنید.
مارک بدن، مولف کتاب «زبان بدن برنده»، پیشنهاد می کند که دست های تان را در فاصله بین ناف تا استخوان های ترقوه حرکت دهید. حرکت هایی که در این فاصله صورت می پذیرد هم دست شما را از جلوی صورت تان دور نگه می دارد و هم همان طور که پیش تر ذکر شد، نشان می دهد که شما آرام، متمرکز و مسلط هستید. پس روی هم رفته، از دست های تان استفاده کنید، اما زیاده روی نکنید.
9- از تایید کردن مکرر با تکان دادن سر پرهیز کنید
آدم ها اغلب اعتقاد دارند که تایید با سر در موافقت با هر چه که مصاحبه کننده می گوید، باعث خواهد شد که در موقعیت خوبی قرار بگیرند. اما به واقع این چنین نیست. هر چند که خوب است که شما وقتی قلبن و عمیقن با چیزی موافق هستید، سرتان را به نشانه تایید تکان دهید. اما مواظب باشید مانند عروسک های «سگ سرتکان دهنده» که روی داشبورد اتومبیل می گذارند، نباشید. تایید با سر در موافقت با هر آنچه که می شنوید، بدون توجه به اصل پیام، شما را چاپلوس و بی جربزه نشان خواهد داد.
اوضاع حتی گاهی بدتر می شود، مثل زمانی که شما بدون توجه به صحبت های مخاطب سر تکان می دهید و تایید می کنید و آن گاه اگر از شما در رابطه با موضوعی که تایید کرده اید، پرسش شود، در این لحظه ممکن است یک احمق تمام عیار به نظر برسید. «آخه برای چی با چیزی که هیچ ایده ای راجع بهش نداری، موافقت می کنی؟» پس تایید با تکان سر را در کنترل خود داشته باشید. سر دیگر طیف آن است که این کار در حداقل امکان انجام پذیرد. خب هیچ کس تمایل ندارد مقابل فردی بنشیند که هیچ موافقتی از او نمی گیرد. این نیز می تواند نشانه ای از تلاش برای تسلط بر دیگران باشد.
10- نه فاصله حفظ کنید نه توی صورت طرف باشید
در بیشتر مصاحبه ها، معمولن شما در یک سمت میز نشسته اید و مصاحبه کننده در طرف دیگر. این روش مرسوم است. اما با زبان بدن شما می توانید تعادل این وضعیت را به سمت نتیجه مطلوب یا نامطلوب سوق دهید. برای شروع، اگر هنگام نشستن شما عمدن صندلی را عقب بدهید و احیانن پاهای تان را روی هم بیاندازید، شما دارید بین خودتان و کارفرمای احتمالی آینده تان فاصله می اندازید.
این نمایشی از بی اعتمادی و عصبیت است. به همین ترتیب، اگر صندلی تان را بسیار به میز نزدیک کنید و روی میز خم شوید، شما دارید طرف تان را مرعوب می کنید یا این طور به نظر می آیید که چیزی برای مخفی کردن دارید. پس، در یک فاصله راحت با میز بمانید. به صورتی که با نشان دادن قسمت عمده ای از بالاتنه خود، این پیام را برسانید که چیزی برای مخفی کردن ندارید. اگر میزی میان شما نبود، همان قواعد را دنبال کنید. نه اینقدر نزدیک شوید که نفس تان به صورت آنها بخورد، نه اینقدر دور که نشان دهنده تلاش شما برای پرهیز از ایشان باشد.
صد البته به خاطر بسپارید که قرار نیست این قدر روی این موارد تمرکز داشته باشید که دلیل اصلی حضورتان در مصاحبه را فراموش کنید. این موارد را پیش از مصاحبه تمرین کنید و باز البته نه آن چنان که مثل یک ربات زبان بدن را ابراز کنید. آسوده باشید، طبیعی باشید و مهم تر از همه، خودتان باشید.
.:: This Template By : web93.ir ::.