+ ۱۳۹۱/۰۱/۱۶
محاسبه روزهای جمعه و تعطیلات اداری روزهای پنجشنبه و آن چه در روال معمول روزهای بین دو تعطیلی نامبرده می شود نشان می دهد که میزان تعطیلات اداری سال جاری به نسبت کل روزهای سال بیش از یک سوم روزها را تشکیل می دهد.
به گزارش خبرآنلاین، روزهای چهاردهم و پانزدهم خرداد ماه که تعطیل رسمی هستند به ترتیب یکشنبه و دوشنبه اند و چون شنبه بین التعطیلین است عملا تعطیل خواهد شد. همچنین یکشنبه و دوشنبه بیست و نهم و سی ام مرداد ماه نیز با همین وضعیت مواجهند.
سه شنبه دهم بهمن ماه تعطیل رسمی است. چهارشنبه روز کاری و پنجشنبه و جمعه نیز روز تعطیل محاسبه می شوند بنابراین در روال اداری کشور روز چهارشنبه نیز تعطیل خواهد بود.
همچنین یکشنبه بیست و دوم بهمن ماه تعطیل رسمی است که روز شنبه قبل از آن بین دو تعطیلی قرار می گیرد. امسال سال کبیسه است و اسفند ماه 30 روزه است.
در حالی که بیست و نهم اسفند ماه سه شنبه و روز تعطیل رسمی است و چهارشنبه سی ام اسفند ماه بین تعطیلی روز اول فروردین ماه و آخرین روز تعطیل سال است. با احتساب این روزها 130 روز تعطیل در سال 91 وجود دارد که 35 درصد کل 366 روز این سال را تشکیل می دهد.

  منبع : ویستا

   برچسب‌ها: اخبار ملی, شغل, کار, تعصیلی
   
+ ۱۳۹۱/۰۱/۱۰
به دنبال نیازهای منطقه بگردید. برای این کار باید مدتی در محل زندگی تان بچرخید و درددل های کسبه و مشتریان را بشنوید. مطمئن باشید این روزها همه به دنبال یک گوش شنوا می گردند، ایده های شما از همین درددل ها بیرون می آیند، ما هم از همین درددل ها و تجربه هایی که در از کارشناس و استادهای فن پرسیدیم به نتایج جالبی دست پیدا کردیم. شاید از نظر شما 35 میلیون تومان، پول زیادی برای سرمایه گذاری کردن نباشد اما باور کنید به جای این که با این پول و به اضافه پول وامی که از بانک مسکن می گیرید، بروید و دنبال خانه باشید، می توانید نهایت سودآوری را از این سرمایه به ظاهر کم داشته باشید.

30 میلیون تومان سرمایه زیادی است؛ به شرط این که قدرش را بدانید و در راه مناسبی سرمایه گذاری کنید. ما برای شما پیشنهادهایی را ارائه می دهیم که هرچند صد درصد تضمین سود آوری را نمی دهند اما از آزمون و خطای دیگران با سربلندی بیرون آمده اند. در حقیقت آنچه در این گزارش می خواهیم بگوییم، حاصل تجربه کسانی است که با همین سرمایه شروع به کار کرده اند. به هر حال یادتان باشد که شما 100 میلیون هم پول داشته باشید و بهترین شیوه سرمایه گذاری را هم بدانید، اگر دانش کافی آن کار و تجربه در آن زمینه را نداشته باشید، فرصت ها، محدودیت ها و رقبای آن بازار را نشناسید نه تنها سود نمی کنید، بلکه سرمایه اولیه خود را هم بر باد می دهید.

1 - بیاموزید و آموزش دهید
اگر تخصص و سواد کافی برای انجام برخی از فعالیت های اقتصادی ندارید، نگران نباشید. در نخستین قدم کمی درباره کارهایی که به تخصص کمتر و مکان محدودتر نیاز دارند، تحقیق کنید. در این تحقیق خود به مقوله سود و فروش خوب دقت کنید. قسمت کمی از سرمایه تان را صرف پرداخت هزینه های کلاس های تخصصی کنید و حرفه ای را بیاموزید. به طور مثال، طلا سازی یاد بگیرید و بعد یک کارگاه طلاسازی بزنید یا مدتی در همین شغل کارکنید و بعد از چند سال که مهارت لازم را کسب کردید با سرمایه تان یک کارگاه راه بیندازید یا یک کلاس آموزشی.

به هرحال می توانید دنبال هر هنری که دوست دارید بروید، بیاموزید و سپس با همین سرمایه یک دفتر کوچک اجاره کنید و هرچه مهارت کسب کرده اید را آموزش بدهید. این مطمئن ترین روش است و شما در صورت موفق نشدن، هیچ ضرری نکرده اید. البته یک راه ساده تر هم وجود دارد که سود خوبی دارد و با این سرمایه به راحتی می شود، راه انداخت. مهم ترین موضوع این است که بدانید چه راه هایی برای سودآوری شما وجود دارد و آن را راه بیندازید.

برای قدم اول سری به خیابان انقلاب بزنید و دقت کنید که مغازه هایی که به تکثیر، چاپ، تایپ و... مشغول هستند و تعدادشان هم بالاست، همیشه شلوغ هستند. این کار سرمایه زیادی نمی خواهد و سود خوبی هم دارد. فقط کافی است اگر با کامپیوتر و برنامه آفیس و فتوشاپ آشنایی ندارید به یک دوره کلاس آفیس بروید. کار کردن با دستگاه کپی هم کار سختی نیست. شما می توانید روزانه بیش از 100 هزار تومان درآمد داشته باشید، به خصوص اگر محل کارتان در مکان مناسبی مثلا نزدیک مدرسه یا دانشگاه باشد.

2- به دنبال مجوز باشید
اگر ایده خاصی به ذهن تان نمی رسد، می توانید از ایده دیگران استفاده کنید و درصد ایده آن ها را سر هر ماه بپردازید. مثلا می توانید یک گشتی در شهر بزنید و فهرستی از رستوران های کوچک اما معروف را تهیه کنید. در این زمینه رستوران های بین المللی که زیاد گران نیستند مثل رستوران های عربی یا ترکی مناسب هستند. شما می توانید مجوز راه اندازی یک شعبه را از آن ها بگیرید و ماهانه درصدی از سودتان را به آن ها بدهید. یا می توانید مجوز پیک موتوری بگیرید. تا جایی که می دانیم «پیک بادپا» که در حال حاضر از معتبرترین پیک هاست، این فرصت را در اختیار متقاضیان می گذارد. خب برای این کار فقط کافی است تا مکانی را اجاره کنید و چند پیک موتوری استخدام کنید و البته بیمه اجناس هم فراموش نشود. گرفتن نمایندگی فروش شارژ ایرانسل یا همراه اول و فروش اینترنت پرسرعت نیز گزینه های بعدی هستند که با ریسک پایین تری همراه هستند.

3 - تولیدی راه بیندازید
سرمایه افراد از یک حدی که بالا می رود دوست دارند برای خودشان کسب و کاری راه بیندازند و به اصطلاح خودشان آقای خودشان باشند اما این کار به این سادگی ها نیست و بدون تجربه و دانش کافی نه تنها سودآوری ندارد بلکه ممکن است سرمایه خودتان هم از دست برود. برای مثال خیلی ها دوست دارند تولیدی راه بیندازند، به خصوص آن هایی که مکانی هم برای این کار در اختیار دارند و نیازی نیست تا اجاره محلی برای راه اندازی تولیدی را بدهند. ما به شما پیشنهاد می کنیم اگر که جایی مناسب برای این کار دارید پس از به دست آوردن دانش و تجربه کسب و کار کوچکی راه بیندازید. بهتر است سراغ کارهای خیلی سخت نروید و مهم تر از همه این که فرصت های محل زندگی تان را بشناسید.

شما می توانید کارگاه تولید جوراب زنانه راه بیندازید که همیشه بازار خودش را دارد. شما با خریدن چند ماشین ساده جوراب بافی، می توانید جوراب های زنانه را به سادگی تولید کنید. جوراب های زنانه به دلیل مصرفی بودن شان، قیمت مناسب آن و نوع مشتری همیشه بازار پرفروشی دارد و ضمن این که کار کردن با این ماشین ها بسیار ساده است و قطعات یدکی آن هم به وفور در کشور موجود است و اگر دستگاه خراب شود یک تکنسین داخلی هم می تواند آن را تعمیر کند. جالب است بدانید که ممکن است کارتان بگیرد و حتی به کشورهای همسایه صادرات هم داشته باشید. بله، در حال حاضر جوراب هایی که با نام «پارازین» تولید می شوند به برخی از کشورهای همسایه صادر می شوند. شما می توانید روزانه حداقل 100 هزار تومان از این کار درآمد داشته باشید پس بهتر است تحقیقات کافی انجام بدهید و اگر بازار را مناسب دیدید، برای گرفتن مجوز به صنف جوراب بافان بروید. باور کنید اگر کمی تحقیق کنید، کارهای ساده تر و پرسودتری هم پیدا می کنید.

4 - مواد غذایی همیشه پرسود است
از آنجایی که خوراک از نیازهای اولیه هر انسانی است پس در هر شرایطی باید این نیاز برآورده شود. به خاطر همین نیاز ساده، این شغل و هر حرفه ای که با مواد غذایی در ارتباط است، همیشه بازار خودش را دارد و سود بالایی هم دارد. اشتباه نکنید، منظور ما این نیست که بروید و یک کارخانه مواد غذایی راه بیندازید، کمی بیشتر فکر کنید. شما می توانید به خدمات جانبی که کارخانه های مواد غذایی نیاز دارند هم فکر کنید و روی آن ها سرمایه گذاری کنید. به طور مثال این روزها صنعت بسته بندی از خود مواد غذایی هم بیشتر اهمیت دارد و مردم بیشتر جذب بسته بندی های خاص و متفاوت می شوند. بهتر است به دنبال یک یا چند ایده خوب باشید و در یک کارگاه کوچک به بسته بندی با طراحی های مخصوص خودتان بپردازید.

ایمان داشته باشید که اگر در این کار خلاقیت به خرج دهید در کمتر از یک سال فرد ثروتمندی می شوید. این روزها به راحتی می توان با استفاده از ظرفیت خالی کارخانه ها یا کارگاه هایی که پروانه بهداشت دارند، حبوبات و ادویه جاتی مثل فلفل، دارچین، زردچوبه و... را به صورت سفارشی تحویل گرفت و آن ها را با بسته بندی های خود و با برند خاص خودتان در بازار خاصی چون پادگان ها، دانشگاه ها، بیمارستان ها و... توزیع کرد. البته ممکن است کارتان حسابی بگیرد و از یک کارخانه بزرگ، سفارش بسته بندی محصولات شان را بگیرید. هر گاه گذرتان به میدان راه آهن افتاد، حتما یک سری به مغازه های ظروف یک بار مصرف بزنید و سر صحبت را با مغازه داران این حرفه باز کنید. آن ها تنها صنفی هستند که همیشه بازار خاص خودشان را دارند و نگران مشتری و ضرر کردن نیستند. به گفته آن ها در این حرفه سودآوری حتمی است به شرط این که بتوانید نبض بازار را در دست بگیرید.

5 - یک بوتیک و یک مشاور برندینگ لازم است
ما ایرانی ها به سوی هر ایده ای که جالب باشد، ناخودآگاه جذب می شویم و به قول معروف، حسابی هم جوزده می شویم. شما باید به دنبال یک ایده تک باشید. حتما داستان صاحب اصلی «هایدا» یا «آیس پک» را بخوانید. آن ها دانشجویان معمولی بودند که با یک ایده جدید که اتفاقا خیلی هم کم خرج بودند، امروزه به دسته میلیاردرها پیوسته اند. اگر راهنمایی ما را می خواهید که باید بگوییم ایده شما بهتر است در راستای خوراکی هایی باشد که اتفاقا ارزان باشند، خاص باشند و اسم زیبایی هم داشته باشند. مثلا ذرت مکزیکی هم ایده جدید بود، هم اسم زیبایی داشت و هم قیمت آن مناسب بود که این روزها این همه طرفدار دارد.

بعد از خوراکی، خدمات پوشاک نیز ایده مناسبی است به خصوص برای افرادی که دنیای مد را خیلی خوب می شناسند. البته منظور ما راه انداختن یک بوتیک صرف نیست بلکه شما باید ایده خاصی هم داشته باشید. به طور مثال می توانید از یک کارشناس برندینگ مشاوره بگیرید و به مشتریان خود بگویید که شما یک طراح مد دارید که به آن ها مشاوره می دهد. باور کنید این ایده جالبی است که می تواند فروش شما را تا بیش از 50 درصد افزایش بدهد. یادتان باشد که جوان ها از هیچ چیزی بیش از مشاوره گرفتن در امر مد و پوشاک خوشحال نمی شوند و این گونه برای سوال همیشگی شان یعنی چی بپوشم؟ این مدل به من می آید؟ حالا باید با چی ست بکنم؟ و... جواب مناسبی پیدا می کنند.

6 - کسب و کارهای کوچک پرسود
تمام آن هایی که پولدار شده اند از روز اول این همه سرمایه نداشتند و با استفاده از ذهن اقتصادی خود پول زیادی به دست آورده اند. باید پرس و جو کنید و ببینید در محل یا شهر شما چه کاری بازده و سود بیشتری دارد اما همیشه یکسری شغل ها به اقتضای زمانه شکل می گیرد که ریسک کمتری دارد و درآمد خوبی هم نصیب افراد می شود. برای مثال می توانید با این پول نمایندگی ایرانسل و فروش شارژ بگیرید یا این که از مخابرات شهرتان نمایندگی فروش اینترنت پرسرعت بگیرید. بیلیارد و تفریحاتی از این قبیل هم با استقبال جوانان روبرو می شود. یک کار پرسود تر این است که شما بوفه یک مکان ورزشی، بیمارستان، فرهنگسرا، مدرسه، دانشگاه و امثال این مکان ها را اجاره کنید. اغلب این مکان ها با قیمت مناسبی اجاره داده می شوند و فروش بسیار خوبی هم دارند.

  منبع : برترین ها

   برچسب‌ها: موفقیت, شغل, درآمد, تمرین سایه
   
+ ۱۳۹۱/۰۱/۰۵
در یک مصاحبه شغلی، بسیار مهم است که کنترل زبان بدن را تا جای ممکن است داشته باشیم. زیرا در حالی که همه ی آن چیزی که شما می گویید درست و راست است، اما زبان بدن شما می تواند داستان کاملا متفاوتی را به مصاحبه کننده بیان کند.

پرسش این است؛ چه مقدار از آن چیزی که شما «می گویید» از طریق زبان بدن و لحن صدای شما تفسیر می شود؟ خب، اگر به گفته های آلبرت محرابیان اعتقاد داشته باشیم، تقریبن همه ی آن!

پروفسور آلبرت محرابیان عنوان کرده است که تنها 7٪ پیام از طریق کلمه ها منتقل می شوند. 93٪ درصد باقی بین لحن صدا (38٪) و زبان بدن (55٪) تقسیم می شود. این موضوع طبق قانون 7-38-55 محرابیان شناخته می شود. حالا شما ممکن است با این آمار میانه ی خوبی نداشته باشید، کما این که ممکن است در تمامی شرایط صدق نکند.

اما با این حال، هم چنان صحیح است که لحن صدا و زبان بدن می توانند به احساس های اصلی ما خیانت کنند و در یک مصاحبه شغلی، بسیار مهم است که کنترل زبان بدن را تا جای ممکن است داشته باشیم. زیرا در حالی که همه ی آن چیزی که شما می گویید درست و راست است، اما زبان بدن شما می تواند داستان کاملن متفاوتی را به مصاحبه کننده بیان کند.

در اینجا 10 اشتباه زبان بدن را که لازم است از آن ها اجتناب شود با شما باز می گوییم. قبل از مصاحبه بعدی کاری این موارد را به ذهن بسپارید تا وقتی بر صندلی داغ می نشینید بر آن ها مسلط باشید:

1- در برخورد اول شخصیت ضعیفی از خود نشان ندهید

گفته می شود که کارفرمایان می توانند در عرض 30 ثانیه تشخیص بدهند که آیا شما فرد مناسب برای شان هستید یا خیر؟ پس این تمامن زبان بدن است که صحبت می کند. به خود اطمینان داشته باشید، اما مغرور نباشید. با لبخند قدم بزنید و با لباس های تان بازی نکنید. موقع دست دادن، دست طرف تان را محکم بفشارید.

محکم، البته به معنای دست دادن در محیط کار، نه آنچنان که با رفقای نزدیک خود کل می کنید. به همین ترتیب دست دادن شل و ول حس بسیار بدی را در مخاطب شما ایجاد می کند. اگر کف دست های تان عرق می کند، قبل از ورود به اتاق آن را خشک کنید.

2- دست زدن به صورت خود را بس کنید

اگر فیلم «مسری» ساخته ی استیون سودربرگ را دیده باشید، کیت وینسلت نقش دکتری را بازی می کند و می گوید: یک فرد معمولی روزی دو تا سه هزار بار صورت خود را لمس می کند. احتمالن شما از وقتی خواندن این مقاله را شروع کرده اید تا حالا چند بار صورت خود را لمس کرده اید. این مورد لازم است در طول مصاحبه کنار گذاشته شود، زیرا دست زدن به بینی، لب ها یا پیشانی می تواند به عصبی بودن یا دروغ گفتن شما تعبیر شود.

3- پاهای تان را تکان ندهید

به اطراف خود نگاه کنید و ببینید چند بار می توانید این حرکت را در اطرافیان تان ببینید. این اتفاق در حالت های مختلفی می افتد. برخی وقتی پشت میز نشسته اند، زانو ی شان را می لرزانند. بعضی یک پا را روی پای دیگر می گذارند و کف پا را تکان تکان می دهند. برخی هر دو پا را با هم تکان می دهند. این اتفاق می تواند به خاطر یک انرژی عصبی باشد، یا به خاطر سندروم پای بی قرار یا که تنها یک عادت بد باشد.

اما با این حال اگر این کار را تنها کمی انجام می دهید یا زیاد، این عمل را هنگام مصاحبه استخدامی انجام ندهید. پیامی که دارید می فرستید به بلندی و صراحت می گوید که؛ من عصبی و بی قرار هستم و می خواهم هر چه زودتر از اینجا بزنم بیرون. کارفرمای احتمالی شما هیچ تمایلی ندارد که ببیند شما هر چه زودتر می خواهید از دستش خلاص شوید.

4- یک کلیشه ی تکراری اما درست: بازوهای تان را روی سینه قفل نکنید

این مورد را قبلن شنیده اید، ولی لازم است دوباره گفته شود و این بازگفتن دلیل خوبی دارد. وقتی شما دست های تان را روی سینه در هم قفل می کنید یعنی؛ شما بسته هستید، ذهن بسته ای دارید، رفتار تدافعی دارید یا در ساده ترین حالت حوصله تان سر رفته است. این مهم نیست که آیا شما در این حالت احساس بهتری دارید یا نه؛ شما الان در میانه ی یک مصاحبه هستید، و این فکر خوبی نیست که منفی ترین مورد شناخته شده ی زبان بدن را مقابل کارفرمای احتمالی آینده انجام دهید.

5- نه خیلی سیخ و صاف بنشینید نه خیلی شل و ول

تا حالا شده مقابل کسی بنشینید که خیلی صاف رو به روی شما نشسته است و شما نتوانسته باشید آسوده باشید؟ حس غریبی است. آن ها هیچ کار غلطی انجام نمی دهند؛ در واقع، آن ها دارند چهره ی خوبی بروز می دهند. اما گاهی اوقات ممکن است خیلی سفت و سخت به نظر برسند. اگر می خواهید که کارفرمای شما، حس راحت نبودن با شما نداشته باشد، بهتر است از این کار پرهیز کنید. پس، راحت باشید. صاف بنشینید، اما نه آن قدر صاف که انگار عصا قورت داده اید. در عین حال، شل و ول نشستن، تصویری شلخته، تنبل و توهین آمیز برای شما محسوب می شود.

6- دست و بال خود را خالی بگذارید

ممکن است شما موقع ورود دست های پری داشته باشید، پر از کاغذها و مدارک. به خصوص هنگامی که از این مصاحبه به آن مصاحبه می روید. اگر می توانید، همه این وسایلی را که لازم دارید، درون کیف یا چیزی از این قبیل بگذارید. وقتی شما را برای مصاحبه خواندند، کیف خود را به آرامی برداشته و به آرامی در کنار صندلی ای که می نشینید، بگذارید. وقتی نشسته اید خودکار را در دست تان نچرخانید، با موبایل بازی نکنید، رزومه را ورق نزنید، خلاصه این که با خرت و پرت هایی که اطراف تان هستند سرگرم نشوید. وگرنه گیج و ناآماده به نظر می رسید. به خصوص وقتی چیزها از دست تان به زمین بیافتند.

7- تماس چشمی خوب است؛ خیره شدن خیر

ممکن است مشکل باشد که همه موارد بالا را به خاطر بسپارید. برخی افراد این موارد را یادداشت می کنند. اگر خواستید یادداشت بردارید، یکی از نکات مهم این است: «تماس چشمی را حفظ کنید». این بدان معنا نیست که چنان به مصاحبه کننده خیره شوید که او احساس شرم کند. مانند همه ی امور دیگر زندگی، در این یکی هم میانه روی کنید. نه بگذارید که چشمان تان دور و بر اتاق دنبال چیزهای مختلف بگردد و نه با نگاهی لیزر مانند سعی کنید که تا اعماق وجود طرف مقابل را واشکافی کنید.

جنین درایور، یک متخصص زبان بدن پیشنهاد می کند که اندازه 60٪ تماس چشمی ایده آل است. به قسمت بالایی مثلث صورت نگاه کنید (مثلثی که سه راس آن انتهای دو ابرو و نوک بینی است). اگر بیش از یک نفر در اتاق حضور دارد، تماس چشمی را با همه افراد حفظ کنید. هیچ وقت به دهان یا پیشانی افراد خیره نشوید. البته کلن خیره نشود! ضمن این پلک زدن هم یادتان نرود، بی زحمت.

8- مراقب دست های تان باشید

اگر قانون شماره چهار و قانون شماره دو را دنبال کرده باشید، ممکن متعجب شوید که خب… با دست های تان چه کنید. این مورد به خصوص درباره ی کسانی صدق می کند که موقع حرف زدن از دست های شان برای ابراز خود یا رسیدن به یک نکته زیاد استفاده می کنند. خب، این خوب است. و اگر شما را یاری می کند که به منظورتان برسید، خب چه بهتر. هم چنین اگر حرکت های دست قسمتی از خود واقعی شماست، این خیلی خوب است. اما مواظب باشید خرابش نکنید.

مارک بدن، مولف کتاب «زبان بدن برنده»، پیشنهاد می کند که دست های تان را در فاصله بین ناف تا استخوان های ترقوه حرکت دهید. حرکت هایی که در این فاصله صورت می پذیرد هم دست شما را از جلوی صورت تان دور نگه می دارد و هم همان طور که پیش تر ذکر شد، نشان می دهد که شما آرام، متمرکز و مسلط هستید. پس روی هم رفته، از دست های تان استفاده کنید، اما زیاده روی نکنید.

9- از تایید کردن مکرر با تکان دادن سر پرهیز کنید

آدم ها اغلب اعتقاد دارند که تایید با سر در موافقت با هر چه که مصاحبه کننده می گوید، باعث خواهد شد که در موقعیت خوبی قرار بگیرند. اما به واقع این چنین نیست. هر چند که خوب است که شما وقتی قلبن و عمیقن با چیزی موافق هستید، سرتان را به نشانه تایید تکان دهید. اما مواظب باشید مانند عروسک های «سگ سرتکان دهنده» که روی داشبورد اتومبیل می گذارند، نباشید. تایید با سر در موافقت با هر آنچه که می شنوید، بدون توجه به اصل پیام، شما را چاپلوس و بی جربزه نشان خواهد داد.

اوضاع حتی گاهی بدتر می شود، مثل زمانی که شما بدون توجه به صحبت های مخاطب سر تکان می دهید و تایید می کنید و آن گاه اگر از شما در رابطه با موضوعی که تایید کرده اید، پرسش شود، در این لحظه ممکن است یک احمق تمام عیار به نظر برسید. «آخه برای چی با چیزی که هیچ ایده ای راجع بهش نداری، موافقت می کنی؟» پس تایید با تکان سر را در کنترل خود داشته باشید. سر دیگر طیف آن است که این کار در حداقل امکان انجام پذیرد. خب هیچ کس تمایل ندارد مقابل فردی بنشیند که هیچ موافقتی از او نمی گیرد. این نیز می تواند نشانه ای از تلاش برای تسلط بر دیگران باشد.

10- نه فاصله حفظ کنید نه توی صورت طرف باشید

در بیشتر مصاحبه ها، معمولن شما در یک سمت میز نشسته اید و مصاحبه کننده در طرف دیگر. این روش مرسوم است. اما با زبان بدن شما می توانید تعادل این وضعیت را به سمت نتیجه مطلوب یا نامطلوب سوق دهید. برای شروع، اگر هنگام نشستن شما عمدن صندلی را عقب بدهید و احیانن پاهای تان را روی هم بیاندازید، شما دارید بین خودتان و کارفرمای احتمالی آینده تان فاصله می اندازید.

این نمایشی از بی اعتمادی و عصبیت است. به همین ترتیب، اگر صندلی تان را بسیار به میز نزدیک کنید و روی میز خم شوید، شما دارید طرف تان را مرعوب می کنید یا این طور به نظر می آیید که چیزی برای مخفی کردن دارید. پس، در یک فاصله راحت با میز بمانید. به صورتی که با نشان دادن قسمت عمده ای از بالاتنه خود، این پیام را برسانید که چیزی برای مخفی کردن ندارید. اگر میزی میان شما نبود، همان قواعد را دنبال کنید. نه اینقدر نزدیک شوید که نفس تان به صورت آنها بخورد، نه اینقدر دور که نشان دهنده تلاش شما برای پرهیز از ایشان باشد.

صد البته به خاطر بسپارید که قرار نیست این قدر روی این موارد تمرکز داشته باشید که دلیل اصلی حضورتان در مصاحبه را فراموش کنید. این موارد را پیش از مصاحبه تمرین کنید و باز البته نه آن چنان که مثل یک ربات زبان بدن را ابراز کنید. آسوده باشید، طبیعی باشید و مهم تر از همه، خودتان باشید.

  منبع : برترین ها

   برچسب‌ها: موفقیت, شغل, درآمد, مصاحبه
   
+ ۱۳۹۰/۰۲/۲۲
قلم را در دستانمان گرفته انشای خود را آغاز می کنیم. البته بر همگان واضح و مبرهن است که شغل چیز خیلی خوبی است و انسان باید برای آدم شدن حتما چند تا شغل داشته باشد تا بتواند انسان مفیدی برای جامعه باشد!

ما هم از همان بچگی به فکر آینده مان بودیم و هستیم و خواهیم بود!

ما دلمان می خواست در آینده دکتر شویم و متخصص یک جاهایی از بدن انسان بشویم و همه مریض ها را درمان کنیم. ما تا حالا شکم چند تا قورباغه را هم عمل کرده ایم و اصلا از خون نمی ترسیم!

اما برادرمان یک روز به ما گفت: چون تو خوش خط هستی، پس نمی توانی دکتر خوبی شوی. و بعد هم گفت: اگر دکتر شوی، ممکن است هنگام تشخیص علت مرگ یک نفر که در بازداشتگاه فوت کرده، خودت هم ناگهان خودکشی شوی!

البته ما هرچه فکر کردیم نفهمیدیم برادرمان چه منظوری داشت! چون که ما دکترهای زیادی دیدیم که ساختمان هم می سازند و پول خیلی خوبی هم درمی آورند!

پس ما تصمیم گرفتیم مهندس شویم و ساختمانهای بهتری بسازیم و بعد هم پولدار شویم اما تا دوباره با برادرمان مشورت نمودیم یک پس گردنی حسابی نثارمان کرد و گفت که من که چن سال است مهندس شده ام چه … خوردم هان؟! البته ما یک جای خیلی اساسی از این مکالمه را با صلاحدید بابایمان خود سانسوری کردیم! بعد برادرمان در ادامه فرمودند اگر همین بوته خیار حیاطمان را بلند کنی از زیرش چندین مهندس بیرون می آید! البته ما این کار را کردیم اما در کمال تعجب بجز چند مورچه چیز دیگری زیرش ندیدیم، پس تصمیم گرفتیم دیگر به حرفهای ایشان گوش نکنیم!

البته ما از زمانی که برادران رایت موفق شدند پرواز کنند، به خلبانی هم خیلی علاقه مند شدیم! اما الان، هربار که اخبار را گوش می کنیم یک هواپیما سقوط می کند و همیشه هم مقصر اصلی خلبان است و ما نمی دانیم چرا تقریبا خیلی از خلبان ها اسم شان توپولوف است.

ما همچنین خیلی دوست داشتیم که دانشجو شویم اما برادرمان که قبلا دانشجو بود به ما گفت که دانشجوها نمی توانند حرفشان را به مسئولان بفهمانند و زمانی که موفق به فهماندن آن می شوند، بلافاصله کتک می خورند و بعد به زندان می افتند!

بنابراین ما چون به فوتبال علاقه مند هستیم و دوست داریم یک روز به برنامه نود برویم و در آن جا بین صفر تا یک میلیون، چندتا عدد را انتخاب کنیم، تصمیم گرفتیم داور فوتبال شویم. زیرا داورها با سوت همه کار می کنند و خیلی کیف می کنند. اما چند وقت پیش در استادیوم دیدیم که تماشاچی ها با داور و شیر سماور جمله می ساختند و بلند بلند فریاد می زدند و داور قرمز می شد. بعد تماشاچی ها با داور و توپ و تانک و فشفشه جمله می ساختند و داور خیلی عصبانی می شد. بدین ترتیب ما دل مان تقریبا خیلی برای داور سوخت!

ما همچنین خیلی دوست داریم که نویسنده شویم و آدم معروفی بشویم اما برادرمان می گوید: دراین مملکت اگر شکار لک لک شغل شد، نویسندگی هم شغل می شود. ما منظور برادرمان را اصلا نفهمیدیم. او می گوید که یک نویسنده برای این که معروف شود، یا باید بمیرد یا به زندان بیفتد!

ما دیگر خیلی خسته شدیم و نمی دانستیم که چه کاره شویم، در نتیجه از برادرمان پرسیدیم: پس ما چه کاره بشویم؟ برادرمان گفت: نمی دانم، اما سعی کن کاری را انتخاب کنی که همیشه تک باشی و معروف شوی و هیچ وقت در هیچ موردی مقصر اصلی نباشی و کسی هم جرات نکند بلند بلند با اسمت جمله بسازد و هر کاری هم دلت خواست بکنی و حسابی کیف کنی.

و ما تصمیم گرفتیم رییس جمهور شویم!

ما از این انشا نتیجه می گیریم که آدم باید حتما از همان بچگی استعداد ذاتی برای شغل آینده داشته باشد! و از آنجا که ما هم خیلی خوشگل و باکلاس هستیم به خودمان ایمان آوردیم که می توانیم رییس جمهور خیلی خوب و خوشگلی باشیم!


   برچسب‌ها: انتخاب شغل, معیار, شغل, کار و کاسبی
   
+ ۱۳۸۹/۱۰/۱۰
انسان در طول زندگی خود چیزها و افراد زیادی را به دلایلی از دست می‌دهد.

این از دست‌دادن‌ها ممكن است شامل سلامتی، شغل، فرد مورد علاقه، آرزوها و... باشد و در هر جنبه‌ای از زندگی اتفاق بیفتد.

با وجود این‌كه هر كدام از این شكست‌ها واز‌دست‌دادن‌ها حكمتی دارد، اما نیاز است كه فرد بتواند پس از این از دست‌دادن‌ها شروعی دوباره داشته باشد و به موفقیت‌های جدید دستیابد.

اما این اتفاق به خودی خود نمی‌افتد. راه‌حل و نجات و كمك بی‌تلاش از راه نمی‌رسد.

امروز ما قصد داریم راه شروع دوباره را به شما نشان دهیم:

هرگز به دنبال یك طناب قطور و محكم برای نجات نباشید، بلكه به دنبال چیزهای كوچكی باشید كه در زندگی‌تان موجود هستند و پیرامون‌تان را گرفته‌اند.

ایده‌ای كه شما را از مشكل دور نگه دارد و حس بهتری به شما بدهد.

كاری را كه قبلا شروع كرده‌اید اما فكر كرده‌اید ارزش وقت و انرژی گذاشتن ندارد و آن را رها كرده‌اید.

آرزویی كه داشته‌اید ولی هرگز آن را دنبال نكرده‌اید.

آنچه هم‌اكنون مشغول انجام آن هستید.

چیزی كه دوست دارید، ولی انگیزه كافی برای جذب در شما ایجاد نكرده است.

به هر كدام از این موارد كه در زندگی‌تان وجود دارد بپردازید، چون:

1 . زندگی شامل لحظه‌هاست و این لحظات روزهای زندگی را تشكیل می‌دهند. پس نكته در این است كه بتوانید حتییك لحظه از زندگی را تغییر دهید و از آن به شیوه‌ای مناسب و واقعی لذت ببرید.

2 . هر گامی‌كه برداریم، ما را به مقصدی نزدیك می‌كند. ما می‌خواهیم كل صحنه و در نهایت راه نجات را ببینیم، اما تاكنون نتوانسته‌ایم. پس باید بدانیم كه با هر قدم، بخشی از تصویر آینده زندگی را خواهیم دید و باید از حالا قدم‌های خود را به سوی مقصدی كه می‌خواهیم برداریم و آن را تنظیم كنیم.

3 . هر رفتار جزئی در راه رسیدن به اهداف و آرزوها می‌تواند تغییری بزرگ ایجاد كند و مانعی را از سر راه ما بردارد. وقتی این رفتارها كنترل‌شده و صحیح باشند، می‌توانند كوهی از موانع را نیز از جای بركنند.

فردی را می‌شناسم كه در اعماق وجودش میل به نوشتن داشت. بایك شكست در زندگی تصمیم گرفت هر روزیك پاراگراف بنویسد و حالا نویسنده‌ای شهیر است.

ببین نیوز


   برچسب‌ها: سلامتی, شغل, زندگی, روانشناسی
   
+ ۱۳۸۹/۰۷/۲۳
آمارها نشان می دهد پذیرفته شدن در رشته های برتر پزشکی، دندان پزشکی، داروسازی و حتی فعالیت در زمینه های دیگر مرتبط با امور بهداشتی و درمانی می تواند به سلامت روان افراد آسیب بزند و میلشان به خودکشی را بیشتر کند.
امتیاز خبر: 92 از 100 تعداد رای دهندگان 9356
ماهنامه همشهری تندرستی: آمارها نشان می دهد پذیرفته شدن در رشته های برتر پزشکی، دندان پزشکی، داروسازی و حتی فعالیت در زمینه های دیگر مرتبط با امور بهداشتی و درمانی می تواند به سلامت روان افراد آسیب بزند و میلشان به خودکشی را بیشتر کند.
 
با توجه به آمارهای به دست آمده، وکلا و نظامیان هم در معرض چنین خطری هستند و بسیاری از شغل های دیگر هم می تواند انگیزه افراد برای گرفتن جان خود را بالا ببرد.
 
گرچه آمارهایی که در ادامه می آوریم، توسط موسسه ملی ایمنی و بهداشت آمریکا (The National Institute for occupational Safety and Health- NIOSH) و با توجه به خودکشی های انجام شده در ایالات متحده اعلام شده، اما با نگاهی به دلایل خودکشی کردن این افراد، می توان گفت که در هر گوشه جهان، روان صاحبان این مشاغل در معرض خطر است و اگر آن ها نشانه های اضطراب و افسردگی را در خود جدی نگیرند و فکری برای درمان عارضه خود نکنند، ممکن است عاقبت تلخی مثل خودکشی در انتظارشان باشد.

افسران پلیس

احتمال خودکشی: 1.54 برابر
 
 چرا در برخی از شغل ها آمار خودکشی بالاتر است؟
 
تصور اغلب ما از افسران پلیس و نیروهای درجه دار نظامی، آدم های شریفی است که رد سلامت کامل جسمانی و روانی به سر می برند؛ اما کمتر کسی به این واقعیت توجه می کند که مسئولیت اجرای قانون، سنگین تر از آن است که برخی از نیروهای نظامی بتوانند آن را تحمل کنند و زیر بارش سلامت روانشان را حفظ کنند.
 
گذشته از شغل پراسترس، مسئولیت در قبال جرم ها و مجرمان، خواب ناکافی (کمتر از شش ساعت در روز)، ساعاتکار طولانی که بسیاری از این نیروها برای اضافه کاری تحمل می کنند، به سلامت روانشان آسیب می زند. تخمین ها نشان می دهد که نیروهای پلیس احتمالا دو برابر دیگران افسرده می شوند و این افراد 1.54 برابر صاحبان مشاغل دیگر، دست به خودکشی می زنند.
 

 
بساز بفروش ها

احتمال خودکشی: 1.38 برابر

شاید شمایی که این مطلب را می خوانید به حال بساز بفروش هایی که فکر می کنید پول پارو می کنند، غبطه بخورید اما بررسی ها نشان می دهد که این افراد از نظر روانی بسیار آسیب پذیرند و به احتمال 1.38 برابر بیشتر از کارمندان کم استرس، خودشان را می کشند.
 
ترس از فروش نرفتن ملک ساخته شده یا به موقع فروخته نشدن آن، نوسان های بازار مسکن، تغییر قیمت مصالح و زیان های مالی می تواند این افراد را با اضطراب بالایی درگیر کرده و خطر افسرده شدنشان را ایجاد کند. از آنجا که در سطح کلان، بساز و بفروش ها سرمایه بالایی را به این کار وارد می کنند و گاهی همه زندگی شان را روی یک پروژه می گذارند، شکست خوردن و ورشکسته شدن می تواند انگیزه خودکشی در این افراد را تقویت کند.
 

 
کاسب ها و سرمایه گذارها

احتمال خودکشی: 1.51 برابر
 
 چرا در برخی از شغل ها آمار خودکشی بالاتر است؟

کسانی که در مشاغل مرتبط با امور مالی کار می کنند، 1.51 برابر کارکنان مشاغل دیگر خودشان را می شکند. رکود اقتصادی و نوسان های اقتصادی، امنیت روانی صاحبان این مشاغل را به خطر می اندازد و با احتمال بالاتری آن ها را به نسبت کارکنان مشاغل دارای استرس کمتر، در معرض خطر خودکشی قرار می دهد. ورشکستگی یا ترس از آن، نگرانی در مورد کم بودن سود و بالا بودن زیان و نیز تغییرات اقصتادی و اجتماعی و بین المللی که کسب و کارشان را تحت تاثیر قرار می دهد، به روان این افراد آسیب می زند. استرس پاگرفتن کار جدیدی که سرمایه زیادی برایش خرح شده و خطر شکست خوردن آن کار، می تواند به افسردگی منجر شده و جان این افراد را به خطر بیندازد.
 

 
کشاورزها

احتمال خودکشی: 1.32 برابر

کشاورزان برای کشت محصولات و فروششان نگرانی بالایی را تحمل می کنند. تغییرات جوی و اتفاق های غیرمترقبه، گایه سود ماه ها کشت و کارشان را از بین می برد و نوسان قیمت ها در بازار هم گاهی باعث می شود که نتوانند محصول را به قیمت مناسبی که سود مورد نظر را به همراه داشته باشد، بفروشند.

کشاورزان به طور مداوم به خرید ماشین آلات، تعویض قطعات و تامین مواد اولیه نیاز دارند و نگرانی در مورد محصولات و بازار فروش می تواند آن ها را افسرده کند. دسترسی این افراد به آفت کش ها باعث می شود که ابزار مناسب برای خودکشی را در اختیار داشته باشند و 1.32 برابر صاحبان مشاغل جان خود را بگیرند.
 


دندان پزشکان

احتمال خودکشی: 1.67 برابر
 
 چرا در برخی از شغل ها آمار خودکشی بالاتر است؟

اغلب مردم علاقه ای به رفتن به دندان پزشکی ندارند اما گاهی چاره ای جز این کار برایشان باقی نمی ماند. درست مثل پزشک ها، دندان پزشک ها هم با استرس های بی شماری درگیر هستند و شاید به خاطر همین استرس هاست که 1.67 برابر آدم هایی که در شغل های دیگر مشغول به کار هستند، دست به خودکشی می زنند. شغل پراسترس، ساعات کاری طولانی و شکایت های بیماران بخشی از دلیلی است که از نظر متخصصان، دندان پزشک ها را افسرده و مضطرب کرده و احتمال خودکشی نشان را بالا می برد.

گرچه دندان پزشک ها درآمد خوبی دارند، اما وقتی افسردگی سراغشان می آید، با دسترسی آسانی که به داروها دارند، می توانند جان خود را بگیرند.
 


برق کارها

احتمال خودکشی: 1.36 برابر

کسانی که در مشاغلی تخصصی مثل برق کاری مشغول به فعالیت هستند، اگر حرفه ای کار کنند درآمد خوبی پیدا می کنند اما عجیب است که این کار هم خطر خودکشی را بالا می برد و باعث می شود که برق کارها 1.36 برابر کارمدان دیگر، دست به خودکشی بزنند.
 
بیشتر برق کارها ساعات کار طولانی و شیفت شبانه ندارند و شاید برایتان این موضوع عجیب به نر برسد اما برخی بررسی ها ادعا می کنند که قرار گرفتن هر روزه در معرض امواج الکترومغناطیسی می تواند تغییراتی را بر عملکرد مغز این افراد اعمال کند و با تغییراتی که در سیستم عصبی شان ایجاد می کند، زمینه را برای افسرده شدنشان فراهم کند. البته محققان می گویند که برای اثبات این فرضیه به پژوهش های بیشتری نیاز است.
 


پزشکان

احتمال خودکشی: 1.87 برابر
 
پزشکان حدود 1.87 برابر صاحبان مشاغل دیگر تصمیم به خودکشی می گیرند و آمارها نشان می دهد که در میان همه دکترانی که جانشان را به هر دلیل از دست می دهند، 4 درصد پزشکان متوفی به خاطر خودکشی از دنیا رفته اند. وقتی که یک پزشک افسرده می شود، به راحتی به داروهای ضدافسردگی دسترسی پیدا می کند اما در روزهایی که غم و ناامیدی به او حمله می کند، میل استفاده از این داروها برای پایان دادن به زندگی نتیجه ناگواری را به بار می آورد. استفاده از دارو برای خودکشی در میان پزشکان بسیار شایع است و از آنجایی که آن ها با عملکرد این داروها آشنا هستند، بعید است که اقداماشان برای خودکشی نافرجام شود. گذشته از این، اغلب پزشکانی که از بیماری روانی رنج می برند برای درمان بیماری شان اقدامی نمی کنند.
 


داروسازها

احتمال خودکشی: 1.29 برابر

عجیب نیست که یک داروساز از ساعات کار طولانی، خواب ناکافی و سطح بالایی از استرس شکایت کند. داروسازهایی که در داروخانه های شبانه روزی کار می کنند، در هر ساعتی باید کاملا هوشیار باشند تا مبادا با قراردادن دوز نامناسب دارو در دست بیمار، برایش دردسر درست کنند، کار کردن برخی از این افراد در شیفت های بیست و چهار ساعته، می تواند به سلامت جسم و روانشان آسیب بزند و خطر خودکشی کردن در میان آن ها را تا 1.29 برابر بالا ببرد.

خشم بیمارانی که در داروخانه معطل شده اند یا نتوانسته اند داروی کمیابشان را پیدا کنند، به این افراد استرس زیادی تحمیل می کند و در دسترس قرار دادن داروها و آگاهی در مورد دوز و نحوه عملکردشان، خودکشی را برای داروسازهایی که گرفتار افسردگی می شوند، آسان می کند.
 


وکلا

احتمال خودکشی: 1.33 برابر
 
 چرا در برخی از شغل ها آمار خودکشی بالاتر است؟

تبدیل شدن به یک وکیل خبره به آموزش قابل توجهی نیاز دارد و عجیب است که بعد از گذراندن دوران سخت تحصیلی و کارورزی، یک وکیل به جان خودش بازی می کند. گرچه اغلب وکلا درآمد خوبی دارند اما آمار افسردگی در میان دانشجویان رشته حقوق بالاست و گفته می شود که حدود 40 درصد این دانشجویان با افسردگی دست به گریبان هستند. ساعات کار طولانی، تنش های مکرر شغلی، انتظارات کارفرمایان و جدال در دادگاه ها و به طور کلی حرفه استرس زا می تواند سلامت روان وکیل ها را به خطر بیندازد و انگیزه خودکشی را در آن ها تقویت کند. آمارها نشان می دهد که وکلا به احتما 1.33 بیشتر از دیگران دست به خودکشی می زنند.



استرس شغلی و ترس از شکست خوردن،  افسردگی می آورد

چرا جانشان را می گیرند؟

در این مطلب شغل های یرا که خطر خودکشی بالا می برند، به شما معرفی کردیم اما بد نیست بگوییم که در فهرستی دیگر، ترتیب شغل های افسرده کننده ای که می تواند میل به خودکشی را بیشتر کند، به این شکل مشخص شده اشت؛ افرادی که به عنوان «پرستار در خانه» کار می کنند، گارسون ها، مددکاران اجتماعی، کارمندان حوزه بهداشت، هنرمندان، معلم ها، کارمندان امور پشتیبانی، کارکنان حوزه های تعمیر و نگهداریی، کارکنان مشاغل مالی و کارکنان حوزه فروش؛ اما در هر حال، محققان عوامل زیر را برای افسرده کردن صاحبان مشاغل مختلف و بالا بردن میلشان به خودکشی معرفی کرده اند.

دسترسی آسان به ابزارهای خودکشی: شاید فکر خودکشی از ذهن بسیاری از آدم های افسرده عبور کند اما ناتوانی در پیدا کردن راهی قطعی و در دسترس نبودن ابزار نامناسب، ممکن است آن ها را از این کار منصرف کند. در حالی که پزشکان، دندان پزشکان، داروسازها و دام پزشک ها، به راحتی این ابزار را در اختیار دارند و به همین دلیل ممکن است در لحظات سخت زندگی شان تصمیم برگشت ناپذیری را بگیرند.
 

ترس از شکست خوردن: رقابت شدید آدم ها در مشاغل با یکدیگر و ترس از شکست خوردن و جاماندن، می تواند دلیل خودکشی کردن بسیاری از آدم ها باشد. کسانی که در شماغل مرتبط با امور مالی کار می کنند، ساختمان سازها یا کسانی که به کارهایی مثل کشاورزی و وکالت می پردازند، از جمله این قربانیان هستند.

بی ثباتی: هر کاری که به خاطر بی ثبات بودن برخی شرایط مورد تهدید قرار بگیرد، می تواند خطر ابتلای افراد به اضطراب، افسردگی و میل به خودکشی را بالا ببرد. کشاورزانی که نگران خشک سالی یا بارش های بی موقع هستند یا ساختمان سازهایی که شرایط اقتصادی و اجتماعی روی کارشان تاثیر می گذارد، از کسانی هستند که به خاطر بی ثباتی سلامت روانشان تهدید می شود.

کار زیاد: افراد در برخی از این حرفه ها به خاطر ساعات کار طولانی افسرده می شوند و اضطراب و افسردگی، میل به خودکشی را در آن ها بالا می برد. پزشکان و پرستارها، گارگردان شیفت شب کارخانه ها و افرادی از این دست، بیشتر در خطر ابتلا به افسردگی هستند.

کمال گرایی: افرادی مانند پزشکان، وکلا و دندان پزشکان همیشه با مراجعه کنندگانی متوقع و کم تحمل سر و کار دارند و کمال گرایی مراجعه کنندگان این افراد می تواند آن ها را به دام اضطراب و افسردگی بیندازد.

کارمندان و کارگران شیفت: مشاغلی که افراد در آن مجبورند در شیفت های چرخشی حضور داشته باشند یا کارشان را در شیفت شب انجام دهند، به خاطر اختلالی که در چرخه  خواب و بیداری، روابط اجتماعی و حتی خورد و خوراکشان ایجاد می کند، می تواند آن ها را افسرده کند. یک پزشک شب کار اورژانس قطعا بیشتر از همکارهایی که ساعت کار ثابت روزانه دارند در خطر افسردگی و عواقب این بیماری قرار دارد.

انزوای اجتماعی: شغل هایی که به خاطر ساعات کاری خاصشان افراد را از اجتماع جدا می کند و نمی گذارد تعاملات موثر و آرامش بخش داشته باشند، به سلامت روان افراد آسیب می زند. کشاورزها و ملوان ها از جمله افرادی هستند که قربانی این مشاغل می شوند.

استرس: شاید وجه مشترک همه مشاغلی که در موردشان صحبت کردیم، استرس میان کارکنانشان باشد. درست است که کمتر شغلی از استرس عاری است اما هرچه حجم استرس بالاتر برود، احتمال ابتلا افراد به بیماری ها و اختلالت روانی که فکر خودکشی را به سرشان بیندازد، بیشتر می شود.


   برچسب‌ها: شغل, استرس, آمار خودکشی, روانشناسی
   

درباره وبلاگ

کافه فان / Cafefun.ir
سایت اطلاعات عمومی و دانستنی ها

موضوعات

تبليغات

.:: This Template By : web93.ir ::.

برچسب ها: اطلاعات عمومی ، آموزش ، موفقیت ، ازدواج ، دانستنی ، گیاهان دارویی ، تعبیر خواب ، خانه داری ، سخن بزرگان ، دانلود ، بازیگران ، روانشناسی ، فال ، اس ام اس جدید ، دکتر شریعتی ، شاعران ، آموزش یوگا ، کودکان ، تکنولوژی و فن آوری ، دانلود ، تحقیق ، مقاله ، پایان نامه ، احادیث ، شعر ، رمان ، عکس ، قرآن ، ادعیه ، دکوراسیون ، سرگرمی ، اعتیاد ، کامپیوتر ، ترفند ، ورزش ، کد آهنگ ، مقالات مهندسی ، طنز ، دانلود کتاب ، پزشکی ، سلامت ، برنامه اندروید ، زنان ، آشپزی ، تاریخ ، داستان کوتاه ، مدل لباس ، مدل مانتو ، مدل آرایش