«ذکر» در اصل به معنای چیزی است که مایه تذکر و یاد آوری باشد؛ ولی در این آیه ـ به قرینه معرفی آن قبل از زبور ـ به کتاب آسمانی حضرت موسی(ع)، )تورات) تفسیر شده است.
ـ «الارض» به مجموع کره زمین گفته میشود؛ مگر اینکه قرینه خاصّی در کار باشد.
ـ «ارث»؛ یعنی، چیزی که بدون معامله و داد و ستد، به کسی انتقال مییابد. و در قرآن کریم گاهی به معنای تسلط و پیروزی یک قوم صالح بر قوم ناصالح و در اختیار گرفتن موهبتهای و امکانات آنها گفته شده است.[4]
با توجه به اضافه شدن «بندگان» به «خدا»، ایمان و توحید آنان روشن میشود و با توجه به کلمه «صالحون»، همه شایستگیها به ذهن میآید: عمل و تقوا، علم و آگاهی، قدرت و قوت، و تدبیر و نظم و درک اجتماعی.
هنگامی که بندگان با ایمان، این شایستگیها را برای خود فراهم سازند، خداوند نیز یاری میکند تا آنان بر مستکبران غلبه یابند، دستهای آلودةاشان را از حکومت بر روی زمین کوتاه کنند، و وارث میراثهای آنها گردند.
بنابراین، فقط «استضعاف» دلیل بر پیروزی بر دشمنان و حکومت بر روی زمین نیست؛ بلکه وجود ایمان و کسب شایستگیها بایسته است و مستضعفان جهان تا زمانی که این دو اصل را زنده نکنند به حکومت روی زمین نخواهند رسید. خداوند در این آیه به یکی از روشنترین پاداشهای دنیوی صالحان که حکومت روی زمین است اشاره کرده است. و روایاتی چند این رخداد مهمّ را در عصر ظهور حضرت مهدی(عج) دانستهاند.
در تفسیر این آیه امام باقر(ع)فرمود: «[این بندگان صالح]، همانا آل محمّد هستند که خداوند مهدی آنها را پس کوشش آنها مبعوث مینماید پس ایشان را عزّت داده، دشمنانشان را ذلیل خواهد کرد».[5]
البته مفهوم این روایات، انحصار نیست، بلکه بیان یک مصداق عالی و آشکار است، و این تفسیرها هرگز فراگیری مفهوم آیه را محدود نمیسازد.
این تعبیرها، دلیل بر عمومیت حکومت صالحان است و بهطور کامل با احادیث قیام حضرت مهدی(عج) تطبیق میکند. گرچه برای آنها که بیشتر, حکومت ستمگران را دیدهاند، مشکل است این حقیقت را به آسانی بپذیرند که تمام این حکومتها بر خلاف نوامیس آفرینش و قوانین جهان آفرینش است و آن چه با آن همآهنگ میباشد همان حکومت صالحان با ایمان است .
ولی تحلیلهای فلسفی به اینجا میرسد که این یک واقعیت است، بنابراین جمله «أَنَّ الارضَ یرِثُها عِبادِیَ الصّالِحُونَ» پیش از آن که یک وعده الهی باشد یک قانون تکوینی محسوب میشود.
نتیجه اینکه: نظام آفرینش دلیل روشنی بر پذیرش یک نظام صحیح اجتماعی در آینده، در جهان انسانیت خواهد بود، و این همان چیزی است که از آیه مورد بحث و احادیث مربوط به قیام مصلح بزرگ جهانی استفاده میشود. [6]
علامه طباطبایی; پس از بیان دیدگاههای گوناگون در باره انواع وراثت مینویسد: «از همینجا معلوم میشود که آیه مورد بحث خاصّ به یکی از دو وراثتهای دنیایی و آخرتی نیست بلکه هر دو را شامل میشود. و مفسرینی که آن را به وراثت آخرتی اختصاص دادهاند و به آیاتی که مناسب با آن وراثت است تمسک جسته و چه بسا گفتهاند همین معنا متعیناً مقصود است چون پس از اعاده دیگر زمینی نیست تا صالحان آن را ارث ببرند، حرف درستی نزدهاند، زیرا معلوم نیست که آیه مورد بحث عطف بر آیه قبلیاش که متعرض مساله اعاده بوده شده باشد تا بگویید پس از اعاده دیگر زمینی باقی نمیماند. و ممکن است عطف به اول آیات باشد که میفرمود: «فمن یعمل من الصالحات». آن مفسرینی هم که آیه را به وراثت دنیایی اختصاص داده حمل بر دورة ظهور اسلام و یا دوران مهدی(ع) ـ که رسول خدا9 در اخبار متواتره از آن خبر داده و شیعه و سنّی آنها را نقل کردهاند ـ نمودهاند باز راه درستی نرفتهاند زیرا روایات مذکور هر چند متواتر و مسلم است اما آیه را تخصیص نمیزند.
بقیه در ادامه
برخی عبارات و گزارههای موجود در این مقاله به این شرح است:
درتاریخ، کتابی سراغ نداریم که مانند قرآن طبق یک سیستم عددی تنظیم شده باشد بر این حقیقت، علاوه بر 40بند پیشین، موارد زیر نیز گواه صادقی است:
الف: کلمه “الله“ 2698 مرتبه در قرآن تکرار شده که مضربی از عدد 19 است (142 * 19 ) و تعداد حروف “بسم الله الرحمن الرحیم“ نیز 19 مورد می باشد.
مسئله جالب اینکه در سوره اخلاص بعد از“قل هو الله احد“ جمله “الله الصمد“ آمده در صورتی که اگر “هو الصمد“ می آمد، جمله صحیح بود. از نظر دسترو زبانی باید “هو “ می آمد اما با این حال “الله“ آمده است، اگر بجای “الله“ “هو“ می آمد ، سیستم ریاضی قران بهم می ریخت و این مسئله شباهت زیادی دارد به همان “اخوان“ و “قوم“ در سوره “ق“.
ب: مورد جالب دیگر در سوره مریم حروف مقطعه کهیعص می باشد که بصورت حروف آغازین آمده است، این حروف در سوره مریم، بصورت جداگانه، با این تعداد بکار رفته اند: حرف “ک“ 137 مرتبه، حرف “ه“ 168 مرتبه، حرف “ی“ 345 مرتبه، حرف “ع“ 122 مرتبه، حرف ص“ 26 مرتبه. جمع این ارقام به این صورت است: 345+ 168+137+122+26= 897 که مضروب عدد 19 می باشد (42*19) یعنی مجموع تکرار حروف پنجگانه (ک، ه، ی، ع ، ص،) سوره مریم (سوره شماره 19) علاوه بر آنکه برعدد 19 (تعداد حروف بسم الله الرحمن الرحیم ) قابل تقسیم است، بر عدد 14 (که تعداد حروف مقطعه است) نیز قابل تقسیم می باشد(798=57*14).
پ: در قرآن بعضی از کلمات با کلمه های دیگر که از نظر معنی با همدیگر تناسب دارند یکسان به کار رفته اند. مثلاً :
1- کلمه “حیوه“ 145 بار با مشتقات آن در قرآن بکار رفته است و به همان تعداد (145 بار) کلمه “موت یا مرگ“ با مشتقاتش بکار رفته است.
2- کلمه “دنیا“ 115 بار و کلمه “آخرت“ هم 115 بار بکار رفته است.
3- کلمه “ملائکه“ 88 بار در قرآن آمده است و کلمه “شیاطین“ نیز به همان تعداد 88 بار بکار برده شده اند.
4-“حر“ یعنی گرما 40 بار و کلمه “برد“ یعنی سرما نیز 40 بار بکار برده شده اند.
5- کلمه “مصائب“ 75 بار و کلمه “شکر“ نیز 75 بار.
6- کلمه"زکات"32 بار و کلمه “برکات“ نیز 32 بار .
7- کلمه “عقل“ و مشتقات آن 49 بار و کلمه “نور“ نیز با مشتقاتش 49 بار .
8- کلمه “یوم “ به معنی روز و “شهر“ به معنی ماه در قرآن به ترتیب 365 بار و 12 بار بکار رفته اند.
9- کلمه “رجل“ به معنی مرد 24 بار و کلمه “امرأه “ به معنی زن نیز 24 بار در قرآن بکار رفته اند.
10- کلمه “امام“ بصورت مفرد و جمع 12 بار در قرآن آمده است.
آیا اینها تصادفی است؟ !
عدد 13 نزد اغلب ملل، نحس، شوم و نامبارک شمرده می شود و در طول قرنها سعی شده از استفاده از این عدد پرهیز شود.
اما عدد 13 سکه ای است که دو رو دارد. به طور مثال در ورق تاروت کارت 13، کارت مرگ است که در عین حال نشان دهنده تولد دوباره و نو شدن هم هست.
در واقع عدد سیزده یک نو شدن و زایش دوباره را تداعی می کند. می دانیم که سیستم شمارش در برخی از نقاط دنیای باستان دوازده دوازدهی بوده، بنابراین عدد سیزده می تواند مفهوم پایان یک دوره و شروع دوره ی جدید را تداعی کند.
عدد 13 همیشه با سحر و جادو در ارتباط بوده و عددی به شمار می آمده است که اعتقاد داشتند از قدرت اسرارآمیزی برخوردار است. این عدد نشان معرفت درونی است که به افرادی که با آن آشنایی دارند، قدرت می بخشد. عدد 13 ممکن است برای کسانی نحس باشد که از رازهایی که این عدد آشکار می کند؛ می ترسند ولی برای طرفداران علوم اسرارآمیز (همانطور که همیشه نیز چنین بوده) عدد مقدسی است.
شومی عدد سیزده چندین دلیل دارد:
_ تعداد خدایان در یونان دوازده بوده اما وقتی سیزدهمی وارد می شود یکی از آنها را می کشد و خود به جای او می نشیند و از آن به بعد همه چیز به هم می ریزد و اوضاع خراب می شود.
_ به قول ویل دورانت از آنجا که دوازده عددی بوده که به 2 و 3 و 4 و 6 بخش پذیر بوده و عدد کاملی به شمار می آمده و درست بعد از آن عدد سیزده است که به هیچ کدام از آن اعداد بخش پذیر نیست، نحس شده است.
_ مسیحیان؛ یهودای خیانت کار را سیزدهمین آن دوازده نفر می دانند.
_ در روز جمعه،13 اکتبر 1307 میلادی تعدادی از اعضای فرقه ای از صلیبیون نظامی قرون وسطی توسط فرمانداران فیلیب چهارم، شاه فرانسه دستگیر و محکوم شدند.
_ از آنجا که این عدد را نحس می دانند، بعضی از معماران تا همین اواخر در بناها از ساخت طبقه سیزدهم پرهیز می کردند.
_ گاهی پلاک سیزده بر روی نشانی ها گذاشته نمی شود.
_ مسیحیان در یک اتاق و پشت یک میز، سیزده نفر (در ضیافت شام) نمی نشینند.
_ در هواپیمای ایرباس، صندلی شماره سیزده وجود ندارد.
_ سیزده در مسیحیت، عدد یهودا اسخریوطی است.
_عدد اجتماع جادوگران نیز سیزده است.
_در ایران هم در نگاه عامه مردم با شومی عدد سیزده مواجه می شویم.
آن روی سکه 13
سیزده در تقویم آزتک عدد مهمی محسوب می شود. این تقویم به ادوار سیزده روزه تقسیم شده است و در ضمن برای پیشگویی هم به کار می رفته است.
در میان اسراییلیان باستان، سیزده مقدس بود، زیرا برای تابوت عهد، وجود سیزده چیز ضروری بود.
همچنین این عدد بر طبق حروف ابجد، معادل احد (الف: 1، ح: 8، د: 4) و به معنی خداست.
از طرفی اگر مسیح سیزدهمین نفر به اضافه دوازده حواری خود باشد دیگر این عدد نحس و شوم نیست و همچنین اگر خورشید را سیزدهمین صورت فلکی شناخته شده در آن زمان، بدانیم باز از شومی آن خبری نیست.
عدد 13 در بسیاری از آداب و رسوم که علم هندسه در آنها به نوعی وجود دارد، نقش محوری داشته است، زیرا نمایانگر الگویی بوده که در انسان، طبیعت و بهشت دیده می شود. برای نمونه 13 مفصل اصلی در بدن آدمی وجود دارد. سال خورشیدی 13 مدار قمری دارد و ماه هر روز 13 درجه در آسمان حرکت می کند.
شاید دلیل دیگر اهمیت عدد 13، کاری است که تریسی تویمان بر روی تقویم طلایی که مبتنی بر مضربهای 13 نظیر 26 و 52 است، انجام داده است. تقویم امروز ما هنوز نشانهایی از این تقویم را در خود دارد. به این معنی که اصل 52 هفته را در تقویم سال حفظ کرده است. بنا بر اطلاعات موجود، قرن آزتک ها بر مبنای 52 سال استوار بوده است. بومیان جنوب آمریکا که به امکان برخی مکاشفات در یک تاریخ خاص معتقد بودند طبق سنت، هر 52 سال تمدن خود را نابود می کردند.
سیزدهمین الفبای ملل اسکاندیناوی «eiwaz» نامیده می شود که مجموعه روشها و باورها و رسوم مردم شمال اروپا را نشان می دهد و نمایانگر نقطه تعادل بین روشنایی و تاریکی، نیروی خلاق و مخرب، بهشت و زمین است که در واقع به طور هم زمان پایان و شروع محسوب می شود و به یک اندازه برای مرگ و زندگی ابدی اهمیت قایل می شود.
در نمادهایی که در اسکناس یک دلاری وجود دارد، به طور اغراق آمیزی نقش عدد 13 دیده می شود. در واقع مفهوم عدد 13 در تاریخ آمریکا بسیار مستحکم است. عدد 13 در بسیاری از نمادهای یک دلاری آمریکایی به کار می رود (13 قوم اولیه آمریکا، 13 امضاکننده بیانیه استقلال، 13 نوار روی پرچم، 13 طبقه هرم، 13 ستاره در بالای سر عقاب، عبارت 13 حرفی e pluribus unum، تعداد 13 پر تزیینی از پرهای موجود در طول هر یک از بال های عقاب، 13 نوار بر روی سپر، 13 برگ روی شاخه زیتون و تعداد 13 عدد پیکان.)
بالای سر عقاب (واقع در پشت 1 دلاری) نیز سیزده ستاره وجود دارد که به شکل یک ستاره داوود (خاتم سلیمان) چیده شده اند. این شکل به تعبیر «جوزف کمبل» می تواند نماد دموکراسی باشد، که هرکسی می تواند از هر موضعی (با توجه به 6 گوشه بالا و پایین و طرفین) سخن بگوید، زیرا ذهن او از حقیقت (مرکز) جدا نشده است.
و از طرفی با توجه به شکل خاتم سلیمان، سیزده نقطه داریم که دوازده نقطه آن در محل تقاطع خطوط و یک نقطه نیز در مرکز قرار دارد.
در ایران و هند باستان، تعداد سالهای جهان در آفرینش، 12000 سال انگاشته شده است. تعداد ماههای سال هم بر همین اساس (به ازای هر 1000 سال، یک ماه) دوازده ماه است. شاید در راستای همین باورها بوده که اکنون در ابتدای سال شمسی، ایرانیان 12 روز و در ادامه، روز سیزدهم فروردین را تعطیل هستند. روز سیزدهم نمادی از آشوب آغازین قبل از آفرینش و البته شروع دوباره زندگی پنداشته می شود و این چنین است که بعد از روز سیزدهم دوباره کار و تلاش در سال جدید آغاز می شود.
تاریخچه عدد 13 در ریاضی
●13 عدد اول است.
● 1-13^2 عدد اول مرسن است.
● 13جسم ارشمیدسی موجود است. (اجسام ارشمیدسی اجسامی هستند که وجوه آنها چند ضلعی بوده، نه لزوما از یک نوع، و کنجهای آنها مساوی هستند.)
● عدد 13کوچکترین emirp است. (emirp عدد اولی است که اگر ارقام آن را معکوس کنیم مجددا عددی اول خواهد بود مثلا اعداد 13، 17 ،31، 37،.....)
● 169=2^13 با معکوس کردن ارقام آن داریم: 961="2^31 یعنی رقمهای آن مجددا معکوس می شود.
●2^13، 1+!12 را عاد می کند.
● 13عدد happy است. (برای دانستن این که عددی happy است، مجموع مربعات رقمهای عدد را پیدا کرده و دوباره مجموع مربعات عدد بدست آمده را حساب میکنیم با ادامه این روند اگر به عدد 1 دست پیدا کردیم آنگاه به آن عدد happy گفته میشود. مثلا برای عدد سیزده 10="2^3+2^1 و 1=2^0+2^1 بنابراین13" عدد happy است.)
● 13 نیمی از 3^3+ 3^1- است.
● شاخه زیتونی که در پشت دلارهای آمریکا کشیده شده است 13 برگ دارد.
● 2^13 عدد !(1 -13)+ 1را عاد می کند بنابراین یک عدد اول ویلسون (wilson prime) است. ( هر عدد اول p که ،p و p^2، مقدار p-1)!+1 ) را عاد کنند، عدد اول ویلسون نامیده می شود. مثلا عدد 5 عدد ویلسون است. تنها اعداد شناخته شده 5 و 13و 563 است.)
●چرتکه چینی دارای سیزده ستون مهره برای محاسبات است.
● 13 بزرگترین عدد اولی است که می تواند به دو عدد متوالی به صورت n^2+3 افراز شود.
● 1+13- 13^13 عدد اول است.
● نخستین حفره ی اول با طول سیزده بین دو عدد 113 و 127 اتفاق می افتد. (منظور از حفره ی اول تعداد اعداد مرکب بین دو عدد اول متوالی است.)
● 13 کوچکترین عدد اول جایگشت پذیر (permutable number) است. (این اعداد، اعداد اولی حداقل با دو رقم مجزا هستند که با تجدید آرایش در رقم هایشان همچنان عددی اول باقی می مانند مثلا برای عدد 337 ، 733 و 373 و 337 عدد اول است از دیگر اعداد از این قسم می توان به 13, 17 ,37 ,79 ,113 ,119و جایگشتهای آن اشاره کرد.)
● هشت عدد اول دیگر می تواند به وسیله تغییر یک رقم از 13 تولید شود. {11, 17, 19, 23, 43, 53, 73, 83}
● نخستین بار پرچم امریکا 13 ستاره و 13 خط داشت که نشان دهنده تعداد مستعمرات اصلی این کشور بود.
● عدد 13 کوچکترین عددی است که ارقام آن در پایه چهار معکوس 13 است. (13 در پایه چهار 31 است.)
● رویه ی بیضوی روی اعداد گویا که دارای نقطه ی گویا از مرتبه ی 13 باشد موجود نیست.
● 2^13= 19+...+8+7
● عدد 2^13 توسط مربعات مجزای اعداد 1 و 2 و 3 و 4 و 5 و 6 بیان می شود.
●طولانی ترین رکورد پرواز یک جوجه 13 ثانیه است.
● 131211109876543212345678910111213عدد اول است.
● معکوس عدد 2^13 عددی اول است.
● eleven + two = twelve + one (عبارت فوق تحریفی از حل معادله ی 13 است.)
● 13کوچکترین عدد اولی است که از مجموع مربعات دو عدد اول مجزا یعنی 2^3+2^2 بدست می آید.
● اقلیدس و دیافانتی هر کدام 13 کتاب نوشته اند.
● با به کار بردن نخستین سه عدد اول داریم : 13="5+3^2
● مجموع نخستین 13 عداد اول برابر 13 امین عدد اول است.
● رساله 13 جلدی almagest بزرگترین کار بطلمیوس بود. قضیه ی ریاضی را با توجه به حرکتهای ماه، خورشید و سیاره ها را فراهم ساخت.
● مجموع باقی مانده های حاصل از تقسیم عدد 13 بر نخستین اعداد اول تا 13 برابر 13 است.
● 13 کوچکترین عدد اولی است که مجموع ارقام آن مربع است.
●13 کوچکترین عدد اولی است که به شکل p^2+4( که p اول است) نوشته می شود.
● مجموع توانهای چهارم نخستین 13 عدد اول به علاوه ی عدد یک، عددی اول (6870733) است.
● 13 کوچکترین عدد اول sextan است این عدد برابر است با: (p = (x^6+y^6)/(x^2+ y^2
● اگر برای عدد اول p داشته باشیم: p-1)!="-1 " mod p^2 ) آن عدد، عدد ویلسون است. (تنها اعداد شناخته شده 5 ،13 و 563 است.)
● (13+1)13-13^(13+1) عددی اول است.
●13 کوچکترین عدد اولی است که به صورت مجموع مجزا از اعداد اول به شکل 4n+3 نیست.
● به طور طعنه آمیز گفته می شود که: 13 ، 15 امین عدد خوشبختی است.
● 13 بزرگترین عدد اول فبوناچی است که (13)f اول است.
● 13 از متصل شدن دو عدد نخست مثلثی ساخته می شود. (1, 1+2, 1+2+3 ... اعداد مثلثی هستند.)
● مجموع نخستین 13 عدد اول 238 که مجموع ارقامش 13 است.
● به طور طبیعی هر سال 12 ماه دارد اما در حقیقت 13 ماه داریم تعجب نکنید ماه آسمان را فراموش کردید با دوازده ماه سال 13 می شود!
● 13="2^3+1^3+0^3
● 13 کوچکترین عدد اولی است که به صورت مجموع دو عدد اول ( 2+11) نمایش داده می شود و همچنین کوچترین عدد اولی است که به صورت مجموع دو عدد مرکب (4+9) نوشته می شود.
● 13 بزرگترین عدد اول مینیمال در پای 3 است.
● 13/13333333333333 عدد اول است. (توجه کنید که تعداد ارقام 3 بعد 1 ، 13 عدد است.)
● 13="3+7+3 (توجه" کنید که3^13="(7+3)+7^3)
● 0^10+2^10+3^10+5^10+7^10+11^10+13^10عدد" اول است که بزرگترین عدد اول نا تیتانیک (titanic number) است. (numbertitanic اعداد اولی هستند که تعداد ارقام آن بیشتر از 1000 است.)
● 13-13^2عدد اول است.
● 13+13+13/13+13*13+!13+13^13 و13+13+13/13+13*13+13^13 دو عدد پانزده رقمی اول هستند.
● 13 جوابی برای معادله ی دیوفانتوسی (diophantine equation) z^2="x^3-y^3" است. یعنی؛ 3^7-3^8="2^13
● 13/(13+13+13+13+13+13+13+131313+13^13) عددی اول است که شامل 13 بار ترکیباتی از عدد 13 است مثلا 131313 سه بار 13 در آن آمده است.
● 13امین عدد اول مرسن عدد 1-521^2 و 13امین عدد لوکاس (lucas number) عدد521است.) اعداد لوکاس اعدادی هستند که به نام ریاضیدان فرانسوی edouardlucas نامگذاری شده اند و در دنباله 1 و3 و4 و7 و11 و.... قرار دارند این دنباله به صورت ذیل ساخته می شود که جمله اول 1 و دومین جمله 3 جمله های بعدی از مجموع دو جمله قبلی ساخته می شود مثلا جمله سوم مجموع جمله اول با دوم یعنی 1+3 است.
● (13="(!3*!1)+(!3+!1)13" و 31تنها اعداد مرسن emirp شناخته شده هستد.
● 13 کوچکترین عدد اولی است که به شکل p^2+pq+p نوشته می شود.
● معکوس ((1+13^13)^13) یک عدد brilliantاست. ( به اعدادی brilliantگویند که دو فاکتور اول با طول یکسان دارند.)
قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند می شود همه از هم می پرسند " چه کس مرده است؟ "چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا تو را برای مردگان ما نازل کرده است .
قرآن ! من شرمنده توام اگر تو را از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام .یکی ذوق می کند که تو را بر روی برنج نوشته، یکی ذوق میکند که تو را فرش کرده ،یکی ذوق می کند که تو را با طلا نوشته ، یکی به خود می بالد که تو را در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و …آیا واقعا خدا تو را فرستاده تا موزه سازی کنیم ؟
قرآن! من شرمنده توام اگر حتی آنان که تو را می خوانند و تو را می شنوند ، آن چنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند .. اگر چند آیه از تو را به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند ” احسنت …! ” گویی مسابقه نفس است …
قرآن ! من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه ،
خواندن
تو آز آخر به اول ،یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنان که تو را
حفظ کرده اند ، حفظ کنی ، تا این چنین تو را اسباب مسابقات هوش نکنند .
خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو .آنان
که وقتی تو را می خوانند چنان حظ می کنند ، گویی که قرآن همین الان به
ایشان نازل شده است. آنچه ما با قرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که
به صلیب جهالت کشیدیم
قرآن را سال هاست که به آتش کشیده ایم
دكتر شريعتي:
راز عشق ورزيدن به هر چيز درك اين جمله است.........
روزي شايد از دست برود
عشق يعنی يک سلام و يک درود
عشق
يعنی درد و محنت در درون
عشق
يعنی يک تبلور يک سرود
عشق
يعنی قطره و دريا شدن
عشق
يعنی يک شقايق غرق خون
عشق
يعنی زاهد اما بت پرست
عشق
يعنی همچو من شيدا شدن
عشق
يعنی همچو يوسف قعر چاه
عشق
يعنی بيستون كندن بدست
عشق
يعنی آب بر آذر زدن
عشق
يعنی چون محمد پا به راه
عشق
يعنی عالمی راز و نياز
عشق
يعنی با پرستو پر زدن
عشق
يعنی رسم دل بر هم زدن
عشق
يعنی يک تيمم يک نماز
عشق
يعنی سر به دار آويختن
خسته ام از آرزو ها، آرزوهای شعاری
شوق پرواز مجازی، بالهای استعاری
حظه های کاغذی را، روز و شب تکرار کردن
خاطرات بایگانی، زندگی های اداری
آفتاب زرد و غمگین، پله های رو به پایین
سقف های سرد و سنگین، آسمانهای اجاری
با نگاهی سر شکسته، چشمهایی پینه بسته
خسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری
صندلی های خمیده، میزهای صف کشیده
خنده های لب پریده، گریه های اختیاری
عصر جدول های خالی، پارکهای این حوالی
پرسه های بی خیالی، نیمکت های خماری
رو نوشت روزها را، روی هم سنجاق کردم:
شنبه های بی پناهی، جمعه های بی قراری
عاقبت پرونده ام را، با غبار آرزو ها
خاک خواهد بست روزی، باد خواهد برد باری
روی میز خالی من، صفحه ی باز حوادث
در ستون تسلیت ها، نامی از ما یادگاری
قیصر امین پور
************
شعر زیبای کوچه از فریدون مشیری
بی تو، مهتاب شبی ، باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم
در نهانخانة جانم ، گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید،
عطر صد خاطره پیچید :
یادم آمد که شبی باهم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه، محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دلداده به آواز شباهنگ
یادم آید ، تو به من گفتی : از این عشق حذر کن
لحظه ای چند بر این آب نظر کن ،
آب ، آیینه عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است ،
باش فردا ، که دلت با دگران است !
تا فراموش کنی ، چندی از این شهر سفر کن
با تو گفتم : حذر از عشق !؟ - ندانم
سفر از پیش تو؟ هرگز نتوانم
نتوانم
روز اول ، که دل من به تمنای تو پر زد
چون کبوتر، لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی ، من نه رمیدم ، نه گسستم ...
باز گفتم که : تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو درافتم همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم ، نتوانم !
اشکی از شاخه فرو ریخت
مرغ شب ، ناله تلخی زد و بگریخت ...
اشک در چشم تو لرزید ،
ماه بر عشق تو خندید !
یادم آید که : دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم
نگسستم ، نرمیدم
رفت در ظلمت غم ، آن شب و شبهای دگر هم
نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم
نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم ...
بی تو، اما، به چه حالی من از آن کوچه گذشتم
*********
الرحمن بخشاینده298
۲ الرحيم مهربان258
۳ الملك پادشاه ۹۰
۴ القدوس مقدس ۷۰
۵ السلام درود ۱۳۱
۶ المؤمن اطمینان دهنده ۱۳۶
۷ المهيمن نگهدارنده ۱۴۵
۸ العزيز باشکوه ۹۴
۹ الجبار توانگر ۲۰۶
۱۰ المتكبر بسیار بزرگ ۶۶۲
۱۱ الخالق آفریننده ۷۳۱
۱۲ البارئ درست ۲۱۳
۱۳ المصور نگارگر، صورتگر ۳۳۶
۱۴ الغفار همیشه بخشاینده ۱۲۸۱
۱۵ القهار فروکاهنده ۳۰۶
۱۶ الوهاب نیک بخشاینده ۱۴
۱۷ الرزاق همیشه روزی دهنده ۳۰۸
۱۸ الفتاح گشاینده (پیروزکننده) ۴۸۹
۱۹ العليم داناترین ۱۵۰
۲۰ القابض میراننده، بیرون کشنده جانها ۹۰۳
۲۱ الباسط گستراننده، فراخ کننده روزی ۷۲
۲۲ الخافض پست کننده، خوار کننده ۱۴۸۱
۲۳ الرافع (به سوی خود) بالا برنده ۳۵۱
۲۴ المعز عزیزکننده ۱۱۷
۲۵ المذل خوارکننده ۷۷۰
۲۶ السميع شنواترین ۱۸۰
۲۷ البصير بیناترین ۳۰۲
۲۸ الحكم دادگر ۶۸
۲۹ العدل بینهایت عادل ۱۱۴
۳۰ اللطيف آنکه بر بندگانش لطف دارد ۱۲۹
۳۱ الخبير آگاهترین ۸۱۲
۳۲ الحليم بسیار بردبار ۸۸
۳۳ العظيم بیانتها ۱۰۲۰
۳۴ الغفور بسیار بخشاینده ۱۲۸۶
۳۵ الشكور بسیار سپاسگذار (پاداش دهنده بزرگ است مر عمل کوچک را) ۵۲۶
۳۶ العلی بلند مرتبه ۱۱۰
۳۷ الكبير بزرگترین ۲۳۲
۳۸ الحفيظ نگهدارنده ۹۹۸
۳۹ المقيت خوراک دهنده ۵۵۰
۴۰ الحسيب شمارنده ۸۰
۴۱ الجليل بسیار گرانقدر ۷۳
۴۲ الكريم بسیار بخشنده ۲۷۰
۴۳ الرقيب نگهبان، بیننده و آماده ۳۱۲
۴۴ المجيب پاسخگو ۵۵
۴۵ الواسع گسترده، پهناور ۱۳۷
۴۶ الحكيم فرزانه، بسیار خردمند ۷۸
۴۷ الودود دوست ۲۰
۴۸ المجيد بسیار لایق ستایش (در ذات و صفات خود عظيم و نسبت به بندگان بسيار با خير و احسان است) ۵۷
۴۹ الباعث برانگیزنده مردگان ۵۷۳
۵۰ الشهيد بیننده ۳۱۹
۵۱ الحق راست، درست ۱۰۸
۵۲ الوكيل وکیل ۶۶
۵۳ القوى پرزور ۱۱۶
۵۴ المتين سخت (و نیز پاینده) ۵۰۰
۵۵ الولى دوست، یار و نگهبان ۴۶
۵۶ الحميد ستوده ۶۲
۵۷ المحصى شمارنده ۱۴۸
۵۸ المبدئ نخستین آفریننده ۵۶
۵۹ المعيد بازگرداننده، دوباره زنده کننده ۱۲۴
۶۰ المحيى زندگی بخش، هستی بخش ۶۸
۶۱ المميت میراننده، نابود کننده ۴۹۰
۶۲ الحي زنده ۱۸
۶۳ القيوم قائم به ذات (همه-آفرینندهای که کسی او را نیافرید)، پاینده ۱۴۶
۶۴ الواجد یابنده ۱۴
۶۵ الماجد بزرگوار ۴۸
۶۶ الواحد یکتای بیهمتا ۱۹
۶۷ الاحد یگانه (خدایی جز او نیست) ۱۳
۶۸ الصمد بینیاز ۱۳۴
۶۹ القادر توانا ۳۰۵
۷۰ المقتدر تعیین کننده (قضا و قدر)، فراتر ۷۴۴
۷۱ المقدم فراپیش کشنده ۱۸۴
۷۲ المؤخر فراپس دارنده ، پس گذارنده چيزها و نهنده آنها بجاي آنها ۸۴۶
۷۳ الأول نخستین، اول پدیدارکننده وجود ۳۷
۷۴ الأخر واپسین، آخر فناکننده موجود ۸۰۱
۷۵ الظاهر آشکار(پدیدار، هویدا)، همیشه پیروز ۱۱۰۶
۷۶ الباطن پنهان، همه دربرگیرنده ۶۲
۷۷ الوالی کاردار ۴۷
۷۸ المتعالی خود ستوده ۵۵۱
۷۹ البر نیکوترین ۲۰۲
۸۰ التواب همیشه توبه پذیر ۴۰۹
۸۱ المنتقم دادستان ۶۳۰
۸۲ العفو درگذرنده(آمرزنده)، ناپدیدکننده گناهان ۱۵۶
۸۳ الرؤوف بسیار دلسوز و مهربان ۲۸۶
۸۴ مالك الملك فرمانروای جهان ۲۱۲
۸۵ ذوالجلال و الاکرام دارای شکوه و بخشش
۸۶ المقسط عادل ۲۰۹
۸۷ الجامع گردآورنده ۱۱۴
۸۸ الغنى توانگر ۱۰۶۰
۸۹ المغنى بینیاز کننده، بسنده ۱۱۰۰
۹۰ المانع بازدارنده ۱۶۱
۹۱ الضار آزار دهنده (این صفت تنها در احادیث یافت میشود) ۱۰۰۱
۹۲ النافع سودمند ۲۰۱
۹۳ النور روشنی ۲۵۶
۹۴ الهادي رهنما ۲۰
۹۵ البديع سنجش ناپذیر، آفریننده ۸۶
۹۶ الباقی ماندگار و واگردان نشدنی (تغییر ناپذیر) ۱۱۳
۹۷ الوارث وارث ۷۰۷
۹۸ الرشيد راهنما، آموزگار و دانای بیخطا ۵۱۴
۹۹ الصبور شکیبا ۲۹۸
"من آیات قرآن را که به علوم پزشکی و بهداشتی و طبیعی ارتباط داشت دنبال کردم و از کودکی آن ها را فراگرفتم و کاملاً به آن آگاه بودم. بنابراین دریافتم که این آیات از هر نظر با معارف و علوم جهانی منطبق است...
هر کس دست اندر کار هنر یا علم باشد و آیات قرآن را با هنر و علمی که آموخته است مقایسه کند به همان صورت که من مقایسه کردم بدون تردید به اسلام خواهد گروید، البته اگر صاحب عقلی سلیم و بی غرض باشد."
«رود ویل» نویسنده انگلیسی:
"اروپا نباید فراموش کند که مدیون قرآن محمدی (صلی الله علیه و آ له) است؛ زیرا قرآن بود که آفتاب علم را در اروپا طلوع داد. "
«ارنست رنان» فرانسوی:
"در کتابخانه شخصی من هزاران جلد کتاب سیاسی، اجتماعی، ادبی و غیره وجود دارد که همه آن ها را بیشتر از یک بار مطالعه نکرده ام و چه بسا کتاب هایی که فقط زینت کتابخانه من می باشند. ولی یک جلد کتاب هست که همیشه مونس من است و هر وقت خسته می شوم و می خواهم درهایی از معانی و کمال بر روی من باز شود آن را مطالعه می کنم و از مطالعه زیاد آن خسته و ملول نمی شوم، این کتاب؛ «قرآن» کتاب آسمانی مسلمین است."
«ه .ج .ولز» دانشمند و مورخ انگلیسی:
"در قرآن، بهترین عبارات و عالی ترین جملات نازل گردیده و اسلوب فصاحت و بلاغت آن به حدی زیباست که عقول عقلا را حیران ساخته است. قرآن کتابی است ابدی و جهانی."
بانو «مایل انجلو» ایتالیایی:
"آشنایی من با تعالیم حیات بخش و معارف درخشان اسلام و قرآن، بینش جدید و عمیقی در من به وجود آورد و طرز فکرم را درباره جهان آفرینش و فلسفه وجود به کلی دگرگون ساخت و احساس کردم تعلیمات اسلام بر خلاف تعالیم مسیحیت، انسان را موجودی شریف و با شخصیت می شناسد نه موجودی کثیف و ذاتاً آلوده... در این کتاب دستور زندگی و نحوه بهره برداری از لذایذ این دنیا و حمایت آن، به طرزی جالب و خردمندانه بیان شده است."
دکتر «گوستاولوبون» فرانسوی:
" قرآن که کتاب آسمانی مسلمین است، تنها منحصر به تعالیم و دستورهای مذهبی نیست و بلکه دستورهای سیاسی و اجتماعی مسلمانان نیز در آن درج است. تعلیمات اخلاقی قرآن به مراتب بالاتر از تعلیمات اخلاقی انجیل است."
«آلوارو ماچوردوم کومینز» شاعر، نویسنده، روزنامه نگار و محقق اسپانیایی:
"عده ای از من خواستند بعضی از سوره های قرآن را برایشان ترجمه کنم. من هم سوره کوتاهی را انتخاب کردم که از یگانگی خداوند می گوید؛ "سوره توحید" را.
این سوره و موسیقی آن، آنچنان زیبا بود که برای من شاعر بسیار مهم بود. همچنین سوره "فاتحه الکتاب" را که درباره جهانی بودن خداوند است ترجمه کردم. به این ترتیب بود که جهانی بودن و یگانگی خداوند مرا به این نتیجه رساند که این دین، مردمی ترین و منطقی ترین دین برای از بین بردن ناآرامی ها و مشکلات جوانان امروزی است.
«گوته» شاعر و نویسنده بزرگ آلمانی:
"ما ابتدا از قرآن روی گردان بودیم، ولی طولی نکشید که این کتاب توجه ما را به خود جلب نمود و به حیرت در آورد و بالاخره مجبور شدیم اصول و قواعد آن را بزرگ بشماریم و در مطابقت الفاظ آن با معانی بکوشیم.
مرام و مقاصد این کتاب بی اندازه قوی و محکم و مبانی آن بلند و از این نظر ما را به اهمیت و علو مقام خود بیشتر جذب می نماید. با این وصف بزودی بزرگ ترین تأثیر خود را در تمام جهان نموده، نتیجه مهمی از خود به جا خواهد گذارد.
و باز می گوید:
عن قریب است که این کتاب توصیف ناپذیر عالم را به خود جلب نموده، تأثیر عمیقی در دانش جهان نهد و جهان مدار گردد. "
«ولیز» از بزرگ ترین نویسندگان انگلیسی:
"هر دینی که با مدنیت و تمدن در هر دوره و زمان سیر نکند، آن را بی پروا به دیوار بزنید. برای آنکه دینی که پهلو به پهلو با تمدن سیر نکند برای پیروان خود، لهو و شر و اباطیل است و آن ها را به سوی تباهی می کشاند و دین حقی که با تمدن همگام است؛ «اسلام» است و هر کس بخواهد این معنی را دریابد به «قرآن» و محتوای آن از لحاظ علم و قانون و نظام اجتماعی مراجعه کند.
پس قرآن کتاب دینی و علمی اجتماعی و اخلاقی و تاریخی است... و اگر کسی به من بگوید که اسلام را تعریف کن، می گویم اسلام یعنی تمدن واقعی بشر."
«توماس کارلایل» دانشمند معروف و مورخ مشهور اسکاتلندی:
"اگر یک بار به این کتاب مقدس نظر افکنیم، حقایق برجسته و خصایص اسرار وجود طوری در مضامین جوهری آن پرورش یافته که عظمت و حقیقت قرآن به خوبی از آن ها نمایان می شود، و این خود مزیت بزرگی است که فقط به قرآن اختصاص یافته و در هیچ کتاب علمی و سیاسی و اقتصادی دیگر دیده نمی شود.
خواندن بعضی از کتاب ها، تأثیر عمیقی در ذهن انسان می گذارد ولی هرگز با تأثیر قرآن در خور مقایسه نیست."
از القاب حضرت و به معنى روز است.
شيخ فرات بن ابراهيم در تفسير خود روايت كرده از امام باقر(ع )كه فرمود: حارث اعور عرض كرد به امام حسين(ع)كه: يابن رسول الله ا فداى تو شوم مرا از قول خداوند "والشمس و ضحيها (1) خبر ده. فرمود: "واى بر تو اى حارث اين محمد، رسول خدا است ". گفتم: "فدايت شوم معناى قول خداوند والقمر اذا تليها، (2) چيست؟ " فرمود: "اين اميرالمؤمنين، على ابن ابى طالب (ع )است كه در پى محمَد (ص) آمده. " باز گفتم: "قول خداوند والنهار اذا جليها(3) چيست؟ گفت: اين قائم آل محمد (ع) است كه زمين را از عدل و داد پر مى كند و نيز در تفسير على بن ابراهيم روايت شده از امام باقر(ع) كه فرمود: در آيه شريفه "والنهار اذا تجلى " (4) نهار" آن قائم از ما اهل بيت است كه هرگاه بر خيزد، بر دولت باطل غلبه مى كند... "
ا. سوره شمس1
2. سوره شمس 2.
3. سوره شمس 3.
4. سوره ليل، 02
از القاب حضرت و به معنى روز است.
شيخ فرات بن ابراهيم در تفسير خود روايت كرده از امام باقر(ع )كه فرمود: حارث اعور عرض كرد به امام حسين(ع)كه: يابن رسول الله ا فداى تو شوم مرا از قول خداوند "والشمس و ضحيها (1) خبر ده. فرمود: "واى بر تو اى حارث اين محمد، رسول خدا است ". گفتم: "فدايت شوم معناى قول خداوند والقمر اذا تليها، (2) چيست؟ " فرمود: "اين اميرالمؤمنين، على ابن ابى طالب (ع )است كه در پى محمَد (ص) آمده. " باز گفتم: "قول خداوند والنهار اذا جليها(3) چيست؟ گفت: اين قائم آل محمد (ع) است كه زمين را از عدل و داد پر مى كند و نيز در تفسير على بن ابراهيم روايت شده از امام باقر(ع) كه فرمود: در آيه شريفه "والنهار اذا تجلى " (4) نهار" آن قائم از ما اهل بيت است كه هرگاه بر خيزد، بر دولت باطل غلبه مى كند... "
ا. سوره شمس1
2. سوره شمس 2.
3. سوره شمس 3.
4. سوره ليل، 02
برخى كتب، نزديك به يكصد و چهل آيه از قرآن كريم را به استناد احاديث فريقين، بر امام مهدى (ع) تطبيق كرد ه اند. (1)
ما در اين جا تعدادى از آيات مهدوى قرآن را مى آوريم:
. سوره بقره
- آيه 2 و 3: هدی للمتقين الذين يومنون بالغيب
امام صادق (ع) در تفسير اين آيه فرمودند: متقين، شيعيان على بن ابى طالب هستند وغيب، حجت غايب است. (2)
- آيه 124: وَ إذِ ابتلي ابراهيم ربه بکلمات فاتمهن ؟ يعنى: هنگامى كه حضرت ابراهيم را پروردگارش به وسيله كلماتى آزمود، پس آن ها را به انجام رسانيد.
راوى مى گويد: درباره اين آيه مباركه از امام صادق (ع) پرسش كردم، حضرت فرمود: اين همان كلماتى است كه حضرت آدم (ع) از پروردگار خود دريافت نمود. پس توسط آن كلمات به پيشگاه پروردگار توبه كرد و خداوند توبه اش را پذيرفت.
جريان توبه چنين بودكه حضرت آدم (ع) عرض كرد: اى خداى من از تو مى خواهم كه به واسطه محمد وعلى وفاطمه وحسن وحسين (ع) توبه مرا بپذيرى پس خداوند توبه او را پذيرفت كه او بسيار توبه پذير و مهربان است ".
راوى مى گويد: پرسيدم مقصود از "فا تمهن " در آيه چيست حضرت فرمود: )مقصود اين است كه خداوند آن ها را تا قائم مهدى (ع) به اتمام رسانيد ودوازده امام (ع) راكه نه تن آنان از فرزندان حسين (ع) مى باشند، براى او بيان فرمود (3)
- آيه 155:و لنبلونکم بشيء من الخوف والجوع ... يعنى: ما شما را به چيزهايى از قبيل ترس وگرسنگى وكاستى در اموال وجان ها و محصولات مى آزماييم، و مژده بده به آن ها كهشكيبا وثابت قدم هستند. امام صادق (ع) در تفسير اين آيه فرمود: "پيش از آمدن قائم (ع) علامت هايى براى امتحان مؤمنين خواهد بود" عرض كردم آن علامت ها چيست؟ فرمود:بيمارى هاى گوناگون كه سبب ترس و دلهره است وبالا رفتن نرخ ها كه سبب گرسنگى است وكاهش در اموال و جان ها كه قحطى ومرگ ومير فراوان است ونقص در محصولات كه به نيامدن باران است. پس در آن موقع به آن هاكه در عقيده به ما ثابت مى مانند، مژده بده " آن گاه فرمود: "اين تأويل آيه است وهيچ كس جز آن هاكه راسخ در علم اند، تأويل آن را نمى دانند وماييم راسخان در علم " (4)
. سوره آل عمران
- آيه83 افغير دين الله يبغون وله اسلم من في السماوات ...؟ يعنى: آيا جز دين خدا را مى جويند؟ با آن كه آن چه در آسمان ها وزمين است، خواه وناخواه تسليم او هستند و به سوى او بازگردانيده مى شوند 0
امام كاظم (ع) فرمود: "اين آيه درباره حضرت قائم (ع) نازل شده است. هنگامى كه ظاهر شود، آيين مقدس اسلام را درشرق و غرب جهان، به يهود ونصارى و صائبان وملحدان و مرتدان وكافران عرضه مى دارد... (5 )
. سوره نساء
- آيه 159: وان من اهل الکتاب الا ليومنن به قبل موته و.... يعنى: وهيچ يك از اهل كتاب نيست جز اين كه پيش از مرگ، به او ايمان مى آورد 0 درباره ضمير "مَوتهِ " دو احتمال است؟ يكى اين كه به اهل كتاب برگردد وديگر اين كه به حضرت عيسى (ع). بنابر احتمال اول، معناى آيه شريفه اين است كه "احدى از اهل كتاب نيست جز اين كه پيش از مرگ، به حضرت عيسى (ع) ايمان آورد" و بنابر احتمال دوم، معناى آيه چنين خواهد بود احدى از اهل كتاب نيست جز اين كه پيش از مرگ) حضرت عيسى (ع) به او ايمان خواهد آورد. " برخى از مفسران اهل سنت كه احتمال اول را برگزيده ا ند ناچار شده اند كه توجيهات عجيبى را در مورد آيه شريفه ملتزم شوند، ولى بنا بر احتمال دوم، معناى آيه بسيار روشن است . چون طبق عقيده قطعى مسلمانان، حضرت عيسى (ع) هنوز زنده است وپس از ظهور حضرت بقية الله او نيز از آسمان نازل شده واز ياران واصحاب آن حضرت خواهد بود(6) وچون به حضرتش اقتدا مى نمايد، نصارى نيز به جهت اقتداى حضرت عيسى (ع) به حضرت صاحب الامر(ع) در نماز، به آن حضرت ايمان مى آورند ويهود نيز به حضرت مهدى (ع) مى گروند 0
. سوره انفال
- آيه 39: "وقاتلوهم حتی لا تکون فتنة ....؟ باكافران بجنگيد تا فتنه اى باقى نماند .
امام محمد باقر(ع) فرمود: "تأويل اين آيه هنوز نيامده است 0.. و اين در زمان قيام قائم ما خواهد بود(7) . سوره توبه
- آيه 33: وهو الذي ارسل رسوله بالهدي ...(8) او خداوندى است كه پيامبرش را با هدايت ودينى حق فرستاد تا آن را بر تمام اديان پيروز گرداند، اگر چه مشركان ناخشنود باشند. امام باقر(ع) فرمود: "اين آيه مباركه به هنگام خروج مهدى آل محمد(ع) تحقق مى يابد" (9)
. سوره هود
- آيه86 بقيت الله خير لکم ان کنتم مؤمنين ،؟ يكتا بازمانده خدا براى شما بهتر است، آگر مؤمن هستيد. امام باقر(ع) در تأويل اين آيه شريفه مى فرمايد: "هنگامى كه مهدى ظاهر شود... اولين سخنى كه بر زبان مباركش جارى مى شود اين آيه شريفه است "(10)
. سوره ابراهيم
- آيه 5: ولقد ارسلنا موسي باياتنا ان اخرج قومک من الظلمات الی النور و ذکرهم بايام الله .....،؟ همانا ما موسى را با آيات خود فرستاديم، كه قوم خود را از تاريكى ها به سوى نور بيرون بياور، و روزهاى خدا "ایام الله را به آن ها ياد آورى كن از امام باقر(ع) روايت است كه فرمودند: روزهاى خداوند سه روز است: روز قيام قائم (ع)، روز رجعت و روز قيامت (11)
. سوره حجر
- آيه 36- 38: قال رب فانظرني الی يوم يبعثون , قال فانک من المنتظرين الی يوم الوقت المغلوم ،، امام رضا(ع) فرمود: "وقتِ معلوم، روز قيام قائم ماست. (12)
. سوره اسراء
- آيه 33 ومن قتل مظلوما فقد جعلنا لوليه سلطانا .... ،. امام باقر(ع) فرمود: "حسين (ع) مظلوم كشته شد وما اولياء وارث خون او هستيم، وقائم ما به خون خواهى حسين (ع) قيام خواهد كرد (13)
امام صادق (ع) نيز فرمود: منصور، قائم آل محمد (ع) است و چون ظهور نمايد، اقدام به خون خواهى حسين (ع) مى كند. (14)
. سوره مريم
- آيه 75: حتی اذا راوا ما يوعدون اما العذاب واما الساعة ...."،؟ يعنى: تا وقتى آن جه به آنان وعده داده مى شود: يا عذاب يا قيامت را ببينند 0 امام صادق (ع) فرمودند: منظور از ساعة، قيام قائم است. (15)
. سوره قصص
- آيه 5: ونريد ان نمن علی الذين استضعفوا في الارض ...،، وما اراده كرده ايم بر آنان كه در روى زمين به ضعف كشيده شده اند، منت نهاده آن ها را پيشوايان ووارثان زمين قرار دهيم 0 امام باقر وامام صادق (ع) فرمودند: اين آيه مباركه مخصوص صاحب الامرى است كه در آخر الزمان ظاهر مى شود.00(16)
. سوره سجده
- آيه 29: قل يوم الفتح لا ينفع الذين کفروا ايمانهم ......،؟ بگو اى پيامبر روزپيروزى، ديگر ايمان آوردن براى كافران سودى ندارد.
امام جعفر صادق (ع) فرمود: يوم الفتح، روزى است كه دنيا به دست قائم (ع) فتح مى شود 0.. (17)
. سوره فتح
- آيه 28:ليظهره علي الدين کله و کفی بالله شهيدا ، امام صادق (ع) در تفسير اين آيه شريفه فرمودند: اين آيه در حق قائم اهل محمد(ع) نازل شده است... " (18)
ناگفته نماند، آياتى كه به وجود مقدس) مهدى موعود(ع) وظهور مبارك آن حضرت تأويل شده است فراوان است. كسانى كه طالب تفاصيل بيشترى هستند مى توانند به كتاب هاى بحارالانوارج 51"، "الزام الناصب "، "موعود قرآن وكتب تفاسير مراجعه فرمايند 0
|
.:: This Template By : web93.ir ::.