پس از انتشار فیلم موهن به ساحت پیامبر اعظم(ص)، از دو هفته قبل تاکنون موج اعتراضات اسلامی در سراسر جهان اسلام به پا خواسته است.
حجتالاسلام محمودرضا قاسمی عضو هئیت علمی مؤسسه بهداشت معنوی و کارشناس عرفانهای نوظهور به نقد و بررسی فیلم توهینآمیز به ساحت رسول مکرم اسلام(ص) پرداخته است که در ادامه میآید.
توهین به پیامبر اسلام(ص) زمینه دین واحد جهانی نظام سلطه!
داستان فیلم
سکانسی از ابتدای فیلم موهن
سکانسی از حمله مسلمانان افراطی در فیلم موهن
اگر چه این فیلم با صحنههایی از حمله چند مسلمان با چهرههایی خشن به داروخانه یک پزشک قبطی مسیحی صورت گرفته و در حین حمله یک زن مسیحی صلیب به گردن مورد ضرب و شتم و در نهایت منجر به مرگ وی میشود و سپس با حمله ناجوانمردانه به همسر پزشک، مغازهاش ویران میشود، اما این جریان را میبایست وسیعتر از کنیه دولت خودخوانده قبطیان مسیحی در آمریکا به رهبری «عصمت زقلمه» و «موریس صادق» وکیل قبطی و «تری جونز» کشیش دیوانه قرآنسوز دانست.
سکانس کشته شدن همسر پزشک داروساز مسیحی
فیلم پس از این بخش، به حیات پیامبر اعظم(ص) در صدر اسلام منتقل میشود و با پخش صحنههای مبتذل علاوه بر توهین به پیامبر اکرم(ص)، دین اسلام را به عنوان «سرطان» و مسلمانان را افرادی خشن، عقب مانده و طرفدار خونریزی نشان میدهد.
یکی از شیطنتهای فیلم آن است که مسلمانان را افرادی شکنجهگر معرفی کرده است و در صحنهای از فیلم یک زن سالخورده که سن خود را 120 سال بیان میکند، به نحو عجیبی توسط پیروان اسلام شکنجه میشود؛ در حالیکه در تاریخ اسلام چنین چیزی مشاهده نمیشود، اما با این حال در عصر فرامدرن نظام سلطه در شکنجهگاههای رسمی گوانتانامو و ابوغریب روی بشریت را سیاه کرده است، این چنین به ساحت اسلام توهین میکند.
نمایش چهرهای خشن از مسلمانان در فیلم موهن
نقش پیامبر(ص) را بازیگری با رفتاری کمدی و توهینآمیز بازی میکند و در آن تلاش شده است تا نزول وحی بر پیامبر(ص) را دروغ معرفی کند.
در اقدامی هماهنگ و برای برداشتن فشار اعتراضات اسلامی و آزادیخواهان دنیا علیه آمریکا، دولت فرانسه از اقدام یک کاریکاتوریست در توهین به ساحت نبوی حمایت همهجانبه میکند.
فیلم موهن چهره نورانی پیامبر(ص) را بسیار خشن جلوه میدهد
بیشک این قبیل اقدامها در اراده پولادین مسلمانان در دفاع از آرمانهایشان نه تنها خللی ایجاد نمیکند، بلکه آنان را راسختر و مقاومتر میکند و به این نکته مهم رهنمون میشود که تنها راه رسیدن به عدالت جهانی و درک اهداف بلند انبیاء الهی، مقاومت در برابر نظام سراسر ظلم سلطه جهانی است.
بیشک همگان نسبت به سناریوی نظام سلطه که از سال 2001 با فرو ریختن برجهای دوقلو شروع شد و در ادامه در پی حوادثی در سال 2012 است، آگاهی یافتهاند، به گونهای که هالیوود 50 مستند پیرامون سال 2012 و چند فیلم بلند سینمایی با صرف هزینههای بسیار در این باره تولید کرده است، حتی در این باره باز قصاید «نوستر داموس» دستاویز نظام سلطه قرار گرفت و ادعا شد که در کتابخانه مرکزی رم، 10 تابلونقاشی پیرامون پیشبینی حوادث این دهه پس از 500 سال کشف شده است! سؤال اساسی این است که نظام سلطه در حیطه فرهنگ ملتها چه اهدافی را از دامن زن به این جریانها دنبال میکند.
قطعاً دینی همانند اسلام که سراسر آموزههای آن توسط نبی مکرم اسلام(ص) در مقابله با ظلم و ظالم میپردازد، نه تنها مطلوب نبوده، بلکه میبایست در این راستا با آن مقابله شود.
نمایی دیگر از فیلم موهن
حجم انبوه حمله به ساحت پیامبر اسلام(ص) در سالهای اخیر و سوزاندن قرآن کریم و چاپ مصحف شریف توسط صهیونیسم بینالملل که در آنها آیات جهاد حذف شدهاند و ... همه و همه جهت نیل به این هدف است که از ادیان توحیدی دینی ساخته شود که مطلوب نظام سلطه باشد و این بدان معناست که شخص مسلمان یا مسیحی یا یهودی باشد اما به اصول اساسی نظام سلطه همچون سکولاریسم و دنیایی کردن دین، اومانیسم و جدایی انسان از خدا، پراگماتیسم و اصل اصالت لذت، ... پایبند باشد.
این اصول که از آن تحت عنوان دین واحد جهانی یاد میکنیم، چتر فراگیری است که نظام سلطه برای استیلای فرهنگی ادیان توحیدی پیشبینی کرده است که شروع آن با تقدسزدایی از پایههای قدسی ادیان همچون نبی مکرم اسلام(ص) شروع میشود و این خطری است که عمق خطرات آن از این جا مشخص میشود که اگر آنان در ابتدای هزاره سوم در این استیلا غالب آیند، این هزاره را از آن خود کردهاند، اما «وَمَکَرُواْ وَمَکَرَ اللّهُ وَاللّهُ خَیْرُ الْمَاکِرِین»، این آتشی که آفریدند، دامان خودشان را خواهد گرفت.
نکتهای که سناریوی غرب را برای رسیدن به دین واحد جهانی به هم ریخت، بحث بیداری اسلامی بود که هرگز در تحلیلهای آنان نمیگنجید و یکی از دلایل پرداختن فیلم به اختلاف قبطیان مصر با اسلام به عملکرد مصر در بیداری اسلامی باز میگردد که یأس و ناامیدی بسیاری را برای نظام سلطه و صهیونیستها به وجود آورد.
سکانس حضور حضرت خدیجه(س) در کنار پیرمردی مسیحی با صلیب
یکی از نکاتی که فیلم موهن روی آن مانور میدهد، بحث تعدد همسران رسول خدا(ص) است که ابتدا با توهین به حضرت خدیجه سلام الله علیها شروع میشود، در کنار حضرت خدیجه پیرمردی مسیحی با صلیب ایستاده است که کارگردان هدف مزورانهای را از این صحنه دنبال میکند و آن همان مطلبی است که مستشرقین به دنبال آن بودهاند که پیامبر اسلام مطالب قرآن را از یکی از بستگان مسیحی(!) حضرت خدیجه(س) به نام «ورقة بن نوفل» کسب کردهاند، عدهای از یهودیان نیز مدعی وحی نبودن قرآن شدهاند و آن را اقتباس از علمای یهود عنوان میکردند، کارگردان عمق این کینه مستشرقین نسبت به احکام متعالی اسلام را این گونه پوشش داده است.
فلسفه همسران پیامبر اسلام
ازدواج پیامبر(ص) با زنان مختلف و متعدد برای حل یک سلسله مشکلات اجتماعی و سیاسی در زندگی ایشان بوده است، هنگامی که پیامبر(ص) ندای اسلام را بلند کرد، تک و تنها بود و تا مدتها جز عده محدود و کسی به او ایمان نیاوردند و چون ایشان بر ضد تمام معتقدات خرافی عصر خود قیام کرد، طبیعی است که همه اقوام و قبایل آن محیط بر ضدش بسیج شوند.
حال باید از تمام وسایل برای شکستن این اتحاد نامقدس دشمنان استفاده کند که یکی از آنها ایجاد رابطه خویشاوندی از طریق ازدواج با قبایل مختلف بود، زیرا محکمترین رابطه در میان عرب جاهلی رابطه خویشاوندی محسوب میشود، به طوری که داماد قبیله را همواره از خود میدانستند و دفاع از او را لازم و تنها گذاشتن او را گناه میشمردند.
قرائن نشان میدهد که ازدواجهای پیامبر(ص) لااقل در بسیاری از موارد جنبه سیاسی داشته است، بعضی ازدواجها برای کاستن از عداوت یا طرح دوستی و جلب محبت اشخاص و یا اقوام متعصب و لجوج بوده است، روشن است کسی که در سن 25 سالگی و در عنفوان جوانی با زن بیوه چهل سالهای ازدواج میکند و تا 53 سالگی تنها به همین یک زن بیوه زندگی میکند و به این ترتیب دوران جوانی خود را پشت سر گذارده و به سن میان سالی میرسد و بعد به ازدواجهای متعدد دست میزند، حتماً دلیل و فلسفهای دارد و یا هیچ حسابی نمیتوان آن را به انگیزههای جنسی پیوند داد.
پیامبر(ص) با زنان متعددی ازدواج کرد و جز مراسم عقد انجام نشد و هرگز آمیزشی با آنها نکرد، حتی در مواردی تنها به خواستگاری بعضی از زنان قبایل قناعت کرد و آنها به همین قدر خوشحال بودند و مباهات میکردند و به این ترتیب رابطه و پیوند اجتماعی آنها با پیامبر(ص) محکمتر و در دفاع از او مصممتر میشدند. از سوی دیگر با اینکه پیامبر(ص) مسلماً مرد عقیمی نبود، ولی فرزندان کمی از او به یادگار ماند، در حالی که اگر این ازدواجها به خاطر جاذبه جنسی بود، باید فرزندان بسیاری از ایشان به یادگار مانده باشد.
در هر صورت به نظر میرسد با وجود اینکه جواب این شبهات بارها داده شده است؛ نظام سلطه همچون شخص غریقی که به هر چیزی برای غرق نشدن چنگ میزد، ساحت پیامبر اسلام و قرآن کریم را نشانه گرفتهاند و میبایست منتظر حوادث بزرگی در آینده بود، چه اینکه جهان آبستن حوادث عظیمی است و همچون گلولهای در حال انفجار هر آن امکان انفجار آن میرود که قطعاً موج این انفجار نظام سلطه را در بر خواهد گرفت.
العلمـاءُ ورثـۀُ الانبیـاءِ. (رسول اکرم- ص- )
میراث پیامبران چیست؟ آنچه از آنان به دست ما می رسد چه می تواند باشد؟ پیامبران چرا پیامبر شدند؟ پیامبر شدگی آنان به کدام مشخصه و امتیاز است؟ آیا تنها امتیاز یک پیامبر با بقیه جز آگاهی و وحی و اتصال است؟ مگر خود نگفت: انأ بشرٌ مثلکم یوحی الیّ؟
پس میراث یک پیامبر آگاهی و وحی و اتصالات اوست.
حالا چه کسی می تواند وارث آگاهی و وحی و اتصال باشد؟
کسی که در اتصال با خدای واحد قهار است و علم و آگاهیهای خود را از او دارد.
یک جانشین یا معاون باید نزدیکترین و مشترکترین ویژگیها را با رئیس و سرور خود داشته باشد این ویژگی مشترک و نزدیک بین پیامبر و وارث او جز آگاهی و وحی و اتصال چه می تواند باشد؟! همان ویژگی که پیامبر را پیامبر کرد و همان ویژگی هم جانشین او را جانشین می کند.
بنابراین:
دانایان و افراد آگاه و متصل به آگاهی جانشینان و وارثان آگاهیهای پیامبران اند لذا از میراث وحیانی پیامبران نیز بهره مند خواهند بود و پیغام رسانان دین واحد آنان خواهند گشت.
********
العلماءُ أمناءُ الرسول علي دين الله ما لَمْ يُخالِطوا السلطانَ و لَم يَرغَبوا في الدنيا فإذا خالَطوا السلطانَ و رَغِبُوا في الدنيا فقدْ خانُوا الرُّسُلَ فاعْتَزِلوهم و احْذَروهم. (رسول اكرم- ص-)
درجریان تخریب قبور در راستای فعالیت وهابیون در مدینه ، یکی از وهابیون برای تخریب گنبد مطهر حضرت رسول (ص ) و برای بمب گذاری به بالای گنبد می رود که ناگهان صاعقه ای با او برخورد می کند و او همان جا خشک می شود.
بعدها وهابیون هر کاری می کنند که جسد این شخص را از آنجا جدا کنند نمی توانند و نا چار میشوند به این گونه که مشاهده میکنید آن را پنهان کنند.
از طرف دیگر هم مدعی شده اند که این برآمدگی برای امور اضطراری! در گنبد خضرای نبوی ایجاد شده است و از آن به عنوان «دریچه رحمت» برای نزول باران!! نام می برند.
"من آیات قرآن را که به علوم پزشکی و بهداشتی و طبیعی ارتباط داشت دنبال کردم و از کودکی آن ها را فراگرفتم و کاملاً به آن آگاه بودم. بنابراین دریافتم که این آیات از هر نظر با معارف و علوم جهانی منطبق است...
هر کس دست اندر کار هنر یا علم باشد و آیات قرآن را با هنر و علمی که آموخته است مقایسه کند به همان صورت که من مقایسه کردم بدون تردید به اسلام خواهد گروید، البته اگر صاحب عقلی سلیم و بی غرض باشد."
«رود ویل» نویسنده انگلیسی:
"اروپا نباید فراموش کند که مدیون قرآن محمدی (صلی الله علیه و آ له) است؛ زیرا قرآن بود که آفتاب علم را در اروپا طلوع داد. "
«ارنست رنان» فرانسوی:
"در کتابخانه شخصی من هزاران جلد کتاب سیاسی، اجتماعی، ادبی و غیره وجود دارد که همه آن ها را بیشتر از یک بار مطالعه نکرده ام و چه بسا کتاب هایی که فقط زینت کتابخانه من می باشند. ولی یک جلد کتاب هست که همیشه مونس من است و هر وقت خسته می شوم و می خواهم درهایی از معانی و کمال بر روی من باز شود آن را مطالعه می کنم و از مطالعه زیاد آن خسته و ملول نمی شوم، این کتاب؛ «قرآن» کتاب آسمانی مسلمین است."
«ه .ج .ولز» دانشمند و مورخ انگلیسی:
"در قرآن، بهترین عبارات و عالی ترین جملات نازل گردیده و اسلوب فصاحت و بلاغت آن به حدی زیباست که عقول عقلا را حیران ساخته است. قرآن کتابی است ابدی و جهانی."
بانو «مایل انجلو» ایتالیایی:
"آشنایی من با تعالیم حیات بخش و معارف درخشان اسلام و قرآن، بینش جدید و عمیقی در من به وجود آورد و طرز فکرم را درباره جهان آفرینش و فلسفه وجود به کلی دگرگون ساخت و احساس کردم تعلیمات اسلام بر خلاف تعالیم مسیحیت، انسان را موجودی شریف و با شخصیت می شناسد نه موجودی کثیف و ذاتاً آلوده... در این کتاب دستور زندگی و نحوه بهره برداری از لذایذ این دنیا و حمایت آن، به طرزی جالب و خردمندانه بیان شده است."
دکتر «گوستاولوبون» فرانسوی:
" قرآن که کتاب آسمانی مسلمین است، تنها منحصر به تعالیم و دستورهای مذهبی نیست و بلکه دستورهای سیاسی و اجتماعی مسلمانان نیز در آن درج است. تعلیمات اخلاقی قرآن به مراتب بالاتر از تعلیمات اخلاقی انجیل است."
«آلوارو ماچوردوم کومینز» شاعر، نویسنده، روزنامه نگار و محقق اسپانیایی:
"عده ای از من خواستند بعضی از سوره های قرآن را برایشان ترجمه کنم. من هم سوره کوتاهی را انتخاب کردم که از یگانگی خداوند می گوید؛ "سوره توحید" را.
این سوره و موسیقی آن، آنچنان زیبا بود که برای من شاعر بسیار مهم بود. همچنین سوره "فاتحه الکتاب" را که درباره جهانی بودن خداوند است ترجمه کردم. به این ترتیب بود که جهانی بودن و یگانگی خداوند مرا به این نتیجه رساند که این دین، مردمی ترین و منطقی ترین دین برای از بین بردن ناآرامی ها و مشکلات جوانان امروزی است.
«گوته» شاعر و نویسنده بزرگ آلمانی:
"ما ابتدا از قرآن روی گردان بودیم، ولی طولی نکشید که این کتاب توجه ما را به خود جلب نمود و به حیرت در آورد و بالاخره مجبور شدیم اصول و قواعد آن را بزرگ بشماریم و در مطابقت الفاظ آن با معانی بکوشیم.
مرام و مقاصد این کتاب بی اندازه قوی و محکم و مبانی آن بلند و از این نظر ما را به اهمیت و علو مقام خود بیشتر جذب می نماید. با این وصف بزودی بزرگ ترین تأثیر خود را در تمام جهان نموده، نتیجه مهمی از خود به جا خواهد گذارد.
و باز می گوید:
عن قریب است که این کتاب توصیف ناپذیر عالم را به خود جلب نموده، تأثیر عمیقی در دانش جهان نهد و جهان مدار گردد. "
«ولیز» از بزرگ ترین نویسندگان انگلیسی:
"هر دینی که با مدنیت و تمدن در هر دوره و زمان سیر نکند، آن را بی پروا به دیوار بزنید. برای آنکه دینی که پهلو به پهلو با تمدن سیر نکند برای پیروان خود، لهو و شر و اباطیل است و آن ها را به سوی تباهی می کشاند و دین حقی که با تمدن همگام است؛ «اسلام» است و هر کس بخواهد این معنی را دریابد به «قرآن» و محتوای آن از لحاظ علم و قانون و نظام اجتماعی مراجعه کند.
پس قرآن کتاب دینی و علمی اجتماعی و اخلاقی و تاریخی است... و اگر کسی به من بگوید که اسلام را تعریف کن، می گویم اسلام یعنی تمدن واقعی بشر."
«توماس کارلایل» دانشمند معروف و مورخ مشهور اسکاتلندی:
"اگر یک بار به این کتاب مقدس نظر افکنیم، حقایق برجسته و خصایص اسرار وجود طوری در مضامین جوهری آن پرورش یافته که عظمت و حقیقت قرآن به خوبی از آن ها نمایان می شود، و این خود مزیت بزرگی است که فقط به قرآن اختصاص یافته و در هیچ کتاب علمی و سیاسی و اقتصادی دیگر دیده نمی شود.
خواندن بعضی از کتاب ها، تأثیر عمیقی در ذهن انسان می گذارد ولی هرگز با تأثیر قرآن در خور مقایسه نیست."
مدینه
در آن اوضاع و احوالی که خیلی ها رنگ آب را نمی دیدند لباسش همیشه سفید و تمیز بود. ساده بود، حتی انگار چند جایش را هم وصله زده بود. ولی...
همه می دانستند پیامبر از هر چه بگذرد از عطر نمی گذرد. حتی برخی می گفتند رسول خدا بیش از آنچه خرج نان خانه اش می کند عطر می خرد. دوستان و نزدیکانش وقتی از سفر برمی گشتند برایش عطر می آوردند. آخر از پیامبر شنیده بودند که می گفت: من از عطر و نماز لذت می برم.
از هر کوچه ای رد می شد انگار بهار از آن عبور کرده بود. در و دیوار بوی گل می داد؛ عطر پیامبر.
شمیم عطرش زودتر از خودش همه را از آمدنش با خبر می کرد. البته نه زودتر از سلامش. از دور به همه سلام می کرد.
پیامبر چه عطر خوبی دارد. عطر گل محمدی.
مرتب موهایش را شانه می کرد. کنار حوض آب ایستاده بود و گل روی خودش را مرتب می کرد. دست مبارکش را نم دار می کرد و به موهای نرمش می کشید و با انگشتانش شانه می کرد موهایش را.
یکی از اصحاب که انگار حوصله اش سر رفته بود گفت: یا رسول الله چه قدر به ظاهر خودتان عنایت دارید؟ و او که مثل بهار لطیف و مهربان بود گفت: این حق برادران دینی توست که تو را آراسته ببینند.
می خواست بگوید تو حق نداری برادر دینی ات را آزرده کنی. چه با حرف چه با رفتار و چه با ظاهر ژولیده ات.
به همه می گفت حتماً هفته ای یکبار خود را شستشو دهید و اگر با نیت غسل شستشو دهید، برایتان عبادت هم حساب می شود. می گفت مؤمن نباید ژولیده و پریشان باشد. خودش هم هیچ گاه غسل جمعه را فراموش نمی کرد.
ناخن هایش همیشه کوتاه و سفید بود.*
کسی به حضرت عطر تعارف کرد. حضرت قبول کرد و خود را معطر ساخت و می فرمود: بویش خوش و حملش آسان است.
رسول خدا گاهی به موهایش روغن هم می زد. اول سر مبارکش و بعد محاسنش را با روغن تزئین می فرمود.
پیامبری که از همه شیک پوش های امروزی شیک پوش تر بود، حتی در جنگ لباس سفید و سبزی می پوشید که سبزی لباس بر سفیدی چهره رسول الله غلبه می کرد. البته خیلی در قید قیمت لباسش نبود و گاهی عبا، گاهی جبه و گاهی پیراهن سفید می پوشید.
اصلاً بیشتر لباس هایش سفید بود.
وقتی حرف می زند مبهوت می شوی به زیبایی کلمات و مهربانی صدایش دل بسپاری یا چهره نورانیش یا آن دندان های مرواریدی سفید و مرتبی که چهره او را زیباتر کرده. شنیده ام هر روز و موقع نماز دندان هایش را مسواک می زند. می فرمود با دهان خوش بو با خدا صحبت کنید. تا دستش را نمی شست، دست به غذا نمی زد. شب قبل از خواب چشمان زیبایش را سرمه می کشید. می فرمود سرمه نور دیده را افزون می کند.
وقتی می خواستند به مسافرت بروند همه وسائل شان را کنترل می کردند. غذا، ظرف، آب کافی... زین اسب هم سالم باشد.
راستی، راه طولانی است نعل اسب هم باید عوض شود تا زبان بسته در بیابان اذیت نشود.
همه سر قرار آمدند و پیامبر هم اسباب سفر را آماده کرده بود. با یک بسته اضافه:
آینه، سرمه دان، شانه، مسواک و قیچی.
امام صادق(ع) فرمودند، پیامبر پس از نماز عشا، ظرف آب و مسواکش را طلب می کرد تا روی آن را بپوشانند و کنار بسترش بگذارند. مسواکش از چوب اراک بود.
حضرت نیمه شب که برای نماز شب برمی خواست اول مسواک می زد و بعد وضو می گرفت.
فقط اینها نبود، با آن همه مقام، با بردگان و غلامان هم سفره می شد. حسرت پیش سلام شدن به دل دوستانش مانده بود.
اگر یکی از مسلمانان بیمار می شد به عیادتش می رفت.
ناراحت هم که می شد، اخم نمی کرد بچه ها را دوست داشت. و دل نازک بود مثل...، مثل... مثل هیچ کس. او فقط مثل خودش بود. او پیامبر همه خوب ها و خوبی ها و شیک پوش ها بود.
نوشته: محمد بهمنی
.:: This Template By : web93.ir ::.