با توجه به اینکه بسیاری از تصورات و توقعاتی که ما از رابطه جنسی داریم بر اساس اطلاعاتی است که به صورت غیرفعال به ما میرسد، مثلا با دیدن فیلمها، خواندن مطالب، صبحت با دوستان و... بنابراین برای اینکه توقعات واقعگرایانه و مشخصی داشته باشیم باید روند کسب اطلاعات را به صورت فعال و خودآگاه در آوریم.
مثلا فرد ابتدا به ساکن، خودش باید بداند، چه نوع لمسی را با چه شدت و فرکانسی در کجای بدنش دوست دارد، که وقتی در یک رابطه قرار گرفت بتواند این قضیه را با شریک جنسیاش در میان بگذارد. اینکه انتظار داشته باشید فرد مقابلتان این اطلاعات را به طور کامل از قبل داشته باشد و در جریان رابطه با شما به درستی به کار گیرد، خیلی واقعگرایانه نیست. یا اینکه شنیده باشید که مثلا در برقراری رابطه، در بار اول درد و خونریزی وحشتناک وجود دارد و بدون اینکه این قضیه را از نظر علمی و ساختار بدنی خود مورد بررسی قرار بدهید، قطعا ترس ناسالمی را در خودتان پرورش میدهید.
داشتن رفتار جراتمندانه را باید از موقعیتهای سادهتر، تمرین کرد. مثلا در مورد خوردن و نوشیدن! آیا میتوانید چیزی را که میخواهید بخورید و چیزی که نمیخواهید نخورید؟ یا برای نشان دادن اینکه همراه خوبی هستید بقیه غذایی که هست را میخورید یا چیزی را مینوشید که بعدا ممکن است حتی پشیمان هم بشوید؟ تمرین ابراز وجود در این موقعیتهای ساده و مهارت نه گفتن، حتما در مورد رابطه جنسیتان هم به کارتان خواهد آمد. البته درخصوص افراد کمرو و مبتلا به اضطراب اجتماعی شاید لازم باشد که چند جلسه با روانپزشک یا روانشناس در زمینه رفتار جراتمندانه کار کنند.
بعد از اینکه مرحله یک و دو را با موفقیت پشت سر گذاشتید نوبت اجرایی کردن این یادگیریهاست.
_ رابطه دلخواه خود را بر اساس آموختههایتان شکل دهید. البته گاهی اوقات بهخصوص وقتی خانمها خواسته جنسیشان را مطرح میکنند، آقا دچار شک و تردید میشود و این صور برای وی بهوجود میآید که خانم، تجربههای پیشین زیادی داشته است. بنابراین باید کل رابطه، اعتماد زوجین بهم و صمیمیت بینشان و فرهنگ دو طرف را در نظر گرفت.
_ اینکه همسر شما (زن یا مرد)، بدن خودش را به درستی بشناسد و حداقل تا حدی بداند که چه ترجیحات جنسی دارد، احتمال شکلگیری رابطه بهتری را بالا میبرد.
_ در مورد زوجینی که سالها در کنار هم زندگی کردهاند، بهتر است که این خواستهها به یکباره عنوان نشود که باعث شگفتی طرف مقابل از این تغییر رویه شود. بلکه بهتر است این سری پستها را بعد از مطالعه با همسرتان به اشتراک بگذارید و هر دو با هم به آرامی این مسیر را طی کنید، یادگیریهایتان را با هم در میان بگذارید و تغییرات جدید را در رابطهتان ایجاد کنید.
نکات زیادی قبل از بارداری وجود دارد که بر روی زیبایی فرزند تاثیر عمدهای دارد.
دوستان کبد عبارتند از:
روغن زیتون- روغن ماهی- کاسنی- کنگر- هویج- زرشک- شکر- نعناع.
اصول تغذیهای که مرد برای نوزاد زیبا باید رعایت کند:
بعضی از غذاها باعث تقویت قوای جنسی می شود و اسپرم قوی تر می کند.
تمرینات جنسی به منظور داشتن پسر:
1. خودداری از نزدیکی قبل از تخمک گذاری و انجام نزدیکی درست در زمان تخمک گذاری.
2. دوش واژینال با آب و جوش شیرین (2 قاشق غذاخوری جوش شیرین در یک چهارم لیتر آب جوشیده سرد شده) 10 تا 15 دقیقه قبل از نزدیکی می توان این شستشو را با سرنگ 20cc و بدون اعمال فشار انجام شود.
3. رسیدن زن به ارگاسم قبل یا همزمان با همسر
4. نفوذ کامل آلت تناسلی مرد در زمان انزال برای کمک به اینکه اسپرم حاوی کروموزوم y زودتر به سیرویکس (دهانه رحم) برسد.
توجه: اعتقاد بر این است که افزایش میزان مایع منی که بر اثر عدم مقاربت حاصل می شود، تعداد اسپرم کروموزوم y را افزایش داده و شانس پسر داشتن بیشتر است، و برعکس هر چه مایع منی کمتر باشد -که بر اثر مقاربت زیاد حاصل می شود- تعداد کروموزوم x بیشتر شده و شانس دختر دار شدن بیشتر است. (این حالت که مایع منی کاهش یابد در اثر افزایش سن در مردان ایجاد خواهد شد.)
زمان شروع رژیم غذایی برای پسردار شدن:
1. رژیم فقط باید به مدت یک و نیم تا سه ماه قبل از زمانی که لقاح صورت می گیرد رعایت شود.
2. رژیم باید توسط زن و مرد انجام شود.
3. رژیم تا زمانیکه بارداری توسط انجام تستهای آزمایشگاهی دقیق مشخص شود ادامه یابد.
رژیم غذایی جهت پسردار شدن:
مواد یا غذاهایی که باید 3 ماه قبل از اقدام به بارداری مصرف شود:
مواد و غذاهایی که نباید تا سه ماه قبل از بارداری مصرف شود:
مواد و غذاهایی که باید در ماهی که قرار است اقدام به بارداری کرد، مصرف شود:
ممنوعیت اجرای رژیم غذایی جهت پسردار شدن:
کسانی که نباید این رژیم را استفاده کنند عبارتند از:
1. افرادی که دارای فشار خون بالا هستند.
2. کسانی که ناراحتی های کلیوی دارند.
3. کسانی که ناراحتی های قلبی دارند.
زمان نزدیکی جهت پسر دار شدن:
عوامل موثر بر تعیین جنسیت (پسر شدن) جنین:
وظایف مرد و زن برای انجام نزدیکی (برای پسر دار شدن):
1- آماده کردن شرایط لازم مکانی و زمانی برای انجام نزدیکی
2- طهارت و توجه به خداوند و ارادۀ او- دعا کردن و شروع با نام و یاد خداوند
3- به کار گیری روش های ملاعبه
4- آمادگی کامل مرد برای نعوظ کامل و کنترل زمان نزدیکی
5- نزدیکی کامل (از پشت) جهت دخول کامل آلت تناسلی
6- طولانی کردن زمان نزدیکی جهت آمادگی زن و جمع شدن ترشحات زن و نیز اضافه شدن ترشحات غدد کوپر مرد به مایعات موجود در دستگاه تناسلی زن
7- کم کردن حرکات رفت و برگشتی طرفین
8- انزال منی پس از ارضای زن و حتماً به نزدیک رحم زن
9- نزدیک ماندن طرفین به یکدیگر پس از انزال منی و ماندن در همان حالت
10- گرم نگه داشتن بدن زن پس از نزدیکی
11- استراحت موقت طرفین پس از نزدیکی و سپس طهارت و غسل کردن با آب گرم
12- خوردن مقداری عسل و یا خرما
راههای که در ایجاد تولد فرزند پسر موثر است:
الف: عمل نزدیکی باید هر چه نزدیک تر به لحظۀ تخمک گذاری انجام شود.
ب: قبل از هر نزدیکی زن باید درون مهبل خود را با محلولی از دو قاشق غذا خوری جوش شیرین در حدود یک لیتر آب، شستشوی قلیایی بدهد.
ج: انزال برای زن لازم نیست، اما رسیدن به این مرحله مطلوب است. اگر زن معمولاً زودتر از همسرش به مرحلۀ انزال میرسد، همسر باید انزال خود را با وی همزمان سازد یا بگذارد زنش قبل از او به این مرحله برسد.
هـ: توصیه میشود مرد نزدیکی را از جهت عقب انجام بدهد تا اطمینان حاصل شود که اسپرم به جا قرار گرفتن در دو ناحیۀ مجاور رحم، دقیقاً در مدخل رحم قرار گیرد.
ت: دخول آلت مرد بطور کامل تا نزدیکی دهانۀ رحم به قرار گرفتن اسپرم در نزدیکی دهانه رحم کمک خواهد کرد.
ث: باید از شروع قاعدگی تا روز تخمک گذاری، کاملاً مرد از هر گونه مقاربت خودداری نماید و البته نه تنها غیر از نزدیکی بلکه هر نوع عملی (مثل استمناء) که موجب دفع منی شود باید بپرهیزد زیرا این پرهیز تعداد اسپرمها را به حداکثر خواهد رساند و افزایش تعداد اسپرم ها عاملی است که به نفع اسپرم های نر خواهد بود.
رژیم غذایی برای پسردار شدن:
تاثیر غذاهای متفاوت بر روی جنسیت جنین دارای اهمیت بسزایی است. مشاهده شده است که افرادی که طبع سرد دارند بیشتر صاحب فرزند دختر میشوند و افرادی که داری طبع گرم دارند صاحب فرزند پسر میشوند.
لذا باید خانواده های گرامی به این نکته توجه داشته باشند برای اینکه آرامش بیشتری در محیط خانه مستولی و حاکم باشد: باید به این اصول اساسی گردن نهاد تا بتوان به تحکیم نهاد خانواده کمک کرد. روابط سالم و صحیح زوجین زمانی میسر می شود که زوجین در امر مبادله ی اطلاعات و احساسات، مسایل خاصی را رعایت کنند.
اصل اول: درک متقابل یا همدلی دوطرفه
یکی از رایج ترین اشتباهات ارتباطی که همه ما مرتکب آن می شویم این است که گمان می کنیم وقتی کسی را می شناسیم، هر برداشتی که از اعمال، رفتار و گفتار او داشته باشیم صحیح و درست است. در این مواقع بیشتر تصور می کنیم که می دانیم طرف مقابل چه می گوید و چه منظوری دارد، حال آنکه اغلب معنا و مقصود صحیح طرف مقابل را درک نکرده و دچار نتیجه گیری شتاب زده و قضاوت اشتباه شده ایم. این نتیجه گیریهای شتاب زده و قضاوت های اشتباه همان فرضیه های خانمان براندازی هستند که به راحتی مهر و عشق میان زن و شوهر را از بین می برند و سبب ایجاد سوءتفاهم و تنش های عاطفی می شوند. خوشبختانه یا متاسفانه باید گفت که ارتباط حقیقی و موثر جز با درک کردن دیگران و فهمیدن احساس آنها ممکن نیست و رسیدن به این حد خود نیازمند درک واقعیتهای دیگری است؛ واقعیت هایی همچون :
_ آنچه در ظاهر می بینیم همیشه با واقعیتها همخوانی ندارد.
_
رفتار، اعمال و گفتاری که از طرف مقابل می بینیم بیانگر همه وجوه واقعی
احساس او نیستند و می بایست به دنبال احساسات واقعی او در پس رفتار، اعمال و
گفتارش باشیم.
_ آنچه پرسیدنش برای ما ساده است ممکن است برای طرف مقابل بسیار دشوار باشد.
_ آنچه شنیدنش برای ما ساده است ممکن است برای طرف مقابل دردناک باشد.
_ آنچه ما گمان می کنیم برای طرف مقابل مفید است ممکن است به نفع او نباشد.
_ افراد به شیوه های مختلف احساسات خود را بروز می دهند.
_
هر آنچه ما فکر می کنیم صددرصد درست نیست و هر آنچه دیگران می گویند
صددرصد نادرست نیست. داوری کردن و قضاوتهای منفی، به راحتی می توانند
مناسبات و روابط زناشویی ما را مختل کنند و تا زمانی که ما نتوانیم قضاوتهای میان افراد را به رسمیت بشناسیم ادامه پیدا می کنند.
اصل دوم: درک صحیح تفاوتها و احترام به آنها
همه ما کم و بیش از متفاوت ظاهرشدن می ترسیم. شاید به این دلیل که نگرانیم مبادا مضحکه دیگران شویم و یا موجبات شکست و ناکامی خود را فراهم آوریم. در حالی که تفاوتها جادویی هستند و می توانند جذب کننده همه موهبتهایی باشند که خواهان آن هستیم. در روابط میان زن و مرد، تفاوتهای موجود میان این دو جنس در واقع مکمل آنان بوده و به هر کدام از طرفین این فرصت را می دهد که به تعادل و کمال برسند. به بیان ساده تر، از آنجا که هرکدام از ما گاهی جذب کسانی می شویم که به طور کامل با ما تفاوت دارند می توانیم نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی کنیم و با کمک یکدیگر با مسایل خود کنار بیاییم. بعد دیگر جادوی تفاوت، تقویت عشق و روابط مهرانگیز میان زن و شوهر است؛ چراکه وقتی تفاوتها را می پذیریم کم کم متوجه اشتباهات و قضاوتهای ناعادلانه خود می شویم و رنجش کمتری از طرف مقابل به دل می گیریم و تنها در چنین حالتی است که عشق اصیل نمود پیدا می کند، در حالتی که ما طرف مقابلمان را با تمام تفاوتها و شباهتهایی که با ما دارد می پذیریم و دوست داریم.
اصل سوم: داوری نکردن
ما تنها وقتی می توانیم از شر داوری منفی و نادرست خلاص شویم که تفاوتهای میان خود و همسرمان را درک کنیم و احساسات، افکار و امیال خود را به طور صحیح و با موفقیت به طرف مقابل منتقل کنیم. داوری کردن و قضاوتهای منفی، به راحتی می توانند مناسبات و روابط زناشویی ما را مختل کنند و تا زمانی که ما نتوانیم قضاوتهای میان افراد را به رسمیت بشناسیم ادامه پیدا می کنند. در حقیقت ما باید دوست بداریم، بپذیریم، قدرشناسی کنیم و احترام بگذاریم تا بتوانیم داوری کردن را کنار بگذاریم و خود و دیگران را همان گونه که هستیم و هستند دوست بداریم. آنچه اهمیت دارد توجه به این نکته است که قضاوت منفی ما درباره دیگران نشان دهنده این است که ما از خودمان راضی نیستیم. چراکه اغلب داوری های منفی نشانه فرافکنی عقایدی است که در خفا درباره خود داریم و آنها را به دیگران تعمیم می دهیم.
اصل چهارم: قبول مسوولیت برابر برای حفظ یک رابطه
اگر ندانید که شما و همسرتان هر دو به یک اندازه در قبال یکدیگر مسئولید، ادامه رابطه تا حدودی غیرممکن می شود. همه ما گاه گاهی احساس می کنیم که مدام صحبت می کنیم، ایثار می کنیم، زحمت می کشیم و رسیدگی می کنیم اما در مقابل چیزی عایدمان نمی شود. این رویه قربانیهاست و نشانه آن است که به یک اندازه قبول مسوولیت نکرده و نمی کنیم. قربانیها احساس می کنند که توان تغییر دادن شرایط را ندارند. چنین افرادی نمی دانند و یا اعتقاد ندارند که می توانند روابط زناشویی خود را کنترل و اداره کنند و آن را تغییر دهند. آنها هرگز باور نمی کنند که اگر به شکل دیگری برخورد کرده بودند نتایج بهتری به دست می آوردند. قربانیها نمی خواهند بپذیرند که خود در چگونگی ایجاد مسایل پیش آمده، نقش داشته اند. نتیجه احساس قربانی بودن، احساس رنجش و سرزنش است و سرکوب کردن رنجش نه تنها موجب داروی منفی می شود بلکه یکی از زمینه های بالقوه به هم خوردن روابط عاطفی است.
اگر مردی با چوب بر سر زنش بکوبد و بر اثر این ضربه از سر زن خون جاری شود، مرد به راحتی مسوولیت کارش را می پذیرد. اما بیشتر مردان مسوولیت کم کاری خود در یک رابطه عاطفی را نمی پذیرند چون از چگونگی عملکرد خود بی اطلاعند. به همین دلیل شاید بتوان گفت مهم ترین وظیفه زن برای ایجاد مسوولیت برابر طرفین در یک رابطه این است که احساسات، عواطف و دلخوریهای خود را بدون پیش داوری و قضاوت و بی آنکه رنجشی به دل داشته باشد محترمانه با مرد در میان بگذارد و به جای سرکوب کردن رنجش و تجربه قربانی بودن، مرد را آگاه کند که کدام رفتار او باعث واکنش تند زنش شده است.
اصل پنجم: تمرین بخشش
ابراز مهر و عشق نیازمند هیچ کوشش فرساینده ای نیست و اگر ما برای محبت کردن و مهر ورزیدن به تلاش و کوشش بسیار نیاز داریم به این معناست که خود را فریفته ایم و رنجشی را در خود سرکوب کرده ایم. بنابراین ما در برابر ایجاد حس رنجش تنها دو راه پیش رو داریم: یا به راستی ببخشیم، یا اینکه به جای رنجیدن، مسوولیت خود را در قبال آنچه بر سر رابطه مان آمده است بپذیریم. باید واقع بین باشیم، همه ما قدرت آن را داریم که شرایط را تغییر دهیم. کافی است بدانیم و درک کنیم که چگونه با رفتار و گفتار خود واکنش های موردنظر را در رفتار طرف مقابل ایجاد کنیم.
اگر احساس قربانی بودن را کنار بگذاریم و از احساسات و رنجش های خود با طرف مقابل سخن بگوییم، اگر داوری نکنیم و هیچ کس جز خود را مقصر ردیف اول ندانیم و اگر بدانیم که این رفتار و گفتار و اعمال خود ماست که رفتار و گفتار و اعمال خود ماست که رفتار و گفتار و اعمال طرف مقابل ما را رقم می زند، اگر فراموش نکنیم که سرکوب کردن رنجشها و پاگذاشتن بر روی دلخوریها، خواسته یا ناخواسته تاثیر سوء خود را در طرف مقابل می گذارد و در یک چشم برهم زدن اساس رابطه ما را از بیخ و بن نابود می کند، می توانیم یک زندگی زناشویی موفق داشته باشیم.
متداول ترین مشکل جنسی بین زوج های خوشبخت چیست؟ چیزی نیست جز عامل “کافی نبودن.” زوجها معمولاً در زندگیهای زناشویی که محکوم با شدت و تکرار رابطه جنسی است سردرگم میشوند. اما به عقیده دکتر کیمبرلی شارکی درمانگر جنسی این یک خبر خوب است. واقعیت این است که، “مسائل جنسی در زندگیهای زناشویی خوب و موفق معمولاً قابل حل هستند.” اما باید درمورد رابطه جنسی با همسرتان صحبت کنید. در زیر به نکاتی اشاره میکنیم که برای حرف زدن در این رابطه با همسرتان کمکتان میکند…
.هیچوقت در تختخواب موضوع را به میان نکشید.
درست قبل و بعد از رابطه جنسی، وقتی برهنه هستید، اصلاً زمان خوبی برای بررسی اشتباهات و عملکرد جنسیتان نیست. دکتر شارکی میگوید، “در این زمان همه ما بیشتر از زمانهای دیگر آسیبپذیر هستیم.” علاوه بر این، اتاق خوابتان و مخصوصاً تختخوابتان، باید محل آرامش شما باشد نه محلی برای ایراد نارضایتیها. باید محلی دلپذیر اما خنثی برای این منظور پیدا کنید، مثل یک رستوران یا کافیشاپ که به اندازه کافی برای ریلکس کردن رمانتیک و آرامش بخش باشد.
۲٫برای حرف زدن برنامه بریزید.
درست است که میتوانید در همان لحظه هم حرف بزنید اما الان شاید وقتش نباشد. اگر بیمهابا حرف بزنید، ممکن است باعث شود همسرتان حالت دفاعی بگیرد. از قبل به او بگویید که میخواهید با او حرف بزنید تا هر دو شما فرصت کافی برای فکر کردن به آنچه میخواهید بگویید در اختیار داشته باشید.
۳٫با عشق و علاقه به عطش و شور روابط جنسیتان در روزهای اول ازدواج نگاه کنید.
گاهی اوقات سهیم شدن در یک حس نوستالژی از آنچه قبلاً انجام میدادید برای اینکه بتوانید آزادانه درمورد رابطه جنسی با هم حرف بزنید هدایتتان می کند. میتوانید بگویید، “آن موقعها را یادت هست که ساعتها فقط همدیگر را میبوسیدیم؟” یا “وقتهایی که بغلم میکردی واقعاً سراپا لذت میشدم.”
۴٫بدانید که او خود به خود نمیداند که چطور باید به شما لذت بدهد.
این روزها کمتر مردی هست که راه و رسم عشقبازی با همسرش را بلد نباشد اما همیشه هم اینطور نیست. مشکل اینجاست که کارهایی که قبلاً برایتان لذت بخش بودند ممکن است الان دیگر تاثیر نداشته باشند. دلیل آن میتواند بچهدار شدن یا بالاتر رفتن سنتان باشد. اگر خودتان به او نگویید که چه میخواهید، او از کجا باید بفهمد؟
۵٫درمورد چیزی که میخواهید رک و راست باشید.
اگر ندانید چه چیز شور و میل جنسی شما را تحریک میکند به هیچ وجه نخواهید توانست آن را به همسران بفهمانید. اگر قبلاً یک راست وارد تخخواب میشدید و سر کار اصلی میرفتید ولی الان احساس میکنید دوست دارید وقت بیشتری را صرف عشقبازی کنید باید این را به همسرتان بگویید. اگر یک قسمت خاص از بدنتان دیگر مثل قبل محل خوبی برای تحریک شدن نیست باید آن را به اطلاع او برسانید.
۶٫سرزنش یا تحقیرش نکنید.
برای اینکه به چیزی که میخواهید برسید لازم نیست بدجنس شوید. با پذیرش ذهنی شروع کنید. این یعنی فرض کنید که همسرتان دوست دارد بیشترین لذتها را به شما بدهد. پس بهجای اینکه بگویید، “باید درمورد روابط جنسی مسخرهای که داریم با هم حرف بزنیم:، بگویید، “میدونم دوست داری من از رابطه مون لذت ببرم اما میخوام تو هم لذت ببری به خاطر همین مایلم صحبت کنیم تا ببینیم چطور میتونیم هر دو لذت ببریم.”
۷.موضوع را به خودتان برگردانید.
زاویه صحبت را طوری تغییر دهید که انگار موضوع درمورد شماست. مثلاً بگویید، “به این ربطی نداره که تو چه کاری رو اشتباه انجام میدی، موضوع اینکه که من چه چیزی دوست دارم.” پس به جای اینکه بگویید، “هیچوقت به اندازه کافی با من عشقبازی نمیکنی” بگویید، “دوست دارم قبل از اینکه سراغ کار اصلی بریم کمی ناز و نوازشم کنی.”
۸٫به ایما و اشاره های غیرکلامی خودتان دقت کنید.
شاید در کلماتی که به کار میبرید دقت کنید که به هیچ وجه فرد همسرتان را مقصر نکنید اما زبان اندامتان چطور؟ زبان اندامتان هم راهی برای بیان احساستان است! سعی کنید تا میتوانید آرام باشید و بدون عصبانیت و خستگی حرف بزنید. چند نفس عمیق بکشید، دقت کنید که دست به سینه نباشید و موقع حرف زدن نزدیک او بنشینید.
۹٫در ذهنتان راه حل داشته باشید و از ایدههای او هم استقبال کنید.
رسیدن به خواستههای و نیازهایتان درست است اما باید به حرفهای او هم گوش بدهید. اولویتهای او هم ممکن است تغییر کرده باشد و نیمی از سهم لذت بردن از رابطهجنسی برعهده شماست. با او همفکری کنید و بهترین زمانها را برای رابطه جنسی تعیین کنید. شاید هم بد نباشد با هم برای مشاوره بروید. مشاورین میتوانند راههای بسیار خوبی برای برگرداندن شور و عشق قدیم به زندگیتان به شما پیشنهاد کنند.
۱۰٫یادتان باشد این مکالمه یک طرفه نیست.
حرف زدن درمورد زندگی جنسیتان چیزی نیست که یکبار در طول زندگیتان درمورد آن حرف بزنید. این بحثی همیشگی است. بعضی از زوجها بهطور منظم جلساتی را با هم به حرف زدن درمورد مسائل دیگر زندگی مثل برنامههای مالی و برنامههای مربوط به فرزندانشان اختصاص میدهند. چرا نباید وقتی را هم برای حرف زدن درمورد زندگی جنسیتان اختصاص دهید؟
سری دوم از مدل مبل ومبلمان منزل مدل دکوراسیون اتاق پدیرایی منزل و خانه
امیدوارم این مدل ها به شما کمک کند تا الگوی مناسبی از طراحی دکوراسیون این قسمت از منزل تان را پیدا کنید
عکس از مبل و طراحی دکوراسیون داخلی منزل
دکوراسیون اتاق پذیرایی , مدل مبل
عکس از مبل و طراحی دکوراسیون داخلی منزل, دکوراسیون اتاق پذیرایی , مدل مبل
عکس از مبل و طراحی دکوراسیون داخلی منزل, دکوراسیون اتاق پذیرایی , مدل مبل
دکوراسیون اتاق پذیرایی , مدل مبل
دکوراسیون اتاق پذیرایی , مدل مبل
دکوراسیون اتاق پذیرایی , مدل مبل
دکوراسیون اتاق پذیرایی , مدل مبل
مبل و طراحی دکوراسیون داخلی منزل
مدل مبل
عکس از مبل و طراحی دکوراسیون داخلی منزل, دکوراسیون اتاق پذیرایی , مدل مبل
دردنیای مدرن كنونی ودر عصر ارتباطات، انكار وكنترل رابطه بین پسر و دختر امری محال و دور از واقع بینی است. چون ارتباط دختر و پسر یك نیاز عاطفی و روانی است كه برای بسیاری از جوانان عدم این ارتباط و جلوگیری شدید از آن موجب بروز مشكلات بزرگ روانی می شود، تجربه ثابت كرده كه، كنترل افراطی در موضوعاتی به این شكل، نتیجه معكوسی را عاید می كند. علاوه بر این مسائلی مثل رشد بی رویه جمعیت، زندگی ماشینی، بالا رفتن سن ازدواج ، وجود خلاء عاطفی ، مشكلات خانوادگی و عدم امكان ازدواج برای همه اقشار جامعه به این نیاز دامن زده و انكار چنین ارتباطی را غیر ممكن ساخته است. پس بهتر است به جای فریب دادن خودمان و جامعه، از راه خرد و آگاهی به این روابط جهت دهیم نه این كه تصور كنیم با كنار گذاشتن این بحث یا با پیش كشیدن احكام مذهبی، كه ما را از برقراری هرگونه رابطه ای منع می كند، چنین مشكلاتی خودبه خود حل خواهند شد.
البته بسیاری از جوانان به خاطر مسائل مذهبی یا خانوادگی، این نیاز را در خود سركوب می كنند كه از نظر علم روانشناسی سركوبی غریزه ها آینده نا مناسب روحی روانی را برای این افراد رقم می زند. برخی نیزدر روابط خود،راه افراط را پیش میگیرند و تبدیل به افراد فاسدی می شوند كه یك جامعه سالم سعی دارد آنها را از بدنه خود جدا سازد. و مسلم است فردی كه مطرود جامعه باشداز هیچ جنایتی فروگذاری نمی كند وبه انواع بزه كاری تن در می دهد.
در جوامع سنتي بدلیل عجین شدن فرهنگ وآداب ورسوم با مذهب، یك نوع تناقضی بین باورها و نیازها ایجاد می شود واین گونه مسائل بصورت لاینحل باقی می ماند، در حالی كه در كشورهای متمدن كه قوانين خود را بر اساس عقل و خرد تدوين مي كنند، این نوع روابط جزء مسائل عادی اجتماع قلمداد مي شود، چرا كه در اين كشورها از دير باز فرهنگ سازي شده و بسياري از اقشار جامعه آشنايي كامل با فرهنگ ارتباط بين دختر و پسر دارند وآنها بناي اين ارتباط را، پايمال كردن حق و حقوق طرف مقابل نمي دانند .اما در جوامعی كه این روابط منع شده است، ولع وحساسیت بیشتری بین دو جنس مخالف ایجاد شده، به حدی كه این نیاز سركوب شده، در سنین بالاتر آثار منفی خود را بیشتر نشان می دهد.به این خاطر در این نوع جوامع افراد متأهل،به تعهد خود پایند نیستند و حتی افراد در سنین بالاهم نگاه تجاوزكارانه به جنس مخالف خود می افكنند.
در جامعه ما به خاطرنوع اداره جامعه، بافت سنتی اجتماع ونوع فرهنگ اجتماعی، جوانان ناچارند به شكل پنهانی و در خفا با هم رابطه ایجاد كنند. كه در این نوع ارتباط،استرس ها، سوء استفاده ها و مشكلات بزرگی بوجود می آید.اما ما به هر حال در این اجتماع زندگی می كنیم پس چاره اساسی این است كه با آموزش، فرهنگ ارتباطی خود را بالا ببریم. البته تا زمانی كه، دیدگاه جامعه و قانون نسبت به رابطه دختر و پسر، نگاه افراد بزه كار باشد، نه تنها مشكلات اینگونه روابط حل نمی شود،بلكه روابط پنهان، جوانان را، به سوی بزه كاری سوق می دهد.اما اگر جامعه و قانون به این روابط بعنوان نیاز اجتماعی بنگرد،در راه آموزش و اصلاح روابط اجتماعی، هم، گامهای اساسی بر می دارد.
قدم اول در ایجاد فرهنگ رابطه اجتماعی این است كه، باید نگاه جامعه به زن عوض شود وبه زن به عنوان موجود درجه دوم نگاه نشود،هر حقی كه برای پسری رواست برای دختر هم روا بدانند،بسیاری قوانین زن ستیز كه حقوق زنان را محدود میكند كنار بگذارند و مراكز و دستگاه های ذی ربط تلاش نمایند روحیات زن و مرد را بیشتر به هم بشناسند،چرا كه بسیاری از افراد، شناخت كاملی از جنس مخالف خود ندارند، و تصور می كنند،آنچه برای آنها ایده آل و جذاب است برای طرف مقابل هم چنین است.یا روحیات و توانایی ابراز احساسات،نوع نیازهای عاطفی در زن و مرد یكسان است در حالی كه علم روانشناسی می تواند،تفاوت های زن و مرد را تشریح نماید تا افراد جامعه با در نظر گرفتن چنین تفاوت هایی با طرف مقابل خود وارد رابطه شوند.
در كشوری كه مردان آن شناخت كاملی از احساسات و روحیات زنان ندارند،بسیاری تصور می كنند كه می توانند بوسیله دوستی، یا از راههای نسبتاً قانونی مانند ازدواج موقت،به مدت مشخص با دختری وارد رابطه شوند و از اين راه پوششي بر غريزه هاي جنسي خود بگذارند.در حالی كه زنان بر اساس فیزیولوژی مغز و خصوصیات روانشناسی خود وقتی به یك ارتباط می اندیشند،بیشتر جنبه های احساسی وعاطفی رابطه را مد نظر قرار می دهند، اما، مردان، بر اساس ساختار مغز و سیستم بدن خود، بیشتر غرایز و لذ ت های جنسی، در دستور كار ضمیر ناخودآگاه آنها گنجانده شده است، به این خاطر مردان، تنها به لحظه ها می نگرند.اما زنان دوست دارند با این ارتباط، زندگی آینده و تداوم عشق و احساسات خود را رقم بزنند.
از نظر روانشناسی مردان چون به لحظه ها می اندیشند،اگر با فرد غیر هم جنس وارد رابطه شوند بسیار راحتر از او قادرند این ارتباط راقطع كنند.اما دختران هر رابطه ای را به قصد تداوم عشق و ایجاد زندگی مشترك برقرار می كنند،بنابراین به راحتی قادر نیستند رابطه ایجاد شده خود را قطع كنند. اما یك مرد، تنها بر اساس غريزه وبدون اینكه تصمیمی برای آینده خود داشته باشد، وارد اين نوع روابط مي شود.پس براي یك مرد، قطع شدن این ارتباط، صدمه روانی كمتری را به او وارد مي كند.اما دختران قطع شدن اين رابطه را به عنوان يك شكست بزرگ تجربه مي كنند،به این خاطر دوران بسیار سختی را طی می كند تا بتواند خاطره دوستی، كه در ذهن او زندگی مشترك شكل گرفته بود را، به فراموشی بسپارد.دختراني كه رابطه جنسي را هم تجربه كرده اند،بيش از حد انتظار قطع چنين رابطه اي براي آنها گران تمام مي شود چون احساس مي كنند شرافتشان هم لگد مال شده است.آنان مانند بيوه زني كه همسر جوان خود را از دست داده غم جانسوزي را تحمل مي كنند.
اغلب دخترانی كه از این نوع روابط سرخورده می شوند،حس انتقام و تنفر از مردان را در خود تقویت می كنند،كه همین طرز فكر موجب ناهنجاری فردی و اجتماعی می شود كه در نهایت ضربه های مهلكی بر پیكر جامعه وارد می آورد.عده ای سعی مي كنند تلخي اين روابط را به فراموشي بسپارند، اما متاسفانه برای یك زن، بریدن از روابط عاطفی و احساسی بسیار مشكل است، به این خاطر درصد بالایی از این زنان، گرفتار مشكلات روان پریشی می شوند یا خود را به روابط جانشین سرگرم می كنند، كه همه اینها به هر حال موجب بوجود آمدن مادران بیماری در آینده می شود كه قادر نیستند، فرزندان سالمی را از نظر روانی، تحویل جامعه دهند.اغلب مردانی كه از زنان ضربه می خورند،تاوان بی مهری مردان دیگر را پرداخت می كنند،چرا كه بعضی زنان دوست دارند از جنس مرد انتقام بگیرند.
یك پسر دوست دارد یك رابطه عادی، منجر به لذت و كامیابی محض شود و یك دختر چون به پایداری و تداوم عشق فكر می كند و عواطف و احساسات او برایش تصمیم می گیرند، به خواسته های مرد مورد علاقه اش توجه نشان می دهد تا او را از پرتو خود خشنود سازد. به زبان ساده تر یك دختری كه از نظر روانی سالم است تنها هنگامی به رابطه جنسي تن مي دهد كه، شريك جنسي خود را، همسر آینده خويش تصور كند.در حالی كه فرهنگ خانوادگی و اجتماعی به مرد یاد داده كه، اگر زنی، قبل از ازدواج، بامردی رابطه ایجاد نمود،یا به خواسته های جنسی مرد مورد علاقه اش توجه نشان داد،چنین دختری، برای ازدواج، مناسب نیست.شوربختانه همیشه دخترانی به این اصل اجتماعی توجه نمی كنند كه تجربه هیچ رابطه ای را نداشته اند و خانواده و جامعه، آموزش كافی، به آنان نداده است.پس اغلب دخترانی كه از سوی پسران برای ازدواج نامناسب تشخیص داده می شوند،زنان با احساس و مسئولیت پذیری هستند كه به حكم صداقت خود به ندای غریزه احساس و عواطف و تداوم عشق خود پاسخ داده اند، نه اینكه تصور كنید آنان هم مثل مردان،لذت های لحظه ای و غریزه جنسی، در اولویت تصمیم گیری و رفتاری آنان است.
یك غریزه مردانه، مرد را به سوی لذت بردن و كامروایی دعوت می كند و یك غریزه زنانه زن را به تمكین و تبادل عشق و احساس می كشاند.در این بین یك باور موجب شكاف بین این دو غریزه می شود این باور می گوید مردان نباید با این گروه زنان ازدواج كنند.پس لازم است تا زمانی كه این باور در جامعه رایج است، از طریق آموزش به دختران بیاموزیم كه هیچگاه تسلیم غرایز و احساسات خود نباشند و مردان هم بر خرد خود تكیه كنند.
بگذاريد موشكافانه تر به اين موضوع بنگريم. بيشتر كشورهاي جهان، براي رفع غريزه جنسي مردان محيطي را در نظر مي گيرند تا آنها بتوانند آزادانه با زناني كه حرفه و شغل آنها رابطه جنسي است،خود را ارضا كنند.اما در جامعه محدود و بسته مذهبي و سنتي،به دليل محدوديت شديد،مردان قادر نيستند دراين محيط ها وارد شوند،پس به ناچار هر رابطه دوستانه اي هم كه با غير همجنس خود برقرار مي كنند،درصدند تا از اين راه خود را ارضاء جنسي كنند و پس از تخليه غريزي در پي همسري باشند كه هرگز به اين روابط تن در نمي دهد.
اما در كشور ما هم، بسياري از جوانان، به حدي از آگاهي و فرهنگ رسيده اند كه در روابط بين دختر و پسر تنها به ديد مسائل جنسي نگاه نمي كنند، و بخوبي مي دانند، اگر رابطه صحيح بين دختر و پسر برقرار باشد و آنها بياموزند كه، اگر اين روابط صحيح و بدون فريب كاري و بر اساس اصول انساني برقرار شود،بسياري از مشكلات اجتماعي حل مي گردد.اما شوربختانه فرهنگ و تبليغ ازدواج موقت همين دسته از جوانان با اخلاق وهوشمند را به رابطه جنسي دعوت مي كند.چرا كه ازدواج به معناي رابطه اي است كه در آن انجام،عمل جنسي ضروري به نظر مي رسد،وهمين كلمه ازدواج، آن هم به شكل موقتي، امكان هر رابطه سالم را تحديد مي كند.
اگر در كشوهاي غربي هر نوع رابطه جنسي كه با زور و خارج از قوانين حقوق بشري نباشد آزاد است،در كنار آن اين فرهنگ هم وجود دارد كه اگر دختري به نداي احساس و عواطف خود پاسخ داد،و با پسر مورد علاقه خود وارد رابطه جنسي شد،يك انسان فاسد و هرزه به حساب نمي آيد و شريك جنسي او بدون شك و ترديد با او ازدواج مي كند.اما در جامعه اي كه بدون آموزش و فرهنگ سازي ،دختران را تشويق به ازدواج موقت مي كنند،در حقيقت آنها را به دام بدنامي سوق مي دهند.
جاي بسي تعجب و سؤ ال است كه، جامعه اي كه بايد از دختران خود بخواهد، تنها به روابط سالم تن در دهند و تلاش كنند بار بد نامي و هزه گي را بر دوش نكشند، چرا از دختران مي خواهد با پسران وارد رابطه اي شوند كه در آن روابط جنسي مستتر است؟
چرا در عوض آنكه جوانان را آموزش دهدو محيط بهداشتي و سازمان دهي شده فراهم كند تا مردان مجرد بتوانند پوششي بر نياز غريزي خود بگذارند و مردان متأهل نياز تنوع طلبي خود را مهار كنند،از آنان درخواست مي كند تا روابط سالم اجتماعي خود را فراموش كنند و با مطرح كردن ازدواج موقت، تنها در فكر ارضاي غريزه خود باشند، بدون آنكه در نظر داشته باشند سرنوشت احساس و عواطف يك دختر پس از اين ازدواج موقت(!) به كجا مي انجامد؟
قدم بعدی آگاهی واطلاعات عمده ای است كه باید در اختیار همگان قرار داده شود تا هم پسران و هم دختران به نگاه یك انسان در هم بنگرند و ارزشهای انسانی را هر گز فدای خواسته های خود نكنند. وبدانند هر انسانی دارای حریم و حرمتی است كه شكستن این حریم و حرمت مانند قتل آن انسان است.و همچنان كه نیروی غریزی یك مرد را به سوی ارتباط با جنس مخالف می كشد نیروی احساسات و عواطف یك زن هم، او را برای یافتن تكیه گاهی به سوی بر قراری رابطه سوق می دهد.پس پسران باید بیاموزند كه از این احساسات و عواطف سوء استفاده نكنند.و دختران با قوانین محدود جامعه مذهبي،موقعیتی را فراهم نسازند كه یك پسر ناچار باشد به یك ازدواج اجباری تن در دهد.
موضوع دیگرگسترش مراكز مشاوره و حس اعتماد بخشی به جوانان برای مراجعه به این مراكز است.چون بسیاری از افراد نمی توانند در مورد مسائل خود با والدین خویش صحبت كنندپس باید حس اعتماد به جوانان داده شود تا به كارشناسان با تجربه این مراكز اعتماد كنند.
متاسفانه بسیاری از جوانان تصور میكنیم كه با چند كلمه صحبت كردن با طرف مقابل وبرقراری یك عشق مجازی، اجازه دارند تا مسئله ازدواج را مطرح كنند.درحالی كه این پنداری غلط است، چرا كه هم طرح این موضوع وسیله اغفال می شود، وهم اینكه شناخت در مورد ازدواج دارای ابعاد وسیعی است كه باید همه آن ابعاد، مورد برسی و تایید قرار بگیرد تا امكان ساختن یك زندگی موفق فراهم شود.پس فرقی نمی كند ما از اینترنت یا از راههای دیگر با كسی آشنا شویم.بلكه مهم این است كه اصول كلیدی زندگی موفق را در نظر بگیریم و برای تشكیل زندگی به عشق های آتشین بسنده نكنیم.
مسئله بعدی اینكه نباید تصور كنیم كه همه رابطه ها منجر به ازدواج می شود. یا همه رابطه ها بخاطر ازدواج است. اصولا روابطی هم كه برای تشكیل زندگی مشترك پایه گذاری می شود، گاه موانع بزرگی در این روابط بوجود می آید كه رسیدن شخص را، به فرد مورد علاقه اش غیر ممكن می كند پس لازم است كه افراد در روابط خود با دیگران مانند یك فرد سرمایه دار، همه سرمایه خود را به چوب حراج نزنند ودر ثانی خود راآن چنان وابسته به این رابطه نكنند كه در پس از هم پاشیدگی رابطه، شكست روحی بزرگی بر آنها تحمیل شود.
برای كسانی كه صرف ازدواج در رابطه برای آنها مطرح است نباید رابطه خود را با كامروایی كامل از همدیگر بنا گذارند.چرا كه نهایت هر عشق، وكمال هر رابطه ای به كامروایی است و اگر افراد قبل از ازدواج اقدام به كامروایی جنسي كنند، مهم ترین هدف در زندگی، كه برداشتن موانع برای با هم بودن و لذت بردن است، به مسئله كاملا عادی مبدل می شود، و قدم های عاشق را در رسیدن به معشوق سست و شكننده می كند.
در جامعه بسته كنونی و با وجود انواع مشكلات مختلف اجتماعی افراد زیادی در صدد هستند كه از راه دوستی، پوششی بر مشكلات جنسی خویش بگذارند.به این مناسبت این افراد با شخصی طرح دوستی ریخته و چون ناچارند این فرد را رام خواسته های خود كنند به او پیشنهاد ازدواج می دهند.اما با گذشت زمان همه چیز را انكار می كنند.غافل از اینكه فرد مقابل ناچار است تجربه یك شكست بزرگ را در زندگی تحمل كند. و متاسفانه در جامعه ما این موضوع باب شده و اینجاست كه كلمه ارتباط ،در اذهان عمومی زشت و منفور می شود. وزشت تر اینكه فرد به دوستی خود متعهد نباشد و هم زمان، چند فرد دیگر را هم اغفال نماید.در پس چنین مشكلاتی است كه خطر وجود جامعه بسته و ارتباط پنهانی مشخص می شود، كه درمان آن آگاهی فردی و ایجاد فرهنگ ارتباط درست است تا هر كس در این روابط به هدف خویش برسد و كسی فدای خواسته دیگری نشود.
.:: This Template By : web93.ir ::.