در دوران عقد احساسات عاطفی شکل می گیرد و رابطه جنسی اگر کنترل شده و خفیف باشد می تواند به شکل گیری و ظهور این احساسات کمک زیادی کند. با این حال، رابطه جنسی تنها هدف ازدواج نیست و هیچ ازدواجی که تنها براساس این رابطه شکل بگیرد پایدار و استوار نمی ماند.
اما واقعا سوال خیلی از دختر و پسرهای عقد کرده این است که حد این روابط کجاست؟ شما در دوران عقد می توانید مثل یک زوج واقعی با هم رابطه داشته باشید یا باید همچنان از همدیگر فاصله بگیرید؟
اگر قرار باشد پاسخ این سوال را در یک عبارت بگوییم، باید بگوییم هیچ کدام! رابطه جنسی در دوران عقد تعاریف خاص خودش را دارد. شما شرعا همسر هستید و اگر یک رابطه کامل با هم داشته باشید که حتی منجر به بارداری شود، باز هم شرعاً و قانوناً کسی نمی تواند به شما خرده بگیرد. اما آنچه در این میان شک و تردید به وجود می آورد، عرف است.
در مقابل عرف نباید جبهه گرفت. همیشه آن چیزی که از قدیم باب بوده اشتباه نیست. بلکه ملاحظات دوران است که بر اساس تجربه رعایت می شود. شما و همسرتان بعد از عقد شرعاً زن و شوهر هستید اما زن و شوهری که زندگی مشترکتان را هنوز آغار نکرده اید و وابسته به پدر و مادرتان هستید. این یعنی شما باید برخی از چارچوب های زندگی دوران تجرد را همچنان حفظ کنید.
این چارچوبها می گوید که شما باید در دوران عقد از فرصت محرمیت و نزدیکتر شدنتان برای شناخت بیشتر استفاده کنید. در این بین حد متوسطی از روابط نزدیک جسمی می تواند عاطفه میان شما را تقویت کند و شما را با روحیات هم بیشتر آشنا کند اما این حد، اگر نادیده گرفته شود و رابطه جنسی کاملی شکل گیرد، شما قدرت تصمیم گیری در آینده را از دست خواهید داد.
مشکل فقط تغییرات جسمی که برای شما اتفاق می افتد نیست؛ یک رابطه جنسی کامل، شما را پایبند یکدیگر می کند. احساس تعهد می آورد، وابسته می کند و باعث می شود در جایی که باید تفکر منطقی داشته باشید احساسی تصمیم بگیرید. چگونه؟
شاید شما احساس کنید که همسر آینده تان دقیقاً آن طور نیست که فکر می کردید و زندگی با او می تواند باعث بدبختی شما شود. در چنین شرایطی، رابطه جنسی شما را در فاز وابستگی عاطفی قرار می دهد و تصمیم گیری بر اساس منطق و جدایی برایتان دشوار می شود.
به همین دلیل است که می گویند روابط جنسی کامل خود را به زمانی موکول کنید که باهم زندگی مشترک را آغاز کرده اید و به صورت مستقل جدا از پدر و مادر خود زندگی می کنید.
اما در مقابل قرار نیست شما از همسرتان دوری کنید و رابطه تان را با او در حد رابطه خواهر و برادری نگه دارید. حفظ رابطه شما، نیاز به نزدیکتر شدنتان دارد و این حاصل نمی شود، مگر وقتی که شما از چارچوبهای عرفی فاصله بگیرید و به یکدیگر عشق بورزید. بسیاری از مشکلات و اختلالاتی که در دوران عقد به وجود می آید ناشی از عدم آگاهی زوجین به برقراری روابط درست جنسی است.
1- قد متوسط برای مردان 1٫77 است. اما زنان به طور متوسط 12 سانتی متر کوتاه تر هستند.
2- متوسط وزن مردان 78 کیلوگرم است و مردان 13 کیلوگرم به صورت متوسط از زنان سنگین تر هستند.
3- احتمال کور شدن در زنان 78 درصد بیشتر است. (سازمان جهانی بهداشت)
4- مردان 2٫7 برابر بیشتر در جاده ترافیکی تصادف می کنند. (سازمان جهانی بهداشت)
5- احتمال فوت با بیماری های مرتبط با سیگار 4 برابر در مردان بیشتر از زنان است.
6- زنان 3 برابر بیشتر از مردان از احتمال ابتلا به میگرن رنج می برند.
7- اگر مردان بیشتر از حملات قلبی رنج می برند، زنان بیشتر احتمال دارد که در عرض یکسال بر اثر حمله قلبی فوت کنند.
8- از مجموع 781،000،000 بزرگسال بیسواد تخمین زده شده، زنان 64 درصد از بیسوادهای دنیا را تشکیل می دهند. (یونسکو)
9- از مجموع 103،500،000 کودک محروم از مدرسه، 57 درصد آنان دختر هستند. (یونسکو)
10- 84 درصد از کرسی های پارلمانی در سراسر جهان در اختیار مردان است. (سازمان ملل)
11- مردان 4 برابر بیشتر از زنان مشترک سایت های دوستیابی می شوند. (دانشگاه بروان)
12- اگر چه 58 درصد از مجریان خبرها زن هستند، اما تنها 21 درصد از اخبار مربوط به زنان است. (مجله انگلیسی روانشناسی)
13- اگر چه 70 درصد مهاجران و پناهجویان مرد هستند، شانس پذیرفته شدن برای زنان 76 درصد است در حالی که برای مردان 68 درصد است. (کالج سلطنتی روانپزشکان)
14- مردان 2 برابر بیشتر از زنان قربانی کلاهبرداری های آنلاین هستند. (دانشگاه نبراسکا لینکلن)
15- رایانه های مردان 21 درصد بیشتر از زنان احتمال آلودگی به ویروس را دارند.
یک پژوهش که در استرالیا صورت گرفته است حاکی از آن است که زنان مردان معمولی را بیشتر از مردان شاهزاده و میلیونر و قهرمانان ورزشی برای ازدواج می پسندند.
به گزارش سرویس بین الملل «فردا» به نقل از مجله زنان استرالیایی، این
پژوهش که بر روی تعداد زیادی از زنان استرالیایی انجام شد نشان می دهد که
زنان استرالیایی از مردان معمولی به خاطر حضور بیشتر در منزل، احترام وقت
قرارها و حضور به موقع در آنها بیشتر از مردان مهمی که اکثر وقت خود را به
کار خود اختصاص می دهند تمایل دارند.
این پژوهش شامل مقایسه مردان معمولی با شاهزاده ها، میلیونرها و قهرمانان
ورزشی می شد که نتایج آن اهمیت مردان معمولی برای زنان را نشان می داد.
میز های بسیار شیک ال سی دی هم یکی از گزینه های طراحان داخلی منزل می باشد. در طراحی و انتخاب مدل و نوع میز ال سی دی چند نکته اهمیت دارد که شامل رعایت تکمیل سردی یا گرمی رنگ خانه در انتخاب نوع و چوب میز و همچنین تطابق سبک خانه با میز ال سی دی است که با رعایت این نکات نتیجه مثبتی خواید داشت.در ادامه چند نمونه را می بینید
دردنیای مدرن كنونی ودر عصر ارتباطات، انكار وكنترل رابطه بین پسر و دختر امری محال و دور از واقع بینی است. چون ارتباط دختر و پسر یك نیاز عاطفی و روانی است كه برای بسیاری از جوانان عدم این ارتباط و جلوگیری شدید از آن موجب بروز مشكلات بزرگ روانی می شود، تجربه ثابت كرده كه، كنترل افراطی در موضوعاتی به این شكل، نتیجه معكوسی را عاید می كند. علاوه بر این مسائلی مثل رشد بی رویه جمعیت، زندگی ماشینی، بالا رفتن سن ازدواج ، وجود خلاء عاطفی ، مشكلات خانوادگی و عدم امكان ازدواج برای همه اقشار جامعه به این نیاز دامن زده و انكار چنین ارتباطی را غیر ممكن ساخته است. پس بهتر است به جای فریب دادن خودمان و جامعه، از راه خرد و آگاهی به این روابط جهت دهیم نه این كه تصور كنیم با كنار گذاشتن این بحث یا با پیش كشیدن احكام مذهبی، كه ما را از برقراری هرگونه رابطه ای منع می كند، چنین مشكلاتی خودبه خود حل خواهند شد.
البته بسیاری از جوانان به خاطر مسائل مذهبی یا خانوادگی، این نیاز را در خود سركوب می كنند كه از نظر علم روانشناسی سركوبی غریزه ها آینده نا مناسب روحی روانی را برای این افراد رقم می زند. برخی نیزدر روابط خود،راه افراط را پیش میگیرند و تبدیل به افراد فاسدی می شوند كه یك جامعه سالم سعی دارد آنها را از بدنه خود جدا سازد. و مسلم است فردی كه مطرود جامعه باشداز هیچ جنایتی فروگذاری نمی كند وبه انواع بزه كاری تن در می دهد.
در جوامع سنتي بدلیل عجین شدن فرهنگ وآداب ورسوم با مذهب، یك نوع تناقضی بین باورها و نیازها ایجاد می شود واین گونه مسائل بصورت لاینحل باقی می ماند، در حالی كه در كشورهای متمدن كه قوانين خود را بر اساس عقل و خرد تدوين مي كنند، این نوع روابط جزء مسائل عادی اجتماع قلمداد مي شود، چرا كه در اين كشورها از دير باز فرهنگ سازي شده و بسياري از اقشار جامعه آشنايي كامل با فرهنگ ارتباط بين دختر و پسر دارند وآنها بناي اين ارتباط را، پايمال كردن حق و حقوق طرف مقابل نمي دانند .اما در جوامعی كه این روابط منع شده است، ولع وحساسیت بیشتری بین دو جنس مخالف ایجاد شده، به حدی كه این نیاز سركوب شده، در سنین بالاتر آثار منفی خود را بیشتر نشان می دهد.به این خاطر در این نوع جوامع افراد متأهل،به تعهد خود پایند نیستند و حتی افراد در سنین بالاهم نگاه تجاوزكارانه به جنس مخالف خود می افكنند.
در جامعه ما به خاطرنوع اداره جامعه، بافت سنتی اجتماع ونوع فرهنگ اجتماعی، جوانان ناچارند به شكل پنهانی و در خفا با هم رابطه ایجاد كنند. كه در این نوع ارتباط،استرس ها، سوء استفاده ها و مشكلات بزرگی بوجود می آید.اما ما به هر حال در این اجتماع زندگی می كنیم پس چاره اساسی این است كه با آموزش، فرهنگ ارتباطی خود را بالا ببریم. البته تا زمانی كه، دیدگاه جامعه و قانون نسبت به رابطه دختر و پسر، نگاه افراد بزه كار باشد، نه تنها مشكلات اینگونه روابط حل نمی شود،بلكه روابط پنهان، جوانان را، به سوی بزه كاری سوق می دهد.اما اگر جامعه و قانون به این روابط بعنوان نیاز اجتماعی بنگرد،در راه آموزش و اصلاح روابط اجتماعی، هم، گامهای اساسی بر می دارد.
قدم اول در ایجاد فرهنگ رابطه اجتماعی این است كه، باید نگاه جامعه به زن عوض شود وبه زن به عنوان موجود درجه دوم نگاه نشود،هر حقی كه برای پسری رواست برای دختر هم روا بدانند،بسیاری قوانین زن ستیز كه حقوق زنان را محدود میكند كنار بگذارند و مراكز و دستگاه های ذی ربط تلاش نمایند روحیات زن و مرد را بیشتر به هم بشناسند،چرا كه بسیاری از افراد، شناخت كاملی از جنس مخالف خود ندارند، و تصور می كنند،آنچه برای آنها ایده آل و جذاب است برای طرف مقابل هم چنین است.یا روحیات و توانایی ابراز احساسات،نوع نیازهای عاطفی در زن و مرد یكسان است در حالی كه علم روانشناسی می تواند،تفاوت های زن و مرد را تشریح نماید تا افراد جامعه با در نظر گرفتن چنین تفاوت هایی با طرف مقابل خود وارد رابطه شوند.
در كشوری كه مردان آن شناخت كاملی از احساسات و روحیات زنان ندارند،بسیاری تصور می كنند كه می توانند بوسیله دوستی، یا از راههای نسبتاً قانونی مانند ازدواج موقت،به مدت مشخص با دختری وارد رابطه شوند و از اين راه پوششي بر غريزه هاي جنسي خود بگذارند.در حالی كه زنان بر اساس فیزیولوژی مغز و خصوصیات روانشناسی خود وقتی به یك ارتباط می اندیشند،بیشتر جنبه های احساسی وعاطفی رابطه را مد نظر قرار می دهند، اما، مردان، بر اساس ساختار مغز و سیستم بدن خود، بیشتر غرایز و لذ ت های جنسی، در دستور كار ضمیر ناخودآگاه آنها گنجانده شده است، به این خاطر مردان، تنها به لحظه ها می نگرند.اما زنان دوست دارند با این ارتباط، زندگی آینده و تداوم عشق و احساسات خود را رقم بزنند.
از نظر روانشناسی مردان چون به لحظه ها می اندیشند،اگر با فرد غیر هم جنس وارد رابطه شوند بسیار راحتر از او قادرند این ارتباط راقطع كنند.اما دختران هر رابطه ای را به قصد تداوم عشق و ایجاد زندگی مشترك برقرار می كنند،بنابراین به راحتی قادر نیستند رابطه ایجاد شده خود را قطع كنند. اما یك مرد، تنها بر اساس غريزه وبدون اینكه تصمیمی برای آینده خود داشته باشد، وارد اين نوع روابط مي شود.پس براي یك مرد، قطع شدن این ارتباط، صدمه روانی كمتری را به او وارد مي كند.اما دختران قطع شدن اين رابطه را به عنوان يك شكست بزرگ تجربه مي كنند،به این خاطر دوران بسیار سختی را طی می كند تا بتواند خاطره دوستی، كه در ذهن او زندگی مشترك شكل گرفته بود را، به فراموشی بسپارد.دختراني كه رابطه جنسي را هم تجربه كرده اند،بيش از حد انتظار قطع چنين رابطه اي براي آنها گران تمام مي شود چون احساس مي كنند شرافتشان هم لگد مال شده است.آنان مانند بيوه زني كه همسر جوان خود را از دست داده غم جانسوزي را تحمل مي كنند.
اغلب دخترانی كه از این نوع روابط سرخورده می شوند،حس انتقام و تنفر از مردان را در خود تقویت می كنند،كه همین طرز فكر موجب ناهنجاری فردی و اجتماعی می شود كه در نهایت ضربه های مهلكی بر پیكر جامعه وارد می آورد.عده ای سعی مي كنند تلخي اين روابط را به فراموشي بسپارند، اما متاسفانه برای یك زن، بریدن از روابط عاطفی و احساسی بسیار مشكل است، به این خاطر درصد بالایی از این زنان، گرفتار مشكلات روان پریشی می شوند یا خود را به روابط جانشین سرگرم می كنند، كه همه اینها به هر حال موجب بوجود آمدن مادران بیماری در آینده می شود كه قادر نیستند، فرزندان سالمی را از نظر روانی، تحویل جامعه دهند.اغلب مردانی كه از زنان ضربه می خورند،تاوان بی مهری مردان دیگر را پرداخت می كنند،چرا كه بعضی زنان دوست دارند از جنس مرد انتقام بگیرند.
یك پسر دوست دارد یك رابطه عادی، منجر به لذت و كامیابی محض شود و یك دختر چون به پایداری و تداوم عشق فكر می كند و عواطف و احساسات او برایش تصمیم می گیرند، به خواسته های مرد مورد علاقه اش توجه نشان می دهد تا او را از پرتو خود خشنود سازد. به زبان ساده تر یك دختری كه از نظر روانی سالم است تنها هنگامی به رابطه جنسي تن مي دهد كه، شريك جنسي خود را، همسر آینده خويش تصور كند.در حالی كه فرهنگ خانوادگی و اجتماعی به مرد یاد داده كه، اگر زنی، قبل از ازدواج، بامردی رابطه ایجاد نمود،یا به خواسته های جنسی مرد مورد علاقه اش توجه نشان داد،چنین دختری، برای ازدواج، مناسب نیست.شوربختانه همیشه دخترانی به این اصل اجتماعی توجه نمی كنند كه تجربه هیچ رابطه ای را نداشته اند و خانواده و جامعه، آموزش كافی، به آنان نداده است.پس اغلب دخترانی كه از سوی پسران برای ازدواج نامناسب تشخیص داده می شوند،زنان با احساس و مسئولیت پذیری هستند كه به حكم صداقت خود به ندای غریزه احساس و عواطف و تداوم عشق خود پاسخ داده اند، نه اینكه تصور كنید آنان هم مثل مردان،لذت های لحظه ای و غریزه جنسی، در اولویت تصمیم گیری و رفتاری آنان است.
یك غریزه مردانه، مرد را به سوی لذت بردن و كامروایی دعوت می كند و یك غریزه زنانه زن را به تمكین و تبادل عشق و احساس می كشاند.در این بین یك باور موجب شكاف بین این دو غریزه می شود این باور می گوید مردان نباید با این گروه زنان ازدواج كنند.پس لازم است تا زمانی كه این باور در جامعه رایج است، از طریق آموزش به دختران بیاموزیم كه هیچگاه تسلیم غرایز و احساسات خود نباشند و مردان هم بر خرد خود تكیه كنند.
بگذاريد موشكافانه تر به اين موضوع بنگريم. بيشتر كشورهاي جهان، براي رفع غريزه جنسي مردان محيطي را در نظر مي گيرند تا آنها بتوانند آزادانه با زناني كه حرفه و شغل آنها رابطه جنسي است،خود را ارضا كنند.اما در جامعه محدود و بسته مذهبي و سنتي،به دليل محدوديت شديد،مردان قادر نيستند دراين محيط ها وارد شوند،پس به ناچار هر رابطه دوستانه اي هم كه با غير همجنس خود برقرار مي كنند،درصدند تا از اين راه خود را ارضاء جنسي كنند و پس از تخليه غريزي در پي همسري باشند كه هرگز به اين روابط تن در نمي دهد.
اما در كشور ما هم، بسياري از جوانان، به حدي از آگاهي و فرهنگ رسيده اند كه در روابط بين دختر و پسر تنها به ديد مسائل جنسي نگاه نمي كنند، و بخوبي مي دانند، اگر رابطه صحيح بين دختر و پسر برقرار باشد و آنها بياموزند كه، اگر اين روابط صحيح و بدون فريب كاري و بر اساس اصول انساني برقرار شود،بسياري از مشكلات اجتماعي حل مي گردد.اما شوربختانه فرهنگ و تبليغ ازدواج موقت همين دسته از جوانان با اخلاق وهوشمند را به رابطه جنسي دعوت مي كند.چرا كه ازدواج به معناي رابطه اي است كه در آن انجام،عمل جنسي ضروري به نظر مي رسد،وهمين كلمه ازدواج، آن هم به شكل موقتي، امكان هر رابطه سالم را تحديد مي كند.
اگر در كشوهاي غربي هر نوع رابطه جنسي كه با زور و خارج از قوانين حقوق بشري نباشد آزاد است،در كنار آن اين فرهنگ هم وجود دارد كه اگر دختري به نداي احساس و عواطف خود پاسخ داد،و با پسر مورد علاقه خود وارد رابطه جنسي شد،يك انسان فاسد و هرزه به حساب نمي آيد و شريك جنسي او بدون شك و ترديد با او ازدواج مي كند.اما در جامعه اي كه بدون آموزش و فرهنگ سازي ،دختران را تشويق به ازدواج موقت مي كنند،در حقيقت آنها را به دام بدنامي سوق مي دهند.
جاي بسي تعجب و سؤ ال است كه، جامعه اي كه بايد از دختران خود بخواهد، تنها به روابط سالم تن در دهند و تلاش كنند بار بد نامي و هزه گي را بر دوش نكشند، چرا از دختران مي خواهد با پسران وارد رابطه اي شوند كه در آن روابط جنسي مستتر است؟
چرا در عوض آنكه جوانان را آموزش دهدو محيط بهداشتي و سازمان دهي شده فراهم كند تا مردان مجرد بتوانند پوششي بر نياز غريزي خود بگذارند و مردان متأهل نياز تنوع طلبي خود را مهار كنند،از آنان درخواست مي كند تا روابط سالم اجتماعي خود را فراموش كنند و با مطرح كردن ازدواج موقت، تنها در فكر ارضاي غريزه خود باشند، بدون آنكه در نظر داشته باشند سرنوشت احساس و عواطف يك دختر پس از اين ازدواج موقت(!) به كجا مي انجامد؟
قدم بعدی آگاهی واطلاعات عمده ای است كه باید در اختیار همگان قرار داده شود تا هم پسران و هم دختران به نگاه یك انسان در هم بنگرند و ارزشهای انسانی را هر گز فدای خواسته های خود نكنند. وبدانند هر انسانی دارای حریم و حرمتی است كه شكستن این حریم و حرمت مانند قتل آن انسان است.و همچنان كه نیروی غریزی یك مرد را به سوی ارتباط با جنس مخالف می كشد نیروی احساسات و عواطف یك زن هم، او را برای یافتن تكیه گاهی به سوی بر قراری رابطه سوق می دهد.پس پسران باید بیاموزند كه از این احساسات و عواطف سوء استفاده نكنند.و دختران با قوانین محدود جامعه مذهبي،موقعیتی را فراهم نسازند كه یك پسر ناچار باشد به یك ازدواج اجباری تن در دهد.
موضوع دیگرگسترش مراكز مشاوره و حس اعتماد بخشی به جوانان برای مراجعه به این مراكز است.چون بسیاری از افراد نمی توانند در مورد مسائل خود با والدین خویش صحبت كنندپس باید حس اعتماد به جوانان داده شود تا به كارشناسان با تجربه این مراكز اعتماد كنند.
متاسفانه بسیاری از جوانان تصور میكنیم كه با چند كلمه صحبت كردن با طرف مقابل وبرقراری یك عشق مجازی، اجازه دارند تا مسئله ازدواج را مطرح كنند.درحالی كه این پنداری غلط است، چرا كه هم طرح این موضوع وسیله اغفال می شود، وهم اینكه شناخت در مورد ازدواج دارای ابعاد وسیعی است كه باید همه آن ابعاد، مورد برسی و تایید قرار بگیرد تا امكان ساختن یك زندگی موفق فراهم شود.پس فرقی نمی كند ما از اینترنت یا از راههای دیگر با كسی آشنا شویم.بلكه مهم این است كه اصول كلیدی زندگی موفق را در نظر بگیریم و برای تشكیل زندگی به عشق های آتشین بسنده نكنیم.
مسئله بعدی اینكه نباید تصور كنیم كه همه رابطه ها منجر به ازدواج می شود. یا همه رابطه ها بخاطر ازدواج است. اصولا روابطی هم كه برای تشكیل زندگی مشترك پایه گذاری می شود، گاه موانع بزرگی در این روابط بوجود می آید كه رسیدن شخص را، به فرد مورد علاقه اش غیر ممكن می كند پس لازم است كه افراد در روابط خود با دیگران مانند یك فرد سرمایه دار، همه سرمایه خود را به چوب حراج نزنند ودر ثانی خود راآن چنان وابسته به این رابطه نكنند كه در پس از هم پاشیدگی رابطه، شكست روحی بزرگی بر آنها تحمیل شود.
برای كسانی كه صرف ازدواج در رابطه برای آنها مطرح است نباید رابطه خود را با كامروایی كامل از همدیگر بنا گذارند.چرا كه نهایت هر عشق، وكمال هر رابطه ای به كامروایی است و اگر افراد قبل از ازدواج اقدام به كامروایی جنسي كنند، مهم ترین هدف در زندگی، كه برداشتن موانع برای با هم بودن و لذت بردن است، به مسئله كاملا عادی مبدل می شود، و قدم های عاشق را در رسیدن به معشوق سست و شكننده می كند.
در جامعه بسته كنونی و با وجود انواع مشكلات مختلف اجتماعی افراد زیادی در صدد هستند كه از راه دوستی، پوششی بر مشكلات جنسی خویش بگذارند.به این مناسبت این افراد با شخصی طرح دوستی ریخته و چون ناچارند این فرد را رام خواسته های خود كنند به او پیشنهاد ازدواج می دهند.اما با گذشت زمان همه چیز را انكار می كنند.غافل از اینكه فرد مقابل ناچار است تجربه یك شكست بزرگ را در زندگی تحمل كند. و متاسفانه در جامعه ما این موضوع باب شده و اینجاست كه كلمه ارتباط ،در اذهان عمومی زشت و منفور می شود. وزشت تر اینكه فرد به دوستی خود متعهد نباشد و هم زمان، چند فرد دیگر را هم اغفال نماید.در پس چنین مشكلاتی است كه خطر وجود جامعه بسته و ارتباط پنهانی مشخص می شود، كه درمان آن آگاهی فردی و ایجاد فرهنگ ارتباط درست است تا هر كس در این روابط به هدف خویش برسد و كسی فدای خواسته دیگری نشود.
ارتباط دختر و پسر به منظور شناخت يكديگر به قصد ازدواج
نمی دونم چرا ولی توی اون مسیر شلوغ اون دو نفر خیلی توجه من رو به خودشون جلب کرده بودن. تا اینکه دیدم یهو پسره وایساد که از توی کوله ش یه چیزی دربیاره.
تو دلم گفتم حتماً الان یه چیزی برای دختره خریده و بهش میده. اما دیدم یه شالگردن از توی کیفش در آورد و کیفش رو داد دست دختره و خودش رفت گوشه پیاده رو.
یه پسر بچه کوچولو همون جوری که پول هاش رو توی دستش مشت کرده بود، تکیه داده بود به دیوار و کنار ترازوش خوابش برده بود. لباس هاش برای آخرین شب پاییز و استقبال از زمستون کافی نبود... پسر جوون آروم شالگردن رو از پشت سر اون پسر بچه رد کرد و پیچید دور گردنش...
دیگه از کنارشون رد شده بودم. نمی شد همونجوری تو پیاده رو وایسم و بقیه ماجرا رو نگاه کنم. فقط یه لحظه برگشتم و پشت سرم رو نگاه کردم. پسره دستش رو دراز کرده بود تا کیفش رو از دختره بگیره. دختره اول دست پسره رو گرفت و بوسید، و بعد با نگاهی که ازش عشق می بارید کیف پسر رو بهش پس داد...
هوا دیگه اون قدرها هم سرد به نظر نمی اومد. حس خوب اینکه دل های عاشقی توی این شهر هستند که عشقشون رو بین همه تقسیم می کنن خواه ناخواه دل آدم رو گرم می کنه.
.:: This Template By : web93.ir ::.