کارشناسان به کسانی که می خواهند وزن کم کنند، توصیه می کنند بهتر است به جای انجام دادن اقدامات شدید ولی خسته کننده و کوتاه مدت، راهکارهای ساده، موثر و طولانی مدت را انجام دهند.

صبحانه ای سرشار از پروتئین نوش جان کنید
حتما تا کنون بارها و بارها شنیده اید که کارشناسان تغذیه تا چه حد بر خوردن صبحانه تاکید می کنند؛ علت اصلی اصرارشان برای صبحانه خوردن هم دوری از بیماری ها، حفظ سلامت و همچنین تناسب اندام است. اما اینجا باز هم می خواهیم روی اهمیت این وعده غذایی تاکید کنیم تا اگر هنوز افرادی هستند که متقاعد نشده اند که نباید به سادگی از کنار این وعده اصلی گذشت، دیگر هرگز صبحانه خوردن را فراموش نکنند.
صبحانه خوردن از گرسنگی زودهنگام در طول روز پیشگیری کرده و باعث می شود ناهار و شام سبک تری بخورید. علاوه بر این که خوردن صبحانه اهمیت زیادی دارد، این را هم باید در نظر گرفت که بهتر است غذاهایی سرشار از پروتئین برای آن درنظر گرفته شود. پروتئین کمک می کند کالری ها راحت تر سوزانده شوند و در نهایت سریع تر به کاهش وزن دست خواهید یافت.
نتایج یک مطالعه نشان داده است کسانی که غذاهای پروتئینی را در وعده صبحانه مصرف کنند، نسبت به کسانی که همین غذا را به عنوان ناهار بخورند، در تمام روز احساس سیری بیشتری خواهند داشت و کمتر سراغ میان وعده ها و تنقلات می روند. همچنین یک بررسی دیگر روی کسانی که رژیم گرفته بودند نشان داد آن هایی که صبحانه شان شامل تخم مرغ می شد، بیشتر وزن کم کرده و در طول روز انرژی بیشتری داشتند.
به این ترتیب یکی از این 2 گزینه را انتخاب کنید:
گزینه اول: تخم مرغ ها را خوب هم بزنید (یک عدد کامل و 3 عدد سفیده تخم مرغ) سپس اسفناج سرخ شده، گوجه فرنگی قطعه قطعه شده و یک چهارم فنجان پنیر کم چربی خرد شده را به آن اضافه کنید.
گزینه دوم: ترکیب 150 گرم ماست کم چربی به علاوه سه چهارم فنجان سیب قطعه قطعه شده و نصف قاشق سوپ خوری مغز بادام خرد شده.

ادویه بزنید
نتایج یک مطالعه جدید کارشناسان تغذیه نشان داده است، اضافه کردن ادویه های تند و طعم دهنده ها به غذا مانند فلفل قرمز، فلفل سیاه، سس تند و بسیاری انواع دیگر، علاوه بر این که از زیاد خوردن غذا جلوگیری می کند و باعث می شود زودتر از غذا خوردن دست بکشید، متابولیسم بدن را نیز افزایش می دهد و در نهایت به لاغر شدن کمک می کند. به گفته این متخصصان، در افرادی که رژیم غذایی خاصی را دنبال کرده و پیش از این، غذاهای تند و طعم دار نمی خورده اند، این طور مشاهده شد که با اضافه کردن غذاهای تند به برنامه غذایی شان، در وعده بعدی غذایی 60 کالری کمتر دریافت کرده و 100 کالری نیز بیشتر سوزاندند.
پس بهتر است از همین امروز شروع کنید؛ فلفل تند را به سالادتان اضافه کنید، سس مایونز (البته از نوع رژیمی و کم چرب) را با سس تند ترکیب کنید و به طور کلی غذاهای تان را با فلفل قرمز یا سیاه تند کنید.

چای سبز بنوشید
نوشیدن مایعات از جمله چای سبز، پیش از غذا یا همراه غذا به صورت یک نوشیدنی سرد و خنک، از میزان گرسنگی می کاهد و سبب می شود غذای کمتری بخورید. بتازگی محققان سوئدی تحقیقی انجام داده اند که بر اساس آن مشخص شد چای سبز می تواند از آب تاثیرگذارتر و مفیدتر باشد، بنابراین نوشیدن یک لیوان چای سبز به صورت گرم یا سرد همراه صبحانه، ناهار و شام توصیه می شود.
این نوشیدنی که امروزه به صورت خنک در فروشگاه ها نیز پیدا می شود می تواند گزینه خوبی برای تغییر در برنامه تکراری و همیشگی نوشیدن آب، نوشابه و دوغ همراه غذا باشد و فرزندان تان را به حضور سر میز غذا تشویق کند. علاوه بر این چای، سرعت سوخت و ساز بدن را افزایش داده و کمک می کند روزانه مقدار بیشتری کالری بسوزانید.
با همه این ها و با تمام مزایایی که چای دارد، می تواند برای سلامت مضر هم واقع شود. چگونه؟ با افزودن شکر به این نوشیدنی. کارشناسان توصیه می کنند، بهتر است رفته رفته از میزان شکر و شیرینی که همراه چای می خورید بکاهید تا ذائقه تان عادت کرده و بتوانید از چای بدون افزودنی های شیرین هم لذت ببرید و به سلامت بدن تان بیشتر کمک کنید.

سبزی بخورید
اگر می خواهید کالری کم کنید و وزن تان را کاهش دهید و در عین حال گرسنگی هم نکشید، بهترین کار این است که سبزی های عاری از نشاسته را دریابید. حتی برای کسانی که در رژیم غذایی هستند و برنامه و میزان خاصی برای غذاهایی که می خورند دارند، محدودیتی برای استفاده از این نوع سبزی ها وجود ندارد. این افراد می توانند بدون نگرانی سراغ این سبزی ها بروند و حتی می توان گفت 4 فنجان در روز کمترین مقداری است که باید از این سبزی ها استفاده کنند.
سبزی های بدون نشاسته از جمله کلم بروکلی، اسفناج، هویج، گل کلم، لوبیا سبز و فلفل دلمه ای سرشار از فیبر و آب هستند که به این معنی است که با میزان کالری کم، شما را مدت زیادی سیر نگه می دارند.
از نقطه نظر روان شناسی، بسیار مهم است افرادی که رژیم دارند، احساس کنند هر زمان از روز که گرسنه شدند، می توانند میان وعده بخورند و لازم نیست گرسنگی بکشند. از این رو، چنین میوه ها و سبزی هایی برای این که بدانند در طول روز، هر مقدار که بخواهند می توانند سراغ یخچال بروند مفید است.
تحقیقات نشان داده است، بسیاری از افراد رژیم غذایی شان را به دلیل احساس محرومیت از خوردن و تاثیر روانی دور بودن از خوراکی ها کنار می گذارند اما با این روش و آزاد گذاشتن افراد در خوردن هر میزان از این سبزی ها، میزان موفقیت در ادامه دادن رژیم غذایی بالا می رود.

100 بار بپریــد!
یک روش خوب و ساده دیگر که به راحتی به سوزاندن 100 کالری در روز منجر می شود، پریدن است. شاید تعجب کنید اما 500 بار پریدن به شکل پروانه ای در طول روز در کم کردن وزن تان تاثیر خواهد داشت.
اگر برای رسیدن به تناسب اندام مصمم هستید، خوب است که این راهکار را نیز به موارد دیگر اضافه کنید. نکته مثبتی که وجود دارد این است که هر 100 پرش، تنها 2 دقیقه از شما وقت خواهد گرفت و 5 بار انجام دادن این کار تنها 10 دقیقه طول خواهد کشید بنابراین بهانه هایی مثل وقت نداشتن کنار گذاشته می شود. حتی اگر جزو کسانی هستید که ساعات طولانی را درگیر کار هستند و مشغله کاری زیادی دارید، می توانید این 10 دقیقه را در زمان های خالی بین انجام کارهای تان بگنجانید.
فواصل انجام شدن کارهایی مثل روشن شدن کامپیوتر، گرم شدن غذا، هنگام پخش آگهی های بازرگانی تلویزیون، در فاصله دم کشیدن چای و درست شدن قهوه تان زمان مناسبی برای این کار است.
به این ترتیب بدون این که زمان یا هزینه خاصی صرف کرده باشید، خواهید دید که در طول یک هفته 700 کالری سوزانده اید.
دوست داریم زندگیمان متعادل و همراه با آرامش باشد. به همین دلیل است که وقتی موقعیت های غیرقابل پیش بینی به طور ناگهانی برنامه هایی که به دقت طراحی کرده ایم را برهم می زند، نمی دانیم چه باید بکنیم. معمولاً واکنشی منفی خواهیم داشت.
خیلی وقت ها این موانع علائم هشداری است که توسط خداوند برایمان فرستاده می شود تا از گرفتن تصمیمات نادرست و رفتن به راه اشتباه جلوگیری کنیم.
می بینید؟ خداوند به ما اراده و اختیار داده است تا هر طور که دوست داریم زندگی کنیم اما با مسئولیتی که مکلف می کند زندگیمان را در جهت شکوه و جلال بیشتر خداوند پیش ببریم. با این حال در اکثر مواقع بدون توجه به هدفی که خداوند برای ما تدارک دیده است، هر طور که دوست داریم زندگی می کنیم.
همیشه بر چیزهایی که می خواهیم اصرار می ورزیم و اگر آن را به دست نیاوریم، خدا را زیر سوال می بریم. ادعا می کنیم که خدا عادل نیست و همیشه می خواهد اول رنج بکشیم و فطرتمان را ثابت کنیم. اما در آخر بعد از همه آن عذاب ها و سختی ها، می فهمیم که خداوند دلایل خود را دارد و دلایل او همیشه به صلاح ماست.
من چنین تجربه ای داشتم، تجربه ای که به خاطر آن و رابطه مصیبت بارم، خدا را زیر سوال بردم.
من زنی شاغل هستم و زندگیم به آرامی و با برنامه پیش می رفت. با مردی که چون از نظر مالی کاملاً باثبات بود و خوب با هم راه می آمدیم، باور داشتم که سرنوشت من است یک رابطه عاشقانه داشتم. حتی برنامه ازدواج هم داشتیم.
اما از بازی روزگار او برای ماموریت کاری مجبور به رفتن به کشوری خارجی شد و همانجا ماندگار شد. به نظر می آمد خدا روزگار را بر علیه من می چرخاند. با تصور اینکه او هیچوقت راضی نخواهد شد، از سر ناچاری تصمیم گرفتم با او رابطه ام را تمام کنم. اما در کمال تعجب دیدم که او هم قبول کرد. مجبور بودم سر تصمیمم بایستم. باید می گذشتم و زندگیم را پیش می بردم.
این تجربه ای بود که به من ثابت کرد نباید هیچوقت در عصبانیت و ناچاری تصمیم بگیرم. اما فرصت پشیمانی نبود چون تصمیم خودم بود.
روزها و شب ها به درگاه خدا دعا می کردم و از او می خواستم که مداخله کند و اوضاع را برایم درست کند. در قلبم ترس و شک ریشه دوانده بود. بعد از این چه بر سرم می آمد؟ اما خدا ساکت بود.
دو هفته تمام افسرده و بدبخت بودم. فقط با خواندن قرآن و دعا بود که کمی قدرت پیدا می کردم. گاهی اوقات نیمه شب بخاطر ترس از تنها ماندن لرزان از خواب می پریدم. آن روزها زمانی بود که تیرگی همه نگاه و فکر من را گرفته بود. از تنها زندگی کردن، از اینکه هیچ مردی دوستم نداشته باشد، می ترسیدم.
زمان برای من خیلی زود می گذشت. روزی با آیه ای در قرآن مواجه شدم که باعث شد بفهمم خداوند هیچوقت هیچکس را در زمان درد و اندوه به حال خود رها نمی کند. فقط باید همه چیز را به خدا بسپارید و خواهید دید که بارتان را سبک تر می کند. این دقیقاً همان اطمینان خاطری بود که به دنبال آن بودم. این پاسخ همه شک ها و تردیدهایم بود. مطمئناً اگر قدرت تحمل آن را نداشتم خداوند هیچوقت این درد را نصیب من نمی کرد.
خداوند اگر عشقی برای جایگزین کردن نداشته باشد، هیچوقت اجازه نمی دهد عشقی را از دست بدهم. وقتی بالاخره این خقیقت را پذیرفتم که بین من و آن مرد هیچ چیز دیگری باقی نمانده است، به این عقیده رسیدم. این زمانی بود که تصمیم گرفتم همه چیز را به خدا واگذار کنم تا من را با معجزات خود غافلگیر کند.
این همان زمانی بود که به این نتیجه رسیدم که خدا برنامه های بیشتری برای من دارد. بعد از آن بود که روحم تازه شد و دیگر از ترس و شک و تردید رنج نمی بردم. وقتی فردی مردد باشد، هیچوقت نمی تواند به آرامش برسد. اما وقتی تصمیم می گیرد که ترس و تردید خود را رها کند، کم کم اطمینان پیدا می کند و درهای فرصت های جدید را به سمت خود باز می کند.
من بالاخره این واقعیت که آن مرد دیگر هیچوقت برنمی گشت و من باید با این مسئله کنار بیایم و آن را فراموش کنم را قبول کردم. من این فرصت را که خدا اراده کرده بود به هر دلیلی برای من اتفاق بیفتد را قبول کردم. آن دلایل ممکن است برای من مشخص نباشند اما می دانستم که زمانی خواهد رسید که بتوانم قدردان آن تجربه دردناک باشم.
به همین ترتیب بود که زندگی من سپری شد، با ذوقی تازه عشق به کارم را دوباره به دست آوردم. به خاطر این دیدگاه های تازه توانستم خیلی زود او را فراموش کنم. دیگر آماده بودم که با آدم های جدیدی آشنا شوم که ممکن بود دوستشان داشته باشم.
اما خداوند هیچوقت به شما نمی گوید که کدامیک از آن افرادی که با آنها آشنا می شوید بالاخره بخشی از زندگی شما خواهند شد. گاهی اوقات، حتی ممکن است آن افراد را نبینید چون هیچوقت انتظار نداشته اید به سمت شما بیایند. متوجه نمی شوید که خدا دوباره اتفاقاتی کاملاً غیرقابل انتظار برایتان تدارک دیده است. خدا همین است!
هیچوقت راه را به شما نشان نخواهد داد. باید خودتان با دعاها، نیایش ها و امیدهایتان راه را کشف کنید و گاهی اوقات انتخاب خدا برای شما ممکن است آن انتخابی نباشد که خودتان می خواهید. اما در آخر، اگر خدا خواسته باشد، سرنوشت زندگی های شما را به هم می رساند تا بتوانید همدیگر را دوست داشته باشید.
بله، من هم درست در غیرقابل انتظارترین جای ممکن با عشقم روبرو شدم. این عشق اعتماد و ایمان من به خدا را محکم تر می کند زیرا می دانم اتفاقات خوب هم ممکن است بیفتد. باید بگویم با فردی آشنا شدم که بسیار بهتر از آن فرد قبلی بود. حقیقتاً خدا نمی خواسته که من با آن عشق بمانم زیرا عشق بزرگتری برای من داشته که رضایت و خوشبختی را برایم به ارمغان آورده است.
در واقع خدا همیشه به ما نظر دارد و هیچوقت ما را به حال خود رها نمی کند ...
امروزه عادت به تلفن همراه به قدری زیاد شده که می توان آن را اعتیاد قرن 21 نامید.
طبق داده های موجود، این عارضه افراد بسیاری در سراسر جهان را دامن گیر خود کرده است.
به گزارش ایتنا، برخی افراد حتی نمی توانند یک ساعت دوری از تلفن همراه را تحمل کنند و عده ای دیگر حتی در خواب نیز از پیامک فرستادن دست بر نمی دارند!

به نظر می رسد با پیدایش گوشی های هوشمند و نیز افزوده شدن انواع قابلیت های ریز و درشت به تلفن های همراه از جمله اتصال به اینترنت، قابلیت چک کردن ایمیل ها، ارسال پیام های چندرسانه ای، GPS و غیره، این عارضه تشدید شده است.
بر همین اساس اداره پست انگلیس واژه جدیدی به نام Nomophobia (نوموفوبیا) ابداع کرده است که به ترس از نداشتن تلفن همراه ترجمه می شود.
بر اساس این گزارش، در یک نظرسنجی که توسط سازمان تحقیقاتی یوگو (YouGov) از 2163 شهروندان انگلیسی انجام شد، نتایج جالبی به دست آمده است.
از جمله این که 58 درصد مردان و 48 درصد زنان شرکت کننده در نظرسنجی گفته اند: اگر گوشی تلفن همراه خود را گم کنند، اگر اعتبار یا شارژ باطری گوشی آنها تمام شود و یا اگر تلفن آنها آنتن ندهد، دچار اضطراب می شوند
در این میان نیمی از افراد اعلام کردند که در طول شبانه روز تلفن همراه خود را خاموش نمی کنند.
یادآور می شود فوبیا (phobia) که به معنای هراس یا هراس زدگی است، به ترس شدید یا بیمارگونه ای اطلاق می شود که اختلال در زندگی روزمره فرد را به دنبال دارد.
محمد پاکروان در مورد گل مژه اظهار داشت: گل مژه شبیه یک جوش چرکی است که ممکن است از داخل یا خارج پلک رشد کند؛ گل مژه مشکلی برای دید ایجاد نمی کند و در هر سنی ممکن است بروز کند.
وی در خصوص علائم و نشانه های گل مژه گفت: ابتدا درد، قرمزی، حساسیت و تورم در موضع شروع شده و سپس یک جوش چرکی ظاهر می شود. گاهی تنها مجاور ضایعه متورم است و گاهی همه پلک متورم می شود، گاهی نیز آبریزش، احساس وجود جسم خارجی و حساسیت به نور نیز ایجاد می شود.
وی در خصوص درمان گل مژه تصریح کرد: گل مژه اغلب بدون درمان ظرف چند روز برطرف می شود. البته می توان با کمپرس گرم روزی چهار مرتبه برای ده تا پانزده دقیقه بهبود آن را تسریع کرد. این کار سبب کاهش درد و سریعتر سر باز کردن گل مژه می شود. معمولا سطح گل مژه پس از مدتی پاره شده چرک آن تخلیه و سپس ترمیم و خوب می شود.
پاکروان تأکید کرد: هیچ گاه گل مژه را فشار ندهید و بگذارید خودش سرباز کند. اگر شما مکررا دچار گل مژه می شوید بهتر است از پماد آنتی بیوتیک برای پیشگیری از عود آن استفاده کنید. همچنین شستشوی مرتب لبه پلک ها با شامپو بچه عود آن را کاهش می دهد. گل مژه ای که در سطح داخلی پلک ایجاد می شود ممکن است کاملا ًاز بین رفته یا خود به خود سرباز کنند و گاهی لازم می شود که پزشک آنها را باز و تخلیه کند.
به علاوه روبرو کردن فرزندان با شخصیت های جدید می تواند کمک بزرگی به آن ها کند تا افق دیدشان را وسیع تر کنند، با دیدگاه های جدید آشنا شوند و با بقیه کنار بیایند. نکته مهم این جاست که آیا ارزش ها و سبک زندگی کودکی که شما به او شک دارید، واقعا نگران کننده هستند یا شما دارید زود قضاوت می کنید؟ اگر درباره دوست فرزندتان مشکوک هستید و می ترسید تاثیر بدی روی فرزند شما بگذارد، بد نیست گام های زیر را بردارید.
گام اول : اطلاعات جمع کنید
باید تا آن جا که می
توانید درباره این دوست تازه وارد اطلاعات کسب کنید. برای این کار باید با
فرزندتان صحبت کنید و درباره دوست جدیدش از او سوال کنید. همچنین سوالاتی
را بپرسید که به شما نشان دهند چرا فرزندتان این دوست جدید را دوست دارد.
مثلا می توانید بگویید: «تو و پارمیس جدیدا خیلی با هم وقت می گذرونین.
چطور شد که با هم دوست شدین؟ درباره این دوست جدیدت برام حرف بزن. من تا
حالا پدر و مادرش رو دیده ام؟» البته دقت کنید که این سوالات نباید حالت
بازجویی به خود بگیرد و شما باید با ملایمت و زیرکی این پرسش ها را مطرح
کنید. طوری که فرزندتان حس کند واقعا به دانستن این مسائل علاقه مندید و می
خواهید با او همراه شوید. اگر هنوز هم به اطلاعات بیشتری نیاز دارید می
توانید با معلم های فرزندتان حرف بزنید یا با والدین دیگر که نظر آن ها را
قبول دارید صحبت کنید.
گام دوم : نگرانی تان را بگویید
به جای ایراد گرفتن
از دوست جدید فرزندتان (که قطعا باعث می شود تا او پنهان کاری کند و دیگر
با شما حرف نزند) نگرانی تان را در مورد فرزندتان به خودش بگویید. مثلا:
«تو جدیدا خیلی فحش می دی! یادم نمی یاد قبل از این که با این دوستای جدیدت
رفیق بشی اینطوری بوده باشی.» این کار شما به فرزندتان یادآوری می کند که
او در گذشته رفتار بهتری داشته و با معیارهای شما بهتر همخوانی داشته است.
اگر فرزندتان را به شکلی بار آورده باشید که این معیارها اکنون برای او هم
مهم باشد، مطمئن باشید به فکر فرو خواهد رفت و از این که اخلاق های خوب
گذشته را از دست داده خودش هم نگران خواهد شد.

گام سوم : «دشمن» را شناسایی کنید
با دوستان جدید
فرزندتان دوست شوید و کاری کنید که آن ها فکر کنند شما به زندگی شان علاقه
مندید. برای این کار می توانید منزل تان را به جایی تبدیل کنید که بچه ها
دوست دارند در آن دور هم جمع شوند. یخچال تان را از خوردنی های خوشمزه پر
کنید و برای بچه ها پیتزا بخرید. فایده این کار آن است که شما نه تنها خیال
تان راحت خواهد بود که فرزندتان کجاست بلکه می توانید چشم و گوش تان را
تیز کنید تا ببینید آیا واقعا دوستان جدید فرزندتان خطرناکند یا نه؟
گام چهارم : با والدین آشنا شوید
اگر شما یک کودک
دبستانی دارید، لازم است که والدین دوستان فرزندتان را بشناسید، به خصوص
کودکانی که به آن ها مشکوک هستید. ملاقات حضوری بهترین راه برای آشنایی است
ولی اگر امکان این کار را ندارید، به آن ها تلفن بزنید. موقع مکالمه مثبت،
دوستانه و باز برخورد کنید. مثلا می توانید بگویید: «بچه های ما تازگی
خیلی با هم صمیمی شده اند. به همین دلیل من خواستم خودم را معرفی کنم و با
شما درباره بچه ها حرف بزنم.»

گام پنجم : فرزندتان را سرگرم کنید
اگر نمی خواهید
فرزندتان با دوست جدیدش وقت بگذراند، بهترین کار آن است که وقت او را به
نحوی پر کرده و سر او را گرم کنید. فعالیت هایی را که او دوست دارد، ترتیب
دهید. او را در یک باشگاه ورزشی یا کلاس هنری ثبت نام کنید، به ویژه جاهایی
که بتواند ارتباطات اجتماعی خود را گسترش دهد.
البته در این مورد باید سعی کنید مشکل قبلی تکرار نشود، یعنی بهتر است تا جایی که می توانید و فرزندتان هم احساس محدودیت نمی کند، معاشرت های جدید او را با معیارهای ارزشی خودتان تطابق دهید یا ترتیبی دهید که بیشتر از قبل بتوانید بر روابط فرزندتان نظارت داشته باشید.
گام هفتم : حواس تان به زنگ خطر باشد
وقتی فرزندتان
با دوستان مشکوک معاشرت می کند، باید نسبت به او حساس تر باشید و رفتار او
را به دقت زیر نظر داشته باشید. بهتر است حواس تان به علائم هشدار زیر
باشد: کم شدن نمرات درسی، روحیه مبارزه، تغییر ناگهانی خلق و خو به طرز
غیرعادی، علائم استفاده از سیگار، قلیان یا مواد مخدر.

اگر دوست فرزندتان به وضوح اثر بدی روی او می گذارد، باید هرگونه تلاشی که می توانید به خرج دهید تا این ارتباط را قطع کنید. در این مورد می توانید از کمک معلم یا مشاور مدرسه یا مشاور خانواده هم استفاده کنید.
چگونه قانون وضع کنیم؟
بدترین زمان به دردسر افتادن
بچه های دبستانی، بین ساعت 2 تا 6 بعدازظهر است. یکی از بهترین راه ها
برای این که مطمئن شوید فرزندتان دست به کارهای خطرناک نمی زند یا افراد
مشکوک را ملاقات نمی کند این است که کاری کنید او بلافاصله بعد از مدرسه به
خانه برگردد. با روش زیر می توانید بعد از ظهرهای فرزندتان را بدون دردسر
کنید.
به طور روشن و واضح برایش تعیین کنید که کجا می تواند برود و کجا نباید برود. این قوانین را با تاکید و جدیت اجرا کنید.
قوانین خودتان را تکرار کنید
برای این که به فرزندتان کمک کنید در مقابل فشارهای دوستان جدیدش برای رفتار نادرست مقاومت کند، باید قوانین واضح و روشنی برای او بگذارید. البته این کار را نباید هنگام انتقاد کردن از دوستان جدید فرزندتان انجام دهید. در عوض باید قوانین خانه خودتان را عادتا و به طور منظم مرور کنید. همچنین به فرزندتان بگویید اگر از این قوانین پیروی نکند، تنبیه می شود. برای بچه ها در سنین 9 تا 12 سالگی محدودیت ها و قانون های زیر مناسب هستند: «هر جا باشی باید به من زنگ بزنی و خبر بدهی.»، «اگر خواستی از آن جا به جای دیگری بروی باید زنگ بزنی و به من خبر بدهی.»، «فقط وقتی بابا و مامان دوستت خانه هستند، می توانی به خانه آن ها بروی.»
در صورتی که به عنوان یک صاحب لپ تاپ خواهان شادابی و سلامتی این همراه دوست داشتنی هستید، خواندن این گزارش را از دست ندهید.
در این گزارش راهکارهایی را برای شما می گوییم که به با به کار بستن آنها می توانید لپ تاپی سالم و سرزنده داشته باشید:
1. به اطلاعات سر و سامان دهید
تلاش کنید اطلاعاتی
که دانلود می کنید یا از دیگران می گیرید را به صورت دسته بندی شده و کاملا
مرتب در جای خود قرار دهید و هر درایو را مخصوص یک سری اطلاعات تعیین کنید
و اطلاعاتی که به آنها نیاز ندارید را هم پاک کنید. به این ترتیب هم لپ
تاپتان ظاهر مرتبی دارد و هم سرعت و کارایی خود شما برای یافتن اطلاعات
مورد نظر افزایش می یابد.
2. لپ تاپ خود را خاموش کنید
وقتی کارتان تمام شد،
تمام برنامه های باز را ببندید و به جای اینکه لپ تاپ را ببندید، آن را
خاموش کنید، به این ترتیب به دستگاه فرصت می دهید تا کمی استراحت کند و خنک
شود. این کار به ویژه زمانی توصیه می شود که شما بخواهید یا مجبور باشید
چند ساعتی از لپ تاپتان دل بکنید.
3. به لپ تاپ خود به عنوان یک سرمایه نگاه کنید
اگر در جریان قیمت این روزهای لپ تاپ باشید، هیچگاه اجازه نمی دهید که این سرمایه ارزشمندتان آسیبی ببیند، چون در صورت وقوع چنین اتفاقی شما بخشی از سرمایه خود را از دست داده اید.
یکی از بهترین راه های حفاظت از لپ تاپ، نگهداری و حمل و نقل آن در کیف مخصوص لپ تاپ است.
4. آب مانع حیات لپ تاپ است
در صورتی که به هر
دلیلی آب یا مایع دیگری روی لپ تاپ شما ریخت، بلافاصله باتری آن را
درآورید، آن را تا آنجا که ممکن است، خشک کنید و در کیف یا جای امنی
بگذارید. آب دوست خوبی برای لپ تاپ شما نیست و بهترین راه این است که اصلا
اجازه ندهید لپ تاپ شما خیس شود.
5. لپ تاپ شما آب و هوای مطلوب را می پسندد
لپ تاپ
شما نه سرمایی است و نه گرمایی. این وسیله الکترونیکی هوای مطلوب و مطبوع
بهاری را می پسندد و از گرما یا سرمای بیش از حد آسیب می بیند. هوای بیش از
حد گرم یا خیلی سرد، عمر باتری لپ تاپ را کاهش می دهد.
6. لپ تاپ خود را تمیز نگه دارید
همیشه وسائل تمیز
کننده لپ تاپ را همراه داشته باشید و اجازه ندهید تا کثیفی و بویژه گرد و
خاک برای مدت طولانی روی صفحه نمایش یا دیگر قسمت های لپ تاپ شما باقی
بماند.
آنچه در کتاب ها و مقاله های علمی در این باره وجود دارد، حاکی از آن است که رژیم غذایی بر این جوش ها اثر غیرمستقیمی دارد؛ مشاهده شده که افزودنی ها، سرخ کردنی ها و چربی ها در افزایش تعداد جوش ها تاثیر دارند و توصیه شده است که از مصرف این مواد خودداری شود. مواد غذایی ای نیز وجود دارند که مصرف آنها برای افراد دچار جوش دوره جوانی بیشتر توصیه شده است؛ مانند جوانه ها، تخم آفتابگردان و حبوبات و موادی که از نظر میزان ویتامین E غنی تر هستند،
ه طور تجربی، دیده شده است که مصرف سوسیس، کالباس، شکلات و گردو باعث افزایش جوش ها و دیرتر از بین رفتن آنها می شود. مصرف سبزی های تازه، میوه ها و داشتن رژیم غذایی سالم و طبیعی نیز در بهبود سریع تر این جوش ها تاثیر دارد. در نهایت می توان گفت، همان طور که از نام این جوش ها (جوش های دوره جوانی) برمی آید درگیری افراد با آنها، موقت است و با گذشت زمان بهبود می یابند.
رعایت بهداشت فردی بهترین اثر را در از بین رفتن آنها دارد ولی در هر حال باید مراقب رژیم غذایی و ورود کالری های اضافی به بدن هم بود.
پدر و مادر او در پاسخ گفتند: "ما با کمال میل مشتاقیم که او را ببینیم".
پسر ادامه داد: "ولی موضوعی است که باید در مورد او بدانید؛ او در جنگ بسیار آسیب دیده و در اثر برخورد با مین یک دست و یک پای خود را از دست داده است و جایی برای رفتن ندارد و من می خواهم اجازه دهید او با ما زندگی کند".
پدرش گفت: "ما متاسفیم که این مشکل برای دوست تو به وجود آمده است. ما کمک می کنیم تا او جایی برای زندگی در شهر پیدا کند".
پسر گفت: "نه؛ من می خواهم که او در خانه ما زندگی کند".
آنها در جواب گفتند: "نه؛ فردی با این شرایط موجب دردسر ما خواهد بود. ما فقط مسوول زندگی خودمان هستیم و اجازه نمی دهیم او آرامش زندگی ما را بر هم بزند. بهتر است به خانه بازگردی و او را فراموش کنی".
در این هنگام پسر با ناراحتی تلفن را قطع کرد و پدر و مادر او دیگر چیزی نشنیدند.
چند روز بعد پلیس نیویورک به خانواده پسر اطلاع داد که فرزندشان در سانحه سقوط از یک ساختمان بلند جان باخته و آنها مشکوک به خودکشی هستند.
پدر و مادر آشفته و سراسیمه به طرف نیویورک پرواز کردند و برای شناسایی جسد پسرشان به پزشکی قانونی مراجعه کردند.
با دیدن جسد، قلب پدر و مادر از حرکت ایستاد.
پسر آنها یک دست و پا نداشت...
حتی زمانی که تردید داریم، قلب ما در یقین است!!!
.:: This Template By : web93.ir ::.