+ ۱۳۹۰/۱۲/۰۷

عکس های جذاب و دیدنی از سگ ها - پاتوق دختر پسرای ایروونی+(تبریزی ها)|www.patoogh.tk

عکس های جذاب و دیدنی از سگ ها - پاتوق دختر پسرای ایروونی+(تبریزی ها)|www.patoogh.tk

عکس های جذاب و دیدنی از سگ ها - پاتوق دختر پسرای ایروونی+(تبریزی ها)|www.patoogh.tk

عکس های جذاب و دیدنی از سگ ها - پاتوق دختر پسرای ایروونی+(تبریزی ها)|www.patoogh.tk

عکس های جذاب و دیدنی از سگ ها - پاتوق دختر پسرای ایروونی+(تبریزی ها)|www.patoogh.tk

عکس های جذاب و دیدنی از سگ ها - پاتوق دختر پسرای ایروونی+(تبریزی ها)|www.patoogh.tk

عکس های جذاب و دیدنی از سگ ها - پاتوق دختر پسرای ایروونی+(تبریزی ها)|www.patoogh.tk

عکس های جذاب و دیدنی از سگ ها - پاتوق دختر پسرای ایروونی+(تبریزی ها)|www.patoogh.tk

عکس های جذاب و دیدنی از سگ ها - پاتوق دختر پسرای ایروونی+(تبریزی ها)|www.patoogh.tk

عکس های جذاب و دیدنی از سگ ها - پاتوق دختر پسرای ایروونی+(تبریزی ها)|www.patoogh.tk

عکس های جذاب و دیدنی از سگ ها - پاتوق دختر پسرای ایروونی+(تبریزی ها)|www.patoogh.tk

عکس های جذاب و دیدنی از سگ ها - پاتوق دختر پسرای ایروونی+(تبریزی ها)|www.patoogh.tk

عکس های جذاب و دیدنی از سگ ها - پاتوق دختر پسرای ایروونی+(تبریزی ها)|www.patoogh.tk

عکس های جذاب و دیدنی از سگ ها - پاتوق دختر پسرای ایروونی+(تبریزی ها)|www.patoogh.tk

عکس های جذاب و دیدنی از سگ ها - پاتوق دختر پسرای ایروونی+(تبریزی ها)|www.patoogh.tk

عکس های جذاب و دیدنی از سگ ها - پاتوق دختر پسرای ایروونی+(تبریزی ها)|www.patoogh.tk


   
+ ۱۳۹۰/۱۲/۰۷

از آنجا که واکنش‌های معشوق بر فرد عاشق تأثیر به سزایی دارد لذا بررسی این واکنش‌ها از نظر تأثیری که بر دیگری داریم، کاملاً با ارزش است.

یکی از چالش‌های بزرگ عاطفی زمانی است که مورد توجه و محبت و عشق کسی باشیم که هیچ حس خاصی نسبت به او نداریم. معمولاً افراد وقتی در چنین شرایطی قرار می‌گیرند واکنش‌های متفاوتی از خود بروز می‌دهند. از آنجا که واکنش‌های معشوق بر فرد عاشق تأثیر به سزایی دارد لذا بررسی این واکنش‌ها از نظر تأثیری که بر دیگری داریم، کاملاً با ارزش است.

برخی از افراد در مقابل موج محبت و عشق دیگری، عقب‌نشینی می‌کنند و دچار ترس می‌شوند. محبت دیگری و صمیمیت دیگری، آنها را می‌ترساند و فراری می‌دهد. عشق، آنها را می‌ترساند. عشق برای این افراد ترسناک و مخوف ظاهر می‌شود. این افراد معمولاً وقتی متوجه عشق دیگری می‌شوند از او دوری می‌کنند، اجتناب می‌کنند و به صورت غیرکلامی به او پیام می‌دهند که «نزدیک نشو من تو را دوست ندارم». عشق آنها را به یاد خطر می‌اندازد، خطری که باید از آن اجتناب کرد و از آن دور شد. عشق و صمیمیت آنها را به یاد سوء استفاده، رهاشدگی، بی‌اعتمادی، آسیب و… می‌اندازد برای همین از آن می‌گریزند و از آن دوری می‌کنند. بسیاری از ما در کودکی کسی را دوست داشته‌ایم که بعدها به ما آسیب زده است؛ کسی را دوست داشته‌ایم که از ما سوء استفاده کرده است و… همه این خاطرات در ترس از صمیمت تأثیر به سزایی دارند. یکی از راه حل‌های اصلی برای رفع این ترس‌ها، روان درمانی است. نزدیک شدن به ترس‌های کودکی توسط درمانگر، راه را برای کاهش این گونه از ترس‌ها باز می‌کند.

برخی دیگر در مقابل محبت و عشق دیگری فرار نمی‌کنند و نمی‌ترسند بلکه با پذیرش برخورد می‌کنند، آنها از اینکه معشوق واقع شده‌اند و مورد عشق دیگری هستند بدون آن که به او احساس خاصی داشته باشند، شادمان می‌شوند، گویا نیاز آنها به دوست داشته شدن ارضا می‌شود. این افراد معمولاً وقتی متوجه عشق دیگری می‌شوند اجازه می‌دهند که او نزدیک شود تا بیشتر و بیشتر عشق او را ببینند و به خودشان و دیگران ثابت کنند که دوست داشتنی هستند. پیام غیرکلامی آنها این است: «نزدیک شو و مرا دوست بدار اما از من نخواه که با تو ازدواج کنم». در برابر این پیام، فرد عاشق پیام «نزدیک شو و مرا دوست بدار» را حمل بر تمایل فرد به ازدواج و رابطه‌ی صمیمانه می‌کند. به همین دلیل پس از مدتی پای پیش می‌گذارد و بحث ازدواج را پیش می‌کشد و امید کامل دارد که هیچ مشکلی نخواهد بود اما دربرابر خواستگاری صریح عاشق، قسمت دوم پیام معشوق تازه به گوش می‌رسد که بنا نشد که سراغ این صحبت‌ها بروی. تو فقط مرا دوست داری و این هم مشکلی نیست اما من با تو ازدواج نمی‌کنم، اینجاست که فرد عاشق گیج می‌شود و نمی‌تواند این دو پیام را از هم تفکیک کند پیام «نزدیک شو» برای عاشق به این معناست که من هم تو را دوست دارم و پیام این که «از من نخواه که با تو ازدواج کنم» کاملاً در تناقض با پیام «نزدیک شو» می‌باشد. معمولاً افراد در این زمان احساس می‌کنند که بازیچه قرار گرفته‌اند و مورد سوء استفاده واقع شده‌اند. برخی از افراد پیام «از من نخواه که با تو ازدواج کنم» را حمل بر شرایط روحی و شرایط فعلی فرد می‌دانند و با خود می‌گویند، اگر صبر کنم ز قوره حلوا سازم. آنها بر این اعتقادند که او فعلاً این نظر را دارد اما بعداً نظرش تغییر خواهد کرد چرا که مرا دوست دارد. شاهد این مدعا هم پیام‌های غیرکلامی «نزدیک شو» است. پس از این معمولاً یک رابطه‌ی دوستانه‌ی طولانی مدت برقرار می‌شود که یکی به فکر ازدواج است و دیگری به ازدواج فکر نمی‌کند و اگر با درخواست ازدواج هم رو به رو شود با صراحت و اطمینان می‌گوید که «من گفته بودم که با تو ازدواج نخواهم کرد». روابط دوستانه‌ی طولانی مدت و بی‌سرانجام تاحدودی حاصل یک چنین ارتباطی است.

برخی دیگر در برابر ابراز غیرکلامی عواطف عاشقانه،‌بی‌تفاوت نشان می‌دهند، خود را به نادیدن می‌زنند، گویا که هیچ اتفاقی نیفتاده است. این افراد نمی‌خواهند خود را درگیر چنین فضاهایی بکنند. چنین افرادی واکنش‌های غیرکلامی را نادیده می‌گیرند، ابرازهای غیرکلامی را انکار می‌کنند و بی‌تفاوت از کنار آن می‌گذرند. چنین افرادی معمولاً در پس این بی‌تفاوتی رابطه را تنظیم می‌کنند. در صورتی که فرد عاشق بخواهد نزدیک شود به او پیام‌های «دور باش!» می‌دهند و هرگاه که دور می‌شود به او پیام می‌دهند که: « حالا ناراحت نشو می‌توانی کمی به من نزدیک شوی! پسر (دختر) خوب!» این افراد معمولاً عاشق را سر در گم می‌کنند. عاشق وقتی به آنها نزدیک می‌شود پیام «دور باش» دریافت می‌کند و زمانی که دور می‌شود پیام « می‌توانی کمی نزدیک شوی» دریافت می‌کند. عاشق در مقابل چنین فردی با تردید بسیار مواجه می‌شود، نمی‌داند که پیام صریح فرد چیست؟! وقتی می‌خواهد برود به یاد پیام‌های «نزدیک شو» می‌افتد و زمانی که می‌خواهد نزدیک شود و خواستگاری کند، به یاد پیام‌های «دور باش» می‌افتد. بهترین راه حل برای مواجهه با چنین افرادی بیان کلامی عواطف و درخواست پاسخ صریح از آنهاست.

 به هر حال ما جزو هرکدام از دسته‌های سه گانة بالا هم که باشیم، سؤال اساسی این است که اگر کسی عاشق من بود اما من عاشق او نبودم با او چگونه برخورد کنم؟! آیا از او فرار کنم؟ یا اینکه او را بپذیرم اما با او ازدواج نکنم؟ و یا اینکه بی‌تفاوت نشان دهم، بدون طرد کامل و بدون پذیرش کامل؟!

اگر براساس تئوری روابط اصلی بخواهیم عشق را توضیح دهیم، وقتی یک نفر عاشق ماست، ما برای او یادآور تصویر یکی از افراد اصلی زندگی او هستیم و او به این دلیل به ما عشق می‌ورزد که «کودک درون» او در آن ارتباط به نحوی ناکام شده است و اکنون می‌خواهد که مشابه آن رابطه را با ما که یادآور آن فرد اصلی هستیم، شروع کند تا شاید این بار مشکلات و مسایل قبلی تکرار نشود. اگر یک کودک در یک بازی ببازد رفتار طبیعی او چیست؟ معمولاً کودکان اصرار می‌کنند که یکبار دیگر بازی کنند تا شاید این بار برنده شوند اما اگر یکبار دیگر با آنها بازی کنید و باز ببازند چه می‌کنند؟! معمولاً دوباره اصرار می‌کنند که «فقط یکبار دیگر!» و سعی می‌کنند که دوباره بازی کنند و اگر دوباره ببازند معمولاً بازهم با التماس می‌خواهند که یکبار دیگر بازی کنند. این دور، ادامه دارد تا زمانی که برنده شوند، آنگاه آرام می‌گیرند و بازی تمام است. همین مسأله برای کودکانی اتفاق می‌افتد که در رابطه با پدر، مادر، برادر و خواهر احساس باخت کرده‌اند، احساس کرده‌اند که در این رابطه چیزی کم بود و به همین خاطر کودک درون سعی می‌کند دوباره بازی کند تا شاید این بار آن کمبود نباشد و اگر بازهم کم باشد دوباره بازی را تکرار می‌کند و دوباره و دوباره تا وقتی که احساس کند آن رابطه به تعادل رسیده است و دیگر مسأله‌ای نیست و مسأله حل شده است. اینک کودک درون احساس می‌کند که بالاخره برنده شد و بازی تمام می‌شود.

وقتی کسی عاشق ماست با عشق خود به ما این پیام را می‌دهد که «من تو را سالهاست که می‌شناسم تو یادآور یکی از افراد اصلی در کودکی من هستی امیدوارم در رابطه با تو که یادآور او هستی، مشکلات قبلی تکرار نشود و من به تعادل روانی برسم». و زمانی که شما هیچ حس خاصی نسبت به او که عاشق شماست ندارید به او این پیام را می‌دهید که «من تو را نمی‌شناسم، تو یادآور هیچ یک از افراد اصلی در کودکی من نیستی، من نیازی به تو ندارم پس لطفاً تعادل روانی مرا برهم نزن» وقتی کسی را که عاشق ماست طرد می‌کنیم، یعنی از همان اول به او گفته‌ایم که «تو درست فکر کردی من همانند آن فرد هستم، طرد کننده، پس تلاش کن تا بازی را ببری!» و او هم تلاش خواهد کرد و بازی ادامه خواهد یافت.

اما اگر او را به طور کامل بپذیریم یعنی به او این پیام را داده‌ایم که «چه فرد بدی بوده است اما من مثل او نخواهم بود، تو خواهی دید که من چقدر با او متفاوتم و چقدر از او بهترم پس بیا و پذیرش مرا دریاب و آن را احساس کن و آرام گیر» اما وقتی به او احساس خاصی نداریم طبیعتاً در برابر او نمی‌توانیم عواطف راستینی را از خود بروز دهیم بنابراین دروغین بودن پذیرش ما آشکار خواهد شد و آن فرد این بار با زخم‌هایی جدید بر پیکره زخم‌های کهنه قدیمی بازی را خواهد باخت، حتی اگر هم با او ازدواج کرده باشیم.
 اما اگر طرد نکنیم و به دروغ هم نپذیریم و تلاش کنیم که توضیح دهیم به نظر می‌رسد بازی چندان ادامه نخواهد یافت و در آخر نیز احساس باخت نخواهد بود. همانند زمانی که کودکی اصرار به بازی دارد اما شما برای او توضیح می‌دهید که نمی‌توانید بازی کنید و بازی هم نمی‌کنید. درست است که او ناکام می‌شود اما ناکامی او از این خواهد بود که چرا بازی شروع نشد و او به دنبال یک نفر دیگر خواهد رفت که با او بازی کند. «بازی نکردن» بهتر از این است که به دروغ بازی کنید اما بازی نکردن هم آدابی دارد شما ممکن است بازی نکنید اما بدون توهین، بدون طرد و بدون اینکه احساس بدی ایجاد کنید. اما ممکن است بازی نکنید اما بازی نکردن شما به گونه‌ای باشد که فرد، احساس توهین کند، احساس طرد کند و با احساس بد از شما جدا شود. انسان‌ها را محترم بداریم چه وارد زندگی ما بشوند و چه نشوند. آنها را به گونه‌ای پس نزنیم که احساس بی‌احترامی، حقارت و خواری در آنها ایجاد کنیم. که البته اگر کسی چنین کند توهین و تحقیر و طرد او بدون دلیل روانی در خود او نخواهد بود. زمانی که دیگری را طرد می‌کنیم این پیام را می‌دهیم که «از من دور شوید ای همه‌ی آنهایی که ارزش مرا ندانستید و سال‌ها پیش مرا از خود دور کردید».
 انسان‌ها را محترم بداریم چه وارد زندگی ما بشوند و چه نشوند. رابطه با دیگران همیشه راهی است برای خودشناسی، در رابطه با انسانهاست که می‌توانیم در آیینه‌ی دیگران، خودمان را و زندگی خودمان را ببینیم. وقتی از کسی بدم می‌آید می‌توانم در آیینه‌ی او به جستجوی آن باشم که چه چیزی در او هست که از آن بَدَم می‌آید و آنچه از آن بدم می‌آید مثلاً کجا مرا آزار داده است؟ این ویژگی در چه کسی بوده است که من از آن بدم می‌آید؟! در گذشته این ویژگی را و یا مشابه این فرد را من کجا دیده‌ام و در گذشته چه بر من رفته است که از این ویژگی متنفر شده‌ام؟ رابطه همیشه بابی است برای آشنایی بیشتر با روابط اصلی که در کودکی شکل گرفته است و مبنا و پایه‌ی سایر ارتباطها و روابط انسانی است. اگر من از یک فرد مستبد و خودرأی بدم می‌آید درست است که استبداد و خودرأیی بد است اما در کجای زندگی من، استبداد و خودرأیی بوده است؟ چه کسی در گذشته‌ی من مستبد و خودرأی بوده است؟! اگر پدرم مستبد و خودرأی بوده است کجا و چرا از او بدم آمده است؟ از کدام رفتار او متنفرم و… همان گونه که به عشق و عواطف مثبت خود توجه می‌کنید به طرد و نفرت خود نیز توجه کنید و سعی کنید ریشه‌های آن را درک کنید که این نفرت و این طرد از یادآوری و تداعی کدامین طرد و نفرت در گذشته‌ی من می‌آید. طرد و نفرت را وسیله‌ای کنید برای شناختن خود و خودشناسی. اما به اختصار اگر کسی عاشق شما بود و شما عاشق او نبودید سعی کنید مطابق جدول زیر عمل کنید تا هم به دیگری آسیب کمتری برسد و هم به شما.

انجام بدهید

انجام ندهید

۱ ـ او را درک کنید.

۱ ـ با او ازدواج نکنید.

۲ ـ محترمانه برخورد کنید.

۲ ـ با او رابطه جنسی برقرار نکنید.

۳ ـ دوستانه رفتار کنید.

۳ ـ او را طرد نکنید.

۴ ـ علت رد درخواست او را برایش توضیح دهید.

۴ ـ به او توهین نکنید.

۵ ـ روشن و آشکار صحبت کنید و از بیان کلمات دو پهلو خودداری کنید.

۵ ـ از عواطف او سوء استفاده نکنید.

۶ ـ به او اجازه دهید که با شما صحبت کند اما این اجازه نباید به گونه‌ای باشد که فرد تصور کند می‌تواند نظر شما را تغییر دهد.

۶ ـ راز او را به دیگران نگویید.

۷ ـ سعی کنید خود را بشناسید.

۷ ـ او را آزار ندهید.

۸ ـ این رابطه را از سایر روابط کاری و… جدا کنید.

۸ ـ با رفتار غیرکلامی به او پیام‌های متناقض ندهید.

۹ ـ به رفتارهای غیرکلامی طرد کننده‌ی خود توجه کنید.

۹ ـ اجازه ندهید که او شما را آزار دهد.

۱۰ ـ در صورتی که پیام‌های شما را به طور متناقض درک کرد (پذیرش ـ طرد) برای او توضیح دهید که پذیرش شما به چه معناست و طرد شما به چه معناست.

اما در صورتی که عاشق یک فرد آزار دهنده بود و با رفتارها و عواطف خود شما را آزار می‌داد و وارد حریم خصوصی شما می‌شد، باید این بار مراقب «خود» باشید و از خودتان مراقبت کنید. در این صورت مطابق موارد زیر عمل کنید.

 

1 ـ به او بگویید که رفتار او برای شما آزار دهنده است.

۲ ـ از او فاصله بگیرید.

۳ ـ از قدرت عاطفی خودتان برای ارجاع او به روان درمانگر یا مشاور استفاده کنید.

۴ ـ با قاطعیت به او بگویید که از شما فاصله بگیرد.

۵ ـ در صورتی که به رفتارهای خود ادامه داد از راه‌های قانونی برای رفع مزاحمت او استفاده کنید.

   
+ ۱۳۹۰/۱۲/۰۷

شهید ابوالفضل یعقوبی فرزند یعقوب در تاریخ ۴۴/۵/۲ در شهرستان اردبیل دیده به جهان گشود. در تاریخ ۶۴/۱۱/۲۷ در منطقه عملیاتی فاو در عملیات والفجر ۸ به فیض رفیع شهادت نایل آمد.«ابوالفضل باوفا»دوست شهید ابوالفضل یعقوبی به نقل از خود شهید این خاطره را تعریف می کند:

در قسمت تبلیغات اداره بنیاد شهید شهرستان اردبیل کار می‌کردم. گاهی از بسیج ادارات عازم جبهه می‌شدیم.
اوایل اسفند‌ماه ۱۳۶۴ شمسی بود. حدود سه ماه می‌شد که از جبهه برگشته بودم، مشغول تکثیر عکس عزیزانی بودم که تازه به شهادت رسیده بودند و قرار بود در یکی دو روز آینده تشییع شوند.
ناگهانی عکسی توجه مرا به خود جلب کرد. تازه با او آشنا شده بودم، خوب می‌شناختمش. در حالی که به عکس نگاه می‌کردم، بی‌اختیار اشک می‌ریختم. یاد روزی افتادم که با او آشنا شده بودم. یاد لحظاتی که برای ایجاد معبر، نی‌زارها را با هم قطع می‌کردیم.
مرداد ماه هزار و سیصد و شصت و چهار بود، از طرف بسیج سپاه پاسداران جهت شرکت در عملیات در منطقه‌ی هورالعظیم حضور داشتیم.
هر روز چند نفر از بسیجیان را جهت همکاری با نیروهای اطلاعاتی به خاک دشمن می‌بردند. روزی با تعدادی از بچه‌ها جهت شناسایی خط مقدم و قطع‌ نی‌زارها جهت ایجاد معبر برای عبور قایق‌های تندروی موتوری عازم خط مقدم شدیم. بعد از سه ساعت در نزدیکی خط مقدم به اسکله‌ای شناور که روی آب بود رسیدیم.
از آنجا به بعد را باید با بَلَم طی می‌کردیم. ما را به یکی از نیروهای اطلاعاتی منطقه که جوانی برومند و خوش سیما بود و تبسم به لب داشت تحویل دادند. جوان‌برومند مسئول محور و فرمانده گروهان بود. همگی سوار بلم‌ها شده از لای نیزارها به خط مقدم هدایت شدیم.

وقتی دیدیم فرمانده به زبان محلی صحبت می‌کند، خوشحال شدیم. بعد از کمی صحبت متوجه شدیم که او نیز از همشهری‌های ماست و اسمش ابوالفضل است.

در حالی که گرم گفت و گو بودیم، از لابه‌لای نیزارها به طرف دشمن حرکت می‌کردیم. بعد از یک ساعت پارو زدن به منطقه‌ی حساسی رسیدیم. گلوله‌های بی‌هدف عراقی‌ها از بالای سرمان رد می‌شدند. صدای عراقی‌ها که با هم صحبت می‌کردند به وضوح شنیده می‌شد. برای اینکه صدای پارو زدن ما را نشنوند، پاروها را جمع کردیم و در داخل بلم‌ها گذاشتیم. آرام با گرفتن نیزارها بلم‌ها را پیش می‌راندیم.

ما که در اولین حضورمان در آن نی‌زارها، کمی دلهره‌ داشتیم، ولی ابوالفضل عادی رفتار می‌کرد؛ انگار نه انگار که در منطقه‌ی عراقی‌هاست. در چهره‌اش اصلا نگرانی و اضطراب و ترس دیده نمی‌شد. او بارها در لای همین نیزارها به کمین دشمن رفته، وجب به وجب منطقه را مثل کف دستش می‌شناخت.
دلهره‌ی من از این بود که در آن مکان هیچ جان‌پناه و سنگری نبود و اگر دشمن از حضورمان مطلع می‌شد کارمان تمام بود.

تنها چیزی که به ما روحیه می‌داد لبخند و تبسم جاودانه‌ی ابوالفضل بود. هیچ وقت در آن موقعیت نیز ندیدم که گل لبخند در لبانش پرپر شود. با روحیه‌ی نترس و شجاعی که داشت ما را از نگرانی در می‌آورد.
بعد از ساعت‌ها تلاش‌ با هدایت و فرماندهی ابوالفضل، نی‌ها را قطع کرده و چندین معبر در لای نیزارها جهت حرکت قایق‌های تندرو که قرار بود عملیات از آن منطقه صورت گیرد ایجاد کردیم و خوشحال از موفقیت در این عملیات، راهی پشت جبهه شدیم.

در راه از سخنان فرمانده متوجه شدم که از نیروهای اطلاعاتی سپاه پاسداران شهرستان اردبیل است. بعد از کلی گفت‌وگو پرسیدم:

آیا ازدواج کرده‌ای یا نه؟!
گفت: نه، هنوز ازدواج نکرده‌ام، مجرد هستم.

علتش را پرسیدم، لبخند زد!
از خنده‌اش متعجب شده، مصمم شدم حتما دلیل خنده و ازدواج نکردنش را بدانم.

وقتی اصرارهای مرا دید گفت:

بیچاره مادرم! مدتی است که گیر داده باید حتما ازدواج کنی! مادرم از ترس شهادت، می‌خواهد ازدواج کنم تا شاید به خاطر عروسش هم که شده دست از جبهه دست بردارم . به خاطر این، همه فکر و ذکرش این شده تا مرا سروسامان دهد. این است که هر وقت به مرخصی می‌روم می‌گوید، حتما باید این بار ازدواج کنی. من هم تصمیم گرفته‌ام تا جنگ تمام نشده ازدواج نکنم و تا پیروزی در جنگ در جبهه بمانم. بار آخر که به مرخصی رفته بودم پایش را در یک کفش کرد و گفت که حتما باید این بار ازدواج کنی.
از من خواست نشانی دختری را به او بدهم تا به خواستگاری‌اش برود. هر چه کردم تا موضوع خواستگاری را عوض کنم نتوانستم.
زیرا این بار با دفعه‌ای دیگر فرق می‌کرد. مادر تصمیم گرفته بود به هر نحوی شده از من نشانی دختری را بگیرد تا از آن دختر برایم خواستگاری کند.
بعد از ساعت‌ها پافشاری، ناچار برای اینکه این قضیه را تمام کنم، نشانی الکی را در قریه نیار به او دادم.
اسم و فامیلی دختر را از من پرسید، گفتم فامیلی‌اش را نمی‌دانم ولی اسمش مریم خانم است.
آن روز مادر خوشحال و خندان برای این که دختر را ببیند و از او خواستگاری کند، از خانه بیرون رفت. بعد از دو ساعت وقتی به خانه برگشت، دیدم عصبانی است. به قول معروف توپش پر بود.
مفصل با من دعوا کرد. در حالی که می‌خندیدم گفتم: ندادندکه ندادند! من که نمی‌خواهم ازدواج کنم. این نشانی را هم به خاطر این که شما را ناراحت نکنم، در اختیارتان گذاشتم.
مادر در حالی که دست از دعوا کشیده بود و همچون من می‌خندید گفت: آخر پسر نشانی‌ای که به من داده بودی، نشانی پیرزن نود ساله‌ای به نام مریم خانم بود. همه او را می‌شناسند با این کار پاک آبرویم را بردی!
آن روز با مادر به خاطر این خواستگاری کلی خندیدیم. با این کارم مادر فهمید که من در تصمیمی که گرفته‌ام، جدی هستم و تا پایان جنگ دست از جبهه نخواهم کشید و این چنین بود که در نهایت در منطقه‌ی عملیاتی فاو به اوج آسمان‌ها پر گشود.

   برچسب‌ها: خواستگاری, شهید, خاطره, ماجرای جالب
   
+ ۱۳۹۰/۱۲/۰۷


   برچسب‌ها: برگه, امتحان, ریاضی, دانش آموز
   
+ ۱۳۹۰/۱۲/۰۷





الناز شاكردوست








مریم امیرجلالی ، الناز شاکردوست و رضا ناجی
















الناز شاكردوست




الناز شاكردوست




الناز شاكردوست

عکس , عکس های الناز شاکر دوست , جدید ترین عکس های الناز شاکر دوست , سری جدید عکس های الناز شاکردوست , عکس های خوشگل زن , عکس دختر ,عکس , عکس های الناز شاکر دوست , جدید ترین عکس های الناز شاکر دوست , سری جدید عکس های الناز شاکردوست , عکس های خوشگل زن , عکس دختر ,عکس , عکس های الناز شاکر دوست , جدید ترین عکس های الناز شاکر دوست , سری جدید عکس های الناز شاکردوست , عکس های خوشگل زن , عکس دختر ,عکس , عکس های الناز شاکر دوست , جدید ترین عکس های الناز شاکر دوست , سری جدید عکس های الناز شاکردوست , عکس های خوشگل زن , عکس دختر



   برچسب‌ها: عکس های, جدید, الناز, شاکر
   
+ ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
زوج مناسب از پشت کوه نمی آید عنوان کتابی است نوشته کیهان نیا ، این کتاب در دو جلد برای دخترها و پسرها منتشر شده است . کیهان نیا در ابتدای کتاب خود نوشته است : دوست عزیز قرار نیست با خواندن این کتاب معجزه ای رخ دهد مسئول سرنوشت تو خودت هستی من فقط سعی در یادآوری این واقعیت کرده ام که آخر کار تو هستی که برای خودت تصمیم می گیری و آینده ات را به صورت دلخواهت شکل می دهی .

کتاب زوج مناسب … هم از جذابیت زیادی برخوردار است و هم برای دختران جوان کاربرد فراوانی دارد . قسمت هایی از این کتاب را در زیر می خوانید .

آیا متوجه شدی که هرچی بیشتر آرایش می کنی ، موهایت را رنگ می کنی و زیر ابرویت را باریک می کنی بیشتر جلب توجه می کنی ؟
البته پسرهایی که متوجه ات می شوند قصد زندگی با تو را ندارند و به درد زندگی هم نمی خورند .
در ضمن هر چی بیشتر صورتت را دست کاری کنی زودتر آن را خراب می کنی .
یادت باشه ، تو این صورت را یک عمر احتیاج داری ،
پسرهایی هم که تازیگی ها موهایشان را بلند می کنند و به ریشهایشان مدل می دهند خوب جلب توجه می کنند .
ولی وقتی درعمق زندگیشان فرو بروی متوجه سه عیب می شود .
- دائم در خیابان بهشان گیر می دهند .
- کمترشان کار مفیدی دارند و به درد زندگی می خورند .
- به خاطر سرو ظاهر گرانشان جیبهایشان همیشه خالیه

پسرها وقتی دور هم جمع اند شوخ طبع می شوند و مسخره بازیشان گل می کند . سعی کن در چنین شرایطی حتی اگر یکی از آن ها را هم می شناسی سر حرف را با او باز نکنی . چون یا شروع به مسخره بازی می کنند یا از خجالت پشت گوشهایشان قرمز می شود .

ولی زیر نظر رفتن وشناسایی روابطشان بین یکدیگر کار اشتباهی نیست . مخصوصاً اگر پسری را پسندیدی و برای دوستهایت تعریف کردی مطمئن باش که آن ها با ادا و اطوارشان کار را خراب می کنند . آخرسرش هم برای دست انداختنت دائم از تو می پرسند . پس چی شد ؟ چرا جور نشد ؟ در ضمن اسمت هم بد در می ره ، آش نخورده و دهان سوخته . دوستانت هم اگر هم ازدواج کرده اند یا نامزد دارند ، دلیل بر این نیست که تو هم حتماً باید برای خودت کسی را دست وپا کنی!

عشق با عجله و زورکی مثل سیگار و اعتیاد می ماند . ناخواسته گریبانگیرت شده و شاید تا آخر عمر رهایت نکند . عاشق دلباخته تو روزی بدون این که به فکرش باشی جلوی پایت سبز خواهند شد .

در خیابان ها اتومبیل های شیکی پیدا می شه . پسرهای خوش تیپی هم پشت آن نشسته اند . اگر دعوت به سوار شدنت کردند یادت باشه . اگر یک بار سوار شدی عادتت میشه . چیزی که راحت به دست میاد ، راحت از دست می ره و اتفاقات ناگواری که تعریف می شه در همین کوچه و خیابان ها رخ می ده . پسرهای زیادی هستند که از شماره تلفنشان کارت ویزیت می سازند که نشانه باکلاسی نیست .

در ضمن پشت تلفن آدم داستان های زیاید می تونه تعریف بکنه . خلاصه که می خواهم بگویم اگر از پسری خوشت آمد لطفا همان اول ببین که آیا تصورش را می کنی و روزی با این مرد زندگی کنی ؟

وگرنه تکلیفت را سریع با او مشخص کن و سرکارش نگذار چون که :
زن ها ومردهای زیادی در این دنیا هستند که همیشه فکر می کنند اگر آن زمان آن اشتباه را نمی کردیم امروز سرنوشتمان این نمی شد که داریم .

درضمن در دوران نامزدی دو نکته را همیشه در نظر داشته باش و به او هم یادآور شو :
۱- شما نامزد همدیگر ید نه مالک یکدیگر
۲- خاتمه نامزدیتان ( به هر دلیل) خاتمه زندگیتان نیست .
تا هم در این زمان با هم بهتر کنار بیاید و هم در زندگی آینده تان از این مشکلات نداشته باشید . پسرهای امروزی درست نمی دانند که تا چه حد باید اخلاق پدر را به ارث ببرند .

همه جا پول خرج کنند وکسی روی حرفشان نیاید اما چیزی که مشخصه این است که دخترهای امروزی مادرهای سابق نیستند .
الحق که برابری در روابط هم خیلی قشنگتره و از لحاظ تحصیلات باید حداقل هم سطح تر باشد .
نه این که من به قابلیت های او اعتماد ندارم . این تویی که پایین تر از خودت را قبول نداری ، اگر هم داری و روزی به همسری خودت چنین شخصی را پذیرفتی کافیست که یک بار تیکه ای در این مورد بیندازی مطمئن باش که هیچ وقت این تیکه از یادش نمی ره .

●در روز خواستگاری
لباس رسمی بپوش که خیلی زرق وبرق نداشته باشه . وقت را قبلا با هم تعیین کنید تا اتفاق ناگواری نیفتد ! اگر می خواهی در حین چای آوردن دستت نلرزد سعی کن خودت باشی بدون هیچ گونه تزویر و ریایی . خجالت و رودربایستی هم اشتباه است . اینجا بالاخره تصمیم راجع به زندگی ات گرفته می شود . می دانم که دوست داری بهترین مراسم ازدواج را داشته باشی . والدینتان هم همین طور .
این یک واقعه ای است که فقط یک بار در زندگی رخ می دهد . ولی در جامعه ای که مشکلات اقتصادی بالایی داره برای یک خاطره به یاد ماندنی و یک آلبوم عکس نباید دست کمی زیر تیغ قرض و فشار برود .

●به اندازه بود ، باید نمود
شما برای اثبات چیزی به دوست و فامیل با هم ازدواج نمی نید . سال اول ازدواج سال مهمیه . در این سال روابط واقعیتان مشخص می شود جمله ای که در این سال در هر صورت غلطه . حالا که زن و شوهر شده ایم . انگار به علت ازدواج ، رابطه تان عوض شده . در ضمن برای بچه دار شدن هم دست نگه دار ، تا بنیه مالیتان قوی تر شود.


   برچسب‌ها: رفتار, دخترها, با, پسرها
   
+ ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
دوست دارید ازدواج کنید اما احساس می‌کنید که هیچ کدام از مردان جهان به شما توجهی
ندارند و حتی حاضر نیستند به‌عنوان یک گزینه احتمالی به شما فکر کنند؟ اطراف‌تان
کسانی هستند که مشترکات زیادی با شما دارند اما آن‌ها هم تنها به‌عنوان یک دوست روی
شما حساب می‌کنند و تمایلی به ازدواج با شما ندارند؟ دوستان دوره دبیرستان و
دانشگاه‌تان یکی‌یکی سر خانه و زندگی خودشان رفته‌اند و احساس می‌کنید که تنها
مانده‌اید؟ اگر مدام ذهن‌تان را با این فکر و خیال‌ها پر کرده‌اید، بهتر است دست
بردارید و از مجردی‌‌تان یک بحران پر از غصه نسازید. شاید هنوز آمادگی ازدواج
ندارید و نتوانسته‌اید آنطور که باید برای ساختن یک زندگی مشترک آماده شوید. ازدواج
کردن موضوعی نیست که بتوان برایش الگو و راه حل ارائه کرد اما شاید با خواندن مراحل
زیر بتوانید برای ازدواج‌تان آماده‌تر شوید و دست از این نگرانی‌ها هم
بردارید.


آه وناله نکنید

به منفی‌بافی‌های‌‌تان پایان دهید. وقتی که با دوستان یا
خانواده‌‌تان صحبت می‌کنید، خشم یا عصبانیت‌‌تان از این‌که ازدواج نکرده‌اید را
بروز ندهید. به جای این‌که مدام از ازدواج نکردن‌تان حرف بزنید سعی کنید در مورد
موضوعاتی که برای طرف مقابل‌تان جالب است گفت‌وگو کنید. می‌توانید با توجه به شخصیت
فرد مقابل‌تان از سیاست،  مذهب،  هنر، سرگرمی یا ورزش صحبت کنید و اگر هم
کسی از شما پرسید که چرا ازدواج نکرده‌اید، به جای آه و ناله کردن خیلی منطقی
بگویید که هنوز با فردی که برای‌تان مناسب باشد روبه‌رو نشده‌اید.



دوستی‌هایتان را خراب نکنید

برای جلب توجه دیگران به هر شیوه‌ای متوسل نشوید. اگر
شما یک دوست یا همکار‌ دارید که نسبتا به شما نزدیک است و احساس می‌کنید، می‌تواند
فرد مناسبی در زندگی شما باشد، عجولانه اقدام نکنید. بگذارید زمان بگذرد و به شما
ثابت شود که آیا می‌توانید زوج خوبی برای هم باشید یا این‌که او هم همین علاقه را
به شما دارد؟ هیچ وقت با فرستادن یک پیامک عاشقانه و ابراز عشق‌تان به زبان
بی‌زبانی، رابطه دوستی‌‌تان را خراب نکنید زیرا ممکن است او با دیدن چنین
واکنش‌هایی از طرف شما، کاملا از شما فاصله بگیرد و همین دوستی آرام و ساده را هم
از دست بدهید. از طرف دیگر اگر او به فرد دیگری علاقه‌مند است، واکنش خصمانه‌ای
نشان ندهید و دوستی‌‌تان را به هم نریزید. به این فکر کنید که این فرد در مقام یک
دوست ساده چقدر به زندگی شما آرامش می‌دهد و تنهایی‌‌تان را از بین می‌برد. با این
اوصاف آیا هنوز هم ارزش این را دارد که به‌خاطر این‌که عاشق‌تان نیست از زندگی‌‌تان
بیرون برود؟



زندگیتان را شلوغ کنید

برای مشغول کردن ذهن‌تان و شلوغ کردن زندگی‌‌تان راه‌های
دیگری پیدا کنید. درست است که هر تعلقی در زندگی جای خودش را دارد و هیچ‌چیز
نمی‌تواند جای یک همراه خوب را برای شما پر کند اما اگر از تک‌بعدی بودن دست
بردارید و مشغولیت‌های دیگری برای خود‌تان ایجاد کنید خیلی چیزها تغییر می‌کند. سعی
کنید کار مورد علاقه‌‌تان را پیدا کنید و آن را جدی بگیرید، برای زندگی‌‌تان دلیلی
پیدا کنید. این دلیل می‌تواند کار، تحصیل، دوستان‌، خانواده یا هر چیز دیگری باشد.
همانطور که گفتیم این موارد نمی‌تواند جای یک رابطه حمایت‌گرانه و عاطفی را پر کند
اما اگر شما زندگی‌‌تان را پوچ و بی‌معنا نبینید و دلایل زیادی برای افتخار کردن
به‌خود و زندگی‌‌تان داشته باشید، حال‌تان خیلی بهتر از حالا می‌شود.


قطعا در خانواده و در میان دوستان شما افراد زیادی هستند که قصد ازدواج دارند و
روز به روز هم تعدادشان کمتر می‌شود. ممکن است با ازدواج‌کردن هر کدام آن‌ها از خود
بپرسید که چرا شما نتوانسته‌اید یکی از گزینه‌ها باشید و چرا همیشه زنان دیگر هستند
که مورد توجه قرار می‌گیرند اما به جای این فکر و خیال‌ها سعی کنید در خود
معیارهایی را پرورش دهید که از نظر همه برای انتخاب یک همسر ایده‌آل ضروری هستند.
آدم‌های اطراف شما براساس رفتارهایی که در همین لحظات عادی زندگی‌‌تان انجام
می‌دهید روی شما قضاوت می‌کنند. بدخلقی‌ها، بهانه‌گیری‌ها، رفتارهایی که با
خانواده‌‌تان دارید و بسیاری موارد دیگر می‌تواند مبنای قضاوت دیگران روی شما باشد.
پس اگر واقعا قصد ازدواج دارید و این دنیای مجردی آزار‌تان می‌دهد، به همه این
جزئیات توجه کنید. ظاهر‌سازی‌ کافی نیست بلکه باید با دل و جان همه این‌ها را تغییر
دهید.


 

از رابطه‌های‌‌تان درس بگیرید

ممکن است شما پیش از این، چند رابطه شکست
خورده را تجربه کرده باشید و این شکست‌های مکرر اعتماد به نفس شما را از بین برده
باشد. به‌جای این‌که احساس ناتوانی کنید سعی کنید از این شکست‌ها درس بگیرید.
رابطه‌های شما به چه دلایلی شکست خورده؟ چه اشتباهاتی کرده‌اید و چه کارهایی
می‌توانستید و نکرده‌اید؟ اگر واقعا دوست دارید که ازدواج کنید باید برای شروع یک
رابطه تازه آماده باشید. مهم نیست که این رابطه در چه زمانی شکل می‌گیرد بلکه شما
باید همیشه برای چنین ارتباطی آماده باشید. رابطه‌ها و زندگی‌های مشترک
اطرافیان‌تان هم می‌تواند برای شما الگوی خوبی باشد این‌که چه رفتارهایی انجام
می‌دهند که از نظر‌تان اشتباه است و باید از آن‌ها بپرهیزید و چه رفتارهایی
می‌تواند الگوی مناسبی برای زندگی آینده شما باشد. از طرف دیگر به رفتارها و شخصیت
مردان اطراف‌تان هم دقت کنید. شاید با همین بررسی‌ها بتوانید در تصمیم‌گیری
آینده‌‌تان هم موفق‌تر باشید و بدانید که چه مردی می‌تواند شاهزاده سوار بر اسب شما
باشد.


 

وسواس را کنار بگذارید

محافظه کاری‌های بی‌مورد را کنار بگذارید و با ازدواج،
وسواس گونه برخورد نکنید. اگر خواستگارهایی دارید که حاضر نیستید حرف‌های‌شان را
بشنوید یا اگر گاهی فامیل و دوستان‌تان کسی را برای ازدواج به شما معرفی می‌کنند
اما شما اهمیتی نمی‌دهید، باید کمی در نگاه‌تان تجدید نظر کنید. شاید یکی از همین
موارد بتواند همسر ایده‌آلی برای شما باشد. از آشنایی نترسید و چند هفته‌ای با
خواستگارهای‌تان صحبت کنید و بعد تصمیم بگیرید، مشکلات کوچک آدم‌ها را بهانه نه
گفتن نکنید. فراموش نکنید که هر کسی با هر شخصیتی هم که باشد، مشکلاتی دارد که
می‌توان از آن‌ها ایراد گرفت. شما نمی‌توانید یک شخصیت بی‌عیب و نقص را به‌عنوان
همسر‌تان انتخاب کنید چون اصلا چنین شخصیتی وجود ندارد اما سعی کنید فردی را انتخاب
کنید که بتوانید با مشکلاتش کنار بیایید و مدام به خاطرشان افسرده یا عصبانی
نشوید.


 
تکلیفتان راروشن کنید

شما نباید برای فرار از چیزی به سمت ازدواج بروید بلکه باید
تنها برای ساختن یک زندگی بهتر در کنار فردی که به شما آرامش می‌دهد چنین قدمی
بردارید.

 اگر نمی‌دانید چطور باید انتخاب کنید و چطور پیش بروید بهتر
است سراغ یک مشاور بروید.

 با شرکت در کلاس‌های آمادگی ازدواج
می‌توانید تا حدودی تکلیف‌تان را روشن کنید و هم آگاهانه‌تر انتخاب کنید و هم
منطقی‌تر پیش بروید.


   برچسب‌ها: روش های, پیدا, کردن, شوهر
   
+ ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
در ازدواج سن عقلی مهم است یا سن شناسنامه ای؟
در بررسی سن ازدواج باید توجه داشته باشیم که فقط سن تقویمی و شناسنامه ای برای ما مهم نیست بلکه وقتی صحبت از سن ازدواج می شود، ما به سن عقلی و سن عاطفی زوج موردنظر توجه می کنیم…

البته فردی که سن تقویمی یا شناسنامه ای مثلا ۲۵ سال دارد از نظر عقلی، شناختی و عاطفی باید در حد ۲۵ ساله ها باشد ولی احتمال دارد که این گونه نباشد. یعنی در بعضی مواقع ما شاهد این موضوع هستیم که فردی از نظر شناسنامه ای، سن پایینی دارد اما از نظر عاطفی و شناخت اجتماعی در سطح بالایی است و به قولی بزرگ تر از سنش رفتار می کند؛ گاهی حتی یک خانواده را نیز مدیریت می کند.
بعضی افراد هم نسبت به سن شناسنامه ای شان پختگی لازم را نداشته و مانند کودکان رفتار می کنند مثلا مرتب شغلشان را تغییر می دهند و هدف مشخصی در زندگی ندارند.

پس یادمان باشد در ازدواج سن عقلی، عاطفی و شناختی مطرح است. حال بر فرض اینکه زوجین تناسب لازم را با هم دارند، باز بهتر است ۴- ۳ سالی مرد بزرگ تر از زن باشد که البته دلایل متعددی برای این کار وجود دارد.

اول اینکه خانم ها زودتر از آقایان به سن بلوغ می رسند. به همین دلیل رشد اجتماعی شان زودتر آغاز می شود و به عنوان یک زن زودتر در جامعه دیده و پذیرفته می شوند و نقش های متعددی را بر عهده می گیرند.
به خصوص اینکه با تغییر صفات ثانویه جنسی، نگاه جامعه هم به آنها تغییر می کند و دیگر مانند یک دختربچه با آنها رفتار نمی شود. در صورتی که پسرها دیرتر به سن بلوغ می رسند و از نظر اجتماعی نیز دیرتر به عنوان یک مرد شناخته می شوند. این امر باعث می شود مردها هم دیرتر نقش خود را در اجتماع باور کنند.

دوم اینکه با توجه به مسایل فرهنگی کشور ما، بسیاری از مردها تمایل زیادی ندارند که از طرف همسرشان مورد راهنمایی، سرزنش، شماتت و مشاوره قرار بگیرند. بنابراین وقتی خانمی از شوهرش بزرگ تر باشد، ممکن است آگاهی ها و دانش او از همسرش بیشتر باشد. این امر در برخی مواقع تاثیراتی منفی دارد و مرد نمی تواند این رفتار را تحمل کند. از طرف دیگر آمارهای طلاق در این شرایط نشان می دهد که بسیاری از جدایی ها در سنین بالا رخ می دهد و این امر درست در زمانی است که خانم ها به سن یائسگی می رسند.

این موضوع می تواند هم از نظر بچه دارشدن و هم از نظر مسایل جنسی تاثیرات خاصی بر زندگی فرد داشته باشد. شوهران جوان ، از نظر جنسی فعال تر از همسران میان سالشان هستند. این امر در مردانی که از نظر معنوی، اجتماعی و شناخت اجتماعی درک بالایی ندارند، ممکن است به بروز رفتارهایی منجر شود که می تواند پایه های زندگی را به شدت سست کند. این عده از آقایان از اعتماد به نفس کمتری برخوردارند و ترجیح می دهند با زنان بزرگ تر از خود ازدواج کنند؛ به خصوص اگر خانم ها از نظر اقتصادی در وضعیت خوبی هم باشند.

عده ای از آقایان هم در کودکی ناکامی هایی را نسبت به دریافت حمایت مادرانه داشته اند و به طور ناخودآگاه به سمت خانم هایی می روند که سنشان بالاتر است. اصطلاحا او را به عنوان مادر در نظر می گیرند و نه به عنوان همسر. عده ای از آقایان هم که اختلال شخصیت دارند، قدرت تصمیم گیری ندارند و منتظرند دیگران برای آنها تصمیم بگیرند. در حقیقت آنها خواهان این هستند که خود را پشت سر دیگران پنهان کنند. این گروه از مردان، بیشتر به سمت ازدواج های این چنینی می روند. برخی انتخاب ها هم به نوعی ناخودآگاه است.

ما افراد بسیاری را دیده و بررسی کرده ایم که با خانم هایی ازدواج می کنند که شبیه جوانی مادرشان است در حقیقت آنها زنی را انتخاب می کنند که شبیه فردی است که در دوران کودکی آنها را حمایت کرده و مورد محبت قرار داده است.
نکته آخر اینکه ۲ گروه از خانم ها بیشتر مورد توجه این گروه از آقایان قرار می گیرند؛ خانم هایی که چهره های کودکانه داشته باشند یا زن هایی که چهره هایی پخته و مادرانه دارند. معمولا هر ۲ گروه این افراد دچار مشکلات زناشویی و خانوادگی می شوند.

تنها کسانی در زندگی موفق هستند که انتخابشان براساس انتخابی عاقلانه و شناخت کامل باشد.

دکتر حسین ابراهیمی مقدم

مشاور خانواده و مدرس دانشگاه


   برچسب‌ها: ازدواج, با, پسر, بزرگ تر
   
+ ۱۳۹۰/۱۲/۰۷

۱- اگر ماشین شخصی دارید وقتی با همسرتان درون ماشین هستید مراقب رفتار و احوالاتتان باشید چون همیشه کسی هست که به شما چشم دوخته و مطلقا از رفتارهای خصوصی درون ماشین بپرهیزید حتی اگر مطمئنید روی قله قاف پارک کردید چون:هرچند اگر همسرتان با شما همراهی کند اما بعدها قضاوت خوبی در موردتان نخواهد داشت و شما در ذهنش فردی موقع نشناس و بی مبالات محسوب می شوید.آقائی تان را حفظ کنید.
۲- اگر با همسرتان با وسیله نقلیه عمومی رفت و آمد میکنید باز مراقب نوع نشستنتان باشید.صندلی تاکسی ،تختخواب نیست !
۳- در خیابان های شلوغ خواهشا دستان هم را نگیرید.خیابان،پارک نیست.دختران و پسران دم بخت زیادی در خیابان ها در حال رفت و آمدند که به هر دلیلی فعلا امکان ازدواج ندارند و ایجاد هوس ازدواج برای این قشر ناجوانمردیست.چون معمولا خانم ها تقاضا میکنند که دستانتان را به هم بدهید با توضیح منطقی این موضوع از ایشان بخواهید از این کار صرف نظر کنند.بماند که بعضی از خانم ها باز هم خیلی نمی فهمند متاسفانه و خودشان را در ایام مجردی فراموش میکنند.جسارتا گاهی قاطعیت بیشتر و البته همراه با محبت لازم است.
۴- در دوران عقد خانم ها بشدت از مسائل جنسی بی موقع گریزانند و استرس با دقائقشان قرین است و به همان اندازه مردها بی منطق و وقت نشناس میشوند.امکان دارد شما مکان یا زمانی را صد درصد مناسب روابط محدود جنسی تان بدانید اما این مکان یا زمان برای همسرتان صد درصد استرس زا باشد.از حال همسرتان مطلع شوید پیش از هرکاری.خودخواه نباشید.
۵- دوران عقد را با هزینه های سنگین رستوران و تفریح نمی توانید شاد نگه دارید بلکه با شناخت بیشتر از جنس مخالف و روحیات و احوالاتش به شادی و نشاطتان بیافزایید.
۶- از تلفن زدنهای بی موقع و خیلی طولانی برهیزید چون در خانه همسرتان افراد دیگری هم زندگی میکنند.اینقدر با تلفن همراه صحبت کنید تا جانتان درآید.(نه که خودت نکردی!!)
۷- اگر در منزل همسرتان پسر یا دختر مجردی هست و یا همچنین اگر خودتان خواهر یا برادر مجرد یا حتی بچه های ممیزی اطرافتان هست خواهشا برای پاک ماندن خیالات آنها بیشتر مراقب عشق ورزی هایتان باشید.خصوصا مراقب لباس پوشیدن همسرتان جلوی افراد فوق الذکر باشید.
۸- تا دیروز که منزل پدرتان تشریف داشتید پدرتان مسئول خانه تان بود پس اگر مادرتان برخی مسائل شرعی مانند مراقبت از حجاب کامل یا عدم آرایش جلوی نامحرم را رعایت نمی کرد بدانید این موضوع از شما سلب مسئولیت نمی کند.شما حالا مرد یک خانه اید و یک پدر بالقوه.
۹- تاکید میکنم..همسر شما فقط مجاز است برای شما آرایش کند (اینجا خودخواهی رواست طبق شرع مقدس)اینکه خیلی از خانم های مذهبی متاسفانه بعد از ازدواج به یکباره بی ضابطه دست به آرایش میشوند در همه جا خلاف شرع است.چوبش را می خورید بدون شک!پس از همسرتان بخواهید فقط درون منزل برایتان آرایش کند.(تازه خیلی مردها اصولا از آرایش خوششان نمی آید.)راستی چرا این موضوع کلی را اینجا گفتم؟چون خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا میرود دیوار کج..این اشتباه است که کسی بگوید خجالت میکشم به همسرم بگویم آرایش نکن یا مراقب لباس پوشیدنت باش چون بعدا با این سوال همسرتان مواجه می شوید که چرا قبلا نمی گفتی؟
۱۰- مراقب خدا باشید.یعنی اینکه اگر تا دیروز روزی یه صفحه قرآن میخوندی حالا بخاطر گپ زدن های زیادی با همسرت ازش غافل بشی یا مثلا اهل هیات و یا اهل زیارت بودی دیگه نیستی خوب خدا دلگیر میشه ازت تازه آدم باید بخاطر قدردانی از خدا توجهاتشو بیشتر کنه به حضرت حق نه ارتباطشو قطع یا کمرنگ کنه.
۱۱- گذشته را فراموش کنید.خیلی مسائلی که در مجردی با آنها سر و کار داشتید و برایتان جذاب بوده احتمالا برای همسرتان جذاب نیست و شاید هم اینکه همسرتان مثلا بفهمد شما در مجردی در فلان پارک دوشب با رفقایتان چادر زده بودید ناراحت هم بشود یا خدای نکرده مثل آدم های نادان بنشینید و با شجاعت دنکیشوتی تمام از خواستگاری رفتن های جور واجورتان بگویید.مراقب زبانتان باشید.
۱۲- از معجزه ی هدایای ارزان بویژه گل سرخ غافل نباشید. اگر اصولا بچه مایه دار نیستید و روی پای خودتان هستید چاره ای هم جز این ندارید.از همین ابتدا به قدر وسعتان هدیه بخرید و البته سعی کنید به مناسبت مذهبی تقدیم همسرتان کنید.
۱۳- اگر با همسرتان برای تفریح جائی میروید جیبتان خالی نباشد چون اصلا زیبا نیست که از همسرتان پول بگیرید برای یک هویج بستنی.ضمنا مجبور نیستید جائی بروید برای شام یا تفریح که از هزینه هایش مطلع نیستید و غافلگیر شوید.
۱۴- مراقب پدر و مادرتان باشید.اصولا اوایل زندگی چون تمام تمرکزتان روی همسرتان است و وقت زیادی برایش می گذارید احتمال اینکه از وظایف فرزندی تان غافل شوید وجود دارد در نتیجه حواستان به پدر و مادرتان باشد به ویژه مادرتان چون الان یک رقیب جدی پیدا کرده هر چند اگر مادرتان بروز ندهد این نصیحت را از من بشنوید.در ایام عقد به پدر و مادرتان بیشتر محبت کنید.
۱۵- از همان اول زندگی سعی کنید نمازتان را به جماعت بخوانید.چون کسی که شان امام جماعت پیدا می کند بیشتر مراقب احوالات خود است.ضمنا این خصلت حسنه بعدها موقعی که بینتان شکرآب میشود خیلی به کارتان می آید.شاید همسرتان یک روز ظهر با شما قهر باشد ولی اگر آدم باشید تا مغرب باشما آشتی میکند.بزرگوار باشید.
۱۶- مراقب حافظه ی همسرتان باشید.مطلقا دروغ نگویید چون دیری نمی پاید که رسوا می شوید.خانم ها حافظه ای به مراتب قوی تر از ابر رایانه دارند در نتیجه هیچ وقت حماقت نکنید که برایش آسمان ریسمان از کارهای نکرده تان ببافید .زبانتان عفیف باشد.
۱۷- مراقب چشمانتان باشید البته برای رضا و طاعت از خدا و البته بدانید زنها حتی اگر پشت سر شما باشند حواسشان به چشمان شماست.متوجه هستید که چه عرض میکنم؟!چشمتان را پاک نگه دارید تا خدا عطشتان را با همسرتان فرو نشاند.والا آدم چشم چران مثل تشنه ایست که آب دریا می نوشد.
۱۸- اگر دیدید خانه پدریتان در دوران عقدتان ناآرام و متلاطم است و حرف ها همراه با جار و جنجاله در امور مختلف خیلی تعجب نکنید بگو مگوها و استرس ها و عدم شناخت ها عامل این موضوع است.صبور باشید این موضوع بعضا طبیعی است.
۱۹- دور خیلی از رفقای مجردتان را خط بکشید.
۲۰- رفت و آمد با خیلی از دوستان متاهل هم آفت دارد چون خانم ها به راحتی آقایون با هم اخت نمی شوند و حاشیه ارتباطاتشان زیاد است.
۲۱- بعد از عقدتان نیازی نیست بلافاصله بنگاه خیریه راه بیاندازید که دختر ها را به پسرها برسانید بعدا پشیمان میشوید .برای این کارها خیلی عجله نکنید بگذارید جوهر عقدنامه تان خشک بشود بعد.
۲۲- حرف های بزرگترها را هم جسارتا خیلی گوش ندهید چون تا متوجه میشوند تازه داماد هستید شروع می کنند موعظه های عجیب غریب که پسرم به زن رو نده و بذار همیشه خمار محبتت باشه و گربه رو در حجله بکش و ..این مزخرفات.حتما از کتاب های خوب بهره مند شوید.زندگی شوخی نیست!

   برچسب‌ها: توصیه هایی, برای, پسرهای, تازه
   
+ ۱۳۹۰/۱۲/۰۷

119524

آیا ازدواج را به قول معروف هندوانه سربسته می‌دانید یا معتقدید باید کاملا چشم‌ها را باز کرد و به سنجش ملاک‌های فردی و خانوادگی پرداخت؟
آیا ازدواج را فرآیندی برای تکامل شخصیت فردی و اجتماعی می‌دانید یا صرفا برای اینکه توسط دیگران تایید شوید انجام می‌دهید؟

آیا ازدواج را به قول معروف هندوانه سربسته می‌دانید یا معتقدید باید کاملا چشم‌ها را باز کرد و به سنجش ملاک‌های فردی و خانوادگی پرداخت؟

آیا از طرفداران ازدواج سنتی هستید یا ازدواج به اصطلاح مدرن را مناسب می‌دانید؟

دکتر ارجمندنیا، روان‌شناس در برنامه پرنیان رادیو سلامت به این پرسش‌ها پاسخ داده که چکیده‌ای از آن را در زیر می‌خوانید.

عوامل زیادی در انتخاب همسر دخیل است که در اینجا بیشتر به نحوه انتخاب و نقش مثبت خانواده بر رشد روانی و هدایت فرد می‌پردازیم.

ازدواج سالم رابطه صمیمی و روانی است که در طول زمان رشد کرده و انسان را کامل‌تر می‌کند. امروزه به لحاظ علمی اثبات شده قسمتی از مغز که مرکز تصمیم‌گیری و کنترل هیجانات است، هنگام مشاهده افراد مشابه فعال‌تر می‌شود، یعنی مغز ما حین ملاقات با فرد هم طبقه اجتماعی و فکری خودمان واکنش مثبت و فعالیت بیشتری انجام می‌دهد.

این موضوع در واقع همان مساله هم‌کفو بودن است که در اسلام بدان اشاره شده یعنی شباهت و هم‌شأن بودن زن و مرد در علم، شخصیت، فرهنگ، سن و…

در گذشته ازدواج‌ها سنتی بود یعنی انتخاب و تصمیم‌گیری به وسیله خانواده انجام می‌شد و بیشتر ماحصل تفاهم بین خانواده‌ها بود.

ولی در ازدواج‌های مدرن طرفین خودشان تصمیم می‌گیرند و خانواده‌ها در این امر مهم نقش چندانی ندارد.آشنایی در این موارد اغلب در محیط‌های تحصیلی، شغلی و حتی مجازی رخ می‌دهد و بعد از آشنایی خانواده‌ها در جریان قرار می‌گیرند که تقدم و تاخر جابجا شده است.

آنچه که می‌تواند یک ازدواج محکم و موفق را شکل دهد یک ارتباط سالم است، یعنی دو طرف تحت آگاهی و نظارت خانواده‌ها یک ارتباط سالم و عقل‌گرایانه جهت تحلیل و شناخت واقع‌بینانه از یکدیگر و خانواده‌های یکدیگر داشته باشند، چون خانواده بستر زندگی فرد است و شناخت آن تکمیل‌کننده شناخت فردی است.

اگر فردی بگوید در انتخاب از خانواده‌ام کمک نمی‌گیرم، اغلب این دیدگاه به دلیل باورهای نادرستی است که خود را از لحاظ تحصیلی یا مهارت‌های اجتماعی برتر از والدین می‌داند و نیازی به مشورت با والدین نمی‌بیند، فرد در این مورد به علت تصمیم‌گیری‌های خام و عجولانه، در زندگی مشترک متوجه تضادهایی بین ایده‌آل و زندگی واقعی‌اش می‌شود.

اگر فردی خودش را از انتخاب محروم کند و بگوید من نظری ندارم و خانواده‌ام تصمیم بگیرند که این ارتباط صحیح نیست و ناسالم است این فرد در آینده هیچ مشکلی در زندگی خانوادگی را تقبل نمی‌کند و همه را به گردن خانواده می‌اندازد.

واژه سنتی و مدرن بار ارزشی ندارد و می‌بایست جنبه‌های مثبت و منفی هر کدام را بررسی کنیم.

حق انتخاب همسر توسط خود فرد با نظارت والدین یکی از مناسب‌ترین راهکارهاست یعنی هم والدین به این حق فرزند احترام بگذارند و هم جوانان از تجربیات و مشورت با والدین حتما بهره ببرند. آگاهی والدین بخصوص با توجه به شناختی که از فرزند خود دارند، بسیار مفید و موثر است، جوانان حتی برای استفاده از تجارب صحیح می‌توانند از مشاوره یا صحبت با افرادی که ازدواج‌های موفق و ناموفق داشته‌اند نیز تحقیق کنند.

خانواده همیشه باید حامی و پشتیبان بودن خود را بیان کند و اگر متوجه مشکلاتی در مسیر انتخاب فرزندش شد باید بدون تهدید به ترک یا اعمال نظرهای غیر‌منطقی و تصمیم‌های خودسرانه، موضوع را کاملا با دلایل منطقی بیان کند و فرزند را از معایب و پیشامدهای کارش آگاه سازد.

سن مناسب ازدواج براساس بلوغ جسمانی، روانی و اجتماعی در هر فرد متفاوت است؛ بلوغ روانی یعنی فرد به رشد و ثبات فکری و عاطفی دست یافته است و قادر به کنترل احساسات و هیجانات خود می‌باشد. استقلال شخصیت و عدم وابستگی غیرطبیعی نیز از عوامل مهم بلوغ روانی است.سازگاری و تطبیق با شرایط زندگی خانوادگی و یا محیط کار از نشانه‌های بلوغ اجتماعی در فرد است.

ازدواج، فرد را با اعتقادات و عادات و اولویت‌های جدید روبه‌رو می‌کند اگر این انتخاب فقط بر مبنای احساس و علاقه و بدون پایه عقلی و منطقی باشد، احتمال اشتباه بودن آن بیشتر می‌شود.


   برچسب‌ها: ازدواج, سنتی, مدرن, انواع ازدواج
   

درباره وبلاگ

کافه فان / Cafefun.ir
سایت اطلاعات عمومی و دانستنی ها

موضوعات

تبليغات

.:: This Template By : web93.ir ::.

برچسب ها: اطلاعات عمومی ، آموزش ، موفقیت ، ازدواج ، دانستنی ، گیاهان دارویی ، تعبیر خواب ، خانه داری ، سخن بزرگان ، دانلود ، بازیگران ، روانشناسی ، فال ، اس ام اس جدید ، دکتر شریعتی ، شاعران ، آموزش یوگا ، کودکان ، تکنولوژی و فن آوری ، دانلود ، تحقیق ، مقاله ، پایان نامه ، احادیث ، شعر ، رمان ، عکس ، قرآن ، ادعیه ، دکوراسیون ، سرگرمی ، اعتیاد ، کامپیوتر ، ترفند ، ورزش ، کد آهنگ ، مقالات مهندسی ، طنز ، دانلود کتاب ، پزشکی ، سلامت ، برنامه اندروید ، زنان ، آشپزی ، تاریخ ، داستان کوتاه ، مدل لباس ، مدل مانتو ، مدل آرایش