عکس جدیدی از آزاده نامداری و همسرش منتشر شده است.در این عکس, این بازیگر ۳۲ ساله در کنار همسر و فرزندشان گندم دیده می شوند.
در ادامه این عکس احساسی آزاده نامداری و همسرش را مشاهده می کنید
آزاده نامداری و فرزاد حسنی با هم ازدواج می کنند
تماشا : بزرگان تعابیر عجیب و گاه عمیقی از ازدواج دارند اما شاید یکی از جالب ترین آنها تعبیر متفاوت اُسکار وایلد نویسنده و نمایشنامه نویس مشهور ایرلندی از این اتفاق باشد: «برای مجردها باید مالیات سنگینی مقرر شود چون این انصاف نیست که بعضی ها شادتر از بقیه زندگی کنند!»
این روزها تا دلتان بخواهد در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی پر است از تعابیر و ضرب المثل هایی که برای ازدواج و رابطه های عاشقانه می نویسند و حتی بعضا ساخته می شوند؛ دخترها از استقلالشان دم می زنند و پسرها زندگی بی دغدغه بدون خانم ها را به رخ هم جنسان خود می کشند!
اما کیست که نداند در دل هر کدامشان چه می گذرد! بی شک ازدواج بزرگترین تصمیم زندگی هر انسانی محسوب می شود. حالا اما اگر قرار باشد دو چهره سرشناس و مشهور دست به این تصمیم بزرگ بزنند، حکایت متفاوت تری دارد. مطمئنا شمایی که در حال خواندن سطر به سطر این خبر هستید، اولین نفرهایی در ایران خواهید بود که خبر ازدواج این دو چهره سرشناس چشمانتان را گرد می کند! (البته ما هم همین حالت شما را تجربه کردیم. فقط کمی زودتر!) روزنامه تماشا برای اولین بار پرده از یک اتفاق بزرگ و خوش یمن برخواهد داشت.
بعد از «مهدی پاکدل» و «بهنوش طباطبایی» که آخرین زوج هنری مشهوری بودند که به خانه بخت رفتند. خبردار شدیم قرار است دو چهره سرشناس دیگر نیز به سنت و فرموده پیامبر جامعه عمل بپوشانند و عهد ببندند تا سال ها کنار یکدیگر و با یک روح روزگار بگذرانند.
چند روز دیگر «فرزاد حسنی» و «آزاده نامداری» دو مجری جوان و خوشنام تلویزیون ایران پای سفره عقد خواهند نشست تا بزرگترین اتفاق زندگیشان را کنار یکدیگر جشن بگیرند و پای برگه مهمترین شراکت زندگیشان امضا بیندازند.
موضوع ممنوعیت تصویر یا کار برای برخی از مجریان سیما، همواره در مرکز توجه قرار داشته و شایعات و حرف و حدیثها پیرامون آن فراوان ذکر شده است. از آخرین نمونه های این موضوع می توان به خبری اشاره کرد که روز گذشته در برخی سایتها منتشر شده و در آن اعلام شده بود با پایان یافتن دوره محرومیت دو مجری مرد و یک مجری زن سیما، این سه نفر به زودی روبروی دوربین قرار گرفته و برنامه اجرا خواهند کرد.
همچنین در این خبر اشاره شده بود که در این مدت شبکه های ماهواره ای تلاش فراوانی برای جذب و خروج این افراد از کشور داشتند که با پاسخ منفی مواجه شده اند.
پیگیری این اخبار نیز همواره به دلیل تلاش سازمان صدا و سیما برای پررنگ نکردن چنین موضوعاتی یا به سرانجام نمی رسد یا با پاسخهایی سرشار از ابهام، موضوع را گنگ تر جلوه می دهد. در این خصوص روی لبه تیغ بودن مجریان نیز، آنها را ناخواسته از پاسخگویی معذور می دارد. با این حال در این زمینه شاید بتوان از آخرین اخباری که در زمینه ممنوع التصویر بودن مجریانی چون آزاده نامداری و احسان علیخانی منتشر شده بود، به گفتگویی اشاره کرد که چندی پیش با علی بخشی زاده مدیر شبکه دو سیما در مهر داشتیم.
در راستای خبری که مورد اشاره قرار گرفت، دیگر بار این موضوع را با وی در میان گذاشتیم و بخشی زاده همچنان بر بازگشت دو مجری که آخرین بار در شبکه دو دیده شده بودند، اصرار کرد.
وی در گفتگو با مهر با تاکید بر اینکه نامداری و علیخانی به زودی مقابل دوربین قرار خواهند گرفت، درباره برنامه مستندی که تهیه کنندگی آن را علیخانی بر عهده دارد، اظهار کرد: وی گزینه هایی که در برنامه های مختلفی از جمله "ماه عسل" معرفی شده بودند را انتخاب کرده و درباره آنها مستندی خواهد ساخت.
مدیر شبکه دو زمان دقیق کلید خوردن این مستند که پیش از این، سعید اشناب مشاور او گفته بود نیمه شهریور ماه آغاز می شود را نامعلوم دانست و در پاسخ به اینکه آیا علیخانی را مقابل دوربین نیز خواهیم دید یا خیر؟ تصریح کرد: بله. مقدمات برنامه ای که او اجرایش را بر عهده دارد، به زودی تمام می شود و اجرایش را نیز خواهیم دید. آزاده نامداری نیز برنامه ای را اجرا خواهد کرد.
بخشی زاده از عنوان کردن نام این برنامه یا تهیه کننده آنها اجتناب کرد و دراین باره که آیا پاییز شاهد اجرای این دو تن خواهیم بود، یادآور شد: این موضوع در حال پیگیری است. پاییز نشد فصل آتی. اما ما قطعا شاهد اجرای نامداری و علیخانی خواهیم بود.
مدیر شبکه دو در گفتگویی که 25 شهریور 91 داشت نیز اعلام کرده بود این مجریان "به زودی" به تلویزیون بازخواهند گشت. اما از اعلام زمان "به زودی" پرهیز کرده بود.
خبرگزاری دانشجو که به تازگی به "خبرگزاری" تبدیل شده است گوی سبقت
توهین به آزاده نامداری را از برنامه تلویزیونی «صرفاً جهت اطلاع» ربوده
است، در جدیدترین خبر خود آزاده نامداری را بی حیا و هنجارشکن نامیده است.
این خبرگزاری می نویسد:
"جمعه
شب شبكه جام جم، برنامه شب نشيني ميزبان جمعي از كودكان و نوجوانان بود
كه به نوازندگي و خوانندگي در يك گروه موسيقي مشغول هستند.
جداي از
نحوه پوشش دختران حاضر در استوديو كه علي رغم رسيدن به سن تكليف تنها يك
لچك سه گوش را از پشت سر به سرشان بسته بودند، نحوه رفتار مجريان برنامه
نيز بسيار جالب توجه بود.
آزاده نامداري و احسان كرمي مجريان اين
برنامه هستند و صدالبته آزاده نامداري هم چون ساير برنامه هاي خود در شكستن
هنجارهاي اجتماعي گوي سبقت را از همكار خود و شايد حتي از ساير مجريان زن
سيما ربوده است.
نحوه پوشش او كه كماكان با چادرهاي رنگي در برنامه
ها حاضر مي شود، نوع تعامل او با مجري ديگر برنامه كه به صورت جدي از
موازين اخلاقي و اسلامي فاصله گرفته است و حتي نحوه برخورد او با سربزيري
مهمان كوچك برنامه عجيب و جالب توجه است
وي در واكنش به سربزيري
مهمان 8ساله برنامه كه شايد از روي خجالت كودكانه كمتر به صورت او نگاه
ميكرد، گفت: «واي چرا به من نگاه نمي كني؟! چقدر اين پسر ماخوذ به حياست!»
از
نكات بسيار عجيب ديگر برنامه آواز خواني دختر 12ساله اي در برنامه بود كه
شايد پس از انقلاب اين اتفاق در صدا و سيما بي نظير باشد! "
به
گزارش سینمافا، آزاده نامداری برای چندمین بار سوژه خبری این خبرگزاری نوپا
شده است و پیش از این این مجری توانای صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران را
"مروج بی اخلاقی و حامی سکولاریزاسیون" نامیده بود.
مثل همه آدمهایی که در ایران زندگی میکنند، نگران کشورم هستم. اینکه چه
اتفاقی قرار است برای کشورم بیفتد، این نگرانی حتی وقتی سراغ ساختن برنامه هم
میروم، وجود دارد.
همیشه قبل از هرچیز به این فکر میکنم که این برنامه از
لحاظ فرهنگی چه تاثیری میتواند روی آدمهای کشورم بگذارد، نه اینکه فقط برای رفع
تکلیف، دور هم بنشینیم و بخندیم و برنامه تمام بشود و پولمان را
بگیریم.
«روانشناسی» یا «عرفان و ادیان». نمیتوانم بگویم چقدر دوست دارم که یکی از
این دو رشته را در دانشگاه بخوانم. رشته تحصیلی خودم مدیریت صنعتی است اما عاشق
روانشناسی هستم، در این زمینه کتابهای زیادی هم خواندهام ولی دوست دارم تحصیلات
آکادمیک داشته باشم. اتفاقا هر سال برای کنکور درس هم میخوانم اما شرکت نمیکنم.
نمیدانم چرا ولی میترسم قبول نشوم، چون به هرحال کنکور ماجرای عجیب و غریب خودش
را دارد و خیلی اتفاقها ممکن است بیفتد.
فوتبال و سینما و کتاب چیزهایی است که نمیشود از زندگی من جدایشان کرد. در
فوتبال که بازیهای تیم ملی و استقلال را از دست نمیدهم. تا دلتان بخواهد برای
استقلال کری هم میخوانم. کلکلها از خود برنامه شروع میشود و تا بیرون از محل
کار هم ادامه دارد. درباره کتاب هم بهتر است چیزی نگویم. وقتی میروم شهر کتاب یا
کتابخانه شهیدبهشتی غم دنیا روی دلم مینشیند؛ اینکه حتی یک هزارم از کتابها را
نخواندم در کنار فیلمهایی که نتوانستم ببینم.
یکی از اصلیترین دغدغههایم «خانواده» است. راستش فکر میکنم دختر خوبی
برای خانوادهام نیستم.
به هرحال بعضی وقتها آنقدر مشغول خودمان میشویم که چه
بخواهیم چه نخواهیم، این اتفاق میافتد. متاسفانه جامعه ما به سمت فردگرایی پیش
میرود و قطعا من هم از این قاعده مستثنی نیستم چون اینها شرایطی است که زندگی به
من تحمیل میکند. با این وجود پدر و مادر نازنینم همیشه یکی از دغدغههای من هستند؛
اینکه حالشان خوب باشد و از من راضی باشند.
دوستهایم و اینکه چه اتفاقی برایشان میافتد یکی از اصلیترین چیزهایی است
که همیشه به آن فکر میکنم، چون معتقدم اعضای خانواده و دوستان در کنار کار، با هم
خود من را میسازند. اتفاقهایی که برای آنها میافتد تاثیر مستقیم بر روی زندگی من
دارد و نمیتوانم نسبت به آنها بیتفاوت باشم.
برنامه و کارم همیشه اهمیت زیادی برای من دارد؛ اینکه قرار است چه برنامهای
برای چه قشری از جامعه و چطور بسازم. خیلی وقتها به طور متعصبانه روی عقایدم
میجنگم و برای کاری که میکنم وقت میگذارم. همین باعث شده که در تمام طول این
سالها فقط با یک تیم کار کنم. برنامههای «تازهها»، «غیرمنتظره» و «جمع ما» همه و
همه با یک گروه انجام شد چون داشتن خط فکری یکسان برایم خیلی اهمیت دارد.
پیشنهادهای زیادی میشود، اما مهم این است که شما با کسی کار کنید که هدف مشترک
داشته باشید.
خواهرم همیشه یکی از دغدغههای ویژه من بوده. نمیدانم چرا ولی خواهرم و
اتفاقهایی که برایش میافتد خیلی مهم است. اینکه چه درسی میخواند، چطور ازدواج
میکند، قرار است مشغول چه کاری شود و همه اینها، تعلق خاطر بزرگ من به حساب
میآیند. حال و احوال خواهرم همیشه برایم اهمیت دارد.
زمان در حال سپری شدن است، عمر ما تمام میشود و من هیچ کاری نمیکنم. من به
دنیا آمدهام تا کاری کنم و یک وظیفهای بر دوشم است اما هنوز این اتفاق نیفتاده؛
این، دلمشغولی و فکر همیشگی من است.
یکی از چیزهایی که همیشه برایم دغدغه بوده، این است که حال فکریام خوب
باشد. این یعنی اینکه وقتی شب سرت را میگذاری روی بالش احساس کنی که آن روز آدم
خوبی بودی. به هرحال در طول روز ممکن است اتفاقهایی بیفتد که کنترلشان از دست ما
خارج است به خاطر همین شاید آخر شب این کابوس سراغت بیاید که چرا این اتفاق افتاد.
من همیشه تمام تلاش خودم را میکنم که آدم خوبی باشم.
.:: This Template By : web93.ir ::.