+ ۱۳۹۷/۰۱/۲۷
زمان نامزدي‌ تان را به ياد بياوريد. آيا در قرار هاي آن روزهايتان لحظاتي پيش مي‌ آمده كه احساس كنيد حرفي براي گفتن نداريد؟ قطعا نه. قطعا در آن روز ها بعد از هر ملاقات باز هم احساس مي‌كرديد كه يك عالمه حرف ناگفته برايتان باقي مانده و هنوز به خانه نرسيده، با پيامك يا تلفن زدن باقي حرف‌هايتان را به يكديگر مي‌گفتيد اما بعد از ازدواج اوضاع براي همه اينطور نمي‌ماند.

 
خيلي از زن و شوهرها از اين‌كه ديگر حرفي براي گفتن به هم ندارند احساس نارضايتي مي‌كنند؛ گرچه آن‌ها احساس مي‌كنند اين يك اتفاق طبيعي است اما حرف‌نزدن در زندگي زناشويي مي‌تواند يكي از بزرگ‌ترين تهديدها براي ارتباط زن و شوهر باشد. ما به شما از اهميت اين موضوع مي‌گوييم و سعي مي‌كنيم با يادآوري چند نكته به شما در صحبت كردن با همسرتان كمك كنيم.
 
وقتي حرفي باهم نداريم چه كنيم؟

همه مشكلات حل مي‌شود با...

اگر مي‌خواهيد موافقت همسرتان را نسبت به موضوعي كه مي‌دانيد، مخالفش است جلب كنيد به راه‌هاي ناجوانمردانه متوسل نشويد. همسرتان را‌گير نيندازيد و براي رسيدن به نتيجه مطلوب‌ او را غافلگير نكنيد. گرچه ممكن است او به دليل خارج شدن از شرايطي كه آزارش مي‌دهد به شما پاسخ مطلوب‌ را بدهد اما زياد خوشحال نشويد چون آن جواب چندان هم واقعي نخواهد بود.
 
سعي كنيد زماني براي گفت‌وگو پيش قدم شويد كه هر دوي شما شرايط برابري داريد و همچنين از آمادگي كامل براي حرف زدن برخورداريد. مي‌توانيد در اين مورد با هم توافق كنيد كه قبل از شروع يك گفت‌وگوي جدي از او بپرسيد كه آيا زمان مناسبي هست يا خير؟ انتظار نداشته باشيد كه همسرتان هر زمان كه شما مي‌خواهيد و در مورد هر موضوعي كه دلخواه شماست، صحبت كند. وقتي موضوعي را مطرح مي‌كنيد درصورت نياز، به او زماني براي فكر كردن بدهيد اما قرار نيست اين فرصت زياد هم طولاني شود پس به او يادآوري كنيد، دوست داريد در همين يكي، 2 روزه در مورد آن موضوع با هم صحبت كنيد.

وقتي شما يك گفت‌وگوي موفق با همسرتان داريد در واقع اهميتي كه براي او و حرف‌هايش قائليد و همچنين زيبايي او درنظرتان را ثابت مي‌كنيد. گفت‌و‌گو خيلي جاهاي خالي را در زندگي زن و شوهرها پر مي‌كند، از جمله:

  • حس ارتباط داشتن و نزديك بودن به يكديگر
  • احساس اين‌كه عقايدمان مورد توجه و احترام قرار مي‌گيرد
  • امكان يادگرفتن چيزهاي تازه از يكديگر
  • امكان به بحث گذاشتن مشكلات و صحبت كردن در موردشان
  • امكان پيدا كردن بهترين راه‌ها براي حل كردن مشكلات به كمك يكديگر
  • امكان درك كردن يكديگر و گفت‌وگو در مورد احساسات

همه آنچه مي‌توانيد در مورد آن صحبت كنيد

يك نويسنده فرانسوي معروف مي‌گويد: يك ازدواج موفق، پر است از صحبت‌هايي طولاني‌ كه به‌نظر زن و شوهرها كوتاه مي‌رسد اما براي بعضي‌ها پيدا كردن موضوعي براي صحبت چندان آسان نيست. صحبت كردن با شريك زندگي موضوع خاصي نمي‌خواهد. شما مي‌توانيد از جزء جزء وقايع زندگي‌تان موضوعات نابي براي صحبت كردن بسازيد. شما مي‌توانيد يك گفت‌وگوي زن و شوهري را با چنين موضوعاتي شروع كنيد:

  • عادت‌هاي همسرتان و به ياد آوردن عقايدش
  • برنامه‌ريزي براي يك برنامه تفريحي مشترك يا مسافرت
  • خاطرات دوران كودكي‌تان
  • فيلم‌ها يا برنامه‌هاي تلويزيوني
  • تجربه‌هايي كه دوست داريد به دست بياوريد يا جاهايي كه دوست داريد ببينيد
  • تجربه‌هايي كه در آن روز به دست آورده‌ايد يا تفاوت‌هايي كه در كارهاي روزتان ايجاد كرده‌ايد
  • احساسات و عقايدتان در روزي كه گذشت و نظرات‌تان در مورد زندگي
  • پرسيدن سوالاتي كه اينگونه شروع مي‌شوند: اگر مي‌توانستي... ؛ آيا تا به حال...؛  آيا به‌نظر تو... و...
 
وقتي حرفي باهم نداريم چه كنيم؟ 
 

علاوه بر اين موضوعات شما مي‌توانيد در مورد اخبار، وضعيت هوا، فرزندان‌تان، شغل‌تان، مسائل مالي، مسائل خانه و خانه داري، وضعيت سلامت‌تان، دوستان و... هم صحبت كنيد. يادتان نرود اين موضوعات بايد شروعي براي گفت‌وگوي شما باشد پس سعي نكنيد تنها خودتان در موردشان صحبت كنيد. بعد از بيان نظرتان چند لحظه‌اي مكث كنيد و نظر همسرتان را هم بپرسيد يا گاهي بعد از بيان نظرتان سوالي را مطرح كنيد كه او را درگير اين بحث كند. اگر مدت‌هاست از چنين تجربه‌اي دور بوده‌ايد شايد شروع اين گفت‌وگو‌ها براي‌تان دشوار باشد و در آغاز به نتيجه‌اي كه دل‌تان مي‌خواهد نرسيد اما نااميد نشويد و يادتان نرود كه موفقيت زندگي مشترك‌تان ارزش تمامي اين تلاش‌ها را دارد.

اين ريزه‌كاري‌ها را رعايت كنيد

صحبت كردن با شريك زندگي، شرايط پيچيده‌اي ندارد اما با وجود اين، كارنامه بسياري زن و شوهر‌ها پر است از ارتباطات ناموفق و صحبت‌هايي كه به سوء‌تفاهم و بحث ختم مي‌شوند. نبايد فراموش كرد كه در زندگي زن و شوهرها هم مثل باقي ارتباط‌ها، آداب و رسوم و ريزه كاري‌هايي وجود دارد كه شايد كوچك و ساده به‌نظر برسند اما وجودشان شرط لازم يك ارتباط موفق است.

چه انتظاري داريد؟

 اگر انتظار داريد، صحبت‌هاي‌تان به دعوا ختم شود، مطمئن باشيد كه مي‌شود. اگر انتظار داريد، پس از چند دقيقه صحبت، روزها از همسرتان دور شويد، مطمئن باشيد كه مي‌شويد. انتظار شما از گفت‌وگوهاي‌تان تا حد زيادي مي‌تواند نتيجه آن را مشخص كند. پس سعي كنيد، مثبت‌انديش باشيد و قبل از وارد ميدان شدن انتظاري مثبت را در خودتان تقويت كنيد.

چرا حرف مي‌زنيد؟

 آيا در مورد يك موضوع مهم با همسرتان حرف مي‌زنيد تا نگاهش را نسبت به آن موضوع عوض كنيد؟ آيا دوست داريد با اين گفت‌وگو‌ها به هم نزديك‌تر شويد و آرامش بيشتري به دست بياوريد؟ شما مي‌توانيد براي يك مكالمه كوتاه كه ساده هم به‌نظر مي‌رسد، هدف‌هاي مختلفي داشته باشيد. اين هدف‌ها تا حدودي مي‌توانند آخر و عاقبت مكالمه شما را مشخص كنند، پس بيشتر مراقب انتخاب كردن‌شان باشيد.

نگوييد ما بايد حرف بزنيم

 موضوع صحبت شما هرچه باشد بايد طوري آغاز شود كه يك گفت‌وگوي 2 نفره به‌نظر برسد نه تلاش شما براي به كرسي نشاندن حرف‌تان. شما قرار است با يكديگر در مورد يك موضوع گفت‌وگو كنيد و با همديگر براي حل كردن مشكلات‌تان اقدام كنيد. پس سعي كنيد در شرايطي كه براي هر‌دوي شما مناسب است و درصورت تمايل‌تان اين گفت‌وگو را آغاز كنيد.
 
وقتي حرفي باهم نداريم چه كنيم؟ 

پيشنهاد يك گفت‌وگو را بدهيد

 مي‌توانيد با جملاتي مانند داشتم فكر مي‌كردم كه... ؛ تو در اين مورد چه فكر مي‌كني... ؛ دوست دارم در اين مورد صحبت كنيم... و... مكالمه‌تان را آغاز كنيد. اين گفت‌وگو مي‌تواند در مورد هر موضوعي باشد و موجب مي‌شود كه صحبت‌هاي‌تان به مسيري 2 نفره وارد شود.

   برچسب‌ها: زندگی مشترک, حرف زدن, چه بگوییم, اطلاعات عمومی
   
+ ۱۳۹۱/۰۷/۲۶
یکی از نکاتی که باید در زندگی مد نظر قرار گیرد این است که زن و شوهر اطلاعات دقیقی از وضعیت جسمی و روحی یکدیگر داشته تا بتوانند به درک متقابلی از یکدیگر برسند. هر چقدر دانش و اطلاعات زوجین گسترش یابد، این مسأله به راحتی میسر خواهد شد.

لذا باید خانواده های گرامی به این نکته توجه داشته باشند برای اینکه آرامش بیشتری در محیط خانه مستولی و حاکم باشد: باید به این اصول اساسی گردن نهاد تا بتوان به تحکیم نهاد خانواده کمک کرد. روابط سالم و صحیح زوجین زمانی میسر می شود که زوجین در امر مبادله ی اطلاعات و احساسات، مسایل خاصی را رعایت کنند.

  • در این بخش، به این مسایل اشاره می شود:

اصل اول: درک متقابل یا همدلی دوطرفه

یکی از رایج ترین اشتباهات ارتباطی که همه ما مرتکب آن می شویم این است که گمان می کنیم وقتی کسی را می شناسیم، هر برداشتی که از اعمال، رفتار و گفتار او داشته باشیم صحیح و درست است. در این مواقع بیشتر تصور می کنیم که می دانیم طرف مقابل چه می گوید و چه منظوری دارد، حال آنکه اغلب معنا و مقصود صحیح طرف مقابل را درک نکرده و دچار نتیجه گیری شتاب زده و قضاوت اشتباه شده ایم. این نتیجه گیریهای شتاب زده و قضاوت های اشتباه همان فرضیه های خانمان براندازی هستند که به راحتی مهر و عشق میان زن و شوهر را از بین می برند و سبب ایجاد سوءتفاهم و تنش های عاطفی می شوند. خوشبختانه یا متاسفانه باید گفت که ارتباط حقیقی و موثر جز با درک کردن دیگران و فهمیدن احساس آنها ممکن نیست و رسیدن به این حد خود نیازمند درک واقعیتهای دیگری است؛ واقعیت هایی همچون :

_ آنچه در ظاهر می بینیم همیشه با واقعیتها همخوانی ندارد.
_ رفتار، اعمال و گفتاری که از طرف مقابل می بینیم بیانگر همه وجوه واقعی احساس او نیستند و می بایست به دنبال احساسات واقعی او در پس رفتار، اعمال و گفتارش باشیم.
_ آنچه پرسیدنش برای ما ساده است ممکن است برای طرف مقابل بسیار دشوار باشد.
_ آنچه شنیدنش برای ما ساده است ممکن است برای طرف مقابل دردناک باشد.
_ آنچه ما گمان می کنیم برای طرف مقابل مفید است ممکن است به نفع او نباشد.
_ افراد به شیوه های مختلف احساسات خود را بروز می دهند.
_ هر آنچه ما فکر می کنیم صددرصد درست نیست و هر آنچه دیگران می گویند صددرصد نادرست نیست. داوری کردن و قضاوتهای منفی، به راحتی می توانند مناسبات و روابط زناشویی ما را مختل کنند و تا زمانی که ما نتوانیم قضاوتهای میان افراد را به رسمیت بشناسیم ادامه پیدا می کنند.

اصل دوم: درک صحیح تفاوتها و احترام به آنها

همه ما کم و بیش از متفاوت ظاهرشدن می ترسیم. شاید به این دلیل که نگرانیم مبادا مضحکه دیگران شویم و یا موجبات شکست و ناکامی خود را فراهم آوریم. در حالی که تفاوتها جادویی هستند و می توانند جذب کننده همه موهبتهایی باشند که خواهان آن هستیم. در روابط میان زن و مرد، تفاوتهای موجود میان این دو جنس در واقع مکمل آنان بوده و به هر کدام از طرفین این فرصت را می دهد که به تعادل و کمال برسند. به بیان ساده تر، از آنجا که هرکدام از ما گاهی جذب کسانی می شویم که به طور کامل با ما تفاوت دارند می توانیم نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی کنیم و با کمک یکدیگر با مسایل خود کنار بیاییم. بعد دیگر جادوی تفاوت، تقویت عشق و روابط مهرانگیز میان زن و شوهر است؛ چراکه وقتی تفاوتها را می پذیریم کم کم متوجه اشتباهات و قضاوتهای ناعادلانه خود می شویم و رنجش کمتری از طرف مقابل به دل می گیریم و تنها در چنین حالتی است که عشق اصیل نمود پیدا می کند، در حالتی که ما طرف مقابلمان را با تمام تفاوتها و شباهتهایی که با ما دارد می پذیریم و دوست داریم.

اصل سوم: داوری نکردن

ما تنها وقتی می توانیم از شر داوری منفی و نادرست خلاص شویم که تفاوتهای میان خود و همسرمان را درک کنیم و احساسات، افکار و امیال خود را به طور صحیح و با موفقیت به طرف مقابل منتقل کنیم. داوری کردن و قضاوتهای منفی، به راحتی می توانند مناسبات و روابط زناشویی ما را مختل کنند و تا زمانی که ما نتوانیم قضاوتهای میان افراد را به رسمیت بشناسیم ادامه پیدا می کنند. در حقیقت ما باید دوست بداریم، بپذیریم، قدرشناسی کنیم و احترام بگذاریم تا بتوانیم داوری کردن را کنار بگذاریم و خود و دیگران را همان گونه که هستیم و هستند دوست بداریم. آنچه اهمیت دارد توجه به این نکته است که قضاوت منفی ما درباره دیگران نشان دهنده این است که ما از خودمان راضی نیستیم. چراکه اغلب داوری های منفی نشانه فرافکنی عقایدی است که در خفا درباره خود داریم و آنها را به دیگران تعمیم می دهیم.

اصل چهارم: قبول مسوولیت برابر برای حفظ یک رابطه

اگر ندانید که شما و همسرتان هر دو به یک اندازه در قبال یکدیگر مسئولید، ادامه رابطه تا حدودی غیرممکن می شود. همه ما گاه گاهی احساس می کنیم که مدام صحبت می کنیم، ایثار می کنیم، زحمت می کشیم و رسیدگی می کنیم اما در مقابل چیزی عایدمان نمی شود. این رویه قربانیهاست و نشانه آن است که به یک اندازه قبول مسوولیت نکرده و نمی کنیم. قربانیها احساس می کنند که توان تغییر دادن شرایط را ندارند. چنین افرادی نمی دانند و یا اعتقاد ندارند که می توانند روابط زناشویی خود را کنترل و اداره کنند و آن را تغییر دهند. آنها هرگز باور نمی کنند که اگر به شکل دیگری برخورد کرده بودند نتایج بهتری به دست می آوردند. قربانیها نمی خواهند بپذیرند که خود در چگونگی ایجاد مسایل پیش آمده، نقش داشته اند. نتیجه احساس قربانی بودن، احساس رنجش و سرزنش است و سرکوب کردن رنجش نه تنها موجب داروی منفی می شود بلکه یکی از زمینه های بالقوه به هم خوردن روابط عاطفی است.

اگر مردی با چوب بر سر زنش بکوبد و بر اثر این ضربه از سر زن خون جاری شود، مرد به راحتی مسوولیت کارش را می پذیرد. اما بیشتر مردان مسوولیت کم کاری خود در یک رابطه عاطفی را نمی پذیرند چون از چگونگی عملکرد خود بی اطلاعند. به همین دلیل شاید بتوان گفت مهم ترین وظیفه زن برای ایجاد مسوولیت برابر طرفین در یک رابطه این است که احساسات، عواطف و دلخوریهای خود را بدون پیش داوری و قضاوت و بی آنکه رنجشی به دل داشته باشد محترمانه با مرد در میان بگذارد و به جای سرکوب کردن رنجش و تجربه قربانی بودن، مرد را آگاه کند که کدام رفتار او باعث واکنش تند زنش شده است.

اصل پنجم: تمرین بخشش

ابراز مهر و عشق نیازمند هیچ کوشش فرساینده ای نیست و اگر ما برای محبت کردن و مهر ورزیدن به تلاش و کوشش بسیار نیاز داریم به این معناست که خود را فریفته ایم و رنجشی را در خود سرکوب کرده ایم. بنابراین ما در برابر ایجاد حس رنجش تنها دو راه پیش رو داریم: یا به راستی ببخشیم، یا اینکه به جای رنجیدن، مسوولیت خود را در قبال آنچه بر سر رابطه مان آمده است بپذیریم. باید واقع بین باشیم، همه ما قدرت آن را داریم که شرایط را تغییر دهیم. کافی است بدانیم و درک کنیم که چگونه با رفتار و گفتار خود واکنش های موردنظر را در رفتار طرف مقابل ایجاد کنیم.

اگر احساس قربانی بودن را کنار بگذاریم و از احساسات و رنجش های خود با طرف مقابل سخن بگوییم، اگر داوری نکنیم و هیچ کس جز خود را مقصر ردیف اول ندانیم و اگر بدانیم که این رفتار و گفتار و اعمال خود ماست که رفتار و گفتار و اعمال خود ماست که رفتار و گفتار و اعمال طرف مقابل ما را رقم می زند، اگر فراموش نکنیم که سرکوب کردن رنجشها و پاگذاشتن بر روی دلخوریها، خواسته یا ناخواسته تاثیر سوء خود را در طرف مقابل می گذارد و در یک چشم برهم زدن اساس رابطه ما را از بیخ و بن نابود می کند، می توانیم یک زندگی زناشویی موفق داشته باشیم.

  منبع : سیمرغ

   برچسب‌ها: زندگی, زناشویی, رابطه, اصول
   
+ ۱۳۹۱/۰۱/۲۱
یک سوال ساده و رایج مخاطبان از کارشناسان حاضر در برنامه های رادیویی و تلویزیونی این است: «چگونه بفهمم ازدواج من دچار مشکل شده است؟» این نشان می دهد زوج ها می خواهند نشانه های بروز مشکل در زندگی مشترکشان را بدانند.

بر اساس نتایج پژوهش ها، 7 نشانه ناکامی در ازدواج را می توان این چنین برمشرد:

1 - دعواهایتان بیشتر و بدتر شده

در حقیقت در چنین وضعیتی ترجیح می دهید به جای حرف زدن با هم، از یکدیگر ایراد بگیرید. این ایرادگیری ها هم معمولا با نیت خوب انجام نمی شود و برای ناراحت کردن و رنجاندن طرف مقابل است. شما از روش سرزنش یکدیگر برای تخلیه ناراحتی هایتان استفاده می کنید.

متاسفانه بیشتر جر و بحث ها درباره موضوعات مشابهی است، هر روز بیشتر از یکدیگر انتقاد می کنید و با هم جنگ و دعوا دارید و دیگر در این دعواها انصاف را رعایت نمی کنید. البته جر و بحث کردن به خودی خود اشکالی ندارد و حتی زوج های موفق هم جر و بحث می کنند، اما حقیقت این است که زوج های موفق یاد گرفته اند چگونه «منصفانه» دعوا کنند. جر و بحث های آنها به توهین کردن نمی انجامد و تهاجمی نیست.

2 – احترام تان کمتر و بی احترامی هایتان بیشتر شده

در ازدواج های ناموفق، بی احترامی به یکدیگر مشاهده می شود. دلخوری و رنجش جای صبر و عشق را می گیرد. هرکدام از طرفین به راه خودش می رود تا مجبور نباشد در کنار دیگری حضور داشته باشد. متاسفانه در این حالت هنگامی که همسرتان حضور ندارد، شادتر از زمانی هستید که در کنارتان است و تفریح با همسر به خاطره ای دور تبدیل می شود. هنگامی که احترام و درک دوجانبه از بین می رود، ازدواج در مسیر پایان یافتن است. در این مورد شک نکنید.

3 – ارتباط تان کمتر و ضعیف تر شده

برقراری ارتباط میان زن و شوهر برای سلامت یک رابطه موفق اهمیت بسیاری دارد. در ازدواج های ناکام، برقراری ارتباط با یکدیگر کمتر و کمتر می شود وضعیت بدتر هنگامی خواهد بود که درباره مشکلاتتان با یکدیگر صحبت نکنید. به صراحت باید گفت طرفین در یک ازدواج ناموفق توانایی و اشتیاق حل مشکلاتشان را از دست می دهند.

آنها دیگر برای یکدیگر اهمیتی قائل نیستند. هنگامی که ارتباط میان زن و شوهر به چنین وضعیتی برسد، دیگر نمی توان امید چندانی برای ادامه زندگی مشترک داشت. هنگامی که افراد از ارتباط برقرار کردن با یکدیگر اجتناب می کنند، دیگر نه مشکلی حل می شود و نه شکافی را می توان پر کرد.

4 – صمیمیت زناشویی تان کمتر شده

صمیمیت در رابطه زناشویی در ازدواج ناموفق پایین است. با ادامه اختلافات، صمیمیت جنسی کمتر و کمتر می شود و زن و شوهر مانند کسانی می شوند که فقط با هم در یک خانه زندگی می کنند (همخانه)، اما هیچ کدام از صمیمیت های عاطفی زندگی مشترک بین آنها وجود ندارد.

البته تحقیقات 3 دهه گذشته نشان داده است گاهی تاکید بیش از حدی روی رابطه زناشویی به عنوان نشانه ازدواج موفق می شود در حالی که عناصر دیگری هم در این موفقیت نقش دارند که به همان اندازه رابطه زناشویی اهمیت دارند یا حتی از آن مهم تر هستند. اشتباه نکنید؛ «صمیمیت» چیزی بیش از یک رابطه زناشویی خوب است. صمیمیت ممکن است دست در دست هم راه رفتن، نوازش و به طور کلی ابراز احساسات برای یکدیگر باشد.

5 – مشاجره های مالی تان بیشتر شده

وقتی شما و همسرتان مدام درمورد موضوعات مالی جر و بحث می کنید، روشن است که ازدواجتان دچار مشکل شده است. بسیاری از اختلافات زناشویی، ریشه در موضوعات مالی دارند و وقتی وضعیت بدتر می شود که کشف کنید همسرتان درباره پول یا سایر موضوعات مالی به شما دروغ گفته است. وقتی زن و شوهر درباره صورتحساب ها، حساب های بانکی، مخارج و بدهی ها به یکدیگر دروغ بگویند، نشانه آشکاری از موفق نبودن ازدواج بروز کرده است.

تردیدی نیست که همه زوج ها در دوران ناپایداری اقتصادی، به زحمت می افتند و بیکاری، افزایش قیمت ها، نگرانی درباره حقوق بازنشستگی و پس اندازها و بالا رفتن اجاره و قیمت خانه فشار زیادی به آنها وارد می کند. اما به یک حقیقت باید توجه کنید؛ زوج های موفق این دوران فشار اقتصادی را از سر می گذرانند و به شکوفایی ادامه می دهند.

زوج هایی که رابطه مستحکمی دارند، راه هایی برای گذراندن موفق این بی ثباتی های اقتصادی، پیدا می کنند. زوج های ناموفق، یاد نگرفته اند با مشکلات اقتصادی کنار بیایند، زیرا اصلا نحوه برقرار کردن ارتباط درست با یکدیگر را نیاموخته اند. اگر همه صحبت هایتان درباره مسایل مالی شده، ازدواج تان به خطر افتاده است.

6 – اعتمادتان کمتر شده

اعتماد، اساس هر ازدواج موفقی است. در واقع هیچ چیز در یک رابطه موفق، مهم تر از اعتماد کردن نیست. اگر نتوانید به همسرتان اعتماد کنید، چه کسی برای اعتماد کردن باقی می ماند؟ اگر شما یا همسرتان به بی وفایی طرف مقابل فکر می کنید و طلاق گرفتن ذهنتان را اشغال می کند، مشکل در ازدواج شروع شده است. اگر میزان اعتماد دوجانبه به صفر برسد، دیگر امیدی برای تداوم زندگی مشترک وجود ندارد.

7 – مداخله های خانوادگی تان بیشتر شده

برای بستگان و نزدیکانتان (از فرزندان و پدر و مادرها و خواهر و برادرها گرفته تا اقوام دورتر) پادرمیانی کردن و واسطه شدن در مشاجره های شما مشکل و مشکل تر می شود. اعضای دو خانواده شروع به طرفداری می کنند و بردن و باختن در این جنگ به قانون روزمره تبدیل و مصاحله و آشتی به فراموشی سپرده می شود.

در این حالت هر یک از شما، سعی می کند دیگری را از اعضای خانواده و دوستانش جدا و منزوی کند و «تفرقه بینداز و حکومت کن» به شعار روزانه تان تبدیل خواهد شد. متاسفانه باید گفت چنین ازدواج های مشکل داری، باعث اختلاف و از بین رفتن تفاهم سایر اعضای خانواده هم می شوند. دشمنی خانوادگی نشانه یک ازدواج سالم نیست. شناختن نشانه های ابتدایی در معرض خطر بودن ازدواج و توجه دقیق به بروز این نشانه بسیار مهم است.

هنگامی که این نشانه ها بروز می کنند، باید اقدام های اساسی انجام دهید تا رابطه تان با همسرتان نجات یابد. ازدواج سالم و شاد از دستاوردهای بزرگ زندگی است. هرگز برای نجات ازدواج دیر نیست.

  منبع : برترین ها

   برچسب‌ها: خانواده, زندگی مشترک, ازدواج, طلاق
   
+ ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
"جینا" 90 ساله پس از اینکه همسرش "بابی" در سن 75 سالگی به سرطان مبتلا شد، تمام کارهای او را انجام می دهد.
گروه اینترنتی سالی: مردی 90 ساله که از همسر 89 ساله خود مراقبت میکند
 
"جینا" 90 ساله پس از اینکه همسرش "بابی" در سن 75 سالگی به سرطان مبتلا شد، تمام کارهای او را انجام می دهد. از شستشو و تمیز کردن و پختن غذا گرفته تا بیرون بردن همسرش برای هواخوری. این زوج عاشق دنیا را تحت تاثیر قرار داده اند.






















   برچسب‌ها: عکس زیبا, زندگی مشترک, عشق, محبت
   
+ ۱۳۹۰/۰۷/۲۷

سه مرحله رابطه جنسی در زندگی مشترک

اکثر زوج‌ها وقتی نگاهی به عقب می‌اندازند تایید می‌کنند که ماه عسل بهترین دوره در زندگی آنها بوده که رابطه جنسی خوبی برقرار کرده‌اند. در این دوره همه چیز ساده، دلنشین و رضایت‌بخش است اما بعد از آن چه…؟

مرحله اول: ماه عسل کاملا طبیعی است که در این دوره از زندگی مشترک همه چیز در حد ایده‌آل باشد. اشتیاق در هر دو نفر وجود دارد و هیچ نوع مشکل نعوظی یا سردمزاجی در زوج‌ها وجود ندارد.
البته لازم به ذکر است که در زندگی برخی زوج‌ها این دوره اصلا وجود ندارد و در نتیجه یک رابطه رضایت‌بخش و پایدار شکل نمی‌گیرد. ماه عسل جنسی دقیقا مانند ماه عسل واقعی یک روز تمام می‌شود و پایان آن زمانی حساس و تاثیرگذار در زندگی زوجین است.

در پایان این زمان زوجین ممکن است ۲ شکل رفتار را بروز دهند. ۱٫ برقراری ارتباط و ۲٫ تن دادن به زندگی

مرحله دوم:ارتباط زنانه مردانهوقتی زوجی رفتار دوم یعنی تن دادن به زندگی را انتخاب می‌کنند، یعنی به یک عقیده رایج ولی اشتباه به این معنا که با گذر زمان اشتیاق از بین می‌رود و زندگی روزمره دشمن عشق است، اعتقاد دارند.
گروهی از زوج‌ها نیز رفتار اول یعنی برقراری یک ارتباط صمیمی و ادامه رابطه جنسی را انتخاب می‌کنند. شاید فکر کنید که به هر حال تمامی زوج‌ها ارتباط صمیمی و رابطه جنسی خود را ادامه می‌دهند، اما در واقع این‌طور نیست. برقراری این ارتباط بسیار سخت است و زوجی موفق می‌شود که رابطه جنسی از حالت مردانه به زنانه تغییرشکل پیدا کند.

به عبارت ساده‌تر باید گفت ماه عسل نوعی رابطه جنسی مردانه است؛ پر از اشتیاق، حرکت و میل. در نهایت ماه عسل شکل رابطه جنسی زنانه می‌شود. ارتباط صمیمی یک رابطه جنسی زنانه، آرام احساسی، بدون هدفی خاص با نوازش و ارتباط بیشتر را پدید می‌آورد.

مرحله سوم:
زندگی زناشویی معمولا زمان زیادی می‌خواهد تا زوجین در فاز دوم موفق شده و وارد فاز شوند در صورتی که مردان بپذیرند که تسلیم همسر خود شوند و به دنیای ناشناخته و جدید او پا بگذارند فاز سوم آغاز می‌شود. یعنی یک زندگی زناشویی همراه با عشق. در این فاز لحظاتی آرام، احساسی، با نوازش و به دنبال آن لحظاتی پرشور و با هیجان در انتظار همسران است.
فراموش نکنیم هیچ رابطه جنسی‌ای بهتر از دیگری نیست. آنچه سبب جذاب شدن یک رابطه جنسی می‌شود، خلاقیت زن و مرد است. فاز سوم از آنجا که همه زنانه و هم مردانه است، می‌تواند تا ابد ادامه یابد و هرگز تمامی ندارد.
منبع:سلامت


   برچسب‌ها: زندگی مشترک, رابطه جنسی, روش های رابطه جنسی
   

درباره وبلاگ

کافه فان / Cafefun.ir
سایت اطلاعات عمومی و دانستنی ها

موضوعات

تبليغات

.:: This Template By : web93.ir ::.

برچسب ها: اطلاعات عمومی ، آموزش ، موفقیت ، ازدواج ، دانستنی ، گیاهان دارویی ، تعبیر خواب ، خانه داری ، سخن بزرگان ، دانلود ، بازیگران ، روانشناسی ، فال ، اس ام اس جدید ، دکتر شریعتی ، شاعران ، آموزش یوگا ، کودکان ، تکنولوژی و فن آوری ، دانلود ، تحقیق ، مقاله ، پایان نامه ، احادیث ، شعر ، رمان ، عکس ، قرآن ، ادعیه ، دکوراسیون ، سرگرمی ، اعتیاد ، کامپیوتر ، ترفند ، ورزش ، کد آهنگ ، مقالات مهندسی ، طنز ، دانلود کتاب ، پزشکی ، سلامت ، برنامه اندروید ، زنان ، آشپزی ، تاریخ ، داستان کوتاه ، مدل لباس ، مدل مانتو ، مدل آرایش