+ ۱۳۹۸/۰۱/۲۱

ترجمه از هدی بانکی: چقدر سیگار می‌کشید، تغذیه‌تان چگونه است، چه اندازه ورزش می‌کنید و شیوه‌ی پیشگیری از بارداری‌تان چیست و خیلی چیز‌های دیگر، همگی مسائل مهمی هستند و که باید پزشک شما از آن‌ها مطلع باشد.

سابقه‌ی عمل جراحی

وقتی به پزشکی برای اولین بار مراجعه می‌کنید باید فرمی را پُر کنید که سوالات زیادی در آن مطرح شده است. یکی از چیز‌هایی که باید آن را قید کنید سابقه‌ی عمل جراحی است، چه جزئی و سرپایی و چه بزرگ و مهم. روراست بودن با پزشک کمک‌تان می‌کند بعد‌ها دچار مشکل نشوید. خیلی از پزشکان می‌گویند بعضی از بیماران اعلام می‌کنند هرگز تحت عمل جراحی قرار نگرفته‌اند در حالیکه طی معاینه معلوم می‌شود جراحی داشته‌اند.

این چیز‌ها را هرگز از پزشک‌تان پنهان نکنید

سن‌تان

با ورود به میانسالی، یائسگی برای خانم‌ها شروع می‌شود و شاید وسوسه شوید سن دقیق‌تان را به پزشک‌تان نگویید. شاید به خیلی‌ها سن واقعی‌تان را نگویید و مشکلی پیش نیاید، اما پزشک شما باید بداند دقیقا چند سال دارید. سن شما نه تنها در راهکار درمانی که پزشک‌تان در نظر می‌گیرد اهمیت دارد بلکه وقتی سن واقعی‌تان رو شود، اطمینان میان پزشک و بیمار لطمه خواهد خورد.

تغذیه‌تان چگونه است

اگر تلاش‌تان برای کاهش وزن به جایی نرسیده، اما هنوز هم حاضر نیستید واقعیت‌ها را در مورد عادات غذایی‌تان به پزشک بگویید، انتظار نداشته باشید کمکی به شما بکند.

مطالعات نشان داده‌اند بیمارانی که بد خوری و عادات ناسالم غذایی‌شان را دست کم می‌گیرند و به پزشک نمی‌گویند چقدر پُرخوری می‌کنند نمی‌خواهند تائید کنند که برای در پیش گرفتن توصیه‌های غذایی پزشک چه سختی‌هایی دارند؛ بنابراین برای‌شان راحت‌تر است که انکار کنند تغذیه‌ی بدی دارند.

به جای اینکه خجالت بکشید بگویید چقدر شیرینی می‌خورید یا هفته‌ای یک بار هم ورزش نمی‌کنید، برای پزشک‌تان توضیح دهید دقیقا چه عادت‌هایی دارید تا پزشک‌تان بهترین توصیه‌های لازم را به شما ارائه بدهد.

این چیز‌ها را هرگز از پزشک‌تان پنهان نکنید

چه دارو‌هایی مصرف می‌کنید یا آیا طبق تجویز پزشک داور مصرف کرده‌اید یا نه

وقتی سرفه‌های‌تان تداوم پیدا کرده‌اند یا یک جوش سمج و غیر عادی رهای‌تان نمی‌کند، کار پزشک نه تنها تشخیص علت مشکل شماست بلکه باید کمک‌تان کند داروی مناسبی مصرف کنید که بیماری یا مشکل‌تان هر چه زودتر برطرف شود. اما اگر طبق نظر خودتان، دارو مصرف کردید و بنا بر تجویز و توصیه‌ی پزشک پیش نرفتید، نباید شاکی و عصبانی به پزشک‌تان برگردید و اعتراض کنید که چرا مشکل‌تان هنوز سر جایش است. وقتی از شما می‌پرسد چگونه از لوسیون استفاده کردید یا مثلا روزی چند قرص خوردید واقعیت را بگویید تا پزشک‌تان در صورت نیاز، دارو یا دوز مصرفی‌تان را تغییر دهد. همچنین اگر داروی خاص دیگری مصرف می‌کنید حتما پزشک را در جریان قرار دهید تا در تجویز دارو این موضوع را مد نظر قرار دهد.

خیلی از پزشکان می‌گویند برخی از بیماران برای چکاپ‌های بعدی مراجعه می‌کنند و معلوم می‌شود دارویی را که برای یک ماه تجویز شده بود، فقط یک هفته مصرف کرده و رها کرده‌اند یا لوسیون را آن طور که توصیه شده بود به کار نبرده‌اند یا اصلا نسخه‌ی تجویز شده را تهیه نکرده‌اند!

سیگار می‌کشید

شاید به خانواده و دوستان‌تان بگویید که فقط در مهمانی‌ها سیگار می‌کشید در حالی که روزی یک پاکت سیگار مصرف‌تان است. هر پزشکی، از متخصص قلب گرفته تا متخصص پوست، توصیه خواهد کرد که سیگار را به طور کامل ترک کنید؛ بنابراین وقتی از شما می‌پرسد سیگار می‌کشید، دروغ نگویید. یکی از چیز‌هایی که خیلی از بیماران در مورد آن پنهان کاری می‌کنند سیگار کشیدن است. نیکوتین، در فرایند التیام بسیار تاثیر گذار است و خیلی از جراح‌ها حاضر نیستند سیگاری‌ها را جراحی کنند. زیرا جای برش ممکن است پاره بشود و بعد از پروسه‌ی طولانی ترمیم زخم، رد آن به جا بماند. گاهی بیمار سیگاری بودنش را پنهان می‌کند تا پزشک از جراحی او سر باز نزند، اما در نهایت فقط به خودش آسیب می‌زند.

مکمل‌هایی که مصرف می‌کنید

همه‌ی پزشکان یک هدف مشترک دارند و آن، کمک به شما برای سالم و شاد ماندن است. گاهی بیماران از پزشک خود پنهان می‌کنند که مکمل ویتامین یا گیاهی مصرف می‌کنند، زیرا می‌دانند ممکن است پزشک به آن‌ها توصیه کند مکمل‌ها را کنار بگذارند و غذا‌های طبیعی مصرف کنند. اما پزشک شما باید بداند هر روز صبح ویتامین مصرف می‌کنید تا تصمیم بهتری برای درمان‌تان بگیرد.

واقعیت این است که خیلی از پزشکان عقیده دارند مکمل‌های ویتامین برای بیمارانی که کمبود‌های خاصی دارند ضروری‌اند. متاسفانه ممکن است بین برخی از ویتامین‌ها یا گیاهان و دارو‌های تجویزی تداخلاتی پیش بیاید. این تداخلات دارویی می‌توانند موجب کم اثر شدن یا پُراثر شدن دارو‌ها شوند که تاثیر زیادی بر سلامتی دارند.

این چیز‌ها را هرگز از پزشک‌تان پنهان نکنید

داروی مخدر مصرف می‌کنید

بیشتر افرادی که دارو‌های مخدر مصرف می‌کنند این موضوع را از پزشکان مخفی نگه می‌دارند. بیماران بروز نمی‌دهند که داروی مخدر مصرف می‌کنند، زیرا نمی‌خواهند این اطلاعات بخشی از پرونده‌ی پزشکی‌شان باشد یا از تاثیر این موضوع بر وضعیت بیمه خود می‌ترسند.

اما باید بدانید که تشخیص درست بیماری و تجویز درمان مناسب بستگی به داشتن تصویری کامل از وضعیت سلامتی‌تان دارد. مثلا اگر تقریبا همیشه ماریجوانا مصرف می‌کنید، پس احتمالا در تمرکز و حافظه‌تان مشکل دارید یا ممکن است احساس افسردگی کنید یا نوسانات خلقی داشته باشید. اگر پزشک‌تان موضوع مصرف موادتان را بداند می‌تواند این واکنش‌ها را به اعتیادتان ربط بدهد و گمراه نشود. اما اگر در جریان نباشد دارو‌هایی برای‌تان تجویز خواهد کرد که نیازی به آن‌ها ندارید.

کورتاژ کرده‌اید

کورتاژ یا سقط جنین یک تجربه‌ی کاملا شخصی و حساس است که به راحتی نمی‌توان در موردش حرف زد، حتی با پزشک. اما اگر قصد دارید دوباره بچه دار شوید و دچار مشکل نیز هستید حتما باید پزشک‌تان را در جریان کورتاژی که داشته‌اید قرار دهید. ممکن است حین کورتاژ به رحم آسیبی رسیده باشد یا بافتی زخمی شده باشد. اگر قرار است درمان ناباروری انجام دهید این موضوع ابدا نباید مخفی بماند، چون پزشک باید وضعیت رحم را کاملا بررسی کند تا مطمئن بشود برای انجام ایمپلنت آماده است و راهکار مناسب را پیشنهاد بدهد.

وضعیت روحی و روانی‌تان

هر کسی از شما بپرسد حال‌تان چطور است می‌توانید بگویید خوبم، اما با پزشک‌تان روراست باشید و احساس و حال واقعی‌تان را بگویید. اگر احساس افسردگی و اضطراب دارید پنهان نکنید. فرقی نمی‌کند چه حسی دارید، هر چه که هست با پزشک‌تان در میان بگذارید. یک گفتگوی باز و صمیمی، هم شما را آرام می‌کند و هم به پزشک‌تان کمک می‌کند اطلاعات درستی از شما به دست بیاورد.

این چیز‌ها را هرگز از پزشک‌تان پنهان نکنید

سوابق جنسی‌تان

با چند نفر رابطه جنسی داشته‌اید، آخرین باری که رابطه جنسی داشتید کِی بوده، شیوه‌ی پیشگیری‌تان، و اینکه آیا مبتلا به بیماری مقاربتی هستید. همه‌ی این اطلاعات خصوصی‌اند، اما پزشک‌تان باید بداند. پزشک شما را قضاوت نمی‌کند، فقط سعی می‌کند کمک‌تان کند. پزشکان فقط می‌خواهند اطلاعات کاملی از شما داشته باشند تا به شما الگو‌های سالم جنسی را آموزش بدهند.

آخرین باری که دکتر رفته‌اید کِی بوده

هرگز به چشم پزشک مراجعه نکرده‌اید؟ آخرین باری که پیش دندانپزشک رفته‌اید ده ساله بودید؟ آخرین باری که آزمایش خون داده‌اید یادتان نمی‌آید؟ به هر حال الان که در مطب پزشک مقابل او نشسته‌اید باید واقعیت را بگویید. خوب است بدانید چکاپ‌های روتین کمک بسیار زیادی به پیشگیری از بیمار شدن‌تان می‌کنند.

این چیز‌ها را هرگز از پزشک‌تان پنهان نکنید

اضطراب دارید

از دکتر رفتن هراس دارید؟ مطب پزشک باعث اضطراب‌تان می‌شود؟ این طبیعی است که وقتی بیماری دارید احساس اضطراب و نگرانی کنید. مخصوصا اگر علائم‌تان را در گول سرچ کرده باشید و انتظار خبر بدی را بکشید، اما پزشک شما آماده است تا به شما آرامش بدهد و کمک‌تان کند. اگر می‌ترسید و مضطربید به پزشک‌تان بگویید. اغلب، اضطراب خودش را نشان می‌دهد و کمتر ممکن است بتوانید مخفی‌اش کنید پس تلاش نکنید انکارش کنید. ضمنا اگر پزشک بداند بیمارش اضطراب دارد بهتر می‌تواند کمکش کند.

چقدر زیر تابش مستقیم خورشید هستید

متخصصین پوست توصیه می‌کنند حتی در سردترین روز زمستان یا در روز‌های ابری و بارانی نیز ضد آفتاب بزنید یا به نحوی از پوست خود در برابر پرتو‌های مضر خورشید محافظت نمایید. پس وقتی که پزشک شما می‌پرسد چقدر مستقیما زیر نور خورشید هستید هدفش این است که عادت‌های شما را بداند و اینکه احتمالا چقدر خود را در معرض آسیب قرار داده‌اید.

بیشتر افراد نمی‌دانند که هر روز چقدر خود را در معرض نور خورشید قرار می‌دهند و این مسئله را دست کم می‌گیرند. سرطان پوست به دلیل تابش مستقیم نور خورشید بر پوست ایجاد می‌شود، بنابراین باید با صبر و حوصله اقدامات محافظت از پوست خود را انجام دهید و آن را شوخی نگیرید.

منبع: rd


   برچسب‌ها: پزشکی, سلامت, دکتر, راز
   
+ ۱۳۹۱/۰۷/۲۲
خانم لیلی افشار متولد 1338 در تهران از سن ده سالگی فراگیری گیتار را آغاز کرد. وی با درجه لیسانس و فوق لیسانس موسیقی در رشته نوازندگی گیتار از کنسرواتوآر بوستون و کنسرواتوآر موسیقی نیوانگلند فارغ التحصیل شد و نخستین زنی در جهان بوده که موفق به اخذ درجه دکترا در نوازندگی گیتار شده است.

خانم لیلی افشار مدتی نیز در مرکز هنرهای تجسمی بنف و فستیوال موسیقی اسپن تحصیل کرده و دیپلم افتخاری آکادمی موسیقی کیجانا درسی ین ایتالیا نیز به وی اعطاء شده است.

او مدارک دیگری نیز در نوازندگی گیتار از کنسرواتوار موسیقی بوستون، نیوانگلند، دانشگاه ایالتی فلوریدا دارد. وی در مرکز آموزش هنرهای زیبای بناف (Bnaff) تحصیل کرده است. دارای مدارک افتخاری از آکادمی موسیقی کیجیانا واقع در شهر سینای ایتالیا است.

لیلی افشار یکی از دوازده نوازنده بین المللی گیتار بود که برای نواختن حضور آندرس در کلاسهای پیشرفته وی، در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی انتخاب شد. آن موقع بود که پس از این کلاس ماتسرو سگویا در مصاحبه ای که در اخبار شامگاهی ان بی سی حضور یافت در خصوص افشار پیش بینی کرد: او روزی به نوازنده ای معروف تبدیل خواهد شد.
علاقه او به موسیقی معاصر منجر شد که از نخستین اجرا کنندگان آثار رضا والی، گری آیستر، گرارد روژد، لوریس چوبانیان، آرن ملنس، کامران اینجه، باربارا کولب، مرلین زیفرین و سالوادور بروتونس از میان دیگران باشد.
وی کنسرت های متعددی در کشورهای ایران، آمریکا، انگلستان، ایرلند، کانادا، فرانسه، دانمارک، ایتالیا، آفریقا، نیوزیلند، استرالیا و آمریکای جنوبی برگزار کرده، همچنین در ویگمور هال لندن ، مرکز هنرهای اجرایی کندی ، فستیوال موسیقی گرند تیتن، فستیوال موسیقی اسپن، مدرسه هنرهای تجسمی بنف، فستیوال موسیقی منتون و آکادمی آمریکیایی در رم نواخته است.

روزنامه واشنگتن پست لیلی افشار را فوق العاده معصوم، عالی و بی عیب و نقص و قابل توجه توصیف کرده است. او همچنین بعنوان بهترین گیتاریست کلاسیک زن برنده جایزه ارویل ایچ گیبسن شده است. آلبومهای لیلی افشار از 24 کاپریچوی گوی اثر کاستل نوئوو-تدسکو ، ساغر (تنگی می لعل) ، مسخ و آخرین آنها گذر در نو که توسط نشر کارگاه موسیقی منتشر شده اند. همچنین کتابی با عنوان پنج آواز محلی ایرانی منتشر و مقاله های لیلی افشار درباره کاستل نوئوو-تدسکو و فرانسثیسکو به چند زبان در نشریات Gitarre &&&&;;; Laute I1 Fronimo ,Guitar Review چاپ و منتشر شده اند.

لیلی افشار کرسی پروفسوری خود را برای دانشگاه ممفیس در سال 1989 به دست آورد و هجده سال است برنامه لیسانس و فوق لیسانس و دکترای نوازندگی گیتار در دانشگاه ممفیس را اداره می کند، که در آنجا نیز جایزه استاد برجسته دانشگاه در سال 2000 به وی تعلق گرفته است.

  منبع : تاپ ناز

   برچسب‌ها: دکتر, دکترا, گیتار, نوازنده
   
+ ۱۳۹۱/۰۵/۲۱

تاریخ نشان داده است که میان شرایط اجتماعی و تکامل اندیشه روشنفکران تاثیر متقابلی حکمفرماست. معمولاً یک روشنفکر حساس و صادق در یک محیط غیرانسانی احساس خفگی می‌کند و علیه نابرابری و استثمار دست به طغیان می‌زند. او با نیروی اندیشه‌اش که از طریق سخن گفتن و نوشتن بیان می‌شود، علیه سیستم فاسد جامعه‌اش اعلان «جهاد» می‌کند. واضح است که این وظیفه چندان ساده به نظر نمی‌رسد، چرا که متضمن رویارویی شدید میان یک سیستم پرقدرت مادی و یک اندیشه به ظاهر ضعیف است. با همه اینها، صحیفة تاریخ پرصفحة بشریت نمونه‌های بسیاری را شاهد است که در این رویارویی‌ها، یک اندیشه تنها، هنگامی که قادر به بسیج توده‌ها گردد، همة سدها و موانع را از سر راه برداشته و بر بزرگترین قدرت مادی نهفته در یک انسان یا یک سیستم نیرومند، فائق می آید. تقریباً همة ملتها دارای یک چنین مردان بانفوذ اندیشمندی درمیان خود بوده‌اند. ایران با فرهنگ و تمدّن غنی و باشکوه خود، اندیشمندانی به جهان تقدیم کرده است که نه تنها بر ایرانیان، بلکه بر اندیشه بشریت تاثیر عمیقی بجای گذاشته‌اند. دکتر علی شریعتی یکی از این روشنفکران چند بعدی است که نامش در کنار بزرگانی چون فرانتس فانون، ژان پل سارتر، ژاک برک، گورویچ، آلبر کامو و لوئی ماسینیون که بر قلمرو اندیشه‌های جهانیان حاکم بوده‌اند، ثبت است.

دکتر شریعتی اساساً یک متفکر، یک معلم، یک مبلغ، و یک مبارز بود. او بعنوان محصول پاک و مؤمن عصر و زمان خود، کاشف راه و زندگی جدیدی بود که تنها به ایران محدود نمی‌شد، و به همین دلیل از دیگر متفکرانی که بر افکار عمومی در ایران تاثیر گذاشتند، متمایز بود. شریعتی در اوضاع اجتماعی ـ سیاسی معاصر خود یک شورشگر، یک اصلاح‌طلب و یک «مجاهد» بحساب می‌آمد، اما روحیه مخالفت و سرکشی او از پوچگرایی و نیهیلیسم ناشی نمی‌شد، بلکه برعکس شناخت آگاهانه مشکلات واقعی ایرانیان و بویژه نسل جوان روح شریعتی را برانگیخت. برتر و بالاتر از هرچیز، او رنج عمیقی از بدبختی و سرنوشت مصیبت‌بار نوع انسان می‌کشید. سرمایه‌های او در این مسیر خوفناک ذهن فعال، دید و برداشت تشخیص‌گرایانه، و گنجینه آگاهی و شناختی بود که از مکاتب فکری و عملی گوناگون گردآورده بود. شگفت‌انگیز نیست که شریعتی با برخورداری از ان مواهب و استعدادات، در سه صحنة مذهب، جامعه‌شناسی و سیاست به منظور ارائه سنتزی میان ارزشهای سنتی و ارزشهای جدید، ظاهر شد، و شرافت انسانی و خیر اجتماعی را سرلوحة اهداف نهائی خود قرار داد.

برای ارزیابی درست شخصیت و ماهیت اندیشه‌های شریعتی، باید نگاهی به محیط خانوادگی و اجتماعی او که بدون شک در شکل‌گیری جریان فکری شریعتی جوان نقش برجسته‌ای داشت، بیفکنیم. او اولین نسل دانشمند تبار خود نبود، و تحت تاثیر سنتهای خانواده‌اش، بویژه پدرش محمدتقی شریعتی، قرار گرفت. پدربزرگش «آخوند حکیم» و عموی پدرش «عادل نیشابوری» از علماء و دانشمندان بسیار برجسته فقه، فلسفه و ادب بشمار می‌آمدند. خانودان او تنها یک ملای روضه‌خوان نبودند، بلکه مبارزان و مجاهدانی فعال بودند که در راه ایمان و وجدان بشری مبارزه کرده‌اند. پدرش «کانون نشر حقایق اسلامی» مشهد را بنیان نهاد و از مبتکرین و آغازگران جنبش نوین اسلامی بحساب می‌آید.

علی شریعتی در سوم آذرماه سال ۱۳۱۲ در مزینان، یک روستای سنتی کوچک، کنار کویر، از توابع مشهد دیده به جهان گشود. گرچه پدرش نخستین معلم او بحساب می‌آمد، اما او در سیستم آموزشی جدید در دبیرستانهای ابن‌یمین و فردوسی مشهد هم تحصیل نمود، و در این مراحل زبان عربی و فرانسه را نیز آموخت. علی با داشتن گرایش تدریس، به دانشسرای تربیت معلم وارد شد و پس از دوسال مدرک مربی‌گری گرفت. بدین ترتیب در سن ۱۸ سالگی شغل معلمی را آغاز نمود که تا پایان عمر عاشق این شغل بود. در ادامة تحصیلات آکادمیک، در سال ۱۳۳۷ از دانشگاه مشهد با احراز رتبة ممتاز با مدرک لیسانس ادبیات فارغ‌التحصیل شد. عطش پایان‌ناپذیر او برای کسب دانش و آگاهی بیشتر هنگامی به اوج خود رسید که توانست با استفاده از بورس تحصیلی، از دانشگاه سوربن پذیرش بگیرد. پنج سال بعدی اقامت او در پاریس شاید سازنده‌ترین و مهمترین دوران گسترش و تعمیق دانش و دیدگاه اجتماعی و فلسفی او بحساب می‌آمد. مطالعه اندیشه‌های گوناگون فیلسوفان و نویسندگان جدید و علاوه بر این همکاری شخصی‌اش با بعضی از آنها باعث شد تا به تفکر بپردازد و اندیشه‌های جدیدی از خود ابداع کند. در سال ۱۳۴۲، در جامعه‌شناسی و تاریخ ادیان، یعنی مهمترین موضوعات مورد علاقه‌اش دکتری گرفت. پس از آن او دانش و آگاهی خود را در راه تحلیل مشکلات سیاسی ـ اجتماعی مردم و کشورش بکار برد و راه حل جدیدی ارائه داد.

علی شریعتی در دوران نوجوانی دردها، غم‌ها، رنجها، بدبختی‌ها و محرومیت‌های مستضعفین را احساس کرد و خود نیز آنها را تجربه نمود. محیط اجتماعی دوران نوجوانی‌اش با بی‌سوادی، خرافات، فقر، ستم، استبداد، سلطه خارجی و استثمار آمیخته بود. بی‌توجهی دولت نسبت به فقر، و ایجاد یک سیستم غیرعادلانه، تاثیر عمیقی بر ذهن اثرپذیر او بجای گذاشت و باعث شد نفرت عمیقی نسبت به این سیستم پیدا کند.

علی شریعتی تا دوران جوانی‌اش شاهد اوضاع نابسامان دو پادشاه سلسله پهلوی بود که اقداماتشان کشور را به جانب اسارت سوق می‌داد و مردم ایران را از سنتهای قومی، فرهنگی و ارزشهای خود بیگانه می‌کرد. تا این زمان، در نظام رسمی ارباب و رعیتی نسلی پرورش یافته بود که به نحو عمیقی مجذوب غرب و برخی از ایدئولوژی‌های مسلط آن شده بود. جوانان تحصیلکرده در اثر همین گرایشات تماس خود را با مذهب قطع کرده بودند.در دهة ۳۰، هنگامی که شاه و دولت او در ایران برنامة اصلاحات وسیع را آغاز کردند و عمداً ایرانیان جوان و تحصیلکرده را با پیشنهاد مشاغل جدید و همکاری با سیستم، به غیر مذهبی بودن، تشویق می‌کردند، دکتر علی شریعتی با دانش و آگاهی عمیقی که از گرایشات و اندیشه‌های جدید داشت، در جهت مخالف این جریان گام برداشت و اسلام را محور اصلی موضوع تعالیم خود قرار داد. او از همان آغاز دوران معلمی‌اش، و نیز در زمانی که هنوز نوجوانی بیش نبود، نیروی خود را در راه تبلیغ منطقی، علمی و مترقی اسلام صرف کرد. این جنبه از زندگی او با تحولاتی همراه بود که اولین و نخستین مرحلة آن با دوران دکتر محمّد مصدق همزمان شد که طی آن ایرانیان ناسیونالیست و ضدامپریالیست سر برافراشته و کوشش کردند برتری خود را به اثبات رسانند. علی به همراه پدرش در مشهد، فعالانه در نبرد سیاسی علیه نفوذ و سلطه بیگانه درگیر شد. آنها در کانون نشر حقایق اسلامی، تعالیم قرآنی را تفسیر می‌نمودند و عمیقاً مورد بحث و بررسی قرار می‌دادند. علی شریعتی یکی از معلمان کانون بود و سخنرانی‌ها و نوشته‌هایش توجه شدید توده‌ها و روشنفکران را جذب کرد.

به دنبال سقوط و خلع دکتر مصدق، شریعتی از پیرامون به مرکز مبارزه وارد شد و به شاخه مشهد نهضت مقاومت ملی به رهبری آیت‌الله سید محمود طالقانی، مهندس مهدی بازرگان و استاد یدالله سحابی پیوست. علی شریعتی یکی از سخنگویان و فعالان آتشین این نهضتعلیه سلطه و استثمار غرب در ایران بود. فعالیتهای بیدارگرانه‌اش باعث دستگیری او در سال ۱۳۳۶ و انتقال فوری‌اش به زندان قزل‌قلعه در تهران به مدت هشت ماه شد.

پس از قبول شدن در بورس تحصیلی، علی شریعتی برای مدتی دست از فعالیتهای سیاسی کشید و برای ادامه تحصیلات عالیه به فرانسه رفت. او از این دوران برای مطالعه جدی و نیز فعالیت علنی سیاسی در راه احقاق حقوق بشر و آزادی دموکراتیک در ایران، بهره‌برداری خوبی کرد. وی اندکی پس از رسیدن به پاریس به گروه فعالان ایرانی نظیر ابراهم یزدی، ابوالحسن بنی‌صدر، صادق قطب‌زاده و مصطفی چمران پیوست و در سال ۱۳۳۸ سازمانی بنام «نهضت آزادی ایران» (بخش خارج از کشور) بنیان گذاشته شد. حدود دو سال بعد شریعتی دو جبهه تحت نامهای جبهه ملی ایران در آمریکا و جبهه ملی ایران در اروپا را تأسیس کرد. در جریان کنگرة جبهه ملی در ویس‌بادن (جمهوری آلمان فدرال) در اوت ۱۹۶۲، شریعتی با توجه به قدرت فکری‌ و قلمی‌اش، بعنوان سردبیر روزنامه فارسی‌زبان جدیدالانتشار ایرانی در اروپا یعنی «ایران آزاد» انتخاب شد. اولین شماره این نشریه در ۱۵ نوامبر ۱۹۶۲ منتشر گردید. این نشریه دیدگاههای روشنفکران ایرانی خارج و نیز واقعیتهای مبارزات مردم ایران را منعکس می‌کرد.

در سالهایی که علی شریعتی در اروپا بود، بقدر کافی رژیم تهران را تحریک کرده و با خود به ضدیت واداشته بود. معمولاً سیاستمداری با یک چنین سابقه فعالیت ضد رژیم هرگز فکر بازگشت به میهن را آنهم در آن زمان به ذهن خود راه نمی‌داد. در واقع هیچ‌یک از همکاران او در آن زمان به چنین کاری دست نزدند. اما دکتر شریعتی فطرت و شهامت دیگری داشت. او یک سیاستمدار به تعبیر ماکیاولیستی آن نبود. فطرت معلمی او را برانگیخت و معتقد کرد که در آن موقعیت، میهن به دانش و تحصیل موفقی‌آمیز دو دوره دکتری او نیاز شدید دارد. بدین ترتیب وی در سال ۱۳۴۳ با یک سابقه پیشرفته آکادمیک، و افق ذهنی وسیع، پاریس را به مقصد ایران ترک کرد.

چنین بنظر می‌رسید که دولت ایران ظاهراً از این حرکت خشنود شده است، چون از این فرصت برای جلوگیری از تاثیر و نفوذ شریعتی و نیز کنترل مؤثر فعالیتهای او استفاده خواهد کرد. به همین خاطر لحظه‌ای که دکتر به ایستگاه مرزی بازرگان در مرز ایران و ترکیه رسید، دستگیر شد. این امر به دستور مستقیم شاه صورت گرفت. خبر دستگیری او با اعتراض شدیدی چه در داخل و چه در خارج ایران مواجه شد و باعث محبوبیت و اثبات درستی راهش گردید.

پس از شش ماه حبس، دکتر علی شریعتی آزاد شد و به تهران رفت تا ماموریت مورد علاقه و سخت خود را برای بیدار کردن توده‌ها از طریق گنجینه و ذخیره وسیع دانش تئوریک و عملی‌اش آغاز کند. اما دولت نیز به همین نحو مصمم بود نگذارد او زمینة بازی برای ایجاد پایگاه در پایتخت بدست آورد. و علی‌رغم برخورداری از یک سابقة عالی آکادمیک و تجربة وسیع، و با توجه به وجود مشاغل وسیع در زمینة تدریس و تحقیق، باز هم نتوانست هیچگونه شغلی در تهران بدست آورد. شریعتی که با موانع و محرومیتهای شدیدی در تهران مواجه شده بود، راهی شهر بومی‌اش مشهد شد، اما حتی آنجا هم محدودیتها و قید و بندهای زیادی آشکار بود. بهرحال با مشقت بسیار توانست در «طرق» در نزدیکی مشهد، یک شغل معلمی بدست آورد.

به تدریج دکتر شریعتی توانست ساعات اندکی از تدریس در کلاسهای دانشگاه مشهد را به دست آورد. اما موفقیتهایش در همین ساعات کم، با حضور انبوه دانشجویان، و نیز دعوتهائی که برای سخنرانی از دانشگاههای مختلف برایش می‌رسید، آشکار گردید. بهرحال محبوبیت عظیمش بدلیل پیامی که به همراه خود آورده بود، از نظر رژیم قابل تحمل نبود و دانشگاه او را در سال ۱۳۴۹ هنگامی که تنها ۳۷ سال داشت، بازنشسته کرد.

این رفتار خشونت‌آمیز روحیه او را افسرده نکرد. بلکه برعکس عزم راسخ او را برای بالابردن روحیه و وجدان توده‌ها جزم کرد. بدین‌خاطر به تهران نقل مکان کرد، و از این به بعد، حتی بیشتر از گذشته، به تعبیر مجدد و تبلیغ اسلام پرداخت. او ماموریت خود را با دلگرمی تمام با همکاری در حسینیه ارشاد آغاز نمود. و بدین ترتیب بود ه سلسله سخنرانی‌های آزاد خود را پیرامون اسلام‌شناسی، جامعه‌شناسی و تاریخ ادیان شروع نمود. جسارت او باعث شد که برخلاف سایر حسینیه‌ها و مساجد، روزانه هزاران دانشجو، کارگر و زن‌خانه‌دار برای استماع سخنان او به آنجا بیایند. همزمان با این سخنرانی‌ها، کتابها و جزواتی درمورد موضوعات اجتماعی و مذهبی، او وی نشر و توزیع می‌گردید. تعداد کلی سخنرانی‌های منتشر شده‌اش به بیش از ۲۰۰ می‌رسد، که در نوع خود بی‌نظیر است. در کشوری که هیچ کتابی جز قرآن تیراژش به ۵۰۰۰ نمی‌رسید، کتابهای شریعتی در ۱۰۰۰۰۰ نسخه به چاپ می‌رسید و این بدون شرح بود!

بزرگترین اعتراضی که از جانب دولت به شریعتی وارد می‌شد، این بود که او به نسل جوان ایران جهتی تازه می‌داد و آگاهی اسلامی را در آنهایی که از مفهوم تمدن بزرگ موردنظر «شاهنشاه آریامهر» سرخورده شده بودند، زنده می‌کرد. شاه چگونه می‌توانست چنین مردی را تحمل کند؟ ساواک وارد عمل شد و بر تحولات جدید نظارت دقیق کرد. بدین‌ترتیب در یک هجوم ناگهانی در سال ۱۳۵۱، حسینیه ارشاد مورد حمله قرار گرفت و بسته شد، اما به کمک دوستان، شریعتی توانست بگریزد و مخفی شود. ساواک که از یافتن او عاجز مانده بود، پدرش را دستگیر نمود. این عمل باعث رنجش و نگرانی دکتر گردید، و او در عوضِ آزادی پدرش، خود را تسلیم نمود، اما تقاضای او رد شد و پدر و پسر هردو محبوس گردیدند. بهرحال چندی بعد پدرش آزاد شد، اما علی شریعتی برای ۱۸ ماه در زندان باقی ماند، و اعتراضات به وشع او در ایران و خارج مورد توجه قرار نگرفت. بیشترین فشار برای آزادی او از سوی روشنفکران برجستة فرانسوی و الجزایری بر رژیم ایران وارد آمد. تا آنجا که حواری بومدین رئیس‌جمهور الجزایر که خود یکی از دوستان و تحسین‌کنندگان شریعتی بود، در جریان کنفرانس مارس ۱۳۷۵ اوپک در الجزایر دربارة دکتر شریعتی با شاه صحبت نمود و او را به آزاد نمودن دکتر ترغیب نمود. شریعتی به ظاهر آزاد شد، اما شدیداً تحت کنترل بود. بزرگترین و مرگ‌آورترین مجازات‌ها برای او، که همان جلوگیری از نوشتن و ایراد سخنرانی بود، در این سالها به او وارد شد.

شریعتی در جریان بازداشت آخر در معرض شکنجه قرار گرفت. سعی می‌کردند که او را وادارند از رژیم حمایت کند، او با شدت و قدرت هرچه تمام‌تر از این کار خودداری می‌ورزید و می‌گفت:«اگر همچون عین‌القضات شمع‌آجینم کنند، حسرت یک آخ! را بردلشان خواهم گذاشت». ساواک که نتوانست بر او پیروز شود، برای بی‌آبرو کردن او یک طرح شیطانی ریخت. یک سری از نوشته‌های او ا در روزنامه کیهان منتشر نمود تا چنین وانمود نماید که شریعتی با شاه و رژیم او از در همکاری در آمده است. اما حتی سر توده‌ها را نیز نتوانستند شیره بمالند!

نوشته‌های شریعتی ممنوع‌الانتشار شد و خود او کاملاً از حقوق سیاسی و اجتماعی محروم گردید. بدین‌ترتیب او که در محیطی خفقان‌آور بسر می‌برد، به سنت صحیح اسلامی و به سبک پیامبر به فکر هجرت افتاد. اما دکتر برای خروج از کشور بصورت آبرومندانه‌ای سرِ ساواک را شیره مالید. ساواک در پرونده‌های خود، او را بنام «شریعتی» می‌شناخت، اما نام فامیل او در شناسنامه، «مزینانی» بود. او پاسپورتی با نام «علی مزینانی» گرفت. شریعتی پس از گرفتن گذرنامه و اجازة خروج، برای دیدن خانواده‌اش از تهران به مشهد رفت، اما نقشة خود را آنقدر مخفی نگهداشت، که حتی پدرش هم از آن مطلع نشد. به هرحال او با احتیاط فراوان در ۲۶ اردیبهشت ماه ۱۳۵۶، تهران را به مقصد بروکسل ترک نمود. نقشه این بود که همسر (پوران شریعت رضوی) و سه دخترش (سوسن، سارا و مونا) چند روز بعد در لندن به او بپیوندند، بعد از آن قرار بود تمامی اعضای خانواده به آمریکا نزد پسرشان (احسان، که در آن زمان در آمریکا مشغول تحصیل بود) بروند.

به احتمال زیاد، دکتر شریعتی هنگام ترک ایران به این مشکوک شد که کسی او را تعقیب می‌کند، به همین خاطر، هنگام فرود هواپیما در فرودگاه آتن، از آن پیاده شد و پس از یک توقف ۲۴ ساعته با یک پرواز دیگر عازم بروکسل گردید. پس از دو روز اقامت در آنجا به لندن رفت تا از همسر و بچه‌هایش استقبال کند. اما چون ورود آنها برای چند هفته به تعویق افتاد، به پاریس نقل مکان کرد. بر طبق تازه‌ترین نقشه قرار بود خانواده‌اش در ۲۸ خرداد تهران را ترک کنند. بدین خاطر برای دیدن آنها به لندن رفت. در طی تمامی این مدت، دکتر چند بی‌احتیاطی نمود، برای مثال می‌توان از توقف کوتاه او در بروکسل، رفتن به پاریس، آخرین مبادلة پیام با خانواده‌اش اشاره نمود. اما شاید، آخرین اشتباه سرنوشت‌سازش هنگامی بود که شخصاً به فرودگاه لندن رفت تا از خانواده‌اش استقبال کند. هیچکس نمی‌تواند به درستی بگوید که در آن هنگام که دو دخترش (سوسن و سارا) به او گفتند که به مادر و خواهر کوچکشان اجازه خروج ندادند، دکتر چه حالی داشته است.

پدر و دو دختر به آپارتمانشان در ساتهمتون رفتند. آن شب پدر تا ساعت ۳ بامداد با دخترانش صحبت کرد. بعد از آن به اتاقش رفت. صبح روز بعد، ۲۹ خرداد ماه ۱۳۵۶، جسد او را که به وضع اسرارآمیز و مشکوکی در گوشة اتاق افتاده بود، پیدا کردند. هیچکس نگفته است که این مرگ طبیعی بوده، و در عین‌حال هیچکس مدرکی مبنی بر کشته شدن دکتر ارائه نداده است. اما مخالفان رژیم شاه به اتفاق آراء معتقد بودند که عوامل و مأموران ساواک، دکتر علی شریعتی را از میان برداشته‌اند. اما آنها که او را می‌شناختند و می‌شناسند، و آنها که تعریف درست شهادت را می‌دانند، همگی بر این امر صحه می‌گذارند، که او «شهیدِ شاهد» است.

با مرور کلی تمامی این حوادث، دکتر علی شریعتی را می‌توان انسانی صادق و مخلص دانست، که علیه یک سیستم مکار، بی‌رحم و حیوان صفت وارد مبارزه شد. او از صمیم قلب معتقد بود که هرگز هیچ جرمی علیه بشریت انجام نداده و بنابراین از مرگ نمی‌ترسد. شاید همین مسأله موجب سهل‌انگاری‌های او در رابطه با امنیت خودش می‌شد.

حتی پس از مرگ شریعتی، بین طرفداران او و شاه یک مبارزه شدید درگرفت. دولت شاه برای ریشه‌کن کردن خاطره شریعتی به یک تلاش اهریمنی به منظور تبلیغ در مورد او پس از مرگش دست زد. طرفداران و پیروان مکتب شریعتی به این توطئه شریرانه پی بردند و تصمیم گرفتند یک مبارزه موفقت‌آمیز برای به شکست کشاندن طرحهای شیطانی دولت آغاز کنند. هنگامی که خبر مرگ ناگهانی دکتر شریعتی به ایران رسید، مأموران ساواک تلاش کردند چنین وانمود سازند که او برای معالجه بیماری قلبی‌اش ایران را ترک کرده است، و در آنجا به دلیل سکتة قلبی فوت نموده است! و از همسرش، دکتر شریعت‌رضوی خواستند تا اجازه دهد جنازة شوهرش را به ایران بازگردانند و بطور رسمی و با هزینة دولت او را طبق وصیتش در بارگاه امام رضا (ع) به خاک بسپارند. اما همگان می‌دانستند که این اشکهایی که از دولتمردان در فراق شریعتی می‌ریزد، تنها چند قطره اشک تمساح است و تمامی این اقدامات با انگیزه‌ای شوم صورت می‌گیرند.

در همین زمان شاخة خارج از کشور نهضت آزادی ایران و شاخه‌های جبهه ملی ایران در اروپا و آمریکا پیامهایی به نخست‌وزیر انگلستان و سازمان عفو بین‌الملل مخابره کردند و از دولت انگلستان خواستند تا جنازة دکتر را به دولت ایران تحویل ندهند. در ضمن، احسان شریعتی، که در آمریکا به تحصیل مشغول بود، بطور تلگرافی یک وکیل انگلیسی گرفت و از او خواست تا جلوی تحویل جنازة پدرش را به مقامات ایرانی بگیرد. سپس خودش در ۳ تیر به انگلیس پرواز نمود و جنازة پدرش را تحویل گرفت. روز بعد مراسم تشیع جنازه با شکوه وصف‌نشدنی و با حضور اندیشمندان برجسته جهان در یکی از مساجد لندن برپا شد، و در ۵ تیر تابوت به دمشق فرستاده شد. هواپیمای حامل جسد دکتر علی شریعتی، ۵ صبح روز بعد در دمشق مورد استقبال امام موسی صدر، اندیشمندان جهان اسلام، دوستان متعهد، دانشجویان و تحسین‌کنندگان دکتر قرار گرفت. تابوت را مستقیماً به آرامگاه مقدس حضرت زینب (ع)، که شریعتی او مادرش فاطمه را بزرگترین زنان تاریخ اسلام می‌دانست، بردند. و بدین ترتیب دکتر علی شریعتی در گوشة حرم زبان گویای نهضت عاشورا، در حومة دمشق بخاک سپرده شد.

حتی تشیع جنازه دکتر شریعتی نیز پر از درس بوده است. مبارزه برای تشیع جنازة او، در وهلة اول، نشانة شکست نقشه‌ها و طرح‌های دولت ایران بود. عکس‌العمل بین‌المللی در قبال مرگ اسرارآمیز شریعتی، و مقاومت موفقیت‌آمیز نهضت آزادی ایران و دیگران در مقابل تلاش ایران برای تبلیغ درمورد شریعتی، پس از مرگ وی، در عمل نشانة نفوذ و تاثیر شریعتی بود. بدین‌ترتیب، بار دیگر اثبات شد که می‌توان از طریق بسیج سازماندهی شدة جمعی افکار عمومی در راه یک هدف مشترک، اقتدار رژیم را درهم شکست.

با بررسی زندگی و فعالیتهای دکتر علی شریعتی، انسان بطور طبیعی ترغیب می‌شود که اندیشه‌های او را نیز که پاسخی به ایدئولوژی‌های رایج رقیب بودند، مورد بررسی قرار دهد. البته اندیشه‌های دکتر فراتر از آن بودند که بتوان در یک مقاله به آن پرداخت، به همین جهت من در اینجا بصورت اشاره‌وار به برخی از آنها اشاره می‌نمایم و خوانندگان عزیز می‌توانند برای مطالعة بیشتر به مقالات متعددی که موجود می‌باشد، رجوع کنند.

یکی از موفقیتهای بزرگ دکتر شریعتی در زمینة تاثیرگذاری بر جوانان بود. شریعتی با روش ایمان‌برانگیز، منطقی، علمی و مترقی خود نفوذ فوق‌العاده‌ای روی جوانان تحصیل‌کرده ایران بجای گذاشت و آنها را از ستایش کورکورانه غرب و بی‌تفاوتی یا خصومت نسبت به مذهب بازداشت. او با یک برداشت اسلامی بسیاری از مکاتب فکری، فلسفی، الهی و اجتماعی را مورد مطالعه قرار داد. از اعماق اقیانوس عرفان شرق سربرآورد و بر مرتفعات بلند و دشوار علوم اجتماعی جدید غرب بالا رفت و با وجود این خود را نباخت و مغلوب نشد، و با تمام تجاربی که در این سیر بدست آورده بود، به پایگاه اولیه و بومی خود بازگشت. دکتر شریعتی نه یک متعصب مرتجع بود که بدون آگاهی از موضوعات و مسائل جدید با آنها سر به مخالفت بردارد و نه به اصطلاح از روشنفکران غرب‌زده بود که به تقلید از غرب برمی‌خیزند و پایگاه و هویت خود را از دست می‌دهند. او که از شرایط و اوضاع و احوال و نیز نیروهای فعال زمان خود کاملاً آگاه بود، رسالت روشنگری توده‌ها و آشناکردن آنها با تاریخ و ارزشهای باشکوه خود را آغاز کرد.

شریعتی روشنفکری بود که در راه وسط گام برمی‌داشت، و در عرصة ایدئولوژیک از «راست» و «چپ» بطور یکسان انتقاد می‌کرد. اگر او از یک طرف ایرانیان از خودبیگانه را به باد حمله می‌گرفت، از طرف دیگر با همان شدّت با بنیادگرایان مذهبی افراطی که مخالف هر فکر مترقی بودند، و از مذهب برای کسب قدرت و کنترل مردم بهره‌برداری می‌کردند، مخالفت می‌ورزید.

مفهوم منحصر بفردی که شریعتی به تشریح آن پرداخت، مسألة «آزادگی» بود. و البته «آزادگی» مفهومی متمایز از «آزادی» است. دکتر شریعتی در چهارچوب این مفهوم، از خودسازی انقلابی انسان طرفداری می‌کرد. او رابطة میان شکل و محتوی در آگاهی توده‌ها را درست مثل رابطة میان «واقعیت» و «حقیقت» می‌دانست. مبارزه فرد برای آزادی اجتماعی از برداشت او از «حقیقت نهایی» ناشی می‌شود که در قلب جهان وجود دارد و در هر فرد انسانی نهفته است. اما باید این را کشف کرد و به بارور کردن آن پرداخت.

شریعتی در جهانی که به گفتة خود او «زر» و «زور» و «تزویر» در آن حاکم بود، یک انسان استثنائی، یک «مرد خدا» و نیز «مدافع حقوق مردم» در زمینه‌های اجتماعی و سیاسی بشمار می‌رفت. اگر ما سه بعد آگاهی یعنی تفکّر صحیح، شناخت واقعی و عقیده خالص را اساس انقلاب اجتماعی بدانیم، آنوقت پی می‌بریم که نقش دکتر علی شریعتی در انقلاب اجتماعی ایران، یک نقش برجسته بود. دکتر با ویکتورهوگو هم عقیده بود که می‌گفت:«زمانی که مردم به واقعیت‌ها و تضادهای اجتماعی آگاه گردند، بیدار شده و مسئولیت‌ها و تعهّدات انسانی خود را درک خواهند کرد. بدین ترتیب، هیچ‌کس قادر نیست آنها را از مبارزة قانونی و انقلابی‌شان بازدارد.» بعلاوه او عمیقاً اعتقاد داشت که در مقابل چنین تودة آگاهی، نیازی به فرد یا گروه نیست تا خود را بعنوان رهبر تحمیل کند و آنها را به عمل برانگیزاند. بلکه بجای آن خود مردم بسیج شده و دست به انقلاب خواهند زد.

دکتر شریعتی در چند زمینه گوناگون به گذشته می‌نگرد و آنرا می‌ستاید. او با توجه به مصیبت‌ها و بدبختی‌های انسان تحت ستم کنونی از گذشته باشکوه یاد می‌کند تا برای حال الهام‌بخش و عامل هماهنگی و اتحاد باشد. او به هر سیستمی ـ چه مذهبی، اجتماعی یا سیاسی ـ که انسان را استثمار می‌کند و بر او ستم روا می‌دارد، شدیداً انتقاد می‌کند. در این رابطه، او بر انسانیت و بشردوستی تاکید می‌ورزد.

دکتر شریعتی قهرمان سرکوب‌شدگان و فقرا، و در همان حال، منتقد سرسخت قدرتمندان، ثروتمندان و سیستم سرمایه‌داری بود. او این اصل را پذیرفته بود که:«تاریخ، تضاد میان منافع طبقاتی است، و میان «مغضوبین زمین» و طبقات سرمایه‌دار و مالک یک رویارویی همیشگی وجود داشته است. او یک بعد جامعه‌شناسی جالب به تجمع ثروت بویژه در محیط ایران افزود. به گفتة او:«آدم وقتی فقیر می‌شود، خوبی‌هایش هم حقیر می‌شوند، اما کسی که زر دارد یا زور دارد، عیبهایش هم هنر دیده می‌شوند و چرندیاتش هم حرف حسابی بحساب می‌آیند

بطورکلّی تمام تحلیل‌های فلسفی، تاریخی و جامعه‌شناختی شریعتی یک جهت‌گیری مذهبی داشت که بعد اسلامی آن از همه برجسته‌تر بود. او یک روش سیستماتیک برای شناخت و فهم اسلام تجویز می‌کرد. به گفتة او «تفکر صحیح اساس شناخت حقیقی است، و شناخت حقیقی عقیده و ایمان استوار را به بار می‌آورد.» به عقیدة او این سه اصل باعث ایجاد آگاهی در انسان می‌شوند. دکتر شریعتی معتقد بود که ایمان ظاهری و صوری به خرافه و جزمیت منجر می‌شود. این نوع تحلیل یک امر غیرمعمول بود. او با توجه به آیات قرآن، می‌گفت که اسلام یک دین جدید نیست، بلکه بخشی جدانشدنی از یک حرکت بزرگ است که در طول کل تاریخ بشری جریان داشته است. او اسلام را به دیگر نهضت‌های طول تاریخ که برای رهایی انسان و بهبود زندگی مردم بوجود آمدند، نسبت می‌داد. بدین ترتیب او اسلام را با اصالت بشر (اومانیسم) مترادف می‌دانست.

دکتر واقعیات را بررسی می‌کرد و از افکار انتزاعی و اصطلاحات بی‌معنی اجتناب می‌ورزید. او با اومانیسم خاص خود نظریات بسیار تند و رادیکالی دربارة روحانیت، مسجد و حتی تشیع ارائه می‌دهد. او صریحاً می‌گوید که در دوران خلافت اموی، ماهیت روحانیت تغییر پیدا کرد زیرا آنها خود را به طبقة حاکم وابسته نمودند. بدین وسیله، در جریان زمان، روحیة واقعی اسلام را از بین بردند و جهت آنرا تغییر دادند. آنها به فرمان قدرت مادی این جهان، روحیة واقعی اسلام و عقیده را از بین بردند. وی در رابطه با مسجد معتقد بود که این مکان در اصل محل تحقق روحیه تساوی‌طلبانه مادی و معنوی اسلام به شمار می‌رفت. مسجد سمبل جوابگوئی به مسائل و مشکلات بود. اما، شریعتی معتقد است که با ایجاد تحریفات متعدد در ایمان، مسجد نیز با ساخت قدرت غیرعادلانه از در همکاری درآمد. او در اینباره می‌گوید:«…به مسجد بروم؟ بین مساجد و معابد چه تفاوتی وجود دارد؟…دیدم آنهایی که ما را به نماز می‌خوانند، ما را به وحدت می‌خوانند، چهره‌های مقدسی هستند که بنام خلافت، بنام امام، بنام ادامه سنت‌های پیامبر، ما را به بردگی می‌برند و قتل‌عام می‌کنند…».

تعبیر شریعتی از تشیع بطور مسلم در ادبیات شیعه بی‌نظیر است. در تحلیل مفصل او، میان تشیع اولیه‌ای که در دوران امام علی(ع) و صحابه‌اش تکامل یافت و تشیع تحریف شده توسط صفویان در ایران، تفاوت و تمایز عمده‌ای وجود دارد. درحالیکه تشیع صفوی از طریق فشار و زور تحمیل شد، تشیع علوی برپایة شناخت و عدالت بود. تشیع صفوی تنها به خلیفه اشاره داشت و نه به نهاد خلافت، به گذشته تملک داشت، نه به حال، به درد زندگی بعد از مرگ می‌خورد، و نه دوران حیات انسان. هدف تشیع علوی، رهائی شیعیان از چنگال بی‌عدالتی، حکومتهای زور، و حکام و رهبران جاهل بود. تشیع صفوی نه تنها شیعه را به مذهب تشریفات و شعایر تبدیل کرد، بلکه اصول امامت را نیز تحریف نمود و اصول عمده و اساسی مسئولیت و تعهد در قبال مستضعفین و فقرا را انکار نمود.

دکتر علی شریعتی را در رابطه با انقلاب ایران، باید بخاطر اندیشه‌های اجتماعی ـ سیاسی و مذهبی‌اش، معلم انقلاب دانست. سخنرانی‌ها و نوشته‌های او پیام بیدارگرایانة سیّد جمال الدّین اسد آبادی و متفکران اسلامی نظیر او را زنده می‌کرد. هدف دوگانة شریعتی این بود که از یک طرف اصول اساسی اسلام را به آنهایی که درگیر مبارزه سیاسی بودند بشناساند، و از طرف دیگر نسل جوان را علیه ایدئولوژی‌ها و فرهنگ‌های بیگانه و وارداتی بسیج نماید. دکتر شریعتی در اوج خفقان، معتقد بود که «مکتب اسلام» تنها عنصر رهایی‌بخش مسلمانان است، و اسلام و قرآن را باید با تفسیر مجدد از خرافات و تحریفات تاریخی پاک نمود، و به منظور رویارویی با امپریالیسم و دیکتاتوری به «وجدان مذهبی» مردم تکیه کرد.

متاسفانه امروزه یک بحث بی‌حاصل دربارة معانی، روح و جهت‌گیری دقیق اندیشه‌ها و تعالیم او درگرفته است. برخی از روحانیون از او بعنوان یک متفکر مسلمان، یک فرد رنج‌دیده، یک شخص با حسن‌نیت و فداکار یاد می‌کنند. با وجود این می‌گویند که علی شریعتی نه پیامبر بود و نه معصوم، نه مجتهد بود و نه مفتی. نوشته‌های او از منبع وحی الهی سرچشمه نمی‌گرفت، حتی خودش نیز چنین ادعایی نداشت. می‌گفتند که درک او از فقه، تفسیر، فلسفه و بویژه فلسفه اسلامی کامل نبود. استفاده او از مفاهیم و اصطلاحات مکاتب فکری دیگر و تلاش برای تعبیر مجدد آنها باعث بوجود آمدن تناقض می‌شد.

گروه دیگری از ایرانیان سیاسی فعال که برتری اسلام را می‌پذیرند، اما سلطة روحانیون را در زمینه‌های مادی رد می‌کنند، اندیشه‌های شریعتی را امری ضروری برای تفسیر مجدد اسلام، مسئولیت‌پذیری فرد، اعادة ایمان، رهایی انسان از دگماتیسم و فاناتیسم، آزادی و ایمان به غرایز مذهبی مردم بحساب می‌آورند. این بحث و مجادلة تلخ و اسف‌انگیز از کتابهائی که توسط طرفین نگاشته می‌شود بخوبی آشکار است.

شریعتی خود به خطاپذیری‌اش آگاه بود و در بسیاری موارد به آن اشاره داشت. برای مثال می‌گوید:«من نمی‌گویم که هیچ عیب و نقصی در نوشته‌های من نیست، هست. چرا به من کمک نمی‌کنید که به رفع آنها بپردازم؟» اما به نظر می‌رسد که این مجادلات بیشتر جنبة سیاسی دارند. ولی هر دو گروه مذهبی و غیر روحانی به دکتر شریعتی بعنوان یک طرفدار وفادار و فداکار فرهنگ اسلامی احترام می‌گذارند، و این خود شاهد خوبی بر نفوذ فوق‌العاده و عظیم اندیشه‌های او بر توده‌های ایرانی و بویژه جوانان تحصیلکرده است. علاوه بر این، مسأله قابل توجه در این است که دکتر شریعتی تنها متفکر ایرانی و معلم قبل از انقلاب است که نوشته‌هایش تا امروز هم مشتاقانه خوانده می‌شوند. او بدون شک پیشتاز و طلایه‌دار یک مکتب فکری همگون و مترقی است. هرگونه تلاش برای بهره‌برداری از شریعتی در راه اهداف خاص سیاسی و برداشتهای خاص از جریان فکری او نه تنها تحریف اندیشه‌های او در کل به حساب می‌آید بلکه روح و روان او را آزرده ساخته و بی‌عدالتی و بی‌انصافی بزرگی نسبت به اوست، و بهمین ترتیب منصفانه نیست که دکتر شریعتی را بخاطر عیب و نقص‌هایش تخطئه کنیم، چه برسد به اینکه بگوئیم او اگر زنده بود پا در جای پای این گروه یا آن گروه می‌گذاشت.

بهرحال آنچه در سالهای نخستین انقلاب رخ داده است بسیار دلگیرکننده است. همزمان با گسترش شکاف بین گروههای مختلف بر سر سیستم سیاسی ـ اجتماعی جدید ایران و تشدید برخوردهای آنان، عده‌ای دکتر شریعتی را نه تنها استاد انقلاب خودشان بلکه بعنوان وزنة سنگین مقابل آیت‌الله خمینی معرفی می‌کنند، که این حرکت تاکتیکی پاسخ سریع و فوری روحانیونی را برانگیخته است که آیت‌الله خمینی را تنها رهبر انقلاب می‌دانند. که در این مبارزه به نظر می‌رسد که دکتر شریعتی هم قربانی شده است، بگونه‌ای که امروز آثارش زیر تیغ برّان سانسور قرار گرفته است، و با اینکه حکومت ایران برای بزرگداشت اساتیدی چون استاد مطهری، مراسمهای متععدی در طی روزهای مختلف برپا می‌کند، اما دکتر شریعتی مورد اجحاف قرار می‌گیرد.

زندگی دکتر علی شریعتی ناگهان در آغاز شکوفائی جسمی و فکریش و در بطن دوران طبیعی بارور شدن و پختگی بیشتر، به پایان رسید. ایمان، صداقت، فداکاری و استقلال او، غیر قابل تردید بوده و هست. بدرستی که شریعتی یک معلم جاودانه و فناناپذیر بود. مادامی که فرقه‌گرایی و جزمیت وجود داشته باشد، آزادی فکری نادیده گرفته شود، از ایدئولوژی‌ها برای انگیزه‌های قدرت‌طلبانه بهره‌برداری گردد و مذهب وسیلة کسب مشروعیت سیاسی و پوشاندن دیکتاتوری شود، شریعتی در صحنه حاضر خواهد بود و اندیشه‌های فناناپذیرش در ایران نفوذ خواهد داشت.

منابع:

۱- طرحی از یک زندگی ـ دکتر پوران شریعت رضوی ـ انتشارات چاپخش

۲- شریعتی در جهان ـ تدوین و ترجمه: حمید احمدی ـ شرکت انتشار

۳- مجموعه آثار ۱ ـ با مخاطب‌های آشنا ـ دکتر علی شریعتی

۴- مجموعه آثار ۴ ـ بازگشت به خویش ـ دکتر علی شریعتی

۵- مجموعه آثار ۲۰ ـ چه باید کرد؟ ـ دکتر علی شریعتی

۶- ویژه‌نامه طبرستان سبز ـ خرداد ۱۳۸۰

۷- روزنامه طوس ـ ویژه‌نامه شریعت مطهر ـ پائیز ۱۳۷۵

نویسنده : اِنی کاظمی


   برچسب‌ها: دکتر, علی, شریعتی, علی شریعتی
   
+ ۱۳۹۱/۰۲/۲۹
محمود احمدی نژاد رئیس جمهور صبح یکشنبه در جمع مردم جوین به ایراد سخنرانی پرداخت.

   برچسب‌ها: عکس, دکتر, 2دقیقه به ما وقت می‌دهی
   
+ ۱۳۸۹/۰۸/۰۹
هنگامی که شما از هلاهوپ برای ورزش کردن استفاده کنید، یک سرگرمی بسیار ضروری را وارد تمرینات تان می کنید. در کودکی هلاهوپ را امتحان کرده ایم. چرخاندن حلقه، یکی از بهترین بازی های دوران کودکی بود.
امتیاز خبر: 92 از 100 تعداد رای دهندگان 6955
وب‌سایت تناسب اندام: آیا شما کسی هستید که رژیم های غذایی، تمرینات ورزشی و هر چیز دیگر را امتحان کرده اید اما هنوز موفق به از دست دادن وزن اضافه تان نشده اید؟ پس باید هلاهوپ را امتحان کنید. دلیلش این است که رژیم های غذایی و تمرینات ورزشی بعد از مدتی، آن قدر خسته کننده می شوند که بسیاری از افراد از آنها زده می شوند.
 
اما هنگامی که شما از هلاهوپ برای ورزش کردن استفاده کنید، یک سرگرمی بسیار ضروری را وارد تمرینات تان می کنید. در کودکی هلاهوپ را امتحان کرده ایم. چرخاندن حلقه، یکی از بهترین بازی های دوران کودکی بود.

بنابراین از آن برای کاهش وزن استفاده کنید و مانند دوران کودکی از انجام آن لذت ببرید. آیا تعجب می کنید که هلاهوپ چگونه می تواند شما را متناسب و محکم نگه دارد؟ هنگامی که شما کمرتان را می چرخانید تا مانع افتادن حلقه شوید، عضلات کمر، باسن و ناحیه شکمی تان را به شدت تمرین می دهید. می توانید از حلقه ها روی پاها و بازوهایتان استفاده کنید تا کل بدنتان را تمرین دهید.

هلاهوپ در واقع، یکی از بهترین راه ها برای سوزاندن کالری است. از حلقه هایی استفاده کنید که به طور خاص برای ورزش طراحی شده اند زیرا چنین حلقه هایی، سنگین تر از حلقه های اسباب بازی هستند و از این رو می توانند تمرین بهتری ارائه دهند. زیرا چون سنگین ترند، چرخاندن آنها سخت تر است. به علاوه، صرفنظر از کاهش وزن، شما می توانید با کمک هلاهوپ، عضلات مرکز بدنتان را نیز قوی کنید. مقاله زیر را بخوانید تا یاد بگیرید چگونه با استفاده از هلاهوپ، ورزش کنید.
 
 هلاهوپ هم ورزش هم سرگرمی

چگونه با استفاده از یک هلاهوپ ورزش کنید

ــ یک حلقه تهیه کنید. اگر می خواهید با استفاده از هلاهوپ وزن کم کنید، برای دستیابی به بهترین نتایج باید یک حلقه سنگین تهیه کنید. بهترین کار این است که ازحلقه هایی استفاده کنید که حدود ۱ کیلوگرم وزن دارند.

ــ قبل از شروع ورزش، چند دقیقه خودتان را گرم کنید. حرکات کششی، دویدن آهسته یا حرکت پروانه، تمرینات بسیار خوبی برای گرم کردن هستند.

ــ با ۱۰ دقیقه حلقه زدن شروع کنید. یک یا دو دقیقه استراحت کنید و دوباره ۱۰ دقیقه حلقه بزنید. اگر مبتدی هستید، اول باید یاد بگیرید که از یک هلاهوپ استفاده کنید. اگر به قدر کافی تمرین کنید، می توانید در عرض چند روز حلقه زدن را یاد بگیرید.

ــ در حین ورزش با هلاهوپ، بهتر است بازوهایتان را بچرخانید یا تکان دهید. این کار، تمرین شما را چالش برانگیز تر خواهد کرد و به شما کمک می کند کالری بیشتری بسوزانید. سعی کنید یاد بگیرید که چطور با هلاهوپ برقصید زیرا این کار، یک تمرین بدن کامل برای شما فراهم خواهد کرد.
 
انواع تمرینات هلاهوپ

ــ برای اینکه تمرین هلاهوپ را چالش برانگیز تر کنید، می توانید از تمریناتی که با چندین حلقه انجام می شوند، استفاده کنید. اگرچه این کار باید فقط توسط افرادی انجام شود که در استفاده از حلقه، حرفه ای هستند. استفاده کردن از چندین حلقه، فشار بیشتری بر تمرین وارد می کند.

ــ شما می توانید از هلاهوپ برای ورزش دادن بازوهایتان نیز استفاده کنید. یک حلقه متوسط بردارید. بازویتان را به یک طرف دراز کنید و آن را در بازویتان قرار دهید. سپس در یک حرکت دایره ای، حلقه را دور بازویتان بچرخانید. این کار را برای هر دو بازویتان انجام دهید و به تدریج به مدت زمان آن بیفزایید. این تمرین، عضلات را تقویت خواهد کرد و چربی اضافه موجود در بازوها را آب می کند.

ــ شما می توانید از هلاهوپ برای ورزش دادن پاهایتان نیز استفاده کنید. روی زمین دراز بکشید و یک پا را در زاویه ۴۵ درجه از زمین بالا بیاورید. یک حلقه کوچک تا متوسط بردارید و آن را داخل پایتان قرار دهید (بالای زانو). حالا حلقه را دور پایتان بچرخانید. همین کار را برای پای دیگر نیز انجام دهید.

ــ برای ورزش دادن عضلات شکم و کمر، حلقه را در سطح کمرتان نگه دارید. یک پا را جلوی پای دیگر بگذارید و حلقه را دور کمرتان بچرخانید. باسن تان را به شکل دایره ای حرکت ندهید، در عوض آن را با حرکت دادن وزنتان به جلو و عقب از یک پا به پای دیگر بچرخانید.

همه می دانند که ورزش، بهترین راه برای خلاص شدن از شر وزن اضافی است و تمرین با هلاهوپ، سرگرم کننده ترین تمرین در بین همه تمرینات است. بنابراین در برنامه روزانه تان با هلاهوپ ورزش کنید.

   برچسب‌ها: هلاهوب, ورزش, سلامتی, دکتر
   

درباره وبلاگ

کافه فان / Cafefun.ir
سایت اطلاعات عمومی و دانستنی ها

موضوعات

تبليغات

.:: This Template By : web93.ir ::.

برچسب ها: اطلاعات عمومی ، آموزش ، موفقیت ، ازدواج ، دانستنی ، گیاهان دارویی ، تعبیر خواب ، خانه داری ، سخن بزرگان ، دانلود ، بازیگران ، روانشناسی ، فال ، اس ام اس جدید ، دکتر شریعتی ، شاعران ، آموزش یوگا ، کودکان ، تکنولوژی و فن آوری ، دانلود ، تحقیق ، مقاله ، پایان نامه ، احادیث ، شعر ، رمان ، عکس ، قرآن ، ادعیه ، دکوراسیون ، سرگرمی ، اعتیاد ، کامپیوتر ، ترفند ، ورزش ، کد آهنگ ، مقالات مهندسی ، طنز ، دانلود کتاب ، پزشکی ، سلامت ، برنامه اندروید ، زنان ، آشپزی ، تاریخ ، داستان کوتاه ، مدل لباس ، مدل مانتو ، مدل آرایش