+ ۱۳۸۹/۰۷/۳۰
برای جلوگیری از فرسودگی روانی...
روابط اجتماعی رو به کاهش؟ پس روی؟ انجام کار به صورت بد؟ نارضایتی شغلی؟ خستگی جسمی روحی؟ بی میلی نسبت به تغییرات؟ عدم انعطاف پذیری؟ دلمردگی و بدبینی؟

آیا از مشکلات زیر رنج می‌برید؟
روابط اجتماعی رو به کاهش؟ پس روی؟ انجام کار به صورت بد؟ نارضایتی شغلی؟ خستگی جسمی روحی؟ بی میلی نسبت به تغییرات؟ عدم انعطاف پذیری؟ دلمردگی و بدبینی؟

هر کدام از موارد بالا نشانه ای از فرسودگی روانی هستند.
فرسودگی روانی در اثر استرس فراوان و طولانی مدت ایجاد می‌شود، که پس از آن نوعی تنش، خشم، غضب و خستگی به وجود می‌آورد. این مشکل روانی زمانی اتفاق می‌افتد که فرد با بی توجهی، بدگمانی و پرخاشگری رفتار می‌کند.

برای اجتناب از فرسودگی روانی باید خونسرد و مراقب خود باشید. در خیلی از شرکت‌ها و ادارات برنامه‌هایی ضد استرس وجود ندارد، پس هر فردی باید مسئول سلامت روان خود باشد.

همه ما، به خاطر پیشرفت‌های تکنولوژی در محل کار، می‌توانیم شدیدتر اما سریع تر کارمان را انجام دهیم. اما کارگر یا کارمند تنها چیزی است که در اداره ترفیع پیدا نکرده است. افراد مجبور هستند حتی بیشتر از گذشته کار انجام دهند، اما هیچ تنوع و پاداشی نداشته باشند، از این رو دچار افسردگی و استرس شغلی بشوند. افسردگی یک شبه اتفاق نمی‌افتد. با گذشت زمان، استرس جمع می‌شود و در نهایت به نوعی خستگی، پس روی و دلمردگی تبدیل می‌گردد.

زمانی که شما انرژی و انگیزه خود را از دست می‌دهید، و نمی‌دانید که با این مشکل چگونه کنار بیایید، دچار افسردگی روانی می‌شوید.

اگر به موارد زیر توجه کنید، شاید از افسردگی رنج ببرید:
عدم تحمل همکاران و رفتار خشونت آمیز با آنها، نکوهش و ملامت اطرافیان و تقصیر خود را گردن آنها انداختن، انزوا، دلتنگی، رو آوردن به نوشابه‌های الکلی و بعضی خوراکی‌ها.

علائم جسمی هم شامل این موارد هستند:
سردرد، افزایش فشارخون، بیماری‌های مزمن. به راستی استرس شما را از پا در می‌آورد و بیمار می‌کند. باور کردنی نیست، پاسخ به این افسردگی از فردی به فردی دیگر متفاوت است، از اعتیاد به پرکاری گرفته تا عدم تمایل به ادامه شغل، متفاوت می‌شود. خیلی از مردم قبل از این افسردگی، افرادی پر بازده و پر توان بوده اند، که گاهی طمع و زیاده خواهی باعث استرس در آنها شده است، که بعد از آن قادر به مدیریت امور خود نیستند و در نهایت دچار افسردگی روانی می‌شوند.

شاید بدترین قسمت افسردگی این باشد که تمام جنبه‌های زندگیتان را تحت تاثیر قرار می‌دهند (نه فقط جنبه شغلی). بی توجهی به استرس منجر به افسردگی و دلمردگی می‌گردد.
 

آیا بیش از حد استرس دارید؟
می توانید فرمی را در این زمینه پر کنید
اما خیلی از افراد با دیگران صحبت نمی‌کنند، تا متوجه شوند که نشانه ای از استرس در آنها وجود دارد. این که برخی افراد  علت و راه حل استرس خود را نمی‌دانند، مشکلشان دو چندان می‌شود.

متاسفانه، گاهی اوقات خانواده و اطرافیان با توجهی و خواسته‌های بی جا، مشکل و افسردگی فرد را بیشتر می‌سازند. برگشت از کار پر تلاش به خانه ای که باید تمیز گردد، رسیدگی به تغذیه و امور فرزندان، و همسری که شایسته توجه است، می‌تواند فرد را مستاصل کند و از پا در آورد. گاهی استرس آنقدر تاثیر بد روی فرد می‌گذارد که وی فلج می‌گردد و قادر به انجام امور خود نخواهد بود. از آنجا که توجه به خواسته‌های دیگران بیش از حد برای این قبیل افراد اهمیت دارد، خودشان را فراموش می‌کنند. در این صورت چگونه می‌توانند به خودشان فکر کنند و قدری هم برای خود ارزش قایل شوند؟
پس اگر از لحاظ روانی خودشان را تخلیه نکنند، مشکلات بیشتر می‌شوند.

اگر فرد به احتیاجات خود در تمام جنبه‌های زندگی توجه کند، امور جزئی را کنار می‌گذارد و آنها برای وی بی ارزش می‌گردند.

لزوم توجه به خود
در مصاحبه ای دکتر جوزف کمپبل از لزوم استراحت و آرامش در زندگی مدرن سخن گفته است، وی در ادامه گفته:
آرامش در زندگی هر فردی اهمیت دارد. شما باید یک اتاق داشته باشید، یا یک ساعت و روز، جایی که فارغ از مشکلات روزمره، یا اینکه دوستان شما چگونه افرادی هستند، به چه کسانی بدهکار هستید، از چه کسانی طلب دارید، به استراحت بپردازید و آرامش پیدا کنید. شاید در خلوت خود فکر کنید که خب با این کار که مشکلات حل نمی‌شوند، اما با گذشت زمان بهبودی حاصل می‌شود.

در خلوت خود به عبادت بپردازید و با خدای خود راز و نیاز کنید، حتی الامکان به مسجد، کلیسا و اماکن زیارتی بروید و استرس را از خود دور نمایید.

افسردگی حتی باعث می‌شود که افراد پر تلاش و با ارزش، احساس نوعی بی ارزشی در محل کار خود بکنند، فقط به خاطر نوعی خستگی. اگر در بلند مدت از آنچه انجام می‌دهیم رضایت نداشته باشیم، سعی و تلاش خود را از دست می‌دهیم و قادر به ادامه راه نیستیم. اما با راه حل‌های سازنده و مقابله با استرس، می‌توانیم از مشکلات بکاهیم و از انجام امور لذت ببریم. .

سر و کار داشتن با استرس
اگر چه مشکل خیلی از افراد خورد و خوراک است و رفاه و سعادت را در خوب خوردن می‌دانند، اما باید ساده تر برخورد کنند. در عوض یک کاسه میوه، کشمش، مغزها، و دیگر خوراکی‌های مغذی را در دسترس داشته باشند و هر زمان که هوس فست فود یا اسنک کردند از آنها میل کنند. از دیگر کارها برای غلبه بر استرس، خواب و استراحت کافی و فعالیت بدنی می‌باشند. ورزش به این معنا نیست که حتما هفته ای سه روز و هر بار یک ساعت به باشگاه بروید. بلکه پیاده روی صبحگاه یا عصر در اطراف خانه خود یا پارک محل بهترین ورزش است که شما را سرحال و پر انرژی می‌سازد.
 
زمان برنامه ریزی برای فعالیت بدنی، حتما آرامش روحی خود را نیز در نظر بگیرید. برخی افراد تا دیر وقت در کلوپ و باشگاه‌های ورزشی می‌مانند، با این کار نه تنها آرامشی دریافت نمی‌کنند، بلکه دچار نوعی دلزدگی و خستگی می‌گردند. ورزشی را انجام بدهید که دوست دارید. گاهی اوقات با رفتن به ورزشگاه، علاوه بر استرس ناامید هم می‌شوید. پس سعی کنید هر کاری که به نفع شماست، انجام بدهید.

تغییراتی را ایجاد کنید که می‌دانید از آنها لذت می‌برید و از عهده آنها برمی آیید.

سرگرمی نیز کلید حل مشکلات است
مدیتیشن نیز موثر است. ساعاتی را به کتاب خواندن اختصاص بدهید. یا به کتاب فروشی و کتابخانه مورد علاقه خود بروید و در سکوت آنجا به مطالعه بپردازید. به بازار بروید و در خرید اجناس لوکس لذت ببرید. در حمام شمعی خوشبو قرار بدهید و دوش بگیرید.

زمان استراحت خود را فراموش نکنید. و در محلی ساکت استراحت کنید. ذهن خود را پاک نمایید. خیلی مواقع آنقدر در همهمه و سر و صدا قرار می‌گیریم که خودمان هم متوجه نیستیم، فقط وقتی در خلوت قرار می‌گیریم به نعمت سکوت پی می‌بریم. قبل از خواب یک فنجان چای یا قهوه بدون کافئین بنوشید. به جای تماشای 2یا 3 ساعته تلویزیون، فعالیت شخصی خود را انجام بدهید. به موزه شهر خود بروید، یا هر هفته با همسر خود پیک نیک بروید. به سینما و تئاتر بروید (هر هفته یا هر شب).

اول هر ماه لیستی از کارهایی را که از انجام آنها لذت می‌برید، تهیه کنید. به شهرهای زیبای اطراف خود بروید و به گردش بپردازید. می‌توانید آدرس اماکن دیدنی شهرها را در اینترنت جستجو کنید.

اولین قانون زندگی این است که:
در صورت قوی بودن، برای دیگر افراد خوب هستید. به جای اینکه نیاز اطرافیان را مهمتر از نیاز خود بپندارید، بدانید که تنها با سالم و خوشحال بودن، می‌توان بهترین کار را برای رئیس، دوستان و خانواده خود انجام داد.

 چیزی که درست در زمان استرس از آن غفلت می‌کنیم، به کارگیری تلاش در تمام جنبه‌های زندگی می‌باشد.
همه ما به هشت ساعت خواب شبانه نیاز داریم. گاهی با خود می‌گویید خانه ام خیلی نامرتب و کثیف است و فردا فرصت تمیز کردن آن را ندارم، اما فراموش نکنید که برای انجام هر کاری به طور موثر باید انرژی و شادابی داشته باشید.

می توانید در جلسات خانوادگی و اجتماعی شرکت کنید، اما با دقت نظر در مباحث شرکت کنید تا استرس شما کاهش یابد. با شرکت در این جلسات می‌توانیم روی راه حل‌های موثر برای حل مشکلات تمرکز نماییم. باید مثبت و سازنده فکر کنید و خود را دست کم نگیرید تا نوعی قدرت برای غلبه بر استرس و فشار روانی پیدا کنید. نباید استرس شما را کنترل کند، بلکه شما باید زمام امور را به دست بگیرید و استرس را مهار کنید.

راه شکست فرآیند افسردگی روانی، اطلاع از شیوه‌های پیشگیری از استرس می‌باشد. اگر بتوان به شیوه ای موثر از استرس جلوگیری یا بر آن غلبه کنیم، پیامدهای منفی آن ریشه کن می‌شوند. جستجوی راه‌های موثر برای غلبه بر استرس، کلید شکست افسردگی روانی است.

غلبه موثر بر استرس
موارد زیر راه‌های موثر برای غلبه بر تنش در زندگی می‌باشند:
• دلیل و چگونگی احساسات شخصی خود را بشناسید.
• بدانید چه موقع دچار استرس می‌شوید.
• فقط کاری را که از عهده آن برمی آیید، انجام بدهید.
• به فعالیت بدنی و تغذیه خود توجه کافی مبذول بدارید.
• اگر به کمک نیاز دارید، دیگران را باخبر کنید.
• اگر خسته هستید، حتما استراحت کنید.
• مهارت‌های شغلی خود را ترفیع نمایید.
• اهداف کلی خود را به جزء تبدیل کنید. چرا که با انجام هدف جزئی احساس پیشرفت و ترقی می‌کنید، و نیاز نیست که منتظر انجام یک هدف طولانی مدت بمانید.
• یک زندگی فعال را خارج از محل کار خود خلق کنید.
• آنچه را که به دست می‌آورید، بپذیرید.
• احساس برد کنید.
• در دیگران نیز انگیزه ایجاد نمایید.
• به توصیه مفید دیگران توجه کنید.
• مثبت بیاندیشید.
• توازن، توازن، توازن را یاد بگیرید.
منابع مفید برای غلبه بر استرس

در زیر لیستی از منابع برای کنترل و مهار استرس آورده شده است:
www.Stress.about.com
www.realage.com
www.stretcher.com
در سایت اول، مقالات متعددی در زمینه استرس وجود دارد. همچنین اعضای  این سایت راه‌های مبارزه با استرس را به دیگران آموزش می‌دهند.
در سایت دوم، استراتژی‌ها تغذیه و سلامت آورده شده است. با کمک مقالات این سایت می‌توانید رژیم غذایی و سلامت خود را بهبود ببخشید.
از انجا که منشا استرس خیلی از مردم، مسائل مالی است، به بهره گیری از مقالات این سایت می‌توانید راه حل‌های موثر برای مشکلات مالی خود پیدا کنید.
استرس به طور موثر می‌تواند کنترل شود. اگر احساس می‌کنید که به کمک استراتژی‌هایی خاص می‌توانید آن را از بین ببرید، هرگز تعلل نکنید.
مشاورین یا روان شناسان نیز می‌توانند به شما مدد رسانند. اما باید عادات، عکس العمل‌های خود را بهبود ببخشید تا بتوانید احساس سرمستی کنید.

   
+ ۱۳۸۹/۰۷/۳۰
بیست وپنج سؤال قبل از ازدواج
1) آیا شما می‌خواهید بچه‌دار شوید؟ اگر مایلید چند فرزند؟

2) اگر زمانی مشخص شد من یا شما قادر به بچه‌دار شدن نیستیم، آیا قبول دارید كه فرزندی را از پرورشگاه بپذیریم و بزرگ كنیم

3) اگر در آینده صاحب فرزند شویم، آیا حاضرید او را به مهدكودك بفرستیم؟ در غیر این صورت چه كسی از او نگهداری خواهد كرد؟

4) آیا مادر باید از شغل خود چشم بپوشد و از فرزندان نگهداری كند؟ در این صورت وضعیت مالی زندگی مشترك به چه وضعی در خواهد آمد؟ آیا مرد خانه قادر است در این صورت زندگی را به تنهایی اداره كند؟


5) تعطیلات را چگونه بگذرانیم؟ آیا برنامه تعطیلات را دو نفری خواهیم گذراند یا حتماً باید با فامیل به تعطیلات برویم؟

6) در مواقعی كه جر و بحث پیش می‌آید ، چه واكنشی نشان می‌دهید؟ آیا عصبانی می‌شوید؟ در صورت عصبانیت چه رفتاری از خود نشان می‌دهید؟

‌7) نظر شما در مورد تعهد به زندگی چیست؟ در صورت خیانت از طرف خود‌تان یا من چه واكنشی نشان می‌دهید؟

8) در مورد فرزندان چه رفتار و انطباقی مدنظرتان است؟

9) عقاید مذهبی شما چگونه است؟

10) در مورد روابط زناشویی چه‌نظری دارید؟

11) در مورد مسائل مالی چه‌نظری دارید؟ درآمد هركدام از ما چگونه خرج می‌شود؟

12) هزینه‌های زندگی بر چه مبنایی تعیین می‌شود؟ منبع درآمد چگونه است و آیا كفایت زندگی مشترك را می‌كند؟ آیا امكان پس‌انداز وجود خواهد داشت؟

13) ‌2 سال، 5 سال، 10 سال و 20 سال آینده، خود را چگونه می‌بینید؟

14) ساعات خواب و بیداری و كارتان چگونه است؟ صبح‌ها زود بلند می‌شوید؟ آیا عادت دارید شب‌ها تا دیروقت بیدار باشید؟

15) چه‌كسی مسئول خرید منزل، پخت و پز و تمیز كردن است؟ آیا در این زمینه كمك می‌كنید؟ 16) عادت خرج‌كردن پول در شما چگونه است؟ هر ماه چه میزان پس‌انداز می‌كنید؟

17) آیا در خانواده شما سابقه بیماری روانی وجود دارد؟

18) در مورد مسائل زیر ، اهداف طولانی‌مدت و كوتاه‌مدت شما چگونه است: شغل، فرزندان، مالكیت منزل و هر نوع متعلقات كه به هر دوما مربوط است؟

19) كجا زندگی خواهیم كرد؟ محل سكونت و منزل ما كجا و با چه شرایطی خواهد بود؟

‌20) شهر محل سكونت ما كجا خواهید بود؟ آیا این شهر تغییر می‌كند؟

21) آیا شغل شما به صورتی است كه مجبورید شب‌ها كار كنید؟

22) آیا برای همسر آینده خود محدودیت‌هایی در ذهن دارید؟

23) وقتی استرس دارید، ناراحتید و یا درگیری ذهنی شدیدی دارید، بهترین روش كمك به شما چیست؟

24) اگر در ازدواج مشكلی پیش بیاید، تا چه مدت می‌توانید صبر كرده و مشكل را حل كنید؟ آیا مسئله‌ای در ذهنتان وجود دارد كه اگر در زندگی مشترك بروز كند به‌نظرتان غیرقابل ترمیم و جبران است؟

25) پنج روش كوچكی كه شما به وسیله آن هر روز می‌توانید به همسرتان بگویید و نشان دهید كه دوستش دارید (البته بدون آنكه همسرتان تقاضا كند) چیست؟


پاسخ بعضی سوِالات به زمان زیادی احتیاج دارد. برای پاسخ به این سوِالات بهتر است هر دوی شما وقت بگذارید. نگذارید نداشتن پاسخ برای یك سوِال مانع بررسی سایر سوِالات شود. اگر پاسخ یك سوِال به تفكر بیشتری احتیاج دارد ،فعلاً از آن بگذرید و به سراغ سوِال بعدی بروید. یادتان باشد بهترین ازدواج‌ها بر مبنای پایه و اساس محكم و قوی استوار شده‌ است .

   
+ ۱۳۸۹/۰۷/۳۰
انگیزه هایی غلط برای ازدواج
متاسفانه %80 ازدواجها از انگیزه های غلط و خود خواهانه نشات میگیرند توجه كنید:
1- فشار اطرافیان: تـاثیراتی است كه دوستان،خانواده، جـامـعـه و حتی عقاید شما بر شما تحـــمیـــل مـی كنند. پیامی كه مضمون آن اینچنین است: ""تو باید در یك رابـطه بـا جــنس مخــــالف خود باشی و یا حتما ازدواج كنی، اگر رابــطه نداشته باشی و یا ازدواج نكرده باشی حتما عیبی
در تـو وجــود دارد."" در جــامعه فـــشار زیادی به افراد مجرد تـحمـــیل میگردد اما دیگر زمان آن فرا رسیده است كه آنها را بـه حـــــال خود رها كنیم و بیاموزیم كه تجرد آنها را درك كــرده و ارج نـهـــیم. هر فردی مختار است مجرد بماند و یا ازدواج كند.
2- رهایی از تنهایی و افسردگی: بسیاری از افراد تنها به این خاطر كه تنها هستند( و یا از تنها ماندن هراس دارند) و یا مایوس میباشند تن به ازدواج میدهند. آنها تصور میكنند كه ازدواج مشكل آنها را مرتفع میكند. اما در این شرایط معمولا فرد قادر به یك گزینش صحیح نمیباشد و احتمال آنكه فرد با شخص نامناسبی ازدواج كند زیاد است. یك انسان ناامید و تنها پس از ازدواج نیز تنها خواهد ماند. برخی افراد تا آن حد از لحاظ عاطفی تهی میباشند كه امیدی به یك ازدواج موفق با هیچ فردی را احتمال نمیدهند. در نهایت نیز اینگونه افراد گرفتار روابط محنت زا و غم انگیزی میشوند.
3- عطش جنسی: برخی افراد آنقدر غرق در غرایض جنسی خود میبانشد كه جز روابط جنسی به چیزی دیگری نمی اندیشند. آنها رابطه جنسی را به یك رابطه صمیمانه و دراز مدت ترجیح میدهند. این گونه افراد تنها بدنبال یك همخوابه میباشند تا یك همسر خوب. اینگونه ازدواجها نیز پس از مدتی به سردی گراییده و از هم میپاشد. این انگیزه معمولا در مردان مشاهده میشود و تعداد آنها هم كم نیست.
4- گریختن از واقعیات زندگی خود: بسیاری از افراد ازدواج میكنند نه به این خاطر كه شخص مناسبی را برای ازدواج یافته اند، بلكه به جهت آنكه عذری برای دوری گزیدن از مشكلات و واقعیات زندگی خود تراشیده باشند. زندگی اینگونه افراد عاری از شور و اشتیاق و هدف مشخص میباشد. اما جای آنكه راه حل را درون خودشان بیابند ازدواج كرده و تصور میكنند با ورود فرد دیگری در زندگیشان، زندگی آنها نیز از سكون و كسالت آوری بیرون خواهد آمد.
5- گریختن از رشد و بالندگی: اینگونه افراد تنها به این منظور ازدواج میكنند كه فرد دیگری مسئولیت مراقبت از انها را به عهده گیرد. اینگونه افراد معمولا از لحاظ عاطفی به شریك خود وابسته میشوند. اینگوه ازدواجها در موارد زیر نمود بیشتری دارند:
• ازدواجهایی كه اختلاف سنی فاحشی میان دو فرد وجود دارد.
• در ازدواجهایی كه اختلاف فاحشی در قدرت مالی و یا موفقیت شغلی دو فرد وجود دارد.
• ازدواجهایی كه مغایرت محسوسی در سبك زندگی دو فرد وجود دارد.
6- احساس گناه: برخی افراد كه پیش از ازدواج با فردی رابطه دراز مدت داشته اند تن به ازدواج با فرد میدهند به این خاطر كه از ترك كردن شریك خود هراس دارند كه پس از رفتن آنها چه بر سر شریكشان خواهد آمد. همچنین احساس گناه میكنند زیرا كه تصور میكنند آنطور كه باید و شاید رفتار پسندیده ای نسبت به شریك خود نداشته اند و یا متقابلا لطفهایی كه شریكشان در حق آنها روا داشته را جبران نكرده اند. هنگامی كه فرد از روی احساس گناه و عذاب وجدان و نه از روی عشق واقعی تن به ازدواج با فردی دیگر میدهد ثمری جز ناكامی و نابودی هر دو فرد در پی نخواهد داشت.
7- پر كردن خلاء احساسی و معنوی: اینگونه افراد دارای حس پوچی و بی ارزشی میباشند و میخواهند توسط فرد دیگری خلاء وجودی خود را به گونه ای پر كنند اما باید آگاه باشند كه هر میزان هم كه فرد مقابلشان آنها را دوشت داشته باشد قادر به پر كردن خلاء های زندگی آنها نمیباشد.
8- پذیرش اجتماعی: جامعه به افراد مجرد به چشم یك انسان متهم مینگرد. این جمله را در درب ورودی بسیاری از رستورانها و یا مراكز دیگر زیاد دیده اید: ""ورود افراد مجرد ممنوع"" و یا بسیار از موسسات و ادارات افراد مجرد را به استخدام خود در نمیاورند. بنابراین ازدواج انگیزه ای میگردد برای جوانان تا در جامعه مورد پذیرش قرار گیریند.
9- تامین مخارج زندگی: اینگونه ازدواجها در زنان بیشتر به چشم میخورد كه به منظور تامین نیازهایشان با مرد ثروتمندی تن به ازدواج میدهند.
10- اعتماد بنفس پایین: برخی افراد با نخستین فردی كه به آنان پیشنهاد ازدواج میدهد میپذیرند و ازدواج میكنند. اینگونه افراد به لحاظ اعتماد بنفس پایینشان میپندارند قابل دوست داشتن نبوده و یا ارزش، زیبایی، محاسن و هنر كافی در خود سراغ ندارند كه فردی شیفته آنان گردد. آنان از ترس آنكه نكند فرد دیگری آنان را نپسندد و شاید این آخرین فرصتی باشد كه در زندگی برایشان ایجاد گشته، شتابزده تن به ازدواج میدهند.(مانند دخترانی كه خیلی زود ازدواج میكنند)
11- اخذ تابعیت كشور دیگر: اینگونه افراد برای اخذ تابعیت كشور خاصی تن به ازدواج میدهند كه یك ازدواج مصلحتی محسوب میگردد.
12- بی ارزش شمردن ارزش خود: اینگونه طرز تفكر در زنان به چشم میخورد. اینگونه زنان و یا دختران چنین میپندارند كه وظیفه یك فرد تامین مخارج معیشتی و وظیفه یك زن تنها برآورده ساختن نیازهای جنسی مرد میباشد. آنها ارزش زن را در سطح یك همخوابه صرف میدانند. یكی از عللی كه دختران جوان با مردان مسن ازدواج میكنند همین مسئله میباشد.
به خاطر داشته باشید كه بهترین سن ازدواج بر اساس مطالعات 32 سال میباشد. بنابراین عجله نكنید و با دید گشوده شریك زندگی خود را برگزینید. همچنین سعی كنید پیش از بچه دار شدن حداقل 2 سال از ازدواج شما گذشته باشد تا رابطه شما با فرد مقابل به ثبات مطمئنی رسیده باشد.


   
+ ۱۳۸۹/۰۷/۳۰
چگونه فرد تاثیرگذاری باشیم؟
بیشتر اوقات زندگی روزمره ما به مراوده و گفتگو و تعامل با دیگران میگذرد. در منزل، محل کار، خیابان، تاکسی، مغازه، کلاس درس و … . در این میان همیشه عده‏ای انگشت شمار از افراد در میان دیگران برتر بوده و نامشان زبانزد دیگران است. همچنین همیشه باعث جذب سایرین شده و در کل افرادی پرنفوذ و تاثیرگذار هستند.

اینگونه افراد هیچ فرقی با دیگران ندارند؛ مثلا ستاره داشته و یا اینکه جادوگری بدانند بلکه به صورت دانسته و یا ناخودآگاه یک سری قوانین را همیشه رعایت می‏نمایند که همین قوانین عامل برتری و جذب دیگران و عامل نفوذ در اذهان است. ما نیز می‏توانیم اینطور باشیم.

در اینجا به بعضی از این عوامل اشاره‏ای مختصر می‏نمایم :

۱ - کمتر حرف بزنیم : این بدان معنا نیست که حرف نزنیم و یا سرمان در لاک خودمان باشد. بلکه هرجا نیاز به صحبت کردن بود خود را نشان داده و نظر خود را ایراد کنیم. متاسفانه بعضی افراد اینطور برداشت می‏نمایند که کم گویی یعنی هیچ‏گویی و همین امر باعث منزوی شدن و دور شدن از اجتماع می‏گردد.

۲ - قبل از شروع صحبت حداقل ۳۰ ثانیه فکر کنیم : فکر کردن قبل از شروع صحبت هر چند کم و کوتاه باعث گزیده‏گویی شده و از هرگونه گاف زدن و همچنین بیهوده گویی و با عجله صحبت کردن جلوگیری می‏کند. حتما دیده‏اید افرادی که پس از شنیدن حرفی یا سوالی مدت زمانی کوتاه آنرا حلاجی نموده و سپس بیان می‏نمایند و اکثر اوقات جواب آنها بسیار متین و درست است و هیچ جای ایراد نیست.

اما امان از افرادی که آنچه به ذهنشان می‏آید را بیان می‏نمایند، بدون اینکه حتی لحظه‏ای در مورد آن فکر کنند. به اصطلاح با صدای بلند فکر ‏می‏کنند و اکثر اوقات حرفهایی می‏زنند که باعث پشیمانیشان می‏گردد. فکر کردن آسان است. تمرین کنیم.

۳ - با صدای بلند نخندیم : خنده با صدای بلند شخصیت انسان را زیر سوال می‏برد. هیچ انسان گرانمایه‏ای را نخواهید دید که با صدای بلند خندیده و یا قهقهه بزند. از بازیگران معروف سینما (در زندگی شخصی) گرفته تا بزرگان و دانشمندان. با صدای بلند خندیدن باعث جلب توجه دیگران شده و با توجه به اینکه دیگران نمی‏دانند مطلب شما چقدر خنده‏دار است، باعث سوء برداشت آنها می‏شود.

۴ - بخندیم : یک لبخند کوچک باعث جذب می‏شود. هر انسان دارای کودک درونی است که آن کودک درون به آنچه که خود بخواهد جذب می‏شود چه بخواهیم و چه نخواهیم. اخلاق کودک درون دقیقا مانند کودکان است و به چیزهای زیبا عکس العمل مثبت نشان می‏دهد. پس همانطور که یک کودک جذب یک لبخند می‏شود، ما نیز جذب چهره‏های بشاش و خنده‏رو می‏شویم. همچنین لبخند باعث زیباشدن چهره می‏شود.

۵ - در امور دیگران دخالت نکنیم : برایتان چقدر پیش آمده که با تلفن همراه یا شخصی دیگر صحبت می‏کرده‏اید که دقیقا پس از پایان صحبت، یک نفر دیگر آمده و گفته “چی شده؟” ؟ حتما برایتان پیش آمده است که این قضیه کمی باعث تنفر شما شده است. امور دیگران به ما ربطی ندارد زیرا اگر ربط داشت، با ما نیز در میان گذاشته می‎‏شد. دخالت در امور دیگران باعث دفع آنها شده و نوعی دورشدن را ایجاد می‏نماید. زیرا با توجه به شناختی که افراد از شخص فضول دارند، از رفت و آمد و حتی صحبت مقابل وی خودداری می‏کنند.

۶ - بسیار بسیار کم شوخی کنیم : شوخی هرقدر هم کوچک می‏تواند باعث رنجش شود مگر اینکه این شوخی با فکر قبلی و بررسی بیان شده و یا انجام شود. مثلا شوخی‏هایی که با شخصیت افراد رابطه دارد باعث قتل شخصیت می‏شود. شوخی اگر در حد یک لبخند کوچک و ملیح باشد، بسیار شیرین است و نه بیشتر.

۷ - به ظاهر خود برسیم : یکی از عواملی که باعث تاثیرگذاری در بین سایرین می‏شود، خوش لباسی، خوشبویی و خوش صورتی است. مطمئنا هیچ کس دوست ندارد با شخصی که دهان او بوی بد می‏دهد و یا لباسش پاره است دمخور شود.

۸ - آنچه هستیم باشیم : از بیان حرفهای بیخودی و دروغ و بزرگ کردن خود بپرهیزیم. آنچه که هستیم باشیم به این معنا که خود را بزرگتر از انچه هستیم جلوه ندهیم و سعی نکنیم خود را به زور در دل مردم جای دهیم.



   
+ ۱۳۸۹/۰۷/۳۰
10 خواسته جهانى زنان از همسرانشان
این دستورات مختص به زوج خاصی نیست؛ اینها ده چیزی است كه تعداد بسیار زیادی از همسران از شوهرانشان می‌خواهند.توجه كنید اینها خواسته‌های آنهاست نه نیاز زوحی شان . از لحاظ فردی هركسی مسئول نیاز‌های عاطفی خویش است و باید آنها را پر كند .ما معتقدیم 4 نیاز روحی اساسی وجود دارد :نیاز به دوست داشتن ودوست داشته شدن ، نیاز به تعلق داشتن ، نیاز به داشتن تصور ذهنی خوب از خود و نیاز به آزادى .و اما خواسته‌های همسرتان از شما:

1.هر روز به او بگویید كه دوستش دارید:
هر كسی دوست دارد تایید شود و بداند كه اطرافیان او را دوست دارند .بهترین راه برای تایید همسرتان – كه برایش بسیار مهم است –این است كه خیلی ساده هر روز به او بگویید دوستش دارید . گاهی دستانش را بفشارید و این جمله را زمانی كه شما را بدرقه میكند بگویید .

2. درك كردن و بخشش داشتن:
روزهایی هست كه همسرتان اشتباهاتی انجام دهد و یا كمتر به شما رسیدگی كند . همیشه به خاطر داشته باشید كه هیچ كس كامل نیست . در این مواقع خواسته همسرتان این است كه او را درك كنید و او خود را سزاوار بخشش شما می‌داند . بدانید كه هیچ رابطه ای بدون بخشش دوام ندارد.

3. گفتگو كنید:
نگذارید كار به جایی برسد كه هیچ حرفی با همسرتان نداشته باشید درباره بچه‌ها كارتان و حتی آب و هوا با هم صحبت كنید.چرا كه گفتگو نكردن اولین جرقه‌های یك رابطه سرد است.

4. وقتی برای همسر و فرزندانتان اختصاص دهید:
این زمان به دست شما محقق می‌شود و باید كیفیت با هم بودن را بالا ببرید یعنی تمام طرح‌ها و برنامه‌های آن روز را به میل آنها هماهنگ كنید . فقط خالی كردن برنامه روزانه برای با هم بودن كافی نیست بلكه باید برای این زمان برنامه ریزی كنید و به خود ثابت كنید كه برای عزیزترین‌های زندگی تان عشق و احترام قائلید.

5. بیشتر بگویید بله به جای نه:
عادت به منفی نگری و مخلفت شما را از عزیزانتان دور میكند . سعی كنید دربرابر بعضی خواسته‌ها نه نگویید .با گفتن همین كلمه ساده بله همسرتان را متعجب و خوشحال كنید.

6. خوب گوش دهید:
همسرتان را با این مهارت میتوانید عاشق تر كنید . همسر شما فقط گوش‌های شما را برای شنیدن نمیخواهد بلكه باید با قلبتان به او گوش دهید و او را بفهمید .

7. دلبستگی و مهربانی:
چقدر در طول روز به همسرتان میگویید لطفا یا متشكرم یا اورا میبوسید . متاسفانه بعضی از زوجین فراموش میكنند با هم مهربان باشند و این كلید موفقیت را در زندگی از دست میدهند .

8. بعضی از وظایف خانه و كودك را با هم تقسیم كنید:
یكی از مهمترین دعواهای زناشویی بر سر همین مساله جزئی است.خرده كاری‌های خانه و بچه‌ها تنها مسائل همسرتان نیستند چه خوب است كمی غرور و سبقه خانودگی خود را كنار بگذارید و با این كار زندگی شیرین تری داشته باشید . شاید اوائل سخت باشد اما خود كم كم معجزه اندك كمك به همسر را خواهید دید .

9. اوغات فراغت و برنامه ریزی:
اگر همسر شما شاغل است ساعات بیكاری او و اگر همسرتان شاغل نیست خود به او مرخصی دهید . این روزها بگذارید او آزاد باشد و نگران بچه‌ها ، شما ؛ خانه ؛ و .. نباشد . بگذارید در این اوغات فراغت به خود و خواسته‌های شخصی اش برسد .

10. به او سفارش كنید و خود نیز مراقب سلامت روحی و جسمی خودتان باشید:
بساری از مردان مراقب سلامتی خود نیستند و این برای همسرانشان مشكل بوجود می‌آورد و این افراد به سلامتی طرف مقبل هم اهمیت نمیدهند و لی به خاطر داشته باشد همسرتان نمیتواند مدام دنبال شما باشد. چرا كه او عشق شما و همسر شماست نه مادرتان و خود نیاز به توجه دارد ؛ پس به سلامتی خود و او اهمیت دهید.


   
+ ۱۳۸۹/۰۷/۳۰
ایده های اشتباه در مورد ازدواج
1- ازدواج به دلیل دوری از خانواده و پدر و مادر:

وقتی وضعیت در خانه‌ی پدری، شوم و اندوه‌بار باشد، ازدواج یک راه گریز محسوب می‌شود. 

تعجبی ندارد که خیلی‌ها این راه گریز را انتخاب می‌کنند؛ اما به‌طور معمول، این مسیری است که شما را از چاله درآورده و به چاه می‌اندازد.

 یکی دو سال دیگر در خانه‌ی پدر و مادر ماندن، بهتر از آن است که با نخستین پیشنهاد ازدواج، تن به تاهل دهید، چون آن‌وقت ممکن است شریک زندگی‌تان تا آخر عمر سبب رنجش و آزار شما گردد.

 2- ازدواج به دلیل نگرش یک جانبه‌ی پدر و مادر شما به شخص مورد نظر:

البته جای تعجب دارد که پدر و مادر شما به‌طور واقعی، همسر آینده‌ی شما را دوست بدارند؛ اما دوست داشتن این فرد از سوی آنان، دلیل کافی برای مدنظر قرار دادن ازدواج با آن فرد نیست. سال‌های آینده، زمانی که (بعد از 120 سال ) از میان شما رفتند، شما کماکان باید اسیر فرد رویاهای آنان باشید؛ فردی که شاید مرد یا زن رویاهای شما نباشد.

 3- ازدواج فقط به دلیل پول و ثروت:

اگر شما شیفته‌ی فردی هستید که ثروتمند است و فقط به همین دلیل حاضرید با او ازدواج کنید و به دیگر ابعاد توجه نمی‌کنید، این ملاک مناسبی نمی‌باشد

 ایده‌ی ازدواج کردن با یک فرد، بدون توجه به احساس و عاطفه‌ی قلبی و فقط از روی نگاه مادی گرایانه، به‌طور یقین، عقلانی نیست و اشتباه می‌باشد.

 4- ازدواج به دلیل ترحم و دل‌سوزی به یک فرد:

گاهی انگیزه‌ی فرد برای ازدواج، نجات دادن شخص مقابل از تنهایی، فشارهای زندگی، مشکل‌های اقتصادی و اجتماعی و دلیل‌های دیگر است.

 برای نمونه، دختری که به پسری وابستگی شدید دارد، مسوولیت زندگی او از جمله کار، مسکن و مسائل مادی را می‌پذیرد. چنین انگیزه‌هایی بعد از مدتی کوتاه، رو به خاموشی می‌رود و در نهایت، زندگی مشترک را با بحران مواجه می‌سازد.

 5- ازدواج به دلیل خو گرفتن به ارتباط در طی زمان طولانی:
هنگامی که دو نفر پس از آشنایی، تصمیم به ازدواج با یکدیگر می‌گیرند، اشکالی ندارد؛ اما موقعی اجبار به دلیل «عادت محض» خطرناک می‌شود که دو نفر که با هم ازدواج کرده‌اند و بعد، از یکدیگر طلاق گرفته و به هم عادت کرده‌اند، تصمیم بگیرند دوباره شانس خود را امتحان کنند؛ مطمئن باشید هرگاه بار نخست، کارساز نبوده باشد، بار دوم نیز، کارساز نخواهد بود.

6- فردی که برای رسیدن به شما از همسرش جدا می‌شود:

به‌طور معمول، این‌گونه ازدواج‌ها، زیاد دوام نخواهد آورد و پایه‌ای برای یک رابطه‌ی درازمدت نخواهد بود. فردی که به خاطر شخصی حاضر است به همسر یا نامزد خود خیانت کند، به‌طور مسلم رابطه‌ی آنان، استحکامی نخواهد داشت؛ زیرا کسی که توسط شما به فرد دیگری خیانت کرده، روزی نیز به خود شما خیانت خواهد کرد.
 

   
+ ۱۳۸۹/۰۷/۳۰
روشهایی برای فتح کردن قلب دیگران
این موضوع حقیقت دارد كه امروزه بیش از هر زمان دیگر مردان عجله‌ای برای متعهد گشتن به یك رابطه درازمدت از خود نشان نمی‌دهند.
هنگامی كه از مردان در مورد علل این مسأله پرسش می‌شود، آنها معمولاً چندین دلیل گوناگون را برای عدم آمادگی‌شان برای ازدواج مطرح می‌سازند. اما در كل 4 عامل عمده وجود دارد كه تأثیر بسزایی روی رفتار مردان امروزی برای تن ندادن به تعهد درازمدت ازدواج اعمال می‌كنند:

1 - مردان با فشار اجتماعی كمتری برای متأهل شدن مواجه هستند. بنابراین یك عامل برای تن دادن به ازدواج در مردان عملاً حذف می‌شود.
2 - مردان از پیامدهای احتمالی عدم موفقیت‌آمیز شدن رابطه وحشت دارند. رنج‌های عاطفی حاصل از جدایی می‌تواند برای مردان ویرانگر و طاقت‌فرسا باشد. از طرفی آنها بیشتر نگران ریسك خسارات مالی كه احتمال دارد هنگام جدایی و طلاق متحمل آن گردند، نیز هستند.
3 - این در سرشت و طبیعت مردان است كه هر چیزی را كه موجب تغییر عمده و جدی در زندگی‌شان می‌شود را به تأخیر اندازند. ازدواج تا حدودی آغاز مشكلات یك مرد است. خواه مردان امروزی به این گفته اعتقاد داشته باشند و یا خیر، مردان تمایلی به خروج از منطقه آسایش و فراغ خاطر خویش و گام نهادن به یك زندگی مملو از مسئولیت، سازش و از خودگذشتگی را ندارند.
4 - مردان هنگامی تن به ازدواج می‌دهند كه مطمئن شوند بهترین گزینه ممكن را انتخاب كرده‌اند. تعداد معدودی از مردان همواره در این اندیشه‌اند كه: نكند سر و كله یك دختر بهتر در زندگی آنها پیدا شود. اما چگونه می‌توان مردان را پای‌بند یك رابطه درازمدت و تعهدآور ساخت؟

9 روش برای دستیابی به این منظور و این كه قلب یك مرد را فتح كنید به قرار زیر است:

1 - آگاهانه و معقولانه اطمینان یابید كه مردی كه برگزیده‌اید را دوست داشته و می‌خواهید باقی عمر را با وی سپری كنید.
بنابر این تا زمانی كه كاملاً متقاعد نشده‌اید كه برای یكدیگر مناسب هستید، اندیشه تعهد و ازدواج نباید به ذهن شما خطور كند. شناخت شما از همسرتان باید به حدی باشد كه قادر به تعیین این موارد باشید كه وی قادر به متعهد شدن می‌باشد. او برخوردار از بسیاری از ویژگی‌ها و صفاتی است كه شما همواره در مرد دلخواه خود جستجو می‌كردید. شخصیت او شما را ملزم به احترام و ستایش می‌گرداند. او قبلاً در آزمون‌ وفاداری، صداقت، راستی و مراعات حال دیگران سربلند بیرون آمده است و آن كه باید مطمئن گردید كه وی شما را حقیقتاً دوست دارد.

2 - همواره همان فردی باشید كه هستید و از ابراز ماهیت واقعی خود بیم نداشته باشید. این شاید مهمترین خصلتی باشد كه مردان در زنان جستجو می‌كنند. 99 درصد از مردان در نظر‌سنجی‌های گوناگون این گونه اظهار داشته‌‌اند كه زنانی كه شخصیت‌شان پس از ازدواج دستخوش تغییر می‌شود در ردیف نخست فهرست علل جدایی‌ها پس از ازدواج آنها قرار می‌گیرند.
پافشاری در رفتاری كه در آن زنان به منظور اهمیت بخشیدن به مرد خود، مرتباً با او سازش كرده و از ابراز عقاید و نظرات خود خودداری می‌كنند و یا به لطیفه‌های بی‌مزه او می‌خندند، هیچ‌گاه نتیجه‌بخش نخواهد بود. بنابراین خویشتن حقیقی خود باشید و همواره مراقب باشید شاید مرد شما در حال امتحان كردن شماست.

3 - به او نشان دهید كه استقلال دارید. مردان از زنانی كه به عقب تكیه می‌دهند و منتظر می‌مانند تا مرد آنها تمام امور زندگی آنها را به دست گیرد، بیزار هستند. نشان دهید با آن كه شما از ایده‌های او استقبال می‌كنید، بدون او نیز توانایی به انجام رسانیدن كارها را دارید.
هر گاه برنامه خرید خانه‌ای را در سر دارید آن را به پس از ازدواج خود موكول نسازید. زیرا این عمل موجب می‌شود مرد این گونه برداشت كند كه شما شخصیت مستقلی ندارید.

4 - به او نشان دهید كه فردی مهربان و دوست‌ داشتنی هستید. شاید شگفت‌‌انگیز به نظر آید: یك مرد به دختری نیاز دارد كه او را دوست داشته و خود نیز دوست داشتنی باشد. به همان میزان كه استقلال فردی به زنان قدرت می‌بخشد به همان میزان نیز عدم توانایی آنها در سازگاری، مردان را دلسرد می‌كند.
مردان این گونه زنان را بی‌احساس، بی‌عاطفه و ناتوان در عشق‌ورزی تلقی می‌كنند. بنابراین همان طور كه زنان نیاز دارند استقلال فردی خود را به مردان نشان دهند باید مشخص كنند كه دارای میل وافری برای قسمت كردن عشق خود با مرد زندگی‌شان هستند.

5 - نشان دهید كه او را دوست دارید. علاقه‌مندی به خویشتن حقیقی او نه برای آنچه او می‌تواند برای شما فراهم آورد. بسیاری از مردان در پاسخ به این پرسش كه چه چیزی پیش از ازدواج برای آنها حائز اهمیت است، پاسخ داده‌اند كه: اطمینان یافتن از آن كه دختر مورد علاقه آنها را دوست داشته باشد برای آنچه كه هستند و نه وسیله‌ای برای دستیابی به هدف.
هیچ مردی دوست ندارد احساس كند كه دختر مورد علاقه‌اش به این علت او را برگزیده‌ كه: او یك تأمین‌‌كننده معیشت مناسب، یك شهروند نمونه و یا حتی یك پدر خوب بالقوه است. تمام این مسائل برای مردان اهمیت دارد اما یك مرد زمانی كه متوجه می‌شود یك دختر به این علت او را برگزیده كه او بهترین دوست او بوده است بسیار خرسند می‌شود.
دختری كه همواره در كنار همسر خود باقی بماند صرف نظر از موقعیت و اوضاع مرد خود اما چگونه می‌تواند به این امر نائل آید؟ به زندگی او علاقه نشان دهید همچنین به علاقه‌مندی‌ها و ارزش‌هایی كه او در زندگی قائل است. درباره شغلش صحبت كنید اما بیشتر به جنبه‌های معنوی و بالندگی شخصیتی آن توجه كنید و نه به درآمد و منافع مالی آن. از خصوصیات نیك شخصیتی و اخلاقی او سخن گویید.

6 - برای آن كه او را به دنبال خود بكشانید برایش نقش بازی نكنید. مردان كاملاً از بازی‌هایی كه زنان به آنها روی می‌آورند تا توجه مردان را جلب خود سازند آگاهند. حتی ممكن است مردان اغواگردیده و برای پیروزی در بازی‌های شما به هر عملی دست بزنند. اما هیچ‌گاه متعهد به شما نخواهند شد.
البته عده معدودی هم بر این باورند هم صحبت شدن با دیگران برای برانگیختن حس حسادت ممكن است برای مدت كوتاهی كار‌ساز باشد. اما او چگونه می‌تواند به شما اعتماد كند؟ هنگامی كه شما را دسیسه‌گر بپندارد؟ حتی اگر شیفته شما باشد. هنگامی كه كوچكترین شبهه‌ای در اعتماد و صداقت شما داشته باشد از متعهد شدن هراس خواهد داشت.

7 - نشان دهید كه قصد تغییر دادن او را در سر ندارید. هر گاه یك مرد احساس كند كه تعهد به یك دختر و ازدواج با او سبب به وجود آمدن تغییرات عمده و اساسی در سبك زندگی او می‌شود، سرسختانه‌ برای متعهد شدن از خود مقاومت نشان خواهد داد. حتی اگر عاشق آن دختر باشد.
نشان دهید كه قادر به سازش با او هستید. نشان دهید از آن كه او بدون حضور شما برای تماشای فوتبال یك شب را با دوستان خود بگذارند، اعتراضی ندارید، كاری نكنید كه احساس كند اكنون باید از وقت خود كمال استفاده را ببرد. زیرا زندگی او پس از ازدواج تغییر خواهد كرد.

8 - به ظاهر خود اهمیت دهید. این بدین مفهوم نیست كه شما مانند یك مدل قدم برداشته و یا لباس بپوشید. اما تا حدودی به ظاهر خود برسید. لباسی به تن كنید كه بیانگر بهترین صفات شما و برازنده شما باشد. با اعتماد به نفس حركت كرده و رفتار كنید.

9 - طوری وانمود نكنید كه برای ازدواج شتابزده‌اید، ممكن است شما تصور كنید او تاكنون وقت زیادی را برای تصمیم‌گیری در مورد شما سپری كرده است. اما آرامش خود را حفظ كنید! این ممكن است خبر نویدبخشی باشد. ممكن است او می‌خواهد مطمئن شود كه یك تصمیم معقول و صحیح اتخاذ كرده است.
خود را شتابزده و ناشكیبا نشان ندهید. با خیال آسوده به زندگی روزمره و عادی خود ادامه دهید. هیچ‌گاه به یك مرد پیشنهاد ندهید كه به ملاقات والدین شما بیاید و یا بالعكس. مگر آن كه خود خواهان باشد. بهتر است اجازه دهید این تصمیم را خود اتخاذ كنند.
به خاطر داشته باشید هدف شما فراهم آوردن اطلاعات مورد نیاز برای اتخاذ تصمیم است. ضمن این كه فضا و فرصت كافی و مورد نیاز را نیز در اختیار او قرار دهید.


   
+ ۱۳۸۹/۰۷/۳۰
یعنی می‌گی باز هم اعتماد کنم؟؟(مخصوص دختران و پسران)
اعتماد به مفهوم کاربردی بدین شرح است که شما به طرف مقابل اطمینان می کنید، تصورتان بر این است که با شما صادق است، به قول های خود وفادار است و آنها را عملی می کند،
بازسازی اعتماد در روابط

یکـی از ارباب رجوع هایم روزی از من سوال کرد که اعتمادکردن به یک فرد دیگر چه معنایی را در بردارد. او میخواست بداند که درمقابل همسری که نادرست، متقلب، بیملاحظه است  چه عکس العملی باید نشان داد. او می خواست بداند که آیا این امکان وجود دارد زمانیکه فرد کـار نادرستی را انجام مـی دهد، باز هم بتوان اعتماد و اطمینان را مجدداً در رابطه بوجود آورد یا خیر. اعتماد به دیگری بر چه اموری دلالت می کند؟
اعتماد به مفهوم کاربردی بدین شرح است که شما به طرف مقابل اطمینان می کنید، تصورتان بر این است که با شما صادق است، به قول های خود وفادار است و آنها را عملی می کند، به شما وفادار است، و ترکتان نخواهد کرد. در این قسمت فاکتورهایی مطرح می شوند که پیرامون مبحث اعتماد باید آنها را در نظر بگیرید. هنگامیکه میخواهید به دیگران اعتماد کنید باید یک چهارچوب واقع گرایانه را در ذهن خود مجسم کنید و این احتمال را نیز بدهید که امکان خطا و شکست نیز وجود دارد. اعتماد باید در محیطی مملو از خواست و اراده و بخشش بوجود آید و در نظر داشته باشید که اعتماد در کنار محبت و پذیرش است که به اوج شکوفایی خود خواهد رسید.
اعتقاد بر این است که در مقوله اعتماد، هیچ گونه ماشین جادویی وجود ندارد؛ به این معنا که چنین نیست شما موادی را وارد ماشین مورد نظر کرده و از آنطرف اعتماد بدست آورید. درون افراد بسیار پیچیده است، ممکن است آسیب ها و لطماتی را در گذشته تجربه کرده باشند. ترس ها و شکست های گذشته ممکن است پذیرش آنها را برای اعتماد پایین بیاورن، اما به هر حال همه ی انسان ها این توانایی را دارند که گذشته ی خود را تغییر داده و اعتماد و اطمینان را مجدداً به رابطه ی خود راه بدهند. شما می توانید اعتماد را در رابطه هایی که اعتماد در آن از بین رفته است از نو زنده کنید. در این راه کمک پروردگار را نیز نباید فراموش کرد.
انتظارات خود را تدوین کنید
همه ما انسان هستیم، سست و شکننده ایم، ممکن است دچار وسوسه و اشتباه شویم، و گناهی را مرتکب شویم. به همین دلیل زمانی که به کسی اعتماد می کنید باید نوعی اعتماد واقع گرایانه را برای خود مرجع قرار دهید. به مرور زمان هر چقدر که رابطه صمیمی تر می شود، اعتماد میان طرفین نیز افزایش پیدا خواهد کرد. چرا که وقتی شما با کسی که دوستش می دارید زمانی را صرف می کنید و به مرور زمان شناخت و آگاهی شما از او زیاد تر می شود، نتیجتاً با هم تفاهم بیشتری پیدا میکنید و اعتبار رابطه شما نیز افزایش می یابد. شما می توایند نسبت به خصوصیات اخلاقی، شخصیت، نیازها، خواست ها، محرک ها و ترس های طرف مقابل دید بازتری پیدا کنید و به این واسطه اربتاط بهتری را با او برقرار کنید.
عشق بی حد و مرز به راحتی میتواند اعتماد ایجاد کند به این دلیل که وقتی شما یک چنین عشقی را نسبت به فرد مقابل ابراز می کنید، فرد به طور معمول و به خودی خود می تواند حس پذیرش القا شده ازسوی شما را درک کند و با شما احساس راحتی پیدا می کند. فرد مورد نظر همچنین می تواند به راحتی احساساتش را با شما در میان بگذارد. عشق بی قید و شرط همچنین می تواند سبب ایجاد عزت نفس در فرد گردد و ترس از عدم پذیرش را در آنها به میزان زیادی کاهش دهد. به این طریق آنها در ارائه ی احساساتشان نسبت به شما صادق خواهند بود و نظرها و عقایدشان را به راحتی با شما در میان می گذارند و از شکست هایشان با شما سخن خواهند گفت. نتیجه ی انجام چنین اعمالی، اعتماد و اطمینان را به رابطه ی شما دعوت خواهد کرد. دلیلش این نیست که فرد مقابل انسان کاملی است بلکه تنها دلیلش این است که با صداقت در این رابطه رفتار شده است.
عشق مطلق صبور و مهربان است
این عشق به دنبال کسب منافع شخصی نیست. هیچ موقع تاریخچه ای از کارهای اشتباه را در ذهن خود ثبت نمی کند. زمانیکه عشق صبور نباشد، تحمل نکند، بخشش نداشته باشد، همیشه مایوس باشد، و دنبال خطا و اشتباه بگردد سبب ایجاد ترس می شود و فقط به دنبال پیدا کردن عیب و نقص در طرف مقابل است. عشقی که در آن ترس وجود داشته باشد، جوی از تخریب، نادرستی و بی ثباتی را ایجاد می کند.
شما در ابتدا می توانید حد محدودی از اعتماد را به طرف مقابل داشته باشید تا او را به خوبی بشناسید؛ آنوقت آنها به مرور زمان متوجه می شوند که واقعاً به آنها اهمیت می دهید، اما حقیقت اینجاست که برخی از افراد برای نابودی احساسات دیگران هیچ ارزشی قائل نمیشوند. به طور حتم زمانیکه کسی در قبال آنها قول خود را می شکند، به وعده ای که داده عمل نمی کند، خیانت می کند، بی وفایی می کند، و یا دروغ می گوید باید خودش را تغییر دهد. شما می توانید از او تقاضا کنید که برخی چیزها را عوض کند و این ریسک را بپذیرید که مجدداً همه چیز را از نو شروع کنید. می توانید برای شروع مجدد از منابع مختلفی از جمله مشاور کمک بگیرید. اگر افکار خودکشی به ذهنتان خطور کرد، می توانید با 110 تماس بگیرید و یا به اورژانس بیمارستان مراجعه نمایید.
اگر فرد مقابل در مورد تغییر جدی نبود و مرتباً به دروغ گفتن ادامه می داد، آنوقت باید روی این مطلب فکر کنید که "آیا بهتر نیست رابطه ی خود را پایان بخشید؟"
نگاه دقیقی هم به خودتان بیندازید
شما خودتان انسان کاملی نیستید و احتمالاً زمانی بوده که کسانی را که دوستتان می داشتند را ناراحت و ناامید کرده و آنها را از خودتان رنجانده اید. می توانید قول بدهید که هیچ گاه چیزی که باعث آزار رسیدن باشد نگویید، هیچ گاه دروغ نگویید، مبالغه نکنید و همیشه به قول هایتان عمل کنید. اما از آنجایی که شما انسان هستید باز هم ممکن است که اشتباه کنید و فرد مورد نظر را ناامید کنید. تنها چیزی که شما و شریکتان می توانید به هم قول بدهید این است که رشد کنید به دنبال حق باشید و از پروردگار طلب قدرت و تغییر کنید. در این صورت شما و کسی که دوستش می دارید، هر دو قابل اعتماد تر می شوید و هر چند که هیچ یک از شما دو نفر نمی توانید انسان های کاملی باشید، اما می توانید در رابطه تان برای یکدیگر قابل ستایش باشید.
در هر رابطه ای که انسان ها با یکدیگر برقرار می کنند به هر حال این امکان زیاد است که انواع مختلفی آزار و اذیت در آن بوجود آید. به همین دلیل همه ی ما نیاز داریم که تبدیل به افرادی شویم که راحتتر می بخشند و راحت تر به اشتباهاتشان اعتراف میکنند. این توانایی روح افراد را تصفیه کرده، تواضع و فروتنی را در میان افراد گسترش می دهد و صلح و دوستی را در میان آنها برقرار می سازد. به این طریق بر ژرفای عشق و سرسپردگی موجود در رابطه افزوده می شود.
اجزای تشکیل دهنده ی عشق از جمله بخشش و سرسپردگی از جمله مهتمرین مولفه های ایجاد اعتماد در یک رابطه محسوب می شوند. بخشش به شما این اجازه را می دهد که از نو همه چیز را برای یک مرتبه ی دیگر شروع کنید و برای بار دیگر به یک انسان جایز الخطا اعتماد کنید. عشق و محبت، اعتماد را تقویت می کند. سرسپردگی و صداقت حس مسئولیت پذیری طرفین را نسبت به یکدیگر افزایش میدهد. برای بدست آوردن اطلاعات بیشتر در این زمینه می توانید مبحث بخشش و دلایل سخت بودن بخشش را مطالعه نمایید.
توانایی بخشش از توانایی بخشیدن فردی نشات می گیرد. همه ی ما انسان هستیم و در زندگی خود دچار نقصان و کاستی می شویم. انسانها به راحتی می توانند روح خود را پاک کنند هر چند هم وقایع ناگوار بیشماری در گذشته برایشان اتفاق افتاده باشد. خداوند امروز به ما قدرت داده و برای آینده نیز امید را برایمان مقرر نموده است. هر اتفاقی که دیروز برایتان روی داده باشد، بخشیده خواهد شد و فرداها خداوند به همراه شما خواهد بود.

   
+ ۱۳۸۹/۰۷/۳۰
در این صورت ازدواج نكنید!
 1)‌ اگر در خانواده پدری و زندگی مجردی خود، مسوولیت كاری را به عهده نمی‌گیرید یا كوتاهی می‌كنید.

2)‌ اگر با پدر، مادر، برادر و خواهر خود (كه به نظر شما غیرمنطقی بوده یا اخلاق دلخواه شما را ندارند) ارتباط سازنده و راضی‌كننده ندارید و نتوانسته‌اید تعامل قابل قبولی ایجاد نمایید. (عدم تعامل و ارتباط اجتماعی صحیح با دیگران)

3) اگر در زندگی، مدام شغل خود را عوض كرده‌اید، با دوستان زیادی به خاطر مشكلاتی قطع رابطه نموده‌اید، رشته تحصیلی خود را تغییر داده یا ترك تحصیل كرده‌اید، علائق خود را نیمه‌كاره رها كرده‌اید و ثبات فكری، احساسی و رفتاری ندارید.

4) اگر تصور می‌كنید، افكار، احساس و رفتار همسرتان را در آینده به دلخواه خود تغییر می‌دهید. (خطای شناختی)

5) اگر به دنبال همسر مناسبی هستید به نحوی كه در زندگی مشتركتان در آینده با هیچ‌گونه مشكلی مواجه نشوید. (خطای شناختی)

6) اگر در پی كسب لذت و علایق خود، كارها و مسوولیت‌هایتان بر دوش دیگران قرار می‌گیرد.

7) اگر فقط منطق و طرز نگرش خویش را قبول دارید و در برابر دیگران در حالت دفاعی یا حالت تهاجمی می‌گیرید و قادر به درك افكار، احساس و رفتار دیگران نیستید. (واكنش دفاعی و خود میان‌بینی)

8) اگر نقاط ضعف و نقاط قوت خود را به صورت شفاف نمی‌بینید. (عدم خودآگاهی)

9) اگر تاكنون با نظرات، انتقادات و پیشنهادات دیگران، تغییری در رفتارهای شما ایجاد نشده است.

10) اگر مسائل كاری شما مانع ارتباط دوستانه و ارتباط دوستان شما مانع ارتباط صمیمی در خانواده پدری می‌شود یا مسائل و مشكلات شخصی شما در تمام حوزه‌های زندگی‌تان تاثیر می‌گذارد و در هم تنیده می‌گردد.

11) اگر اصلا قادر به تغییر برنامه‌های از قبل طراحی شده خود نیستید (حتی اگر شرایط تغییر كند) و بسیار متعصب، خشك و غیرقابل انعطاف هستید. (عدم انعطاف‌پذیری لازم)

12) اگر قادر به درك احساسات، رفتار و افكار خانواده، دوستان و همكارانتان كه متفاوت از شما عمل می‌كنند، نمی‌باشید. (عدم آگاهی اجتماعی)

13) اگر بیشتر به جای گوش‌كردن، صحبت می‌كنید و بیشتر از آن‌كه سعی كنید دیگران را بفهمید، سعی دارید كه دیگران شما را درك كنند. (عدم مدیریت رابطه)

14) اگر بسیار هیجانی هستید و تنها هیجانات، شما را به سویی می‌كشاند و قادر به تعویق انداختن خواسته‌هایتان نیستید.

15) اگر برای رفتار، احساس و گفتار خود روش و برنامه‌ای ندارید و مرتب نسبت به دیگران عكس‌العمل نشان می‌دهید.

16) اگر عادت دارید به جای حل مشكلات از آنها فرار كنید یا اجتناب بورزید یا واكنش شما نسبت به مسائل بی‌تفاوتی است. (پاسخ اجتنابی به رویدادها)

17) اگر در آینه نگاه دیگران، ‌شما فردی غرغرو، سرزنشگر، وابسته، احساساتی، بدبین، گوشه‌گیر، پرخاشگر خودخواده، گوشت تلخ، غمگین به نظر می‌آیید. (اختلال شخصیت)

18) اگر فكر می‌كنید از میان چند میلیارد ساكنین كره زمین، فقط و فقط یك شخص مناسب شما است و ارزش ازدواج دارد و در غیر این صورت زندگی شما بی‌معنا شده و باید بمیرید و تا آخر عمر مجرد بمانید.

19) اگر بدون این‌كه خود را دقیقا ارزیابی كنید و بشناسید، دنبال همسر مناسب می‌گردید. (عدم شناخت خود)
20) اگر وضعیت فعلی‌تان راضی‌كننده نیست و برای رهایی و فرار از موقعیت، اقدام به ازدواج می‌كنید. (مشكل در شیوه حل مساله)


   
+ ۱۳۸۹/۰۷/۳۰
4 روش برای گفتن «دوستت دارم»
می‌توان از راههای دیگر نیز عشق را اظهار نمود، که چه بسا می‌تواند تاثیرگذار تر بوده و رابطه را بیش از پیش شاداب، سرزنده و سالم نگه دارد.
گفتن "دوستت دارم" معمولاً برای افراد بسیاری دشوار بوده و نیازمند یک زمان مناسب است؛ اما حتماً لازم نیست که عبارت "دوستت دارم" را بر زیبان بیاورید تا طرف مقابل متوجه احساسات درونی شما بشود. هر چند این عبارت می‌تواند گویای احساسات بدیهی باشد، اما می‌توان از راههای دیگر نیز عشق را اظهار نمود، که چه بسا می‌تواند تاثیرگذار تر بوده و رابطه را بیش از پیش شاداب، سرزنده و سالم نگه دارد.

راههای ساده ای وجود دارند که می‌توانند بدون اینکه حرفی به زبان بیاورید، به همسرتان ثابت کنید که دوستش دارید. و علاوه بر همه این موارد: آیا شما در بوسیدن تبحر دارید یا خیر؟

1- تایید کرده، تشکر کنید و قدردان باشید

یکی از خصلت‌های طبیعی هر انسانی این است که به دنبال تایید از طرف کسانی است که دوستشان می‌دارد.

به همین دلیل کاملاً معقول می‌باشد که تا جایی که می‌توانید تلاش کنید تا مطمئن شوید که شریک زندگیتان می‌داند که تا چه اندازه او را دوست می‌دارید و برایش ارزش و احترام قائل هستید. در میان گذاشتن این امر که چه احساسی نسبت به همسرتان دارید، اصلاً نیازی به صرف وقت آنچنانی ندارد. اگر هم احساس می‌کنید که او در حال حاضر می‌داند که شما چه احساسی نسبت به او دارید، بد نیست گاه و بی گاه یادآوری‌های کوچکی داشته باشید تا او هم بیشتر ترغیب به عشق ورزی نسبت به شما شود.

همه ما دوست داریم تا به خاطر کارهایی که انجام می‌دهیم، مورد تایید و پذیرش سایرین قرار بگیریم. حال چه این کار تامین مالی خانواده باشد، چه پرورش مناسب فرزندان باشد، نحوه انجام کارهای فردی، نحوه نگاه ما به مسائل مختلف، و یا سایر موفقیت‌هایی که در زندگی بدست می‌آوریم.

بنابراین اگر دائماً بخواهید نقد کنید و فقط جنبه‌های منفی شریک زندگی خود را ببینید، گفتن "دوستت دارم" نمی تواند کاری را از پیش ببرد. در حقیقت با این کار بدتر ارزش خود را زایل کرده و به راحتی او می‌تواند متوجه شود که حرف‌هایتان از ته دل نخواهد بود.

متاسفانه بیشتر ما چنین کاری را انجام می‌دهیم. در قدم اول ابتدا باید آسیب‌هایی را که به طرف مقابل وارد آورده اید را شناسایی کنید و سعی کنید تا انتقادهایتان آزار و اذیتی را به طرف مقابل وارد نسازد. باید راه نبرد خود را به درستی انتخاب کنید و با شیوه‌های مسالمت آمیز از او انتقاد کنید. به جای اینکه تمام توجه خود را بر روی اشتباهات و عیوب طرف مقابل متمرکز نمایید، باید سعی کنید در مسائلی که او توانایی بیشتری دارد را تایید، و تصویب کرده و از او قدردانی نمایید. به عنوان مثال زمانیکه همسرتان مثلاً با بیرون بردن زباله‌ها قصد دارد تا به نوعی، عشق و محبت خود را به شما نشان دهد و یا روغن ماشین شما را تعویض می‌نماید، یادتان نرود که از عباراتی به این شرح استفاده کنید.: "مرسی از اینکه.....را انجام دای" و یا "از تو سپاسگزاری می‌کنم که....." و یا "من تو را تحسین می‌کنم که........" سعی کنید محدوده استفاده از این کلمات و عبارات را افزایش دهید.

2- کاری کنید که احساس کند شماره یک است

سرسپردگی و تعهد اساس یک رابطه را تشکیل می‌دهد به ویژه در روابط خانوادگی.

هر چند در یک زندگی مشترک زن و شوهر مسائل مربوط به روابط زناشویی خود را باید در اولویت کارهای خود قرار دهند، اما هیچ شکی وجود ندارد که هر یک از افراد کارهای بسیار زیاد دیگری نیز برای انجام دادن در دست دارند. شغل، فرزندان، دوستان، سایر افراد فامیل و قوم و خویش و سایر مسئولیت‌های اجتماعی معمولاً وقت بسیار زیادی را از شما گرفته و اجازه نمی دهند آنطور که باید و شاید به مسائل زناشویی توجه کنید. با انجام سایر کارها به راحتی توجه تان می‌تواند از زندگی گرفته شده و زمانی هم که بچه‌ها را به زندگی مشترک اضافه کنیم، دیگر صحنه دشوار تر از هر زمان خواهد شد. شرکای زندگی، به ویژه مادرها زمانیکه بچه دار می‌شوند، فکر می‌کنند که تنها الزامی که در زندگی دارند چیزی نیست جز مراقبت و نگهداری از فرزندانشان. تحت این شرایط طرف دیگر زندگی مشترک به کنار زده می‌شود.

می‌بایست به این مطلب توجه داشته باشید که همسرتان هم مانند سایر التزام‌هایی که در زندگی دارید، پراهمیت است و باید مانند سایر مسائل به او توجه کنید. و این امر میسر نخواهد شد مگر با صرف وقت و مهر و علاقه. تنها گفتن "دوستت دارم" کاری را از پیش نمی‌برد و کافی هم نیست. این امر نیازمند عمل کردن از جانب شما می‌باشد. باید سعی کنید که وقتی را برای همسر خود در نظر گرفته و در آن زمان توجه و تمرکز خود را به طور کامل در اختیار او قرار دهید. به نیازهای او بی توجهی نکنید و به خاطر مسائل جزئی با سایر خواست‌های او مخالفت نکنید. به خاطر اشتباهاتی که انجام می‌دهد، او را اینگونه تنبیه نکنید که وقتتان را با او صرف نکنید. اگر تصمیم بگیرید که هر شب با دوستانتان بیرون بروید، این امر به هیچ وجه به او ثابت نمی کند که شما دوستش می‌دارید و قصد دارید وقت بیشتری را با او صرف کنید. این بر عهده شماست که یک تعادل مناسب میان کارهایتان برقرار کنید.

3- کارهای کوچک خیلی به چشم می‌آیند

با ملاحظه بودن و ابتکار عمل به خرج دادن برای وارد کردن شادی به زندگی یکی دیگر از راهکارهای ساده ای است که می‌تواند "دوستت دارم" را به طرف مقابل اثبات کند.

مهربانی و توجه، به ویژه زمانیکه فردی بوده و نشئت گرفته از صمیمیت موجود میان دو نفر باشد، نشان می‌دهد که شما برای طرف مقابل ارزش قائل هستید. سعی کنید تا جایی که می‌توانید به خواست‌ها و نیازهای همسرتان با روی باز برخورد کنید و پیش از آنکه چیزی را از شما درخواست کند، نیازهایش رامرتفع سازید.

با به یاد آوردن رویدادهای مهم زندگی، سعی کنید که همیشه یک قدم جلوتر باشید. سعی کنید نیازهای او را پیش از آنکه آنها را ابراز کند، پیش بینی نموده و او را در کارهایش کمک وهمراهی نمایید.

به عنوان مثال اگر قرار بوده در محل کار در مورد مسئله ی مهمی سخنرانی کند، دست پیش بگیرید و به او زنگ بزنید تا ببیند نتیجه کارش چطور شده. کاری را که از شما درخواست نکرده برایش انجام دهید. منتظر نباشید تا از شما درخواست کند تا شانه‌هایش را پس از یک روز سخت کاری بمالید. پیش از اینکه فرصت مطرح کردن این درخواست را پیدا کند، شما باید آنرا انجام داده باشید. یاد بگیرید که شنونده خوبی باشید، حتی اگر در مورد چیزی صحبت می‌کرد که برای شما اصلاً اهمیتی نداشت. و سعی کنید که نصیحت‌های غیر معقول را برای خودتان نگه دارید.

4- همه چیز او باشید

چه در دوران نامزدی به سر می‌برید، چه ازدواج کرده اید، موقعیتتان خیلی مهم تر از عنوانی است که بر روی شما گذاشته اند. شما باید دوست و محرم اسرار او باشید.

حتی اگر فرزند دارد، می‌توانید مادر فرزندانش هم باشید.

سعی کنید که همه این نقش‌ها را به طور 100% انجام دهید. دوستی باشید که شاد و صادق است. معشوقه ای باشید که پراحساس و صمیمی است و و محرم اسراری باشید که قابل اعتماد است. باید یک گوش شنوا برای او باشید و فردی باشید که هر موقع خواست، بتواند به شما تکیه کند.

در صورت داشتن همسر، اگر بتوانید یک مادر متعهد باشید، او متوجه می‌شود که به اندازه کافی دوستش دارید که از بچه‌هایی که با هم آنها را به وجود آورده اید مراقبت و نگهداری کنید.

اگر بخواهید همه چیز او باشید، باید تلاش کنید و زمان و انرژی صرف نمایید؛ اما این تلاش‌های شما بیش از گفتن هر گونه "دوستت دارمی" به او اثبات میکند که دوستش می‌دارید.

زمانیکه چنین شیوه‌های متفاوت گفتن دوستت دارم را در زندگی روزانه خود تمرین می‌کنید، مطمئن باشید که پاسخ مثبتی را از سوی شریکتان دریافت خواهید کرد و حتی چه بسا او واکنش‌های بهتری در مقابل شما انجام خواهد داد.
خوب بنابراین همین حالا دست به کار شوید و به شریک زندگیتان ثابت کنید که چقدر او را دوست می‌دارید.


   

درباره وبلاگ

کافه فان / Cafefun.ir
سایت اطلاعات عمومی و دانستنی ها

موضوعات

تبليغات

.:: This Template By : web93.ir ::.

برچسب ها: اطلاعات عمومی ، آموزش ، موفقیت ، ازدواج ، دانستنی ، گیاهان دارویی ، تعبیر خواب ، خانه داری ، سخن بزرگان ، دانلود ، بازیگران ، روانشناسی ، فال ، اس ام اس جدید ، دکتر شریعتی ، شاعران ، آموزش یوگا ، کودکان ، تکنولوژی و فن آوری ، دانلود ، تحقیق ، مقاله ، پایان نامه ، احادیث ، شعر ، رمان ، عکس ، قرآن ، ادعیه ، دکوراسیون ، سرگرمی ، اعتیاد ، کامپیوتر ، ترفند ، ورزش ، کد آهنگ ، مقالات مهندسی ، طنز ، دانلود کتاب ، پزشکی ، سلامت ، برنامه اندروید ، زنان ، آشپزی ، تاریخ ، داستان کوتاه ، مدل لباس ، مدل مانتو ، مدل آرایش