
اولین چیزی که ممکن است قبل از یک قرار ملاقات اتفاق بیفتد، احساس آشفتگی و وحشت است. ممکن است تا به حال برای یافتن مرد ایده آل خود با افراد زیادی قرار ملاقات داشته باشید، اما هر بار این احساس رخ میدهد. بعد از قرار، با اینکه همه چیز عالی و خوشایند بوده باز ممکن است دچار این احساس شوید، چون اینجاست که مجبور میشوید در مورد این موقعیت و فرد مزبور کمی فکر کنید. باید تصمیم بگیرید که آیا میخواهید با این فرد ادامه دهید یا اینکه همه ی وعده هایی را که شب گذشته با طرف داشته اید را امروز صبح فراموش کرده اید و نمیخواهید ادامه دهید. این مسئله برای همه ی ما اتفاق میافتد. همه ی ما در چنین موقعیت هایی احساس آشفتگی میکنیم.
برای بسیاری از افراد، روز های بعد از قرار روزهای فوق العاده ای هستند. احساس جذابیت و علاقه میکنید و احساس میکنید که کسی هست که دوستتان میدارد و برایش جذابیت دارید. اما ممکن است در قرار دوم به این نتیجه برسید که کاملاً در اشتباه بوده اید و احساستان درست نبوده است. پس از اتمام قرار ملاقات دوم، باز احساس فوق العاده ای به شما دست میدهد چون این بار دیگر آزمایشی واقعی بوده است و یکدیگر را دقیق تر مورد بررسی قرار داده اید. وفاداریها،قوه ی تعقلتان و جنبه های دیگر شخصیتیتان مورد آزمایش قرار میگیرد. تا این مرحله شما نباید هیچگونه رابطه ی فیزیكی با فرد داشته باشید.
بعد از قرار ملاقات دوم اگر واقعاً به این فرد علاقه مند شده باشید، احساس اضطراب و نگرانی خواهید داشت، نگرانی برای از دست دادن این فرد. یا ممکن است این نگرانی به خاطر این باشد که فکر میکنید برای علاقه مند شدن عجله کرده اید و دوست دارید که از این مسئله خلاص شوید. اینجاست که ممکن است یک آینده ی ایدآل، دچار فاجعه و مصیبت شود. دست از نگران بودن بردارید و بگذارید که زندگی مسیر همیشگی اش را طی کند. خونسردیتان را حفظ کنید، هیچ جای نگرانی نیست. و در هیچ کار هم عجله نکنید.
از طرف دیگر ممکن است هنوز مطمئن نشده باشید که با این فرد صمیمیت برقرار کنید یا خیر، اما باز هم نگران نباشید. جذابیت روزهای اول آشنایی با یک فرد در همین است. در یک رابطه ی طولانی مدت، این روزها دیگر تکرار نمیشوند، پس سعی کنید که تا میتوانید از این جو لذت ببرید. لزومی ندارد که یک رابطه ی جدیدی حتماً به ازدواج ختم شود. دقت داشته باشید که این قرار های ملاقات برای آشنایی شما با این فرد برای این ترتیب داده شده تا شما ضمن آشنایی بیشتر با فرد مورد نظر به این نتیجه برسید که آیا این فرد همسفر خوبی برای آینده شما میتواند باشد یا نه؟ دیگر چنین طرز فکری نداشته باشید و از قرارهایتان نهایت لذت را ببرید.
تردیدهای زیادی در روزهای اول آشنایی وجود دارد، مثل اولین برخورد، اینکه سر قرار بروید یا نه، اینکه تلفن کنید یا نه، چه میشود اگر او سر موقع به شما تلفن نکند و...همینطور جلو میرود و هر روز تردیدها و دوراهی های جدیدی برایتان پیش میآید مثل اینکه، او را برای صرف قهوه دعوت کنید یا نه، اینکه با او به سینما بروید یا نه، اگر احساستان نسبت به او بیشتر شد چه کنید و....باز هم چیزی که به شما کمک میکند تغییر طرز فکرتان است، باید بگذارید زندگی روال عادی خود را طی کند، نباید نگرانی در مورد چیزی به خودتان راه دهید. شما زندگی همیشگیتان را داشته باشید، سر موقع همیشگی به باشگاه بروید، کارهایتان را انجام دهید و نگذارید که زندگیتان از مسیرش منحرف شود.
وقتی دیر به دیر قرار ملاقات داشته باشید، آن انرژی لازم برای پیشبرد یک رابطه وجود نخواهد داشت. باید از همه فرصت هایتان استفاده کنید و با فرد مورد نظر بگذرانید. اگر فردی را واقعاً دوست داشته باشید، طبیعتاً میخواهید همیشه با او باشید تا بتوانید او را بیشتر بشناسید و عاشقش شوید. برای این منظور باید قرار ملاقات هایتان را بیشتر کنید تا صمیمیت بین شما بیشتر شود و گرنه فقط وقتتان را تلف کرده اید.
اولین چهار هفته زمان مهمی است چون در این دوران است که همدیگر را خواهید شناخت. اگر بتوانید این دوران را به خوبی پشت سر بگذارید، حتماً خواهید توانست رابطه ی محکمی ایجاد کنید. به عقیدهی من از هر گونه رابطه و برخورد خارج از چهر چوب معمول در این دوران و تا قبل از ازدواج خودداری کنید. این دوران فقط دوران آشنایی است و اینکه ببینید از هر لحاظ با هم سازگاری دارید یا خیر. دوران پر خاطره ای خواهد بود، پس سعی کنید بهترین استفاده را ازاین دوران ببرید.
ممکن است احساس بی ثباتی و آشفتگی کنید، اما همه ی ما وقتی به گذشته نگاه میکنیم تا ببینیم عاشق شدنمان چه روندی داشته است، یاد چهار هفته ی اول آشنایی میافتیم. سعی کنید این چهار هفته را به قشنگ ترین حالت ممکن بگذرانید .

تا به حال فكر كردهاید كه تعداد شنهای ساحل دریا چقدر است؟ بگویید دیگر، چند تا؟ چند ستاره در آسمان هست؟ برای این كه بدانید، تنها راهش اینست كه بشمریدشان! حالا یك سوال دیگر، مگر نه اینست كه تمامی انسانها و همه موجودات روی زمین نفس میكشند، پس چرا اكسیژن زمین هرگز تمام نمیشود؟!
واقعیت اینست كه ما در دنیایی بسیار گسترده زندگی میكنیم. جهان اطراف ما گستردهتر از آنیست كه حتی به فكر ما خطور كند. هیچ روزی پیش نیامده كه ما فكر كنیم كه ممكن است، دیگر هوایی برای تنفس نداشته باشیم یا این كه وقتی از خواب بیدار میشویم و شیردستشویی را باز میكنیم، آبی بیرون نیاید. هیچ چیز در این كائنات پایانپذیر نیست. فكر كردهاید كه چند تا دانه شن در ماسههای ساحل هست؟ چند تا ستاره در آسمان وجود دارند یا این كه تعداد خرچنگهای اقیانوسها چقدر است؟ بهتر است فكر نكنید! چون قطعا سرسام خواهید گرفت!
دنیا بیكران و بیپایان است، اما اكثریت ما در زندگی احساس كمبود میكنیم. چیزی را كم نداریم یا اصلا نداریم كه شاید مهمترین عنصر زندگی ما باشد و آن پول است. احساس كمبود ما به این علت نیست كه پول به قدر كافی وجود ندارد. نه این طور نیست. پول هم مانند هر چیز دیگری در این دنیا نامحدود و بیاندازه است. مثل آب، هوا، شنهای ساحل و هر چیز دیگر. آنقدر زیاد هست كه هر زن، مرد یا بچه بتواند به خوبی وخوشی و در رفاه زندگی كند. پس با این اوصاف چرا ما همیشه و هرروز بیش از پیش سعی میكنیم پول دربیاوریم و باز هم پول كم میآوریم بعضیها اعتراض میكنند و میگویند كه پول با بقیه چیزها متفاوت است. پول كه مثل آب و هوا و شن ساحل نیست؛ پول ساخته دست بشر است.
به واقع اینست كه این مفهوم چیزی نیست جز یك ابزار مبادله. ابزاری برای تبادل انرژی، زمان و ایده و طرح فكری با پول. پول تنها یك ابزار و واسطه است. پاسخ ما به مشكلات مالیمان به نحوه نگاه ما به این مسئله و مقوله پول وابسته است و این كه چگونه فكرمان را به كار بیندازیم. طرز فكر ماست كه مشخص میكند كمبود مالی داریم یا از این حیث هیچ كم و كسری نداریم.
اگر مدام فكر كنیم كه چقدر بیپولیم، زیر بار قرض داریم له میشویم و كرایه خانهمان عقب افتاده است، این حس نداری و كمبود مدام قوت میگیرد. اگر به وجوه مثبت همان پولی كه داریم، فكر كنیم، آسودهتر خواهیم بود. اگر آن لذات و خوشیهایی كه این ثروت كوچك میتواند برایمان خلق كند را پیش چشم بیاوریم، مبلغ آن چندان برایمان مهم نخواهد بود. علاوه براین با طرز فكری اینچنین، توانایی كار كردن و خلق پول بیشتر را نیز خواهیم داشت.
اگر كه میخواهید بیشتر و بیشتر پول در بیاورید، به بیپولی خود فكر نكنید، به ثروتتان بیندیشید و این كه چقدر در دست و بالتان پول هست. اگر فكر میكنید كه این میلیونرهای شهیر دنیا با غصه خوردن و حرص خوردن پولدار شدهاند، اشتباه میكنید. اصلا اینچنین نیست. پولدارهایی كه از فقر به ثروت رسیدهاند، این طور نبودهاند. شما هم نباید باشید، البته اگر میخواهید فقیر باقی نمانید و همیشه هشتتان گروی نهتان نباشد!
افراد
دارای تیپ شخصیتی B، با مسایل و اتفاقات راحتتر برخورد میکنند و کنار
میآیند و نسبت به محرکهای محیطی، حساسیت کمتری از خود نشان میدهند. این
افراد معمولا به همان سطحی از کارایی و رشد که رسیدهاند، قناعت میکنند
استرس بد چیست؟
هر وقت پاسخ هورمونی بدن به محرکهای بیرونی که باعث ترشحشان میشوند، بیش از حد باشد یا اینکه با محرکهای ساده و پیشپا افتادهتری، این هورمونها ترشح شوند، آن وقت است که استرس بیش از حد (و به تدریج، اضطراب) و یا استرس نابجا ایجاد میشود. آنچه در موفقیت فردی و اجتماعی انسان دخیل است، آن است که شرایطی را که او را دچار استرس بد و نامطلوب میکند، بشناسد و مهارتهایی را کسب نماید که بتواند استرس بد را به تدریج به استرس خوب تبدیل کند. بهتر است با ذکر مثالهایی سعی کنیم مواردی را که استرس باعث ایجاد مشکل در سر راه موفقیت فرد میشود، بهتر بشناسیم. استرس بیش از حد، موقع رفتن به مدرسه، استرس بیش از حد، موقع سخنرانی در یک جمع، استرس بیش از حد، موقع کنکور یا امتحانات بزرگ، استرس بیش از حد، موقع آمدن مهمان و یا رفتن به مهمانی، استرس بیش از حد، موقع رانندگی یا امتحان رانندگی.
اما چگونه باید این موارد را شناخت؟ لازم است که همواره توجه خودمان به این «بیش از حد» بودنها باشد و یا اگر اطرافیان متوجه آن شدند، از آنها بخواهیم نظرشان را به ما منتقل کنند. با توجه به میزان استرسی که در حالت طبیعی به افراد وارد میشود، آدمها به صورت کلی به دو تیپ شخصیتی زیر تقسیمبندی میشوند:
• تیپ شخصیتی A
: این گروه افرادی هستند منظمتر، جدیتر، پرتلاشتر و حساستر به انجام کارها و امور محوله به آنها و مسایل شخصی و کاریشان. (اصطلاحا جوشیاند!)عموما در رسیدن به اهدافی که برایشان مهم است و برای دستیابی به موفقیتهای بالاتر تلاش بیشتری انجام میدهند و آمادگی بالاتری از خود نشان میدهند. اما از آن طرف، احتمال ایجاد اضطراب و استرس بیش از حد هم در آنها بیشتر است.
• تیپ شخصیتی B: این گروه افرادی هستند آرامتر، راحتتر و با حساسیت کمتر به انجام کارها و امور محوله به آنها و مسایل شخصی و کاریشان. (اصطلاحا خونسردند!) افراد دارای تیپ شخصیتی B، با مسایل و اتفاقات راحتتر برخورد میکنند و کنار میآیند و نسبت به محرکهای محیطی، حساسیت کمتری از خود نشان میدهند. این افراد معمولا به همان سطحی از کارایی و رشد که رسیدهاند، قناعت میکنند و کمتر پیش میآید که به دنبال ارتقای ناگهانی و حرکت به سمت پلههای دستنیافتنیتر باشند.
چگونه استرس بد را به خوب تبدیل کنیم؟
برای دستیابی به موفقیتهای بیشتر، فرد لازم است هم استرس از نوع خوب را داشته باشد و هم مهارتهایی را یاد بگیرد که استرس بد را به استرس خوب تبدیل کند.
• مواجهه و تمرین: یکی از رایجترین راههای غلبه بر استرس بد، مواجهه با شرایطی است که فرد را دچار استرس میکند؛ یعنی «دل به دریا زدن» و «تمرین» برای مواجهه با شرایط بد، باعث میشود که فرد در دفعات بعدی، دچار استرس کمتری شود.
• آشنایی با روشهای آسودهسازی: خوشبختانه امروزه روشهای گوناگونی برای مقابله با استرس از طریق آسودهسازی یا ریلکسیشن در دسترس است و آموزش داده میشود. این روشها به افراد کمک میکنند تا در شرایط استرسزا بتوانند خود را آرام کنند و پاسخ غیرطبیعی بدن را به حالت طبیعی درآورند.
یکی
از رایجترین راههای غلبه بر استرس بد، مواجهه با شرایطی است که فرد را
دچار استرس میکند؛ یعنی «دل به دریا زدن» و «تمرین» برای مواجهه با شرایط
بد.
• استفاده یا کمک گرفتن از یک راهنما: در بعضی گروههای سنی که فرد خودش
متوجه حالت غیرطبیعی هست، میتواند از والدین، خواهر یا برادر، معلم یا
استاد، دوستان و آشنایان مورد اعتماد بخواهد تا نشانههای غیرطبیعی استرس
را در وجود او شناسایی کنند.
• دسترسی به خوردنیهای شیرین: همراه داشتن آبنبات یا شکلات در مواقع استرس کمک میکند تا بتوان با سرعت بیشتری، قند مورد نیاز برای سوخت و ساز اعضای حیاتی بدن مثل مغز را که نیازمند تمرکز و فعالیت صحیح و دقیق است، فراهم کرد.
• مطالعه: مطالعه، چه درباره روشهای کنترل استرس و چه درباره هر چیز دیگر، روشی است که علاوه بر کاهش استرس، به تقویت تمرکز در شرایط استرس کمک میکند. ضمن آنکه به یادگیری هم کمک میکند.
• ورزش و فعالیت بدنی: از روشهای شناختهشده کاهش استرس بد و افزایش استرس خوب، ورزش و فعالیت جسمانی است.
• مشاوره: مشاوره با فرد دانا، آگاه یا یک روانشناس و روانپزشک، در تقویت استرس خوب بسیار کمک کننده خواهد بود.
• شرکت در فعالیتهای اجتماعی: شرکت در این فعالیتها، علاوه بر اینکه مهارتهای کار گروهی را در افراد افزایش میدهد، به آنها کمک میکند تا در شرایط بروز مشکلات بتوانند تصمیمگیری منطقیتر و بهتری داشته باشند و به تدریج یاد بگیرند که چگونه با مسایلی که آنها را دچار استرس میکند، کنار بیایند.


.:: This Template By : web93.ir ::.