به تازگی گذاشتن عکس نوشته های باحال روی پروفایل مد شده تا جایی که بیشتر هنرمندان هم بجای اینکه بعضی اوقات عکس خود را در پروفایل قرار دهند یک عکس نوشته قرار می دهند و بازار عکس نوشته ها هم که داغ داغ است از عکس نوشته باحال و خنده دار بگیر تا عکس نوشته خفن و غمیگن در وب سایت ها هستند و ما گلچینی از عکس نوشته برای پروفایل در این مطلب قرار دادیم. امیدوار هستیم مورد توجه شما قرار بگیرد. برای حمایت از ما هم این پست را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
عکس های عاشقانه دخترانه
زیباترین عکس نوشته های پروفایل
عکس نوشته پروفایل
عکس پروفایل دخترونه
عکس پروفایل دخترانه جدید
عکس نوشته پروفایل جدید
عکس نوشته درباره ماه محرم
عکس نوشته درباره تنهایی
عکس نوشته عاشقانه شاد
عکس نوشته درباره عشق
عکس نوشته ما همیشه باهمیم
عکس نوشته عاشقانه
عکس نوشته بامزه برای پروفایل
عکس نوشته برای پروفایل
عکس نوشته دوستت دارم برای پروفایل
عکس نوشته دوست دارم قد تموم آدمایی که حسرتمون دارن
عکس نوشته خفن برای پروفایل
عکس نوشته خفن عاشقانه برای پروفایل
عکس نوشته شاد و باحال جدید برای پروفایل
عکس پروفایل پسرانه برای پروفایل
عکس نوشته برای استوری اینستاگرام
عکس نوشته دختر باس استقلالی باشه
عکس پروفایل دختر پرسپولیسی
عکس نوشته عاشقانه
عکس نوشته دختر باس استقلالی باشه
عکس پروفایل دخترانه باحال
عکس دختر پرسپولیسی جدید برای پروفایل
عکس پروفایل داغون کننده پسرانه
عکس نوشته زیبا برای پروفایل
عکس نوشته دخترانه برای پروفایل
عکس نوشته پدر و دختر برای پرفایل
عکس نوشته زیبا برای پروفایل
عکس نوشته دخترانه برای پروفایل
عکس نوشته خفن پسرانه برای پروفایل
عکس پروفایل دخترونه جدید
عکس نوشته
عکس نوشته سنگین برای پروفایل
عکس نوشته عاشقانه برای پروفایل
عکس نوشته دخترونه برای پروفایل
عکس نوشته برای پروفایل
عکس نوشته باحال
عکس نوشته داغون کننده
عکس نوشته عاشقانه پسرونه برای پروفایل
عکس نوشته غمگین برای پروفایل
عکس نوشته عاشقانه برای پروفایل
عکس نوشته پروفایل برای روز تولد
دانلود عکس نوشته برای پروفایل
عکس نوشته عاشقانه برای پروفایل
عکس نوشته برای اینستاگرام
عکس نوشته فلسفی سنگین
عکس نوشته غمگین برای پروفایل
عکس نوشته برای پروفایل دخترونه
عکس نوشته باحال برای خانم ها
عکس متن دار برای پروفایل تلگرام
عکس نوشته مذهبی برای پروفایل
عکس نوشته تیکه دار
عکس نوشته مخصوص تلگرام
عکس نوشته عاشقانه برای پروفایل
عکس نوشته شاعرانه برای پروفایل
عکس نوشته های داغون کننده
متن زیبا برای پروفایل
عکس نوشته زیبا برای پروفایل
عکس نوشته برای مادر
عکس نوشته پسرانه برای پروفایل
عکس نوشته برای پروفایل واتساپ
عکس نوشته برای پروفایل دخترونه
عکس نوشته عاشقانه برای پروفایل
عکس نوشته انگلیسی عاشقانه
عکس نوشته دخترانه
در آخر هم امیدوار هستیم که این عکس نوشته مورد توجه شما عزیزان قرار گرفته باشد. از اینکه از سایت نازشو بازدید کردید از شما سپاس گذار هستیم. امیدوار هستیم بازهم به سایت ما سر بزنید.
گردش اتوبوس اما نظرت را عوض می کند. اتوبوس می پیچد در خیابان امام رضا (علیه السلام) همه خیره میشوند به شیشه ی جلوی ماشین. دستت را آرام روی سینه می گذاری و می گویی:
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا (ع)
با خود میگویی دور از ادب است که زیارت را به تاخیر بیندازی به خاطر خستگی.
وارد صحن که می شوی خورشید را می بینی که کز کرده پشت گنبد. تو را نمی دانم اما من هروقت این صحنه را می بینم یاد این شعر می افتم:
شما هر آینه زیباترید از خورشید
به یک مشاهده دل می برید از خورشید
شما که ماه شب بی ستارگی منید
همیشه یک سر و گردن سرید از خورشید
سپیده دم که به دیدار صبح می آیید
چه آبروی بدی می برید از خورشید
عجب ابهتی دارد این حرم! عجب صفایی انگار وفتی وارد این حرم می شوی قلبت را می دهند دست فرشته ای تا عاشقش کند. شاید هم عاشق تر!
کفشدار پلاک کفشهایت را که می دهد می گوید: التماس دعا! می گویی محتاجیم و به یاد می آوری حاجت هایت را. و آن روزهایی را که خدا را التماس می کردی برای این زیارت. پلاک را بر می دار ی و روانه می شوی. چهار چوب در را میبوسی. چشم هایت را می گذاری روی در و می گویی: باذن الله و اذن رسوله …
احساس عجیبی داری گمان می کنی بیش از آنچه انتظار کشیده ای کسی انتظارت را کشیده است. هنوز ضریح را ندیده ای می دانی قدم بعدی را که برداری خورشیدی را می بینی که عالمتاب، زیبا، مهربان و آقا …
دمت را بر می داری. دستت را روی سینه می گذاری، نمی دانی چه بگویی احساس می کنی کسی به تو می گوید: سلام! چقدر مهربان است. لب باز میکنی: السلام علیک یا مولی الرئوف. مهربان است، مهربان!
سرت را پایین می گیری. شرمگینی و مشتاق. زبانت لال شده انگار آن همه حاجت و تمنا در این نگاه مهربان ذوب می شود هر قطره ای آب _ اما گرمتر _ از چشمانت جلایش میدهد.
ملتمسانه نگاهت را می چرخانی به اطراف. شاید کسی به یاریت بیاید. نگاهت را کتیبه سمت راست می دزدد. شعر رامیشناسی. همان شعر آشنای حافظ:
فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی
که جز ولای تو أم نیست هیچ دستاویز
میگویی:
فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی
بغضت می شکند. اشکهایت قبل از آنکه تصمیمی برایشان گرفته باشی جاریند. کوچکتر که بودی گاهی اینگونه گریه می کردی... اما حالاها کمتر. دستی را روی شانه ات احساس می کنی. چه دست مهربانی. دلت را می لرزاند این دستهای بر شانه. اما خانه آرامشت را نه! آرام می کند. فکر می کنی ای کاش همیشه دلت این گونه می لرزید؛ آرام...
باز جلو می روی. چه جسارتی کرده ای و چه قدر نزدیک شده ای! گمان می کنی اگر قدمی دیگر برداری می توانی در آغوش بگیریش. باز جسارت می کنی و یک قدم دیگر بر می داری. باز احساس می کنی فیض حضور را بیش از پیش. احساس می کنی سر تا پای وجودت را که گر گرفته از هرم حضور، احساس نمی کنی کسی را در آغوش گرفته باشی! احساس میکنی در آغوشت گرفته اند. گرم گرم!
خودت را می سپاری به این آغوش و سیر می گریی و با خود فکر می کنی اینجا چه قدر صاحبخانه ها مهربانند...
لیلی گفت: موهایم مشکی ست، مثل شب، حلقه حلقه و مواج،
دلت توی حلقه های موی من است.
نمی خواهی دلت را آزاد کنی؟
نمی خواهی موج گیسوی لیلی را ببینی؟
مجنون دست کشید به شاخه های آشفته بید و گفت: نه نمی خواهم،
گیسوی مواج لیلی را نمی خواهم.
دلم را هم.
لیلی گفت: چشمهایم جام شیشه ای عسل است، شیرین،
نمی خواهی عکست را توی جام عسل ببینی؟
شیرینی لیلی را؟
مجنون چشمهایش را بست و گفت: هزار سال است عکسم ته جام شوکران است، تلخ.
تلخی مجنون را تاب می آوری؟
لیلی گفت: لبخندم خرمای رسیده نخلستان است.
خرما طعم تنهایی ات را عوض می کند.
نمی خواهی خرما بچینی؟
مجنون خاری در دهانش گذاشت و گفت: من خار را دوست تر دارم.
لیلی گفت: دستهایم پل است. پلی که مرا به تو می رساند. بیا و از این پل بگذر.
مجنون گفت: اما من از این پل گذشته ام. آنکه می پرد دیگر به پل نیازی ندارد.
لیلی گفت: قلبم اسب سرکش عربی ست.
بی سوار و بی افسار.
عنانش را خدا بریده، این اسب را با خودت می بری؟
مجنون هیچ نگفت.
لیلی که نگاه کرد، مجنون دیگر نبود؛ تنها شیهه اسبی بود و رد پایی بر شن.
لیلی دست بر سینه اش گذاشت، صدای تاختن می آمد...
قسمت دوم مجموعه اشعار کوتاه عاشقانه با عکس مرتبط در این پست ملاحظه کنید.
عشق یعنی بدون آنکه که کسی پی به قانونِ بینِ ما ببرد
روی فرزندم اسم کوچک تو، اسم من روی دخترت باشد
〰❤️➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖❤️〰
نگیر از این دل دیوانه،ابر و باران را
هوای تنگِ غروب و شبِ خیابان را
تو نیستی،غم پاییز را چه خواهم کرد
و بی پرندگیِ عصرهای آبان را
〰❤️➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖❤️〰
چند موی بلند
روی بالشم جا مانده است،
درست مثلِ
چند ترکش
در بدنِ
یک
سرباز
〰❤️➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖❤️〰
هنـوز غصه خود را به خنده پنهان کـن!
بخند! گرچه تو با خنده هم ،غم انگیزی
〰❤️➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖❤️〰
دیگه تخت فرمانروایی مهم نیست
خدایی نمیخوام،نه این تن بمیره
تفنگ دولول و مهماتش از من
یکی پاشه این قتلو گردن بگیره
〰❤️➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖❤️〰
بی تو باران بزند خیس ترین رهگذرم
تا به صد خاطره با چتر خیانت نکنم
پیچ حیران ز خم موی تو طراحی شد
پس عجب نیست اگر کشته فراوان دارد!!
〰❤️➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖❤️〰
دیگر به این نتیجه رسیدم جهنم است
خانه ، حیاط ، کوچه و هرجا تو نیستی
〰❤️➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖❤️〰
یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آنکه یوسف به زر ناسره بفروخته بود
〰❤️➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖❤️〰
زیر باران دو نفر,کوچه،به هـــــــم خیره شدن
مــرگ این خاطره ها پای کسی هست که نیست
چمدان دست تو و
ترس به چشمان من است
〰❤️➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖❤️〰
قانعم،بیشتر از این چه بخواهم از تو؟
گاه گاهی که کنارت بنشینم،کافی ست
〰❤️➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖❤️〰
انگار که یک کوه ، سفر کرده از این دشت
آنقدر که خالی شده ، بعد از تو جهانم …
کنار پنجره یک جفت چشم بارانی
نشسته اند به یک انتظار طولانی
〰❤️➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖❤️〰
لطف کن پیش من از دلبر و معشوق نگو
پیش یک آدم معلول نباید بدوی …
〰❤️➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖❤️〰
مانند هوای شهر تهران شده ام…
باران زده ای که همچنان آلودست…!!!
〰❤️➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖❤️〰
ﺩﻳﻮﺍﻧﻪ ﺷﻮ،ﺷﺎﻋﺮﺗﺮﻡ ﻛﻦ باز
ﺟﻤﺸﻴﺪ ﺷﻮ ﺗﺎ ﺩﻟﺒﺮﺕ ﺑﺎﺷﻢ!
ﻛﺒﺮﻳﺖ ﺭﻭﺷﻦ ﻛﻦ،ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻢ
ﺳﻴﮕﺎﺭِ ﺩﺍﺋﻢ ﺑﺮ ﻟﺒﺖ ﺑﺎﺷﻢ
〰❤️➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖❤️〰
حالِ من مثل یتیمی ست که هنگام دعا
به فرازِ ” باَبی اَنْتَ وَ اُمّی” برسد
〰❤️➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖❤️〰
گویند چرا ، تو دل بدیشان دادی
والله ، که من ندادم ایشان بردند
〰❤️➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖❤️〰
منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر
لای مو های تو گم کرد خداوندش را
〰❤️➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖❤️〰
درد میکشم
از رفتنت…
و هنرم
بغض کردن و گریه نکردن است!
〰❤️➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖❤️〰
ز شرم او نگاهم دست و پا گم کرد چون طفلی
که چشمش وقت گل چیدن به چشم باغبان افتد
بر شــانــه بـیفشــان و مــزن شـانـه بــه مـویـت
بـگــذار حـســادت بــکنـد شــانـه بــه شـانــه !
〰❤️➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖❤️〰
من سوالم،پر پرسیدن و بی هیچ جواب
مردهشورِ شب و روزِ من و این حالِ خراب
〰❤️➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖❤️〰
وآنــکس که تـو را بـی تــو کنـــد؛ یــارِ تـو اوست…
ماهیان روی خاک و ماهیان روی آب
وقت مردن، ساحل و دریا چه فرقی می کند؟!
〰❤️➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖❤️〰
چون می نگرم به کار عالم بهتر
هر مسئله چند وجه دارد در بر ،
از منظر شعر …آه بیچاره درخت
از منظر جبر …آه بیچاره تبر
〰❤️➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖❤️〰
لحظه ی تشییعِ من از دور بویت می رسید
تا دو ساعت بعد دفنم همچنان جان داشتم
〰❤️➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖❤️〰
اشک می فهمد غم افتادهای مثل مرا…
چشم تو از این خیانت ها فراوان میکند!
〰❤️➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖❤️〰
گیسوان تو شبیه است به شب؛ اما نه
شب که اینقدر نباید به درازا بکشد …
〰❤️➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖❤️〰
من ازتو بیخبرم,وضع حادیعنی این
و بی تو دربهدرم,گردبادیعنی این
درون بخش خبر،روزنامه چی بنویس
که تــرک کردمرا…رویداد یعنی این!
〰❤️➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖❤️〰
مرهم زخم هاى کهنه ام کنج لبان توست
بوسه نمى خواهم !
حرفى بزن …
〰❤️➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖❤️〰
آسمان را دوست دارم
زیرا تنها سقفى ست
که زیر آن با تو زیسته ام …
بازار کساد و جای همت خالی
در خانه فساد و جای غیرت خالی
گویی که تمام خلق بر پا کردند
در سینه ی خود به جای دل بقالی
〰❤️➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖❤️〰
امــشـب از خــوابِ خــوش گــریـزانـم
کـه خیــالِ تــــــو خـوش تـر از خـواب اسـت
〰❤️➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖❤️〰
عشق مدت هاست این روح سراسر درد را
برده بر بام جنون و نردبان برداشته
نـاصح به طعنه گفت:رو ترک عشق کن !
حاجت بـه جنگ نیست برادر ،نـِمیکنـم …
〰❤️➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖❤️〰
می گویـم امــا درد ِدل سـر بستـه تـر بهتـر
بغــض گلـــوی مــردهـا نشکستــه تـر بهتـر
〰❤️➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖❤️〰
عشق یعنی من ِ سرمایی ِ تب دار و مریض
ژاکتم را بدهم تا که تو سرما نخوری
〰❤️➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖❤️〰
بنشین برایت حرف دارم در دلم غوغاست
وقتی که شاعر حرف دارد ، آخر دنیاست
〰❤️➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖❤️〰
بلاغت غم من انتشار خواهد یافت!
اگر که متن سکوت مرا کتاب کنید …
〰❤️➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖❤️〰
این قافله عمر عجب می گذرد
دریاب دمی که با طرب می گذرد
گیسو به هم بریز و جهانی ز هم بپاش!
معشوقه بودن است و «بریز و بپاش» ها
〰❤️➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖❤️〰
چه سرنوشت غم انگیزی که کرم کوچک ابریشم
تمام عمر قفس می بافت ولی به فکر پریدن بود
من و تو آن دو خطیم آری، موازیان به ناچاری
که هر دو باورمان ز آغاز به یکدگر نرسیدن بود
چای می نوشم که با غفلت فراموشت کنم
چای می نوشم ولی از اشک
فنجان پر شده ست…
خوش به حال انار ها و انجیرها
دلتنگ که می شوند، می ترکند…
بر بخار پنجره یک شب نوشتی عاشقم
خون شد انگشتم به آجر حک کنم “ما بیشتر”
روی هر سینه سری گریه کند وقت وداع
سرمن وقت وداع گوشه ی دیوار گریست
〰❤️➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖❤️〰
شبیه قایق سرگشته ای رهایم کن
میان تنگه ی جغرافیای آغوشت
〰❤️➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖❤️〰
هزار بار هم از این دنده به آن دنده شوی فایده ندارد !
این تخت خواب “آغوش” کم دارد . . .
.:: This Template By : web93.ir ::.