+ ۱۳۹۸/۱۰/۰۲

برترین‌ها: ویژه برنامه یلدای دورهمی با اجرای مدیری به نوعی شهر را به هم ریخته. مدیری از سمت طرفداران دولت نقد می‌شود چون در این چند سال اخیر کم کنایه به روحانی نزده و در برنامه آخرش هم به ماجرای بنزین طعنه‌ی سنگینی زد.

از آن طرف قشری از اصولگرایان به سردمداری روزنامه «فرهیختگان» به دستمزد مدیری پرداخته‌اند و در واقع در تلاش هستند که حضور رسانه‌ای او را منفعت‌طلبانه تفسیر کنند.

گروه سومی که به مدیری حمله می‌کنند، همان‌هایی هستند که این روزها همه چیز را با عینک بدبینی نگاه می‌کنند و ژست اپوزیسیون دارند، همان‌ها که شعار «اصلاح‌طلب، اصولگرا، دیگه تموم ماجرا» را سر داده‌اند و حالا ماهیت کار مدیری را بی‌ارزش قلمداد کرده‌اند. در واقع از شب گذشته تا حالا مدیری از هر سه طیف نقد می‌شنود و به نوعی در نقد مدیری یک اتحاد ایجاد شده.

همه علیه مهران، وقتی مدیری شهر را به هم ریخت

اصولگرایان از جمله روزنامه فرهیختگان از مهران مدیری شاکی هستند به این دلیل:

«گفته می‌شود مصطفی احمدی، تهیه‌کننده دورهمی ابتدا برای ساخت این سری از برنامه مبلغ یک‌میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان برای هر قسمت را پیشنهاد داد که با موافقت مرتضی میرباقری، معاون سیما همراه بود. شنیده‌ها حاکی از این است که قرارداد ساخت سری تازه دورهمی در معاونت سیما به شکلی تنظیم شده است که برای هر قسمت حدودا ۳۵۰ میلیون تومان به تهیه‌کننده پرداخت شود و علاوه‌بر آن، ۳۰ درصد از درآمد تبلیغات بازرگانی قبل، حین و بعد برنامه هم به آنها تعلق بگیرد.حالا سوال مهم این است که عقد چنین قرارداد سنگینی برای «دورهمی» که برنامه‌ای هزینه‌بر نیست با چه معیاری صورت گرفته است؟»

اما برخی نقد فرهیختگان را سیاسی قلمداد می‌کنند.

دورهمیِ میلیاردیِ مهران مدیری در تلویزیون!

طرفداران دولت از جمله فرید مدرسی روزنامه‌نگار هم از مدیری شاکی است و در توئیتی او را هنرمندِ سفارشی خوانده!

دورهمیِ میلیاردیِ مهران مدیری در تلویزیون!

کاربران رادیکال هم اساسا کار مدیری را زیر سوال می‌برند که یکی دو نمونه از آن را می‌خوانید: 

دورهمیِ میلیاردیِ مهران مدیری در تلویزیون!

دورهمیِ میلیاردیِ مهران مدیری در تلویزیون!


   برچسب‌ها: مهران, مدیری, دورهمی, شبکه
   
+ ۱۳۹۶/۱۲/۱۳

 

با افراد دوجنسه چگونه برخورد کنیم؟

امروز، واژه‌ای که بهتر مورد قبول جامعه پزشکی و جامعه دوجنسه‌هاست، واژه بی‌قراری جنسی است.

اگر متوجه شوید یکی از کسانی که می‌شناسید دوجنسه است یا حتی فرزند، خواهر یا برادر خودتان تمایلات و اظهارات دوجنسی دارد، ممکن است با هویت این افراد آشنایی نداشته باشید و ندانید چطور باید بدون اینکه اذیتشان کنید یا احساساتشان را جریحه‌دار کنید، با آن‌ها رفتار کنید. این نوشتار را بخوانید تا آداب صحیح رفتار با چنین اشخاصی را در صورت لزوم، بدانید.

افراد دوجنسه به کسانی گفته می‌شود که خود را متعلق به جنسیتی که با آن به دنیا آمده‌اند نمی‌دانند. افراد دوجنسه در همه جای دنیا و در فرهنگ‌های مختلف وجود دارند. در جامعه امروزی توضیح وضعیت جنسی برای همه این افراد کار آسانی نیست. در این نوشتار به شما می‌گوییم که چطور این افراد را درک کنید و با کسی که با هویت و جنسیت خود دچار مشکل است، محترمانه رفتار کنید.

مراحل
۱. به هویت جنسی آن‌ها احترام بگذارید. از این به بعد، آن‌ها را صرفنظر از ظاهرشان، با‌‌ همان جنسیتی که خودشان اعلام می‌کنند و نام انتخابیشان قبول کنید. (اگر مطمئن نیستید از خودشان سوال کنید)

۲. مراقب افعال گذشته‌ای که به کار می‌برید باشید. وقتی درمورد گذشته حرف می‌زنید، سعی نکنید از عباراتی مثل �وقتی در آن جنسیت قبلی بودی� و از این قبیل استفاده کنید زیرا افراد دوجنسه بسیاری تصور می‌کنند که همیشه با‌‌ همان جنسیتی بوده‌اند که خودشان به شما اعلام کرده‌اند اما مجبور بوده‌اند آن را پنهان کنند. از فرد دوجنسه سوال کنید که دوست دارد از گذشته او چطور یاد کنید. یک راه‌حل این است که وقتی درمورد گذشته حرف می‌زنید، از بیان مسائل مربوط به جنسیت پرهیز کنید. اگر مجبور بودید درمورد تغییر جنسیت او حرف بزنید، بگویید، �قبل از اینکه جنسیت واقعی‌ات را عنوان کنی� یا �قبل از اینکه تغییر جنسیت بدهی�.

۳. از زبانی مناسب با جنسیت فرد استفاده کنید. مثلاً کسی که جنسیت زن را برای خود انتخاب کرده است، احتمالاً کلمات زنانه را برای خود ترجیح می‌دهد. نامی را برای او به کار ببرید که خودش انتخاب کرده است. مثلاً اگر یکی از دوستانتان اسم �مریم� را برای خود انتخاب کرده است، وقتی می‌خواهید او را به کسی معرفی کنید، نگویید �این دوست من علی است، از دبیرستان اونو می‌شناسم�. مطمئناً اگر بخواهید دوستیتان سر جای خود بماند، باید بتوانید به خواسته‌های مریم احترام بگذارید و او را همانطور که امروز هست بپذیرید، نه کسی که قبلاً می‌شناختید. البته این فرد دوجنسه‌‌ همان کسی است که قبلاً می‌شناختید، با این تفاوت که الان او را بهتر می‌شناسید.

۴. از سوال کردن از او خجالت نکشید. بعضی و البته نه همه افراد دوجنسه سوالات شما را درمورد جنسیتشان پاسخ خواهند داد. اما از آن فرد دوجنسه انتظار نداشته باشید که بتواند کاملاً توجیه‌تان کند. این وظیفه خودتان است که خودتان را مطلع کنید. همچنین، اگر فرد دوجنسه‌ای برای پاسخ دادن به سوالات شما راحت نبود، بیش از اندازه اصرار نکنید. و آخر اینکه سوالات درمورد اندام‌جنسی، جراحی کردن و اسم قبلی فقط در زمانی ضرورت پیدا می‌کنند که بخواهید به دنبال مراقبت‌های پزشکی برای او باشید، با او رابطه‌جنسی داشته یا برای اسناد قانونی نیاز به نام قبلی فرد داشته باشید.

۵. به نیاز فرد دوجنسه و به حریم‌شخصی او احترام بگذارید. بدون اجازه گرفتن از او زندگی او را برملا نکنید. اینکه به بقیه بگویید دوجنسه هستید، تصمیم بسیار سختی است. حرف زدن درمورد این مسئله آن‌ها بدون اجازه گرفتن از او خیانت به اعتماد آنهاست و می‌تواند به قیمت از دست رفتن رابطه شما با او تمام شود. همچنین، برحسب موقعیت، ممکن است آن‌ها را به خطر آسیب دیدن یا لطمه احساسی بیندازد. خودش به هر کسی که بخواهد، اگر فرد آمادگی‌اش را داشته باشد، می‌گوید. این توصیه برای آنهایی که تمام‌وقت با چنین کسانی زندگی می‌کنند یا به طور کامل تغییر جنسیت نداده‌اند بیشتر صدق می‌کند.

۶. تصور نکنید که می‌دانید تجربه فرد چه بوده است. راه‌های متفاوت دیگری هم برای بیان تفاوت جنسیتی وجود دارد. فکر اسیر شدن در بدن زن/مرد و اینکه همه دوجنسه‌ها به دنبال مصرف هورمون یا جراحی هستند، اشتباه است و ممکن است درمورد بعضی از آن‌ها صدق کند و درمورد بعضی نه. چیزی را باور کنید که خود فرد درمورد خودش به شما می‌گوید و بدون پیش‌داوری به حرف‌هایش گوش کنید. تئوری‌هایی که ممکن است یاد گرفته باشید را برایش بازگو نکنید یا تصور نکنید که تجربیات دوجنسه‌های دیگری که می‌شناختید یا شنیده بودید، شبیه به این فرد است. تصور نکنید که این افراد به این علت می‌خواهند تغییر جنسیت بدهند که در زندگی گذشته‌شان آسیب روحی دیده‌اند یا بعنوان راهی برای فرار از بدنشان می‌خواهند تغییرجنسیت بدهند.

۷. سعی کنید تفاوت بین هویت جنسیتی و جنسی را بفهمید. تصور نکنید که جنسیت آن‌ها با میل‌ جنسیشان در ارتباط است - این طور نیست. افراد دوجنسه ممکن است به جنس خود، به جنس مخالف یا به هر دو گرایش داشته باشند. سعی کنید‌‌ همان لفظی که خودشان استفاده می‌کنند را درمورد آن‌ها به کار ببرید.

۸. با آن‌ها یکجور رفتار کنید. بااینکه ممکن است توجه بیشتر شما را نسبت به خودشان دوست داشته باشند اما اگر این بیش از اندازه شود خوششان نخواهد آمد. بعد از اینکه آگاهی کافی پیدا کردید، مطمئن شوید که در توجه‌تان نسبت به آن فرد زیاده‌روی نمی‌کنید. افراد دوجنسه شخصیتی درست شبیه به وضعیت قبل خود دارند، با آن‌ها مثل بقیه آدم‌ها رفتار کنید.

۹. آنهایی که به‌تازگی جنسیت خود را متفاوت با آنچه که با آن به دنیا آمده‌اند معرفی می‌کنند، درگیر یک اتفاق بسیار بزرگ در زندگی خود هستند. صبر، درک و میل به حرف زدن درمورد مسائلی که این تغییر ایجاد خواهد کرد به آن‌ها در این زمان سخت کمک می‌کند. بهتر است سوالاتی از آن‌ها بپرسید که به آن‌ها این امکان را بدهد که به میل خودشان تاحدی که دوست دارند با شما درمیان بگذارند. سوالاتی مثل، �اوضاع چطور پیش می‌رود؟�، �به نظر می‌رسه استرس داری، دوست داری بگی چی شده؟�، �چطوری می‌تونم تو این دوران کمکت کنم؟�، �اگه چیزی باشه که بخوای درموردش باهام حرف بزنی، من سراپا گوشم�.

نکات
• بسیاری اعتقاد دارند که کلمه �دوجنسه� یک صفت و یک کلمه توصیفی است؛ نه یک اسم یا فعل. خیلی‌ها هم خلاف این را باور دارند. درست همانطور که به یک فرد پیر نمی‌گویید، �پیر�، درست نیست که به یک فرد دوجنسه هم بدون اضافه کردن کلمه �زن� یا �مرد� از لفظ �دوجنسه� خالی استفاده کنید. برای خیلی از دوجنسه‌ها این طور نام بردن تحقیرآمیز است.

• ممکن است بی‌ادبانه باشد که اسم واقعی یا اسم تولد این افراد را از آن‌ها سوال کنید، مگراینکه رابطه نزدیک و صمیمی با آن‌ها داشته باشید. آن‌ها اسمی که خودشان انتخاب کرده‌اند را اسم واقعی خودشان می‌دانند و دوست دارند شما هم همین طور فکر کنید.

• این مشکل در پزشکی اختلال هویت جنسی نامیده می‌شود اما استفاده از این اصطلاح موضوعی بحث‌انگیز است. برخی باور دارند که این مشکل با انکار جامعه برای پذیرفتن انواع جنسیت‌های موجود در طبیعت در ارتباط است. بسیار منتقدان دیگر، این اختلال را برای جامعه دوجنسه دردناک می‌دانند زیرا شدیداً به این معنی است که دوجنسه‌ها یک اختلال یا بیماری دارند. امروز، واژه‌ای که بهتر مورد قبول جامعه پزشکی و جامعه دوجنسه‌هاست، واژه بی‌قراری جنسی است.

• بعضی افراد دوجنسه با راحتی کامل به سوالات شما پاسخ می‌دهند ولی بعضی از آن‌ها این طور نیستند. اگر یک فرد دوجنسه میلی به پاسخگویی به سوالات شما نداشت، به او اصرار نکنید.

• سوال کردن درمورد اندام‌جنسی افراد دوجنسه یا نوع روابط‌جنسی آن‌ها اصلاً کار درستی نیست، همان طور که پرسیدن این سوالات از افراد عادی هم اشتباه و نادرست است.

• همه افراد دوجنسه جراحی تغییر جنسیت را انجام نمی‌دهند. تصور نکنید که کار درستی است که درمورد برنامه این افراد برای جراحی، درمان هورمونی یا از این قبیل سوال کنید. علاوه‌براین، تصور نکنید که فقط یک راه �درست� برای این تغییر وجود دارد و آن هم جراحی است.

• بعضی باور دارند که تنها راه �درمان� برای دوجنسه‌ها، درست کردن وضعیت ظاهری آنهاست (با جراحی یا استفاده از هورمون). این افراد اعتقاد دارند که بدن آن‌ها مشکل دارد نه فکرشان. شواهد پزشکی جدید تاثیر این درمان‌ها را تایید می‌کنند. بعضی باور دارند که انتظارات و محدودیت‌های جنسیتی جامعه برای زنان و مردان مسئله اصلی است و این جامعه است که باید بتواند انواع مختلف جنسیت‌ها را بپذیرد.

هشدار‌ها
• حتی اگر به هویت دوجنسه فردی اعتراض دارید، باید به آن فرد احترام بگذارید و هیچوقت عمدی آن‌ها را تحقیر نکنید. تحقیر کردن این افراد به سود هیچ کس نیست.

• هیچوقت به یک فرد دوجنسه نگویید که مردم آن‌ها را درک نکرده و دوست نخواهند داشت. این حرف بسیار آزاردهنده است، صحت نداشته و می‌تواند موجب جریحه‌دار شدن احساسات آن‌ها شود. بسیاری از این افراد مورد قبول جامعه قرار می‌گیرند و مردم دوستشان دارند.

• هیچوقت با گفتن یک دختر یا پسر �نرمال� یا �واقعی�، این افراد را با دیگران مقایسه نکنید. چیزی که باعث �واقعی� یا �نرمال� بودن یک دختر یا پسر می‌شود، طریقه تعریف آن‌ها از خودشان است، نه شیوه‌ای که دیگران بدن آن‌ها یا تجربیاتشان را طبقه‌بندی می‌کنند.

• درمورد اطلاق کلمه �انتخاب� به هویت جنسی این افراد بسیار دقت کنید. بی‌قراری جنسیتی در نفس کلمه و تعریف آن یک انتخاب نیست. بعضی افراد دوجنسه هویت خود را یک انتخاب عنوان می‌کنند و بعضی از آن‌ها این طور نیستند. راهی برای احترام گذاشتن به هویت جنسیتی این افراد پیدا کنید.
منبع : مجله دکتر سلام/سیمرغ


   برچسب‌ها: دوجنسه, دوجنسی, برخورد, اجتماعی
   
+ ۱۳۹۱/۰۳/۱۷



1-      ثبات انواع :

 

 الف- قدمت

 ب- خلقت

ثبات انواع شامل نظريه خلقت و نظريه قدمت انواع است . نظريه ثبات انواع بر اساس قدمت مي گويد انسان از هيچ نوع ديگري مشتق نشده است و اين طور نيست كه براي مثال 100 ميليون سال پيش پيدا شده باشد بلكه قدمت دارد و اگر تا بينهايت به عقب بازگرديم انسان و انواع ديگر وجود داشته اند. اين نظريه مورد قبول فيلسوفان همچون ارسطو و ابن سينا بوده است.

نظريه خلقت اثبات انواع را بر اساس حدوث انواع مي داند . به طوريكه يك نوع كه تا كنون نبوده است يك باره آفريده شد . اين نظريه برداشت عالمان ديني از كتب ديني بود و بين مردم رواج داشته است .

 

2-   تبديل انواع :برخلاف فرضيه ثبات انواع , خلقت انسان را تدريجي مي داند و شامل دو نظريه لامارك و داروين است .

 الف- نظريه لامارك بيان مي كند كه اعضا ی اندام هاي يك جانور در طي كار وكاربرد آنها تحول مي يابد و اين تحول و تعديل , اكتسابي و وراثتي است, يعني با توارث منتقل مي شود. براي مثال مي توان دراز شدن گردن زرافه را بر اثر گردن كشيدن به سوي برگ هاي درختان بلند نام برد. و البته تحليل رفتن اندام ها نيز در اثر عدم كاربرد آنها به ارث مي رسند.

 

ب- داروين با ارائه تئوري تكامل مي خواهد بگويد خلقت انسان تدريجي بوده و انسان تكامل يافته حيوانات پيشتر است . داروين در كتاب تبار انسان (1872) بحث هايي درباره شباهت نزديك انسان به گوريل كرده است و سعي مي كند نشان دهد چگونه مي توان مميز انسان را بر اساس تعديل تدريجي نياكان آدم نماي او در جريان انتخاب طبيعي توجيه و تعليل كرد.

آنچه در نظريات او جالب و حائز اهميت است  آن است كه او مصر بر آن بود كه اخلاق و توانايي هاي رواني  انسان با قواي ديگر حيوانات تضاد درجه اي دارند.

يعني تفاوت نوعي نيست بلكه فقط در شدت و ضعف است و مي توان براي حيوانات نيز قايل به درجات ضعيفي از احساس  تفهيم و تفاهم شد .

بنابراين داروين ادعا مي كرد كه تفاوت اساسي بين انسان و حيوان نيست. هاكسلي به عنوان يكي از طرفداران داروين ادعا مي كرد : بين انسان و عاليترين ميمونها تفاوت كمتري است تا بين عالي ترين و پست ترين ميمونها .

 

اصول مهم داروينيسم

نظريه تكامل داروين بر اصول موضوعه يا فرضيه هايي متكي است كه اهميت فراواني دارند : دو اصل از اين اصول با افكار لامارك نيز مطابقت دارد :

 

تغييرات تصادفي

1-نخستين اصل مورد قبول داروين اين است كه جهان در حركت و تغيير دائمي است. انواع موجودات دچار تغيير و تحول مي شوند , انواع جديد به وجود مي آيند در حاليكه انواع ديگري مي ميرند و از بين      مي روند. او با اتكا به فسيلهايي كه ديرين شناسان مطالعه كرده بودند به اين نتيجه رسيد كه هر چه اين موجودات قديمي تر باشند با موجودات امروزي شباهت كمتري دارند و هر كجا كه طبيعت جاندار را مشاهده كنيم واقعيت هايي را در مي يابيم كه جز با قبول تكامل قابل توجيح نيست.

 

2-اصل دوم كه داروين از لامارك اخذ كرده , اين است كه جریان تكامل اصولاً تدريجي است يعني دگرگوني ناگهاني و جهش تكاملي وجود ندارد.

3- اين كه در نظر لامارك حركت موجودات جهان از تعدادي خطوط مستقل از يكديگر تشكيل شده است كه هر كدام از يك نسل خلقت خود به خودي يا خلق الساعه تشكيل يافته است كه به تدريج تكامل      يافته اند. در نظريه داروين برعكس اندام هايي كه مشابه يكديگرند با هم خويشاوندند و همه منشأ واحدي دارند . به نظر او همه پستانداران از يك نوع قديمي منشأگرفته اند و حشرات از يك گروه اند.

اين اصل به اينجا ختم مي شود كه همه اندام هاي زنده يك نوع در روي زمين داراي يك منشأ هستند , يعني حيات منشأ واحدي دارد.

 

4-چهارمين اصل داروين مربوط به انتخاب اصلح مي شود كه آن را پايه اصلي كل نظام داروين مي دانند , به نظر داروين تكامل نه وابسته به چند گرايش است كه لامارك به صورت كم و بيش مرموزي عنوان كرده بود و نه حاصل تصادف و اتفاق است بلكه تكامل نتيجه انتخاب است .

به نظر داروين انتخاب در دو مرحله انجام مي گيرد : مرحله اول با ظهور همه نسل ها و با تنوع بسيار زياد موجودات زنده مطابقت دارد. مرحله دوم منطبق با انتخاب اصلح به معناي اخص است كه در اثر منازعه براي حيات صورت گرفته است .

ديدگاه داروين در اين زمينه تحت تأثير مالتوس قرار گرفت : لب كلام مالتوس اين بود كه جمعیت كره زمين بسيار سريع تر از گياهان و رستني هاي گياهي افزايش مي يابد. به سخن ديگر در حاليكه شمار انسان ها باتصاعد هندسي افزايش مي يابد رستني هاي خوراكي با تصاعد عددي افزايش مي يابد و بنابراين نظريه اصل تنازع بقا توسط داروين به وجود مي آيد و  آن در  ديدگاه  اسپنسر بدين معنا است كه انسان ها در مبارزه با محيط شان هستند و براي اينكه بهتر باقي بمانند لازم است سياستي دنبال شود كه در آن هيچ حمايتي از ضعيف تر ها به عمل نيايد. اسپنسر در اين زمينه مي گويد كمك به تكثير بدها عملاً مثل اين است كه براي فرزندانمان مغرضانه انبوهي از دشمن فراهم آوريم.

 

استدلال اسپنسر در مورد بقاي اصلح را مي توان چنين صورت بندي نمود:

1-   انتخاب طبيعي ضامن بقاي اصلح است .

2-   شخص ب از گرسنگی مي ميرد چون مريض , پير يا فقير است.

3-   بنابراين انسان ها اخلاقاً بايد از كمك به شخصي ب خوداري كنند تا بقاي اصلح تضمين شود.

به گمان اسپنسر نابودي موجوداتي كه توانايي كمتري براي انطباق با محيط دارند هم طبيعي و هم ضروري بوده و سبب تعالی جامعه و نژاد ها مي شود. و از همين رو بايد از هرگونه كمك به فرودستان پرهيز كرد. اسپنسر نظريه انتخاب طبيعي داروين را بقاي اصلح ناميد و آن را به ابزار توجيه ايدئولوژيك نابرابري هاي اجتماعي – اقتصادي تبديل كرد.

به گمان داروين تعادل نسبي جمعيت جانداران به بهاي نابودي شماري از هر نوع تحقق مي يابد:

هر جانداري بايد از لحظه تولد براي بقا با رقبا و عوامل ناسازگار محيط دست و پنجه نرم كند .

هر گروهي كه وسايل لازم براي مبارزه نداشته باشد محكوم به نابودي است . به نظر داروين اين كوشش براي زنده ماندن يا تنازع بقا در طبيعت , عامل اصلي انتخاب جانداران داراي صفات ممتاز براي بقا ی تكثير است. از بين افراد يك نوع جانور يا گياه ممكن است يك يا چند فرد با ويژگی خاصي زاده شوند كه ياور آنها در تنازع بقا باشد . اين گونه افراد بيش از هم نوعان خود باقي مي مانند و به توليد مثل مي پردازند و ويژگی خود را از طريق وراثت به فرزندان خود منتقل  مي كنند . بدين ترتيب ويژگی هاي ممتاز ارثي نسل به نسل تشديد مي شود .

سامنر از جامعه شناسان و داروينيست هاي معروف معاصر آمريكا هم معتقد است اگر بقاي اصلح را نپسنديم راه ديگري جز بقاي ناصالحان براي ما باقي نمي ماند. از اين نظر همگام با اسپنسر مخالف دخالت دولت براي كمك به شكست خوردگان بود .

لستروارد : ضمن تأييد اصل تكامل اعتقاد داشت جامعه اوليه ويژگی اش سادگی و فقر اخلاقي بود در حاليكه جامعه نوين پيچيده تر و خوشبخت تر و برخوردار از آزادي است . وي همچنين معتقد بود كه      انسان ها از صورت هاي پست تر به پايه كنوني تكامل يافته اند.

 

داروينيسم اجتماعي:

در اواخر قرن 19 اصول نظريه تكامل به طرز وسيعي بر جامعه شناسی حاكم شد . داروينيسم اجتماعي به سبب تأثير بسزايي که اصل انواع داروين بر انديشه و تفكر تكاملي گذاشت به این اسم ناميده شد. داروينيسم اجتماعي مفاهيمي را كه توسط داروين عنوان شده بود براي تفسير ماهيت كه كاركرد جامعه به كار گرفت.

هربرت اسپنسر با الهام گرفتن از زیست شناسي و نظريات داروين فكر تطور اندامواره ای را به عنوان پيشرفت تدريجي زندگی اجتماعي از اشكال ساده به سوي اشكال پيچيده، از همساني ساده به طرح نا همساني فزاينده مطرح ساخت و قصد داشت قوانين تكامل را بر جامعه بشري منطبق سازد. وي همچنين كوشيد قوانين طبيعي حاكم بر حيات زيستي انسان را بر سرنوشت انسان در تاريخ تعميم دهد .

 

پيامدهاي داروينيسم اجتماعي

 

برخی از پارادایم هایی که درنتیجه ظهور و توسعه نظریه داروینیسم اجتماعی به وجود آمدندعبارتند از:

 

1-   پارادايم فضاي حياتي راتزل

بر اساس اين پارادايم راتزل اعتقاد داشت كه هر آلماني براي داشتن يك زندگی مطلوب، نيازمند به حداقل 60 متر مربع فضا است. اين پارادايم زمينه توسعه طلبي ارضي را فراهم نمود.

 

2-   پارادايم قايق نجات

براساس اين پارادايم دنيا همچون قايقي است كه با افزايش جمعيت شرايط غرق شدن قايق فراهم      مي شود. بنابراين و ناگزير برخي از انسان ها بايد از بين بروند تا اكثريت به سرمنزل مقصود برسند.

 

3-   پارادايم نژاد برتر

بر اساس اين پارادايم نژاد سفيد(ژرمن) برتر از نژاد هاي ديگر است.

 

وضعيت كنوني داروينيسم اجتماعي

1-امروزه بسياري از اصول اين مكتب منسوخ گرديده و از درجه اعتبار ساقط گشته اند.

2-در متون فارسي بندرت به اين مكتب به صورت خاص پرداخته شده و اطلاعات اعم از ترجمه و تأليف در اين زمينه بسيار محدودند.

 

 

منابع:

1-ریتزر،جرج،1384،نظریه جامعه شناسی دردوران معاصر،ترجمه محسن ثلاثی،تهران:انتشارات علمی

2-انتخابی،نادر،1383،جدال علم وفلسفه دراندیشه مارکس، تهران:هرمس

3-توسلی،غلامعباس،1369،نظریه های جامعه شناسی،تهران:انتشارات سمت

4-اچ ترنر،جاناتان و ال بیگلی،1384،پیدایش نظریه جامعه شناسی،ترجمه عبدالعلی لهسایی زاده،شیراز:نوید

5-کوزر،لوئیس و برنارد روزنبرگ،1378،نظریه های بنیادی جامعه شناختی،ترجمه فرهنگ ارشاد،تهران:نی

www.bayran.blogfa.comمنبع........


   برچسب‌ها: نظریه, داروینیسم, اجتماعی
   
+ ۱۳۹۱/۰۳/۱۷
در این تصویر، این 17 نماینده زن و مرد تابلویی در دست دارند که روی آن نوشته شده بود: "باید از مصونیت پارلمانی رها شویم”.

لخت شدن 17 نماینده مجلس + عکس

براساس قانون اسلواکی، نمایندگان پارلمان در مدت 4 سال دوره نمایندگی از مصونیت قضایی برخوردارند. این نمایندگان عضو حزب لیبرالی "جنبش آزادی و همبستگی”، قبل از بررسی موضوع مصونیت نمایندگان، دست به انتشار این عکس زدند.

این حزب گفته است که نمایندگان به مانند دیگر انسان ها هستند پس نیازی به امتیازی چون مصونیت قضایی ندارند. مصونیت نمایندگان باعث می شود آنها در دوره 4 ساله عضویت درپارلمان در هر شرایطی از هر گونه تعقیب قضایی به دور باشند. همین عامل باعث شد تا پیش از این چند نماینده پارلمان اسلواکی با وجود رانندگی در حالت مستی، جریمه و توقیف نشوند. تعداد نمایندگان پارلمان اسلواکی 150 نفر است.

  منبع : بورس نیوز

   برچسب‌ها: اخبا, اجتماعی, قانون, سیاستمدار
   
+ ۱۳۹۱/۰۱/۲۲
به قسمتی از درد های اجتماعی ما ایرانیان توجه کنید:

1-اکثر ما ایرانی ها تخیل را به تفکر ترجیح می دهیم.

2-اکثر مردم ما در هر شرایطی منافع شخصی خود را به منافع ملی ترجیح می دهیم.

3-با طناب مفت حاضریم خود را دار بزنیم.

4-به بدبینی بیش از خوش بینی تمایل داریم.

5-بیشتر نواقص را می بینیم اما در رفع انها هیچ اقدامی نمی کنیم.

6-در هر کاری اظهار فضل می کنیم ولی از گفتن نمی دانم شرم داریم.

7-کلمه من را بیش از ما به کار می بریم.

8-غالبا مهارت را به دانش ترجیح می دهیم.

9-بیشتر در گذشته به سر می بریم تا جایی که اینده را فراموش می کنیم.

10-از دوراندیشی و برنامه ریزی عاجزیم و غالبا دچار روزمرگی و حل بحران هستیم.

11-عقب افتادگی مان را به گردن دیگران و توطئه انها می اندازیم،ولی برای جبرانش قدمی بر نمیداریم.

12-دائما دیگران را نصیحت می کنیم،ولی خودمان هرگز به انها عمل نمی کنیم.

13-همیشه اخرین تصمیم را در دقیقه 90 می گیریم.

14-شانس و سرنوشت را برتر از اراده و خواست خود می دانیم.

15- اعتقاد داریم که گربه را باید در حجله کشت.

16-تنبیه برایمان راحت تر از تشویق است.

17-هنگامی که به هدف مان نمی رسیم،آن را به حساب سرنوشت و قسمت و بد بیاری می گذاریم،ولی هرگز به تجزیه تحلیل علل آن نمی پردازیم

18- غالبا افراد چاپلوس بین ما ایرانیان موقعیت بهتری دارند.

19- اکثرا رابطه را به ضابطه ترجیح می دهیم.

20- دشمنان ما،ما را بهتر از خودمان می شناسند.

21-در ایران کوزه گر از کوزه شکسته اب می خورد.

22-فکر می کنیم با صدقه دادن خود را در مقابل اقدامات نابخردانه خود بیمه می کنیم.

23- اول ساختمان را می سازیم بعد برای لوله کشی،کابل کشی و غیره صد ها جای ان را خراب می کنیم.

24-همیشه برای ما مرغ همسایه غاز است.

25-به هیچ وجه انتقاد پذیر نیستیم و فکر می کنیم که کسی که عیب ما را می گوید بدخواه ماست.

26-چشم دیدن افراد برتر از خودمان را نداریم.

27-به هنگام مدیریت در یک سازمان زور را به درایت ترجیح می دهیم.

28-وقتی پای استدلالمان می لنگد با فریاد می خواهیم طرف مقابل را قانع کنیم.

29- وعده دادن و عمل نکردن به ان یک عادت عمومی برای همه ما شده است.

30-به سادگی به یکدیگر دروغ میگوییم و برای اثبات آن به دروغ های بزرگتری میپردازیم

31-برای رسوا نشدن همرنگ جماعت میشویم هر چند آن جماعت را قبول نداشته باشیم

32- همیشه به دنبال کسی میگردیم که اعتراضش راشروع کند تا دنبال او ره بیفتیم. جرات پیشقدم شدن نداریم

33- ضایع کردن و رسوا نمودن مدیران و رهبرانمان بیشترین لذت اجتماعی را برایمان دارد.

34-در حمایت و مخالفت با رهبران و مدیران جامعه بسیار افراط و تفریط داریم.

35-بدون آگاهی و علم کفی در مورد دیگران به قضاوت مینشینیم و جالب آنکه با همان قضاوت ناقص محکوم نیز میکنیم

36-قبل از قضاوت کردن نمی اندیشیم و بعد از ان حتی خود را سرزنش هم نمی کنیم.

37- در حالی که حاضریم چندین ساعت دور هم بنشینیم و چرت و پرت بگوییم حاضر به خواندن یک صفحه کتاب نیستیم. در عین حال مدعی هستیم باسواد ترین کشور های دنیا هستیم.

38- وقتی صحبت از ادعا هست اولین هستیم و وقتی صحبت از عمل به دنبال دیگری هستیم ک ادعای ما را عمل کند

39- در حالیکه خود را مذهبی ترین مردم دنیا میدانیم و خود را اهل بهشت, احترام و رعایت حقوق یکدیگر بی ارزش ترین چیز نزد ما است

40- این یکی را هر کدام از ما ایرانیان خودمان به خود بگوییم و بکوشیم حداقل این یک عیبی را که خودمان در مورد خودمان میگوییم در پی اصلاح آن بکوشیم نه اینکه بگوییم ما بهترینیم و هیچ عیبی نداریم.


   برچسب‌ها: اجتماعی, ایران, خصوصیات ایرانی, خانواده سبز
   
+ ۱۳۹۱/۰۱/۱۵
مائده هفت ساله لحظات عمرش را با درد جانکاهی در قلبش سپری می کند و در حالی چشم به راه نقطه امیدی برای ادامه زندگی است که به دلیل دمای بالای بدنش جانپناهی جز یخچال ندارد ...

مائده هفت سال دارد. او مثل تمام هفت ساله های دیگر باید اول مهر به کلاس اول می رفت. اما پایش را به کلاس درس نگذاشت. مائده هفت سال دارد. او باید از بازی با همسالانش لذت ببرد اما او زمستان ها سرفه می کند و تابستان ها از فرط گرما ساعتی را در یخچال خانه می نشیند تا نفسش بند نیاید. مائده از یک بیماری قلبی مادرزادی رنج می برد. بیماری که به گفته پزشکان هر لحظه می تواند موجب شود تا «مائده» از دست برود.

دختر ایرانی به علت بیماری در یخچال زندگی می کند

به جای زنگ خانه باید در گاراژ را بکوبی. در که باز می شود باید از کنار یک خودروی پارک شده گذر کنی تا به یک در چوبی کوچک برسی. اهل خانه تعارف می کنند و در باز می شود. حالا با یک اتاق حدودا 20 متری روبرو می شوی که تمام وسایل زندگی یک زوج جوان و دو فرزندشان (مائده 7 ساله و عارفه 5 ساله) در آن چیده شده است. «ببخشید آقا. خانه ما آشپزخانه و پذیرایی اش یکی ست.» این را احمد قاسمی مرد خانه به زبان می آورد و معصومه علیخانی هم با تکان دادن سر حرف های شوهرش را تایید می کند. زن و شوهری که این روزها غم اصلی شان نداشتن خانه ای متعلق به خودشان نیست. آن ها نزدیک هفت سال است که از دردی بزرگ رنج می برند. درد «مائده». مائده از یک ناهنجاری مادرزادی رنج می برد.
معصومه می گوید: فرزندش وقتی پنج ماهه بوده یک پزشک متخصص اطفال در سیرجان متوجه صدای اضافی در بدن او می شود. پس از آن یک متخصص قلب تشخیص «ناهنجاری مادرزادی قلبی» را می دهد. پس از آن معاینه های دقیق یک پزشک متخصص قلب در شیراز راز بیماری عجیب مائده را برملا می کند.
به گفته احمد قاسمی پزشکان گفته اند که “بطن چپ در قلب مائده تشکیل نشده، سرخ رگ به سیاه رگ پیوند خورده، یکی از دریچه های قلب بسته است و یک حفره در قلب شکل گرفته است.” از زمان تشخیص بیماری مائده تا کنون اما هیچ پزشکی حاضر نشده که او را تحت عمل جراحی قرار دهد. معصومه علیخانی مادر مائده می گوید دو پزشک متخصص در شیراز و در کرمان تاکید کرده اند که مائده برای زنده ماندن بختی ندارد و در فاصله کوتاهی جانش را از دست می دهد. مادر مائده درباره پرونده پزشکی فرزندش و لحن ناامیدانه برخی پزشکان هم می گوید: یکی از پزشکان پرونده فرزندم را پاره کرد و گفت دیگر پیگیری نکنید فرزندتان به زودی می میرد. حالا شش سال از این حرف گذشته ولی مائده زنده مانده است.

اگر 30 میلیون داری اینجا قدم بزن
پس از این اظهار نظر پدر و مادر مائده دست از تلاش نمی کشند و به تهران می روند. یک پزشک متخصص قلب در یک بیمارستان خصوصی او را معاینه می کند و باز هم تاکید می کند که پیگیری مداوای مائده بی فایده است.
معصومه علیخانی در این باره می گوید: دکتر به من گفت فکر کن یک عروسک داشتی و حالا عروسکت خراب شده و باید ازش دل بکنی. هنوز حرف معصومه تمام نشده که احمد می گوید: نه فکر کنم وقتی دیدند ما پول نداریم خیلی رغبتی به درمان مائده نشان ندادند. همین دکتر به ما گفت اگر 30 میلیون تومان توی جیبتان دارید توی راهروهای این بیمارستان قدم بزنید. اگر ندارید الکی وقت تلف نکنید.

برق امید در چشمان پدر
به گفته احمد قاسمی آذرماه امسال کور سوی امیدی برای شان روشن شده. مائده از طرف اداره بهزیستی سیرجان به یک پزشک در تهران معرفی شده و دوباره پرونده جدیدی برای او تشکیل شده است.
احمد می گوید: این دکتر به مان گفت یا باید پیوند قلب انجام شود و یا قلب فعلی جراحی شود. در زمان گفتن این حرف ها چشم های احمد برق می زنند؛ برق امید. البته بلافاصله این را هم یادآوری می کند که پزشک تاکید کرده احتمال موفقیت عمل جراحی فرزندش تنها پنج درصد است.

اگر پول داشتیم…
احمد کارگر است. جوشکار و برق کار صنعتی است. می گوید در شرکت “گهر روش” از شرکت های زیرمجموعه شرکت گل گهر سیرجان کار می کرده که در جریان تعدیل نیروهای سال گذشته اخراج شده و با وجود وعده نماینده سیرجان برای عقد قرارداد با نیروهای تعدیل شده در پروژه های دیگر، هیچگاه سراغ احمد را نگرفته اند.
او حالا به صورت روزمزد در شرکت های مختلف کار می کند و ماهیانه به طور متوسط 450 تا 500 هزار تومان درآمد دارد که 100 هزار تومانش را می گذارد برای اجاره خانه 21 متری اش. وقتی از احمد می پرسم منبع درآمد دیگری ندارید، پاسخ می دهد نه. اما معصومه بلافاصله با لبخندی تلخ می گوید: چرا یارانه هم می گیریم. هر دو ماه یک بار هم بهزیستی رقمی در حدود 50 هزار تومان به حساب مان می ریزد. البته بعضی ماه ها هم می گویند مشکل دارند و همین رقم را هم نمی دهند.
مائده این روزها در نوبت آنژیوگرافی است اما پدرش معتقد است که تنگدستی موجب شده تا مداوای فرزندش هربار به دلیلی به تعویق بیفتد: اگر پول داشتیم حتما می توانستیم آنژیوگرافی را زودتر انجام دهیم اما وقتی دستمان خالی است کسی به ما اعتنا نمی کند.

زندگی در یخچال
بیماری مائده برایش پیامدهای زیادی داشته است. این دختر هفت ساله از کمبود وزن رنج می برد به طوری که تنها 13 کیلو وزن دارد. همچنین به گفته والدین مائده او از بیماری ریوی رنج می برد و دایم در حال سرفه کردن است. دندان های مائده هم تحت تاثیر بیماری اصلی اش عفونت شدیدی دارند.
پدر مائده می گوید: درمان عفونت دندان های فرزندش نزدیک به سه میلیون تومان هزینه دارد. رقمی که تامین یک سوم آن هم برای این خانواده امکان پذیر نیست. وقتی که پول نیست مائده هم باید فعلا با همین دندان ها بسازد. این ها البته همه مشکلات نیست. دمای بالای بدن مائده موجب شده تا او در گرمای تابستان چند ساعت در یخچال بنشیند. معصومه می گوید: تابستان ها مائده خیس عرق است. او را هر روز با دعوا از یخچال بیرون می کشم.

راضی به رضای خدا….
هوا دارد رو به تاریکی می رود. مائده از ابتدا تا کنون ساکت مانده و کلمه ای به زبان نیاورده. پدر و مادرش اما همچنان دارند درد دل می کنند و از شرایطی که در آن گرفتار مانده اند می گویند. وقتی سوال می شود که حالا برنامه تان برای مداوای دخترتان چیست؛ احمد بلافاصله می گوید: راستش به این جماعت امیدی ندارم. اما دلم می خواهد بروم سراغ پزشکی که ایمان داشته باشد و تنها هدفش پول درآوردن نباشد. و در ادامه مادر مائده می گوید: اگر یک پزشک خوب هر کاری که از دستش بر می آید را انجام دهد وجدان مان آرام می شود. ما می خواهیم هر کاری که می شود را انجام دهیم نتیجه را هم به خدا واگذار می کنیم؛ راضی هستیم به رضای خداوند.

دوست دارم برف را ببینم
حرف های احمد و معصومه تمام شده، مائده برای لحظه ای کوتاه در پاسخ به این سوال که چه چیزی را دوست داری؛ می گوید: “دوست دارم برف بیاد” لحظه ای بعد مائده دفتر نقاشی اش را هم نشان می دهد. وقتی می پرسم نقاشی چی می کشی؛ می گوید: خونه می کشم. خونه خودمون رو کشیدم. اتاق ها مال ما هست. همه مون یک اتاق داریم.”

مائده چشم انتظار نگاهی مهربان
هوا کاملا تاریک شده. وقتی از در چوبی بیرون می زنی تاریکی گاراژ بیشتر به چشم می آید. تا دم در همراهی ات می کنند. احمد مائده را بغل کرده و دست عارفه در دست معصومه است. مراسم خداحافظی تمام می شود احمد و مائده بر می گردند به داخل خانه. مائده اما چشم به بیرون دارد؛ شاید چشم انتظار است؛ چشم انتظار نگاهی مهربان یا در انتظار دست های سخاوتمند مردمانی که سرنوشت «مائده» ها برایشان اهمیت دارد.


   برچسب‌ها: اجتماعی, فقر, فقیر, دختر
   
+ ۱۳۹۱/۰۱/۰۵
برزیلی ها و اسپانیایی ها هم به ترتیب مقام های دوم و سوم را در این لیست از آن خود کردند.

استرالیایی ها و ایتالیایی ها نیز مکان های چهارم و پنجم را به دست آوردند.

سوئدی ها رده ششم را به دست آوردند و جالب آن است که خود انگلیسی ها رده هفتم را از آن خود کردند.هندوستان ، فرانسه و کانادا هم رده های 8 تا 10 را به خود اختصاص دادند.

یکی از سخنگویان سایت OnePoll که این نظرسنجی را انجام داده است در این باره گفت : آمریکا به دلیل داشتن صنعت سینمایی بسیار قدرتمند و با وجود داشتن بازیگرانی مانند جنیفر انیستون و برد پیت چهره خوبی از خود در دنیا به نمایش گذاشته است. اما به نظر می رسد با داشتن جمعیتی در حدود 300 میلیون آن ها چندان هم شایسته کسب مقام اول در این لیست نبودند.

این در حالی است که انگلستان فقط توانسته است مقام هفتم جهان را از آن خود کند. البته اگر بخواهیم عادلانه قضاوت کنیم کشورهایی مانند ایتالیا، فرانسه، سوئد و برزیل قطعا قبل از انگلستان قرار خواهند گرفت.

لیست کامل 20 کشور اول جهان از لحاظ جذابیت به شرح زیر است

1. آمریکا
2. برزیل
3. اسپانیا
4. استرالیا
5. ایتالیا
6. سوئد
7. انگلستان
8. هند
9. فرانسه
10. کانادا
11. مکزیک
12. پرتغال
13. والز
14. روسیه
15. ژاپن
16. ایرلند
17. آرژنتین
18. هلند
19. اسکاتلند
20. آلمان

  منبع : برترین ها

   برچسب‌ها: اجتماعی, مردم, جذاب, کشور
   
+ ۱۳۹۰/۰۲/۲۲

بومرنگ احترام

احترام دو بخش دارد: یک بخش، همان حس مثبت و ارزشمندی است که نسبت به فرد یا چیزی داریم و بخش دیگر، اعمالی است که این حس ما را عملا به نمایش می گذارد.

اصول اخلاقی احترام از اصول بنیادین موجود در فرهنگ های مختلف است. احترام نباید با تحمل کردن اشتباه گرفته شود؛ چون تحمل کردن با حس مثبتی همراه نیست اما احترام همیشه با احساسات مثبت همراه است.

احترام نقش مهمی را در بقای انسان ها بازی کرده است. اگر قبیله ای کوچک را در بیابانی تصور کنیم، می توانیم بفهمیم فردی که برای هیچ کدام از افراد قبیله قابل احترام نبوده از قبیله طرد می شده و احتمالا می مرده است.

پس بقا شاید یکی از غریزی ترین دلایلی باشد که احتیاج به احترام را در ما راسخ می کند. گرچه امروزه به نظر می رسد بدون اینکه قابل احترام برای دیگران باشیم، می توانیم بقای خودمان را حفظ کنیم؛ برای مثال فردی که پول زیادی را به ارث برده است و تعداد زیادی خدمتکار و کارمند و مسوول خرید دارد که نیازهای او را برایش تامین می کنند و احترامی هم در کار نیست یا کسی که به دلیل داشتن استعدادی با ارزش می تواند پول زیادی را به دست آورد و ... البته هنوز ارزشی برای احترام وجود دارد که با پول نمی توان آن را خرید.

گرچه ممکن است زندگی ما به این بستگی نداشته باشد ولی بارها و بارها پیش آمده که ما نیاز به قضاوت دیگران نداشته ایم و یا اینکه دیگران باید در مورد ما تصمیم گیری می کرده اند. وقتی که فردی حس احترامی بی ریا و صمیمی نسبت به شخص دیگری داشته باشد، می تواند تصمیمی کاملا متفاوت نسبت به زمانی که حس احترامی کاذب نسبت به آن شخص داشته است اتخاذ کند.

همه ما می توانیم این را بفهمیم که آیا واقعا برای دیگران قابل احترام هستیم یا نه. روان شناسان می گویند خیلی از آنهایی که دنبال پول و قدرت هستند سعی در به دست آوردن احترامی دارند که هیچ وقت به طور واقعی و صادقانه آن را احساس نکرده اند.

وقتی محترم شمرده می شویم کمک های داوطلبانه بیشتری از طرف مردم به دست می آوریم و با تلاش کمتری به چیزهایی که می خواهیم می رسیم. وقتی مردم کسی را واقعا محترم می شمارند، خیلی کمتر با او درگیر می شوند و با او مخالفت می کنند و خلاصه اینکه، به دلایل تکاملی و کاربردی، احترام اهمیت دارد و همچنین خیلی ساده، احساس خیلی بهتری خواهیم داشت وقتی قابل احترام هستیم.

احترام از کجا می آید؟

احترام اکتسابی است؛ یعنی فرد می تواند با انجام دادن داوطلبانه کارهایی، احترام بقیه را به دست آورد؛ مثلا با اهمیت دادن به احساسات دیگران یا با کمک به آنها و به حساب آوردنشان و ... در واقع، احترام مثل بوم رنگی است که شما آن را پرت و آن به شما باز خواهد گشت. نمی توانید از دیگران احترامتان را طلب کنید یا آنها را مجبور کنید که به شما احترام بگذارند. اگر چه بعضی ها به اشتباه معتقدند می توانند با زور و اجبار احترام برای خودشان به دست آورند.

احترام به بچه ها

بهترین راه برای به دست آوردن احترام بچه ها که باید از همان ابتدای کودکی شان شروع شود، احترام گذاشتن به خواسته های طبیعی آنهاست و کاری که باید انجام دهیم، این است که به خواسته های طبیعی کودکان مثل غذا دادن و پرورش دادن آنها توجه کنیم. همان طور که بچه ها رشد می کنند، خواسته هایشان تغییر می کند و خواسته های روحیشان پیچیده و پیچیده تر می شود.

آنها شروع می کنند به بیان نظرها و عقایدشان و اولویت هایشان و نیاز برای آزاد بودن در آنها رشد می کند. آنها خود مختاری و استقلال بیشتری را طلب می کنند و این زمانی است که بزرگ ترها می توانند با احترام گذاشتن به خواسته های بچه ها، هم احترام گذاشتن را به آنها بیاموزند، هم احترام آنها را برای خود به دست آورند. باید بدانیم که این هیچ اثری روی احساس بچه ها درباره احترام گذاشتن ندارد. اگر این گونه عمل کنیم و بگوییم ما به بزرگ ترها احترام می گذاریم، به سادگی می توانیم مفهوم احترام را برای آنها باکمک کردن و برآوردن نیازهایشان روشن کنیم.

ابتدا باید احتیاجات آنها را قبول کنیم؛ مثلا اگر کودک احتیاج دارد ساعت سه صبح غذا بخورد نباید از او مضایقه کنیم و یا با غرولند به او غذا دهیم. باید به سادگی قبول کنیم که کودکمان نیاز دارد در ساعت خاصی غذا بخورد. همچنین اگر نوجوان یا جوانمان نیاز دارد تا صحبت کند باید خواسته او را قبول کنیم و با گوش دادن به او نشان دهیم که برایش احترام قایل هستیم.

احترام گذاشتن و احترام دیدن

احترام گذاشتن به دیگران، یعنی احترام گذاشتن به احساسات و نیازهایشان، احترام می آورد. بعضی راه های ساده برای نشان دادن احترام به احساسات دیگران را با هم مرور می کنیم:

  • از آنها بپرسیم چه احساسی دارند؟
  • به احساساتشان اعتبار ببخشیم.
  • با آنها همدردی کنیم.
  • سعی کنیم احساساتشان را بفهمیم.
  • احساساتشان را به حساب بیاوریم.

برای اینکه مراحل بالا به طور موثری کارآمد باشند، چیزهایی لازم است؛ برای مثال:

  • افراد باید از احساساتشان آگاه باشند و احساساتشان را بشناسند.
  • آنها باید قادر باشند احساساتشان را توضیح دهند.
  • باید بدانند چگونه بدون قضاوت و داشتن حالت تدافعی به دیگران گوش کنند.
  • باید بدانند که چگونه به احساسات ارزش بدهند.
  • باید باور کنند که احساسات ارزشمند هستند.
  • باید اعتقاد داشته باشند که احساسات اهمیت دارند.

محترم شمردن افراد به معنی احترام قایل شدن برای احساسات و نیازهای آنهاست، پس اگر افرادی که در جایگاه های بلندی از مقام و قدرت قرار دارند، احساسات و نیازهای شما را نادیده می گیرند، پس آنها برای شما احترامی قایل نخواهند بود.

و اما راه هایی ساده برای نشان دادن احترام:

  • از دیگران بپرسیم: «شما چه احساسی خواهید داشت اگر...» قبل از گرفتن تصمیماتی که روی آنها اثرگذار است.
  • به طور داوطلبانه خودمان را برای وفق دادن با احساسات و خواسته ها و آرزوهای دیگران تغییر دهیم و با آنها توافق کنیم.
  • حرف دیگران را قطع نکنیم.
  • سعی کنیم باورها و ارزش های آنها را بفهمیم.
  • این فرصت را به آنها بدهیم تا مشکلاتشان را خودشان حل کنند و آنها را دست کم نگیریم و هرگز به آنها نگوییم چه کاری بکنند، هرگز به آنها نگوییم چه لازم دارند و یا چه باید بکنند و هرگز بدون درخواست از طرف آنها، آنها را نصحیت یا موعظه نکنیم و برایشان سخنرانی نکنیم.

انواع احترام

  • احترام به مافوق: در سازمان های دارای سلسله مراتب برای تقویت کردن ارزش فرمانبرداری و حرف شنوی از مافوق استفاده می شود.
  • احترام به والدین و بزرگ ترها: در بیشتر جوامع از افراد انتظار می رود که در مقابل بزرگ ترها و والدین مودب باشند.
  • احترام به ملیت: همه جوامع از افراد خود انتظار دارند تا نسبت به کشورشان حس میهن دوستی داشته باشند و برای ملیت خود احترام قایل باشند.
  • احترام در مذهب: در همه مذاهب حرکاتی برای نشان دادن احترام به مقام های معنوی وجود دارد؛ از خواندن ادعیه و نیایش ها گرفته تا سجده و تعظیم.
  • احترام برای فرهنگ ها و تمدن های دیگر: تلاش برای شناختن و برقراری ارتباط بین فرهنگ های مختلف از اصول احترام گذاشتن به فرهنگ ها و تمدن های گوناگون است.

احترام به خود یعنی چه؟

چرا باید برای خودمان احترام قایل باشیم؟ و ارزش این کار در چیست؟ روان شناسان معتقدند که محترم شمردن دیگران بدون اینکه برای خودمان احترام قایل باشیم، غیرممکن است.

آنها این پیشنهاد را می دهند که برای احترام گذاشتن به خودمان می توانیم این طور عمل کنیم: به خودمان توجه کنیم و مطمئن باشیم هر روز این کار را انجام می دهیم. نیازهایمان را بشناسیم و سعی کنیم بزرگ تر و قوی تر شویم.

یک راه دیگر برای اینکه احترام به خودمان را به دست آوریم، این است که به تعریف و تمجیدهایی که دیگران از ما می کنند، توجه کنیم (البته تعریف و تمجیدهای واقعی) و باید مواظب باشیم که با این تعریف ها دچار خودبینی و خودپسندی نشویم و برای جلوگیری از خودبینی باید روحیه بخشندگی را بیشتر از روحیه گیرندگی در خودمان تقویت کنیم.

  برچسب ها :


   برچسب‌ها: اجتماعی, اجتماع, زندگی اجتماعی, خودشناسی
   
+ ۱۳۹۰/۰۲/۲۲
فرد از آن نوع بی شعورهایی بود که تقریباً غیر قابل درمان اند؛ انسانی با ضمیر غیر قابل نفوذ. اولین بار که به او گفتم بی شعور است، کم نیاورد و پاسخ داد: بی شعور پدرته!

جواب دادم: راست میگی. ولی نمی دونستم تو هم پدرم رو می شناسی. دوستش بودی؟
گفت: منظورم این بود که فحشت داده باشم.
پرسیدم:چرا؟
گفت:بخاطر اینکه اگه من بی شعورم تو هم بی شعوری!
گفتم: خب به همین خاطره که می تونم بهت کمک کنم.
(نقل از کتاب بی شعوری اثر دکتر خاویر کرمنت ترجمه محمود فرجامی)

پاراگراف بالا برگرفته از کتاب بی شعوری و این بخشی از گفتگوی یک روانپزشک با بیمارش بود که روی موضوع بی شعوری کار می کرد. این حرفش باعث شد فرد گیج بشه و بعداً برای درمانش مراجعه کند. حالا اگه ما جای این روانپزشک بودیم آیا به این زیبایی پاسخ می دادیم ؟! احیاناً کارمون به کتک کاری و کلانتری می کشید !!!

بی شعوری؛ بیماری اجتماعی

سخنی از مترجم کتاب :

طرح روی جلد اثر مشترک من و ادوارد مونک است. البته گویا ادی عجله داشته و قبل از اینکه طراحی جلد را شروع کنیم تابلو جیغ را کشیده است. صدرا بهشتی هم البته به من و مونک کمک کرد.

مساله خیلی مهم است حتی مهم تر از پیتزای کذا. بیشعوری (Assholism) سکه ی رایج و پر عضوترین مکتب دنیای کنونی ست ,بیشعورها دارند دنیا را برمی دارند. همان کسانی که آگاهانه با رفتار و گفتار احمقانه، خودخواهانه و وقیحشان حق دیگران را می خورند اما همیشه حق به جانبند و مظلوم نمایی می کنند. ئه… چقدر آشناست؟! این کتاب با لحنی طنزآمیز شما را با چهره ی هولناک این آشنایی آشناتر می کند.

در صفحه ی فیس بوک این کتاب، می توان بحث ها درباره ی این کتاب و تجربه های دردناک از برخورد با بیشعورها را به اشتراک گذاشت.

برای دانلود این کتاب می توانید به لینک منبع مراجعه کنید.

  برچسب ها : 


   برچسب‌ها: معرفی کتاب, کتاب, اجتماع, اجتماعی
   

درباره وبلاگ

کافه فان / Cafefun.ir
سایت اطلاعات عمومی و دانستنی ها

موضوعات

تبليغات

.:: This Template By : web93.ir ::.

برچسب ها: اطلاعات عمومی ، آموزش ، موفقیت ، ازدواج ، دانستنی ، گیاهان دارویی ، تعبیر خواب ، خانه داری ، سخن بزرگان ، دانلود ، بازیگران ، روانشناسی ، فال ، اس ام اس جدید ، دکتر شریعتی ، شاعران ، آموزش یوگا ، کودکان ، تکنولوژی و فن آوری ، دانلود ، تحقیق ، مقاله ، پایان نامه ، احادیث ، شعر ، رمان ، عکس ، قرآن ، ادعیه ، دکوراسیون ، سرگرمی ، اعتیاد ، کامپیوتر ، ترفند ، ورزش ، کد آهنگ ، مقالات مهندسی ، طنز ، دانلود کتاب ، پزشکی ، سلامت ، برنامه اندروید ، زنان ، آشپزی ، تاریخ ، داستان کوتاه ، مدل لباس ، مدل مانتو ، مدل آرایش