+ ۱۳۹۶/۱۲/۱۳

 

با افراد دوجنسه چگونه برخورد کنیم؟

امروز، واژه‌ای که بهتر مورد قبول جامعه پزشکی و جامعه دوجنسه‌هاست، واژه بی‌قراری جنسی است.

اگر متوجه شوید یکی از کسانی که می‌شناسید دوجنسه است یا حتی فرزند، خواهر یا برادر خودتان تمایلات و اظهارات دوجنسی دارد، ممکن است با هویت این افراد آشنایی نداشته باشید و ندانید چطور باید بدون اینکه اذیتشان کنید یا احساساتشان را جریحه‌دار کنید، با آن‌ها رفتار کنید. این نوشتار را بخوانید تا آداب صحیح رفتار با چنین اشخاصی را در صورت لزوم، بدانید.

افراد دوجنسه به کسانی گفته می‌شود که خود را متعلق به جنسیتی که با آن به دنیا آمده‌اند نمی‌دانند. افراد دوجنسه در همه جای دنیا و در فرهنگ‌های مختلف وجود دارند. در جامعه امروزی توضیح وضعیت جنسی برای همه این افراد کار آسانی نیست. در این نوشتار به شما می‌گوییم که چطور این افراد را درک کنید و با کسی که با هویت و جنسیت خود دچار مشکل است، محترمانه رفتار کنید.

مراحل
۱. به هویت جنسی آن‌ها احترام بگذارید. از این به بعد، آن‌ها را صرفنظر از ظاهرشان، با‌‌ همان جنسیتی که خودشان اعلام می‌کنند و نام انتخابیشان قبول کنید. (اگر مطمئن نیستید از خودشان سوال کنید)

۲. مراقب افعال گذشته‌ای که به کار می‌برید باشید. وقتی درمورد گذشته حرف می‌زنید، سعی نکنید از عباراتی مثل �وقتی در آن جنسیت قبلی بودی� و از این قبیل استفاده کنید زیرا افراد دوجنسه بسیاری تصور می‌کنند که همیشه با‌‌ همان جنسیتی بوده‌اند که خودشان به شما اعلام کرده‌اند اما مجبور بوده‌اند آن را پنهان کنند. از فرد دوجنسه سوال کنید که دوست دارد از گذشته او چطور یاد کنید. یک راه‌حل این است که وقتی درمورد گذشته حرف می‌زنید، از بیان مسائل مربوط به جنسیت پرهیز کنید. اگر مجبور بودید درمورد تغییر جنسیت او حرف بزنید، بگویید، �قبل از اینکه جنسیت واقعی‌ات را عنوان کنی� یا �قبل از اینکه تغییر جنسیت بدهی�.

۳. از زبانی مناسب با جنسیت فرد استفاده کنید. مثلاً کسی که جنسیت زن را برای خود انتخاب کرده است، احتمالاً کلمات زنانه را برای خود ترجیح می‌دهد. نامی را برای او به کار ببرید که خودش انتخاب کرده است. مثلاً اگر یکی از دوستانتان اسم �مریم� را برای خود انتخاب کرده است، وقتی می‌خواهید او را به کسی معرفی کنید، نگویید �این دوست من علی است، از دبیرستان اونو می‌شناسم�. مطمئناً اگر بخواهید دوستیتان سر جای خود بماند، باید بتوانید به خواسته‌های مریم احترام بگذارید و او را همانطور که امروز هست بپذیرید، نه کسی که قبلاً می‌شناختید. البته این فرد دوجنسه‌‌ همان کسی است که قبلاً می‌شناختید، با این تفاوت که الان او را بهتر می‌شناسید.

۴. از سوال کردن از او خجالت نکشید. بعضی و البته نه همه افراد دوجنسه سوالات شما را درمورد جنسیتشان پاسخ خواهند داد. اما از آن فرد دوجنسه انتظار نداشته باشید که بتواند کاملاً توجیه‌تان کند. این وظیفه خودتان است که خودتان را مطلع کنید. همچنین، اگر فرد دوجنسه‌ای برای پاسخ دادن به سوالات شما راحت نبود، بیش از اندازه اصرار نکنید. و آخر اینکه سوالات درمورد اندام‌جنسی، جراحی کردن و اسم قبلی فقط در زمانی ضرورت پیدا می‌کنند که بخواهید به دنبال مراقبت‌های پزشکی برای او باشید، با او رابطه‌جنسی داشته یا برای اسناد قانونی نیاز به نام قبلی فرد داشته باشید.

۵. به نیاز فرد دوجنسه و به حریم‌شخصی او احترام بگذارید. بدون اجازه گرفتن از او زندگی او را برملا نکنید. اینکه به بقیه بگویید دوجنسه هستید، تصمیم بسیار سختی است. حرف زدن درمورد این مسئله آن‌ها بدون اجازه گرفتن از او خیانت به اعتماد آنهاست و می‌تواند به قیمت از دست رفتن رابطه شما با او تمام شود. همچنین، برحسب موقعیت، ممکن است آن‌ها را به خطر آسیب دیدن یا لطمه احساسی بیندازد. خودش به هر کسی که بخواهد، اگر فرد آمادگی‌اش را داشته باشد، می‌گوید. این توصیه برای آنهایی که تمام‌وقت با چنین کسانی زندگی می‌کنند یا به طور کامل تغییر جنسیت نداده‌اند بیشتر صدق می‌کند.

۶. تصور نکنید که می‌دانید تجربه فرد چه بوده است. راه‌های متفاوت دیگری هم برای بیان تفاوت جنسیتی وجود دارد. فکر اسیر شدن در بدن زن/مرد و اینکه همه دوجنسه‌ها به دنبال مصرف هورمون یا جراحی هستند، اشتباه است و ممکن است درمورد بعضی از آن‌ها صدق کند و درمورد بعضی نه. چیزی را باور کنید که خود فرد درمورد خودش به شما می‌گوید و بدون پیش‌داوری به حرف‌هایش گوش کنید. تئوری‌هایی که ممکن است یاد گرفته باشید را برایش بازگو نکنید یا تصور نکنید که تجربیات دوجنسه‌های دیگری که می‌شناختید یا شنیده بودید، شبیه به این فرد است. تصور نکنید که این افراد به این علت می‌خواهند تغییر جنسیت بدهند که در زندگی گذشته‌شان آسیب روحی دیده‌اند یا بعنوان راهی برای فرار از بدنشان می‌خواهند تغییرجنسیت بدهند.

۷. سعی کنید تفاوت بین هویت جنسیتی و جنسی را بفهمید. تصور نکنید که جنسیت آن‌ها با میل‌ جنسیشان در ارتباط است - این طور نیست. افراد دوجنسه ممکن است به جنس خود، به جنس مخالف یا به هر دو گرایش داشته باشند. سعی کنید‌‌ همان لفظی که خودشان استفاده می‌کنند را درمورد آن‌ها به کار ببرید.

۸. با آن‌ها یکجور رفتار کنید. بااینکه ممکن است توجه بیشتر شما را نسبت به خودشان دوست داشته باشند اما اگر این بیش از اندازه شود خوششان نخواهد آمد. بعد از اینکه آگاهی کافی پیدا کردید، مطمئن شوید که در توجه‌تان نسبت به آن فرد زیاده‌روی نمی‌کنید. افراد دوجنسه شخصیتی درست شبیه به وضعیت قبل خود دارند، با آن‌ها مثل بقیه آدم‌ها رفتار کنید.

۹. آنهایی که به‌تازگی جنسیت خود را متفاوت با آنچه که با آن به دنیا آمده‌اند معرفی می‌کنند، درگیر یک اتفاق بسیار بزرگ در زندگی خود هستند. صبر، درک و میل به حرف زدن درمورد مسائلی که این تغییر ایجاد خواهد کرد به آن‌ها در این زمان سخت کمک می‌کند. بهتر است سوالاتی از آن‌ها بپرسید که به آن‌ها این امکان را بدهد که به میل خودشان تاحدی که دوست دارند با شما درمیان بگذارند. سوالاتی مثل، �اوضاع چطور پیش می‌رود؟�، �به نظر می‌رسه استرس داری، دوست داری بگی چی شده؟�، �چطوری می‌تونم تو این دوران کمکت کنم؟�، �اگه چیزی باشه که بخوای درموردش باهام حرف بزنی، من سراپا گوشم�.

نکات
• بسیاری اعتقاد دارند که کلمه �دوجنسه� یک صفت و یک کلمه توصیفی است؛ نه یک اسم یا فعل. خیلی‌ها هم خلاف این را باور دارند. درست همانطور که به یک فرد پیر نمی‌گویید، �پیر�، درست نیست که به یک فرد دوجنسه هم بدون اضافه کردن کلمه �زن� یا �مرد� از لفظ �دوجنسه� خالی استفاده کنید. برای خیلی از دوجنسه‌ها این طور نام بردن تحقیرآمیز است.

• ممکن است بی‌ادبانه باشد که اسم واقعی یا اسم تولد این افراد را از آن‌ها سوال کنید، مگراینکه رابطه نزدیک و صمیمی با آن‌ها داشته باشید. آن‌ها اسمی که خودشان انتخاب کرده‌اند را اسم واقعی خودشان می‌دانند و دوست دارند شما هم همین طور فکر کنید.

• این مشکل در پزشکی اختلال هویت جنسی نامیده می‌شود اما استفاده از این اصطلاح موضوعی بحث‌انگیز است. برخی باور دارند که این مشکل با انکار جامعه برای پذیرفتن انواع جنسیت‌های موجود در طبیعت در ارتباط است. بسیار منتقدان دیگر، این اختلال را برای جامعه دوجنسه دردناک می‌دانند زیرا شدیداً به این معنی است که دوجنسه‌ها یک اختلال یا بیماری دارند. امروز، واژه‌ای که بهتر مورد قبول جامعه پزشکی و جامعه دوجنسه‌هاست، واژه بی‌قراری جنسی است.

• بعضی افراد دوجنسه با راحتی کامل به سوالات شما پاسخ می‌دهند ولی بعضی از آن‌ها این طور نیستند. اگر یک فرد دوجنسه میلی به پاسخگویی به سوالات شما نداشت، به او اصرار نکنید.

• سوال کردن درمورد اندام‌جنسی افراد دوجنسه یا نوع روابط‌جنسی آن‌ها اصلاً کار درستی نیست، همان طور که پرسیدن این سوالات از افراد عادی هم اشتباه و نادرست است.

• همه افراد دوجنسه جراحی تغییر جنسیت را انجام نمی‌دهند. تصور نکنید که کار درستی است که درمورد برنامه این افراد برای جراحی، درمان هورمونی یا از این قبیل سوال کنید. علاوه‌براین، تصور نکنید که فقط یک راه �درست� برای این تغییر وجود دارد و آن هم جراحی است.

• بعضی باور دارند که تنها راه �درمان� برای دوجنسه‌ها، درست کردن وضعیت ظاهری آنهاست (با جراحی یا استفاده از هورمون). این افراد اعتقاد دارند که بدن آن‌ها مشکل دارد نه فکرشان. شواهد پزشکی جدید تاثیر این درمان‌ها را تایید می‌کنند. بعضی باور دارند که انتظارات و محدودیت‌های جنسیتی جامعه برای زنان و مردان مسئله اصلی است و این جامعه است که باید بتواند انواع مختلف جنسیت‌ها را بپذیرد.

هشدار‌ها
• حتی اگر به هویت دوجنسه فردی اعتراض دارید، باید به آن فرد احترام بگذارید و هیچوقت عمدی آن‌ها را تحقیر نکنید. تحقیر کردن این افراد به سود هیچ کس نیست.

• هیچوقت به یک فرد دوجنسه نگویید که مردم آن‌ها را درک نکرده و دوست نخواهند داشت. این حرف بسیار آزاردهنده است، صحت نداشته و می‌تواند موجب جریحه‌دار شدن احساسات آن‌ها شود. بسیاری از این افراد مورد قبول جامعه قرار می‌گیرند و مردم دوستشان دارند.

• هیچوقت با گفتن یک دختر یا پسر �نرمال� یا �واقعی�، این افراد را با دیگران مقایسه نکنید. چیزی که باعث �واقعی� یا �نرمال� بودن یک دختر یا پسر می‌شود، طریقه تعریف آن‌ها از خودشان است، نه شیوه‌ای که دیگران بدن آن‌ها یا تجربیاتشان را طبقه‌بندی می‌کنند.

• درمورد اطلاق کلمه �انتخاب� به هویت جنسی این افراد بسیار دقت کنید. بی‌قراری جنسیتی در نفس کلمه و تعریف آن یک انتخاب نیست. بعضی افراد دوجنسه هویت خود را یک انتخاب عنوان می‌کنند و بعضی از آن‌ها این طور نیستند. راهی برای احترام گذاشتن به هویت جنسیتی این افراد پیدا کنید.
منبع : مجله دکتر سلام/سیمرغ


   برچسب‌ها: دوجنسه, دوجنسی, برخورد, اجتماعی
   
+ ۱۳۹۱/۰۳/۱۷

عکس سامان ارسطو قبل و بعد از عمل را در ادامه مطلب ببینید! + مصاحبه

چهره‌اش برای خیلی‌ها آشناست؛ خیلی‌ها هنوز نقش‌آفرینی‌اش را در فیلم‌های «سربازهای جمعه»، «تیغ‌زن»، «تسویه حساب» و «استشهادی برای خدا» به خاطر دارند. خیلی‌ها هم او را با « آناهیتا» و «سرزمین کهن» به یاد می‌آورند.

چهره ارسطو نقطه مشترک این فیلم‌ها و سریال‌هاست؛ چه در روزهایی که فرزانه بود و با هویتی زنانه نقش بازی می‌کرد و چه حالا که سامان است و در قالب یک مرد در فیلم‌ها و سریال‌های مختلف بازی می‌کند.

او یکی از قدیمی‌ترین بازیگران حیطه بازیگری و یکی از مشهورترین ترنسکشوال‌های کشورمان است که بعد از 42 سال تغییر جنسیت داده؛ خودش که می‌گوید: «نه چیزی برای پنهان کردن دارم و نه ترسی از حرف زدن درباره گذشته‌ام» شاهد این ادعا عکس‌های دوران فرزانگی‌اش است که در گوشه و کنار خانه‌اش دیده می‌شوند؛ عکس‌هایی که سامان آنها را دور نینداخته است.


بیشتر از 40 سال از عمرتان را در یک قالب دیگر گذراندید، شما که می‌دانستید به این جنسیت تعلق ندارید چرا این‌قدر دیر اقدام کردید؟
جایگاهم را پیدا نکرده بودم. نمی‌دانستم کجا ایستاده‌ام. شک داشتم که تی‌اس هستم یا نه؟ می‌دانستم یک مشکل اساسی وجود دارد اما باید اطمینان پیدا می‌کردم. از عواقب تغییر جنسیت و تنهایی بعد از آن هم خیلی می‌ترسیدم؛ در اصل، مهم‌ترین مشکلم همین تنهایی بود. من عاشق معاشرت کردن با دیگران هستم و دوست دارم همیشه در خانه‌ام مهمان داشته باشم. می‌ترسیدم بعد از جراحی دیگر کسی من را نپذیرد.

ترس از تنها شدن باعث شد 20 سال طول بکشد تا من تصمیم بگیرم جنسیتم را تغییر بدهم اما سال 85 دیگر مطمئن شدم که می‌خواهم این کار را انجام بدهم و اقدام کردم. همان موقع خیلی‌ها گفتند باید بازیگری را ببوسی و کنار بگذاری‌؛ گفتند کار و زندگی‌ات رو جمع کن و برو خارج اما می‌بینید که هنوز هم اینجا هستم و به کارم ادامه می‌دهم.

در تئاتر و سینما جزو قدیمی‌ها به حساب می‌آیید، نقطه آغاز بازیگری‌تان کجا بود؟
از سال 67 به شکل حرفه‌ای کارم را شروع کردم، آن روزها ساکن شاهرود بودم و همان‌جا هم کار می‌کردم. یک سال بعد گفتند خانم‌ها نمی‌توانند روی صحنه بیایند و کار کنند، ما هم برای اینکه بگوییم هنر زن و مرد ندارد، یک تئاتر به اسم «خرابه شام» کار کردیم و همه خانم‌ها با پوشیه روی صحنه رفتند.

همین جسارتی که ما بهخرج دادیم باعث شد سد روی صحنه نرفتن خانم‌ها شکسته شود و ما بتوانیم کارمان را ادامه دهیم. اواخر سال 68 برای مدتی به تهران آمدم و بعد دوباره به شاهرود برگشتم اما از سال 74 به بعد برای همیشه تهران را برای زندگی انتخاب کردم چون اینجا راحت‌تر می‌توانستم کار کنم.

اولین سریالی که خارج از قالب زنانه و در واقع با قالب اصلی‌تان بازی کردید، کدام سریال بود؟
سال 87 در یکی از برنامه‌های ویژه عید نوروز به کارگردانی سعید آقاخانی نقش یک سمسار را بازی کردم. البته آن زمان درباره بازی در سریال کمال تبریزی هم صحبت‌هایی کرده بودم، اما اولین حضورم جلوی دوربین با همان نقش سمسار بود.

بعد برای صحبت با کمال تبریزی به پشت صحنه سریالش یعنی «سرزمین کهن» رفتم و با او به گفت‌وگو نشستم. اضطراب زیادی داشتم، مدام منتظر بودم ایشان یک دنیا سوال درباره کاری که انجام داده‌ام بپرسند، اما آقای تبریزی طوری رفتار کرد که انگار نه انگار اتفاقی افتاده، خیلی راحت فقط درباره بازی در فیلمشان با هم حرف زدیم.

مسعود کیمیایی هم همین‌طور بود. من سال‌هاست ایشان را می‌شناسم؛ ایشان یکی از افرادی بود که از قبل می‌دانست قرار است تغییر جنسیت بدهم و چه مشکلی دارم. یکی از خوشبختی‌های من حضور این آدم‌ها بود که کنارم بودند و توانستم روی کمک و اطمینان قلبی‌ای که به من می‌دادند حساب کنم و برای تغییر جنسیت اقدام کنم.

ارتباطاتی که قبل از تغییر جنسیت داشتید بعد از آن هم ادامه پیدا کرد یا تغییر کردند؟
بیشتر رابطه‌هایم را بعد از جراحی هم حفظ کردم اما چند تا دوست خوب داشتم که متاسفانه آنها را دست دادم و الان فقط گاهی تلفنی با آنها در ارتباط هستم.

با چه چیزی مشکل داشتند؟ اینکه راه اصلی زندگی‌تان را انتخاب کردید و تغییر جنسیت داده بودید یا مشکل، چیز دیگری بود؟
نپذیرفتند، اصلاً موقعیتی را که داشتم نپذیرفتند. می‌گفتند این فکری که درمورد خودت می‌کنی با چند جلسه روان‌کاوی حل می‌شود و خیلی جدی نیست. می‌گفتند تو بی‌دلیل یک مشکل کم‌اهمیت را بزرگ کرده‌ای. این گروه رابطه‌شان را کاملاً با من قطع کردند و همین موضوع خیلی اذیتم کرد.

حتی در یک دوره، افسردگی گرفتم اما چون اعتقاد داشتم زمان، مشکلات را حل می‌کند، همه چیز را به گذشت زمان سپردم و در حال حاضر بیشتر آنهایی که دیدشان نسبت به این کارم منفی بود من را پذیرفته‌اند. حالا خیلی‌ها فهمیده‌اند که ما باید آدم‌ها را به خاطر چیزی که هستند دوست داشته باشیم، نه چیزی که دوست داریم باشند.

همکارانتان چطور؟ آنها با سامان ارسطو مشکلی ندارند؟
حالا دیگر همه سامان را بیشتر از فرزانه می‌شناسند و می‌پذیرند و این همان اتفاقی است که باید بیفتد. قبل از جراحی مدام باید دلیل رفتارهایم را به دیگران توضیح می‌دادم و می‌گفتم این زنی که شما می‌بینید واقعیت دنیای من نیست؛ من فقط جسم زنانه دارم. همین باعث می‌شد آنها را آزار بدهم و روزهای پرتنشی را بگذرانم و حتی یک زن قلدرمآب به نظر برسم‌. اما حالا دیگر نیازی نیست بخواهم چیزی را ثابت کنم برای همین خیلی آرام‌تر از قبل هستم. آن وقت‌ها توی چشم‌هایم فقط و فقط ترس و افسردگی بود. انگار مدام درحال پنهان کردن خودم بودم.

با کدام یک از دوستان بازیگرتان رابطه بهتری داشتید؟
مائده طهماسبی و همسرشان فرهاد آئیش، مستانه مهاجر، مهتاب کرامتی، مسعود کیمیایی، رابعه اسکویی، مجید جعفری و خیلی‌های دیگر. دوستان هنرمندم راحت پذیرفتند.

عزت‌الله انتظامی، محمدعلی کشاورز و خیلی از کسانی که سن‌وسال بیشتری از آنها گذشته و فکر می‌کردم این اتفاق را خیلی راحت نپذیرند اما باز هم به من خیلی کمک کردند و شرایطم را همانطور که بود پذیرفتند.

رابطه‌تان با خانواده‌تان چطور است؟
راستش الان خیلی بهتر از قبل شده؛ فقط بعضی وقت‌ها نمی‌دانم از روی قصد و غرض است یا ناخودآگاه، آنها من را به اسم قبلی‌ام صدا می‌زنند و این کمی آزاردهنده است.


در این مدت هیچ‌وقت این رابطه قطع نشد؟
نه خوشبختانه؛ البته فاصله سنی من و خواهرهایم کمی زیاد است. مثلاً بزرگ‌ترینشان 58 ساله است؛ بالطبع کنارآمدن با شرایطی که من داشتم برایشان کار راحتی نبود با این حال هیچ‌وقت رابطه‌مان را با هم قطع نکردیم. شاید این رابطه مدتی کم‌رنگ شد اما من هیچ‌وقت نخواستم خودم را پنهان کنم چون اعتقاد داشتم کار درستی انجام داده‌ام و همین باعث می شد میلی به پنهان کردن خودم نداشته باشم.

با بچه‌ها چطور؟ بچه‌های اقوام و آشنایان؟
خیلی خوب است، چون یک کودک درون دارم که اسمش سیناست؛ سینا سال‌هاست که همراه من است. نه بزرگ می‌شود و نه دست از شیطنت برمی‌دارد؛ من 50 تا خواهرزاده دارم که عاشقم هستند، من هم عاشق آنها هستم.

هزینه جراحی‌ها زیاد بود؟ برای تهیه‌اش مشکل نداشتید؟
دو تا جراحی اولم نزدیک به 9 میلیون تومان هزینه داشت که با کمک مهتاب کرامتی و پادرمیانی‌هایش به 400 هزار تومان رسید و این واقعاً کمک بزرگی بود که هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم. جراحی دوم که مهم‌ترین و اصلی‌ترین جراحی بود پول زیادی می‌خواست؛ چیزی حدود 20 میلیون تومان که با کمک 30 نفر از همکارانم این مبلغ تهیه شد و بالاخره خرداد‌ماه سال گذشته آخرین عمل تغییر جنسیت را انجام دادم. اگر کمک آنها نبود با مشکل روبه‌رو می‌شدم.

بهزیستی هم کمک کرد؟
متاسفانه آسیب‌دیدگان خیلی از آسیب‌های اجتماعی زیر‌ نظر بهزیستی هستند اما من و امثال من زیر‌شاخه‌ای از وزارت بهداشت هستیم و فقط می‌توانیم با بهزیستی در تعامل باشیم. هزینه‌ای که دولت برای کمک به جراحی ما در نظر گرفته 10 میلیون تومان است اما در عمل بهزیستی در مرحله اول 4 میلیون می‌دهد و در قسط بعدی یک میلیون تومان البته ممکن است این مبلغ قسط‌ها به صورت دیگری هم باشد، مثلاً اول 3 میلیون بعد 2 میلیون. حالا بماند که چقدر برای همین پول باید برو بیا داشته باشیم و از این اتاق به آن اتاق برویم و از هر جایی نامه بگیریم و تمام اینها ما راخسته‌تر می‌کند.

مشکلات دیگری هم داشتید؟
خیلی زیاد؛ مثلا بهزیستی برای ما پزشک تعیین می‌کند. آنها خودشان راضی نمی‌شوند که گربه‌شان را زیر تیغ جراحی بیندازند که شناختی از او ندارند اما بچه‌های ما با همه مشکلات روحی، روانی و خانوادگی‌ای که دارند و بحرانی که قرار است پشت سر بگذارند باید زیر نظر پزشکی که به آنها معرفی می‌شود، عمل کنند. ما نه کلینیک مخصوص داریم، نه پزشک، نه مشاور و نه حتی انجمنی که بتوانیم با آن در ارتباط باشیم. جمعیت 4 هزار نفری تی‌اس ما درواقع انگار وجود ندارند.

بعد از جراحی چطور؟ مشکلات باز هم ادامه دارد؟
همه فکر می‌کنند فقط دیوانه‌ها باید بروند روان‌پزشک اما بچه‌های ما بعد از جراحی قطعاً باید تحت نظر باشند اما این امکان برای خیلی‌ها فراهم نیست. ببینید، ما فکر می‌کنیم اگر عمل جراحی تغییر جنسیت را انجام بدهیم دنیا برایمان بهشت می‌شود اما خبری از این جور چیزها نیست. وقتی در جمع بچه‌ها بودم و می‌گفتم باور کنید بعد از عمل هم زندگی همین است باورشان نمی‌شد. زندگی همین است اما بعضی‌ها که به خودشناسی نرسیده‌اند،کارهای عجیبی می‌کنند، زن‌ها زیادی زنانه رفتار می‌کنند و مردها غیرت‌های کاذب و افراطی از خودشان نشان می‌دهند.

گذشته را فراموش کرده‌اید؟
نه، نباید فراموش کنم، فقط دیگر کاری با آن ندارم. نمی‌دانم چرا بعضی‌ها عکس‌های آن روزهایشان را می‌سوزانند و همه خاطراتشان را کتمان می‌کنند. من معتقدم که جسمم تغییر کرده و با روحم همسو شده است. پس چرا باید عکس‌هایم را پاره کنم؟ باور کنید الان دیگر حتی به دیروز هم فکر نمی‌کنم چه برسد به گذشته.

چطور از فرزانه به سامان رسیدید؟
وقتی تغییر جنسیت دادم، با همسرم اسم‌هایی مثل فرزین، بردیا و سامان را انتخاب کردیم، هرکدام را چند روز صدا زدیم؛ سامان بیشتر از همه اینها به من می‌آمد و دوستش داشتم.

ازدواج‌تان به کجا رسید؟
سال 87 با همسرم نامزد کردیم، 9 تیر 88 تاریخ عقدمان بود و اردیبهشت 90 از هم جدا شدیم. قسمت این بود که اینطوری زندگی کنم.

ارسطو تمام مدت مصاحبه به همسرش هدی فکر می‌کرد و دلش می‌خواست آنجا بود.

منبع: سرنخ

درباره وبلاگ

کافه فان / Cafefun.ir
سایت اطلاعات عمومی و دانستنی ها

موضوعات

تبليغات

.:: This Template By : web93.ir ::.

برچسب ها: اطلاعات عمومی ، آموزش ، موفقیت ، ازدواج ، دانستنی ، گیاهان دارویی ، تعبیر خواب ، خانه داری ، سخن بزرگان ، دانلود ، بازیگران ، روانشناسی ، فال ، اس ام اس جدید ، دکتر شریعتی ، شاعران ، آموزش یوگا ، کودکان ، تکنولوژی و فن آوری ، دانلود ، تحقیق ، مقاله ، پایان نامه ، احادیث ، شعر ، رمان ، عکس ، قرآن ، ادعیه ، دکوراسیون ، سرگرمی ، اعتیاد ، کامپیوتر ، ترفند ، ورزش ، کد آهنگ ، مقالات مهندسی ، طنز ، دانلود کتاب ، پزشکی ، سلامت ، برنامه اندروید ، زنان ، آشپزی ، تاریخ ، داستان کوتاه ، مدل لباس ، مدل مانتو ، مدل آرایش