مكالمات انتزاعی منجر به رشد كارآئی مغز خواهد شد.
مغز-رشد-آسیب-اشتباه-10-مغز سالم-پرورش مغز-انسان-راه کار-راههای
به دنبال بخشش آمنه بهرامی، مهناز افشار بازیگر سینمای ایران با انتشار یادداشتی اقدام توأم با عفو وی را تبریک گفت.
افشار
که پیش از این در دیدار با آمنه، او را ترغیب به اتخاذ چنین تصمیمی کرده
بود، با اذعان به این نکته که از شنیدن این خبر غمگین شده، توضیحاتی در این
خصوص ارائه کرده است که آن را به نقل از نسل امروز در ادامه میخوانید:
این نظر کاملا شخصی من استبا احترام فراوان به همه حسها و نظرات. این نظر کاملا شخصی من هست...وقتی رفتم دیدن آمنه و حرفاشو شنیدم... او از قصاص گفت و من با حس سخت از بخشش..
مهناز اگر تو بودی...وقتی آمدم بیرون از منزلشون...با خودم گفتم...مهناز اگر تو بودی... میبخشیدی؟ نمیتونستم جواب خودمو بدم...فکر کردم روح بزرگ داشتن سخته و سختتر از اون، این هست که اگر دوباره و دوباره اتفاق بیفته و درس عبرت نشه چی؟
حس الانم اینه که غمگینمتا گذشت و شنیدم آمنه بخشید، حس الانم اینه که غمگینم. بانویی زندگیش تباه شد و ممکنه خیلیهای دیگه باز خودخواهانه و بیرحمانه زندگی خیلیهای دیگرو تباه کنند.
بخشش درس بزرگتری برای خود من هستولی بخشش درس بزرگتری برای خود من هست بین بهتر و بهترین و آمنه از نظر من بهترین را در بدترین حال زندگیش انتخاب کرد، که شاید من نتوانم...
من یکی کم آوردم به این بزرگیت
خاتون ایرانی «آمنه» تبریک میگم بهت برای تربیت روحت... من یکی کم آوردم به این بزرگیت...خدایا دریابش به حرمت بزرگیش...
آمنه-بخشش-مهناز -افشار-واکنش-اسید

بیبیسی / ۱۸ اوت / ترجمه: حسین عیدیزاده
نویسنده-پردرآمد-ترین-نویسندگان دنیا
به همین دلیل امروزه شیوه های طبیعی ترک سیگار در جهان با استقبال بی نظیری از سوی افراد سیگاری روبه رو شده است؛ شیوه هایی که بدون شک ساده ترین و قابل دسترس ترین روش ها برای عموم مردم محسوب می شوند. این تکنیک ها شامل اصلاح رژیم غذایی، مصرف داروهای گیاهی و پاکسازی بدن است که استفاده از برخی از آنها برای افرادی که قصد کم کردن تعداد سیگار خود در طول روز را دارند بسیار کاربردی و مفید است.
عرق شاه تره یکی از موثرترین داروهای گیاهی است که در پاکسازی بدن از سموم و اخلاط موذی ناشی از استعمال سیگار بسیار موثر است. برای استفاده از فواید این عرق گیاهی کافی است هر روز 2 لیوان از آن را بنوشید تا به مرور شاهد دفع سموم و اخلاط ناسالم از بدن تان باشید. این عرق به دلیل خاصیت تصفیه کنندگی که دارد به مرور به بدن کمک می کند تا از طریق جریان گردش خون و سیستم گوارش و تعریق به دفع مواد سمی موجود در بدن کمک کند. علاوه بر این نوشیدن این عرق گیاهی جذب ویتامین C را در بدن افزایش می دهد و به مرور موجب افزایش وزن و بازگشت افراد سیگاری به وزن طبیعی می شود. در عین حال فرد سیگاری با توجه به برنامه ای که در پیش گرفته است میل کمتری به کشیدن سیگار از خود نشان می دهد.
درمانگران طب سنتی و مکمل همواره توصیه می کنند برای دریافت بهتر اثرات شیوه های ترک اعتیاد در طب مدرن استفاده از متدهای درمانی طب های سنتی و مکمل موثر است. گاهی استفاده از گیاه درمانی یا یکی از شیوه های درمانی سنتی می تواند به عنوان درمانی کمکی روند ترک دخانیات و سیگار را تسریع کند و بیمار را در شرایط جسمی و روحی مساعدتری قرار دهد.
این نوع ویژگیهای شخصیتی میتوانند زمینه را برای بروز رفتارهای اغراق آمیز و ناهنجار یک فرد در برابر وقایع عادی یک رابطه، آماده کنند.
به قول دکتر لارنس کوردک (Lawrence Kurdek)، روانپزشک، این ویژگیها "میتوانند به دو شریک زندگی کمک کنند تا به افرادی مبدل شوند که زندگی با آنها بسیار مشکل است."
حالا باید ببینیم این خصوصیات چه هستند و چه افرادی در فهرست "کسانی که نباید با آنها ازدواج کرد" قرار میگیرند.
تحقیقات نشان داده است که اگر شخصی بیش از حد افسرده، کمرو، مضطرب، متخاصم، تکانشی (کسی که بدون فکر کردن عمل میکند) و یا در برابر فشارهای روحی آسیب پذیر باشد، برای ازدواج شخص مناسبی به نظر نمیرسد، ضمن اینکه در چنین مواردی این فرد باید روان درمانی شود.
فهرست زیر به چند موقعیت و چند نوع از افرادی که دارای ویژگیهای خطرناک هستند اشاره شده است و تکرار میکنم که در چنین شرایطی، بهترین کار ازدواج نکردن است!
• اگر یکی از شما به طور خستگی ناپذیری چنین سوالاتی را مطرح میکند : "مطمئنی که دوستم داری؟" یا " واقعا برایت اهمیت دارم؟" (تیپ تایید خواه)
• اگر زمانی که با هم هستید، بیشتر وقت شما به جر و بحث و مخالفت میگذرد. (رابطه عشق - تنفر)
• اگر با وجود اینکه زمان بسیاری را با هم میگذرانید، واقعا یکدیگر را به عنوان یک فرد نمی شناسید یا با افکار یکدیگر ارتباط برقرار نمیکنید.
• اگر با پدر یا مادر خود رابطه خوبی ندارید و همسر آینده شما "درست شبیه" این والد نامطلوب شما است.
• اگر دلیل ازدواج شما، یافتن کسی است که برایتان "مادری" یا "پدری" کند.
• اگر احساس میکنید که تصمیم به ازدواج از طرف پدر یا مادر همسر آینده تان به شما تحمیل شده است.
• اگر مدام جملاتی مانند این در سرتان میچرخد: "شاید همه چیز بعد از ازدواج درست شود"
• اگر فرد مورد نظرتان میخواهد که همه دوستان قدیمی خود را ترک کنید و یک زندگی اجتماعی تازه برپا کنید. (تیپ مالکیت طلب)
• اگر او همه تصمیمهای مهم در رابطه با شما را به تنهایی اتخاذ میکند و شما از این کار بسیار ناخشنودید. (تیپ فرمانده)
• اگر بعد از یک گفتگوی رو راست با خودتان به این نتیجه رسیدید که تنها به خاطر مسائل جنسی با او ازدواج میکنید.
• اگر او بارها "از کوره در میرود" و در کنترل خلق و خوی خود ناموفق است.
• اگر احساس میکنید برای ازدواج، توسط فرد مورد نظرتان تحت فشار قرار گرفته اید.
• اگر این فرد شما را از نظر جسمی یا روحی آزار میدهد.
• اگر یک روز کامل (و بدون تلویزیون) را تنها با این شخص گذرانده اید و متوجه شده اید که روزی غیرقابل تحمل داشته اید.
در نهایت، سه توصیه برای شما داریم که میتوانند در جلوگیری از ازدواج با چنین خصوصیاتی مفید باشند :
1. بیاموزید که این ویژگیها را در خود و دیگران تشخیص دهید و تا حد امکان قبل از ازدواج، به دنبال درمان آن باشید. به خاطر داشته باشید که ازدواج مشکلات شخصیتی را حل نمیکند که هیچ، در بسیاری از موارد آنها را شدیدتر هم میکند.
2. در سن پایین ازدواج نکنید، که در واقع منظورم زیر 23 سال است.
3. قبل از ازدواج به خوبی با شخص مورد نظر خود آشنا شوید و تا زمانی که حداقل یک سال با او معاشرت نکرده اید، ازدواج نکنید.
شیوانا پرسید:
"در این سالیان طولانی عمرت به چه کاری مشغول بوده ای؟"
پیرمرد گفت:
"از پدرم دو گاو و چند گوسفند به ارث برده ام و با همان دو گاو و چند گوسفند زندگی خود را تا الان گذرانده ام. البته همه چیزهایی که بچه ها خواسته اند را نتوانسته ام برایشان فراهم کنم و شرایط زندگی خوبی هم برای خودم فراهم نشده اما در هر حال آب باریکه ای درآمد داشته ام و هر فصل به اندازه قوت بخور و نمیری گیرم آمده است."
شیوانا با تبسم گفت:
"این گونه که تو می گویی معلوم است نباید با سختی های شدید زندگی رو به رو شوی. دلیلش هم این است که هیچ وقت با این دشواری ها رو به رو نشده ای و همیشه با کنار کشیدن خود از خطر و ماجراجویی با نداشته های زندگی ات ساخته ای و سختی های زندگی را به صورت محرومیت به همسر و فرزندانت تحمیل کرده ای.
تو در امتحان ها و آزمون های زندگی هیچ وقت با نمرات پایین رو به رو نشده ای چون خیلی ساده هیچ وقت در این امتحان ها شرکت نکرده ای. کسی که امتحان نمی دهد بدیهی است که نباید نگران نمره قبولی یا رد شدن باشد. او تکلیفش از قبل معلوم است و هرگز نمی تواند خود را با کسی که حتی بدون آمادگی در امتحان شرکت کرده مقایسه کند.
همیشه موفقیت و کامیابی در آن سوی مرز خطرپذیری و ماجراجویی قرار دارد و تو هیچ وقت جرات عبور از این مرز را به دل خود راه نداده ای. بنابراین بدیهی است که شکل و شمایل زندگی ات هم با بقیه آدم ها تفاوت داشته باشد. خیلی ها زندگی بخور و نمیر و بی دغدغه را تجربه نمی کنند چون با خود می گویند شاید با تن دادن به آزمون و شرکت در یک امتحان بتوانند به دستاوردی جدید دست یابند. هر امتحانی هم قبولی دارد و هم ردی. آنها با شرکت در این آزمون ها بین خود و آدم هایی مانند تو فاصله ایجاد می کنند و شیوه متفاوتی از زندگی را می پذیرند. تو هیچ وقت نمی توانی آنها را درک کنی و هر نوع مقایسه بین زندگی خودت و زندگی آنها تو را به جایی نمی رساند. تو به ظاهر زندگی آرامی داری چون هنوز امتحان نشده ای! به همین سادگی!"
حتی اگه برچسـب ”بد اخـلاق” بهـتون چسبـونده باشه، ببـوسیـدش!
حتی اگه بهتـون گیر بیخـود داده باشه، ببـوسیـدش!
حتی اگه گفته باشه از لباسـی که شما عاشقشین متنفـره! .. نفهمیـده باشه شما موهـاتون رو مش کردین! ببـوسیـدش ..
حتی اگه بـوی عرق و خستگی میـده .. ببـوسیـدش!
حتی اگه یـادش میـره جواب سلام شما رو بـده .. ببـوسیـدش!
حتی اگه خیلی وقته براتـون گـل نخـریده.. ببـوسیـدش!
وقتی زیرپیـرهنی سفیـد حلقه ای پوشیـده و بـازوهای سفیـدش رو با اون پیـچ ماهیچه ای مردونه انداخته بیـرون .. وقتی صورتش ته ریش جذابی داره .. وقتی صداش خسته خمار خوابه، ببـوسیـدش!
حتی اگه شما رو رنجـونده و غـرورش نمیذاره دلجـویی کنه .. ببـوسیـدش!
حتی اگه گرسنه اس و با شما مثل آشپـز دربـارش برخـورد می کنه .. ببـوسیـدش!
حتی اگه یادش میـره ازتـون تشـکر کنه .. ببـوسیـدش!
وقتی براتـون یه آهنگ جدیـد میذاره و می گه: ”اینـو برای تـو آوردم!” .. وقتی تو چشـاش پـر خواستنه .. وقتی دست های ظریـف دختـرونه تـون میـون دستای زمخت و مردونه اش گم می شن .. ببـوسیـدش!

حتی اگه از عصبانیت داریـد دیوونه می شید .. ببـوسیـدش!
حتی اگه شما رو با مادرش مقایسه می کنه .. ببـوسیـدش!
حتی اگه با حرص می خواید از خونه بزنیـد بیـرون و اون محـکم بـازوهاش رو دورتـون حلقه می کنه و وسـط جیـغ های شما با خنـده می گه: "عزیـزم؛ کجا می خـوای بـری این وقته شب؟" ببـوسیـدش!
وقتی ناغافلی لباسـی رو خریـده که هفته ی پیش، پشت ویتریـن دیدین و فقـط یه کلمه گفتین این چه خوشگله! .. وقتی دست هاش پـر از خریـد خونه هست و در رو با پـاش می بنـده .. وقتی با نگاهـی پـر از تحسین سر تا پاتـون رو برانـداز می کنه .. ببـوسیـدش!
حتی اگه تـوی شرکـت پیـاز خورده و تا موهاش بـو میدن .. ببـوسیـدش!
حتی اگه با دوست هاش تلفنـی یک ساعـت حرف می زنه و شامتـون سـرد شده ..
حتی اگه رو دنـده ی ”نه” گفتن افتـاده .. ببـوسیـدش!
وقتی شمـا رو وسـط آرایش کردن می بوسه .. وقتی باهاتـون کشتـی می گیـره و مثل پـر از رو زمین بلنـدتون می کنه ..! وقتی تو دلتنگی هاتون داوطلبانه می بردتـون بیـرون و شما رو تو شهـر می گردونه .. ببـوسیـدش!
حتماً قبـل خـواب ببـوسیـدش .. !
شایـد فـردایی نباشـه …
شایـد شما فـردا نباشیـد …

2- در صورتیکه دزدی از شما کیف پولتان را خواست، آن را به او تحویل ندهید کیف را به سمتی دور، ترجیحا در حیاط منزل مجاور پرتاب کنید. ممکن است این شانس وجود داشته باشد که دزد به کیف شما بیش از خود شما علاقه نشان دهد و به سمت کیف برود در این لحظه شما فرار کنید...
3- در صورتیکه شما را داخل صندوق ماشین انداخته اند چراغ های عقب را در آورید... و دستتان را از سوراخ بیرون برده، دیوانه وار آن را تکان دهید راننده شما را نمیبیند، اما سایرین میبینند. این کار جان افرادی را نجات داده است...
4- خانم ها معمولا عادت دارند هنگامیکه پس از خرید یا کار وارد اتومبیل خود می شوند، در آن بنشینند و کارهای دیگر انجام دهند ممکن است کسی شما را زیر نظر داشته باشد و در یک فرصت مناسب از در سمت پیاده رو وارد اتومبیل شده اسلحه یا چاقویی را به طرف شما بگیرد و به شما بگوید که به کجا بروید و حوادث ناگوار بعدی به وقوع بپیوندد. به محض اینکه وارد خودرو شدید، درها را قفل کرده و محل را ترک کنید.
اگر هنگامیکه سوار خودرو شدید، شخص دیگری نیز در اتومبیل بود و اسلحه ای را به سمت شما نشانه رفت متوقف نشوید... تکرار میکنم اتومبیل خود را متوقف نکنید به جای ترمز کردن،... پای خود را بر روی گاز فشار دهید و با سرعت به چیزی بکوبانید که ماشین خرد شود ... کمربند ایمنی و یا کیسه هوا جان شما را نجات خواهد داد... و اگر دزد دیگری در صندلی عقب نشسته باشد به محض برخورد ماشین با مانع... فرار کنید، که فرار کردن بهتر از این است جسد شما را در جایی پیدا کنند...
5- چند نکته هنگام سوار شدن به ماشین در یک پارکینگ مسقف یا سرپوشیده: حواس خود را جمع کنید. اطراف خود، درون ماشین و صندلی عقب را نگاه کنید ... زمین سمت پیاده رو را نگاه کنید... اگر ماشین شما در کنار یک ون بزرگ پارک است... از در سمت پیاده رو سوار اتومبیل شوید بیشتر قاتل های زنجیره ای قربانیان خود را در حالیکه می خواهند سوار ماشین شوند به داخل ون میکشند... به ماشینی که در سمت خیابان و یا پیاده رو، نزدیک ماشین شما پارک است نگاه کنید... اگر مردی تنها در صندلی ای که نزدیک ماشین شما است، نشسته است به عقب برگردید و با یک نگهبان یا پلیس به ماشین خود نزدیک شده و سوار شوید...
6- همیشه از آسانسور به جای پله استفاده نمایید... راه پله ها مکان هایی ترسناک برای تنها بودن هستند و بخصوص در شب مکان های خوبی برای انجام جنایت و زورگیری می باشند...
7- در صورتیکه شخصی اسلحه دارد و شما از او فاصله بیش از سه متر دارید یقینا بهتر است که بدوید ... شخص مهاجم فقط می تواند بدون دقت به شما شلیک کند ... در حالیکه شما یک هدف متحرک هستید، احتمال اینکه تیر به شما بخورد 4 درصد است... و همچنین به احتمال زیاد محلی از بدن که مورد اصابت گلوله قرار میگیرد، یکی از اعضای حیاتی بدن شما نیست... ترجیحا به صورت زیک زاگ بدوید...
8- خانم ها معمولا تلاش می کنند که عاطفی و دلسوز و شفیق باشند ... اینطور زنانه و لطیف که تابحال رفتار داشته اید، با این شرایط خاص متفاوت برخورد کنید...! برای همه کس اینطور نرم رفتار کردن اشتباه است و دیگر بس است...!!! این رفتار ملایم ممکن است به شما صدمه زده و یا حتی به کشته شدنتان منجر شود... رهبر باندی که یک قاتل بود و قتل های زنجیره ای انجام میداد مردی خوش تیب و با سواد بود. از حس شفقت زنان سوء استفاده میکرد: با عصایی در دست لنگان لنگان راه میرفت و برای سوار شدن به اتومبیل خود درخواست کمک میکرد...
9- نکته امنیتی دیگر: شخصی به من گفت که دوستش صدای گریه یک بچه را شب هنگام در راهرو آپارتمان شنیده است... و بدلیل اینکه دیر وقت بوده به پلیس زنگ زده است... او فکر میکرد که این عجیب است... پلیس به او گفت: هرکاری که میکنی، در را باز نکن... زن گفت که این مانند صدای یک بچه است که انگار از پنجره به بیرون خزیده و ممکن است وارد خیابان شود... او نگران بچه است... پلیس گفت، یکی از واحدهای اعزامی ما در راه است... هر کاری که میکنی، در را باز نکن!... پلیس به او گفت که آنها فکر میکنند که یک قاتل قتل های زنجیره ای صدای یک بچه را ضبط کرده است و با استفاده از آن زنان را با فکر اینکه کسی یک بچه آنجا گذارده است، به بیرون از خانه میکشاند... او گفت که آنها هنوز این موضوع را تایید نکرده اند. اما تعداد زیادی خانم تماس گرفته و میگویند هنگامیکه شب هنگام در خانه تنها بوده اند، صدای گریه یک بچه را از بیرون در میشنوند...
10- اگر صدای چکه آب از شیرهای بیرون خانه در نیمه شب شنیدید ، هرگز از منزل خارج نشوید و با تماس، از همسایه های خود کمک بگیرید.
ارسال این مطلب به دوستانتان می تواند روشنگر آنها باشد و از خطرات بالقوه رهایی یابند
ماجرا از این قرار است که گروهی از دانشمندان دانشگاه نانیانگ سنگاپور، با دستکاری ژنتیکی گونه ای از باکتریها (اشرشیا کولی یا E-Coli ) آنها را وادار کرده اند که در صورت مواجهه با گونه ای دیگر از باکتریهای بیماریزا به نام سودوموناس آئروژینوزا ( Pseudomonas aeruginosa ) ماده ای تولید کنند که سودوموناس را بکشد.

ئی-کولای ها به محض مواجهه با سودوموناسها (باکتریهای مسبب چند نوع عفونت تنفسی و گوارشی) شروع به ترشح سم پیوسین می کنند.
پیوسین سمی است که فرمول آن را خود سودوموناسها به دانشمندان لو داده اند. در حقیقت سودوموناسها از این سم برای کشتن یکدیگر (در زمان رقابت و تنازع بقا) استفاده می کنند و حالا دانشمندان با دستکاری در ژنهای ئی کولای کاری کرده اند که ئی-کولای به محض مواجهه با علائم شیمیایی سودوموناس، سم پیوسین را ترشح می کند.
تا پیش از این، سم پیوسین اختصاصا توسط سودوموناسها و برای نابودی سودوموناسها تولید می شده و تنها روی سودوموناس اثر می کند، پس تنها سودوموناسها هستند که کشته خواهند شد و این یعنی یک آنتی بیوتیک اختصاصی اختصاصی.
پزشکان سنگاپوری که علاوه بر سودوموناس، توانسته اند ویبریوکلره (عامل بیماری وبا) را نیز با روش مشابهی از بین ببرند، اظهار امیدواری کرده اند که با گسترش این تکنیک، بتوان از عوارض ناشی از آنتی بیوتیکهای رایج فعلی کاست و مبارزه با باکتریها را کاملا هدفمند کرد.
در صورتی که استفاده از این روش برای درمان یک عفونت به شما پیشنهاد شود، شما باکتریهای باکتری کش را انتخاب خواهید کرد یا ترجیح می دهید از داروهای مرسوم فعلی برای مداوا استفاده کنید؟
مراسم در حالی برگزار شد که در ورزشگاه روبرویی یعنی شهید دستگردی، تیم دایی بازی داشت. در هر دو ورزشگاه، جمعیت قابل توجهی بودند. از یک طرف صدای بوق و فریادهای استادیومی و از یک طرف اکوی نوای آهنگ و سخنرانی در هم تنیده بودند. حرف های آمنه بهرامی و اشک های مادر بابک معصومی فضایی خاص به شب آخر تجلیل ها در راه آهن داده بود. راه آهنی که تیمش در ورزشگاه بغلی به گفته مربی بنامش اسیر ناداوری شده بود و برد را از آنها گرفته بودند.
چون دو شب قبل در شروع این محمد حسن انصاری فرد بود که شروع به سخنرانی کرد: «اول می خواهم درباره خانم بهرامی بگویم. ایشان که با گذشت شان، درس بزرگی به همه ما داد. او سرمشقی شد برای همه مردم ایران.»
و سپس از بابک معصومی گفت؛ «5 سال او یار و یاورم بود. 4 قهرمانی با هم در آسیا بدست آوردیم و یکسال در تام ایران خودرو بازی کردیم. حضور مادر و برادر بابک در شب هفتش، جای خالی او را در محفل مان بیشتر نمایان می کند. همه غمگینیم از رفتنش.»
و بعد از مدیر راه آهن نوبت رسید به آمنه بهرامی تا از ماجرایی سخن بگوید که تا قبل از این هیچ وقت نگفته بود. اینکه چطور شد تا او تصمیم گرفت از کسی که روی صورتش اسید پاشیده بود بگذرد؛ «یکی از دوستان صمیمی ام سه بار خواب حضرت امام رضا(ع) را می دید که هربار حضرت می فرمودند آمنه را بیاورید به حرم. بار سوم که این را گفت چیزی در دلم گفت که باید بروم. سال ها بود که مادرم چون حاجتش برآورده نشده بود، با حضرت قهر بود و یک جورهایی ما هم انگار به مشهد نمی رفتیم. اما حضرت مرا به سمت خودش می خواند و وقتی رفتم حسی داشتم که غیر از بخشش به هیچ چیز دیگری فکر نمی کردم. راستش اصلا تا قبل از رفتن به حرم آقا خیالی برای بخشش نداشتم.» آمنه سوزناک حرف می زد و سیل اشک های حاضرین را انگار پایانی نبود.
اواخر حرف های آمنه بود، یعنی کمی قبل از شروع صحبت های احمد مسجد جامعی، عضو شورای شهر تهران درباره این اتفاق تلخ که علی دایی هم خسته از مسابقه ای سخت و البته شاکی از وضع داوری، خود را به مراسم رساند.
حالا نوبت به علی دایی بود که سومین سخنرانی اش را در سومین شب مراسم تجلیل، ایراد کند. او از بابک شروع کرد: «بابک و من اگرچه هیچ وقت همبازی نبودیم اما بارها با هم بودیم. در اردو ها، برنامه های مختلف. او نه فقط برای ورزشکاران که اصلا اسوه مبارزه با سرطان شد. پسری که الگوی اخلاق بود با مبارزه جانانه اش توانست سرطان را شکست بدهد اما این قدر بی وفایی دید که... راستش وقتی برادرش آن حرف ها را درباره فوتش زد، دل همه عاشقان فوتبال سوخت. او این همه جنگید و سرطان را شکست داد اما بی وفایی های عده ای در فوتبال کارش را به سکته مغزی رساند.» دایی با بغض حرف می زد و بعد از کمی مکث چند کلمه ای درباره آمنه بهرامی گفت: «ایشان هم با کاری کردند، به همه ما یاد دادند گذشت یعنی چه. فکر نمی کنم هیچ یک از ما برای مسائلی خیلی کوچکتر از این حاضر باشیم از حق مان بگذریم اما این خانم کاری کرد تا همه ما درس بگیریم. اگرچه من هم مثل استاد بزرگوارم جناب آقای مسجد جامعی عزیز اعتقاد دارم حتی اگر آمنه ببخشد جامعه مسئول این فاجعه را نمی بخشد و مجازات می کند.»
و این تقریبا پایانی بود بر شب آخر تجلیل ها در باشگاه راه آهن که با حواله های سفر به مکه مکرمه برای آمنه بهرامی و مادر بابک معصومی به پایان رسید تا باشگاه خصوصی راه آهن پیشگامی باشد برای برگزاری مراسم فرهنگی ورزشی در فوتبال کشورمان تا شاید روزی از راه برسد که ناپاکی ها در فوتبال مان را پندهای اخلاقی، بشویند.
.:: This Template By : web93.ir ::.