به گزارش آخرین نیوز به نقل از ايسنا، عبدالقادر ابراهيم كه متولد سال 2000 است به عقيده كساني كه بازي او را ديدهاند ميتواند يك مسي جديد در سالهاي آينده باشد. مربياني كه بازيها او را ديدهاند معتقدند او دقيقا همان كاري را در زمين انجام ميدهد كه مسي در اين سن و سال انجام ميداد.
باشگاه بارسلونا كه با جذب مسي در 13 سالگي نابغه فوتبال جهان را به تور انداخت، اكنون قصد دارد اين نوجوان را هم به خدمت بگيرد، هرچند تيم نونهالان مالاگا علاقهاي به واگذاري اين بازيكن ندارد و قصد دارد با فراهم كردن امكانات اين ستارهي آينده دار را در تيمش نگه دارد.
والدين اين نوجوان مبلغ ده هزار يورو در سال اول و بيست هزار يورو در سال دوم دريافت خواهند كرد. علاوه بر اين شرايط تحصيل و اقامت او و خانوادهاش از سوي باشگاه مالاگا تامين خواهد شد.
اين بازيكن مستعد و تكنيكي هميشه يك رده بالاتر از سنش بازي كرده و نكته جالب اين كه بازيكناني كه از لحاظ سن و سال از او بزرگتر هستند، نميتوانند او را مهار كنند.
مسئولان آكادمي باشگاه بارسلونا (لاماسيا) تلاش را براي مذاكره با پدر اين بازيكن آغاز كردهاند تا او را به نوكمپ بياورند.
آخرین نیوز: حمید رسایی از حامیان محمود احمدی نژاد در مصاحبه ای اعتراف نمود احمدی نژاد از سوم تیر یا همان جریان حزب اللهی جدا شده است.
حجت الاسلام حمید رسایی در این گفتگو که با سایت "رجانیوز" انجام شده است با بیان اینکه احمدی نژاد به قبول پیش فرضهای غلط برخی کاندیداهای انتخابات در سال 84 گرایش پیدا کرده، در تشریح این پیش فرض بیماری گونه می گوید: بیماری این بود که فکر میکردند اکثریت مردم از انقلاب و عوارض حفظ انقلاب و هزینه دهی برای آن خسته شده اند. بنا بر این به یک ائتلاف نانوشته ای رسیده بودند که نباید شعارهای انقلابی سر دهند و نباید آرمانی سخن بگویند بلکه باید دو پهلو حرف بزنند و از شخصیت هایی که منتقد آرمانگرایی نظام هستند، استفاده کنند.
وی درباره نقش جریان اصولگرایی در نتیجه انتخابات سال 84 می گوید: احزاب و بسیاری از شخصیت های این جریان نقشی نداشتند، مگر می توانیم این را انکار کنیم ؟ ولی بدنه جریان اصولگرایی یا همان 20 درصد رای سفید واقعا موثر بود. در حقیقت احمدی نژاد مدیون احزاب و شخصیت ها و ژنرال های جریان اصولگرایی نبود ولی مدیون این بدنه بود. اين بدنه در بسيج بود در سپاه بود در ميان قشر كارگر كارمند در حوزه هاي علميه در ميان دانشجويان در همه جا بود.
رسایی در ادامه با تکید بر اینکه احمدی نزاد قدر حمایت شخصیت هایی همچون آیت الله مصباح یزدی را نداست می گوید: بویژه شخصیت هایی مانند آیت الله مصباح که به یاد دارم در روز بعد از انتخابات تیتر گویا نیوز این بود که آیت الله مصباح و شاگردان وی، در یک هفته نتیجه انتخابات را تغییر دادند.
این نماینده مجلس بدون اشاره به اظهارات برخی افراد مبنی بر یکی بودن تفکرات احمدی نژاد و گروهی خاص در اطراف وی، وسوسه خناسان را عامل به خطا افتادن احمدی نژاد دانسته است.
رسایی در ادامه به تفکر نزدیک ترین فرد به رئیس جمهور اشاره می کند و می گوید: بارها از مشایی و اطرافيانش بویژه پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری شنیدم که می گفتند: چرا جامعه را تقسیم می کنید، مگر بچه حزب اللهی ها و متدینین یا به اصطلاح خواص جامعه چقدر هستند؟ اینها حدود چهار پنج میلیون رای در جامعه دارند! و با این میزان آرا ما نمی توانیم برای خدمت در قدرت بمانیم! بعدها ما اين استدلال را از احمدي نژاد هم شنيديم.
کاندیدای انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی در خصوص نگاه انتخاباتی مشایی می گوید: مشایی می خواهد برای دور بعدی ریاست جمهوری به قدرت برسد و اهدافش را دنبال کند، برای همین از الان برنامه ریزی کرده تا آرای بیشتری را به دست بیاورد. مشایی معتقد است که چون توانسته احمدی نژاد را تصاحب کند، پس اکثریت این بیست و پنج میلیون رای هم با اشاره احمدی نژاد مال او خواهد شد
حمید رسایی با اشاره ضعف دولت دهم نسبت به دولت نهم و وقوع انحراف بزرگ در آن می گوید: متاسفانه در دولت دهم از همان ابتدا مسیری که در دولت نهم آغاز شده بود با یک انحراف بزرگ متزلزل شد. انتصاب مشایی به معاون اولی در حقیقت یک گام انتخاباتی برای انتخابات یازدهم ریاست جمهوری بود و این یعنی عقبگرد از آرمانی که دولت نهم بر اساس آن شکل گرفته بود. متاسفانه روز به روز هم این عقب گرد بیشتر شد، برای همین ما شاهدیم که روند خدمت رسانی در دولت دهم بسیار کمتر و کندتر از دولت نهم است.
حمید رسایی در ادامه با اشاره به دفاع قاطع احمدی نژاد از جریان
انحرافی و خانه نشینی در برابر رهبری و رضایت و خشنودی دشمنان نشان دار
اسلام و انقلاب از این اقدامات در پاسخ به سوال رجانیوز مبنی بر اینکه آیا
از رای خود پشیمان هستید، اگر در شرایط انتخابات بازگردید چه خواهید کرد،
می گوید: ما باز هم به احمدی نژاد رای می دهیم.
حمید رسایی در پاسخ به سوال رجانیوز مبنی بر اینکه "بسیاری از سایت ها و نشریات این جریانات در این ایام تلاش کردند تا فضای یاس و ناامیدی را بر این بدنه تحمیل کنند و به قول خودشان موج توبه کردن از رای به احمدی نژاد را راه انداخته بودند" تاکید کرد: بدنه حزب اللهی با همه ارتباط و علاقه ای که به دکتر احمدی نژاد داشت وقتی دید که احمدی نژاد بین رهبری و مشایی، هنوز به مشایی علاقه مند است، او را رها کرد و راهش را که از سوم تیر آغاز کرده بود ادامه داد.
وی با تاکید بر اینکه احمدی نژاد باید از انحرافات عبور کند و خود را کاروان سوم تیر برساند می گوید: احمدی نژاد از ما جدا شده و کنار مشایی مانده.









رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام، اعتماد به مردم و راي و نظر آنها در اداره كشور را مهمترين راه در حفظ و استمرار انقلاب اسلامي عنوان كرد.
به گزارش آخرین نیوز، آيتالله هاشمي رفسنجاني در ديدار جمعي از فرهنگيان استان كهگيلويه و بويراحمد، با اشاره به سخنان مقام معظم رهبري در 14 خرداد تاكيد كرد: عمل مجريان به توصيههاي ايشان ميتواند زمينهساز حل مسائل و مشكلات باشد و باور عمومي را به نظام اسلامي بيشتر تقويت كند.
هاشمي رفسنجاني با اشاره به تاريخ اسلام و مسائل صدر آن، تاكيد كرد: از تكرار تاريخ نبايد غفلت كنيم و دور شدن از تاكيدات و دستورات دين و اهل بيت ميتواند زمينهساز وقايع ناخوشايندي باشد كه جامعه اسلامي را با ضرر همراه كند.
رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام با اشاره به وقايعي كه در كشورهاي خاورميانه در حال اتفاق است، تاكيد كرد: حكومتها در اين كشورها با حضور مردم صورت گرفته و اين همان راهي است كه مردم ما در انقلاب اسلامي ايران طي كردند و با حضور خود استعمار و استبداد را در كشور نابود كردند.
وي با اشاره به سياستهاي اقتصادي و عمراني گفت: حركت در مسير برنامههاي توسعه، سند چشمانداز و سياستهاي كلي كه حاصل خرد جمعي بودند، ميتوانست بسياري از مشكلات كه امروز شاهد آن هستيم را حل كند و كشور را به جايگاهي كه شايسته است، نزديك كند.
در ابتداي اين ديدارشجاعپوريان، نماينده اسبق مجلس شوراي اسلامي و چند تن از حاضران به بيان ديدگاهها و دغدغههاي خود از مسائل جامعه پرداختند.
به گزارش مشرق، در کتاب بحارالانوار آمده است که عامرى گفت: هارون الرشيد کنيزى خوش سيما به زندان امام موسى کاظم(عليه السلام) فرستاد تا آن حضرت را آزار دهد. امام در اين باره فرمود: به هارون بگو: «"بَلْ أَنتُم بِهَدِيتِکُمْ تَفْرَحُونَ"؛ بلکه شماييد که به هديه خود شادمانيد. مرا به اين کنيز و امثال او نيازى نيست.»
هارون
از اين پاسخ خشمگين شد و به فرستاده خويش گفت: «به نزد او برگرد و بگو که
ما تو را نيز بهدلخواه تو نگرفتيم و زندانى نکرديم و آن کنيز را پيش او
بگذار و خود بازگرد.»
فرستاده
فرمان هارون را به انجام رساند و خود بازگشت. با بازگشت فرستاده، هارون
از مجلس خويش برخاست و پيشکارش را به زندان امام موسى کاظم(ع) روانه کرد
تا از حال آن زن تفحّص کند. پيشکار آن زن را ديد که به سجده افتاده و سر از
سجده برنمىدارد و مىگويد: "قدوس سبحانک سبحانک".
هارون از شنيدن اين خبر شگفتزده شد و گفت: به خدا موسى بن جعفر، آن کنيز را جادو کرده است. او را نزد من بياوريد.
کنيز را که مىلرزيد و ديده به آسمان دوخته بود در پيشگاه هارون حاضر کردند. هارون از او پرسيد : «اين چه حالى است که دارى؟»
کنيز پاسخ گفت: «اين حال، حال موسىبن جعفر است. من نزد او ايستاده بودم و او شب و روز نماز مىگذارد. چون از نماز فارغ شد زبان به تسبيح و تقديس خداوند گشود. من از او پرسيدم: سرورم! آيا شما را نيازى نيست تا آن را رفع کنم؟ او پرسيد: مرا چه نيازى به تو باشد؟ گفتم: مرا براى رفع حوايج شما بدين جا فرستادهاند. گفت: اينان چه هدفى دارند؟»
کنيز
گفت: «پس نگريستم ناگهان بوستانى ديدم که اول و آخر آن در نگاه من پيدا
نبود، در اين بوستان جايگاههايى مفروش به پر و پرنيان بود و خدمتکاران زن
و مردىکه خوش سيماتر از آنها و جامهاى زيباتر از جامه آنها نديده بودم،
بر اين جايگاهها نشسته بودند. آنها جامهاى حرير سبز پوشيده بودند و
تاجها و درّ و ياقوت داشتند و در دستهايشان آبريزها و حولهها و هرگونه
طعام بود. من به سجده افتادم تا آن که اين خادم مرا بلند کرد و در آن لحظه
پى بردم که کجا هستم . »
هارون گفت: «اى خبيث! شايد به هنگامى که در سجده بودى، خواب تو را در گرفته و اين امور را در خواب ديده باشى؟»
کنيز پاسخ داد: «به خدا سوگند نه سرورم. پيش از آن که به سجده روم اين مناظر را ديدم و به همين خاطر به سجده افتادم . »
هارون به پيشکارش گفت: «اين زن خبيث را نزد خود نگه دار تا مبادا کسى اين سخن را از او بشنود.»
زن به نماز ايستاد و چون در اين باره از او پرسيدند، گفت: «عبد صالح (امام موسى کاظم عليه السلام) را چنين ديدم.»
وقتي
هم از سخنانى که گفته بود، پرسيدند، پاسخ داد: «چون آن منظره را ديدم
کنيزان مرا ندا دادند که اى فلان از عبد صالح دورى گزين تا ما بر او
واردشويم که ما ويژه اوييم نه تو . »
اين ماجرا چند روز پيش از شهادت امام کاظم عليه السلام رخ داد اما آن زن تا زمان مرگش به همين حال بود.
به گزارش آخرین نیوز، طرح سئوال از احمدینژاد، این هفته با ۱۰۰ امضا به مجلس ارائه میشود.به گفته علی اكبر اولیا، نماینده یزد در مجلس ، محوریت این سؤال، موضوعاتی چون 'عدم اجرای برخی از قوانین، مسائل پیرامون وزارت اطلاعات و اجرای قانون هدفمندی یارانهها' است.
چندی پیش عضو فراکسیون اصولگرایان با بیان اینکه سؤال از رئیس جمهور را تاکنون به ملاحظات گوناگون مسکوت گذاشته بود، از امضای 90 نماینده برای این سوال خبر داد و گفته بود: به فضل خدا این سوال را به جریان خواهیم انداخت. مطهری تاکید کرده بود: به همین جهت سؤال از رئیس جمهور را که تاکنون به ملاحظات گوناگون از جمله امید به بازگشت رئیس جمهور به مسیر درست مسکوت گذاشته بودیم و نزدیک به 90 امضا دارد به فضل خدا به جریان خواهیم انداخت و فکر می کنم به صلاح کشور است و موجب تفاهم بیشتر دولت و مجلس و رفع بسیاری از سوء تفاهمات خواهد شد.
سوال از رئیس جمهور از ابزارهای نظارتی مجلس در برابر دولت است که گهگاه زمزمه استفاده از آن در راهروهای مجلس شنیده میشود اما در مجالس هفتم و هشتم، 12 بار به صورت جدی در مورد دولتهای نهم و دهم دنبال شده و میشود.
سوالی که مطابق اصل 88 قانون اساسی باید به امضای حداقل یک چهارم نمایندگان مجلس برسد تا بتوان به استناد آن رئیسجمهور را به مجلس فراخواند. عدم نصاب امضا کنندگان مهمترین علت به سرانجام نرسیدن این تلاشها است که مصاحبه اخیر علی مطهری با خبرآنلاین، نشان می دهد، این عارضه مرتفع شده است. چرا که برای به جریان انداختن طرح سوال از رئیسجمهور، امضای 73 نفر از 290 نماینده مجلس هشتم کافی است اما اکنون شمار امضا کنندگان به 90 تن رسیده است.
از این رو علی الظاهر دیگر منعی برای شکستن تابوی سوال از رئیسجمهور وجود ندارد به جز چندین «الا» و «مگر»! عدم افشای اسامی نمایندگان متقاضی سوال از رئیسجمهور هم برای به تعویق انداختن این «الا» و «مگر»هاست. کما اینکه سیدرضا اکرمی به خبرآنلاین گفته بود که «جرات نمیکنیم از رئیس جمهور سوال کنیم. پوست مطهری را برای این کار کندند!» و مطهری هم اعلام کرده است که «برخی نمایندگان می گویند اگرطرح سوال ازرئیس جمهور راامضاکنیم از زندگی ساقط مان می کنند».
اما مطهری مصر است تا طرح سوال از رئیسجمهور را که به زعم وی به مصلحت نظام است و منجر به پاسخگویی احمدینژاد و رفع برخی سوء تفاهمها خواهد شد را به جریان بیاندازد. اگر همچون 11 تلاش گذشته او و همکارانش در خانه ملت، برخی اعلام فشارها از سوی اعضای دولت از وزرا و معاونین رئیسجمهور گرفته تا استانداران و فرمانداران برای بازپس گیری امضاهای سوال از رئیسجمهور کارگر نیفتد و به قول غلامرضا مصباحی مقدم دیگر نماینده تهران در مجلس، برخی مصلحت سنجیها، ملاحظات مانع از طرح سوال از رئیسجمهور نشود، این طرح ظرف یکی دو هفته آتی تقدیم هیات رئیسه مجلس شده و باید منتظر سرانجام آن بود.
ملاحظاتی که محمدرضا خباز از آن به عنوان کوتاهی و رودربایستی مجلس در مقابل دولت یاد میکند که باید کنار گذاشته شود. اگرچه تا کنون مصلحتسنجیهایی همچون اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها، پرهیز از سوء استفاده دشمن از اختلافات داخلی ایران، لزوم حفظ ثبات داخلی در شرایط بی ثبات منطقه و ... مانع از به جریان افتادن طرح سوال از رئیسجمهور شده است اما خباز بر این باور است که «نمایندگان نباید به خاطر اینکه ممکن است فلانی خوشش نیاید و مثلا خارجیها درباره ما چه خواهند گفت، از وظایف خود چشم پوشی کنند. چون خارجیها همواره کینه ما را دارند و نباید به دهان آنها نگاه کرد».
البته چنانچه به گفته مصباحیمقدم، شرایط طرح سوال از رئیسجمهور به نفطه جوش و وضعیت حاد، رسیده باشد، گزارش کمیسیون اصل نود از 50 سوال 12 نماینده مجلس در 8 محور که به زودی تقدیم هیات رئیسه مجلس خواهد شد، میتواند کاتالیزوری برای طرح سوال از رئیسجمهور باشد. چرا که به این ترتیب دولت دو کارت زرد از مجلس دریافت خواهد کرد و با افزودن یک کارت زرد دیگر، در سراشیب سوال از رئیسجمهور قرار خواهد گرفت.
منم سرم رو پایین مینداختم و با شرمندگی می گفتم آره، راست میگی! بعد می رفتم توی اطاق و یک سیگار دیگه دود می کردم و دودش را از پنجره به بیرون فوت می کردم. اصغر در اتاق را باز می کرد و با نگاه عاقل اندر سفیهی سرش را تکان می داد و من باز معذرت خواهی می کردم.
من زن سر براه و مودبی بودم. همه چیز خوب پیش می رفت و به جز تنگی نفس شدید و سرفه های مکرر و خفگی دایم مشکل خاصی نداشتم. تا اینکه یک روز از خواب بلند شدم و پاکت سیگار را بر نداشتم، چند شب تا صبح به خودم پیچیدم و بعد هم تموم شد. خودم هم نفهمیدم چطوری شد برای اینکه من تصمیم نگرفتم که سیگار رو ترک کنم، سیگار من رو ترک کرد.
اصغر خیلی خوشحال شد. طفلک خیلی ذوق کرد. توی آشپزخونه داشتم غذا می پختم که با یک دسته گل وارد شد و گفت حالا شدی یک زن ایده آل! شانه ام را بالا انداختم و از دهنم پرید ”اما تو با یک مرد ایده آل خیلی بیشتر از اونی که فکر می کنی فاصله داری!“
بهتش زد، من خودم هم بهت زده بودم. جمله بعدی بی هواتر پرید ”تو تا حالا حتی یک بار هم من رو ارضا نکردی” این اولین باری بود که اینجوری جوابش را می دادم.
رنجیده نگاهم کرد و گفت تازه فهمیدی؟
گفتم “همیشه می دونستم اما بعدش سیگار می کشیدم!”
خواست ادامه بده که گفتم ”ببین، لطفا خفه شو!”
و انقدر ترسیدم که چنگال از دستم افتاد.
البته ماجرا همین جا تموم نشد. نفر بعدی پدرم بود.
توی خیابون برای اولین بار دونه دونه کم و کاستی هاش رو براش شمردم. بعد هم از ماشین پیاده شدم و تا سه ماه باهاش حرف نزدم. وقتی مادرم وساطت کرد بهش یاد آوری کردم که چقدر ازش متنفرم .چند روز بعدش به خواهرم فحش خواهر مادر دادم.
راستی از کارم هم استعفا دادم.
بانوی کاملی که سیگار نمی کشید تبدیل به یک هیولای بی چاک و دهن شده بود و لایه های عمیق نفرتی که به ضرب دود قورت داده بودم همین جوری می جوشید و بالا می اومد. تازه فهمیدم که قضیه خیلی وخیم تر از این حرفهاست و یک چیز خیلی اساسی تری تمام این مدت داشته لنگ می زده.
پرده ی دود کنار رفته بود و من می دیدم و مثل یک حیوون زخمی واکنش نشون می دادم و بجای این که سیگار بکشم توی صورت همه پنجول می کشیدم. در این گیر و دار بعضی رابطه هام ترمیم شد، بعضی ها هم که اصالتی نداشت (مثل ازدواجم) تموم شد.
شاید بشه گفت یک فصل از زندگی من تموم شد. توی تمام این سالها با همه ی بلاهایی که به سرم آمده حتی یک لحظه هوس نکردم که حتی یک پک به سیگار بزنم. اما لنگی اصلی سرجاش باقی موند، اعتیاد به دود تبدیل شد به اعتیاد به الکل، به آدمها، به ورزش، به نوشتن.
حکایت اون باباست که خواست سیگار را ترک کند، رفت پیش روان درمان گر. بهش پیشنهاد داد که هر بار خواست سیگار بکشد سیگار رو قبل از اینکه روشن کنه بکند تو سوراخ دماغش تا حالش بهم بخورد و منصرف بشه.
طرف اعتیادش بر طرف شد و رفت دکتر. پرسید چطوری حالا؟ گفت مرسی، دیگه سیگار نمی کشم اما بجاش حالا هر چی گیرم می آد می کنم تو سوراخ دماغم، سوراخ دماغم تاول زده.
آره دیگه اینجوریاست …
البته توصیه می کنیم حین انجام این نرمش ها تنها باشید تا خدایی نکرده کسی فکر نکند که شما برای او شکلک در می آورید!
- صاف بنشینید و با لب های بسته و حالتی راحت، صورت تان رو به جلو باشد. با استفاده از عضلات گونه، لب های خود را به جلو و عقب ببرید (در واقع لب ها را غنچه کنید و دوباره به حالت عادی برگردید). حین انجام این ورزش با استفاده از انگشت ها، از به کارگیری عضلات گونه مطمئن شوید.
- لب ها را غنچه کنید و تا 10 بشمارید، استراحت کنید و دوباره این حرکت را تا 10 بار انجام دهید.
- با لب های بسته، لبخند آرامی بزنید و بعد سعی کنید گونه ها را به سمت داخل دهان و دندان ها بکشید.
- برای انجام این نرمش به آینه نگاه کنید. لب بالای تان را جمع کنید؛ در واقع گوشه لب ها به سمت بالا باشد و حالا عضلات گونه را به سمت چشم ها حرکت دهید. در این مرحله سعی کنید لب بالا، بینی تان را لمس کند. تا 10 بشمارید و در همین حالت بمانید. استراحت کرده و بار دیگر نیز این حرکت را تکرار کنید.
- مثل نرمش قبل، حین انجام این نرمش هم به آینه نگاه کنید. تا جایی که می توانید، لبخندی عریض و پهن بزنید؛ در حالی که لب هایتان بسته بوده و گوشه دهان به سمت بالا برگشته است. سعی کنید گوشه لب ها تا جایی که ممکن است به گوش هایتان نزدیک شود؛ البته هرقدر دهان کوچک تری داشته باشید، این اتفاق غیرممکن تر است اما شما سعی کنید این اتفاق بیفتد، چون صرفا حرکت ماهیچه های گونه مهم است.
- حالا بینی تان را چین بدهید و در آینه، بالا رفتن و کشیده شدن ماهیچه های گونه را ببینید. تا 5 بشمارید و بعد از استراحت کافی، 10 بار این حرکت را تکرار کنید.
- لب ها و دندان ها را بسته نگه دارید و لب بالا را باد کنید (درست مثل مواقعی که گونه ها را مثل بادکنک باد می کنیم). همین حالت را حفظ کنید و تا 10 بشمارید. حالا این حالت بادکنکی را به گونه چپ منتقل کنید و تا 10 بشمارید و بعد از آن هم به لب پایین و باز هم تا 10 بشمارید. در نهایت، این بادکنک خودساخته را به گونه راست ببرید و برای آخرین بار تا 10 بشمارید.
بعد از استراحت کافی، 5 بار دیگر نیز تمام این مراحل را طی کنید.
عسل حاوی آنتی بیوتیک و آنزیم دیاستاز است و همین مسئله به این ماده خاصیت میکروب زدایی می دهد. در گذشته از عسل در اکثر داروها جهت بالا بردن خاصیت دارو، استفاده می شد.
از خواص گوناگون عسل می توان به تاثیر آن برای سرفه، برطرف کردن زخم های دهان و ورم گلو، پیشگیری از آسم، مفید بودن برای استحکام لثه ها، پاکسازی دستگاه گوارش و معده و روده، درمان آب مروارید، معالجه قولنج، صفرابری، از بین بردن سنگ کلیه، درمان کم خوابی، رفع کم اشتهایی، بهبود جریان خون، گشایش گرفتگی مویرگ ها و عروق، نشاط بخشی به پوست و ... اشاره کرد.
اگر به مغازه هایی که کار آنها صرفا فروش عسل است مراجعه کنید، عسل هایی به رنگ های مختلف از طیف رنگی روشن تا تیره می بینید.
علت این تفاوت رنگ این است که هر یک از این عسل ها از منطقه ای متفاوت به دست آمده و مسلماً گل هایی که زنبورهای عسل برای ساخت عسل از شهد آنها استفاده کرده اند، با سایر مناطق متفاوت است.

در بسیاری از مناطق ایران، زنبورداری به عنوان زیرمجموعه ای از دامپروری، به صورت حرفه ای انجام شده و حتی بخشی از عسل ایران نیز صادر می شود.
در کنار عسل های مربوط به زنبورهای پرورشی، گاه می توان عسل کاملا طبیعی و متعلق به زنبورهای وحشی را هم در عسل فروشی ها پیدا کرد که البته با قیمتی بسیار بالا به فروش می رسند (هر شیشه کوچک حدود 75000 تومان) و غالباً رنگی تیره تر از عسل زنبورهای پرورشی دارند.
در بین مناطق مختلف ایران، معمولا عسل متعلق به مناطق سرد و خشک کوهستانی کیفیتی بهتر از عسل مناطق مرطوب دارد. به عنوان مثال عسل سبلان یا نهاوند، بهتر از عسل شمال است.
آزمایشی برای تعیین اصل بودن عسل
زنبورداران گاه برای تولید بیشتر، زنبورها را در کنار شهد گل های طبیعی با شکر یا قندهای مصنوعی تغذیه می کنند و همین مسئله موجب افت کیفیت عسل می شود و این موضوع ارتباطی با رنگ یا منطقه تولید عسل ندارد.
برای اینکه از مرغوب بودن عسل اطمینان حاصل کنید، یک قاشق چایخوری را از عسل مورد نظر پر کرده و قاشق را کج کنید تا عسل آرام آرام بریزد. اگر عسل موجود روی قاشق تا آخر به صورت غیر منقطع و با جریانی پیوسته سرازیر شد، مطمئن شوید که آن عسل مرغوب است اما در صورتی که عسل به صورت بریده بریده از قاشق درون ظرف ریخت، به اصل بودن آن شک کنید.

البته لازم به ذکر است عسل های غیر اصل ضرری برای انسان ندارد اما در عین حال خواص کامل عسل صد در صد طبیعی را هم دارا نیستند.
بازار تهران همراه دیگر بناهاى تاریخى محدوده خود مانند مسجد امام، مسجد جامع و ...، از مجموعه هاى مهم تاریخى و هنرى شهر تهران محسوب مى شود.

با توجه به مدارک و شواهد موجود، بناى اولیه بازار به دوره شاه تهماسب صفوى و همزمان با ساخت برج و بارو و دروازه هاى شهر تهران در حدود سال هاى 948-930 هـ.ق تعلق دارد. ظاهراً چهار بازار لباف ها، کرجى دوزها، سراج ها و نعل چى ها، قدیمى ترین بخش بازار تهران است.
به نوشته صنیع الدوله، چهار سوق بزرگ و کوچک بازار در زمان فتحعلى شاه قاجار ساخته شد. در این زمان مجموعه بازار به طرف شمال غرب و غرب توسعه یافت، به طورى که به تدریج حدفاصل بین ارک و مسجد جامع به بخش پررونق بازار تبدیل شد و معروف ترین و معتبرترین سراها و تیمچه ها در این محدوده فعال شدند.

در دوره ناصرالدین شاه بر تعداد راسته ها و رسته هاى بازار افزوده شد و تعدادى سرا و تیمچه معتبر ساخته شد. مانند دیگر مجموعه بازارهاى تاریخی، هر کدام از راسته ها، رسته ها، سراها و تیمچه هاى بازار تهران به صنف و فعالیت خاصى اختصاص داشت.
در این دوره بخش هاى اصلى عبارت بود از: بازار کفاشان، بازار فرش فروشان، بازار عباس آباد، بازار امیر، بازار زرگرها، بازار ساعت فروشان، بازار بین الحرمین (سلطانى جعفری)، بازار چهار سوق بزرگ، مسجد جامع، بازار چهار سوق کوچک، بازار چهل تن (که از قدیمى ترین بخش هاى بازار و مربوط به دوره فتحعلى شاه است)، بازار آهنگران، بازار مسگران و بازار پاچنار.
علاوه بر این در نقاط دور و نزدیک بازار، بازارچه هایى ساخته شد که محلات مختلف شهر را تغذیه مى کرد از جمله بازارچه معیر و قوام الدوله که به بازارچه دوقلو مشهور بودند. از بازار کربلایى عباس على کمرگچی، بازارچه نایب السلطنه و ... فقط نامى باقى مانده است.

در خیابانناصرخسرو، نزدیک مجموعه اصلى بازار نیز بازارچه ها و تیمچه هایى وجود داشت که امروزه بقایاى برخى از آنها مانند بازارچه مروى از دوره فتحعلى شاه و تیمچه صدر اعظم باقى است.
رشد و گسترش و پیشرفت سریع تهران معمارى سنتى بازار را دچار آشفتگى بسیار کرد. به طورى که بخش هاى زیادى از بازار نوسازى و یا بازسازى شد و تناسب موجود میان بخش هاى مختلف آن از میان رفت.
بخش هاى قدیمى و جالب توجه بازار عبارتند از: سردر بازار، در سمت سبزه میدان، بازار امیر، چهار سوق بزرگ، تیمچه هاى حاجب الدوله، علاءالدوله، قیصریه و مهدیه و همچنین بخش هایى از بازار که در ارتباط به مسجد امام، مسجد جامع و بناهاى تاریخى دیگر قرار دارد.

بناى اولیه سبزه میدان در سمت شمالى مجموعه بازار مربوط به اوایل دوره صفویه است اما در دوره قاجاریه و سال 1268 قمری به دستور امیرکبیر، حاج على خان مقدم مراغه اى (حاجب الدوله) تغییرات عمده اى در وضع سبزه میدان داد.
این میدان در دوره هاى مختلف یکى از مراکز مهم مذهبی، اجتماعى و سیاسى تهران بود و در آن انواع مراسم مذهبى و سیاسى اجرا مى شد.
در ضلع جنوبى سبزه میدان، سردر زیبایى وجود دارد که به راسته هاى مختلف بازار راه مى یابد. این سردر از دهانه هاى اطراف که به مغازه ها اختصاص دارد، وسیع تر و پرکارتر است.
بخش هاى قدیم بازار تهران با پوشش طاق و گنبد مسقف شده و روشنایى آنها از روزنه هاى تعبیه شده در گنبدهاى آجرى آن تأمین مى شود. اما بخش هاى صدمه دیده یا جدید بازار با مصالح جدید و موقتى پوشش یافته و فاقد معمارى در خور توجهى است.

چهار سوق بزرگ که در بازارى به همین نام قرار گرفته فضاى هشت ضلعى است که با گنبد مدور نسبتاً کوتاهى پوشش شده و سطح داخل آن داراى گچ کارى است. این بنا در سال 1222 قمری ساخته شده است.
بازار و سراى امیر از دیگر بخش هاى جالب توجه مجموعه است که در حدود سال هاى 68-1267 قمری از اموال میرزا تقى خان امیرکبیر، توسط شیخ عبدالحسین (شیخ العراقین) به همراه مسجد و مدرسه اى معروف به شیخ عبدالحسین ساخته شده و عواید آن وقف مسجد و مدرسه شده است.

تیمچه حاجب الدوله در کنار مسجد امام قرار دارد و از باارزش ترین بناهاى بازار است که در دوره ناصرالدین شاه توسط حاج على خان حاجب الدوله ساخته شده است. در دوره اخیر در فضاى داخلى این بنا، مجموعه تجارى جدیدى ساخته اند که اصالت و صورت قدیم بنا را دگرگون کرده است. از بناهاى دیگر بازار، تیمچه مهدیه در ابتداى بازار امیر (کفاشان) است که داراى پوشش عظیم ضربى و یزدى بندى عالى است.
میدان پانزده خرداد در بیرون از محدوده بازار و سبزه میدان در محدوده بازار قرار گرفته است. از گذرهای اصلی درون بازار می توان از گذر لوطی صالح نام برد.
.:: This Template By : web93.ir ::.