+ ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
در اکتبر سال 1945 خانم أولسون همسر یک مزرعه دار اهل کلورادو سر مرغی را برای تهیه غذا برید. پس از این کار مرغ از جا برخاست و معلوم شد که برش سر ناقص صورت گرفته است. البته از ظاهر سر فقط یک گوش باقیمانده بود ولی بخش های اصلی مغز و نخاع فعال و سالم مانده بودند.

تصویر مرغ موصوف در ماه اکتبر

این حیوان توانست با مراقبت های ویژه 18 ماه به زندگی ادامه دهد.

لوازم مخصوص غذا دادن به این مرغ

نحوه غذا دادن به حیوان

عکسی از این مرغ در کنار صاحبش

قسمت جدا شده از سر حیوان

مرغ معروف در حال چرت زدن

  منبع : روزنه آنلاین

   برچسب‌ها: مرغ, بدون سر, خانواده سبز
   
+ ۱۳۹۱/۰۴/۳۰

مرغ ،آهنگ جدایی ساز کرد
ناگهان از سفره ام پرواز کرد
از فراقش قلب بشقابم شکست
قاشق و چنگال من در غم نشست
دید او فیش حقوقم را مگر؟
کاین چنین از پیش من بگرفت پر
مرغکم رفتی تو از پیشم چرا
کردی از پیش خودت کیشم چرا
من به تو خیلی ارادت داشتم
حشر و نشری با کبابت داشتم
خاطراتت مانده در کنج اجاق
سوخت قلب دیگ تفلون از فراق
ران و بال و سینه ات یادش بخیر
قلب چون آیینه ات یادش بخیر
با سس قرمز چه زیبا می شدی
خوب و دلچسب و دلارا می شدی
ای فدای ژامبون رنگین تو
سوپ های داغ و آن ته چین تو
ناز کم کن پیش ماها هم بیا
لطف کن ،یک شام، اینجا هم بیا
دستمان از گوشت دور است ای نگار
پس تو دیگر اشکمان را در نیار
زندگی بی تو جهنم می شود
سکته ،اسبابش فراهم می شود
ای فدای قُد قُدایت باز گرد
این دل و جانم فدایت باز گرد
بی تو باور کن که مردن بهتر است
از جهان تشریف بردن بهتر است
از خر شیطان بیا پایین عزیز
عشوه کم کن ،زهر در جامم مریز
تازگی از دیگران دل می بری
هرکه بامش بیش ،با او می پری
در نبودِ هیکل زیبای تو
دلخوشم با سنگدان و پای تو
پس چه شد آن بال های خوشگلت
لک زده است این دل برای شنسلت
ذهن یخچالم پُر است از یاد تو
بازگرد ای خوشگل تو دلبرو
تخم خود را لا اقل از ما نگیر
تا که با خاگینه اش گردیم سیر


   برچسب‌ها: گران, مرغ, شعر, خانواده سبز
   
+ ۱۳۹۱/۰۱/۰۸
این متخصص قلب می گوید: مرغ‎‎هایی که امروز در بازار هست، غده سرطانی انسانی است. ما مدارک مستند داریم که ژنش را گرفته‎اند با ژن خوک و با ژن مرغ محلی ترکیب کرده‎اند که مراجع ما نتوانند بگویند حرام است.
به گزارش افکارنیوز، دکتر حسین روازاده از شناخته شده‎ترین چهره‎‎های فعال در جریان طب اسلامی‎ست. متخصص قلب و فارغ‎التحصیل از دانشگاه تهران؛ ایشان سهم عمده‎ای در آگاهی‎بخشی به جامعه از دسیسه‎ها و توطئه‎‎های جریان استعمار در بحث طب و تغذیه داشته‎اند و نظر بسیاری از آحاد جامعه را به‎سوی خود جلب کرده‎اند. مطالب پیش رو حاصل گفت‎وگوی چند ساعته پنجره با ایشان است که به‎طور خلاصه به علاقه‎مندان این حوزه تقدیم می‎شود.

اگر شما بخواهید طب اسلامی را به‎طور خلاصه معرفی کنید، چه تعریفی ارائه می‎دهید؟
طب در مجموع به هرچیزی که بتواند در راستای سلامتی انسان مؤثر باشد، چه در درمان جسم و چه در درمان روح، گفته می‎شود که همگی توسط پروردگار تبارک و تعالی در طول قرون گذشته هدایت شده، گرچه به نام دانشمندان متفاوت ثبت باشد. در یک جمله ساده طب را در مجموع متعلق به پروردگار تبارک و تعالی می‎دانم و در زمان صدر اسلام هم چون تجمیعی از تمام علوم و ادیان شد، طب هم در این راستا مانند علم نجوم و علم‎‎های دیگر اسم اسلامی بر آن نهاده شد. البته در رابطه با علوم دیگر می‎شود شکل‎‎های دیگری هم مطرح کرد، اما در مورد طب ادله‎‎اي وجود دارد که انسان نمی‎تواند به هیچ‎وجه ادعا کند که می‎تواند علم طب را خودش ابداع و اجرا کند و بدون غلط، نتیجه خوبی بگیرد. در مجموع علم را آن‎چیزی می‎دانم که در جهت اهداف عالی بشر حرکت کند، اما در مورد علم طب نظرم بر این است که این علم فقط اگر الهی باشد در جهت اهداف عالی بشر حرکت می‎کند، در غیر این‎صورت حرکت نخواهد کرد.

پس آیا این درست است که اصل علم طب قدیم از الهامهاي وحیانی سرچشمه گرفته است؟
تا آن‎جایی که من به‎عنوان یک محقق، تحقیق کردم، هر چیزی که در حال حاضر در دنیا به‎عنوان علم نامیده می‎شود و مفید برای جامعه بشری در زمینه سلامتی روح و روان و جسم فرد است، هیچ‎کدام متعلق به علم غیرخدایی نیست و غیر از این هرچیزی که امروزه به‎عنوان طب امروز مطرح است قطعا برای بشر مضر است. به‎عنوان مثال دانشمندی به‎نام «ویلیام هاروِی» عنوان کرده که گردش کوچک خون را کشف کرده. خب به نام خودش هم ثبت کرده و برخی از کسانی‎که از طب نوین به‎شدت حمایت می‎کنند، به‎عنوان افتخار از این یاد می‎کنند یا فیزیولوژیست‎‎ها روی این موضوع خیلی مانور می‎دهند. دانشجویی مصری در تحقیقاتی که داشته، مشخص کرده که این متعلق به یک دانشمند مسلمان به‎عنوان «قَرَشی» است که ایشان هم به نوبه خود از دانشمندان ایرانی درس گرفته.

هرجا که بررسی می‎کنیم می‎بینیم که تماما این‎‎ها طریق بیان‎شان این است که از خودشان چیزی نداشتند و از جای دیگری الهام گرفته‎اند یا به هر حال علمی است خدایی؛ ولو گرچه‎کسی بیاید و این علم را به دیگری منتسب کند. یا زکریای رازی هر چیزی که عنوان می‎کند، از علومی که از گذشته به‎دست آورده یا در زمان صدر اسلام به‎دست آمده یا خودش شخصا روی آن کار کرده، از کلام او مشخص است که مطالب را متعلق به خودش نمی‎داند. حرکت‎‎هایی که این اشخاص در آن زمان انجام داده‎اند با علم امروز قابل‎تصور نیست. به‎عنوان مثال از حیرت‎آورترین مسائل در این زمینه این است که این‎‎ها از کجا می‎دانستند فرماندهی بدن که امروزه به آن «دی‎ان‎اِی» می‎گویند خوراک و غذایش به اصطلاح امروزی‎‎ها زینک یا روی است.

جالب توجه این است که آن‎ها می‎دانند برای این‎که به «آر اِن اِی» که زیر نظر این فرمانده پیغامبری می‎کند اگر از طرف فرمانده پیغامی داده شود نیاز به انرژی هست، که برای تأمین این انرژی بدن نیاز به یون مس دارد و یون مس به‎صورت کاتالیزور عمل می‎کند؛ به‎خصوص چرخه‎ای که امروزه در کبد کشف کرده‎اند كه در آن‎جا میلیارد‎ها یون مس به‎کار گرفته شده است. برای این‎که یک منبع انرژی ساخته شود. همچنین مطالبی را که بوعلی‎سینا در بحث آناتومی گفته وقتی که شما بررسی می‎کنید حیرت‎زده می‎شوید و برای‎تان غیرقابل‎باور است که واقعا این‎‎ها کار بشر بوده است و از میزان تسلط این‎‎ها بر فلزات تعجب می‎کنید. این‎‎ها انرژی هسته‎ای نداشته‎اند که تشخیص بدهند که در بدن انسان فلزات سنگین کجا اثر می‎کند. و الی ماشاءالله مثالهاي دیگر. این‎‎ها به‎نظرم علمی اتفاقی نیست.

از بین مباحثی که مطرح فرمودید چند سؤال دیگر قابل‎طرح است. یکی از آن سؤال‎‎ها این است که آیا مبانی معرفت‎شناسی طب اسلامی، چیزی متفاوت از آن مبانی است که امروزه طب مدرن بر اساس آن فعالیت خودش را سازماندهی می‎کند؟

مبانی طب اسلامی بر اساس یک چهارچوب بسیار مشخص و ساده تدوین شده است. طب اسلامی قدرت و عظمتش بیشتر به جهت مبنای مستحکمی است که دارد که این مبنا در قبل از اسلام هم به شکلی ضعیف وجود داشته است. برخی می‎گویند به اسلام ارتباطی ندارد؛ ما هم نمی‎گوییم که حتما به اسلام ارتباط دارد، بلکه می‎گوییم که به خدا ارتباط دارد. این مبانی را خدا بر اساس فهم ما از زمان خلقت بشر و به تناسب کشش و توان فهم ما در اختیار ما قرار داده است و وقتی به اسلام رسیده آن را کامل کرده. اگر ما بگوییم اسلام طب ندارد باید بگوییم که انسان طب نداشته است.

و اگر قرار باشد بگوییم دنیا طب نداشته، معنایش این است که از ابتدای تاریخ تا این یکی دو قرن پیش همه منتظر بودند که انگلیسی‎ها و غربی‎ها طب بیاورند و این منطقی نیست چون انسان از آغاز خلقت به‎دنبال این بوده که مشکلات خودش را حل کند. من همیشه گفته‎ام که اگر ۱۲۴ هزار پیغمبر ۱۲۴ هزار نکته گفته باشند، و به هر کدام از ایشان یک نکته از طرف پروردگار الهام شده باشد کار طب تمام است. یعنی طب تکمیل شده است و به کمال خود رسیده است. اگر بخواهیم مقایسه‎ای با طب جدید کنیم باید بگوییم طب جدید - به‎نظر من - پایه‎هایش را بر روی آب نهاده و بسیار لغزنده است به همین جهت هم کسانی‎که این طب را در جهان هدایت می‎کنند آن را بسیار متزلزل دانسته و بسیار دقیق و هدفمند مراقب عدم سقوط آن هستند.

به‎عنوان مثال امکان ندارد هر شب شما در تلویزیون مشاهده نکنید که یک هنرمند یا بازیگر به‎صورتی یک لیوان آب با یک قرص را بخورد و این یعنی اگر شما می‎خواهید رفع مشکل کنید راهش این است که از این قرص و از این یک لیوان آب جدا نشوید. زمانی‎که ما حجامت را بر اساس علاقه شخصی و فرهنگی خودمان شروع کردیم، به محض این‎که این موضوع مطرح شد رادیو‎ها و ماهواره‎‎ها به‎شدت به ما حمله کردند و گفتند که جمهوری اسلامی و روحانیت طب جدید ساخته است با وجود این‎که این موضوع هیچ ارتباطی با روحانیت و طلاب و مراجع نداشت. چون ما اولین استدلالی که در صحبت‎های‎مان می‎آوریم مبانی مستحکم است، اما آن‎‎ها مبانی ندارند. طب باید با ذائقه و روح انسان سازش و همخوانی داشته باشد.

شما وقتی مثلا در یک عطاری واقعی می‎روید بی‎دلیل می‎خواهید آن‎جا بچرخید و از هوای آن‎جا استفاده کنید و تنفس کنید و از آن‎جا لذت ببرید. ولی وقتی وارد یک داروخانه شیمیایی می‎شوید اصلا دوست دارید فرار کنید یعنی می‎خواهید هرچه زودتر دارو را بگیرید و بروید. اما در قدیم جهت معاینه نزد حکیم می‎رفتید و نزد حکیم کسی به هم نمی‎ریزد، بلکه آرامش قلبی پیدا می‎کند؛ چراکه همه مسائل را از منظر معنوی و مادی و علمی در نظر می‎گیرد.

شما مطرح کردید مبانی معرفت‎شناسی طب اسلامی متفاوت از معرفت‎شناسی طب مدرن است. سؤالی که این‎جا پیش می‎آید این است که چگونه ممکن است بین دو سیستم طبی که بر اساس مبانی معرفت‎شناسی کاملا متفاوت از هم تولید شده‎اند تلفیق برقرار کرد و سؤال دیگر این است که اگر اعتقاد دارید که تعامل صحیح می‎تواند برقرار شود این تعامل صحیح باید چگونه باشد که تبدیل به التقاط نشود؟
من یک بحثی را قبلا هم در یکی از محافل مهم عرض کردم و آن این‎که ما که انقلاب کرده‎ایم و باید در همه امور انقلاب کنیم. حضرت امام هم نظرش این بود. یکی از انقلاب‎‎های ما انقلاب طب است. اما راه رسیدن به این هدف برای این‎که ما دچار التقاط نشویم این است که حتما باید در کنار خودمان یک نرده‎‎هایی را به‎عنوان حفاظ از هر دو طرف قرار دهیم که از مسیر خارج نشویم. من اسم آن را گذاشته‎ام احیای طب اسلامی. این معنایش چه هست؟ ما اگر بخواهیم موفق شویم. اول باید آن ساختمانی را که خداوند تبارک و تعالی برای ما ساخته بوده و عده‎ای آمدند تخریبش کردند و یک مقدار صدمه‎اش زدند، از پایه و اساس بیاوریم بالا و برسانیم به آن‎جایی که بوده، و بعد از آن دانشمندان ما بر اساس آن پایه و اساس رشد پیدا کنند و تربیت شوند. اما اگر قبل از احیا شدن بنا، کسی بخواهد در این زمینه نظر‎های شخصی اعمال کند انحراف ایجاد می‎شود. این‎طور بگویم اگر یک‎ذره از این طب برداریم و یک‎ذره از آن طب برداریم و داخل همدیگر بگذاریم چیز خوبی به‎دست نمی‎آید.

با توجه به مباحثی که ارائه کردید سؤالی که پیش می‎آید این است که با وجود این تفاوت‎‎های مبنایی بین نگاه مدرن و نگاه اسلامی، آیا اساسا سیستم‎‎های نظارتی مدرن با رویکرد‎های امروزی صلاحیت نظارت بر طب سنتی و اسلامی را دارند یا خیر؟
این حرکت کاملا اشتباه است. چون حتی دو کارخانه تولیدی با دو نوع جنس تولیدی متفاوت هم دو متخصص متفاوت می‎خواهد که این‎ها را بررسی کند. چه برسد علم طب را با این گستردگی‎اش یک فردی بخواهد با یک دیدگاه خاص هر دو طب (سنتی و مدرن) را یا مؤاخذه کند یا بررسی کند یا نظر راجع به آن‎ها بدهد. کار اصولی آن است که سیستم‎ها باید از هم جدا باشند و کارشناسان آن‎‎ها هم جدا باشند. مثلا اگر می‎خواهند راجع به عطاری نظر بدهند، باید کارشناس داروهای گیاهی بیاید بالای سر عطاری یا اگر می‎خواهند در مورد داروخانه‎‎های شیمیایی نظر دهند کارشناس داروهای شیمیایی باید برود بالای سر داروخانه‎‎های شیمیایی و آن‎ها را جداگانه بررسی کند. اگر غیر از این باشد یک تداخل و یک تضادی ایجاد می‎شود که آن تضاد برای جامعه مضر است.

یکی از سؤالاتی که بین علاقه‎مندان جریان طب اسلامی مطرح است این است که چرا فعالان این جریان هنوز به تدوین طرح‎ها و دیدگاه‎‎های خود جهت ارائه به رهبر انقلاب نپرداخته‎اند تا از این طریق از حمایت‎‎های علنی‎تر ایشان برخوردار شوند. مثلا شبیه این کار را برخی از فعالان علمی مؤسسه رویان، انجام داده‎اند و مورد تأیید قرار گرفته‎اند. سؤال این است که چرا در طب اسلامی این رویکرد هنوز به‎وجود نیامده؟
شما وقتی‎که می‎خواهید یک جریانی را راه بیندازید دو شکل دارد. یا ابزارش را در اختیار دارید یا ندارید. مؤسسه رویان هم ابزارش را از قبل داشته، مؤسسه رویان هرچه که هست متعلق به همین طب جدید است و نمونه کار‎های این حرکت در کشور‎های دیگر نیز هست. افرادی که در این زمینه بخواهند تحقیق کنند و این حرکت را راه‎اندازی کنند همه امکاناتش در دنیا هست. شما باید فقط این را جمع‎آوری کنید. ولی آن چیزی که در طب اسلامی مطرح است این است که شما از کشور خودمان که خارج شوید هیچ سیستم حکومتی در دنیا این طب را ندارد و به‎طور عادی نمونه‎اش در دانشگاه‎‎های کشورهای دیگر نیست و هیچ حکومتی به‎طور سیستماتیک حمایت از این جریان نکرده و نمی‎کند. این یک انقلابی است که در ایران شده است.
و حضرت امام در سال ۱۳۵۸ به افرادی که می‎خواستند حرکت‎‎هایی در این زمینه انجام دهند فرمودند الان وقت این‎کار‎ها نیست و عین جمله‎شان در جلد نهم صحیفه نور موجود است که می‎فرمایند: زمانی‎که اساس مملکت برقرار شد شما بروید دنبال طب اسلامی حالا یا به قولی طب سنتی و آن‎‎ها بروند به‎دنبال طب وارداتی. حالا یک حرکتی آغاز شده. الحمد‎لله ‎که شما‎ها هستید و دوستان هستند و تا حدودی آشنا شده‎اند و از طب اسلامی و سنتی صحبت می‎شود. از طب ایرانی و پزشکی ایرانی صحبت و از طب جامع صحبت می‎شود و دوستان زیادی در تلویزیون در این‎باره سخنرانی دارند. خود وزارت بهداشت و درمان در مورد طب سنتی صحبت می‎کند و اساتیدی در دانشگاه و در رسانه‎‎ها صحبت می‎کنند و دانشکده‎‎هایی در این زمینه درست شده است. این‎ها خودش طلیعه پربار برای این جریان است. این‎که اشکالاتی دارد، وارد است. وقتی‎که یک نوزاد به دنیا می‎آید خب مشکلاتی هم دارد و خطا‎هایی هم دارد و خلاف‎‎هایی هم می‎کند. الحمدلله رهبر معظم انقلاب هم بیدار بیدار بیدار است. ما در رشته خودمان داریم می‎گوییم. من با دیگران هم که صحبت کردم دیدم همه دارند همین حرف را می‎زنند بچه‎‎های سینما هم همین چند روز پیش می‎گفتند که واقعا آقا در بحث سینما حرف اول را می‎زند در ایران. این نشان می‎دهد که در رشته‎‎های مختلف الحمدلله رهبری بیدار است. آن‎ وقتی که انقلاب واقعی این جریان صورت بگیرد می‎بینید که چطوری همه با هم یکی می‎شوند و آن‎موقع ما به رهبر عرض ميكنيم که بچه‎‎ها و شاگردان شما بی‎کار نبوده‎اند و ببینید که همه در صحنه بوده‎اند ولی صلاح در این بوده که طوری در صحنه باشند که مشهود نباشند.

من این اتحاد را در بین بچه‎‎هایی که در این زمینه‎‎ها دارند کار می‎کنند حس می‎کنم قطعا هم آقا نظرش این نیست که این کار الان بشود. آقا در مورد این زمان دارد صحبت می‎کند. یقین بدانید دو سال دیگر یک صحبت دیگری خواهد بود و پنج سال دیگر یک صحبت دیگری خواهد بود. من کلا این حرکت را مثبت می‎بینم و مطمئن هستم که در آینده‎ای نه چندان دور، مردم هم در سطح گسترده به حمایت این جریان می‎آیند. همان‎طور که تا حدودی می‎بینیم که مردم آشنا شده‎اند. انقلاب و دوست‎داران رهبري یقین بدانند که کارشان نتیجه داده که الان خیلی‎‎ها در این مورد دارند صحبت می‎کنند و از این به بعد هم بیشتر ثمر خواهد داد و به بار می‎نشیند. به قول یکی از دوستان، انقلاب ۵۷ این طب در حال نزدیک شدن و وقوع است.

آقای دکتر امروز صحبت‎‎هایی از برخی فعالان جریان طب سنتی کشور در رویکرد به این طب شنیده می‎شود که مورد سؤال است. به‎عنوان نمونه مطرح می‎شود که طب سنتی صلاحیت ورود به تمام حیطه‎‎های پزشکی را ندارد از این‎رو این طب را طب مکمل می‎نامند. یعنی طبی که فقط می‎تواند برخی ابعاد طب رایج را تکامل بخشد. آیا چنین رویکردی را درست می‎دانید؟
ما سؤال‎‎هایی در همین مورد می‎کنیم، مثلا وسایل و ابزاری که برای جراحی در زمان بوعلی‎سینا‎ها استفاده می‎شده که برخی الان عکسش هم وجود دارد، تفاوت آن‎چنانی با ابزار امروزی که در اتاق‎‎های عمل دارد استفاده می‎شود مثل پنس و امثالهم ندارد. چه‎کسی گفته که این جراحی را که امروز انجام می‎دهند در قدیم نمی‎توانستند انجام دهند؟ یا مثلا در مورد مسائل پیچیده قلبی، همین را می‎گویند. برخی از متخصصین قلب را هم حاضریم بیاوریم و نظر بدهند که خیلی از آن‎‎هایی که مثلا می‎خواهند الان باطری قلب بگذارند، که این یک جراحی امروزی است. ما بدون جراحی علم درمانش را پیدا کردیم و حالا بحث احیا کردنش است. ما به هرکدام از این‎‎ها که می‎خواهند این کار را انجام بدهند، می‎گوییم که آقا کتاب طب سنتی می‎گوید این دوایش است. او می‎رود همان شب می‎خورد و فردا صبح می‎رود پیش طبیبش، طبیبش می‎گوید جراحی نقدا لازم نیست. خود حضرت امام هم می‎فرمودند خیلی از این جراحی‎‎هایی که دارد انجام می‎شود زیر سؤال است. این‎‎ها فقط دارند جراحی را به رخ ما می‎کشند چون توانسته‎اند کلا جراحی ما را پاک کنند. می‎شود احیا کرد و خیلی هم راحت می‎شود احیا کرد. نظر ما اتفاقا این است که شدنی است و می‎شود در زمینه طب استقلال داشت.

نظرتان در مورد رابطه طب سنتی و اسلامی چیست؟
هرچند که برخی دوستان ما از واژه طب سنتی استفاده می‎کنند اما این‎که دشمنان ما علاقه دارند از این کلمه استفاده کنند، به‎خاطر آن است که اسم اسلام نیاید. البته به‎نظرم اگر در ایران به این طب، پزشکی ایرانی هم بگوییم، گفته‎ایم طب اسلامی، چرا؟ چون طب سنتی طبی است که قبل از اسلام بوده. آن سنت‎ها تجمیع شدند و به هر حال تبدیل شدند به طبی که در دورانی این طب توسط برخی به اروپا رفت و در یونان شکل دوباره‎ای گرفت و آن‎‎ها هم رویش کار‎های خوبی کردند و در یک عصر دیگر ایرانی‎‎ها به‎خصوص در دوران اسلام قدرتمند شدند و رفتند علم خودمان را از آن‎‎ها گرفتند و در دانشگاه جندی‎شاپور پروراندند و روح اسلام را در آن دمیدند و الان هم که صحبت می‎کنند، می‎گویند طب بوعلی و طب رازی. این‎‎ها همه از پیشروان دین اسلام بودند.

کتاب‎‎های همه‎شان را که می‎خوانیم از نوشته‎‎ها مشخص است که انسان‎‎های متدین و مؤمنی بوده‎اند و از بیانات این‎‎ها مشخص است که همه کارهای‎شان برای خدا بوده است. می‎توانیم بگوییم پزشکی ایرانی یا بگوییم طب جامع ایرانی. ولی در مجموع ما مدیون اسلام هستیم. اگر اسلام نیامده بود به‎نظر من اصلا ما شکوفایی‎ای در دوران صفویه در شاخه‎‎های مختلف نداشتیم. نه معماری اسلامی داشتیم، نه نجوم اسلامی به این قشنگی داشتیم، نه طب اسلامی و همه این‎ها را نداشتیم.

یکی از مسائلی که رهبر معظم انقلاب روی آن خیلی تأکید دارند بحث کرسی‎‎های آزاداندیشی است. سؤال این است که سهم جریان طب اسلامی در این کرسی‎‎های آزاداندیشی چه می‎تواند باشد؟
شما این را در یک مقیاس بزرگ‎تر بگویید. بگویید مثلا سهم ورزش باستانی ما در ورزش جهانی، تا چه حد است؟ اگر قرار باشد یک چنین کرسی در جهان برقرار باشد باید چه امکاناتی داشته باشد؟ چه شرایطی باید ایجاد شود؟ ما الان در داخل کشور خودمان هنوز آن شرایط مناسب را نداریم. اما رهبر معظم انقلاب با موقعیت‎شناسی و زمان‎شناسی قشنگی که دارند مشاهده کرده‎اند که بچه‎‎ها در دانشکده طب سنتی رسیده‎اند به سال آخر و می‎توانند پاسخ‎گوی سؤالات باشند. الان هستند کسانی‎که حرف‎هایی برای گفتن دارند. کم‎کم در تلویزیون دارند در برخی از کانال‎‎ها از این مسائل صحبت می‎کنند.

اما از طرفی می‎بینیم که یک شورای سلامتی در تلویزیون ایجاد می‎شود و تا حدی ایجاد محدودیت می‎کند. البته این‎‎ها دارد کم‎کم برداشته می‎شود. بحث کرسیهاي آزاداندیشی که شما می‎فرمایید این دارد باز می‎شود و شرایطش فراهم می‎شود. چون به‎مرور زمان متوجه شده‎اند که ادامه مسير سابق مانع رشد می‎شود. این مسیر یک مسیری است که همه باید از آن آگاه شوند که اگر می‎خواهند زندگی سالم و جسم سالم داشته باشند و سلامتی خود را حفظ کنند و عمر طولانی کنند هیچ راهی جز این ندارند که در مسیر تغذیه سالم قرار بگیرند و تغذیه سالم هم وجود ندارد الا همان چیزی که اسلام به آن توصیه کرده است.

یکی از مسائلی که امروز در رابطه با موفقیت‎‎های طب مدرن مطرح می‎شود این است که می‎گویند از موقعی که طب مدرن توانسته خودش را سازماندهی کند، بیماری‎‎های همه‎گیر و مرگ و میر‎هایی که در قدیم وجود داشته دیگر پیش نمی‎آید و این را دلیل قوت طب مدرن و ضعف طب سنتی می‎دانند. نظر شما در این مورد چه هست؟

این‎‎ها هر کدامش استدلال می‎خواهد و زمان‎بر است و بحث را در چند کلام نمی‎شود عنوان کرد. بعد از هجوم انگلیس به ایران در دو قرن پیش، این‎ها در کشور ما یک حالت برزخ درست کردند. یعنی چه؟ یعنی این‎که ما قبلا یک دوره بهشتی داشتیم و این‎‎ها که آمدند یک دوران برزخ درست کردند. در این دوران برزخ بلا‎های زیادی بر سر ملت ایران آمد. ولی این دوران برزخ متعلق به که بود؟ متعلق به انگلیس بود. مثلا ما حمامی داشتیم به نام حمام گنجعلی‎خان. همان حمام‎‎های سنتی. این حمام‎‎های سنتی‎ قسمت‎‎های متفاوتی داشت که هر کسی با توجه به مزاجش به آن قسمت‎ها می‎رفت. یک قسمت حوضچه داشت، یکی کیسه‎کشی داشت، یکی دلاکی داشت و... این‎‎ها به‎جای خود بود، یک خزینه‎ای داشت که آن خزینه از یک دیگ بسیار بزرگ مسی درست شده بود که الان علم امروز دارد می‎گوید برای رفع خستگی‎‎های مزمن شما بیایید از وان‎‎های مسی استفاده کنید.

این‎‎ها می‎رفتند در این حمام‎‎ها خودشان را کامل می‎شستند و تمیز که می‎شدند در آخر باید می‎رفتند در آن خزینه و با آن حال در خزینه می‎ماندند؛ با توجه به این‎که مس حرارت کمی می‎خواهد برای گرم شدنش و میکروب‎زداست، یعنی شما هر بیماری‎ای که داشتید می‎خواستید از بدن شما خارج می‎شد، به‎نوعی وارد آب و تبدیل به واکسن برای نفر بعد می‎شد. به این دلیل است که رسول خدا در ۲۰ مورد در جا‎های مختلف در حدیث می‎گوید که شما از موارد مشترک هم استفاده نکنید ولی راجع به کاسه آب خوردن و کاسه مسی می‎‎گویند که مستحب است که خورده شود. چون به محض این‎که شما لبت را می‎زنید به یک کاسه ویروسی همان لحظه این ویروس تضعیف می‎شود و بعد هم می‎میرد این می‎شود واکسن برای نفر بعد. خب این‎‎ها آمدند این را تبدیل کردند به یک حمام‎‎های جدیدی که الان در سطح تهران هست. این‎‎ها سنتی نیستند، برای ۵۰ سال پیش یا ۶۰ سال پیش است. وقتی می‎روی وارد این حمام‎‎ها می‎شوی می‎بینی که می‎گویند این‎جا خزینه‎اش بوده و خزینه‎اش را خراب کرده‎اند از بس که مردم کچلی گرفته‎اند و از بس که بیماری گرفته‎اند و از بس که از لنگ‎‎های مشترک استفاده کرده‎اند. اما این برای طب اسلامی نیست، این برای دوران برزخ است.

بعد همکاران دانشگاهی این را که نمی‎دانند. این را می‎گذارند به حساب علم ما. می‎گویند آن‎طوری بود. الان آمده‎اند چه‎کار کرده‎اند؟ حمام را آوردند داخل منزل و بهداشت را آوردند داخل منزل. حمام‎‎های مدرن یا سونا درست کرده‎اند و هزاران تعریف از آن می‎کنند. حالا می‎رویم می‎بینیم که ای دل غافل در همین سونا‎ها هم همان‎چیزها اتفاق می‎افتد. حوله و لنگ‎شان زیرپا افتاده و لگد می‎کنند و آبش هم که ۱۰ نفر می‎روند در جکوزی؛ این می‎رود و آن می‎آید؛ اما دیگر الان مشکلی هم ندارد. آمارهای‎شان هم غلط است و علمی نیست. آیا الان شما در میان مردم انسان‎‎های ۱۲۰ ساله می‎بینید. الان با ذوق و شوق عنوان می‎شود که حد متوسط عمر خیلی خوب شده و رفتیم مثلا روی مرز ۷۰ سال؛ سن عمر ما که همه‎اش روی ۱۰۰ سال و ۱۲۰ سال و ۱۴۰ سال بود و یک بازمانده‎شان که تازگی‎‎ها فوت کرد ۱۴۶ سال سن داشت. یک دختر خانمی با ۱۴۶ سال ماشاءالله سر‎حال هم بود. ما بحث سر این‎‎ها داریم.

آیا این محصولاتی که به‎عنوان محصولات ارگانیک دارند به بازار‎ها می‎آیند، محصولات طبیعی هستند؟
ما خبر نداریم که ارگانیک به معنای «طبیعی» هست یا نه؟ اما برای ما طبیعی ترجمه کرده‎اند. طبیعی به زبان انگلیسی می‎شود نچرال (natural).

خب این مرغی را که الان شما در بازار می‎بینید این حالت برزخ تغذیه است. قبلش مرغ و خروس و غاز و اردک طبیعی بوده. همان نچرال. شما این را آورده‎اید تبدیل کرده‎اید به یک ژن، ژن هم سرطانی بوده. مرغ‎‎هایی که امروز هست، غده سرطانی انسانی است. ما مدارک مستند داریم که ژنش را گرفته‎اند با ژن خوک و با ژن مرغ محلی ترکیب کرده‎اند که مراجع ما نتوانند بگویند حرام است. این شده مرغ. حالا می‎گویند ما به شما مرغ طبیعی می‎دهیم. بفرمایید این را بهش می‎گویند طبیعی. مردم را قانع می‎کنند به این‎‎ها و می‎آییم و توضیح می‎دهیم می‎گوییم که نه آقا این ارگانیک نیست. این حالت برزخ است. ما را اول برده‎اند در یک دوران برزخی بعد از برزخ برده‎اند در جهنم، بعد از جهنم ما قانع شدیم، که برگردیم به برزخ. بعد می‎گویند وضع مرغ‎تان یادتان است که چه وضعی بود. آبله‎مرغان یادتان است. کچلی‎‎ها یادتان است. با یک آپاندیس می‎مردند یادتان است. خب این‎‎ها همه‎اش برای دوران برزخ است و هیچ ربطی به دوران شکوفایی ما ندارد.

استقبال نسل جدید از این مباحث چگونه است؟
نظر شخص بنده این است که نسل جدید همان نسل اول انقلاب است با این نقطه مشترک ‎که هردو بسیجی هستند. اما یک تفاوت ظاهری در عملکرد دارند. آن‎‎ها موقع نیاز کشور به جنگ رفتند. این‎‎ها روی مسائل فرهنگی کار می‎کنند.

   برچسب‌ها: مرغ, غده, سرطانی, خانواده سبز
   
+ ۱۳۸۹/۱۰/۰۸

نگراني‏ هاي مربوط به گوشت مرغ

مقاومت بدن نسبت به دارو:

مرغ

آمار نشان مي ‏دهد که موارد يک نوع باکتري مقاوم به دارو (به نام کامپيلوباکتر) در حال افزايش مي ‏باشد و يک تحقيق انجام شده در FDA (اداره غذا و دارو) ثابت کرده که استفاده از آنتي بيوتيک ‏ها در فرآورده‏ هاي مرغي، يکي از دلايل مهم اين امر است.

مرکز دامپزشکي FDA استفاده از اين آنتي بيوتيک ‏ها را براي ماکيان (مرغ، بوقلمون و ...) قدغن کرده است، زيرا شواهد نشان مي ‏دهد که مردم در اثر اين باکتري‏ هاي مقاوم به دارو، بيمار مي‏ شوند.

اين آنتي‏بيوتيک ‏ها، فلوئوروکينولون (Fluoroquinolon) نام دارند. برخي فلوئوروکينولون ‏ها براي درمان حيوانات به فروش مي ‏رسند، اما بيشتر براي درمان انسان ‏هايي که دچار مسموميت غذايي ناشي از  کامپيلوباکتر شده‏اند استفاده مي ‏شود. کامپيلوباکتر يک نوع باکتري است که بيشتر در مرغ يافت مي شود.

بر طبق داده‏هاي مرکز کنترل و پيشگيري بيماري ها، استفاده ي انسان‏ ها از فلوئوروکينولون‏ها از دهه 1980 شروع شد، اما مقاومت نسبت به آن ها از زماني آغاز گرديد (در ميانه ‏هاي دهه 1990) که دامپزشکان به استفاده از اين داروها روي آوردند.

با اين توضيحات اگر گوشت مرغ مي خوريد بيشتر سعي کنيد از مرغ‏ هاي ارگانيک (مرغ هايي که به طور طبيعي پرورش داده شده اند)، استفاده نماييد، البته نه فقط به اين دليل، بلکه به دلايلي همچون تازه بودن، سالم بودن، فاقد هورمون‏هاي مختلف بودن و ... .

حملات قلبي:

گوشت‏ها به طور قابل ملاحظه ‏اي خطر حملات قلبي را افزايش مي‏ دهند. يک مطالعه نشان داد مصرف مکرر و مداوم گوشت قرمز به طور قابل ملاحظه‏اي خطر "سندرم حاد کرونري" را افزايش مي ‏دهد.

گوشت قرمز و مرغ

"سندرم حاد کرونري" اختلالي است که در آن احتمال آنژين ناپايدار، انفارکتوس ميوکارد و آترواسکلروز و در نتيجه حملات قلبي افزايش مي يابد.

در اين مطالعه که شامل 848 بيمار و 1078 فرد سالم هم‏ جنس و هم‏ سن بود، مصرف بيش از 8 واحد گوشت قرمز در ماه، با افزايش 25 درصدي خطر حملات قلبي يعني سکته و مرگ ناگهاني همراه بود و مصرف گوشت سفيد به ميزان بيش از 12 بار در ماه حملات قلبي را به ميزان 18 درصد افزايش داد.

تحقيق نشان داد که افراد با خوردن 8 بار يا بيشتر گوشت قرمز، و يا 12 بار يا بيشتر گوشت سفيد در هر ماه در مقايسه با مصرف گوشت کمتر (کمتر از 4 واحد گوشت قرمز و کمتر از 8 واحد گوشت سفيد در ماه) به ترتيب 9/4 درصد و 7/3 درصد، بيشتر در معرض حملات قلبي هستند.

 

بنابراين مصرف گوشت قرمز را به يک بار در هفته و گوشت سفيد را به دو بار در هفته محدود نماييد. براي تامين پروتئين مورد نياز بدنتان بيشتر از غذاهايي مانند ماهي، تخم مرغ ، غلات و حبوبات استفاده نماييد.

 

گوشت مرغ و پورين‏ها:

گوشت مرغ حاوي موادي طبيعي به نام پورين (يک نوع اسيد آمينه) مي‏ باشد. پورين‏ ها به طور معمول در گياهان، حيوانات و انسان‏ها يافت مي شوند.

در برخي افراد که داراي مشکلات وابسته به پورين هستند(مانند بيماران مبتلا به نقرس)، دريافت زياد اين مواد مي ‏تواند خطراتي را براي سلامتي شان به وجود آورد.

از آنجايي که پورين ‏ها مي ‏توانند به اسيد اوريک تبديل شوند، تجمع زياد پورين‏ ها در بدن مي ‏تواند منجر به تجمع زياد اسيد اوريک شود. بيماري هايي مانند نقرس و سنگ‏هاي کليوي اسيد اوريکي، دو نمونه از مشکلات وابسته به اسيد اوريک مي ‏باشند. به همين دليل اين افراد بايد خوردن غذاهاي حاوي پورين را محدود نمايند.

مريم مراديان نيري – کارشناس تغذيه تبيان

   برچسب‌ها: گوشت, مرغ, نگرانی
   
+ ۱۳۸۹/۱۰/۰۸

فواید گوشت مرغ

گوشت مرغ خام

اگر بخواهیم گوشت مرغ را در یک کلام شرح دهیم، "همه کاره بودن" توضیح مناسبی است. تردیدی نیست که مرغ جایگزینی سالم و مناسب برای گوشت قرمز می ‏باشد.

منبع خوب پروتئینی:

مرغ منبع خیلی خوب پروتئین است و 120 گرم آن حدود 70 درصد نیاز پروتئین بدن را برآورده می ‏سازد.

همان‏ طور که می ‏دانید بدن ما انسان ‏ها از پروتئین تشکیل شده است و پروتئین ها از واحدهای ساختمانی به نام اسید آمینه. ما اسید آمینه ‏های لازم برای ساخت پروتئین‏ های بد‏ن‏ مان را از منابع حیوانی و گیاهی آن دریافت می‏ کنیم و با آنها، پروتئین‏ مورد نیاز بدن ‏مان را بازسازی می ‏کنیم.

پاک کردن گوشت مرغ خام

غذایی کم چرب :

افرادی که می ‏خواهند که مقدار چربی غذای ‏شان را کم کنند، می ‏توانند از گوشت مرغ استفاده کنند. لخم ‏ترین قسمت گوشت مرغ، گوشت سینه‏ می‏ باشد که در مقایسه با ران، چربی اش نصف است.

گوشت مرغ در مقایسه با گوشت گاو، چربی اشباع کمتری دارد. با این حال پوست مرغ دارای مقدار زیادی چربی اشباع است و به همین دلیل قبل از پخت، باید پوست آن را کاملا جدا کرد.

پیشگیری از پوکی استخوان در سالمندان:

مطالعات نشان می ‏دهد که سالمندان، به مقدار کافی پروتئین مصرف نمی کنند. پروتئین برای پیشگیری از کاهش تراکم استخوان در سالمندان حائز اهمیت است. البته دقت داشته باشید که دریافت رژیم های پُرپروتئین نیز پوکی استخوان را تشدید می کند. بنابراین باید در حد متعادل غذاهای پروتئینی خورد.

پیشگیری از سرطان:

* مرغ منبع بسیار خوبی از ویتامین B3 (نیاسین)است که یک ویتامین ضد سرطان می ‏باشد. DNA به ویتامین B3 نیاز دارد و کمبود نیاسین به اندازه ‏ی کمبود سایر ویتامین‏های گروه B در ارتباط مستقیم با بیماری های ژنتیکی می ‏باشد.

مصرف 120 گرم گوشت مرغ حدود 72 درصد نیاز بدن به این ویتامین را برآورده می ‏سازد.

* گوشت مرغ همچنین یک منبع خوب سلنیوم می‏ باشد. سلنیوم برای سلامتی انسان یک اهمیت ویژه و اساسی دارد. سلنیوم یکی از اجزای بسیار مهم واکنش‏های متابولیکی در بدن می‏ باشد که عبارتند از متابولیسم هورمون ‏های تیروئیدی ، سیستم دفاعی آنتی اکسیدانی و سیستم ایمنی. مطالعات گوناگون نشان داده است که بین بروز سرطان ‏ها و دریافت سلنیوم یک ارتباط مهم وجود دارد. سلنیوم مانع سرطان می ‏شود.

مصرف 120 گرم گوشت مرغ 40 درصد نیاز روزانه ی بدن به سلنیوم را بر طرف می ‏سازد.

گوشت قرمز و مرغ

پیشگیری از آلزایمر:

در مطالعات معتبری که در مجلات مختلف پزشکی به چاپ رسیده است، آمده است که دریافت منظم غذاهای غنی از ویتامین B3 (نیاسین) مانند گوشت مرغ، از بروز بیماری آلزایمر و دیگر بیماری‏های شناختی مرتبط با افزایش سن جلوگیری به عمل می‏ آورد، طوری که افرادی که نیاسین بیشتری از غذای ‏شان دریافت می ‏کردند (22 میلی گرم در روز) در مقایسه با افرادی که نیاسین کمتری (13 میلی در روز) دریافت می ‏کردند حدود 70 درصد احتمال ابتلا و یا پیشرفت بیماری آلزایمر در آنان کمتر بود.

متابولیسم انرژی:

مرغ فقط منبع غنی از ویتامین B3 نیست، بلکه منبع خوبی از ویتامین B6  نیز می‏ باشد. این ترکیب خوب ویتامینی B ، مرغ را به عنوان یک غذای مفید برای تامین انرژی سوخت و ساز (متابولیسم) بدن معرفی می‏ کند، زیرا این دو ویتامین ‏در واکنش های سوخت و ساز بدن نقش دارند. هر دوی این ویتامین‏های گروه B برای تولید انرژی مهم هستند.

علاوه بر عملکرد نیاسین در DNA، این ویتامین برای تبدیل پروتئین‏ ها، چربی‏ ها و کربوهیدرات‏ های بدن به انرژی، ضروری و لازم می‏ باشد.

نیاسین به کنترل قند خون کمک می ‏کند و فعالیت هورمون انسولین را تنظیم می ‏کند.

ویتامین B6 برای تجزیه و ترکیب کربوهیدرات‏های بدن (قند و نشاسته) ضروری می ‏باشد، مخصوصاً برای تجزیه گلیکوژن (فرم ذخیره ای قندها در سلول‏ های ماهیچه ‏ای و کبد).

120 گرم گوشت مرغ حدود 32 درصد از نیاز ما به ویتامین B6 را برطرف می ‏سازد.

سلامت قلب و عروق:

B6 علاوه بر شرکت در متابولیسم انرژی که در قسمت بالا توضیح داده شد، در ساخت مولکول ‏های فعال زیادی نیز نقش دارد. وقتی سطح B6 سلول‏ ها کافی نباشد، توانایی گروه‏ های متیل نیز کاهش می‏ یابد. یکی از نتایج فقدان گروه متیل این است که مولکول ‏هایی که باید به طور طبیعی به مولکول ‏های دیگری تبدیل شوند، نه تنها تغییر نمی ‏کنند، بلکه روی هم انباشته می‏ شوند. یکی از این مولکول‏ها هموسیستئین است که اگر سطح آن در رگ‏ های خونی افزایش ‏یابد، موجب آسیب به دیواره ‏ی رگ‏ ها می ‏شود.

ران مرغ خام

چگونه بخوریم؟

با مرغ غذاهای زیاد و متنوعی را می ‏توان تهیه کرد که من چند نمونه از آن ها را برای ‏تان ذکر می ‏کنم و طرز تهیه ‏شان در همین سایت و در بخش "آشپزی اینترنتی" موجود است:

مرغ پارمچان ، مرغ انگشتی با سس عسل ، مرغ ترش و شیرین ، مرغ مغزدار شکم‏ پر ، ته چین مرغ ، خوراک مرغ و آویشن ، شنیسل مرغ ، بریانی مرغ با ماست ، دلمه مرغ ، مرغ کنتاکی ، خوراک مرغ و کرفس ، کتلت مرغ ، خورش مرغ ترش ، کروکت مرغ ، پته مرغ ، کوفته مرغ ، آبگوشت مرغ ، سالاد مرغ و فلفل و خیلی غذاهای دیگر.

مریم مرادیان نیری – کارشناس تغذیه تبیان


   برچسب‌ها: فواید, گوشت, مرغ
   
+ ۱۳۸۹/۱۰/۰۸

مرغ، با پوست یا بدون پوست؟!

مرغ با پوست

برای پخت گوشت مرغ چطور و چگونه عمل می کنید؟ آیا پوست مرغ را جدا می کنید و سپس آن را می پزید یا این که پس از پخت با پوست، هنگام سرو غذا، پوستش را دور می ریزید؟  شاید هم پوست آن را نیز چاشنی غذای تان کرده و آن را میل می کنید؟ به نظر شما کدام روش صحیح است؟

 

دکتر مجید حاجی فرجی، متخصص تغذیه و رژیم درمانی، عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در این باره می گوید: طبعا توصیه ها بر این است که در طبخ، پوست مرغ مصرف نشود، چرا که از نظر تغذیه ای، پوست دارای چربی بالایی است و اسید چرب اشباع و کلسترول بالایی دارد، به همین جهت میزان کالری بیشتری را نیز ایجاد می کند.

 

از سویی تصور عامه بر این است که ترکیباتی در پوست مرغ انباشته است که منجر به بیماری هایی می شود و اختلالات هورمونی در زنان و دختران را پدید می آورد و مساله دیگر، اختلالات سرطانی است که در درازمدت ایجاد می شود؛ ولی نگرانی متخصصان تغذیه بیشتر بر آنتی بیوتیک هایی است که به صورت مکمل به جوجه های در حال رشد تزریق یا خورانده می شود و در پوست آن ها ذخیره می شود؛ چراکه این داروها به صورت منظم جهت سالم نگه داشتن آن ها، به جوجه ها داده می شود.

 

این متخصص تغذیه در ادامه اظهار می کند: گاه مشاهده شده است که ترس عامه مردم از وجود هورمون در بدن مرغ و جوجه ها، بیشتر از وجود آنتی بیوتیک ها است؛ چرا که آن ها می دانند این هورمون ها باعث رویش موهای زاید در بدن زنان و دختران می شوند؛ ولی قابل ذکر است که مرغداری ها برای رشد جوجه ها به جهت مقرون به صرفه نبودنش، از هورمون استفاده نمی کنند و همان طور که گفته شد از داروهای آنتی بیوتیک استفاده می کنند.

مرغ کبابی

باربیکیو (کبابی کردن) و خطرات آن

در هر 100 گرم گوشت مرغ با پوست، چیزی حدود 16 الی 17 گرم چربی وجود دارد که اگر آن را با مقدار کالری که برای هر گرم چربی است محاسبه کنیم، حدود 150 تا 155 کیلوکالری در 100 گرم گوشت به ما چربی می دهد که این طبعا حدود 100 تا 120 گرم کلسترول و 5 گرم چربی اشباع دارد، حال اگر این ران یا بال مرغ را از چربی (پوستش) جدا کنیم این مقدار چربی به 2/2گرم چربی در 100 گرم تغییر می کند.

 

دکتر حاجی فرجی با اشاره به این مطلب درخصوص نحوه پخت گوشت به وسیله باربیکیو اظهار می کند:

در این روش پوست گوشت به صورت خشک و برشته درآمده که بسیاری مایل به خوردن آن هستند غافل از این که این پوست خشک شده (مرغ یا ماهی) حدود 46 گرم چربی دارد که اگر محاسبه شود 415 کیلوکالری فقط از پوست خشک و کبابی به دست می آید.

 

این عضو هیات علمی می گوید: ولی مساله ای که در طبخ گوشت ها در باربیکیو نگران کننده است تماس مستقیم گوشت با حرارت، زغال و مواد سوزاننده ای است که به کار می رود که خود دارای مواد سمی است و به گوشت منتقل می شود که در طول زمان احتمال بروز سرطان را زیاد می کند، پس بهتر است هنگام باربیکیو کردن گوشت، حتی المقدور آن را از پوستش جدا نکرده و پس از پخت کامل، گوشت را جهت کاهش خطر، از پوستش جدا کنیم.

 

از آنجا که در سوخاری کردن نیز بایستی گوشت در روغن غوطه ور شود، باز همان عواقب و خطر بروز سرطان، گسترش پیدا می کند، پس می توان روش بخارپز یا آب پز نمودن گوشت را به عنوان کم خطرترین راه پخت ذکر کرد.

 


   برچسب‌ها: مرغ, با پوست, بدون پوست
   

درباره وبلاگ

کافه فان / Cafefun.ir
سایت اطلاعات عمومی و دانستنی ها

موضوعات

تبليغات

.:: This Template By : web93.ir ::.

برچسب ها: اطلاعات عمومی ، آموزش ، موفقیت ، ازدواج ، دانستنی ، گیاهان دارویی ، تعبیر خواب ، خانه داری ، سخن بزرگان ، دانلود ، بازیگران ، روانشناسی ، فال ، اس ام اس جدید ، دکتر شریعتی ، شاعران ، آموزش یوگا ، کودکان ، تکنولوژی و فن آوری ، دانلود ، تحقیق ، مقاله ، پایان نامه ، احادیث ، شعر ، رمان ، عکس ، قرآن ، ادعیه ، دکوراسیون ، سرگرمی ، اعتیاد ، کامپیوتر ، ترفند ، ورزش ، کد آهنگ ، مقالات مهندسی ، طنز ، دانلود کتاب ، پزشکی ، سلامت ، برنامه اندروید ، زنان ، آشپزی ، تاریخ ، داستان کوتاه ، مدل لباس ، مدل مانتو ، مدل آرایش