+ ۱۳۹۸/۱۰/۰۲

سلام به همه دانش آموزان و دانشجویان عزیزم. درسته که فصل امتحانات از راه رسیده اما لازم نیست جوش بزنید این اس ام اس ها رو برای دوستانتون بفرستید و شاد باشید. فصل امتحانات هم می گذره.. سعی کنیم در امتحانات زندگی نمره قبولی بگیریم. پیامک بفرست حال کن!!

هان ای کسانی که ازکتاب هایتان به عنوان اشیائی دکوری استفاده کرده اید
اکنون فقط یک معجزه می تواند کارنامه شما را زیر و رو کند !
ستاد ایجاد رعب و وحشت شب امتحان !

——————————-

تقلب توانگر کند مرد را / تو خر کن دبیر خردمند را !

——————————-

امتحان بدون تقلب مثل کریسمس بدون درخت است !
(کی اس الیت)

——————————-

امتحان اولین گام در جهت شروع چاپلوسی پیش استاد برای نمره ی ده گرفتن است !

——————————-

چیه؟ پریدی رو گوشی بیبنی کی اس ام اس داده ؟ این جای درس خوندنته ؟
هنوز که نرفتی د برو د .. دههه !

——————————-

به اندازه چای داغ شب های امتحان دوست دارم

اما ….. اضطراب نمی گذارد

نه گرمایت را حس كنم نه آرامشت را

——————————-

حالا وقت برای درس خوندن داریم، کووو. . .تا فردا

زمزمه های شیطانی شب امتحان !

——————————-

این روزها هیشکی درس نمیخواند ! شما چطور!؟

——————————-

من همه كتابامو2 دورکامل خوندم، توچطور؟
ستاد ایجاد وحشت میان دانشجویان

——————————-

الا یا ایـها ممتحنون چـرا هستیـد نگرون؟
بشینید و بخوانید و بدانید که امتحان فردا هست آسون!!!

——————————-

درس خواندن چقدر دلگیر است در اتاقی که از تو خسته شده
گوش دادن به تیک تاک زمان زل زدن به کتاب بسته شده

——————————-

اگر دیدی جوانی بر درختی تکیه کرده بدان امتحان دارد و هیچ کاری نکرده

 

 

ﺟﺰﻭﻩ ﺍﻣﺘﺤﺎﻧﯽ ﭼﯿﺴﺖ؟؟؟؟

.

.

.

ﺟﺴﻤﯽ ﺍﺳﺖ ﺳﻤﯽ

ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺗﻤﺎﺱ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﯾﺎ ﺣﺘﯽ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﺭ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺗﺮﯾﻦ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﻤﮑﻦ، ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺑﯽ ﻋﻤﯿﻖ ﻓﺮﻭ ﻣﯿﺒﺮﺩ !!!!!!!

شروع فصل امتحانات را بر دانشجویان گروه تسلیت میگوییم

 

**********

 

امروز به خودم گفتم :

خاک بر سرت، امتحانات داره شروع میشه هنوز نصف کتابا رو نخوندی ...

یهو یه ندای درونی بهم گفت :

نا شکری نکن، خیلی ها همونم نخوندن

تا حالا از این زاویه قانع نشده بودم

 

**********

 

یه نادون یه کتاب مینویسه

.

.

.

صدتا عاقل نمیتونن پاسش کنن ...

ایام امتحانات تسلیت باد ..

 

**********

 

دانشجویان عزیز:

در فصل امتحانات زیاد به خودتان فشار نیاورید؛ حتی امام(ره) هم به شما امید نداشت.همیشه میگفت

امید من به شما دبستانی هاست..

ایام امتحانات تسلیت باد ..

 

**********

 

اگه نذر هایی که دانشجوها و دانش آموزا

تو فصل امتحانات میکنن به جا آورده میشد

.

.

.

فقیری تو جهان نمیموند

 

**********

 

فرجه چیست؟

.

.

همانطور که قبل از ذبح به گوسفند آب می دهند

.

.

، به دانشجو هم قبل از امتحانات فرصتی می دهند تا برای خودش خوش باشد

 

**********

 

بوی شوم امتحان آیدهمی،یادصفر مهربان آیدهمی،مازتعلیم وتعلم خسته ایم،دل به امیدتقلب بسته ایم، ما برای کسب مدرک آمدیم،نه برای درک مطلب آمدیم.(ایام جانسوزامتحانات بر شما دانشجویان کوشا تسلیت باد)

 

**********

 

همه با هم یک صدا بخونیم

ﺗﺎب ﺗﺎب ﻋﺒﺎﺳﯽ ، اﺳﺘﺎد ﻣﻨﻮ ﻧﻨﺪازی !

“جمعی از دانشجویان مشروط خُل و چِل”

 

**********

 

اگر میخواهید در امتحانات موفق شوید :به نکات زیر توجه کنید

.

.

.

به جای اینکه راه بیفتی دنبال من بیایی پایین بشین درستو بخون تا موفق بشی !

 

**********

 

به زودی شاهد چالش مانکن بزرگ در دانشگاه ها هستیم

اونجا که همه رو برگه هاشون خشکشون زده

ایام امتحانات بر شما دانشجویان تسلیت باد

 

**********

 

روش درس خوندن من در ایام امتحانات :

این که نمیاد …

اینم که طولانیه ولش کن …

اینم که تابلویه جوابش چیه !

آخیش ، پاشم برم بیرون !

 

**********

 

دعای شب امتحان دخترا و پسرا

+

+

+

دخترا:خدایا کمکم کن دور دهم کتاب رو هم به پایان ببرم

پسرا:خدایا همین دخترا بالایی بیافته بغل دست من

 

**********

 

هر امتحانی سه فاز دارد:فاز فرجه ها که عموما به فنا می رود

فاز ایام امتحانات که عموما به فکر کردن راجع به راه کارهای تقلب می گذرد

فاز بعد از امتحانات که به پاچه خواری اساتید و التماس سپری می شود

 

**********

 

صفایی ندارد ارسطو شدن،خوشاپرکشیدن،پرستو شدن!

توکه پر نداری پرستو شوی؛ بشین درس بخون تا ارسطو شوی!

فرارسیدن ماه امتحانات تسلیت باد!

 

**********

 

یادش بخیر …

دوره دبستان :میومدیم میگفتیم یه سوال هم غلط نداریم !

راهنمایی :یه غلط دارم !

دبیرستان :یه دونه درست زدم !

دانشگاه :فک کنم یه سوال رو فهمیدم

درس خواندن چیست؟
.
.
.
بهترین قرص خواب آور و آرامش بخش که با خواندن یک خط کاملا گیج شده و به خوابی عمیق فرو می روید . . . !

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦ اس ام اس شب امتحان ♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦ 

 

واقعاً این استادا از کجا می فهمن ما کجا رو بلد نیستیم همون رو سوال می دن ؟

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦ اس ام اس شب امتحان ♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

 

ﺧﯿﻠﯽ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ !
ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮐﻮﻩ ﮐﻨﺪﻩ ﺑﺎﺷﻢ ! ﻧﻪ !
ﯾﻪ ﺩﻩ ؛ ﺑﯿﺴﺖ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺍﯼ ﺩﺭﺱ ﺧﻮﻧﺪﻡ

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦ اس ام اس شب امتحان ♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

 

دقت کردین آدم وقتی همه سوالای امتحانو بلده یه احساس دستپاچگی و هول شدن بهش دست میده !؟
اصن دستخط آدم از نستعلیق به میخی سومری تغییر حالت میده !
آدم دوست داره مثل قارچ خور از روی سوالا بپره و سریع پاسخنامه رو ببره بکوبه تو میز مراقب !
حالا هیبت نفر اول بلند شدن و برگه رو تحویل دادن بماند . . .

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦ اس ام اس شب امتحان ♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

 

اقا شمام مث من وقتی امتحان دارین و دارین درس میخونین هر یه پاراگرافو که خوندین کل جزوه رو تا ته ورق میزنین ببینین چقد مونده یا فقط من روان پریشم !

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦ اس ام اس شب امتحان ♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

 

شنبه هم تموم شد و یادی کنیم از عزیزانی که باز هم نتونستن از این شنبه درس رو شروع کنن
روحشون شاد و یادشون گرامی

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦ اس ام اس شب امتحان ♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

 

دوستانی که فانتزیشون این بود که برن بزنن روی میز استاد و بگن برو از خدا بترس ، الا وقتشه که بزنن تو گوش خودشونو بگن برو از استاد بترس بدبخت مشروط !

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦ اس ام اس شب امتحان ♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

 

وقتی که بعضی از اساتید در تصحیح اوراق امتحانی به خرج میدن ، فوق دکترای مغز و اعصاب توی عمل جراحی ضایعه مغزی مادرزادی به خرج نمیده !

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦ اس ام اس شب امتحان ♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

 

همین الان حس درس خوندن بهم دست داد ولی من بهش دست ندادم ضایع شد بیچاره !
فک کنم دیگه هیچوقت بهم دست نده ، خیلی ناراحت شد !

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦ اس ام اس شب امتحان ♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

 

من نمیدونم این اسایتد چشونه ؟!؟! خب عزیز من شما که داری ۹٫۵ میدی خب بده ۱۹٫۵ !!! که چی مثلا ؟ یه ۱ مگه چقدر جوهر مصرف میکنه ؟ اصلا بیا پول جوهرشو خودم میدم ؟
فکر کنم به خاطر قیمت دلار باشه یا اینکه واردات جوهر ممنوع شده !!!

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦ اس ام اس شب امتحان ♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

 

 4 صفحه درس خوندم بیهوش شدم…
میترسم وسط امتحانات برم تو کما!

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦ اس ام اس شب امتحان ♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

 

اگه 1 سال هم واسه امتحان وقت داشته باشی ، باز 1 شب کم میاد !!!

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦ اس ام اس شب امتحان ♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

 

قبل از امتحان هر جات تقلب بنویسی دستت هنوز یه آب نخورده پاک میشه حتی اگه تقلب هارو تتو کرده باشی ! ولی بعد امتحان با مایع و صابون و وایتکس بشوری حتی اگه اسیدم روش بریزی جاش میمونه !

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦ اس ام اس شب امتحان ♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

 

دقت کردین ما دانشجوهای واقعی وقتی چیزی نمیفهمیم از بغل دستی میپرسیم "تو چیزی میفهمی" ؛ اونم میگه نه و ما به خود می بالیم !

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦ اس ام اس شب امتحان ♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

 

ایام امتحانات است و هر روز امتحان می دهم ، هر روز همان سوال ، است هر روز هم رد می شوم ، هر روز برگه هایم را یک شخص متفاوت تصحیح می کند اما همه آنها یک نمره می دهند : سادگی !!!

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦ اس ام اس شب امتحان ♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

 

عاشق اینم که وقتی استاد می پرسه تا کجا درس دادم ؟ همه مثه بز همدیگه رو نگاه میکنن و هیچکس جوابی نمیده ... !!!
عاشق این اتحاد و هماهنگیم توو وا نکردن لای جزوه !!!

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦ اس ام اس شب امتحان ♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

 

 بابام رفته هویج خریده میگه عَقلت که ناقصه ، مغزتم که کار نمیکنه
بگیر این هویجو کوفت کن که حداقل چشمات برای تقلب کار کنه !

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦ اس ام اس شب امتحان ♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

 

 خارجی ها قبل از امتحان : موفق باشی
ایرانی ها قبل از امتحان : برسونی ها


   برچسب‌ها: اس ام اس, پیامک, مدرسه, دانشجو
   
+ ۱۳۹۱/۰۲/۲۶
دبستان شرف روستای دایوکندی در اردبیل تنها یک دانش آموز دارد.

مرزنیوز به گزارش واحد مرکزی خبر: روستای دایوکندی هشجین روستایی با ۳۰ خانوار در جنوبی‌ترین نقطه استان اردبیل هم مرز با روستاهای میانه و زنجان می‌باشد که شغل اهالی این روستا دامداری و باغداری است. 

کوچک‌ترین مدرسه جهان در اردبیل

دبستان شرف روستای دایوکندی در سال ۱۳۴۹ افتتاح شده است و هم اکنون تنها دانش آموز این دبستان کلاس اول می‌خواند و آقای بابایی تنها معلم این دبستان است که هر روز مسیر ۱۲ کیلومتری شهرهشجین به روستا را با موتور و با پای پیاده و به سختی طی می‌کند.

واحد مرکزی خبر افزود: تنها دانش آموز مدرسه می‌خواهد در آینده معلم شود و تنها آرزویش این است که روزی دبستان مدرسه روستای دایوکندی پر از دانش آموز شود.

 


   برچسب‌ها: کوچک‌ترین, مدرسه, جهان, در اردبیل
   
+ غزل ابراهیمی ۱۳۹۰/۰۲/۲۱
در روز اول سال تحصیلى، خانم تامپسون معلم کلاس پنجم دبستان وارد کلاس شد و پس از صحبت هاى اولیه، مطابق معمول به دانش آموزان گفت که همه آن ها را به یک اندازه دوست دارد و فرقى بین آنها قائل نیست.

البته او دروغ می گفت و چنین چیزى امکان نداشت. مخصوصاً این که پسر کوچکى در ردیف جلوى کلاس روى صندلى لم داده بود به نام تدى استودارد که خانم تامپسون چندان دل خوشى از او نداشت.

تدى سال قبل نیز دانش آموز همین کلاس بود. همیشه لباس هاى کثیف به تن داشت، با بچه هاى دیگر نمی جوشید و به درسش هم نمی رسید. او واقعاً دانش آموز نامرتبى بود و خانم تامپسون از دست او بسیار ناراضى بود و سرانجام هم به او نمره قبولى نداد و او را رفوزه کرد.

امسال که دوباره تدى در کلاس پنجم حضور می یافت، خانم تامپسون تصمیم گرفت به پرونده تحصیلى سال هاى قبل او نگاهى بیاندازد تا شاید به علت درس نخواندن او پی ببرد و بتواند کمکش کند.

معلم کلاس اول تدى در پرونده اش نوشته بود: تدى دانش آموز باهوش، شاد و با استعدادى است. تکالیفش را خیلى خوب انجام می دهد و رفتار خوبى دارد. “رضایت کامل”.

معلم کلاس دوم او در پرونده اش نوشته بود: تدى دانش آموز فوق العاده اى است. همکلاسی هایش دوستش دارند ولى او به خاطر بیمارى درمان ناپذیر مادرش که در خانه بسترى است دچار مشکل روحى است.

معلم کلاس سوم او در پرونده اش نوشته بود: مرگ مادر براى تدى بسیار گران تمام شده است. او تمام تلاشش را براى درس خواندن می کند ولى پدرش به درس و مشق او علاقه اى ندارد. اگر شرایط محیطى او در خانه تغییر نکند او به زودى با مشکل روبرو خواهد شد.

معلم کلاس چهارم تدى در پرونده اش نوشته بود: تدى درس خواندن را رها کرده و علاقه اى به مدرسه نشان نمی دهد. دوستان زیادى ندارد و گاهى در کلاس خوابش می برد.

خانم تامپسون با مطالعه پرونده هاى تدى به مشکل او پى برد و از این که دیر به فکر افتاده بود خود را نکوهش کرد. تصادفاً فرداى آن روز، روز معلم بود و همه دانش آموزان هدایایى براى او آوردند. هدایاى بچه ها همه در کاغذ کادوهاى زیبا و نوارهاى رنگارنگ پیچیده شده بود، بجز هدیه تدى که داخل یک کاغذ معمولى و به شکل نامناسبى بسته بندى شده بود.

خانم تامپسون هدیه ها را سرکلاس باز کرد. وقتى بسته تدى را باز کرد یک دستبند کهنه که چند نگینش افتاده بود و یک شیشه عطر که سه چهارمش مصرف شده بود در داخل آن بود. این امر باعث خنده بچه هاى کلاس شد اما خانم تامپسون فوراً خنده بچه ها را قطع کرد و شروع به تعریف از زیبایى دستبند کرد. سپس آن را همانجا به دست کرد و مقدارى از آن عطر را نیز به خود زد.

تدى آن روز بعد از تمام شدن ساعت مدرسه مدتى بیرون مدرسه صبر کرد تا خانم تامپسون از
مدرسه خارج شد. سپس نزد او رفت و به او گفت: خانم تامپسون، شما امروز بوى مادرم را می دادید.

خانم تامپسون، بعد از خداحافظى از تدى، داخل ماشینش رفت و براى دقایقى طولانى گریه کرد. از آن روز به بعد، او آدم دیگرى شد و در کنار تدریس خواندن، نوشتن، ریاضیات و علوم، به آموزش “زندگی” و “عشق به همنوع” به بچه ها پرداخت و البته توجه ویژه اى نیز به تدى می کرد.

پس از مدتى، ذهن تدى دوباره زنده شد. هر چه خانم تامپسون او را بیشتر تشویق می کرد او هم سریعتر پاسخ می داد. به سرعت او یکى از با هوش ترین بچه هاى کلاس شد و خانم تامپسون با وجودى که به دروغ گفته بود که همه را به یک اندازه دوست دارد، اما حالا تدى محبوبترین دانش آموزش شده بود.

یکسال بعد، خانم تامپسون یادداشتى از تدى دریافت کرد که در آن نوشته بود شما بهترین معلمى هستید که من در عمرم داشته ام.

شش سال بعد، یادداشت دیگرى از تدى به خانم تامپسون رسید. او نوشته بود که دبیرستان را تمام کرده و شاگرد سوم شده است. و باز هم افزوده بود که شما همچنان بهترین معلمى هستید که در تمام عمرم داشته ام.

چهار سال بعد از آن، خانم تامپسون نامه دیگرى دریافت کرد که در آن تدى نوشته بود با وجودى که روزگار سختى داشته است اما دانشکده را رها نکرده و به زودى از دانشگاه با رتبه عالى فارغ التحصیل می شود. باز هم تأکید کرده بود که خانم تامپسون بهترین معلم دوران زندگیش بوده است.

چهار سال دیگر هم گذشت و باز نامه اى دیگر رسید. این بار تدى توضیح داده بود که پس از دریافت لیسانس تصمیم گرفته به تحصیل ادامه دهد و این کار را کرده است. باز هم خانم تامپسون را محبوبترین و بهترین معلم دوران عمرش خطاب کرده بود. اما این بار، نام تدى در پایان نامه کمى طولانی تر شده بود: دکتر تئودور استودارد.

ماجرا هنوز تمام نشده است. بهار آن سال نامه دیگرى رسید. تدى در این نامه گفته بود که با دخترى آشنا شده و می خواهند با هم ازدواج کنند. او توضیح داده بود که پدرش چند سال پیش فوت شده و از خانم تامپسون خواهش کرده بود اگر موافقت کند در مراسم عروسى در کلیسا، در محلى که معمولاً براى نشستن مادر داماد در نظر گرفته می شود بنشیند.

خانم تامپسون بدون معطلى پذیرفت و حدس بزنید چکار کرد؟ او دستبند مادر تدى را با همان جاهاى خالى نگین ها به دست کرد و علاوه بر آن، یک شیشه از همان عطرى که تدى برایش آورده بود خرید و روز عروسى به خودش زد.

تدى وقتى در کلیسا خانم تامپسون را دید او را به گرمى هر چه تمامتر در آغوش فشرد و در گوشش گفت: خانم تامپسون از این که به من اعتماد کردید از شما متشکرم. به خاطر این که باعث شدید من احساس کنم که آدم مهمى هستم از شما متشکرم. و از همه بالاتر به خاطر این که به من نشان دادید که می توانم تغییر کنم از شما متشکرم.

خانم تامپسون که اشک در چشم داشت در گوش او پاسخ داد: تدى، تو اشتباه می کنى. این تو بودى که به من آموختى که می توانم تغییر کنم. من قبل از آن روزى که تو بیرون مدرسه با من صحبت کردى، بلد نبودم چگونه تدریس کنم.


   برچسب‌ها: معلم, کلاس, پنجم, مدرسه
   

درباره وبلاگ

کافه فان / Cafefun.ir
سایت اطلاعات عمومی و دانستنی ها

موضوعات

تبليغات

.:: This Template By : web93.ir ::.

برچسب ها: اطلاعات عمومی ، آموزش ، موفقیت ، ازدواج ، دانستنی ، گیاهان دارویی ، تعبیر خواب ، خانه داری ، سخن بزرگان ، دانلود ، بازیگران ، روانشناسی ، فال ، اس ام اس جدید ، دکتر شریعتی ، شاعران ، آموزش یوگا ، کودکان ، تکنولوژی و فن آوری ، دانلود ، تحقیق ، مقاله ، پایان نامه ، احادیث ، شعر ، رمان ، عکس ، قرآن ، ادعیه ، دکوراسیون ، سرگرمی ، اعتیاد ، کامپیوتر ، ترفند ، ورزش ، کد آهنگ ، مقالات مهندسی ، طنز ، دانلود کتاب ، پزشکی ، سلامت ، برنامه اندروید ، زنان ، آشپزی ، تاریخ ، داستان کوتاه ، مدل لباس ، مدل مانتو ، مدل آرایش