+ ۱۳۹۶/۰۹/۰۵
برخی افراد سفر را دوست دارند و معتقدند یکی از معدود چیزهای زندگی است که ارزش پول خرج کردن دارد. برخی دیگر هم راحتی مبل خود، امنیت خانه خود و کشف فرهنگ‌های جدید را از طریق کانال‌های تلویزیونی ترجیح می‌دهند. افرادی هم هستند که هیچ علاقه‌ای به شناختن فرهنگ‌های جدید ندارند و فکر می‌کنند هیچ چیز در بیرون از کشورشان ارزش دیدن ندارد. برخی افراد که ماجراجویی را دوست دارند، برنامه ریزی را زیاد دوست ندارند، در حالی که برخی دیگر ترجیح می‌دهند سفرشان را با کوچکترین جزئیات برنامه ریزی کنند. آن‌ها معمولا کسانی هستند که دوست دارند با خیال راحت عمل کنند و از اتفاقات و چیزهای سرزده استقبال نمی‌کنند. اما اگر جزء دسته ماجراجویان هستید احتمالا از هیچ چالشی در سفر به مکان هایی که از دید دیگران ممکن است خطرناک به نظر برسد یا حتی کشورهایی مثل کره شمالی که در لیست کشورهای ممنوعه قرار دارند نمی‌ترسید و از هیجان کشف مکانی که قبلا چیز زیادی درباره آن نمی‌دانستید لذت می‌برید.


هر کشوری می‌تواند خطرناک باشد. اما برخی خطرناک‌تر از بقیه هستند، اما چیزهای بد می‌توانند هرجایی اتفاق بیفتند؛ که بستگی به شانس، زمان، سرنوشت یا هرچیزی دارد که به آن اعتقاد دارید. اما اجازه ندهید ترس شما را از انجام دادن چیزهایی که دوست دارید باز دارد، حتی اگر سفر به خطرناک‌ترین نقاط جهان باشد.

جزیره سنتینل شمالی (North Sentinel)

این جزیره کوچک در اقیانوس هند قرار دارد و اندازه تقریبی آن نصف منهتن است. جزیره سنتینل شمالی بخشی از جزایر آندامان است. این جزیره یکی از دورافتاده‌ترین مکان‌های روی زمین و محل زندگی یکی از خطرناک‌ترین قبایل جهان است: جاراوا. آن‌ها از تمدن حذف شده اند و به زبانی صحبت می‌کنند که هیچکس نمی‌فهمد. آن‌ها سایر انسان‌ها را دوست ندارند و بسیار وحشی هستند. جاوا‌ها در سال ۲۰۰۶ دو ماهیگیر را کشتند که به جزیره آن‌ها نزدیک شده بودند. جاوا‌ها و سایر قبایلی که در آندامان زندگی می‌کنند حدود ۶۰۰۰۰ سال است که آنجا هستند. اما شهرنشینی و پیشرفت باعث شد در دهه ۷۰ میلادی یک بزرگراه از میان سکونتگاه آن‌ها عبور کند و برای اولین بار غریبه‌ها به آنجا راه پیدا کردند.

بعضی افراد نابغه فکر می‌کنند که اگر بزرگراه در آنجا ساخته شد چرا افراد بیشتری به آنجا نیاورده است. فکر کنید سوار یک اتوبوس شده اید و از میان جنگل و مردم ترسناکی عبور می‌کنید که به شما خیره شده اند. ممنوعیت دادگاه عالی سال ۲۰۰۲ نتوانست مانع گردشگران و تور‌ها شود تا اینکه در سال ۲۰۱۳ سفر به این منطقه کاملا ممنوع شد. گردشگری در چنین مناطقی خطرناک‌تر از آن چیزی است که بیشتر مردم فکر می‌کنند. آن نه تنها برای بازدید کنندگان خطرناک است، چون ممکن است کشته شوند، بلکه برای افرادی که نسل هاست اینجا زندگی می‌کنند هم خطرناک است. کسانی که از بیرون می‌آیند با خودشان بیماری می‌آورند که کل جمعیت را می‌کشد. وسایل نقلیه حیات وحش را دچار اختلال می‌کند که منبع غذای اصلی این قبیله است. علاوه بر این، اگر گردشگران توسط مردم محلی کشته شوند، دولت مجبور است مداخله کند و دستور جابجایی بومیان یا دستور بدتری بدهد.
 
15 مکان خطرناک دنیا برای سفر 
 


هائیتی

در یک دهه اخیر طوفان‌ها و زلزله‌های زیادی به هائیتی آسیب رسانده اند. بسیار غم انگیز است چنین مناطقی که با فقر شدید دست و پنجه نرم می‌کنند بار‌ها و بار‌ها مورد چنین بلایایی قرار بگیرند. نرخ فقر هائیتی ۷۷ درصد است که آن را فقیرترین کشور آمریکایی و یکی از فقیرترین کشورهای جهان می‌کند. اما حتی فقیرترین مکان‌های دنیا هم اغلب زیبایی های زیادی برای ارائه دارند؛ و هائیتی هم جاذبه‌های طبیعی و هم نشانه‌های مشهور و زیبای معماری دارد.

کشورهای فقیر معمولا با نرخ بالای جرم و جنایت همراه هستند که هائیتی را برای مسافران نسبتا خطرناک می‌کند. «Cité Soleil» به معنای شهر آفتاب نام زیبایی است، اما بزرگترین محله فقیرنشین این کشور است که جرائم زیادی هم در آن اتفاق می‌افتد. این محله در منطقه شهری پورتو پرنس با حدود ۴۰۰۰۰۰ نفر جمعیت قرار دارد. این شهر هیچ زیرساختی ندارد، حتی هیچ سیستم فاضلابی وجود ندارد و بسیاری از خانه‌ها با ضایعات و زباله‌ها ساخته شده اند. تا سال ۲۰۰۷ این منطقه توسط باندهای مسلح اداره می‌شد. اگرچه چنین چیزی دیگر اتفاق نمی افتد، اما هنوز تیراندازی، قتل، تجاوز و آدم ربایی در آن زیاد است. بنابراین همیشه از سفر به این منطقه اجتناب کنید، اما از آتیس رزیستانس (Atis Rezistans) دیدن کنید، موزه‌ای که مجسمه‌های ترسناکی را نمایش می‌دهد که از استخوان‌های انسان و ضایعات فلزی ساخته شده اند و داستان هایی از مبارزات روزمره هائیتی را بیان می‌کنند.
 
15 مکان خطرناک دنیا برای سفر 
 


دارین گپ (Darién Gap)

زمین هایی که به طول ۱۵۰ کیلومتر بین کلمبیا و پاناما کشیده شده اند به عنوان خطرناک‌ترین منطقه سفر دنیا شناخته می‌شود. هر جنگلی خطرات خودش را دارد، اما این یکی ترسناک‌تر از بقیه به نظر می‌رسد. دمای هوای واقعا بالا و هوای چنان غلیظی را تصور کنید که نفس کشیدن در آن تقریبا غیرممکن است. همه گیاهان مانند درخت نخل چونگا برآمدگی‌های بسیار تیز پوشیده از باکتری دارند. یا موجودات خطرناکی مثل مارهای کشنده، مورچه‌های آتشین، قورباغه‌های سمی یا مگس‌های ناقل بیماری که زیر پوست شما تخم می‌گذارند. افراد کمی که که هنگام سفر به این منطقه با آن‌ها مواجه می‌شوید، معمولا افراد غیربومی، قاچاقچیان مواد مخدر، مهاجرانی که سعی دارند از مرز عبور کنند یا گروه‌های خطرناک شبه نظامی هستند. تلفن‌های ماهواره‌ای و ردیاب‌های جی پی اس در اینجا کار نمی‌کنند بنابراین روی آن‌ها حساب نکنید.

با چنین ویژگی هایی دارین گپ مقصد توریستی جذابی به نظر نمی‌رسد. به رغم همه این ها، یک دانشجوی ۲۶ ساله سوئدی در سال ۲۰۱۳ به این سفر مرگبار رفت. او ناپدید شد و خانواده اش دو سال منتظر نشانه‌ای از او بودند. او یک جهانگرد باتجربه بود که از ۵۰ کشور بازدید کرده بود و هدفش این بود که در میان حداقل یک جنگل راه برود. جسد او دو سال بعد پیدا شد و یک گروه شورشی اعتراف کردند که او را با یک جاسوس خارجی اشتباه گرفته و کشته اند.

15 مکان خطرناک دنیا برای سفر 
 

 
کوه اورست

کوه اورست با ارتفاع حدود ۸۸۴۰ متر، بلندترین کوه جهان و آرزوی هر کوهنوردی است و استعاره‌ای از سفر و چالش‌های آن است. افراد زیادی سعی کرده اند به قله آن دست یابند، اما هر کسی نمی‌تواند به آن برسد. اولین مرگ ثبت شده در سال ۱۹۲۲ بود که هفت نفر به دلیل بهمن مردند. از آن زمان در مجموع ۲۹۲ نفر در این کوه به علل مختلف جان خود را از دست دادند: بهمن، سقوط، ذات الریه، سکته قلبی، سکته مغزی و بیماری ارتفاع.

جوان‌ترین فردی که در اورست جان خود را از دست داده یک جوان ۱۹ ساله نپالی بوده است. با اینکه امروزه نسبت به دهه ۱۹۲۰ دسترسی بهتر و بیشتری به اطلاعات و تکنولوژی داریم، چنین مرگ هایی هنوز هم قابل پیش بینی و اجتناب نیستند؛ و شما واقعا نمی‌توانید با مادر طبیعت بجنگید، زیرا این فجایع هر زمانی ممکن است اتفاق بیفتند. در سال ۲۰۱۵ بین ۷۰۰ تا ۱۰۰۰ نفر در نزدیکی کوه بودند که یک زلزله ۷.۸ ریشتری نپال را تکان داد و موجب بهمن شدیدی شد که ۲۴ نفر را کشت و بیش از ۶۰ نفر را مجروح کرد. اما شاید همه این‌ها ارزشش را داشته باشد و وقتی واقعا به آنجا رسیدید احساس کنید روی بام دنیا ایستاده اید. وقتی شما به چنین ارتفاع بلندی برسید، مغز دیگر به خوبی کار نمی‌کند. هر کار کوچک می‌تواند به تلاش زیادی نیاز داشته باشد و مجبورید بسیار محتاط و مراقب باشید تا زنده بمانید.
 
 15 مکان خطرناک دنیا برای سفر
 


جزیره عروسک‌ها

جزیره عروسک‌ها (Isla de las Munecas) در نزدیکی مکزیکو سیتی در سال ۱۹۸۷ به عنوان میراث جهانی یونسکو ثبت شد. این جزیره در واقع گورستان عروسک‌های مرده است. ۵۰ سال قبل از اینکه این جزیره به یک مکان ترسناک تبدیل شود، دون جولیان سانتانا باررا (Don Julián Santana Barrera)، نگهبان سابق این جزیره ادعا کرد که جسد یک دختربچه را همراه با عروسکش در یک کانال به صورت شناور پیدا کرده است. باررا تصمیم گرفت عروسک او را به نشانه احترام از یک درخت آویزان کند. از آن زمان او صداها، قدم‌ها و ناله هایی را از اطرافش می‌شنید. او تصمیم گرفت به روح دختربچه کمک کند که به آرامش برسد بنابراین پنجاه سال عروسک‌های خراب و شکسته را از میان زباله‌ها و کانال‌ها جمع می‌کرد و آن‌ها را از درختان آویزان می‌کرد. جنازه باررا در سال ۲۰۱۱ در همان نقطه‌ای که جسد دخترک را پیدا کرده بود پیدا شد. بعد از آن، این جزیره یک مقصد محبوب توریستی شد و گردشگران شجاع عروسک‌های بیشتری با خودشان به این جزیره آوردند درحالی که دیگران ادعا می‌کنند عروسک‌ها با آن‌ها پچ پچ می‌کنند. ممکن است این مکان خطرناک نباشد، اما قطعا یک کابوس است.
 
15 مکان خطرناک دنیا برای سفر 
 


مالی

مالی در غرب آفریقا یکی از کشورهایی است که درباره آن هشدار داده می‌شود. دلایل آن هم مثل بیشتر کشورهای آفریقایی شامل حملات تروریستی، خشونت جنایی و ناپایداری سیاسی است. مناطق توریستی مورد حملات بسیاری قرار گرفته اند. در ژوئن ۲۰۱۷ چند مرد مسلح به یک منطقه تفریحی لوکس در نزدیکی پایتخت مالی حمله کرده و پنج نفر را کشتند. در سال ۲۰۱۵ چندین حمله اتفاق افتاد که در آن‌ها خارجی‌ها هدف حمله بودند.

مالی از سال ۲۰۰۹ مشکلات تروریستی زیادی داشته، اما چند سال بعد دولتهایی از جمله بریتانیا درباره آن هشدار دادند. در سال ۲۰۰۱ بیش از ۲۰۰۰۰۰ توریست از مالی دیدن کردند، اما در سال ۲۰۱۲ تعداد آن‌ها به ۱۰۰۰۰ نفر کاهش یافت. جاذبه اصلی مالی تیمبوکتو (Timbuktu) بوده است، یک شهر باستانی که اهمیتش به خاطر گسترش اسلام در آفریقا است. کسانی که شجاعت کافی برای سفر به مالی را دارند باید از ماهیگیری آنتوگو، رویدادی که هر سال در دریاچه مقدس آنتوگو اتفاق می‌افتد دیدن کنند. وقتی ممنوعیت ماهیگیری برداشته می‌شود هزاران نفر به آن حمله کرده و ظرف چند دقیقه دریاچه را خالی می‌کنند.
15 مکان خطرناک دنیا برای سفر
 


آلاسکا

رودهای یخی، شفق‌های شمالی، بیش از ۱۰۰ آتشفشان، چشمه‌های آبگرم، حیات وحش شگفت انگیز و حتی سواحل پنهان برخی از جاذبه‌های آلاسکا هستند. ۱.۹۶ میلیون نفر در سال ۲۰۱۳ از آلاسکا دیدن کردند. پس چه خطری ممکن است گردشگران را تهدید کند؟ حمله خرس ها، هیپوترمیا یا فرودمایی، بهمن، بلایای طبیعی و خیلی چیزهای دیگر که ممکن است برای آن آماده نباشید مثل مواجهه با گوزن شمالی یا تصادف. بله همان گوزن شمالی که تصاویرش را به عنوان یک حیوان زیبا می‌بینید می‌تواند کاملا وحشی باشد. قد آن‌ها می‌تواند به ۱.۸ متر و وزنشان به ۷۲۵ کیلوگرم برسد. لازم است بیشتر بگوییم؟ در سال ۱۹۹۵ یک گوزن ماده یک مرد را کشت و سال گذشته یک قطعه یخ بزرگ روی یک گردشگر ایتالیایی افتاد و او را کشت؛ و آیا می‌دانید چند نفر در آلاسکا در حال انجام یک کار معمولی گم شده اند؟ در سال ۲۰۰۴ بیش از ۳۰۰۰ گزارش  و در سال ۱۹۸۸ هم ۶۰۰۰۰ گزارش گمشده در آلاسکا دریافت شد.

15 مکان خطرناک دنیا برای سفر
 

 
تانزانیا

جاذبه‌های تانزانیا مثل کوه کلیمانجارو و مجمع الجزایر زنگبار بیش از یک میلیون مسافر از سراسر جهان در سال‌های اخیر جلب کرده اند. دهانه آتشفشانی نگورونگورو (Ngorongoro) از سال ۱۹۷۸ در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده و حدود دو میلیون سال پیش تشکیل شده است. غیر از خود دهانه که بسیار جالب توجه است و ۱۹ کیلومتر قطر دارد، تنوع گیاهان و جانوران این منطقه نیز بسیار خیره کننده است. تورهای سافاری زیادی توسط شرکت‌های محلی این منطقه ترتیب داده می‌شوند. سافاری یک راه فوق العاده برای نزدیک شدن به حیوانات وحشی است که همیشه فقط از تلویزیون یا در باغ وحش دیده بودید. اما همان طور که می‌دانید حوادث گاهی حتی در باغ وحش هم اتفاق می‌افتند و به انسان صدمه زده یا او را می‌کشند. در سال ۲۰۱۳ یکی از پزشکان سان دیگو در یک تور توسط گله فیل‌ها کشته شد. باور کنید یا نه، فیل‌ها با وجود جثه بزرگشان گاهی از انسان‌ها می‌ترسند و سعی می‌کنند از خودشان محافظت کنند، به خصوص اگر غافلگیر شوند. فیل‌ها تنها حیواناتی نیستند که باید درموردشان نگران باشید، شیرها، مارها، تمساح‌ها و حیوانات خطرناک دیگری هم وجود دارند. مثل پشه‌ای که ۱۰۰ تا ۱۲۵ هزار نفر را در سال می‌کشد. اسب‌های آبی با وجود اینکه موجودات شکارچی نیستند وقتی وارد قلمرویشان می‌شوید می‌توانند خطرناک باشند و هر سال حدود ۱۰۰ نفر را می‌کشند. هم چنین در سفر به تانزانیا باید مراقب سارقان مسلح هم باشید.
 
 15 مکان خطرناک دنیا برای سفر
 


پلایا زیپولیت (Playa Zipolite)، مکزیک

پلایا زیپولیت، ساحل مرگ نیز نامیده می‌شود و همین برای توصیف آن کافیست. اگر به دنبال یک تعطیلات خوب و آرام در مکزیک هستید، بهتر است جای دیگری پیدا کنید، زیرا این مکان برایتان مناسب نیست. زیپولیت یکی از کشنده‌ترین سواحل کل دنیاست. حدود ۵۰ نفر هر سال در این ساحل غرق می‌شدند، اما ظاهرا با کمک تیمی از ناجیان حرفه‌ای این تعداد کمتر شده است. با این حال امواج این ساحل هنوز خطرناک هستند و گردشگران با وجود هشدارهایی که داده می‌شود هنوز بیش از حد در آب پیش می‌روند و تنها دلیلی که زنده از آب بیرون می‌آیند نجات غریق هایی هستند که بیش از ۱۰ نفر را در روز نجات می‌دهند. هرچند ناجیان می‌توانند شما را از امواج نجات دهند، اما اگر به دام کوسه‌ها بیفتید احتمال کمی وجود دارد که کاری از دستشان بربیاید.
 
15 مکان خطرناک دنیا برای سفر 
 


ونزوئلا

جاهای زیادی در دنیا وجود دارد که نرخ جرم و جنایتشان بالاست، اما کاراکاس، پایتخت ونزوئلا در صدر این لیست قرار دارد. در سال ۲۰۱۶ آمار قتل ۱۱۹.۸۷ نفر در هر ۱۰۰۰۰۰ نفر بود و در مجموع ۳۹۴۶ نفر کشته شدند. اما کاراکاس تنها شهر ونزوئلا نیست که چنین مشکلاتی دارد. در لیست پنج شهر خطرناک دنیا سه شهر از ونزوئلا هستند. دو شهر دیگر هم والنسیا و ماتورین هستند. ونزوئلا در سال‌های اخیر دچار بحران‌های اقتصادی شدید بوده است و این موضوع مشکلات زیادی مثل کمبود غذا، تعطیلات و تظاهرات به دنبال داشته است؛ بنابراین شاید اکنون زمان خوبی برای این سفر نباشد. زندگی در ونزوئلا این روز‌ها عادیست. مردم به چنین چیزهایی (صف‌های طولانی خرید، کمبود دارو و غذا، فقدان پزشک در بیمارستان‌ها و ...) عادت کرده اند. این بحران‌ها باعث شده هزاران نفر پناهنده شوند.

15 مکان خطرناک دنیا برای سفر
 

 
صحرای بزرگ آفریقا

آیا صحرای بزرگ آفریقا امن است؟ بستگی دارد این سوال را از چه کسی بپرسید. وزارت امور خارجه آمریکا به گردشگران در مورد حملات تروریستی هشدار می‌دهد. علاوه بر اینکه غرب صحرا خطرات بیشتری هم دارد. با این حال آژانس‌های گردشگری قسم می‌خورند که این بیابان امن است و شما حتی به غرب صحرا نمی‌رسید. این صحرا مانند همه بیابان‌ها روز‌ها بسیار گرم و شب‌ها بسیار سرد است. شما باید برای گرمای شدید خودتان را آماده کنید. هیچ جاده‌ای وجود ندارد بنابراین اگر یک راهنمای با تجربه نداشته باشید به راحتی گم می‌شوید. راهنما در این صحرا اهمیت زیادی دارد بنابراین مطمئن شوید که یک شرکت معتبر را انتخاب می‌کنید. خطرات دیگر شامل طوفان‌های شن و ماسه و سیل‌های شدید می‌شود. در بیابان‌های سراسر جهان مردم بیشتر از غرق شدن می‌میرند تا کم آبی.
 
15 مکان خطرناک دنیا برای سفر 
 


دریاچه مید (Lake Mead)، نوادا

بیش از ۲۷۰ نفر در ۱۰ سال اخیر مرده اند که این موضوع دریاچه مید را کشنده‌ترین پارک ملی آمریکا کرده و غرق شدن علت بیشتر این مرگ‌ها بوده است. درصد کمی از مرگ‌ها نیز به دلیل تصادف وسایل نقلیه و قایق‌ها بوده است. برخی از آن‌ها فکر می‌کردند این دریاچه مثل یک استخر شنا بی خطر است. بازدیدکنندگان اغلب مسافت‌های طولانی شنا می‌کنند و یا در کنار صخره‌ها غواصی می‌کنند و نمی‌توانند برخلاف باد و جریان شنا کنند. جالب است بدانید بسیاری از قربانیان شناگران بسیار باتجربه بوده اند. خدمات پارک ملی به منظور حفظ ایمنی جلیقه نجات به بازدیدکنندگان ارائه می‌دهد.
 
15 مکان خطرناک دنیا برای سفر 
 


هند

هند جاذبه‌های منحصر به فردی دارد که برخی از آن‌ها می‌توانند بسیار خطرناک باشند. جاده کیشتوار کالیاش (Kishtwar Kailash) یکی از خطرناک‌ترین جاده‌های جهان است. عرض این جاده فقط به اندازه عبور یک وسیله نقلیه است، علاوه بر این که بادهای شدید و پیچ‌های تند دارد و هیچ گارد ریلی در بسیاری از قسمت‌ها نیست. علاوه بر این، جاده در کنار دره‌ای به عمق ۵۸۰ متر قرار دارد.
 
جاده کولی هیلز (Kolli Hills) به اندازه قبلی خطرناک است نیست، اما برای برخی رانندگان و مسافران واقعا ترسناک است و با ۷۰ پیچ یو (U) شکل تجربه منحصر به فردی در اختیارتان می‌گذارد.
 
اگر هند در یک چیز رکورد دار باشد، تعداد زیاد تصادف راه آهن است. در سال ۲۰۱۴ به تنهایی ۲۷۵۸۱ نفر در تصادفات راه آهن جان خود را از دست دادند. یکی از بدترین فجایع در سال ۱۹۸۱ اتفاق افتاد وقتی یک قطار مسافربری که حامل ۸۰۰ نفر بود از خط خارج شد و در حال عبور از یک پل به رودخانه افتاد. در این حادثه بین ۵۰۰ - ۸۰۰ نفر جان خود را از دست دادند. شبکه راه آهن هند یکی از قدیمی‌ترین‌ها و ناامن‌ترین‌ها در جهان است.
 
15 مکان خطرناک دنیا برای سفر

   برچسب‌ها: ترسناک, خطرناک, مکان ترسناک, فیلم ترسناک
   
+ ۱۳۹۱/۰۷/۲۰
این فیلم مورد ستایش حامیان و هم منتقدان آن قرار گرفته است و همچنان به عنوان یکی از ترسناکترین فیلمهایی که تا کنون ساخته شده است در نظر گرفته می شود. این فیلم و نیز کتابی با همین نام که پایه شکل گیری این فیلم است، ترسی بسیار بدوی را در آدمی مورد هدف قرار می دهند...

ترسی که از زمان شعرهای دانته و هومر به نمایش در آمده است؛ ترس از مرگ. و به طور دقیق تر، ترس از مردن و رفتن به جهنم.

فیلم جن گیر بر اساس رمان افسانه ای ویلیام پیتر بلتی ساخته شده است، اما خود این رمان از ماجرایی واقعی الهام گرفته است، ماجرای جن گیری رابی مانهایم.

رابی مانهایم، نامی مستعار برای کودکی 14 ساله است که با خانواده اش در ایالت مریلند زندگی می کردند. ادعا می شود که روح او در اواخر دهه ی 1940 توسط شیطان تسخیر شد. اولین بار این نام را تاریخ دان توماس بی الن که تاکنون بارها مطالبی در مورد موضوع جن گیری مانهایم نوشته است، ابداع کرد. شاهدان اصلی ماجرا به شدت از هویت واقعی این پسر محافظت می کردند و به همین دلیل استفاده از یک نام مستعار لازم بود. گفته شده است که مانهایم هیچ خاطره ای از تسخیر شیطانی خود به یاد نمی آورد و نزدیکان او هم به فراموش کردن آن حادثه راضی هستند. بنابراین اصل داستان تنها از طریق شاهدان عینی دیگر منعکس شده است. بیش از 40نفر به عنوان شاهد این ماجرا تایید شده اند.

در فیلم جن گیر، ماجرا با اتفاق های غیر عادی، مانند حوادثی در شب شروع شد. خانواده مانهایم حوادث مشابه جزئی ای را تجربه کردند. ابتدا با صدای چکیدن آب شروع شد که هیچ منبع حقیقی ای نداشت. سپس صداهای خراشیدن و گام برداشتن بود که خانواده به موشها نسبت دادند. پدر رابی تا آنجا که می توانست بخشهایی از دیوار را شکافت تا جوندگان مزاحم را پیدا کند، اما موفق نشد. این وقایع برای مدتی به همین شکل ادامه پیدا کرد.

در فیلم، ریگان دختری تنهاست که به علت طلاق پدر و مادرش با همه احساس بیگانگی می کند. به طور مشابه رابی مانهایم هم تک فرزند تنهای خانواده بود. او در کنار بزرگسالان اطرافش بزرگ شد، به خصوص عمه اش هریت که طرفدار اصول معنویت مسیحی بود. او به رابی آموخت که چطور از تخته ارواح (تخته ای که با آن با ارواح ارتباط برقرار می کنند) استفاده کند.

گفته می شد که رابی همیشه چشم به راه دیدن عمه اش بود. او در واقع بهترین دوست این پسر تنها بود. اما متأسفانه دوستی آنها به زودی با مرگ عمه هریت پایان یافت. سپس رابی تلاش کرد با استفاده از تخته ارواح با عمه عزیزش تماس برقرار کند. بسیاری از معنویون باور دارند که دستکاری بی احتیاطانه رابی در تخته ی ارواح باعث شده است که او روحش را در برابر شیطان باز کند.

کم کم اتفاقهای غیر عادی در خانه مانهایم رو به افزایش گذاشت. مبلمان خانه شروع به تکان خوردن می کرد. لیوان ها از روی کابینت به دیوار مقابل پرتاب می شدند. و این اتفاقات همه جا رابی را دنبال می کردند. یک حادثه در مدرسه برای او اتفاق افتاد. میز او به طور ناگهانی بر روی زمین سر خورد و و به شدت شروع به لرزش کرد و به دانش آموز کناری اصابت کرد. رابی رفتارهایی غیرعادی ای را آغاز کرد. او در حال جیغ کشیدن با صدای عجیبی که صدای خودش نبود فحاشی می کرد. همچنین رفتار او نسبت به پدر و مادرش کاملا خشونت آمیز شده بود. پدر و مادر رابی به دنبال پاسخی برای این مشکلات به علم رو آوردند، اما پزشکان و روانشناسان نتوانستند توضیحی برای رفتار رابی پیدا کنند. آنها پس از آن برای کمک به کلیسا پناه بردند.

کشیش لوتر مایلز شولز شب را در خانه مانهایم گذراند تا بتواند برخی از اتفاقات را به چشم خود ببیند. او ادعا می کند که تکان خوردن تخت خواب را دیده است در حالتی که پسر کاملا به آرامی خواب بود. او صدای اصابت و خراشیدن بر روی دیوار اتاق رابی را نیز شنید. او همچنین ادعا می کند که یک بار مبلمان و پتو ها در سراسر اتاق طوری به حرکت درآمدند، گویی یک نیروی نامرئی آنها را می کشید و هل می داد. کشیش شولز به این نتیجه رسید که نیروی شیطانی ای در پسر نفوذ کرده است و او برای اولین بار عمل "جن گیری" را آغاز کرد. شولز مراسم جنگیری لوتری را اجرا کرد. اما در مورد رابی کارساز نشد. او پس از آن جن گیری انگلیکن را انجام داد، که باز هم بی نتیجه بود.

خانواده رابی اجباراً به کشیش رومی کاتولیکی به نام کشیش ادوارد هیوز معرفی شدند. هیوز رفتار خشونت آمیز و مبتذل پسر را مشاهده کرد و به این نتیجه رسید که جن گیری ضروری است. این بار جن گیری در بیمارستان دانشگاه جورج تاون در مریلند انجام شد. خود هیوز انجام مراسم را به عهده گرفت، تا اینکه در نیمه راه رابی جراحت بزرگی را به هیوز وارد کرد که نیاز به رسیدگی پزشکی داشت و در نتیجه مراسم متوقف شد.

خانواده به خانه بازگشت با این امید که بعد از این جنگیری اوضاع رو به آرامش بگذارد، اما بر خلاف انتظارشان جن زدگی رابی حتی شدید تر از قبل شد. یک شب وقتی همه خانواده خواب بودند رابی شروع به جیغ زدن و ناسزا گفتن کرد. پدر و مادر با عجله به طرف او شتافند و دیدند که نقش "سنت لوئیس" بر روی قفسه سینه رابی حک شده بود. سنت لوئیس، شهری بود که عمه اش هریت در آن فوت شده بود. خانواده بلافاصله برای سفر به آن شهر برنامه ریزی کردند.

پس از ورود به سنت لوئیس، پسر عموی رابی آنها را به اسقف ریموند اس جی معرفی کرد که پروفسور دانشگاه سنت لوئیس بود. اسقف سپس با کشیش ویلیاماس بادرن و دو نفر دیگر تماس گرفت تا به همراه هم وضعیت رابی را بررسی کنند.

آنها متوجه شدند که رابی از هر چیزی که به نوعی زمینه ی مذهبی داشته باشد متنفر است. به عنوان مثال: او زمانی که با صلیب یا آب مقدس مواجه می شد خشن تر می شد. او اغلب با صدایی شیطانی به زبانی صحبت می کرد که ممکن نبود زبان خودش باشد. با توجه به وخامت وضعیت او، کشیش بادرن از اسقف اعظم کسب اجازه کرد تا جن گیری دیگری را بر روی پسر انجام دهد. این مراسم در طبقه پنجم بیمارستان برادران الکسیان انجام شد.

کشیش والتر هالوران و کشیش ویلیام ون رو در این اقدام به بادرن کمک می کردند. در طول جن گیری، رابی بی نهایت خشن شد. او بر صورت رهبران مذهبی تف می کرد و با فریاد به آنها فحاشی می کرد. یک شیشه آب مقدس به سمت سقف پرتاب شد و شکست. کلماتی مانند جهنم و شر شروع به ظاهر شدن بر روی قفسه سینه رابی کرد، که بر روی گوشت او حک می شد. بینی کشیش هالوران نیز در طول مراسم شکست.

این مراسم 30 بار تکرار شد، تا اینکه رابی کلمه ی “Christus, Domini” را ادا کرد: که به معنی مسیح،خداوند بود. و سپس صدای بلند رعد و برقی شنیده شد که پس از آن رابی گفت:

"تمام شد".

اختلاف زیادی در میان محققان بر سر بسیاری از جنبه های این داستان وجود دارد. به عنوان مثال:

هیچ سند و مدرکی در دست نیست که نشان دهد پدر هیوز مراسم جن گیری را در بیمارستان دانشگاه جورج تاون اجرا کرده است و هیچ سابقه پزشکی ای نشان نمی دهد که پدر هیوز به دلیل آسیب به بیمارستان رفته باشد. همچنین، کشیش هالوران که در آخرین جن گیری حاضر بود ادعا می کند که در مورد وقایع خارق العاده ای که در طی مراسم رخ داد توسط همکار دیگر او تا حد زیادی اغراق شده است. او می گوید که تغییر صدای پسر آنقدر شدید و مشخص نبوده که شاهدان دیگر نقل می کنند. او می گوید که آن صدا می توانست از خود پسر تولید شده باشد. او همچنین می گوید که این امکان وجود دارد که نوشته های خونین بر روی بدن پسر توسط خود او با انگشت هایش انجام شده باشد.

این پرونده هم از نظر پزشکی و هم روحی و روانی مورد بررسی قرار گرفته است. توضیحات جایگزین بسیاری ارائه شده اند از جمله اینکه ممکن است آن پسر از اختلال روانی ای مانند اختلال شخصیت چندگانه، اتوماتیسم، سندرم تورت، یا اسکیزوفرنی رنج می برده است؛ اما شرایط گزارش شده با علائم معمول این اختلالات به طور کامل مطابقت نمی کنند.

برای مثال: معمولا درمان چنین اختلالاتی نیاز به سالها درمان و دارو دارد اما رابی بعد از آخرین جن گیری به طور کامل بهبود پیدا کرد. همچنین این فرضیه هم پیشنهاد شده است که شاید عمه هریت رابی را مورد آزار جنسی قرار داده است و او پس از مرگ عمه به علت سردرگمی از این رابطه شروع به رفتارهای عجیب کرده است. البته این نظریه صرفا بر پایه یک حدس است و هیچ مدرکی برای دفاع از آن در دست نیست.

یکی دیگر از افرادی که به این ماجرا مشکوک است نویسنده ای به نام مارک اوپساسنیک است. او در مقاله ای در مجله ی “Strange” تحت عنوان "پسر جن زده ی شهر کلبه؛ حقایق سخت و سرد پشت پرده ی داستانی که الهام بخش فیلم جن گیر شد" نوشت:

"حقایق نشان می دهد که رابی پسر بچه ای لوس و تنها بود، با مادری که بیش از حد مراقب فرزند بود و پدری که رابطه ی صمیمانه ای با پسرش نداشت. به نظر من اینها رفتار پسری رانده شده است که به هر طریقی می خواست از مدرسه بیرون بیاید. او خواستار توجه اطرافیان بود، و می خواست منطقه سکونتش را ترک کند و به سنت لوئیس برود. پس کج خلقی کردن راه حل او بود. او بازی ابداعی خود را شروع کرد. مجموعه ای از کشیش هایی که تا به حال هیچ تجربه ای در جن گیری نداشتند دور او جمع شدند در حالی که او را به تخت بسته بودند. واکنش او کاملا طبیعی بود، او با خشم و خشونت با آنها برخورد کرد، و برای رهایی خود تلاش کرد. رابی دوو در ژانویه 1949 بیماری نبود که بدون تعمق در محرکهای بیماری های روانی- تنی بتوان به مشکل آن پی برد. مشکلی که شاید روانپزشکی مدرن تا کنون خوب به آن پرداخته باشد. رابی تنها یک نوجوان عادی دیگر نبود."

این که آیا علت جن زدگی رابی روانی بود یا ماوراء الطبیعی ؟! هنوز بین روحانیون و شکاکین مورد بحث است. صرف نظر از پاسخ آن، داستان واقعی پشت فیلم جن گیر هم درست به همان اندازه بحث برانگیز است. علت دقیق اختلال رابی در آینده باز هم مورد بحث قرار خواهد گرفت. در حقیقت، همه ما باید به طور جداگانه شواهد و حقایق ارائه شده توسط شاهدان عینی را بررسی کنیم و به شخصه تصمیم بگیریم که اختلال آن پسر بچه روانی بوده و یا واقعا توسط یک روح شیطانی احاطه شده بود.

  منبع : سیمرغ

   برچسب‌ها: ماورای طبیعت, جن, روح, وحشتناک
   
+ ۱۳۸۹/۰۷/۲۴
همان طور که ما ایرانی ها در داستان های هزار و یک شب از عناصر متافیزیکی مثل دیو، جن و ارواح خبیث برای افزودن به جذابیت های داستان استفاده می کردیم، مردم آنسوی آب ها هم داستان های ترسناک خاص خودشان را داشتند و دیر زمانی است در جشن های هالووین که بزرگداشتی برای ارواح است یکدیگر را می ترسانند.
امتیاز خبر: 72 از 100 تعداد رای دهندگان 3789
ماهنامه دانشمند - الهه اسلامی: خود ترسانی و لذت از مواجهه با موقعیت های ایمن اما وحشت آور مخصوص عصر مدرن نیست. جایی از قول «مارگی کر» جامعه شناس و متخصص در حامعه شناسی ترس در دانشگاه رابرت مورس در پیتسبورگ پنسیلوانیا آمده است که تلاش انسان برای ترساندن خودش سال هاست که به بهانه جمع شدن افراد دور هم و تجربه کردن احساس تعلق به یکدیگر تبدیل شده و این امری است که همیشه به آنها احساس قدرت داده است. پر بیراه هم نیست.
 
همان طور که ما ایرانی ها در داستان های هزار و یک شب از عناصر متافیزیکی مثل دیو، جن و ارواح خبیث برای افزودن به جذابیت های داستان استفاده می کردیم، مردم آنسوی آب ها هم داستان های ترسناک خاص خودشان را داشتند و دیر زمانی است در جشن  های هالووین که بزرگداشتی برای ارواح است یکدیگر را می ترسانند.
 
هر فرهنگی هیولای قهرمان خودش را دارد. چوپاکابرا در آمریکای شمالی، یوکای در ژاپن، آلپز در آلمان و آل در ایران همه و همه موجوداتی هستند که قوانین طبیعت را به تمسخر می گیرند و دقیقا به همین دلیل ترسناک اند. اما به اعتقاد نظریه پردازان ترس، خود ترسانی در میان انسان ها فقط در قرون اخیر جنبه سرگرمی پیدا کرده و پیش از این کارکردهایی مثل آماده کردن کودکان برای زندگی پر مخاطره و اتحاد میان اعضای جامعه داشته است.
 
چرا بعضی ها از ترسیدن لذت می برند؟ 
 
مروری بر تاریخچه «ترن هوایی» شاهدی بر این مدعاست. این وسیله ترسناک که یکی از قدیمی ترین اختراعات بشر در راستای ایجاد لذت از ترس بوده، ایده اصلی خود را از سورتمه سواری در ارتفاعات روسیه در قرن هفدهم گرفته است. اما چه چیزی باعث شده که امروزه میان نوع بشر نوادگانی پیدا شده اند که تماشای بریده شدن اجزای بدن همنوعانشان روی پرده سینما و پریدن از ارتفاع 45 متری را لذت بخش ترین تجربه زندگیشان می دانند؟ در این گزارش قصد داریم این موضوع را بررسی کنیم.

همه ما از مرگ می ترسیم و شاید بتوان گفت بیشترمان از ارتفاع هراس داریم اما اگر بدانیم که می توانیم در امن ترین وضعیت ممکن از طبقه دهم یک ساختمان بپریم و مطمئن باشیم پخش زمین نخواهیم شد، حتما وسوسه می شویم حداقل یک بار آن را تجربه کنیم. اما ترس چیست و چرا از غلبه بر آن تا این حد لذت می بریم؟

هر زمان كه ترس سراغ انسان می آید هسته آمیگدال (Amygdala) یا بادامه مغز، كه عبارت است از مجموعه ای از نورون های بادامی شكل در میانه لوب های گیجگاهی، پاسخ «بجنگ یا فرار كن» را تولید می كند. این واكنش، باعث عرق كردن دست ها و گشاد شدن چشم ها می شود و دستور ترشح دوپامین و آدرنالین را در بدن صادر می كند. «آدرنالین» كه نام آن را در تمام بحث های مربوط به هیجان و وحشت می بینیم، هورمونی است كه علاوه بر اضطراب، ترس و هیجان، رد پایش را می توان در ده ها واكنش مغزی دیگر هم پیدا كرد.
 
اما این هورمون به طور خاص در مورد ترس و هیجان، تپش قلب می آورد، تنفس را تند و رگ ها را گشاد تر می كند تا خون بیشتری بتواند از آن ها عبور كند. این همان واكنش های است كه انسان را برای فرار یا مبارزه آماده می كند. دكتر علیرضا شیری، پزشك و روانشناس در گفت و گو با «دانشمند» درباره نقش آدرنالین در ترس و انواع دیگری از احساسات می گوید: «حتی در افسردگی هم می توان ردپای اپی نفرین یا آدرنالین را دید.
 
به همین دلیل است كه میزان اضطرابی كه فرد از شنیدن یك خبر خوش مثل ارتقای شغلی یا گرفتن پاسخ مثبت از شخصی كه دوستش دارد، در بدنش احساس می كند با زمانی كه خبر بدی می شنود یكسان است و تنها چیزی كه باعث می شود یكی از آن ها خوشایند و دیگری ناراحت كننده باشد، ادراك مغزی است كه در كورتكس رخ می دهد. پس این موضوع كه كورتكس مغز سورتونین و آدرنالین ترشح شده در بدن را با عنوان ترس تفسیر می كند امر پیچیده ای است كه تاكنون چندان شفاف نشده است.»

دكتر شیری در ادامه توضیح می دهد: «ترس، واكنشی مغزی نسبت به احساسی بیرونی است. قبل از هر چیز باید این نكته را بدانیم كه هیچ اتفاقی درون مغز رخ نمی دهد مگر به واسطه انتقال دهنده های عصبی. در واقع هر واكنشی كه انسان به محیط اطراف نشان می دهد و از آن جمله ترس نتیجه ترشح یكی از انتقال دهنده های عصبی در بدن است. ظاهرا اینگونه به نظر می رسد كه مغز با تعداد محدودی از انتقال دهنده های عصبی كلیه كارهای خود را انجام می دهد. آنچه باعث می شود واكنش بدن متفاوت باشد دور هر انتقال دهنده و گیرنده هایی است كه در هر واكنش درگیر می شوند.»

 می فهمم پس لذت می برم

آمیگدال پای ثابت دیگر بحث های عصب شناسان درباره ترس و لذت است. دكتر علیرضا شیری در این باره می گوید: «هسته آمیگدال از همه احساساتی كه ممكن است انسان در طول زندگی اش به آن ها نیازمند باشد یك كپی در خود نگهداری می كند. هر زمان كه مغز با تجربه ای مواجه می شود آن را با یكی از این كپی ها تطبیق می دهد و بر این اساس تعیین می كند چه انتقال دهنده عصبی در بدن ترشح شود.»

در برخی موارد این اتفاق ناآگاهانه رخ می دهد و حتی ممكن است بادامه در انتخاب واكنش مناسب اشتباه كند. درست مثل دزدگیر خودرو  در همه موارد آژیر می كشد. به همین دلیل آمیگدال در بسیاری موارد آژیر می كشد، اما ما لزوما احساس نمی كنیم ترسیده ایم، بلكه ممكن است بیش از اندازه لذت ببریم.

علاوه بر این نكات باید بدانیم آمیگدال فقط مسئول تعیین واكنش بدن است و این واكنش نسبت به ترس های واقعی و غیر واقعی یكسان است. محققان دانشگاه فردریش شیلر در آلمان، سال 1389/2010 با كمك FMRI (تصویر سازی تشدید مغناطیسی كاركردی) فعالیت مغز 40 نفر را كه در حال تماشای فیلم هایی مثل «درخشش»، «بیگانگان»، «سكوت بره ها» و «دیگران» بودند رصد كردند تا بینند دلیل لذت بردن از فیلم های ژانر وحشت چیست. آن ها به این نتیجه رسیدند كه بادامه بیشتر درگیر ترس های ناگهانی و غیر منتظره است نه ترس هایی كه آگاهانه به سمتشان می رویم.
 
چرا بعضی ها از ترسیدن لذت می برند؟ 
 
در مغز افرادی كه با حرص و ولع مشغول تماشای فیلم هایی انتخاب شده بودند، كورتكس بینایی (Visual Cortex) كه مسئول پردازش اطلاعات بصری است، كورتكس جزیره ای (Insular Cortex) مسئول خود آگاهی و تالاموس (Thalamus) مسئول برقراری ارتباط میان نیم كره های مغز و قشر جلو مغزی خلفی میانی (Dorsalmedial Prefrontal Cortex) كه مسئول برنامه ریزی، اخطار و حل مشكلات است فعال تر شد.
 
چرا همه به یك اندازه از ترسیدن لذت نمی برند؟

نكته دیگری كه در پژوهش مربوط به دانشگاه فردریش شیلر كشف شد، رفتار افرادی بود كه از نظر شخصیتی هیجان خواه (Sensation Seekers) هستند. در مغز چنین افرادی خبرهایی است كه شاید در مغز دیگران به ندرت رخ دهد. وقتی مغز هیجان خواهان با فیلم های ترسناك مواجه می شود، كورتكس بینایی را بیش از پیش فعال می كند و از طرفی تالاموس و كورتكس جزیره ای را هم به شور و خروش وا می دارد. این اتفاق در مغز افرادی كه علاقه كمتری به هیجان دارند بر عكس است.
 
پیش از این گروه آلمانی، مارك زاكرمن نیز با پژوهشی كه سال 1365/1986 درباره علایق افراد هیجان خواه به تماشای فیلم های ترسناك انجام داد به این نتیجه رسید كه چنین افرادی به خصوص اگر مرد باشند، به هر محركی كه به تحریك سیستم كاته كولامین مركزی منجر شود علاقه نشان می دهند. كاته كولامین اسم عام تری برای انتقال دهنده های عصبی ای همچون اپی نفرین (آدرنالین)، نور آدرنالین و دوپامین است.
 
چرا بعضی ها از ترسیدن لذت می برند؟
 
هیچكاك: مردم زمانی كه احساس امنیت می كنند دوست دارند بترسند

علاوه بر بررسی هایی كه سازو كارای مغزی ترس و لذت را بررسی كرده اند، گروهی دیگر از روانشناسان به این مسئله پرداخته اند كه چه دلایل بیرونی ای به لذت بخش بودن ترس منجر می شوند. هیچ یك از ما نمی توانیم منكر شویم كه احساس امنیت را دوست داریم. بر همین اساس، برخی نظریه های هیجان محور معتقدند تماشای فیلم ترسناك مثل سوار شدن ترن هوایی در شهر بازی است؛ هر دوی این ها شما را به سفری می برند كه هم ترسناك است و هم ایمن.
 
این مسئله بیشتر در مورد نوجوانان صدق می كند كه با كمك فیلم های ژانر وحشت می توانند قهرمانانه با ترس های خود رو به رو شوند و حتی گاهی این شجاعت انتزاعی و خیالی را به دیگران گوشزد كنند كه جزو افرادی هستند كه از هیچ چیز نمی ترسند. همه ما آگاهیم از اینكه آنچه روی پرده سینما می بینیم واقعی نیست. یكی از پژوهش های معروفی كه برای درك درستی این نكته در سال 1375/1994 انجام شد، به این صورت بود كه از افراد خواسته شد به تماشای فیلم های مستند از صحنه های وحشت آور مثل بیرون آوردن مغز میمون ها در حالی كه دست و پا می زدند، بنشینند.
 
«هاید»، «مك كالی» و «روزن» در طول آزمایش مشاهده كردند كه هیچكس حاضر به تماشای این فیلم ها تا انتها نیست، در حالی كه هیچ تفاوتی میان این فیلم ها و سایر فیلم هایی كه مردم برای تماشای آن ها سرو دست می شكنند وجود نداشت، و تنها تفاوت در واقعی بودنشان بود.

دست های خونین كارگردانان ژانرهای وحشت

از تجربه هیجان كه بگذریم می توانیم كمی به ترفند هایی كه فیلم های ترسناك برای جذب مخاطب به كار می برد نگاهی بیندازیم. یكی از عوامل دیگری كه باعث می شود ما عشاق فیلم های ترسناك همه صحنه های تكان دهنده و چندش آور را تحمل كنیم و تا انتهای فیلم نتوانیم از سر جایمان بلند شویم، علاقه مندی به دیدن مجازات مجرمان است و در اینجاست كه عنصر تعلیق به كار فیلم سازان بزرگ می آید.
 
بر اساس نظریه «همترازی خلقی» (Dispositional Alignment) ما دلمان می خواهد بدانیم كسی كه مسبب آن همه وحشت و خونریزی بوده است چطور به سزای اعمالش می رسد. همه ما با حرص و ولع به تماشای بلاهایی می نشینیم كه یك جانی سر آدم های اطراف خود می آورد و همه آن ها را تحمل می كنیم فقط برای اینكه در نهایت شاهد مجازاتی باشیم كه در خور آن همه جنایت است.
 
چرا بعضی ها از ترسیدن لذت می برند؟ 
 
علاوه بر این ها موسیقی و صداهایی كه در فیلم های ترسناك مورد استفاده قرار می گیرند، نقاطی در مغز را نشانه گرفته اند كه با سازو كاری كه هنوز كاملا شناخته شده نیست، تولید كننده هیجان و البته لذت اند. به عنوان مثال پژوهشی در سال 1389/2010 در دانشگاه كالیفرنیا روی 100 فیلم انجام شد كه در آن مهندسان صدا ساختار موسیقایی فیلم را به شیوه صدا سازی غیر خطی تغییر داده بودند.
 
صداهایی مثل ناله، جیغ و فریاد بلندتر و معمولا دارای بسامد بالاتری نسبت به صداهای عادی هستند و همیشه به طور ناگهانی شروع می شوند. این صداها در طول میلیون ها سال از سوی انسان ها و حتی حیوانات به كار گرفته شده اند تا توجه دیگران را به خود جلب كنند. این دست كاری به منظور تاثیر گذاری بر احساسات ما انجام گرفت و قطعا راه را برای انجام پژوهش های دقیق تر درباره ترس و مكانیزم تاثیرگذاری آن بر بدن انسان باز می كند. نتایج این بررسی ها نشان داد كه در فیلم های ژانر وحشت بیش از اندازه از جیغ های ناموزون استفاده می شود.

خلاصی از شر هیولای درون

فارغ از كاركردهایی مثل آزمون اعتماد به نفس، خلاصی از معمولی بودن زندگی روزمره و سرپیچی از برخی قوانین بی آنكه بلایی سرمان بیاید، یكی از مهم ترین دلایل برتری ژانر وحشت بر سایر ژانرها، ایجاد كردن فرصتی برای رها شدن هیولای درون است. به عنوان مثال، استفان كینگ نویسنده معروف رمان های ترسناك معتقد است تماشای فیلم های ترسناك روشی برای كنترل كردن محرك های بی رحم و خشن ما هستند. او می نویسد همه ما مغز مریضی داریم. بیشتر ما خودهای غیر مدرن مان را اسیر كرده ایم و بنابراین وقتی به آن ها اجازه می دهیم بی محابا برای خودشان بچرخند نوعی تطهیر در ما اتفاق می افتد.
 
واژه ای كه دانشگاهی ها برای چنین كاركردی مورد استفاده قرار می دهند «پالایش نمادین» (Symbolic Catharsis) است؛ یعنی نگاه كردن خشونت از عملی كردن آن جلوگیری می كند. همین نظریه ها علاقه مردم به ورزش را جایگزینی برای عطش آن ها نسبت به جنگ در دوران باستان می دانند. البته پر واضح است كه پالایش در همه موارد صادق نیست، به خصوص كه پژوهش های دیگری هم انجام شده كه با قدرت به اثبات این فرضیه پرداخته اند كه تماشای خشونت احتمال ارتكاب خشونت را بالا می برد.
 
اما به طور كلی می توان گفت هم فیلم های ترسناك، هم بازی های ژانر وحشت و هم شهربازی ها برای ما فرصتی را فراهم می آوردند كه بتوانیم با عواطف و احساسات نابی كه در زندگی عادی امكان تجربه كردنشان را نداریم در واقعی ترین شكل ممكن روبه رو شویم. همه این تجارب شبیه این هستند كه بتوانیم با مهارت روی یك بند راه برویم و توی پرتگاه نیفتیم؛ یعنی بتوانیم بر همه ناتوانی ها و ضعف های انسان غلبه كنیم.
 
چرا بعضی ها از ترسیدن لذت می برند؟
 
آدرنالین چیست؟

آدرنالین یا اپی نفرین ماده ای استرس زاست كه به طور طبیعی در واكنش به موقعیت های تهدید كننده در بدن انسان ترشح می شود. شیمیدان ژاپنی جوكیچی تاكامینه این ماده را سال 1900 كشف كرد. دلیل نام گذاری آدرنالین منبع ترشح آن بود، از آنجا كه غدد فوق كلیوی یا آدرنال (Adrenal) مسئول ترشح این هورمون هستند نام آدرنالین برای آن انتخاب شد.

دلیل ترشح آدرنالین لزوما یك تهدید واقعی نیست. گاهی بدن در مواجهه با مواردی مثل تصور یك تهدید، انجام ورزشی سنگین، نارسایی قلبی، اضطراب مزمن، نگرانی یا حتی نارسایی غدد كلیوی و مغز هم آدرنالین ترشح می كند.

زمانی كه با موقعیتی مواجه می شوید كه آن را تهدید كننده یا هیجان انگیز می دانید، هیپوتالاموس به آدرنال یا غدد فوق كلیوی دستور می دهد كه آدرنالین و سایر هورمون های مربوط به استرس را تولید كند. غدد فوق كلیوی هم با تبدیل آمینو اسید به دوپامین، آدرنالین می سازد. اكسیژن دار شدن دوپامین به ایجاد نور آدرنالین منجر شده و سپس این ماده به آدرنالین تبدیل می شود.
 
چرا بعضی ها از ترسیدن لذت می برند؟ 
 
آدرنالین خود را به گیرنده های قلب، سرخرگ ها، پانكراس، شش ها، ماهیچه ها و بافت های چربی می رساند و همین سبب افزایش ضربان قلب و سرعت تنفس شده و از سوی دیگر با جلوگیری از ترشح انسولین باعث به هم پیوستگی قند و چربی می شود؛ این امر در واكنش هایی مثل مبارزه با تهدید یا فرار، انرژی لازم را برای بدن فراهم می كند.
 
ترشح آدرنالین ممكن است اثرات منفی روی سلامتی بگذارد، به عنوان مثال در مورد افرادی كه بیماری قلبی دارند می تواند به ضعیف شدن ماهیچه های قلب، نارسایی قلبی و حمله قلبی ختم شود. نتیجه پژوهشی كه ژانویه سال 2008 (دی 1386) در آكادمی ملی علوم در ایالات متحده ارائه شد نشان می دهد در صورتی كه فرد میزان قابل توجهی از استرس را در طولانی مدت تجربه كند هیپوكامپ یعنی قسمتی از مغز كه مركز حافظه است، دچار چین خوردگی می شود.
 
هورمون استرس به تولید IL-1 beta منجر می شود. این ماده شیمیایی، نوعی سیتوكین (گروهی از پیغام رسان های سلولی) است كه مسئول برقراری ارتباط میان سلول های گوناگون در بدن است و باعث التهاب هیپوكامپ می شود، امری كه از شكل گیری نورون های جدید جلوگیری خواهد كرد.  

 
پریدن از ارتفاعات ترس

بله، درست است كه نوع بشر در گذر زمان آموزش دیده كه از خطر های محیطی اجتناب كند، اما هیچ یك از این آموزش ها نتوانسته اند ساختار مغز انسان را هنگام مواجهه با تجربه های فرا عادی (extreme experience) تغییر دهند. این روزها دیگر برای عصب شناسان مثل روز روشن است كه نظام پاداشی در مغز انسان می كند كه موقع تجربه های غیر عادی مثل ترس با ترشح دوپامین در بدن احساس لذت را در پوست و گوشت انسان گسترش می دهد.

به نظر می رسد پرش از ارتفاع كه معمولا در بیشتر ورزش های غیر عادی و هیجانی وجود دارد شباهت بسیاری با برخی وقایع استثنائی در زندگی مانند تصادف های دلخراش و بیماری های مرگبار دارند. حس خوب غلبه پیدا كردن به شرایطی كه می تواند منجر به مرگ شود، در همه ورزش های پرخطر هم وجود دارد. به همان شكل كه افراد پس از جان سالم به در بردن از یك تصادف احساس قدرت می كنند و بعد از مدتی این احساس به آن ها دست می دهد كه زندگی شان تغییر كرده، پس از به سلامت انجام دادن یك پرش جانانه احساس سرزندگی و قدرت می كنند.


   برچسب‌ها: ترسیدن, فیلم ترسناک, آدرنالین, روانشناسی
   

درباره وبلاگ

کافه فان / Cafefun.ir
سایت اطلاعات عمومی و دانستنی ها

موضوعات

تبليغات

.:: This Template By : web93.ir ::.

برچسب ها: اطلاعات عمومی ، آموزش ، موفقیت ، ازدواج ، دانستنی ، گیاهان دارویی ، تعبیر خواب ، خانه داری ، سخن بزرگان ، دانلود ، بازیگران ، روانشناسی ، فال ، اس ام اس جدید ، دکتر شریعتی ، شاعران ، آموزش یوگا ، کودکان ، تکنولوژی و فن آوری ، دانلود ، تحقیق ، مقاله ، پایان نامه ، احادیث ، شعر ، رمان ، عکس ، قرآن ، ادعیه ، دکوراسیون ، سرگرمی ، اعتیاد ، کامپیوتر ، ترفند ، ورزش ، کد آهنگ ، مقالات مهندسی ، طنز ، دانلود کتاب ، پزشکی ، سلامت ، برنامه اندروید ، زنان ، آشپزی ، تاریخ ، داستان کوتاه ، مدل لباس ، مدل مانتو ، مدل آرایش