+ ۱۳۹۱/۰۳/۱۹
سه نسل: مرجان ساتراپي کارگردان ايراني الاصل چهار سال پس از ساخت فيلم پرسپوليس که اثری ضد ایرانی محسوب می شد، در گفتگو با شبکه فرانس ۲۴ به تشریح دلایل ساخت فیلم خورشت آلو و مرغ پرداخت.

ساتراپی همان فردی است که در نشست رسمی پارلمان اروپا در بروکسل با حمایت از اغتشاشات صورت گرفته در ایران پس از انتخابات سال ۸۸، از مقام‌های اروپایی خواست تا ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد را به رسمیت نشناسند.

وی در خصوص این فیلم که در آن گلشیفته فراهانی دست به حرکاتی غیراخلاقی در مقابل دوربین می زند، مي گويد: من مدتهاست که در فرانسه زندگي مي کنم و مسلم است که خودم را به شدت فرانسوي نيز احساس مي کنم !

این کارگردان ضد انقلاب با تمسخر فضای موجود در کشور اضافه می کند: در اين فيلم، تهران، بهشت گم شده تصور شده است. اما اين تهران، تهران دهه ۵۰ ميلادي است اما ايراني که شما آن را می شناسید، شامل ريش، حجاب و برنامه هسته اي است!

هرچند طرفداران گلشیفته فراهانی که او را با حضور در فیلم های در نقش مادر دیده اند، با اطلاع از تیزر این فیلم و صحنه های غیراخلاقی آن دچار شوک شده اند، اما کارگردان آن که عاشق فرانسه است، در گفتگو با فرانس ۲۴ او را تشویق به تکرار چنین اقداماتی می کند.

+ ۱۳۹۱/۰۳/۱۷
گلشیفته فراهانی

گلشیفته فراهانی که در چهارده سالگی با بازی در فیلم "درخت گلابی" داریوش مهرجویی وارد سینما شد، چند سالی می شود که مقیم پاریس شده و در این مدت در فیلم های مختلفی نقش آفرینی کرده است.

به گزارش سه نسل، آخرین بازی او در فیلم "خورش مرغ و آلو" است؛ ساخته مرجان ساتراپی و ونسان پارانو که اخیراً در جشنواره های ونیز و تورنتو به نمایش در آمد و به زودی در جشنواره لندن نمایش داده خواهد شد، ضمن این که به زودی در کشورهای مختلف اروپا اکران عمومی می شود.

او در این فیلم نقش دختری به نام "ایران" را بازی می کند. گفت و گو با گلشیفته فراهانی را درباره این فیلم بخوانید.

در دو سه سال اخیر، بعد از تجریه کار با چند فیلمساز فرانسوی، حالا با مرجان ساتراپی کار کردی، یک فیلمساز ایرانی- فرانسوی. چطور شد که در این فیلم بازی کردی؟

راستش مرجان [ساتراپی] از من خواست و من هم خیلی با میل و خوشحالی بیش از حد قبول کردم... به همین سادگی! [می خندد]

کار با مرجان ساتراپی چطور بود و چه تفاوتی با تجربه های قبلی ات داشت؟

هر کارگردانی با هر کارگردان دیگری فرق می کند و این طور نبود که چون ساتراپی ایرانی است با بقیه کارگردان ها فرق داشته باشد. کار کردن با مرجان فوق العاده بود. او تا به حال با بازیگر کار نکرده بود، ولی من این حس را داشتم که او تمام عمرش این کار را کرده، یعنی اینقدر خوب هدایت می کرد و اینقدر درست می دانست که چه می خواهد که اصلاً برای من تعجب آور بود و فکر می کردم اصلاً ژنی است. او تجربه این کار را نداشت، اما انگار سال هاست که کارش همین بوده. فوق العاده بود.

اسم ونسان پارانو در کنار ساتراپی آمده. رابطه این دو نفر در کارگردانی چطور بود؟ هر دو با هم با بازیگران کار می کردند؟

مثل دو بال یک پرنده بودند واقعاً... آنقدر هارمونی و هماهنگی کامل با هم داشتند و کارها را تقسیم کرده بودند که فوق العاده بود. برای من فرقی نداشت که با یک کارگردان یا دو کارگردان کار کنم، اما مرجان بیشتر با بازیگرها کار می کرد، شاید چون به این خاطر که آن دنیا را زندگی کرده بود و داستان درباره ایران بود و او این دنیا را بیشتر می شناخت. اما خیلی چیزها را هم با هم کار می کردند.

در این فیلم، نقش یک دختر ایرانی را بازی کردی. آیا این برای تو نوستالژیک بود؟

بیشتر به شکل یک نقش به آن نگاه کردم. همه بازیگران در این فیلم نقش ایرانی ها را بازی می کردند منتها به زبان فرانسوی. بودن در آن دکور که مربوط به سال های ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ تهران و شیراز بود، برای من هم یک چیز جدید بود. این یک ایران جدیدی بود که من هیچ وقت در آن نبوده ام و زندگی نکرده ام. اما به هر حال وقتی برای اولین بار دکور را دیدیم گریه ام گرفت چون این حیاط و این کوچه ها که هنوز در ایران وجود دارند، خیلی تاثیرگذار بودند.

راجع به شخصیتی که نقش اش را بازی می کنی، یعنی دختری به نام "ایران" چه فکر می کنی؟

سه نسل: فیلم در زمان مصدق می گذرد و او دارد برای ملی کردن صنعت نفت تلاش می کند. شخصیت اصلی فیلم عاشق "ایران" است اما دو بار او را از دست می دهد، یک بار به خاطر مخالفت پدرش و یک بار به خاطر جبر روزگار، انگار این "ایرانی" است که از دست ما رفت، یعنی در زمان مصدق بخاطر کودتایی که آمریکایی ها بر سر ما در آوردند و ما هیچ وقت نتوانستیم ایرانی آزاد داشته باشیم. شاید به همین خاطر اسم این دختر ایران است.

فکر نمی کنی که این بیان استعاری که فیلم درباره این کاراکتر به کار برده و نام او را "ایران" گذاشته، یک مقدار بارهای نمادین به فیلم اضافه می کند که با بقیه فضای فیلم نمی خواند، و در واقع یک مقدار زیادی است؟

نه، ما این چیزها را درباره ایران می گوئیم، اما در عین حال او یک شخصیت، یک دختری است که عاشق یک پسری می شود و هیچ معنی دیگری هم پشت خودش نمی آورد. یک عشق کاملاً زمینی است که بین این دو شخصیت وجود دارد. با مرجان هم که صحبت می کردیم می گفتیم عشق این دو نفر کاملاً عشقی فیزیکی و زمینی است و پر از هوس و خواستن است، برعکس رابطه ناصرعلی با همسرش. این داستان، یک داستان عاشقانه است مثل تمام افسانه هایی که دخترها و پسرها در آن به هم نمی رسند. به همین دلیل عشق شان جاودان می شود، مثل شیرین و فرهاد یا رومئو و ژولیت. بخاطر نرسیدن آنها به هم است که ما از آنها یاد می کنیم. اگر به هم می رسیدند، به قول مرجان اگر ایران دو تا بچه هم می آورد، ما که نمی توانستیم داستان آنها را بگوئیم.

در فیلم با بازیگران سرشناس فرانسوی بازی کردی. همبازی شدن با متیو آمارلیک چطور بود؟

فوق العاده بود. یکی از بهترین تجربه های من در زمینه پینگ پونگ بین دو بازیگر بود. این بده بستانی که بین ما به عنوان بازیگر وجود داشت و چیزی که او به عنوان همکار بازیگر به من می داد، یک چیز عظیم و فوق العاده بود. یک انرژی باورنکردنی بود و واقعاً لذت بردم.

صحنه مشترکی با چیارا ماسترویانی و ایزابلا روسلینی نداشتی، اما به هر حال درباره آنها چه فکر می کنی؟

ایزابلا و چیارا را جدای از این فیلم می شناسم، اما در طول فیلمبرداری ندیدمشان. فقط یک بار ایزابلا را دیدم که روزی بود که خیلی گریمش کرده بودند بخاطر مرگ ناصرعلی.... آدم های دوست داشتنی و فوق العاده ای هستند.

حسی از پدر و مادرشان یعنی مارچلو ماسترویانی یا اینگرید برگمن در آنها هست؟

نمی دانم... سوال سختی است...من بیشتر خودشان را به عنوان آدمی که وجود دارند می بینم. سعی می کنم همیشه خودشان را ببینم، شاید چون در بچگی، همه هر وقت مرا می دیدند یاد پدرم می افتادند.

عکس العمل ها در جشنواره های ونیز و تورنتو چطور بود؟

سه نسل: در تورنتو خیلی در جریان نیستم، چون در روزهایی که فیلم را نشان دادند، من آنجا نبودم. ولی در ونیز منتقدان انگلیسی زبان بیشتر از فیلم خوششان آمد. در سالن سینما هم کسی از سالن بیرون نرفت و آخر فیلم هم مدت زیادی دست زدند. این حس خوبی است، هر چند به هر حال دلیل نمی شود که مردم خیلی هم فیلم را دوست داشته باشند. به نظرم ماندگاری یک فیلم این را نشان خواهد داد. جز این هیچ وقت نمی شود فهمید که مردم فیلم را دوست داشتند یا نه.

فکر می کنی عکس العمل تماشاگران فرانسوی چه خواهد بود؟

نمی دانم... باید دید... فکر می کنم فیلمی است که خیلی فیلم روشنفکرانه ای نیست و به هر حال گیشه خواهد داشت. فیلم زیبایی است که داستانی افسانه ای دارد که بچه ها داستانش را برای هم تعریف می کنند. برای همین ممکن است در گیشه بسیار موفق شود، هر چند در این دوره و زمانه هیچ چیز معلوم نیست. خیلی مواقع آدم ها فکر می کنند فیلمی در گیشه موفق می شود، اما نمی شود، یا برعکس.

و کار بعدی؟

الان دارم در فیلمی بازی می کنم که اسمش هست «س

+ ۱۳۹۱/۰۳/۱۷

حتما ادامه مطلب رو ببینید!!!

فیلم جای اژدها (There be dragons) فیلمی به کارگردانی رولند جفی و بازیگری گلشیفته فراهانی در نقش لیلا محصول سال ۲۰۱۱ است.

فراهانی در پروژه تازه کارگردان رولند جافی که یک فیلم درام است،در نقش لیلا با او همکاری می‌‌کند.

فیلم There Be Dragons محصول سال 2011 میلادی– اسپانیا و در ژانر بیوگرافی، درام به مدت 122 دقیقه می باشد و دیدن این فیلم به افراد زیر 13 سال در خارج از ایران نیز به هیچ وجه توصیه نمی شود.

داستان فیلم در بحبوحه ی جنگ داخلی اسپانیا و در حالی که وحشت همه جا را فرا گرفته، او توسط یک روزنامه نگار به ارتباطات عمیق پدرش و نفوذ عمیق و تاریک او در زندگی است، پی می برد.

Charlie Cox, Wes Bentley and Dougray Scott

به گزارش سه نسل، فيلم‌های ديگری كه گلشيفته در آن‌ها بازی می‌كند و قرار است در آينده اكران شوند فيلم فرانسوی به نام (Si tu meurs, je te tue) و در نقش یکم به كارگردانی (Hiner Saleem) و در فيلم (Chicken with Plums) به كارگردانی (Vincent Paronnaud) و (Marjane Satrapi) حضور داشته است.

فراهانی چندی پیش در اظهاراتی که همراه تصاویر وی در نشریه مد wox - که در نمایش عکس های عریان سابقه دارد- گفته بود که از حجاب متنفر است

 

از دیگر سو گلشیفته فراهانی در فیلم "جای اژدها" براحتی دوگاری اسکات بازیگر مرد فیلم  را می بوسد و با لباس خواب در کنار وی در تختخواب هتل می خوابد و صحنه های نیمه برهنه وی با دوگاری اسکات که نقش دوست پسر وی را دارد، سکانس های دیگر فیلم را شکل داده اند. اینجاست معلوم می شود که چرا این هنرپیشه جوان پیش از این موفق، باید از حجاب متنفر باشد.

به گزارس سه نسل، چندی پیش نیز جواد شمقدری معاون سینمایی وزیر ارشاد نیز  در پاسخ به سوالی درباره احتمال بازگشت گلشیفته فراهانی به ایران گفته بود:«من در دوره مسئوليتم يك بار درباره گلشيفته فراهاني گفته بودم كه مي‌تواند برگردد. در آن مقطع اين امكان وجود داشت. ولي بعدا اتفاق‌هاي ديگري افتاد. ممكن است من ۲۰ سال پيش به كسي رأي داده باشم كه الان قبولش نداشته باشم. در اين يك سال و نيم شرايط تغيير كرد و ديگر مشكل گلشيفته فراهاني در حوزه اختيارات ما نيست. اخيرا هم شنيده‌ايم اين بازيگر در فيلمي در كردستان بازي كرده كه صحنه‌هاي ناجوري دارد. که در این صورت بعید است خود جامعه بازیگری علاقه به حضور ایشان داشته باشد.»

اما این داستان روی دیگری هم دارد، پیش از این و درست در زمانی که گلشیفته فراهانی در فیلم "ریدلی اسکات" بازی کرد و پس از آن عکس های بی حجابش در رسانه ها و سایت های اینترنتی پخش شد؛ برخی از صاحب نظران حوزه فرهنگ و هنر که سابقه غرب را در چنین پروژه هایی دیده بودند زبان به هشدار گشودند؛ آنها نمونه های مختلفی چون گلشیفته فراهانی را دیده بودند، چه از نوع وطنی آن که در سال های پس از پیروزی انقلاب نمونه های متنوع داشت و چه از انواع دیگر غیر وطنی اش.

کم نبودند کسانی مانند فراهانی که امید هالییوودی شدن و تبدیل شدن به ستاره سینمای ینگه دنیا به سنت های وطنی اش پشت پا زدند و همه چیز را نادیده گرفتند.

اما در نهایت وقتی استفاده تبلیغاتی این ستاره ها به پایان می رسد اندک اندک حتی نشریات مبتذل مد هم به سراغ آنها نخواهند رفت و تازه تلخی غربت و مزه گس آلت دست شدن حس می شود. احساس بدی آنقدر بد که تلخی آن را حتی می شود از یادداشت پدر گلشیفته یعنی بهزاد فراهانی حس کرد.

"این روزها بیش از هر چیز به یاد بچه هایی هستم که ایران نیستند و در خارج از کشور فعالیت می کنند، نقاشان، موسیقی دان ها، بازیگران، کارگردانان و... همه هنرمندانی که ایران را ترک کرده اند و دور از اینجا مشغول کارهای هنری شده اند، دلیل آنها برای ترک ایران هر چه باشد،ما باید به این فکر کنیم که چه راهی برای آنها وجود دارد. ما غربت را نمی شناسیم و وقتی از آن دور هستیم، درکی از آن نداریم، اما وقتی در آن قرار می گیریم، می فهمیم خیلی سخت تر از آن چیزی است که تصور می کرده ایم. من وقتی که در پاریس سکته کردم و چند روزی خوابیدم. ایرانی های مقیم آنها به دیدنم آمدند و بسیار به من لطف کردند. وقتی به این اتفاقها نگاه می کنم، می بینم جوانانی که ساکن خارج از ایران هستند،عاطفه شرقی شریف خود را دارند، اما غصه ناهنجارغربت هم در دلشان هست و آنها را رنج می دهد. وقتی از دور به آنها نگاه می کنیم، می بینیم دارند زندگی می کنند، کار می کنند و... اما غصه هایشان را نمی بینیم، چرا شرایط باید طوری باشد که هنرمندان اهل فکر ما ترجیح بدهند جای دیگری زندگی کنند؟ این موقعیت باید سامان داده شود. دولت باید با کسانی که از اینجا رفته اند، برخورد موجهی داشته باشد، چون هنرمندان ما، انسان های شریفی هستند. انسان هایی اهل فکر که به امور ناهنجار اشتغال دارند، بلکه اهل فکر و فرهنگ هستند. هم دولت و هم ما باید شرایطی را فراهم کنیم که هنرمندانمان برای بازگشت احساس امنیت کنند و به فکر برگشتن باشند. اما این اتفاق نمی افتد و این تلخ است... خیلی تلخ است."

اما چه باید کرد که الغریق یتشبث بکل حشیش- کسی که در حال غرق شدن است به هرچیزی چنگ می زند- و همین شد که هر روز گلشیفته بیش از دیروز پل های پشت سرش را خراب کرد و از آن سو هم نتوانست تا جای پای محکمی برای خودش دست و پا کند. حالا گلشیفته فراهانی در فیلم های دست چندم بازی می کند و با مجله های مد- و نه سینمایی- مصاحبه می کند و در این سو پدرش یادداشت های ملتمسانه می نویسد؛ اما خود کرده را تدبیر نیست!

درباره وبلاگ

کافه فان / Cafefun.ir
سایت اطلاعات عمومی و دانستنی ها

موضوعات

تبليغات

.:: This Template By : web93.ir ::.

برچسب ها: اطلاعات عمومی ، آموزش ، موفقیت ، ازدواج ، دانستنی ، گیاهان دارویی ، تعبیر خواب ، خانه داری ، سخن بزرگان ، دانلود ، بازیگران ، روانشناسی ، فال ، اس ام اس جدید ، دکتر شریعتی ، شاعران ، آموزش یوگا ، کودکان ، تکنولوژی و فن آوری ، دانلود ، تحقیق ، مقاله ، پایان نامه ، احادیث ، شعر ، رمان ، عکس ، قرآن ، ادعیه ، دکوراسیون ، سرگرمی ، اعتیاد ، کامپیوتر ، ترفند ، ورزش ، کد آهنگ ، مقالات مهندسی ، طنز ، دانلود کتاب ، پزشکی ، سلامت ، برنامه اندروید ، زنان ، آشپزی ، تاریخ ، داستان کوتاه ، مدل لباس ، مدل مانتو ، مدل آرایش