یک مطالعه در آستانه ی روز جهانی زنان ۲۰۱۱ ، به این نتیجه رسیده است که…
گری بارکر ، که مسئولیت برنامه های (ICRW) برای تحقیق روی
مردان و پسران را بر عهده دارد ، در مصاحبه با روزنامه ای گفت : ” این
مطالعه ، اولین تحقیق تا این حد گسترده است ، که شمایی از این که مردان جه
می خواهند و چه کاری می کنند ، نشان می دهد . ”
“این نتایج اولیه ، تنها یک تحلیل ظاهری از موضوع را بدست می دهد . اما در
عین حال ، یک نقطه ی آغازین ضروری ، برای مقامات اجتماعی در راستای ایجاد
حقوق برابر برای زنان است.
هند و رواندا تنها دو کشوری بودند که در این مطالعه ، مردان آنها خواستار شرکای جنسی با حقوق برابر نبودند و نابرابری ، مکررا ً در این تحقیق منعکس شده است.
به طور مثال ، ۶۱ درصد از مردان رواندا و ۸۰ درصد از مردان هند ، اعتقاد
دارند وظیفه ی تهیه ی لبس و غذا یرای کودکان ، بر عهده ی مادر است.
در بحث خشونت خانوادگی ، همچنین ثابت شد است مردان هندی ، کمترین احترام را برای زنان در جمع قائلند .
ابتدا گفتنی است: زنا یعنی ارتباط نامشروع زن و مرد که دو حالت دارد: 1. زنای محصنه 2. زنای غیر محصنه
هر
گاه یکی از طرفین خواه زن یا مرد یا هر دو انها، دارای همسر (متاهل
باشند)، این عمل نامشروع نسبت به او محصنه محسوب می شود و هر گاه یکی از
انها یا هر دو انها مجرد (فاقد همسر) باشند، نسبت به او غیر محصنه خواهد
بود.به عبارت دیگرمردی که زن دارد اگر با زن دیگری زنا کند و نیز زنی که
شوهر دارد با مرد دیگری زنا نماید آن را زنای محصنه گویند که در صورت فراهم
بودن شرایط آن بر آنها حد جاری می شود و حد آن رجم یعنی سنگسار کردن زانی و
زانیه است.
جوان مجرد که همسر ندارد خواه مرد باشد یا زن، اگر با دیگری زنا کند آن را زنای غیر محصنه گویند و حدش تازیانه است.
البته
باید توجه داشت اگر مرد مجرد با زن شوهر دار زنا کند، حد زن رجم است ولی
حد مرد تازیانه است چون زنای در حق مرد زنای غیرمحصنه است و نیز اگر دختر
مجردی با مردی که همسر دارد زنا کند. تنها مرد را سنگسار می کنند و بر زن
تازیانه می زنند.
لازم به ذکر است که اگر کسی خدای ناکرده چنین عملی
انجام دهد ولی بین خود و خدا توبه واقعی نماید- خداوند بخشنده و مهربان
است- و لازم هم نیست کسی را در جریان بگذارد و چنانچه بدون توبه واقعى از
دنیا برود در آخرت عذاب دردناکى در انتظار او مىباشد.
اگر چه شما به
گناه کبیره ای آلوده شده اید، ولی به این دلیل که کاملا پشیمان هستید و
تصمیم قاطع به ترک چنین گناهانی دارید، از توبه کنندگان واقعی محسوب می
شوید و نه تنها خداوند از شما متنفر نیست بلکه به فرموده خود توبه کنندگان
را دوست دارد. ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین. توبه از اعمال و
گناهانی چون زنا، به پشیمانی و ترک واقعی آنها است.
پارهاى از روایات ارکان توبه نصوح را چهار چیز شمردهاند: 1. ندامت قلبى 2. استغفار با زبان 3. کردار نیک و کنار گذاشتن گناه 4. عزم بر عدم بازگشت به گناه.8 توبهاى که در این آیه ذکر شده و به ضمیمه عمل صالح، گناهان را به حسنات تبدیل مىکند، توبهاى است که هرگز شکسته نشود. به کار بستن این راه کارها، براى تبدیل سیئات به حسنات، دشوار مىنماید؛ ولى ناممکن نیست و انسان نباید از رسیدن به این مرتبه نومید گردد. بنابراین براى آنکه خداوند گناهان گذشته ما را ببخشد و آنها را به حسنه تبدیل کند باید اولاً از انجام گناهان گذشته پیشمان بود؛ ثانیاً با اعمال صالح اثرات توبه را در وجود خود مستقر سازیم.
ابو
حامد غزالى در کتاب احیاء چنین مىگوید : اگر معنى قبول را فهمیده باشى شک
نخواهى داشت که هر توبه صحیحى پذیرفته و مقبول است. کسانى که به نور بصیرت
مىبینند، و از انوار قرآن مدد مىگیرند، مىدانند که هر قلب سلیمى مقبول
خدا و در آخرت در جوار او بهرهمند از نعمت اوست، و آمادگى دارد که با چشم
خود به وجه اللّه بنگرد. و مىدانند که قلب در اصل، سلیم آفریده شده است
زیرا هر نوزادى با فطرت خدا پرستى آفریده مىشود امّا آن سلامت توسط کدورتى
که گرد و غبار گناهان بر آن ایجاد مىکنند از دست مىرود . و مىدانند که
آتش ندامت این کدورت و غبار را از بین مىبرد و نور حسنه ظلمت سیئة را از
بین می برد .
ظلمت معاصى طاقت مقابله با نور حسنات را ندارد، همچنان که ظلمت شب در مقابل نور روز، و همچنانکه کدورت چرک در مقابل سفیدى صابون .
همانطور
که اگر انسان با لباسى که در تن دارد دست به کارهاى پست بزند لباسش کثیف
مىشود، و چون آن را با آب گرم و صابون بشوید پاکیزه مىشود، بکار بردن قلب
در شهوات، آن را کثیف مىکند و چون آن را با آب اشک و آتش ندامت بشوید
پاکیزه و طاهر خواهد شد، و هر قلبى پاکیزه و طاهر شد مقبول است، مگر آن که
چرک، چنان در طول زمان متراکم شود که در متن لباس نفوذ کند. که در این صورت
صابون قادر به دفع و ازاله آن نیست. گناهان نیز این چنینند که چون بر قلب
متراکم شوند، و لایهاى از پلیدى تشکیل دهند، دیگر راه بازگشت و توبه وجود
ندارد .
گاهى انسان با زبان مىگوید توبه کردم ولى به لباسشویى مىماند
که با زبان بگوید لباس را شستم و وارد عمل نشود، همانطور که این کلام لباس
را تمیز نمىکند و نمىتواند صفت موجود در آن را عوض کند، مگر ضد آن صفت
را در آن ایجاد نماید، آن کلام هم باعث سفیدى قلب نمىشود.
برای
جبران، سعی کنید تاریکی حاصل در قلب را با معنویت و انجام کارهای خوب پاک
نمایید و هر وقت یاد گناهان خود افتادید استغفار کنید و از خداوند بخشش
بخواهید. خداوند مهربان و آمرزنده است در صورت توبه و جبران، دیگر نگران
عذاب و رحمت خداوند نباشید. در ادامه
خوب است توجه داشته باشید که هر گناهی قابل توبه است و خداوند خود فرموده
است : «ان الله یغفر الذنوب جمیعا; خداوند همه گناهان را می آمرزد. در برخى
موارد مانند غیبت و تهمت طلب رضایت از غیبت شونده نیز در صورت امکان لازم
است، ولى در مورد گناهانى همچون زنا، پشیمانى واقعی، تصمیم بر عدم تکرار و
طلب مغفرت از خداوند براى توبه کافى است.
در آیه 70 سوره فرقان بیان شده
است: «إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِکَ
یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً
رَحِیماً؛ مگر کسانى که توبه کنند و ایمان آوردند و عمل صالح انجام دهند که
خداوند گناهان آنان را به حسنات تبدیل مىکند؛ و خداوند همواره آمرزنده و
مهربان است». بنابراین
نباید اینچنین نگران و ناامید باشید، حتما خدای متعال شما را دوست دارد.
اگر دوست نداشت توفیق ترک گناه و همچنین چاره جویی برای جبران آن را به شما
نمی داد.
قرآن مجید مىفرماید: «و هُو الّذِى یقْبل التّوبه عن عِبادِه» او کسی است که توبه را از بندگان خود می پذیرد.(42: 25).
و مىفرماید: «غافِرِ الذّنْبِ وَ قابِلِ التَّوبِ» خدای متعال بخشنده گناهان و توبه پذیر است(40: 3).
امام
باقر علیه السلام به محمد بن مسلم چنین مىفرماید: وقتى که مؤمن توبه
مىکند، گناهان قبل از توبهاش بخشیده مىشود، پس او باید براى بعد از توبه
عمل کند. ولى آگاه باشید بخدا قسم این مزیت فقط براى اهل ایمان است .
زنا به دو شیوه قابل اثبات است
الف: اقرار
ب: بینه
.
الف: اقرار:
اگر شخص عاقل و بالغ و مختار و قاصدی در چهار مرحله متفاوت (از بعد زمانی یا مکانی) به زنا اقرار نماید، زنای او ثابت شده است.
این حکم صریح بدین معنی است که حتی اگر کسی سه بار به زنا اقرار کند و بار چهارم انکار کند زنای او ثابت نمی شود، یا اگر در مجلسی چهار بار به زنا اقرار کند، زناکار بودن او ثابت نمی شود.
فلسفه چهار بار اقرار در چهار موقعیت متفاوت بنا به گفته علما در این است که شخص اقرار دهنده ممکن است در دفعات اول و دوم و سوم به دلیل عذاب وجدان اقرار کند اما با طولانی مدت شدن روند اقرار گیری شخص ممکن است با توبه به درگاه خداوند، از کرده خود پشیمان شده و راه درست را پیش بگیرد. در این حالت شخص زنا کننده در منظر الهی پاک است و نیازی به پاک شدن زمینی (اجرای حد) بر او احساس نمی شود.
از طرفی اقرار بایستی که صریح باشد و دلالت بر چیز دیگری جز زنا نداشته باشد و هیچ احتمال عقلایی بر خلاف آن داده نشود. (امام خمينى، تحرير الوسيله، ج2، ص459) . سنت پیامبر و امام علی هم بر همین بود. این روایات نمونه ایست از رفتار آن ها با زانی و زانیه:
اول: «اسلمى نزد پيامبر اكرم(ص) آمد و چهار بار اقرار كرد كه مرتكب زنا با زنى شده است و حضرت در هر چهار بار از وى اعراض كرده و روى بر مىگرداند. وقتى اسلمى براى بار پنجم خواست اقرار كند حضرت فرمود: آيا او را وطى كردى؟ گفت: بلى، حضرت سؤال كرد: به گونهاى كه آلت تو در فرج او غايب شد؟ گفت: بلى، حضرت دوباره سؤال كرد: همان گونه كه ميل در سرمهدان و طناب چاه در چاه غايب مىشود؟ گفت: بلى، حضرت باز هم سؤال را ادامه داده فرمود: آيا مىدانى زنا چيست؟ گفت: بلى، همان كارى را كه مردان با همسر حلال خود مىكنند من به صورت حرام انجام دادهام. پس از روشن شدن مراد اسلمى و اينكه او واقعاً زنا كرده است حضرت سؤال كرد: حال با اين اظهار چه قصدى دارد؟ گفت: مىخواهم مرا پاك كنى، پس از آن حضرت دستور داد او را رجم كنند» (علاءالدين على المتقى الهندى، كنز العمّال، ج5، ص442)
دوم: «زنى خدمت على(ع) آمد و گفت: اى اميرمؤمنان من زنا دادهام، مرا پاك كن، چرا كه عذاب دنيا از عذاب آخرت كه تمام شدنى نيست آسانتر است.»
حضرت به او گفت: به چه سببى تو را پاك كنم؟ گفت: من زنا دادهام.آن گاه كه اين عمل را انجام دادى داراى شوهر بودى؟ - بلى، داراى شوهر بودم.آيا شوهرت هنگام زنا به تو دسترسى داشت يا غايب بود؟ - شوهرم حاضر بود - و دسترسى داشت - پس از اينكه سخن بدينجا رسيد حضرت به وى گفت برو وضع حمل كن و پس از آن بيا تا پاكت كنم.پس از مدتى آن زن خدمت على(ع) آمد در حالى كه وضع حمل كرده بود و دوباره اقرار كرد و حضرت سؤالات قبلى را دقيقاً مطرح كرد و پس از اينكه راهى براى فرارش نيافت، گفت: فعلاً برو و همان گونه كه خداوند امر كرد فرزند خود را دو سال كامل شير بده.پس از دو سال آن زن برگشت و بار ديگر اقرار كرد و حضرت دوباره سؤالات قبل را مطرح نمود تا شايد راه فرارى پيدا شود، ولى آن زن اصرار بر اقرار به ارتكاب زنا و تحمل مجازات رجم را داشت و چون حضرت اين چنين يافت فرمود: فعلاً برو و تربيت او را بر عهده بگير، تا به طور مناسب خوردن وآشاميدن را فراگيرد و زمين نخورد و در چاه نيفتد. با فرمان اميرمؤمنان زن از نزد ايشان رفت در حالى كه سه اقرار تحقق يافته بود، ولى هنگامى كه اين زن از محضر على(ع) بيرون رفت با عمرو بنحريث مخزومى مواجه شد. او گفت: چرا گريه مىكنى؟ من تو را ديدم كه نزد على مىرفتى و از او درخواست مىكردى كه تو را پاك كند. گفت: من نزد امير مؤمنان رفتم و از او خواستم مرا پاك كند، ولى او گفت: فعلاً فرزند خود را تربيت كن تا خوب بتواند بخورد و بياشامد وبر زمين نيفتد و در چاه سقوط نكند و من مىترسم كه مرگ دامنگيرم شود در حالى كه پاك نشدهام. عمرو بنحريث گفت: به سوى على(ع) برگرد، من كفالت فرزندت را بر عهده مىگيرم. پس از آن زن برگشت و به على(ع) گفت: عمرو فرزند مرا نگهدارى مىكند. در اين هنگام باز هم على(ع) خود را به تجاهل زده، سؤال كرد: براى چه او را نگهدارى مىكند؟ زن گفت: اى اميرمؤمنان من زنا كردهام، مرا پاك كن و باز هم حضرت همان سؤالات سابق را مطرح كرد و او جواب گفت.در اين هنگام حضرت سر خود را به سوى آسمان بلند كرد و گفت: خدايا چهار اقرار ثابت شد، آن گاه در حالى كه صورتش سرخ شده بود، با ناراحتى نگاهى به عمرو انداخت. عمرو وقتى اين حالت را ديد گفت: اى اميرمؤمنان چون من فكر مىكردم شما از اين كارم خوشتان مىآيد، متكفل امور فرزندش شدهام، اما حال كه ناراحت هستيد چنين كارى را نمىكنم. حضرت فرمود: حال كه چهار اقرارش كامل شد اين حرف را مىزنى؟؛ يعنى خوب بود قبل از آن از من نظر مىخواستى آن گاه من نارضايتى خود را اعلام مىكردم، نه حالا كه چهار اقرارش كامل شده و بايد رجم شود. سپس حضرت فرمود: حال سرپرستى آن كودك را با خوارى و ذلت بر عهده بگير. سپس دستور داد تا آن زن را رجم كردند» (حرّ عاملى، وسایل الشیعه، ج18، ابواب حدالزنا، باب16، ص379، ح1، با مقدارى تلخيص)
سوم: «ماعزبن مالك نزد پيامبر(ص) آمد و گفت: اى رسول خدا من مرتكب زنا شدهام، ولى پيامبر اكرم(ص) از وى روى گرداند. ماعز دوباره از سمت راست پيامبر اكرم آمد و گفت: اى رسول خدا من زنا كردهام، باز هم پيامبر اكرم از وى روى گرداند. او براى بار سوم نزد ايشان آمد و گفت: من مرتكب زنا شدهام، ولى پيامبر اكرم اين بار نيز توجهى نكرد. پس از آن ماعز بار ديگر خدمت پيامبر اكرم رسيد و بار ديگر اقرار كرد. وقتى با اين اقرار، اقرارهاى چهارگانه كامل شد، پيامبر اكرم فرمود: شايد بر او بوسه زدى يا او را لمس كردى يا بر وى نظر انداختى. گفت: نه يا رسول الله، حضرت فرمود: آيا با وى همبستر شدى؟ گفت:بلى، همان گونه كه ميل در سرمهدان و طناب در چاه پنهان مىگردد. پيامبر اكرم گفت: آيا مىدانى زنا چيست؟ گفت: بلى، با او عملى را انجام دادم كه مرد با همسر خود انجام دهد. حضرت فرمود: هدف تو از ابراز اين اقرار چيست؟ گفت: مىخواهم مرا پاك كنى. آن گاه حضرت امر كرد تا او را رجم كنند.» (بيهقى، السنن الكبرى، ج8، ص226 و 227.)
در واقع رفتار آن ها به گونه ای بود که فرد از اقرار کردن سر باز یزند و گناه زناکاری را به گردن نگیرد، زیرا معتقد بودند که توبه نیز انسان را پاک می کند.
جالبی قضیه این جاست که تا وقتی تعداد اقرارها به چهار نمی رسیده است هیچ گونه تعقیب و دستگیری از طرف دولت اتفاق نمی افتاده است.
تحت این شرایط اگر کسی خودش به گناه خودش اعتراف کند قاضی باید با سوالات خود فرد اقرار کننده را از اقرار کردن منصرف کند (طبق سیره عملی پیامبر و امامان) و اگر فرد اقرار کننده بر مجازات خود مصر بود قاضی باید که حکم را اجرا کند. و البته این از اختیارات قاضی است که حتی پس از صدور حکم هم در صورت توبه شخص اقرار کننده، وی را ببخشد.
می بینیم که در صورت اجرای دقیق این اصول کمتر کسی به حکم رجم گرفتار می آید مگر این که خودش قصد بر رجم شدن داشته باشد.
و آیا واقعا قضات ما به این شیوه عمل می کنند؟.:: This Template By : web93.ir ::.