به نام خدا
بـرهـــــان فـارابـــــی در رد تسلسل علل نامتناهی
«پنجره ای عقلانی برای دیدار با خداوند»
***********به قلم : عظیم قاهری مغانی************
برهان فارابی، برهانی کاملا عقلانی است، که برای رد تسلسل علل نامتناهی اقامه گردیده است، که در نهایت، به اثبات وجود حضرت «علت العلل» یا «علت نخستین» یعنی خداوند می انجامد. در وصف این برهان گفته اند: «اسد و اخصر» است. یعنی به لحاظ عقلانی فوق العاده محکم و متیقن و غیر قابل تردید و همچنین در نهایت اختصار و کوتاهی بیان شده است و ابن سینا نیز در برهان وجوب و امکان خود ، که در پی اثبات وجود حضرت واجب الوجود است، از این برهان به عنوان اصلی محکم و تمام کننده استفاده می کند.
اصل بدیهی و اولیه ای که در این برهان از آن استفاده شده است، اصل«تقدم ذاتی علت بر معلول» است.یعنی این اصل در نزد عقل، بدیهی است که «علت، ذاتا بر معلول تقدم دارد» یعنی محال است که ابتدا معلول ایجاد بشود، سپس علتش حاضر گردد. یعنی تا علت تامه حاضر و حاصل نشود، محال است معلول ایجاد گردد. فارابی از این اصل استفاده کرده و برهان خود را اقامه می نماید.
عین برهان فارابی:
« اگر تسلسل علل، نامتناهی باشد، هیچ چیز ایجاد نمی شود .
لیکن جهان ایجاد شده است .
پس تسلسل علل نامتناهی باطل است.»
چون این برهان به طریق «قیاس استثنایی متصل،رفع تالی» اقامه گردیده است، ابتدا به توضیح این نوع قیاس می پردازم.
قیاس استثنایی متصل،رفع تالی:
قیاسی است که مقدمه ی اول آن قضیه ی شرطی متصل و مقدمه ی دوم آن، قضیه ی حملی است، که مقدمه ی دوم قیاس ، یعنی قضیه ی حملی ، تالی مقدمه ی اول که شرطی هست را نفی و رد می کند که نتیجه ی قیاس، نفی و رد مقدم قضیه ی شرطی است، که مقدم قضیه ی شرطی، به لحاظ عقلی بعد از رفع تالی ، حتما و بدون تردید، مردود می شود، که به این حالت رفع تالی می گویند.
اگر به صحت مقدمه ی دوم که تالی را رفع و نفی می کند، اعتقاد و اطمینان داشته باشیم و شکی در آن نداشته باشیم، ناچار و لابد باید رفع مقدم را نتیجه بگیریم که عقل از پذیرش غیر آن امتناع می ورزد.
مثال:
مقدم تالی
مقدمه ی اول شرطی است اگر حسن دانشجو باشد ، دیپلم دارد
مقدمه ی دوم، حملی است و تالی را رفع کرده: ولی حسن دیپلم ندارد
نتیجه ی قطعی و بدون تردید: پس حسن دانشجو نیست
اگر اطمینان داشته باشیم که «حسن دیپلم ندارد» ، حتما و بدون شک و به یقین خواهیم دانست که دانشجو هم نیست.
برهان فارابی در رد تسلسل علل بی نهایت، از طریق این قیاس مطرح شده است که دوباره عین آن را بیان و به توضیح آن می پردازم:
عین برهان فارابی:
« اگر تسلسل علل، نامتناهی باشد، هیچ چیز ایجاد نمی شود .
لیکن جهان ایجاد شده است .
پس تسلسل علل نامتناهی باطل است.»
توضیح مقدمه ی اول:
فرض کنیم در دنیا هیچ چیز وجود ندارد و ما می خواهیم چیزی و یا چیزهایی ایجاد بشود. پس سراغ چیزی می رویم و می خواهیم که ایجاد شود، اما می بینیم آن چیز معلول و متکی به چیز دوم یعنی علت خویش است و نمی تواند بدون آن ایجاد شود . پس سراغ آن چیز دوم می رویم و از آن می خواهیم که ایجاد شود ، اما می بینیم که آن چیز دوم هم به نوبه ی خود معلول و متکی به چیز سوم یعنی علت خویش است و نمی تواند بدون آن ایجاد شود. پس سراغ آن چیزسوم می رویم و از آن می خواهیم که ایجاد شود ، اما می بینیم که آن چیز سوم هم به نوبه ی خود معلول و متکی به چیز چهارم یعنی علت خویش است و نمی تواند بدون آن ایجاد شود. پس سراغ ........ . اگر همین گونه تا بی نهایت ادامه دهیم، هیچ وقت نمی توانیم به علتی برسیم که بدون تکیه به علت ماقبلی خویش ایجاد بشود. که به راحتی و بداهت می توانیم بفهمیم و نتیجه بگیریم که هیچ وقت هیچ چیز ایجاد نمی شود ، چون نمی توانیم در میان بی نهایت علت، علتی پیدا کنیم که متکی به علت دیگری نباشد. و روشنی این مطلب غیر قابل انکار است و تمام محتوای مقدمه ی اول این است و عقل کاملا آن را می پذیرد که :
اگر تسلسل علل، نامتناهی باشد، هیچ چیز ایجاد نمی شود .
توضیح مقدمه ی دوم:
در مقدمه ی اول با حرکت عقلانی ، روشن شد که اگر تسلسل علل بی نهایت باشد، هیچ چیز ایجاد نمی شود. اما وقتی به جهان هستی نظر می کنیم، می بینیم که موجودات بسیاری در جهان وجود دارند و وجود و وقوع آن ها غیر قابل انکار است. و این واقعیت داشتن جهان ، تالی مقدمه ی اول را رد می کند . تالی مقدمه ی اول این است که «هیچ چیز ایجاد نمی شود» به شرطی که تسلسل علل بی نهایت باشد. و وقتی می بینیم «جهان هستی وجود دارد» عقلا این نتیجه ی غیر قابل انکار حاصل می شود که:
تسلسل علل نامتناهی باطل است.
«تسلسل علل نامتناهی باطل است»، به این معنا است که در جهان هستی علتی وجود دارد که متکی به هیچ علت دیگری نیست و آن «علت العلل» یا «علت نخستین» است که ذات حضرت واجب الوجود یعنی خداوند می باشد.
روشنی و وضوح نتیجه ی این برهان، مطلقا جای تردید ندارد و انسانی با وضوح تمام از طریق این برهان با حضرت واجب الوجود یعنی خداوند دیدار عقلانی می کند و بیجا و باطل بودن این سوال که خود خدا را چه کس یا چیزی آفریده مشخص و هویدا می شود.
والسلام
.:: This Template By : web93.ir ::.