تکرار اشتباهات
سالها قبل به قطعه شعر کوتاهی از پورتیا نلسون برخوردم این شعر را در کتابش تحت
عنوان حفرهایی در پیاده روی من وجود دارد، آورده بود.
شعر به زیبایی نشان میدهد که چگونه رفتاری را از روی عادت بارها و بارها انجام میدهیم؟
شعر از این قرار است:
فصل اول:
در خیابان قدم میزنم.
به حفرهای عمیق میرسم
در ان سقوط میکنم.
گم میشوم...کاری از من ساخته نیست.
تقصیر من نیست
مدتی طولانی وقت میگیرد تا از آن بیرون بیایم
فصل دوم:
در همان خیابان قدم میزنم
به حفرهای عمیق میرسم
وانمود میکنم آن را نمیبینم
بار دیگر در حفر سقوط میکنم
باور نمیکنم در همان مکان قبلی هستم
اما تقصیر من نیست
باز هم مدتی طولانی وقت میگیرد تا از آن بیرون بیایم.
فصل سوم:
در همان خیابان قدم میزنم
به حفرهای عمیق میرسم
آن را میبینیم
باز هم در ان سقوط میکنم...
چشمانم باز هستند
میدانم کجا هستم
تقصیر من است
بلافاصله بیرون میایم
فصل چهارم:
در همان خیابان قدم میزنم
به حفرهای عمیق میرسم
آن را دور میزنم
فصل پنجم:
در خیابان دیگری قدم میزنم.
اشتباه هات در حکم حفره هایی هستند ،بر سر راه ما ،برای رسیدن به بهترین سال
زندگی حتی وقتی آگاهانه از اآنها اطلاع داریم ،اینها بر ما اعمال قدرت میکنند و حتی
وقتی گفته ایم که دیگر در حفره سقوط نخواهیم کرد ،ما را به سمت آن سوق میدهند .
ندانم کاریها عزت نفس را مخدوش میکنند ،اعتماد و اطمینان را از ما میگیرند و مانع از آن میشوند که بهترین سال زندگی خود را بنا کنیم .
وقتی انرژی گرانبهای خود را صرف کارهایی میکنیم که مارا جایی نمیرسانند نمی توانیم چیزی بیش از آنچه تاکنون از زندگی نصیب برده ایم به دست آوریم. ندانم کاریها ما را به
زندگی عادی و کم مقدار سوق می دهند.
اغلب ما درباره مخرب بودن بعضی رفتارهایمان به
خود دوروغ میگویم ،علتش این است که :مخرب ترین رفتارهایمان را در لایه های
انکار می پوشانیم و منکر نتایج اعمال و
رفتارمان میشویم خودمان را فریب میدهیم.
کتاب بهترین سال زندگی من
.:: This Template By : web93.ir ::.