من همیشه از توالت های بین راهی می ترسیده ام اینکه آنجا به در و دیوارش چه کشیده باشند و چه نوشته باشند همیشه برایم رعب آور بوده است این است که معمولا خودم زودتر از بچه ها می روم آن تو در و دیوار را نگاهی می اندازم بعضاً هم شده است که با رژ لب و مداد چشمی که در کیف داشته ام صور قبیحه را خط بطلان کشیده باشم . اما این بار نمی دانم چه شد که خوش خیالی کردم بیزبیز زودتر پرید توی توالت و کار پیچ خورد.
خلاصه تا بیزبیز می گوید: بیا تو یک چیز خنده دار نشانت بدهم آه حسرت از نهاد بر می کشم که بیا تمام شد دخترک چیزی که نباید می دید را دید.
با پاهای لرزان در توالت را باز می کنم تا نگاهی بیاندازم حیرت می کنم یک اتاق دو در سه است. به چه دل گشایی! یک کاسه توالت کوچک میان این اتاق بزرگ کاملا اریب رو به یکی از زوایای دیوار گذاشته اند. با خودم می گویم: جل الخالق این را دیگر کدام ذهن آوانگاردی اینجا نشانده؟ با این حال کم نمی آورم به بیزبیز می گویم: کاسه را برای این کج گذاشته اند که رو به کعبه نباشد.
بیزبیز می خندد و می گوید: یعنی اگر رو به کعبه باشد خدا خشمش می گیرد؟ می گویم: نه دخترم ما می خواهیم احترام بگذاریم رو به کعبه اجابت مزاج نمی کنیم. می گوید: یعنی به نظر خدا پی پی کردن ما کار زشتی است؟ می گویم: به نظر خدا پی پی کردن ما کار زشتی نیست اما ما خودمان هیچ وقت جلوی آدم های دیگر این کار را نمی کنیم پس رو به سمتی که خانه ی خدا هست هم اینکار را نمی کنیم. بیزبیز می گوید: مامان چرا فکر می کنی چیزی که ما آدمها فکر می کنیم بد و زشت است برای خدا هم بد و زشت است. یعنی اگر خدا دوست نداشت که ما پی پی کنیم اصلا برای ما چنین چیزی را بوجود نمی آورد.
می گویم: خوب در هر صورت خیلی خوب است که ما این کار را رو به قبله انجام ندهیم.
گویا حرف کاملا منطقی من مجابش نمی کند بنابراین راهش را می گیرد و می رود و در همان حال می گوید: هه شرط می بندم که خدا کاری به کارتون نداره اگه رو به قبله جیش کنید یا نکنید بس که سرش مشغول بقیه ی کارهای بدیه که رو به قبله انجام می دید.
.:: This Template By : web93.ir ::.