زندگینامه موتزارت و مطالبی در مورد
او

موسيقي موتزارت تاثير شگرفي بر
روح انسانميگذارد. اصولا فعاليتهاي نوابغ وهنرمندانبيشتر از آنكه عامه
پسند باشند مورد توجه افراداهل فن قرار ميگيرد، اما در ارتباط باموتزارتبايدگفت:
اين موضوع صادق نيست. زيرا روحموسيقيموتزارت در همه جا محسوس است وآثار
او براي همه مردم قابل درك و هضمميباشد. موسيقيموتزارت حتي در پيچيدهترينقسمتها
براي عوام قابل شنيدن است و به هيچوجه باعث آزار نميشود، اما واقعا
چرااينگونهاست، در جواب بايد متذكر شد كه درموسيقي موتزارت علاوه بر رمز و
راز، سادگي درعين پيچيدگي احساس ميشود و اين سادگي وزيبايي براي همه
قابل درك است. در مجموعباعث ميشود كه موتزارت غني و دلچسب به نظرميرسد
اما نه دلچسب مانند بسياري از ترانههايپاپ و مدرن امروزي كه عمري
كمترازدوياسهماهدارند.
امروزه با گذشت 250 سال از زمان
موتزارتهنوز موسيقيهاي او زنده و تازه ميباشد. پسبياييم زندگي پررمز و
راز و افسانهايموتزارت را باهم مطالعه كنيم.
· زندگي موتزارت
(ولفگانگ آمادئوس) موتزارت
آهنگسازاتريشي از نابغههاي موسيقي و از بزرگترينآهنگسازان موسيقي كلاسيك
بود. او در 27ژانويه 1756 در سالزبورگ كه يكي از مراكزهنري و فعاليتهاي مهم
موسيقي اروپا بود درخانوادهاي هنرمند به دنيا آمد.
از هفت فرزندي كه پدر و مادرش ميبايستداشته
باشند تنها او و خواهرش (ماريا آنا) ازبيماريهاي نوزادي آن دوران جان سالم
بدربردند.
پدرش (لئوپلد) كه در دربار اسقف
خدمتميكرد، آهنگساز و ويولونيست مشهوري بود و دراكستر والي سالزبورگ رهبريت
آن را به عهدهداشت.
از همان كودكي و لفگانگ چنان
نبوغي نشانداد كه پدرش همه چيز را رها كرد و بهطور جديو مستمر به آموزش
او پرداخت.
خانواده موتزارت به قصد كسب
تجربه ونمايش هنرشان به يك سفر دور و دراز در گسترهاروپا رفتند. در آن زمان
و لفگانگ 7 ساله بود. اوو خواهرش به همراه پدر در مدت 3 سال در48 شهر كنسرت
دادند و لفگانگ كه از سه سالگيپيانو را نزد پدر آموخته بود اولين قطعاتش را
دراين دوران ساخت و بهطور خودآموز نوازندگيويلون و ارگ را ياد گرفت. او
اولين اثر اپرايش رادر سن 12 سالگي خلق كرد و در اين سنيننوازنده اي چيره
دست در پيانو و ويولن و ارگشد.
پدرش كه مدرس موسيقي بود، يكي
ازاصليترين مشوقهاي و لفگانگ به شمار ميرفت.او در طي سفرهاي مختلفش به
دربار پادشاهها وملكهها ميرفت و در حضور اشراف توانايي ونبوغ پسرش را به
نمايش ميگذاشت...
خانواده كمي بعد از سال 1766 به
وطن بازگشتند. آنها اميدوار بودند و لفگانگ اپرايي را كهنوشته در آنجا اجرا
كند اما بهدليل بعضي دسيسههااين اپرا ارائه شد. او و خانوادهاش سال 1769را
در سالزبورگ گذراندند.
در سالهاي 1770 - 73 سه بار به
ايتاليا سفركردند كه در آن هنگام موتزارت 2 اپرا و يكسونات براي اجرا در
ميلان نوشت. ضمنا در اينهنگام با سبك موسيقي ايتاليايي آشنا شد.
در تابستان 1773 دفعات بيشتري به
وينرفت و بيشتر براي آنكه شايد محلي براي تدريسبهدست آورد. در آنجا
موتزارت يك رشتهكوآرتت و سمفوني نوشت.
با اين همه اين نابغه بيمانند
جهان موسيقيهرگز نتوانست به موفقيتهاي رسمي كهمخصوص آن دوران بود دست
يابد زيراموسيقيداناني كه يك صدم خلاقيت و هنر او رانداشتند. اما با فرود آوردن
سر تسليم بر ارادهفرمانروايان آن روزها و ديارها به رهبرياركسترهاي ويژه
آنان دست مييافتند لذا ازلحاظ مالي تامين ميشدند. اما گويي و لفگانگآمادئوس
فرصتي براي اين تسليمها و حرمتها وامنيتها نداشت، از اين رو اصطلاح حقوق
بگيردربار نبود.
· موفقيت
پدر ولفگانگ ميديد فرصتهاي
فرزندش بهعنوان يك آهنگساز با استعداد در سالزبورگ ازبين ميرود، او تصميم
گرفت براي ولفگانگ درجاي ديگر شغلي بيابد. لذا ولفگانگ به همراهمادرش به
مونيخ و مانهايم رفت اما هيچ شغليبهدست نياورد. او بيش از 6 ماه در
مانهايم ماند وآهنگ هايي براي فلوت و پیانو نوشت و در آنجاعاشق دختري زيبا
و بنام آلوئيزاوبر شد.
موتزارت حدود 50 سمفوني نوشت.
پدرش به فكر افتاد پسر و همسرش را
به پاريسبفرستد، اما متاسفانه ولفگانگ از محيط رسمي وخشك پاريس خوشش نيامد.
لئوپولد به او گفتكه باز گردد چرا كه در شهر خودش شغل بهتريبرايش پيدا
كرده بود. مادر در پاريس فوت
كردولفگانگ تنها از اين سفر با
خاطره اي تلخ بازگشت. مدتي در سالزبورگ در كليساي جامع درگروهي موسيقي
به نواختن ويلن و ارگپرداخت.
ولفگانگ تصميم گرفت به مونيخ
برود تا درآنجا اپرا بنويسد. بعد به وين دعوت شد. او دردربار امپراطور به
آشپزي مشغول شد. روزي ازكارفرمايش خواست كه اجازه ساخت آهنگيدرباره
موضوع مورد علاقهاش را از پرنسبخواهد. اما پرنس بيتوجه به موتزارت، سببرنجش
وي شد. موتزارت از دربار بيرون آمد و درسالهاي بعد زندگيش را با تدريس
موسيقي، چاپآثارش يا نواختن براي عموم و يا در خانهدوستانش ميپرداخت. در
سال 1787 شغلكوچكي به عنوان رهبر گروه موسيقي بهدستآورد كه از آن حقوق
كافي عايدش ميشد ولي ازنوشتن آهنگهاي گروه باله چيزي به دستنميآورد.البته
در آن دوران موتزارات توانستهبود زندگي خوبي براي خودش دست و پا كند.كالسكه
شخصي، نوكر خصوصي و خانه بزرگداشت، اما مردي ولخرج بود.
درسال 1782 با (كنستانس وبر) خواهركوچكتر
آلوئيزا ازدواج كرد.
در اولين سالهاي زندگي خود در وين،موتزارت
بهوسيله نوشتن آهنگ براي پيانو و ويلناعتباري كسب كرد. درسال 1782 اپراي
معروفخود را نوشت.
(هايدن) يكي از آهنگسازان معروف
آندوران به پدر موتزارت نامه نوشت و گفت پسرتبزرگترين آهنگسازي است كه
ديده يا شنيدهام.او با ذوق است واز آن بالاتر بزرگترين دانشمندآهنگسازي
است كه تاكنون برخورد داشته است.آهنگهاي موتزارت معجوني از درخشندگيآهنگسازي
و رشد سمفونيك بود.
آن دوران نهايت پركاري موتزارت
به شمارميرود. در سال 1789 اولين اپراي كمديخود را با نام (عروسي فيگارو) نوشت.
اوباقيمانده عمر كوتاهش را د ر وين گذراند.موتزارت مسافرتهاي زيادي در اين
مدت انجامداده بود. در واقع موتزارت بيشتر روزهايعمرش را در سفر بود. 13
هزار و 97 روز زندگيكرد، 3 هزار و 720 روز از عمرش را در سفر بودو در طي اين
سفرهاي كوتاه و بلند از بيش از 200شهر ديدن كرد.
درزندگي موتزارت لحظات سكون
واستراحت به ندرت وجود داشته است. او كه ازهمان كودكي پرجنب و جوش بود. پس
از كسبموفقيتهاي كوچك و بزرگ در زادگاهش وهمچنين سفر به ايتاليا و زندگي
در وين به يكچهره محبوب مبدل شد.
آخرين سفر او به پراگ در سال 1791
بود، تااپرايي را برگزار كند اين يك اپراي سنگين سنتيبراي جشن تاجگذاري
بود ولي موتزارت در آناز لطافت و شوخ طبعي خاصي از شخصيتهاياجتماعي اپرا
استفاده كرد. موتزارت برخلافداستانهاي متعددي كه مربوط به مسموميت اوتوسط
يكي از همكارانش به نام (آنتونيو سالياري)شايع شده، به علت يك بيماري
ناشناخته همراه باتب در سن 36 سالگي از دنيا رفت. موتزارتآهنگي را كه يكي
از عظيمترين كارهاي او درموسيقي كليسايي است كه به دليل بيمارياش نيمهتمام
رها كرد. او درحومه شهر وين با حداقلتشريفات و در يك گور گمنام به خاك
سپرده شد.
· ويژگيهاي موسيقي موتزارت
موسيقي و شخصيت خود موتزارت شگفتانگيزبوده
است. دانشمندان به اين نتيجه رسيدهاند كهماهيهاي درياي اژه در سواحل
يونان با شنيدن موسيقي موتزارت تاثير شگرفي بر روح انسانميگذارد
راز مرگ موتزارت!!
تب روماتیسمی، ترومای سر، مسمومیت با فلزات سنگین یا نارسایی کلیه؟ولفگانگ آمادئوس موتزارت در سال 1791 در سن 35 سالگی و پس از 2 هفته بیماری درگذشت. سوفی هیبل،
خواهر زن موتزارت که طی این دوره بیماری حاضر بود، اظهار داشته است که او
به علت تورم بدنش نمیتوانست در بستر غلت بخورد. همچنین موتزارت به وی گفته
بود: «طعم مرگ را در زبانم احساس میکنم.» ضمادهای سردی
روی سر موتزارت گذاشته شده بود که از نظر هیبل باعث از دست رفتن هوشیاری وی
شده بود. او 2 ساعت در این وضعیت ماند تا این که جان به جانآفرین تسلیم
کرد. هیبل اضافه میکند: «آخرین حرکت وی تلاش برای بیان پاساژهای طبل در
آهنگ نماز میت (Requiem) بود.» نظریههای مختلفی در مورد علت مرگ موتزارت
وجود دارد که در این مقاله به آنها پرداخته میشود...
تب روماتیسمیدلایل چندی برای نقش داشتن تب روماتیسمی و آندوکاردیت باکتریایی تحت حاد در مرگ موتزارت بیان شده است. پدر آمادئوس -لئوپولد-
وقتی که او 10 ساله بود، در نامهای به یک بیماری همراه با تب و درد مفاصل
اشاره کرد که 10 روز طول کشید و در ترجمه انگلیسی روماتیسم نامیده شده
است. همچنین لئوپولد در نامهای در سال 1784 که موتزارت 28 ساله بود، از تب
و تعریق نام میبرد و مینویسد: «برخی دچار تب روماتیسمی شدند که در
مواردی که فورا مورد بررسی قرار نگرفت، سپتیک شد» و به نقل از پسرش اظهار
میدارد که: «به مدت 4 روز هر روز در یک ساعت معین، دچار حمله کولیک ترسناکی میشدم که هر بار با استفراغ شدیدی به پایان میرسید». در قرن 18، تب روماتیسمی اصطلاحی غیراختصاصی بود که به کلیه ناخوشیهای همراه با تب و درد مفاصل اطلاق میگشت.
همچنین
موتزارت دچار چند آبسه دندانی بود که هر یک در بیمار مبتلا به آسیب قلبی
در اثر تب روماتیسمی میتوانست به آندوکاردیت باکتریایی تحت حاد بینجامد.
دکتر فون سالابا یک هفته پیش از مرگ موتزارت، بیماری او را تب ارزنی گرم
تشخیص داد که کاملا غیراختصاصی به نظر میرسد و معلوم نیست که در این
بیماری، راش یا پتشی وجود دارد یا خیر. همسر و خواهر زن موتزارت متوجه ادم
وی شده بودند که به نارسایی قلب در اثر بیماری قلبی روماتیسمی نسبت داده
شده است. بسیاری از نویسندگان اظهار داشتهاند که موتزارت نزدیک مرگش دچار
خونریزی شده که در صورت ابتلای وی به نارسایی قلب، بیتردید مرگ وی را
تسریع کرده است.
نامهای
که در آن به حملات کولیک اشاره شده، مدرکی برای ابتلا به انسداد ادراری و
پیلونفریت تلقی شده است. شاید علت ادم نارسایی کلیه بوده باشد که در کنار
شواهدی که بعدا نقل میشود، محتملتر از آندوکاردیت باکتریایی تحت حاد به
نظر میرسد. گفته میشود که موتزارت طی بیماری منجر به مرگش آواز میخوانده
است و به هر حال، عدم ذکر تنگی نفس باز هم دلیلی بر این است که ادم ناشی
از یک وضعیت هیپوانکوتیک بوده نه قلبی. از سویی برای تب روماتیسمی در دوران
کودکی تنها 2 معیار مینور (تب و آرترالژی) از معیارهای جونز وجود
داشتهاند. همچنین ناخوشی ابتدایی تب روماتیسمی 3 تا 4 هفته طول میکشد در
حالی که ناخوشی زمان کودکی موتزارت فقط 10 روز به طول انجامیده است. دیگر
ناخوشیهایی که میتوانند باعث تب و آرترالژی شوند، عبارتند از عفونتهای
باکتریایی مثل یرسینیا، سالمونلا و شیگلا (که همگی در فقدان علایم دیگر
بعیدند) و عفونتهای ویروسی مثل سرخجه، هپاتیت، اکوویروس و آنتروویروسها
(که همگی کاملا ممکن هستند).
ترومای سر
پیوچ (Puech) و همکاران ادعا کردهاند که با معاینه جمجمه موتزارت شواهدی از دیسمورفیسم جمجمه
و صورت را دیدهاند. آنها یک شکستگی تمپوروپاریتال در حال بهبود را در سمت
چپ همراه با ردپای یک هماتوم اپیدورال کلسیفیه توصیف کردهاند. این در
حالی است که موتزارت در یک قبر بدون نشان در قبرستان سنت مارکس وین به خاک
سپرده شده بود. با ارزیابی پوسیدگی دندانها، به نظر میرسید که جمجمه
معاینه شده به مردی متعلق بوده که در سن 25 تا 40 سالگی فوت کرده است و
گفته میشود که این جمجمه، تیپیک جمجمه براکیوسفالیک مردان جنوب آلمان است.
یک ویژگی مشخص هم سینوستوز پیش از موعد درز متوپیک است که در بزرگسالان
نادر (یک در 10هزار) است. منابع تاریخی و بررسی تصاویر موتزارت نشان
میدهند که وی در اصل دارای پیشانی مستقیم، چشمان به جلو آمده، استخوانهای
گونهای واضح و بینی و لب فوقانی برجسته بوده است. جمجمهای که پیوچ و
همکاران معاینه کردهاند، با خصوصیات موتزارت منطبق بوده است.
شکستگی و
هماتوم ذکر شده بهعنوان علت مرگ موتزارت عنوان شده است. به عقیده پیوچ و
همکاران، موتزارت در اثر سقوطی که بعدا فراموشش کرد، دچار شکستگی شد. اما
چرا او دچار تب و ادم شده بود؟ بانرژی اظهار میدارد که این شکستگی شاید
حداقل یک سال پیش از مرگ موتزارت رخ داده است و سردردهای موتزارت را که در
بهار 1790 آغاز شد و نیز ضعف، حملات غش و فلجی را که به ادعای برخی پس از
رفتن وی به بستر مرگ رخ داد، توجیه میکند. به هر حال، قبول ترومای سر به
عنوان علت مرگ موتزارت دشوار است.
مسمومیت با فلزات سنگین
گفته میشود حدود 6 ماه قبل از مرگ موتزارت وی ادعا کرده است: «میدانم
باید بمیرم. کسی به من آکوا توفانا داده و زمان دقیق مرگ من را محاسبه
کرده است و به همین دلیل نوشتن آهنگ «نماز میت» را از من درخواست
کردهاند؛ من دارم این آهنگ را برای خودم مینویسم». آکوا توفانا
سمی حاوی آرسنیک و اکسید سرب است. افراد مختلفی متهم به مسموم کردن موتزارت
شدهاند که شاید معروفترین آنها (حداقل به خاطر فیلم آمادئوس) آنتونیو سالیری
باشد. سالیری هم آهنگساز بود و برخی ادعا میکنند که به دلیل رقابت و
حسادت، موتزارت را مسموم کرده است ولی در واقع سالیری در زمان خود بسیار
موفق و مورد احترام بود و حدود 40 اپرا ساخت؛ از طرفی سالیری و موتزارت
رابطه حرفهای دوستانهای با هم داشتند و به هر حال هیچ مدرک مستندی برای
محکوم کردن سالیری وجود ندارد.
از
طرفی، دکتر آیان جیمز از بیمارستان آزاد سلطنتی لندن ادعا میکند که
موتزارت برای درمان افسردگی شدیدش از ترکیبات آنتیموان استفاده میکرد و با
آن مسموم شد. وقتی موتزارت درگذشت، صورت حساب بزرگی از داروهای ابتیاع شده
از داروفروشیهای وین بر جای گذاشت هرچند معلوم نیست که این داروها چه
بودهاند. علایم مسمومیت با آنتیموان عبارتند از سرفه، آرترالژی، آرتریت،
میالژی، سردرد، غش، آپنه، دلدرد، کلاپس عروقی، ادم صورت و راش پوستی. مصرف
مزمن آن، همانند تمام فلزات سنگین، میتواند باعث اختلال کارکرد توبولی
کلیه و نارسایی کلیه شود.
برخی هم گفتهاند موتزارت به دلیل ابتلا به سیفیلیس،
جیوه مصرف کرده و مسموم شده است که البته بسیاری ابتلای او به سیفیلیس را
مورد تردید قرار دادهاند. جیوه در صورت مصرف مزمن میتواند همانند سرب و
آرسنیک باعث پلینوروپاتی شود. این فلزات سنگین میتوانند باعث اختلال راه
رفتن و ترمور نیز بشوند که این علایم برای موتزارت ذکر نشده است. دست خط
موتزارت کاملا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و هیچ شواهدی از ترمور یا
پاراپلژی یافت نشده است. جیوه میتواند باعث اختلال تکلم، تغییر دید، کاهش
شنوایی و نهایتا زوال ذهنی نیز شود که هیچ یک از اینها در موتزارت مشاهده
نشدهاند.
آرسنیک
و سرب که در سم آکوا توفانا موجودند، باعث ایجاد طعم فلزی در دهان،
نوروپاتی محیطی، کمخونی، اختلالات گوارشی و درگیریهای پوستی متعدد
میشوند. موتزارت کمی قبل از مرگش به «طعم مرگ» در دهانش
اشاره کرد؛ آیا این همان طعم فلزی بوده است؟ اما باز هم شواهدی از نوروپاتی
محیطی در او وجود نداشت. سرب میتواند باعث دلدرد کولیکی، تهوع، استفراغ،
طعم فلزی در دهان، یبوست، درد اندامها و درصورت مصرف مزمن، نوروپاتی
محیطی شود. در مورد تمام این فلزات سنگین، غیر از آنتیموان، باید در انتها
انتظار زوال ذهنی و شواهد نوروپاتی محیطی را داشته باشیم. موتزارت تا 2
ساعت قبل از مرگش هوشیار بود و تا روز مرگش در حال آهنگسازی بود. ما باز
هم با کمبود شواهد مواجهایم. نظریه دکتر جیمز قانع کننده است اما بر اساس
شواهد کممایهای چون سردرد، ادم، افسردگی (که ممکن است تنها یک انحراف
طبیعی از خلق بوده باشد) و صورت حسابهای پرداخت نشده داروها مبتنی است.
نارسایی کلیه
چند
نویسنده علت مرگ موتزارت را عوارض بیماری کلیوی دانستهاند. کلین
گلومرولونفریت پس از عفونت را عنوان کرده و دلیل خود را نامههای دال بر
عفونتهای تنفسی فوقانی در کودکی موتزارت ذکر نموده است، البته موتزارت هیچ
وقت هماچوری آشکار را گزارش نکرده است که این امر در غیاب آزمایش ادرار و
یا بیوپسی کلیه قبول کردن تشخیص گلومرولونفریت دشوار میکند. دیویس با توجه
به نامه نوشته شده در سال 1784 که در آن به تب، کولیک و «تب روماتیسمی»
اشاره شده و نیز نامههای نوشته شده بین ژوییه 1789 و اوت 1790 که در آنها
به تب، لرز، دنداندرد، سردرد و «دردهای مفصلی» اشاره گشته، نظریه مرگ در
اثر پورپورای هنوخ- شونلاین در اثر عفونتهای استرپتوکوکی را مطرح نموده
است. اما انتقاداتی به نظریه وی وارد است از جمله این که او فرض کرده
موتزارت به عفونتهای استرپتوکوکی متعددی مبتلا گشته است
اما بسیاری از پاتوژنهای دیگر هم میتوانستند برخی یا همه ناخوشیهای
همراه با تب و موارد فارنژیتی را که دیویس نقل میکند، باعث شده باشند؛
دومین فرض غلط او این است که پورپورای هنوخ- شونلاین با عفونت استرپتوکوکی
مرتبط است. سپس دیویس ادعا مینماید که موتزارت طی یک همهگیری فوت کرده
است. البته کارهاوزن بر فقدان شواهد دال بر وجود همهگیری در آن زمان
تاکیده کرده است. از طرفی پورپورای هنوخ- شون لاین یک بیماری همهگیر به
شمار نمیرود. با وجود فرض دیویس مبنی بر وجود پلیآرتریت و پتشی، شواهدی
برای آنها ذکر نشده است.
ویتر
امکان ابتلای موتزارت به سل کلیوی (بدون درگیری ریه) را به عنوان علت
نارسایی کلیه بررسی میکند. گویا موتزارت در کودکی دچار اریتم ندوزوم بوده
است. شاید ادم موتزارت ناشی از پریتونیت سلی، ناخوشی مزمن وی ناشی از
توبرکولوم مغز و مرگ وی ناشی از سل ارزنی بوده باشد. از طرفی، ویتر احساس
میکند که سل تمام نماهای ناخوشی نهایی موتزارت را توجیه نمینماید.
شاید
با توجه به نامههای نقل شده، ابتلای موتزارت به عفونتهای ادراری راجعه و
پیلونفریتِ به نارسایی مزمن کلیه محتملتر منجر باشد. اولینبار، بارود
این نظریه را مطرح کرد و گریثر اوروپاتی انسدادی را اضافه نمود و کارهاوزن
نیز این نظریه را با مرتبط دانستن آن با آنومالی مادرزادی گوش چپ موتزارت
بسط داد. شاید این آنومالی بخشی از یک نشانگان بوده باشد. کارهاوزن
دادههای حاصل از مرکز ثبت اختلالات مادرزادی اروپا را مورد تحلیل قرار
داده است. از میان770,626 مورد تولد بین سالهای 1983-1980، 623 مورد
آنومالی گوش و 911 مورد آنومالی مجاری ادراری شناسایی شد. در 78 مورد هر دو
آنومالی وجود داشت که حاکی از همبستگی بسیار معنیداری (001/0 < P)
است. کارهاوزن نتیجهگیری میکند که «خطر ابتلا به آنومالی مادرزادی مجاری
ادراری، در صورت وجود آنومالی گوش خارجی، صد برابر عموم جمعیت است.»
بالاخره عامل مرگ موتزارت چه بود؟کاملا
محتمل به نظر میرسد که موتزارت در اثر نارسایی کلیه درگذشته باشد؛ «طعم
مرگ» ممکن است طعم بد اورمی بوده باشد. وجود ادم به نفع نشانگان نفروتیک
است که گلومرولوپاتی را محتمل میکند؛ ادم نیز ممکن است نتیجه نارسایی کلیه
باشد. تمایل کارهاوزن به مطرح کردن یک اختلال کلیوی نسبتا شایع همراه با
آنومالی گوش موتزارت، منطقی به نظر میرسد. شاید پسزنش (ریفلاکس) مثانه
به حالب در اثر یک آنومالی مجاری ادراری باعث ایجاد نشانگان نفروتیک شده
باشد. از طرفی، تب روماتیسمی و آندوکاردیت باکتریایی تحت حاد را نمیتوان
رد نمود. بدون دستیابی به اطلاعات جدید نمیتوانیم بفهمیم علت مرگ موتزارت
چه بوده است، پس خدا را شکر که موسیقی موتزارت همچنان زنده است.
دانلود تمامی آهنگ های موتزارت بیش از 15گیگابایت
شامل:
Albums
1: Early symphonies. [Marriner, Academy of St. Martin in the Fields]
2: Symphonies 21-41. [Marriner, Academy of St. Martin in the Fields]
3: Serenades for orchestra. [Marriner, Academy of St. Martin in the Fields]
4: Divertimenti for strings and wind[s]. [Academy of St. Martin in the Fields]
5: Serenades and divertimenti for wind[s]. [Various performers]
6: Dances, marches. [Wiener Mozart-Ensemble, Boskovsky]
7: Piano concertos. [Haebler, Koopman, K. & M. Labeque, Brendel, et al.]
8: Violin concertos. [Szeryng, Brown, Poulet, Academy of St. Martin in the
Fields, et al.]
9: Wind concertos. [Soloists, Marriner, Holliger]
10: Quintets, quartets, etc: strings and wind[s]. [Various performers]
11: String quintets. [Grumiaux, Gerecz, Janzer, Lesueur, Czako]
12: String quartets. [Quartetto Italiano]
13: String trios & duos. [Grumiaux Trio, Academy of St. Martin in the Fields, et
al.]
14: Piano quintet, quartets, trios, etc. [Brendel, Beaux Arts Trio, et al.]
15: Violin sonatas. [Keulen, Poulet, Grumiaux, et al.]
16: Music for 2 pianos; Piano duets. [Haebler, Hoffmann, Demus, Badura-Skoda]
17: Piano sonatas. [Uchida]
18: Piano variations, rondos, etc. [Haebler, Uchida, Koopman]
19: Missae; Requiem. [Various performers]
20: Litanies, vespers, etc. [Soloists, choruses, orchestras, Kegel, Davis]
21: Organ sonatas & solos. [Chorzempa, et al.]
22: Oratorios, cantatas, Masonic music. [Hager, Marriner, Schreier, et al.]
23: Arias, vocal ensembles, canons. [Various performers]
24: Lieder; notturni. [Ameling, Cooymans, Baldwin, Bilt, et al.]
25: Theatre and ballet music. [Soloists, ensembles, Klee, Zinman, Marriner]
26: Apollo et Hyacinthus. [Auger, Mathis, Rolfe Johnson, et al.]
27: Bastien und Bastienne; 2 Lieder. [Orieschnig, Nigl, Busch, et al., Harrer;
Wurdiger]
28: La finta semplice. [Hendricks, Lind, Murray, Johnson, Lorenz, et al.,
Schreier]
29: Mitridate. [Auger, Gruberova, Cotrubas, Baltsa, Hollweg, et al, Hager]
30: Ascanio in Alba. [Sukis, Mathis, Auger, Baltsa, Schreier, et al., Hager]
31: Sogno di Scipione. [Popp, Gruberova, , Schreier, Ahnsjo, et al., Hager]
32: Lucio Silla. [Silla, Varady, Mathis, Donath, Schreier, Krenn, et al., Hager]
33: La finta giardiniera. [Conwell, Fassbaender, Di Cesare, Moser, McDaniel, et
al., Hager]
34: Finta giardiniera=Die Gortnerin aus Liebe. [Donath, Norman, Cotrubas, et
al.]
35: Il re pastore. [Soloists, Academy of St. Martin in the Fields, Marriner]
36: Zaide; Der Schauspieldirektor. [Soloists, ensembles, Klee, Davis]
37: Idomeneo. [Soloists, Bayerischen Rundfunks, Davis]
38: Die Entfuhrung aus dem Serail. [Soloists, Academy of St. Martin in the
Fields, Davis]
39: L'oca del Cairo; Lo sposo deluso. [Soloists, ensembles, Schreier, Davis]
40: Le nozze di Figaro. [Norman, Freni, Minton, Wixell, Ganzarolli, et al.,
Davis]
41: Don Giovanni. [Soloists, Covent Garden, Davis]
42: Cosi fan tutte. [Soloists, Covent Garden, Davis]
43: Die Zauberflote. [Price, Schreier, Moll, et al., Davis]
44: La clemenza di Tito. [Soloists, Covent Garden, Davis]
45: Rarities & surprises. [Various performers]
.................................................................


سورپرایز بی نظیر برای طرفداران موسیقی های بی کلام و آرام بخش !
ولفگانگ آمادئوس موتسارت آهنگساز اتریشی، از نوابغ مسلم موسیقی و از بزرگترین آهنگسازان موسیقی کلاسیک بود. او در زندگی کوتاه خود بیش از ششصد قطعه موسیقی
برای اپرا، سمفونی، کنسرتو، مجلسی، سونات، سرناد، و گروه کُر از خود باقی
گذاشت. موتسارت در سومین سال از زندگی خود شروع به آهنگسازی کرد و در پنج
سالگی لقب کودک نابغه به او داده شد و همهجای اروپا شهرت بسیاری یافت. در
هفت سالگی اولین سمفونی، و در دوازده سالگی اولین اپرای کامل خود را نوشت.
بر خلاف هر آهنگساز دیگری، او در تمام ژانرهای مرسوم در دوران زندگیش، موسیقی تصنیف نمود و در این زمینه از همه برتر بود.موتسارت در شهر سالزبورگ در کشور اتریش که یکی از مراکز هنری، فعال، و مهم موسیقی
اروپا بود از لئوپلد موتسارت و آنا ماریا پرتل موتسارت به دنیا آمد . پدرش
لئوپولد که در دربار اسقف خدمت میکرد، آهنگساز و ویولونیست بسیار مشهوری
بود. از همان دوران کودکی ولفگانگ چنان نبوغی از خود نشان داد که پدرش همه کار خود را رها کرد و به طور جدی و مستمر به آموزش
فرزندش پرداخت. موتسارت پیش از رسیدن به سن ۱۲ سالگی نوازندهای چیرهدست
در پیانو، ویولون، و ارگ شد.مرگ موتسارت سوژهٔ داستانها، فیلمها، و
گقتگوهای فراوان است. موسیقیدانان
و محققین نظرات مختلفی در رابطه با مرگ او دارند. دقیقاٌ مشخص نیست که
موتسارت در چه زمانی به بیماری و مرگ تدریجی خود واقف شد و این که آیا این
درک تأثیری در کارهای او داشت یا نه. برخی معتقدند که او به تدریج بیمار شد
و طرز کار و سبک موسیقی
او تا حدی مرگ تدریجی او را دنبال میکند. بر خلاف این نظر، تعداد زیادی
از محققین اعتقاد دارند که بیماری موتسارت به طور ناگهانی بر او عارض شد و
پس از ۲ هفته، جانش را گرفت.
موتسارت حدود یک ساعت پس از نیمه شب پنجم
دسامبر سال ۱۷۹۱ درگذشت . او به علت مریضیاش چندان سعی در اتمام آخرین
کارش، رکوئیم مس در سی مینور (ک ۶۲۶)، نکرده بود.اما با این حال یکی از
بهترین کارهایش بشمار می آید. باز هم وطن دانلود افتخار این را دارد تا یک مجموعه کامل از یکی از بهترین موسیقیدانان مسلم سبک کلاسیک که به مانند بتهوون از نوابغ دنیای موسیقی است را به شما تقدیم کند . در این مجموعه که میتوان ان را کاملترین مجموعه از اثار موزارت در اینترنت نامید بیش از 2600 قطعه موسیقی بی کلام این نابغه که با ساز های همچون پیانو , ویولون , ارگ
و بیشتر سازهای کلاسیک نواخته شده است وجود دارد .همچنین برای رفاه حال
شما عزیزان مجموعه را در دو قسمت اصلی برای دانلود قرار دادیم .
از ویژگی های این مجموعه میتوان به نکات زیر اشاره کرد :
- بیش از 2600 قطعه موسیقی بی کلام
- کیفیت عالی عناوین
- فایل های تصوریی مربوط به نت ها یا محل نواختن ان
- فهرست کاملا مرتب عناوین
- و ...
پست های مربوط :
مجموعه بی نظیرموسیقی های بی کلام و آرامش بخش
دانلود رایگان تمامی آثار موسیقیدان معروف بتهوون - بیش از 2700 موسیقی سنفونیک
دانلود رایگان مجموعه ی برترین موسیقی های بی کلام جهان
انلود رایگان تمامی آثار موسیقیدان معروف کیتارو - موسیقی بی کلام

برچسب:
ولفگنگ موتزارت-موزارت-دانلود آهنگ های موتزارت-سمفونی-تمام آهنگ ها-mp3-بدون کلام-موسیقی-موزیک-پیانو