یکی از کلاس هامون با استادی بود که خیلی سختگیر و اخمو بود و حتی همون دختر هم جرات تیکه انداختن نداشت.
همون استاد یک بار قفسی سر کلاس آورده بود و اون دختر یک کنفرانس 10 دقیقه ای ارائه داد و استاد به اون دختر گفت به من بگو این چه حیوونیه؟
قفس با پارچه ای پوشانده شده بود و فقط پاهای حیوون دیده می شد.
این دوست ما جواب داد: من نمی تونم بگم چه حیوونیه، باید جاهای دیگه ای از بدنشو ببینم.
استاد اخم کرد و گفت: نخیر از همین پاهاش باید بفهمی چه حیوونیه.
دانشجو گفت: نمی دونم…و رفت نشست.
استاد پرسید ببخشید خانم اسم شما چیه؟ اون هم بلند شد و پاچه های شلوارشو کشید بالا و گفت: خودتون ببینید اسمم چیه!!!
.:: This Template By : web93.ir ::.